۸۷٬۹۳۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
==معناشناسی واژۀ خلوتیه== | ==معناشناسی واژۀ خلوتیه== | ||
===ریشه و معنای خلوت=== | ===ریشه و معنای خلوت=== | ||
خلوت | خلوت يعنی اينكه شخصی مدتی را به تنهایی در جايی مثل كوه (برگرفته از آيه 68 سوره نحل) و يا زاويه سپری نمايد و خلوت نشينی يعنی انجام یکسری آداب و اصول در طی هفت يا چهل روز. | ||
دوری از مردم و خلوتگزینی و چلهنشینی از سنتهای خلوتيان است كه منشأ آن را ميقات حضرت موسی میدانند<ref>بروسوى، اسماعيل/ حقى، تمام الفيض في باب الرجال، تحقيق رمضان موصلى. على ناملى، [[سوریه|سوريه]] – [[دمشق]]، دارنينوى للدراسات والنشر و توزيع، 2011م</ref>. البته دلايل زياد دیگری نيز برای انتخاب عدد چهل و آثار آن ذكر نمودهاند از جمله: چهل را بهنوعی سن [[نبوت]] میدانند؛ چون پيامبر خاتم در چهلسالگی به پيامبری مبعوث شد، باتوجهبه آيه پانزده سوره احقاف آن را سن قطبانيت عظمی دانستهاند؛ زمان حضور پيامبر9 در غار حرا چهل روز بوده است؛ حضور چهلروزه [[حضرت موسی]] در صحرای سينا (آيه 51 سوره بقره و آیه 142 سوره احقاف اشاره به آن دارد)، [[حضرت خدیجه|حضرت خديجه]] در چهلسالگی با پيامبراكرم ازدواج نمودند و... | |||
===وجه تسميه اين طريقت به خلوتيه=== | ===وجه تسميه اين طريقت به خلوتيه=== | ||
برخی دليل نامگذاری اين [[طریقت|طريقت]] به خلوتيه را عادت آخی سراجالدین عمويش شيخ محمد نور الخلوتی در خلوتگزینی و پنهانشدن از خلق میدانند و داستانی برای اين خلوتگزینی نقل مینمایند: | |||
روزی سراجالدین از محلهای میگذشت كه در آن درخت چناری تنها و بهغایت بزرگ قرار داشت. درون آن درخت حفرهای خالی و بزرگ بود، سراجالدین به نيت خلوت به درون آن میرود و از انظار خلق غايب میگردد و چهل روز در خلوت به عبادت میپردازد و امروزه نيز اين رسم چهلروزه جداشدن سالكان و زاهدان از خلق و انجام مجاهدات چهلروزه رسمی است باقیمانده از آن زمان و اشاره به همين داستان دارد<ref>وجدانى، صادق، طومار طرق عليه (خلوتيه سلسله نامه سى)، استانبول، مطبعه عامره، 1338 – 1342، ص 20</ref>. | |||
اما خلوت وجه | اما خلوت وجه ديگری نيز دارد و آن اعتزال مريد از كل صفات مذموم و كل مردم و مخلوقات دنی<ref>بن حجازى الشرقاوى، عبدالله، پيشين، ص 280.</ref> و خالیکردن قلب از تمام مشغوليات و توجه نمودن به حقتعالی است. چرا كه تا وقتی سالک از تمام حجابهای مادی و معنوی مجرد نشده و تخلی نيافته است، نمیتواند راهی به سمت فيض الهی بيابد. | ||
پس در نتيجه خلوت اول عزلت و ترک اختلاط با خلق است | پس در نتيجه خلوت اول عزلت و ترک اختلاط با خلق است يعنی خلوت ظاهری و خلوت دوم خلوت باطنی و معنوی است يعنی خالی نمودن دل از تمام مشغوليات. آخر اين خلوتها رسيدن به محادثة السر مع الحق است كه نه ملائكه را در آن راه است و نه انسان را و اين به دست نمیآید مگر به انس با ذكر، اشتغال به تفكر، خالیشدن از صورت و معنی و تجرد از كل اسمورسم و وصف و حكم و ... و باز پسدادن اماناتی كه در هنگام نزول گرفته بودی به صاحبش. | ||
