۱٬۵۶۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳۷: | خط ۱۳۷: | ||
بسیاری از شاگردان خراسانی، تقریرات درسهای فقه و اصول او را نوشتهاند که نام برخی از آنها مشخص نیست.<ref>[[آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۳۶۷.]]</ref> | بسیاری از شاگردان خراسانی، تقریرات درسهای فقه و اصول او را نوشتهاند که نام برخی از آنها مشخص نیست.<ref>[[آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۳۶۷.]]</ref> | ||
<br> | <br> | ||
=نقش آخوند در نهضت مشروطه= | |||
<br> | |||
بسیارى از نویسندگان تاریخ مشروطه در ارزیابى انگیزههاى مردم براى جانفشانى در راه انقلاب مشروطه به اشتباه رفتهاند. برخى از نویسندگان نوشتهاند که اسلام با مشروطه سازگارى ندارد. گروهى مىنویسند که نهضت مشروطه دنباله روى کورکورانه از انقلابها و تحولات سیاسى کشورهاى اروپایى و برخى از کشورهاى آسیایى مانند [[ژاپن]] است. | |||
<br> | |||
شمارى از قلم به دستانِ تاریخ مشروطه بر این باورند که رهبران مشروطه – چه رسد به مردمى که سالها رنج شکنجه، تبعید، زندان و اعدام را به جان خریدند و در برابر استبداد پایدارى کردند – نیز معناىِ مشروطه را نمىفهمیدند. برخى از نویسندگان به موجب دشمنى با روحانیت، با دست بردن در سندها، تحریف وقایع، دامن زدن به شایعات و بزرگنمایى نقش فئودالها، خانها، ثروتمندان و روشنفکران غربزده در صدد برآمدند تا از نقش آخوند خراسانى، شیخ عبداللَّه مازندرانى و میرزا [[حسین تهرانى]] که بحق رهبران اصلى مشروطه بودند، بکاهند؛ که متأسفانه در این نیرنگ موفق بودهاند. تا آنجا که در کتابهاى درسى، سخنى از این سه مرجع بزرگ به چشم نمىخورد. | |||
<br> | |||
در بسیارى از کتابها نیز فقط از آیه اللَّه سیّد [[محمد طباطبایى]] و آیه الله سید [[عبدالله بهبهانى]] و شمارى اندک از علما سخن به میان آمده است. حال اینکه رهبران مشروطه در تهران و شهرستانها را مراجع تقلید، مجتهدان و روحانیون مبارز تشکیل مىدادند. | |||
<br> | |||
بیشتر نویسندگان، مردم را در ماجراى مشروطه به دو گروه مشروطه خواه و مستبد تقسیم کردهاند. آنان صدها مجتهد، مرجع تقلید و روحانىِ آگاه، دوراندیش و پارساى پایتخت و شهرستانها را خواهان مشروطه مشروعه و حکومت اسلامى بودند، در صف مخالفان مشروطه و هواداران استبداد قاجاریه قلمداد کردهاند. برخى از نویسندگان هوادار مشروطه مشروعه نیز به بهانه دفاع از آیه الله شیخ [[فضل الله نورى]]، آخوند ملا [[قربانعلى زنجانى]]، آیه الله العظمى سیّد [[محمد کاظم طباطبایى یزدى]] و…، با استناد به سندهاى جعلى یا مشکوک و شایعهها نیش قلم را متوجه آخوند و دو یار وفادارش کردند. | |||
<br> | |||
بسیارى از سندها ساخته جاسوسان روسى و انگلیسى و خیلى از حوادث، بافته ذهنِ فراماسونها و غربزدگان مزدور بیگانگان است. البتّه مىپذیریم که رهبرانِ مشروطه به دلیل اینکه در خارج از کشور به سر مىبردند و از حوزه علمیه نجف، انقلاب را رهبرى مىکردند، از برخى عملکردهاىِ مشروطه طلبان باخبر نبودند. کاش علما با وحدت و یکپارچگى، اختلافها را کنار مىگذاشتند و نمىگذاشتند نهضت از مسیر خود خارج شود. | |||
<br> | |||
=درگذشت= | |||
<br> | |||
بسیارى از علماى نجف، کربلا و [[کاظمین]] خود را براى سفر به ایران و دفاع از آن آماده ساختند. قرار بود که آخوند و همراهانش در شب چهارشنبه ۲۱ ذیحجه ۱۳۲۹ ق. از نجف به [[مسجد سهله]] بروند و پس از نیایش و دعا براى پیروزى سپاه اسلام، راهى ایران شوند. | |||
<br> | |||
عصر سه شنبه منزل آخوند شلوغ بود. میرزا مهدى، پسر آخوند مقدمات سفر را آماده مىکرد. آخوند به اطرافیانش گفت: بهتر است نماز صبح را در حرم بخوانیم و پس از زیارت حرکت کنیم. | |||
<br> | |||
آخوند تا پاسى از شب بیدار بود. امانتها را به صاحبانشان داد و برنامه هاى فردا را منظم کرد و کارها را بین چند نفر از یارانش تقسیم کرد. نیمه شب به نماز شب ایستاد آقا پیش از اذان صبح دل دردِ شدیدى گریبانش را گرفت. سرانجام پس از اقامه نماز صبح، پیشواى مشروطه رخت از جهان بربست. | |||
<br> | |||
برخى بر این باورند که وى به وسیله جاسوسان روسى و انگلیسى مسموم شده است.<ref>[[آخوند خراسانى، آفتاب نیمه شب.]]</ref> | |||
<br> | |||
=پانویس= | |||
<br> | |||
[[رده: عالمان شیعه]] | |||
[[رده: عالمان ایرانی]] | |||
[[رده: عالمان مسلمان]] |
ویرایش