confirmed، مدیران
۳۶٬۲۱۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
سوم: آمدنِ بدویهای<ref>قبایل صحراگردی که بین عربستان و کویت در تردد بودند و با عنوان «بدو» شناخته میشوند.</ref> سعودی به کویت نیز موجب تقویت و گسترش تفکر وهابی شد. بدویهای سعودی در دهههای 1960 و 1980م، از عربستان سعودی وارد کویت شدند و تابعیت کویتی دریافت کردند<ref>Longva, A, “Nationalism in Pre-Modern Guise: The Discourse on Hadhar and Badu in Kuwait”, International Journal of Middle East Studies MES, p.171.</ref>. این مهاجرتِ گروهی، بر اساس سیاستِ اتخاذشده از سوی حاکمان کویت برای افزایش جمعیت و نیز تأمین نیروی کارِ<ref>دولت نیروی کارِ موردنیازِ خود را از کشورهای عربی و غیرعربی تأمین میکرد. در این میان، نگرانیِ آنها بیشتر از مهاجران عرب بود؛ چراکه آنها، هم عربزبان بودند و هم مسلمان، و بیم آن میرفت که افکار خود را در کویت ترویج و اشاعه دهند. بهعنوان نمونه، در سال 1960 عبدالرحمن دوسری، از علمای دینی کویت، نامهای به بنباز فرستاد. وی دربارۀ لشکر خطرناک معلمانِ خارجی هشدار میدهد و درخواست میکند که در استفاده از مدرّسان مصری، به قدر نیاز اکتفا گردد و از رفتن طلاب به جمهوری مصر جلوگیری شود؛ چراکه خیرِ فرستادن آنها به آمریکا بیشتر، و شرِ آن کمتر از رفتن به مصر است. (نقیدان، منصور، الجماعة السلفیة المحتسبة؛ دراسة في فکر المحتلین للمسجد الحرام، ص105).</ref> قابلاعتماد بود<ref>[8]. Longva, A, “Neither Autocracy nor Democracy but Ethnocracy: Citizens, Expatriates and the Socio-Political System in Kuwait”, Monarchies and Nations: Globalization and Identity in the Arab states of the Gulf, p.14.</ref> که در این راستا، قبایل بدوی گزینۀ مناسبی به نظر میرسیدند<ref>. Ghabra, Shafeeq, “Kuwait and the Dynamics of Socio-Economic Change”, The Middle East Journal, 51, p.358-372.</ref>. همچنین نکتۀ بعدی این بود که در مقابلِ گروههای اپوزیسیون، اعم از قومی-عربیها و تاجران لیبرال، گروهی شکل بگیرد که حامیِ آلصباح باشد؛ ازاینرو بدویها همگنترین گروه در پیوستن به جامعۀ کویت، و همچنین مطیعِ خواستههای آلصباح بودند. حیات قبایل بدوی، بر اساس سنتها و ارزشهای محافظهکارانه در امور سیاسی و اجتماعی بود و آنها در مقابلِ حاکمبهعلاوه، برخی معتقدند که شیعیان بیش از 50 درصدِ جمعیت کویت را تشکیل میدادند که سیاست دولت کویت در اعطای تابعیت به بدویهای عربستان در دهههای 1960م و 1970م، باعث کاهش درصد جمعیتیِ شیعیان به 35 درصد شد.[11] پس از انقلاب اسلامی ایران، بهویژه در دوران حمله عراق به ایران، تبلیغات زیادی علیه ایران و شیعیان وجود داشت و برای جلوگیری از تهدید شیعه، سیاست تقویت جریان سلفی در دستورِکار قرار گرفت. در آن زمان، تبلیغاتی وجود داشت مبنی بر اینکه سلفیها بهترین گزینه برای مقابله با خطر تشیع هستند.[12] عربستان نیز از این تصمیم حمایت میکرد؛ چراکه به نفوذ بیشترِ این کشور در کویت کمک میکرد.[13] | سوم: آمدنِ بدویهای<ref>قبایل صحراگردی که بین عربستان و کویت در تردد بودند و با عنوان «بدو» شناخته میشوند.</ref> سعودی به کویت نیز موجب تقویت و گسترش تفکر وهابی شد. بدویهای سعودی در دهههای 1960 و 1980م، از عربستان سعودی وارد کویت شدند و تابعیت کویتی دریافت کردند<ref>Longva, A, “Nationalism in Pre-Modern Guise: The Discourse on Hadhar and Badu in Kuwait”, International Journal of Middle East Studies MES, p.171.