۸۷٬۷۷۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۵۴: | خط ۱۵۴: | ||
در مسیحیت دو صفت «تشخص خدا» و «نیکو بودن خدا» برجسته شده است. اگر «شخصوار» بودن خدا در مقابل «شیءوار» بودن اوست، یعنی خدایی که بتوان با او صحبت کرد و به او عشق ورزید و او نیز جواب میدهد و محبت میکند و حافظ و مراقب است، باید گفت خدای اسلام هم یک خدای «شخص وار» است. هرچند چنین عنوانی در هیچ متن اسلامی و حتی نوشتههای عالمان مسلمان دیده نمیشود. سراسر آیات قرآن و سخنان بزرگان اسلام گویای «شخص وار»بودن خداوندند و با خدا به منزله یک «شخص» و نه یک «شیء» صحبت میشود: | در مسیحیت دو صفت «تشخص خدا» و «نیکو بودن خدا» برجسته شده است. اگر «شخصوار» بودن خدا در مقابل «شیءوار» بودن اوست، یعنی خدایی که بتوان با او صحبت کرد و به او عشق ورزید و او نیز جواب میدهد و محبت میکند و حافظ و مراقب است، باید گفت خدای اسلام هم یک خدای «شخص وار» است. هرچند چنین عنوانی در هیچ متن اسلامی و حتی نوشتههای عالمان مسلمان دیده نمیشود. سراسر آیات قرآن و سخنان بزرگان اسلام گویای «شخص وار»بودن خداوندند و با خدا به منزله یک «شخص» و نه یک «شیء» صحبت میشود: | ||
پروردگارتان گوید: مرا بخوانید تا اجابت کنم شمار را<ref>سوره | پروردگارتان گوید: مرا بخوانید تا اجابت کنم شمار را<ref>سوره غافر، آیه ۶۰</ref>. | ||
هرگاه بندگانم درباره من از تو پرسش کنند، (بگو): من نزدیکم و دعای دعا کننده را هرگاه مرا بخواند اجابت نمایم<ref>سوره | هرگاه بندگانم درباره من از تو پرسش کنند، (بگو): من نزدیکم و دعای دعا کننده را هرگاه مرا بخواند اجابت نمایم<ref>سوره بقره، آیه ۱۸۶</ref>. | ||
به راستی که انسان را آفریده ایم و میدانیم که نفسش به او چه وسوسه میکند؛ و ما از رگ جان به او نزدیکتریم<ref>سوره | به راستی که انسان را آفریده ایم و میدانیم که نفسش به او چه وسوسه میکند؛ و ما از رگ جان به او نزدیکتریم<ref>سوره ق، آیه ۱۶</ref>. | ||
نکتهای که در این جا ذکرش لازم به نظر میرسد این است که نباید از «شخصوار» بودن خدا معنای «انسانوار» بودن برداشت شود؛ زیرا در هر دو دین اسلام و مسیحیت بر «تغییرناپذیری» خدا تأکید شده است. پس هرگاه از صفاتی هم چون «شخصواربودن» و حتی صفاتی هم چون «شادمانی»، «غضب»، «احساسات» و... سخن به میان میرود، آنان را به گونهای باید معنا نمود که مناسب با ساحت قدس ربانی او باشد. | نکتهای که در این جا ذکرش لازم به نظر میرسد این است که نباید از «شخصوار» بودن خدا معنای «انسانوار» بودن برداشت شود؛ زیرا در هر دو دین اسلام و مسیحیت بر «تغییرناپذیری» خدا تأکید شده است. پس هرگاه از صفاتی هم چون «شخصواربودن» و حتی صفاتی هم چون «شادمانی»، «غضب»، «احساسات» و... سخن به میان میرود، آنان را به گونهای باید معنا نمود که مناسب با ساحت قدس ربانی او باشد. | ||
در [[قرآن]] «نیکویی خدا» و «خیرخواه بودن» او با دو صفت «رحمان» و «رحیم» که در آغاز هر سوره به آنها اشاره شده است، پُررنگ شده، و علاوه بر آن، بارها خداوند خود را به صفاتی چون رئوف<ref>سوره | در [[قرآن]] «نیکویی خدا» و «خیرخواه بودن» او با دو صفت «رحمان» و «رحیم» که در آغاز هر سوره به آنها اشاره شده است، پُررنگ شده، و علاوه بر آن، بارها خداوند خود را به صفاتی چون رئوف<ref>سوره بقره، آیه ۲۷</ref> و لطیف <ref>سوره انعام، آیه ۲۷</ref>، خوانده است. خدا گناهکارانی را که به سوی او باز میگردند دوست دارد و با آغوش باز آنان را پذیرا میشود. | ||