خلوتيان جهت برآوردهشدن حاجات خود چله | خلوتيان جهت برآوردهشدن حاجات خود چله میگيرند و معتقدند اگر حاجت شدت يافت دوباره و دوباره به چله مینشینند تا چهره معبود در آينه وجودشان نقش بندد كه اين مقصود با رعايت جميع شرايط در کنار هم حاصل میگردد. | ||
اما لفظ خلوتيه علاوه بر اینکه خود | اما لفظ خلوتيه علاوه بر اینکه خود معنايی دقيق دارد، هر حرف از حروف آن نيز در بر دارنده معنايی مستقل است: | ||
خ: خلو قلب از ما | خ: خلو قلب از ما سوی الله؛ | ||
ل: لذت ذكر؛ | ل: لذت ذكر؛ | ||
و: | و: وفای ظاهری و باطنی، وفای به عهد؛ | ||
ت: تمكين؛ | ت: تمكين؛ | ||
ی: يسر بعد از عسر. | |||
===انواع خلوت=== | ===انواع خلوت=== | ||
خلوت بر سه قسم است: خلوت سالک، خلوت عارف، خلوت محقق. | خلوت بر سه قسم است: خلوت سالک، خلوت عارف، خلوت محقق. | ||
خلوت محقق: خلوت بالله است، اين نوع از خلوت كامل تراز بقيه انواع آن است و تنها مخصوص قطب الغوث در هرزمان است. | خلوت محقق: خلوت بالله است، اين نوع از خلوت كامل تراز بقيه انواع آن است و تنها مخصوص قطب الغوث در هرزمان است. | ||
خلوت عارف: خلوت نمودن در ملاء، | خلوت عارف: خلوت نمودن در ملاء، يعنی حضور در كنار حقتعالی درهرحال فارق از اينكه در جمع باشد يا تنها، تاحدیکه كثرت را وحدت و وحدت را در كثرت شهود كند. | ||
خلوت سالک: اين شكل از خلوت | خلوت سالک: اين شكل از خلوت برای شروع لازم است و طريق رسيدن به خلوتهایی است كه در پيش گفتيم. | ||
===ضرورت خلوت گزینی و عزلت=== | ===ضرورت خلوت گزینی و عزلت=== | ||
قلب از اين حب جاه و مال | قلب از اين حب جاه و مال خالی نمیگردد مگر با خلوتگزینی و اعتزال از مردم و فرار از اختلاط با آنها و هرآنچه اجتماع با آنها به بار میآورد<ref>العسال، احمد، رسالة الملكية في سلوک طريق الخلوتية، كتاب خطى موجود در كتابخانه ملک سعود قسم المخطوطات، ص 11</ref>. | ||
نكتهای كه در باب خلوت قابلذکر است اين است كه خلوت نمیتواند حقيقت سالک را عوض كند بلكه صفات را تغيير میدهد. اگر مريد تا ابدالدهر هم در خلوت بماند چيزی از حقيقت تغيير نخواهد يافت. پس اگر در قسمت ازلی مريد فتح و فتوحات<ref>فتح يعنى هر چيزى كه بر بنده باز مىشود از سوى خدا بعد از آنكه بسته بود از نعمتهاى ظاهرى و باطنى چون روزیها، عبادات، علوم و معارف و مكاشفات و غير آن. فتوحاتى كه براى سالک حاصل ميشود انواع مختلفى دارد كه عبارتاند از فتح قريب، فتح مبين و فتح مطلق. | |||