</ref>. این مهاجرتِ گروهی، بر اساس سیاستِ اتخاذشده از سوی حاکمان کویت برای افزایش جمعیت و نیز تأمین نیروی کارِ<ref>دولت نیروی کارِ موردنیازِ خود را از کشورهای عربی و غیرعربی تأمین میکرد. در این میان، نگرانیِ آنها بیشتر از مهاجران عرب بود؛ چراکه آنها، هم عربزبان بودند و هم مسلمان، و بیم آن میرفت که افکار خود را در کویت ترویج و اشاعه دهند. بهعنوان نمونه، در سال 1960 عبدالرحمن دوسری، از علمای دینی کویت، نامهای به بنباز فرستاد. وی دربارۀ لشکر خطرناک معلمانِ خارجی هشدار میدهد و درخواست میکند که در استفاده از مدرّسان مصری، به قدر نیاز اکتفا گردد و از رفتن طلاب به جمهوری مصر جلوگیری شود؛ چراکه خیرِ فرستادن آنها به آمریکا بیشتر، و شرِ آن کمتر از رفتن به مصر است. (نقیدان، منصور، الجماعة السلفیة المحتسبة؛ دراسة في فکر المحتلین للمسجد الحرام، ص105).</ref> قابلاعتماد بود<ref>[8]. Longva, A, “Neither Autocracy nor Democracy but Ethnocracy: Citizens, Expatriates and the Socio-Political System in Kuwait”, Monarchies and Nations: Globalization and Identity in the Arab states of the Gulf, p.14.</ref> که در این راستا، قبایل بدوی گزینۀ مناسبی به نظر میرسیدند<ref>. Ghabra, Shafeeq, “Kuwait and the Dynamics of Socio-Economic Change”, The Middle East Journal, 51, p.358-372.</ref>. همچنین نکتۀ بعدی این بود که در مقابلِ گروههای اپوزیسیون، اعم از قومی-عربیها و تاجران لیبرال، گروهی شکل بگیرد که حامیِ آلصباح باشد؛ ازاینرو بدویها همگنترین گروه در پیوستن به جامعۀ کویت، و همچنین مطیعِ خواستههای آلصباح بودند. حیات قبایل بدوی، بر اساس سنتها و ارزشهای محافظهکارانه در امور سیاسی و اجتماعی بود و آنها در مقابلِ حاکمبهعلاوه، برخی معتقدند که شیعیان بیش از 50 درصدِ جمعیت کویت را تشکیل میدادند که سیاست دولت کویت در اعطای تابعیت به بدویهای عربستان در دهههای 1960م و 1970م، باعث کاهش درصد جمعیتیِ شیعیان به 35 درصد شد.[11] پس از انقلاب اسلامی ایران، بهویژه در دوران حمله عراق به ایران، تبلیغات زیادی علیه ایران و شیعیان وجود داشت و برای جلوگیری از تهدید شیعه، سیاست تقویت جریان سلفی در دستورِکار قرار گرفت. در آن زمان، تبلیغاتی وجود داشت مبنی بر اینکه سلفیها بهترین گزینه برای مقابله با خطر تشیع هستند.[12] عربستان نیز از این تصمیم حمایت میکرد؛ چراکه به نفوذ بیشترِ این کشور در کویت کمک میکرد.[13] | ||
البته باید توجه داشت که جریان سلفی در میان طبقۀ شهریِ کویت نفوذ چندانی نداشت و گسترش آن در خارج از شهر و نزد بدویها بود؛[14] بنابراین، اگر آن مهاجرتهای گسترده صورت نمیگرفت، سلفیت نمیتوانست توفیق امروز خود را در میان طبقۀ شهریِ مرفه و نسبتاً آزادِ کویت کسب نماید. در پایان سالهای دهۀ 1970م، سلفیها در جامعۀ کویت، بهویژه در میان خانوادههای تاجران، برای خود پیروانی به دست آوردند.[15] در دهۀ 1980م، جریان سلفی در سازمانهای کارگری و اتحادیههای دانشجویی پایهگذاری شد و در سطح سازمانی بهطور بیسابقهای توسعه یافت.[16] همۀ اینها پس از آن رخ داد که بدویهای وهابیِ سعودی تابعیت کویتی دریافت نمودند و با سکونت در حاشیۀ شهرها و اختلاط با جامعۀ شهری و همچنین کسب تحصیلات عالی، در ساختار جامعه و بخشهای مختلف اداری و اقتصادی نفوذ کردند | البته باید توجه داشت که جریان سلفی در میان طبقۀ شهریِ کویت نفوذ چندانی نداشت و گسترش آن در خارج از شهر و نزد بدویها بود؛[14] بنابراین، اگر آن مهاجرتهای گسترده صورت نمیگرفت، سلفیت نمیتوانست توفیق امروز خود را در میان طبقۀ شهریِ مرفه و نسبتاً آزادِ کویت کسب نماید. در پایان سالهای دهۀ 1970م، سلفیها در جامعۀ کویت، بهویژه در میان خانوادههای تاجران، برای خود پیروانی به دست آوردند.[15] در دهۀ 1980م، جریان سلفی در سازمانهای کارگری و اتحادیههای دانشجویی پایهگذاری شد و در سطح سازمانی بهطور بیسابقهای توسعه یافت.[16] همۀ اینها پس از آن رخ داد که بدویهای وهابیِ سعودی تابعیت کویتی دریافت نمودند و با سکونت در حاشیۀ شهرها و اختلاط با جامعۀ شهری و همچنین کسب تحصیلات عالی، در ساختار جامعه و بخشهای مختلف اداری و اقتصادی نفوذ کردند | ||
== پانویس == |