۱٬۵۶۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
<br> | <br> | ||
بر اساس نظریه ولایت فقیه، اختیار همه امور جامعه اسلامی به دست ولیفقیه است. [[کاشفالغطا]]، [[محمدحسن نجفی]] و [[امام خمینی]] از موافقان این دیدگاه و [[شیخ انصاری]]، [[آخوند خراسانی]] و [[آیتالله خویی]] از مخالفان آن هستند. | بر اساس نظریه ولایت فقیه، اختیار همه امور جامعه اسلامی به دست ولیفقیه است. [[کاشفالغطا]]، [[محمدحسن نجفی]] و [[امام خمینی]] از موافقان این دیدگاه و [[شیخ انصاری]]، [[آخوند خراسانی]] و [[آیتالله خویی]] از مخالفان آن هستند. | ||
<br> | |||
==ادله موافقان== | |||
<br> | |||
هواداران نظریه ولایت فقیه برای اثبات آن به دلایل عقلی و نقلی متعددی استناد کردهاند. [[مَقبوله عُمر بن حَنظَله]] و توقیع امام زمان(عج) از دلایل نقلیاند. برپایه مقبوله عمر بن حنظله که حدیثی از [[امام صادق(ع)]] است، کسی را باید بهعنوان حَکَم انتخاب کرد که حدیث [[اهل بیت(ع)]] را روایت میکند و احکام دینی را میشناسد.<ref>[[کلینی، الکافی، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۱۶۹.]]</ref> [[امام خمینی]] با استناد به این روایت، اجرای حکم در جامعه را نیازمند قدرت و حکومت میداند. براساس نظر او، حکومت باید بهدست فقیه باشد تا بتواند قضاوت کند و حکم را اجرا کند.<ref>[[امام خمینی، کتاب البیع، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص۶۳۸-۶۴۲.]]</ref> | |||
<br> | |||
در توقیع امام زمان(عج)، از [[الحَوادثُ الواقِعَة]] (پیشامدها) سخن آمده و بیان شده است که باید هنگام پیشامدها به راویان حدیثِ اهلبیت رجوع کرد.<ref>[[شیخ صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص۴۸۴.]]</ref> امام خمینی با استناد به این توقیع، نتیجه گرفته است که همه امور جامعه اسلامی را باید به فقها سپرد.<ref>[[امام خمینی، ولایت فقیه، ۱۳۷۴ش، ص۷۸-۸۲.]]</ref> | |||
<br> | |||
ازجمله دلایل عقلی هم این است که حیات اجتماعی انسان و کمال فردی و معنوی او علاوه بر اینکه به قانونی الهی و مصون از خطا و نقصان نیاز دارد، نیازمند حاکمی عالم و عادل هم هست. بدون این دو رکن، حیات اجتماعی با هرجومرج و فساد و تباهی مواجه میشود. این هدف در زمان پیامبران و امامان بهوسیله خود آنان محقق میشود و در زمان غیبت بهوسیله ولیِّفقیه تحقق مییابد.<ref>[[جوادی آملی، ولایت فقیه، ۱۳۷۸ش، ص۱۵۱.]]</ref> | |||
<br> | <br> | ||
=ضرورت ولایت فقیه= | =ضرورت ولایت فقیه= |
ویرایش