القاسانى، كمال الدين عبد الرزاق، شرح منازل السائرين، تحقيق و تعليق محسن بيدار فر، قم، منشورات بيدار، 1385 ش. 1427هـ، صص 275 – 276</ref> نباشدخلوت | القاسانى، كمال الدين عبد الرزاق، شرح منازل السائرين، تحقيق و تعليق محسن بيدار فر، قم، منشورات بيدار، 1385 ش. 1427هـ، صص 275 – 276</ref> نباشدخلوت اثری در آن سالک نداشته و شيخ نخواهد توانست قسمتی از اين را برای وی قرار دهد. اما كسی غير از صاحبان كشف و شهود نمیتوانند از چنين چيزی اطلاع داشته باشند و اين وظيفه شيخ است كه اگر فهميد مريد میتواند صاحب كشف باشد او را به خلوت بفرستد و اگرنه، نه. وقتی مريد وارد خلوت شد ممكن است فتح كامل داشته باشد يا فتح ناقص و يا حتی فتح نداشته باشد. شايسته كه مريد بر اينكه فتح داشته و يا نداشته متوقف نگردد بلكه بايد بدون ناامیدی به آنچه حقتعالی نصيب وی نموده است راضی باشد شايد فتح وی در خلوت ديگری باشد. كه البته فتح نيز انواع مختلف دارد؛ فتح برخی در يک روز، برخی يک ماه و يا برخی يک سال و بيشتر است. حتی ممكن است اثری كه ذكر در یکلحظه دارد هزاران خلوت و رياضت نداشته باشد. | ||
== پیر محمد خلوتی == | == پیر محمد خلوتی == | ||
خط ۱۱۰: | خط ۱۱۰: | ||
=== تصوف === | === تصوف === | ||
دده عمر | دده عمر روشنی (از شيوخ نخستين طريقت خلوتيه) اشعاری دارد كه در آن [[تصوف]] را به وجه زير تعريف نموده است: | ||
تصوف ترک دعواست، تصوف كمال معناست، تصوف ترک قيل وقال است، تصوف همان وجد است و سماع و حال است، تصوف حفظ اوقات و ترک طامات است، تصوف باب بذل و عطاست، تصوف | تصوف ترک دعواست، تصوف كمال معناست، تصوف ترک قيل وقال است، تصوف همان وجد است و سماع و حال است، تصوف حفظ اوقات و ترک طامات است، تصوف باب بذل و عطاست، تصوف بی مهرو و فاست، تصوف يک هدايت است از سوی خدا، تصوف آن است كه آدمی را دائم مراقب و شبها محاسب؛ نموده است، تصوف بستن قلب برای حق و سوختن دل با آتش عشق است، تصوف افتادن در آتش عشق است بی تكلف<ref>وجدانى، صادق، ص 44</ref>. | ||
=== | === صوفی === | ||
در ادامه نيز | در ادامه نيز اشعاری درباره [[صوفی]] دارد با اين مضمون: | ||
صوفی كسی ست كه نه مالک است و نه مملوک، صوفی كسی است كه واقف بر جميع اسرار است، صوفی خورشيدی است كه كسوف ندارد، ستارهای است كه هرگز خسوف ندارد، و بدان آنكه لاف ولوف دارد مرد صوفی نيست كه صوفی آنست كه با صفوت صاف و صوف شود و اهل صفا ، و اين صاف شدن صوفی از خود وی نيست بلكه موهبت حق تعالی ست به وی، صوفی آن خوش نهادی ست كه نزد او خاک و زر برابر است و در آخر در جواب من الصوفی؟ بايد گفت: صوفی آن است كه بی من و ما شود<ref>همان، ص 45</ref>. | |||
=== وقت === | === وقت === | ||
ما بين دو زمان | ما بين دو زمان يعنی حال و آينده و میگويند صوفی ابن الوقت است يعنی صوفی كاری را انجام میدهد كه در حال حاضر اولی ست، صوفی قائم به مسائل حال است و اعنايی به آنچه برا و گذشته ندارد<ref>. http://www.alkhlutih.com(8/7/1392 تاريخ مراجعه)</ref>. | ||
=== تفكر === | === تفكر === | ||