== دو تفاوت اساسی در خداشناسی اسلام و مسیحیت == | == دو تفاوت اساسی در خداشناسی اسلام و مسیحیت == | ||
خط ۱۶۸: | خط ۱۶۸: | ||
۱. در باب اسما و صفات الهی مسیحی، صفت «ابوت» یا «پدر بودن» به خدا نسبت داده میشود که در اسلام به شدت از اتصاف خدا به این صفت نهی شده است. | ۱. در باب اسما و صفات الهی مسیحی، صفت «ابوت» یا «پدر بودن» به خدا نسبت داده میشود که در اسلام به شدت از اتصاف خدا به این صفت نهی شده است. | ||
«پدر بودن» در عهد جدید دو کاربرد دارد: گاه خدا پدر همه مردم یا همه مسیحیان شمرده شده است <ref>انجیل متی، ۶: ۹</ref> و گاه پدر بودن خدا ویژه حضرت عیسی (علیه السلام) است<ref>نامه | «پدر بودن» در عهد جدید دو کاربرد دارد: گاه خدا پدر همه مردم یا همه مسیحیان شمرده شده است <ref>انجیل متی، ۶: ۹</ref> و گاه پدر بودن خدا ویژه حضرت عیسی (علیه السلام) است<ref>نامه اول انجیل یوحنّا، ۴: ۹</ref>. در کاربرد اول پدر بودن خدا صرفاً یک معنای تشریفی مجازی است و دلالت بر دوستی خدا نسبت به بندگان و اطاعت بندگان نسبت به خدا دارد: این مطلب از مطالعه کتاب مقدس نیز برداشت میشود<ref>ر. ک: انجیل یوحنّا، ۸: ۲۷ ـ ۴۳</ref>. | ||
اما در کاربرد دوم به نظر میرسد که پدر بودن خدا برای شخص حضرت عیسی (علیه السلام) به یک معنا نیست. در اناجیل هم نوا (متی، مرقس، لوقا) پسر خدا بودن عیسی و پدر بودن خدا به همان معنای مجازی است، اما در بخش دیگر عهد جدید که مروّج الهیات «عیسی خدایی» است، خدا حقیقتاً به صفت «پدر بودن» و عیسی حقیقتاً به صفت «پسر بودن» و «هم ذاتی» با خدا متصف میگردد<ref> انجیل یوحنّا، ۱۰: ۱۴، ۱۹ و ۳۱</ref>. | اما در کاربرد دوم به نظر میرسد که پدر بودن خدا برای شخص حضرت عیسی (علیه السلام) به یک معنا نیست. در اناجیل هم نوا (متی، مرقس، لوقا) پسر خدا بودن عیسی و پدر بودن خدا به همان معنای مجازی است، اما در بخش دیگر عهد جدید که مروّج الهیات «عیسی خدایی» است، خدا حقیقتاً به صفت «پدر بودن» و عیسی حقیقتاً به صفت «پسر بودن» و «هم ذاتی» با خدا متصف میگردد<ref> انجیل یوحنّا، ۱۰: ۱۴، ۱۹ و ۳۱</ref>. | ||
خط ۱۷۴: | خط ۱۷۴: | ||
در قرآن مجید «پدر بودن» خدا در هر دو معنا رد شده است و این کتاب به کار بردن آن را مجاز نمیداند: | در قرآن مجید «پدر بودن» خدا در هر دو معنا رد شده است و این کتاب به کار بردن آن را مجاز نمیداند: | ||
یهود و نصاری گفتند ما پسران خدا و دوستان او هستیم. بگو: پس چرا به خاطر گناهانتان شما را عذاب میکند؟ بلکه شما بشری هستید هم چون دیگر کسانی که خلق کرده است<ref>سوره | یهود و نصاری گفتند ما پسران خدا و دوستان او هستیم. بگو: پس چرا به خاطر گناهانتان شما را عذاب میکند؟ بلکه شما بشری هستید هم چون دیگر کسانی که خلق کرده است<ref>سوره مائده، آیه ۱۸</ref>. | ||
در این آیه معلوم است که یهود و نصاری به معنای تشریفی خود را «پسر خدا» میخوانند و عطف کلمه «دوستان» این امر را به خوبی نشان میدهد، با این حال قرآن این نوع سخن گویی را رد میکند و میگوید: شما مخلوق خدایید و مخلوق نباید خدا را پدر خود بخواند و رابطه خدا با مخلوقات رابطه پدر و فرزندی نیست. | در این آیه معلوم است که یهود و نصاری به معنای تشریفی خود را «پسر خدا» میخوانند و عطف کلمه «دوستان» این امر را به خوبی نشان میدهد، با این حال قرآن این نوع سخن گویی را رد میکند و میگوید: شما مخلوق خدایید و مخلوق نباید خدا را پدر خود بخواند و رابطه خدا با مخلوقات رابطه پدر و فرزندی نیست. |