۲۲٬۰۲۶
ویرایش
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
== درونمایۀ قرآن مورخان == | == درونمایۀ قرآن مورخان == | ||
[[پرونده: قرآن مورخان (کتاب).jpg|بیقاب|چپ|]] | [[پرونده: قرآن مورخان (کتاب).jpg|بیقاب|چپ|]] | ||
دکتر امیرمعزی بر این باور است که این اثر بر یک قیاس منطقی استوار است؛ مقدمۀ اول: [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر اکرم (صلیالله علیه وآله)]] اساساً رسالتی را که دنبال میکرد اعلام [[آخرالزمان]] بود. در نظر اینان، سی سوره آخر [[قرآن]] و دهها آیۀ دیگر نشاندهندۀ همین رسالت و رویکرد پیامبر اکرم (صلیالله علیه وآله) است. مقدمۀ دوم: [[قرآن]] و [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر اکرم (صلیالله علیه وآله)]] هر دو به یک فرهنگ یهودی ـ مسیحی (مسیهودی) تعلق دارند که همچنان منتظر [[موعود]] هستند. طبیعتاً از قرآنی که در چنین فضایی شکل گرفته انتظار میرفته که [[حضرت عیسی|مسیح]] موعود را اعلام کند. این مسیح موعود که قرآن در پی اعلام آن است، همان [[علی بن ابیطالب|علی بن ابیطالب (علیهالسلام)]] است. امیرمعزی بهعنوان یکی از شیعهپژوهان غرب مطرح است؛ اما نتیجۀ نظریههای شیعهپژوهانۀ وی همان نظریۀ [[شیعیان]] غالی است که در طول تاریخ در جامعۀ شیعه مطرود بود. او اعتقاد دارد تشیع واقعی و مورد نظر [[ائمه|ائمه (علیهمالسلام)]] همان تشیعی است که در فرهنگ [[عالمان شیعه]] از آن به غلو یاد شده است و اگر در بیان [[ائمه|ائمه (علیهمالسلام)]] این تفکر مذمت شده از باب کشف سرّ بوده است نه به خاطر اصل این نظریه. او معتقد است که بالاترین شئون از هر لحاظ نسبت به [[ائمه|امام]] در دیدگاه [[اسماعیلیه]] وجود دارد و در معرفی شیعه به کتب اسماعیلیه ارجاع میدهد. یکی از آموزههای این تشیع در قرون نخستین اعتقاد به تحریف [[قرآن]] است. دکتر امیرمعزی و همکارانشان معتقدند در قرآنی که اختیار ما قرار دارد، تدوینی است که در دوران [[عبدالملک بن مروان|عبدالملک مروان]] (از سال ۶۵ تا ۸۶ هجری) رخ داده است. در این بازه زمانی، قرآن بر پایه متون مختلف جمعآوری میشود و این قرآن فعلی شکل میگیرد. در این قرآن نگاه آخرالزمانی برجسته نیست و هدفش این است که نگاه مسیحی ـ یهودی و آخرالزمانی را تحتالشعاع قرار دهد. محمدعلی امیرمعزی دربارۀ نتایج تحقیقات انجام شده در پروژۀ «قرآن مورخان» میگوید: این تحقیقات ثابت کردهاند که آنچه متون اسلامی راجع به پیدایش اسلام و پیدایش قرآن میگویند قابل اعتماد نیستند و باید با عینکی خیلی انتقادیتر از آنچه تا این موقع انجام شده به این متون نگاه کرد، ما میدانیم در مورد دورۀ پیدایش اسلام یعنی حیات پیامبر و معاصرینش و در مورد پیدایش قرآن آنچه که متون اسلامی میگویند قابل اعتماد نیست<ref> | دکتر امیرمعزی بر این باور است که این اثر بر یک قیاس منطقی استوار است؛ مقدمۀ اول: [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر اکرم (صلیالله علیه وآله)]] اساساً رسالتی را که دنبال میکرد اعلام [[آخرالزمان]] بود. در نظر اینان، سی سوره آخر [[قرآن]] و دهها آیۀ دیگر نشاندهندۀ همین رسالت و رویکرد پیامبر اکرم (صلیالله علیه وآله) است. مقدمۀ دوم: [[قرآن]] و [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر اکرم (صلیالله علیه وآله)]] هر دو به یک فرهنگ یهودی ـ مسیحی (مسیهودی) تعلق دارند که همچنان منتظر [[موعود]] هستند. طبیعتاً از قرآنی که در چنین فضایی شکل گرفته انتظار میرفته که [[حضرت عیسی|مسیح]] موعود را اعلام کند. این مسیح موعود که قرآن در پی اعلام آن است، همان [[علی بن ابیطالب|علی بن ابیطالب (علیهالسلام)]] است. امیرمعزی بهعنوان یکی از شیعهپژوهان غرب مطرح است؛ اما نتیجۀ نظریههای شیعهپژوهانۀ وی همان نظریۀ [[شیعیان]] غالی است که در طول تاریخ در جامعۀ شیعه مطرود بود. او اعتقاد دارد تشیع واقعی و مورد نظر [[ائمه|ائمه (علیهمالسلام)]] همان تشیعی است که در فرهنگ [[عالمان شیعه]] از آن به غلو یاد شده است و اگر در بیان [[ائمه|ائمه (علیهمالسلام)]] این تفکر مذمت شده از باب کشف سرّ بوده است نه به خاطر اصل این نظریه. او معتقد است که بالاترین شئون از هر لحاظ نسبت به [[ائمه|امام]] در دیدگاه [[اسماعیلیه]] وجود دارد و در معرفی شیعه به کتب اسماعیلیه ارجاع میدهد. یکی از آموزههای این تشیع در قرون نخستین اعتقاد به تحریف [[قرآن]] است. دکتر امیرمعزی و همکارانشان معتقدند در قرآنی که اختیار ما قرار دارد، تدوینی است که در دوران [[عبدالملک بن مروان|عبدالملک مروان]] (از سال ۶۵ تا ۸۶ هجری) رخ داده است. در این بازه زمانی، قرآن بر پایه متون مختلف جمعآوری میشود و این قرآن فعلی شکل میگیرد. در این قرآن نگاه آخرالزمانی برجسته نیست و هدفش این است که نگاه مسیحی ـ یهودی و آخرالزمانی را تحتالشعاع قرار دهد. محمدعلی امیرمعزی دربارۀ نتایج تحقیقات انجام شده در پروژۀ «قرآن مورخان» میگوید: این تحقیقات ثابت کردهاند که آنچه متون اسلامی راجع به پیدایش اسلام و پیدایش قرآن میگویند قابل اعتماد نیستند و باید با عینکی خیلی انتقادیتر از آنچه تا این موقع انجام شده به این متون نگاه کرد، ما میدانیم در مورد دورۀ پیدایش اسلام یعنی حیات پیامبر و معاصرینش و در مورد پیدایش قرآن آنچه که متون اسلامی میگویند قابل اعتماد نیست<ref>چهل و یكمین نشست مجازی با عنوان مطالعاتی تازه در باب ریشههای اسلام و قرآن در «حلقۀ ديدگاه نو»، نهم اسفند ١٣٩٩ ش.</ref>. مولفان کتاب قرآن مورخان در صدد اثبات این معنا هستند که متن کنونی قرآن متعلق به اواخر دوره باستان - اندکی پیش از قرون وسطی- بوده و بهطور همزمان از [[مسیحیت]] و [[آیین یهودیت|یهودیت]] بیزانسی (روم شرقی) و ساسانی تاثیرپذیرفته است. از منظر آنها قسمتی از قرآن موجود متاثر از کتب پیشین و بخش عمدهاش بعد از پیامبر با حمایت و میل حاکمان تدوین گردیده است. بنابر این قرآن کنونی فاقد وثاقت تاریخی است<ref>ر. ک: مقالۀ قرآن به مثابه سندی تاریخی در مقابل کتاب مقدس ص 248، مجلۀ نقد و بررسی کتاب ''آینه پژوهش'' شماره 184، سال 1399 ش.</ref>. | ||
== بازتاب انتشار کتاب در جهان اسلام == | == بازتاب انتشار کتاب در جهان اسلام == |