تفكر از فضائل اعمال و مفتاح انوار و مبداء استبصار است، تفكر باز كننده علوم و رسيدن به معارف است لذا در قرآن، روايات و كلام بزرگان نيز بسيار بر آن تأكيد شده است. | تفكر از فضائل اعمال و مفتاح انوار و مبداء استبصار است، تفكر باز كننده علوم و رسيدن به معارف است لذا در قرآن، روايات و كلام بزرگان نيز بسيار بر آن تأكيد شده است. برخی آن را راهنمای جنت دانسته و برخی مثل حسن بصری زندگی بدون تفكر را بيهوده میخوانند<ref>العسال، احمد، پيشين، ص 7</ref>. | ||
=== قبض و بسط و خوف و رجاء === | === قبض و بسط و خوف و رجاء === | ||
خوف از | خوف از چيزی رخ میدهد كه در آينده قرار دارد، مثل خوف از دست دادن محبوب. وهمين طور است رجاء؛ كه اميد به فضل محبوب است در آينده. اما قبض چيزی است كه در همان لحظه بدست میآيد مثل بسط. خوف و رجا تعلقات قلب است در آينده و قبض و بسط واردات قلبی در حال است. | ||
جنيد در اين باره | جنيد در اين باره میگويد: خوف از خدای تعالی در من ايجاد قبض میكند و رجاء و اميد به وی ايجاد بسط مینمايد، حقيقت جمع اين دو مینمايد و حق از هر دوی آنها مرا فارق میسازد؛ چون خوف باعث قبض در من شود آن را از بين میبرد و چون به جراء بسط بيابم آن را از من رد مینمايد<ref> http://www.alkhlutih.com(8/7/1392 تاريخ مراجعه)</ref>. | ||
=== هيبت و انس === | === هيبت و انس === | ||
خط ۱۳۲: | خط ۱۳۲: | ||
=== صحو و سكر === | === صحو و سكر === | ||
صحو رجوع به احساس است بعد از غيبت و سكر غيبت از خود است. زمانيكه صفات | صحو رجوع به احساس است بعد از غيبت و سكر غيبت از خود است. زمانيكه صفات جمالی حق مكشوف عبد شود سكر ايجاد میگردد، تجليات جماليه و شهود صفات كماليه زمانیكه بر عبد مستولی گردد به طوری كه بنده چيزی جز حق نبيند، همه اشيا شیء واحدی به نظرش میرسد و به دليل غلبه رؤيت حق نمیتواند بين حق و اشيا اطراف تميزی قائل گردد و دچار سكر و غيبت از خود میگردد و سكر بازگشت به احساس بعد از اين حال است. فلمّا تجلّی ربّه للجبل، جعله دكّا و خرّ [[حضرت موسی|موسی]] صعقا<ref>همان</ref>. | ||
=== فنا و بقا === | === فنا و بقا === | ||
فنا | فنا واژهای است عربی و در لغت به معنای نيست و نابود شدن است و در اصطلاح عارفان، مستغرق شدن بنده در حق را گويند. بدانگونه كه بشريت بنده در ربوبيت حق محو شود. عرفا طريق الی الله را به مراحل و منازلی تقسيم كردهاند و فنا را نهايت سير به سوی پروردگار دانستهاند. مثلا [[عطار نیشابوری|عطار]] در اين راه قائل به هفت منزل شده است: طلب، عشق، معرفت، استغنا، [[توحید|توحيد]]، حيرت، و فقر وفنا<ref>مقدم پور، فاطمه، فنا في الله و بقاء بالله، تهران، 1383 ش، ص 190</ref>. | ||
فنا همان سقوط اوصاف ذميمه و بقا همان بروز اوصاف حميده است. چرا كه فنا غفلت [[انسان]] از نفس خود و از همه موجودات | فنا همان سقوط اوصاف ذميمه و بقا همان بروز اوصاف حميده است. چرا كه فنا غفلت [[انسان]] از نفس خود و از همه موجودات میباشد و در كل فنا در [[صوفیه|صوفيه]] همان فنا از خلق و بقی به حق تعالی میباشد<ref>همان</ref>. | ||
===سلسله نسب و كرسینامه طريقت خلوتيه=== | ===سلسله نسب و كرسینامه طريقت خلوتيه=== | ||
بسياری از كتابها به بحث سلسله نسب طريقت خلوتيه پرداختهاند و همه آنها خلوتيه را منتسب به امام علی دانستهاند اما اختلافات اندكی در چگونگی اين انتساب وجود دارد كه به نقل نمونههايی از آن میپردازيم. در بسياری از منابع كرسی نامههای متعدد نقل شده است اما كرسی نامه ذكر شده جمع بين چهار منبع زيراست: | |||
البحوث السنية عن بعض الرجال اسانيد الطريقة الخلوتية، طومار طرق عليه (خلوتيه سلسله نامه | البحوث السنية عن بعض الرجال اسانيد الطريقة الخلوتية، طومار طرق عليه (خلوتيه سلسله نامه سی)<ref>در صفحات آغازين كتاب طومار طرق عليه (خلوتيه سلسله نامه سى) اطلاعات نسبتا خوبى درباره اختلافات جزئى موجود در چند كرسى نامه بیان شده است</ref> ، كيفية اهداء فواتح لرجال سلسلتين القارية والخلوتيةوثمرات الفواد. | ||
امام | امام علی7، حسن بصری، حبيب اعجمی، داوود طائی، معروف كرخی، سری سقطی، جنيد بغدادی، ممشاد دينوری <ref>سايت رسمى شاخه شبراويه پس از ممشاد دينورى نام محمد دينورى ذكر نموده است</ref>، محمد البكری، وجيه الدين القاضی، عمر البكری، نجيب الدين سهروردی <ref>از محمد البكرى تا سهروردى مورد اختلاف نسخ مختلف است اما در بقيه تقريبا بين نسخ مختلف اشتراک نظر وجود دارد</ref>، قطب الدين ابهری، ركن الدين محمد البخاری <ref>در برخى نسخ مثل كيفية اهداء فواتح لرجال سلسلتين القادرية و الخلوتية ص 10 وسايت شاخه الشبراويه، وى را ركن الدين محمد النجاشى ناميدهاند</ref>، شيخ شهاب الدين محمد تبريزی، شيخ جمال الدين تبريزی <ref>طومار طرق عليه (خلوتيه سلسله نامه سى) و سايت شاخه الشبراويه شيخ جمال الدين را با عنوان شيراى ناميه است ودو كتاب ثمرات الفواد و البحوث السنية عن بعض الرجال اسانيد الطريقة الخلوتية هر دو را تبريزى ناميده است</ref>، ابراهيم زاهد گيلانی<ref>سايت شاخه الشبراويه پس از ابراهيم زاهد گیلانى نام عمر الخلوتى و خلفاى بعد ازوى را آورده است و شيوخ قبلى را ذكر ننموده است</ref>،سعد الدين فرغانی<ref>نام وى در كتاب هاى كيفية اهداء فواتح لرجال سلسلتين القادرية والخلوتية، البحوث السنية عن بعض الرجال اسانيد الطريقة الخلوتية وثمرات الفواد نيامده است و پس از ابراهيم زاهد گيلانى بى و اسطه نام محمد الخلوتى آمده است</ref>. | ||
مبانی اعتقادی طریقه خلوتیه با توجه به اصول اعتقادات از منظر این طریقت مورد بررسی قرار میگیرد. | مبانی اعتقادی طریقه خلوتیه با توجه به اصول اعتقادات از منظر این طریقت مورد بررسی قرار میگیرد. | ||
==توحيد در خلوتيه== | ==توحيد در خلوتيه== | ||
شرقاوی در صفحه 432 كتاب الكوكب الدری الرفيع [[توحید|توحيد]] را در چهار چيز بيان میكند: | |||
1. | 1. نفی كثرت و عدد در قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ. | ||
2. | 2. نفی شريک و مثل و ضد در اللَّهُ الصَّمَدُ. | ||
3. | 3. نفی علت و معلول در لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ. | ||
4. | 4. نفی شبيه و نظير در وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُواً أَحَدٌ<ref>بن حجازى الشرقاوى، عبدالله، پيشين، ص 432</ref>. | ||
هم چنين در | هم چنين در جايی ديگر ذيل پرسش و پاسخی اشاره به بحث وحدت وجود كرده بيان میكند خلوتيان قائل به وحدت وجود بوده و در باب اسقاط تكليف كسانی را كه چنين عقيدهای دارند را قبول ندارند و آنها را جهله وحدت وجوديان میدانند<ref>الشرقاوى، منصور محمد هيكل، پيشين، ص 431</ref>. | ||
و در باب اتحاد نيز اين طور توضيح | و در باب اتحاد نيز اين طور توضيح میدهد كه اگر كسی از كلام متصوفه تصور اتحاد را كرده اين فقط نگاهی ظاهری است و مراد صوفی ظاهر امر نيست بلكه آنها بجز خدای واحد متصرفی را در وجود نمیبينند و اين حالی ذوقی ايجاد مینمايد كه آنها را از كثرات به سمت كليت پيش میبرد و در فردانيت محض غرق میشود و عقل هايشان نيز در اين فردانيت غرق شده، مانند مبهوتين میشوند و از آنها چيزی جز خدا باقی نمیماند پس مانند انسانهای مست شده، مست میشوند و كلام عشاق مست بر زبان میآورند. | ||
==اسماء سبعه== | ==اسماء سبعه== | ||
اسماء سبعه به ترتيب لا الا الله، الله، هو، حق، | اسماء سبعه به ترتيب لا الا الله، الله، هو، حق، حی، قيوم وقهار استگ<ref>ولپينارلى، عبدالباقى، پيشين، ص 273. وجدانى، صادق، پيشين، ص 28</ref>. | ||
كه | كه مبنای سلوک خلوتيه همين اسماء هفتگانه يا اسماء سبعه و اشتغال به آن است، به شكل آشكار و يا پنهان با علم به وقايع و تعبير و تاويل آن<ref>بروسوى، اسماعيل حقى، پيشين، ص 27. و علوى شريف، على، اصول مشايخ خلوتيه، نسخه خطى، موجود در كتابخانه مجلس شوراى اسلامى، صص 42 و 28</ref>.خلوتيان اسماء سبعه را به نوعی يايه سلوک میدانند يعنی سير معنوی را با ذكر اسماء الهی و رياضت امكان پذير میدانند<ref>گولپينارلى، عبدالباقى، مولويه پس از مولانا، ترجمه توفيق سبحانى، چاپ اول، چاووشگرانن 1382، ص 397</ref>. | ||
گفتهاند ابراهيم زاهد | گفتهاند ابراهيم زاهد گيلانی در سير و سلوک خويش به ذكر اسماء سبعه میپرداخته و نيز به روايتی جنيد نيز سيرو سلوک در اسماء سبعه را داشته است. هر چند اين روايت صحيح نباشد ليكن مقصود اصلی پرداختن به ذكر خدای تعالی است. پير عمر خلوتی اولين بار اسماء سبعه كه از امهات اذكار خلوتيه است را به دده عمر روشنی ابلاغ نمود<ref>وجدانى، صادق، پيشين، صص 35 و 28</ref>. | ||
شنبه: يا قهار، يا عظيم، يا ودود، يا لطيف يا الله. | شنبه: يا قهار، يا عظيم، يا ودود، يا لطيف يا الله. | ||
يک شنبه: لا اله الا الله، يا وهاب، يا قادر، يا كريم يا الله. | يک شنبه: لا اله الا الله، يا وهاب، يا قادر، يا كريم يا الله. | ||
دو شنبه: يا الله، يا فتاح، يا | دو شنبه: يا الله، يا فتاح، يا قوی، يا باسط يا الله. | ||
سه شنبه: يا هو، يا واحد، يا جليل، يا عزيز يا الله. | سه شنبه: يا هو، يا واحد، يا جليل، يا عزيز يا الله. | ||
چهارشنبه: يا حق، يا احد، يا جميل، يا معز يا الله. | چهارشنبه: يا حق، يا احد، يا جميل، يا معز يا الله. | ||
پنج شنبه: يا | پنج شنبه: يا حی، يا صمد، يا هادی، يا غنی يا الله. | ||
جمعه: يا قيوم، يا عليم، يا مالک، يا | جمعه: يا قيوم، يا عليم، يا مالک، يا مغنی يا الله. | ||
متأسفانه به علت تعدد شعبات و | متأسفانه به علت تعدد شعبات و شاخههای موجود در طريقه امكان بيان تفاوت اذكار در هر شاخه وجود ندارد اما مشخص شد كه اسماء سبعه در تمام شعبات وجود دارد با تفاوت هايی در تعداد همان گونه كه گذشت. | ||
به عقيده خلوتيان هر | به عقيده خلوتيان هر سالگی بايد به ترتيب از اولين اسم شروع نمايد و تا آخرين اسم مداوت به همه اسماء داشته باشد تا حقيقته راسم دروی ملكه شود و بتواند وارد اسم بعدی شود كه بحث منازل سبعه كه منطبق بر همين اسما سبعه هستند در بخش مربوط به منازل و مقامات ذكر خواهد شد. | ||
==معاد نزد خلوتيان== | ==معاد نزد خلوتيان== | ||
همان طور كه در اكثر طرق [[صوفیه|صوفيه]] [[معاد]] و توجه به آخرت جزء مسائل مهم و مباحث مطرح در [[طریقت|طريقت]] | همان طور كه در اكثر طرق [[صوفیه|صوفيه]] [[معاد]] و توجه به آخرت جزء مسائل مهم و مباحث مطرح در [[طریقت|طريقت]] میباشد خلوتيه نيز از اين امر مستثنی نبوده و اكثر شيوخ آن در آثار و يا سخنان خويش آشكار و پنهان بحث از معاد را به ميان آورده و اين موضوع را مطرح نمودهاند كه در ادامه به برخی از آنان اشاره شده است: | ||
احمد العسال در كتاب الرساله الملكيه في سلوک طريق الخلوتيه خود در صفحات مختلف ذيل | احمد العسال در كتاب الرساله الملكيه في سلوک طريق الخلوتيه خود در صفحات مختلف ذيل مباحثی كه به توضيح آنها پرداخته است اشاره به بحث معاد با اسامی مختلف آن داشته است از جمله در صفحه 11 خطاب به علمای زمان میگويد: | ||
خوب است كه | خوب است كه علمای زمان مان فكر كنند كه چه اعمالی در روز حساب برايمان مفيد است. اعمال كسانی كه به روز حساب ايمان دارند همان اعمال كسانی است كه به جنت و نارايمان دارند. كسیه از آتش میهراسد با ترک شهوات، شبهات حرام، ترک معاصی و... از آن میگريزد و كسی كه طالب بهشت است با انجام فرايض و نوافل سعی در بدست آوردن آن دارد. و عالمی كه حرص به دنيا دارد و نمیتواند اينها را با ثمره علم بدست بياورد، وقتی كه از دنيا برود مثل عوام مرده است و گناهان همراه اوست<ref>العسال، احمد، پيشين، ص 11</ref>. | ||
==رابطه شريعت، طريقت، حقيقت در نگاه خلوتيان== | ==رابطه شريعت، طريقت، حقيقت در نگاه خلوتيان== | ||
با | با نگاهی بر معتقدات خلوتيان، كتب و نصايحی كه آنان برای مريدان برجای گذاشتهاند میتوان دريافت با هر عقيده و سخنی كه مخالفت با شرع داشته و رنگ و بوی اباحهگری داشته باشد به شدت مخالف بوده و مريدان را از آن برحذر داشتهاند. | ||
شرقاوی در كتاب كوكب الدری الرفيع ذيل پرسش و پاسخی اشاره به بحث وحدت وجود كرده بيان میكند خلوتيان قائل به وحدت وجود بوده و در باب اسقاط تكليف كسانی را كه چنين عقيدهای دارند را قبول ندارند و آنها را جهله وحدت وجوديان میدانند<ref>الشرقاوى، منصور محمد هيكل، پيشين، ص 431</ref>. | |||
و | و درجايی ديگر مصطفی البكری چنين گفته است: بر اهل طريق واجب است در راهی قدم نگذارد كه شرع از آنها نهی كرده كه هر كس از [[شریعت|شريعت]] محمدی تخطی كند گمراه از راه درست و مرضيه است. شريعت اصل است و طريقت فرع برآن، هر كه اصل را رها كند فرع نمیتواند سودی به حال وی داشته باشد و شريعت بدون طريقت عاطل است و حقيقت بدون شريعت باطل. لذا شيخ محی الدين میگويد: چيزی كه شريعت را زايل نمايد فايدهای ندارد و نيز واجب است برسالكين قيام به همه اوراد طريق بدون اخلال در چيزی از آنها<ref>البكرى، مصطفى، پيشين، ص5</ref>. | ||
==ديدگاه خلوتيه نسبت به اهلبيت== | ==ديدگاه خلوتيه نسبت به اهلبيت== | ||
در منابع مختلف اين طريقه اعم از كتب و يا | در منابع مختلف اين طريقه اعم از كتب و يا سايتهای شاخههای مختلف آن بدست آمد حب [[اهل بیت|اهل بيت]] از اصول اساسی تمام انشعابات اين طريقه بوده و همه آنها خلوتيه را منسوب به حضرت امير المؤمنين میدانند. هم چنين بسياری از اقطاب سعی در رساندن نسب خود به [[ائمه اطهار(ع)|ائمه اطهار]]: دارند. | ||
علاوه بر اينها | علاوه بر اينها بسياری موارد در سخنان اقطاب شاهد استناد به ائمه اطهار: ويا تأكيد برحب و پيروی از اهل بيت میباشد، از جمله در سايت رسمی شاخه المغازيه مطلبی تحت عنوان فضائل آل البيت روايت شده از محمد عامر المغازی، با محتوی زير درج شده است كه نمونهای از اين موارد است: | ||
خداوند متعال توسط رسول | خداوند متعال توسط رسول گرامی خويش ما را امر به مودت اهل بيت:نموده است قُلْ لاٰ أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا اَلْمَوَدَّةَ فِي اَلْقُرْبیٰ كه از نشانههای اين مودت زيارت قبور مطهر ائمه اطهار: و توسل به آنها برای در خواست شفاعت جد گراميشان حضرت رسول الله میباشد. | ||
در ادامه همين مطلب | در ادامه همين مطلب المغازی درباره حضرت زهرا بحث میكند و احاديثی از رسول الله درباره ايشان را بيان میكند: | ||
قال رسول الله إنما سميت فاطمة بهذا الاسم لان الله سبحانه | قال رسول الله إنما سميت فاطمة بهذا الاسم لان الله سبحانه وتعالی فطمها و ذريتها عن النار وفي رواية و محبيها عن النار ايشان را فاطمه ناميدم چرا كه خداوند تعالی ايشان و فرزندانش، و به روايتی محبان ايشان را از آتش دور ساخت . | ||
بسياری از اين دستا روايات واحاديث در ذيل همين نوشته و جاهای ديگر از خلوتيه موجود است كه همگی مؤيد تأكيد آنان بر حب اهل بيت: میباشد. | |||
با توجه به مباحث مطرح شده در منابع مختلف | با توجه به مباحث مطرح شده در منابع مختلف میتوان اين طور نتيجه گرفت كه پيروان اين طريقت در مبانی مختلف عقيدتی خود پيرو مكتب [[ابن عربی]] هستند. | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |