confirmed، مدیران
۳۷٬۴۰۴
ویرایش
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
عبدالقادر در دوران حکومت خویش، سعی داشت مطابق احکام اسلامیرفتار کند و اسلام اصیل را تعلیم میداد، بر [[توحید]] تاکید داشت و به شدت با شرک مخالف بود. او بدعتها و خصوصاً پرستش شخصیتهای مذهبی را محکوم میکرد و جنگ بر ضد فرانسه را جهاد مشروع میدانست. وی به تدوین قواعد شرعی علاقه بسیار داشت و به همین سبب، درباره آنچه با فعالیتهای نظامی و اداری او ارتباط پیدا میکرد، مطالبی مینوشت. هرگاه نسبت به جواز شرعی عملی تردید پیدا میکرد با [[فقیه|فقهای]] مشهور [[جهان اسلام|کشورهای اسلامی]] مشورت مینمود و [[فتوا|فتوای]] آنها را در آن امر جویا میشد. مشکلات اقتصادی و سیاسی که امیرعبدالقادر با آنها مواجه بود و در اسناد و دست نوشتههای باقی مانده از وی، منعکس است. | عبدالقادر در دوران حکومت خویش، سعی داشت مطابق احکام اسلامیرفتار کند و اسلام اصیل را تعلیم میداد، بر [[توحید]] تاکید داشت و به شدت با شرک مخالف بود. او بدعتها و خصوصاً پرستش شخصیتهای مذهبی را محکوم میکرد و جنگ بر ضد فرانسه را جهاد مشروع میدانست. وی به تدوین قواعد شرعی علاقه بسیار داشت و به همین سبب، درباره آنچه با فعالیتهای نظامی و اداری او ارتباط پیدا میکرد، مطالبی مینوشت. هرگاه نسبت به جواز شرعی عملی تردید پیدا میکرد با [[فقیه|فقهای]] مشهور [[جهان اسلام|کشورهای اسلامی]] مشورت مینمود و [[فتوا|فتوای]] آنها را در آن امر جویا میشد. مشکلات اقتصادی و سیاسی که امیرعبدالقادر با آنها مواجه بود و در اسناد و دست نوشتههای باقی مانده از وی، منعکس است. | ||
=حفظ وحدت و هماهنگی حکومت= | == حفظ وحدت و هماهنگی حکومت == | ||
مهمترین مساله او حفظ وحدت و هماهنگی حکومت بود. نیروهای مهمی که در تمرکز هستههای اصلی حرکت و جدایی از وابستگیهای قبایل مخزم و طرق، سهم عمدهای داشتند، به او خیانت میکردند و به صورت منفرد یا دسته جعمی با دشمن همکاری داشتند. قبایل رقیب نیز برخی را فرانسویان همکاری داشتند و برخی او را به خاطر امضای پیمان با دشمن محکوم مینمودند. | مهمترین مساله او حفظ وحدت و هماهنگی حکومت بود. نیروهای مهمی که در تمرکز هستههای اصلی حرکت و جدایی از وابستگیهای قبایل مخزم و طرق، سهم عمدهای داشتند، به او خیانت میکردند و به صورت منفرد یا دسته جعمی با دشمن همکاری داشتند. قبایل رقیب نیز برخی را فرانسویان همکاری داشتند و برخی او را به خاطر امضای پیمان با دشمن محکوم مینمودند. | ||
دومین مشکل او عدم تمایل قبایل به پرداخت مالیات اسلامی بود و تنها راه برخورد با این مشکلات، استفاده از قدرت بود. عبدالقادر برای این که وظیفه دینی خود را در برخورد انقلابی و قاطع با قبایل متمرد و یاغی بداند، در ۱۲۵۳ ق/ ۱۸۳۷ از شیخ الاسلام مراکش عبدالسلام شولی چنین استفتا کرد: | دومین مشکل او عدم تمایل قبایل به پرداخت [[مالیات اسلامی]] بود و تنها راه برخورد با این مشکلات، استفاده از قدرت بود. عبدالقادر برای این که وظیفه دینی خود را در برخورد انقلابی و قاطع با قبایل متمرد و یاغی بداند، در ۱۲۵۳ ق/ ۱۸۳۷ از شیخ الاسلام [[مراکش]] [[عبدالسلام شولی]] چنین استفتا کرد: | ||
«با توجه به وضع وخیم مسلمانان [[الجزایر]]، کشوری که آدمکشان | «با توجه به وضع وخیم [[مسلمان|مسلمانان]] [[الجزایر]]، کشوری که آدمکشان [[کافر]]، خون مسلمانان را میریزند و دشمنان دین (اشغالگران فرانسوی) تصمیم دارند با زور شمشیر یا با مکر و خدعه مسلمانان را برده و بنده خود سازند، عدهای از مسلمانان با آنها همکاری میکنند و برای آنها چهارپایان، گله، اسب و مرکب سواری فراهم میکنند و گاهی نقاط ضعف دفاعی مسلمانان را به دشمن اطلاع میدهند. | ||
قبایلی نیز هستند که چنین اقداماتی را انجام میدهند و وقتی از آنها خواسته میشود که فرد مقصر و خائن را محکوم کنند، از شدت خشم منفجر میشوند و به انکار و دروغ متوسل میگردند، در حالی که به خوبی میدانند که خائن کیست و چه کسی این اعمال را مرتکب شده است. | قبایلی نیز هستند که چنین اقداماتی را انجام میدهند و وقتی از آنها خواسته میشود که فرد مقصر و خائن را محکوم کنند، از شدت خشم منفجر میشوند و به انکار و [[دروغ]] متوسل میگردند، در حالی که به خوبی میدانند که خائن کیست و چه کسی این اعمال را مرتکب شده است. | ||
دستور خدا در برخورد با جان و مال این دو گروه چیست؟ در برخورد با کسانی که وقتی امام یا نماینده او برای دفاع از دین و کشور، اعلام بسیج عمومی میکند از شرکت در دفاع خودداری میکنند، آیا باید آنها مجازات شوند و در این صورت مجازات آنان چیست؟ و چون مجازات، بدون جنگ نیست، آیا ثروت و املاک آنها را میتوان مصادره کرد؟ دستور خدا در مورد کسانی که کلاً یا بعضاً از پرداخت زکات خودداری میکنند چیست؟ آنها ادعا میکنند که داراییشان به حداقل نصاب لازم نمیرسد، در حالی که بدون شک، ثروت آنها از حد نصاب لازم بیشتر است، آیا علیرغم ضعف اسلام در این ایام، میتوان ادعای آنان را پذیرفت؟ یا جایی برای اجتهاد هست؟ هزینههای ارتش اسلام که دفاع از کشور و حفاظت از مرزها را در براب رحملههای ناگهانی دشمن برعهده دارد از کجا باید تأمین شود؟ در حال حاضر، خزانة منظمی در دست نیست و مبلغی که از زکات به دست میآید، کفاف غذای آنها را نمیدهد، چه رسد به پرداخت هزینههای لباس، سلاح، اسب و دیگر تجهیزات نظامی. آیا میتوان بیتفاوت ماند تا دشمن بر سراسر کشور اسلامی مسلط شود؟ و یا مردم و امت اسلام باید تمام | دستور [[خدا]] در برخورد با جان و مال این دو گروه چیست؟ در برخورد با کسانی که وقتی امام یا نماینده او برای دفاع از دین و کشور، اعلام بسیج عمومی میکند از شرکت در دفاع خودداری میکنند، آیا باید آنها مجازات شوند و در این صورت مجازات آنان چیست؟ و چون مجازات، بدون [[جنگ]] نیست، آیا ثروت و املاک آنها را میتوان مصادره کرد؟ دستور خدا در مورد کسانی که کلاً یا بعضاً از پرداخت زکات خودداری میکنند چیست؟ آنها ادعا میکنند که داراییشان به حداقل نصاب لازم نمیرسد، در حالی که بدون شک، ثروت آنها از حد نصاب لازم بیشتر است، آیا علیرغم ضعف اسلام در این ایام، میتوان ادعای آنان را پذیرفت؟ یا جایی برای [[اجتهاد]] هست؟ هزینههای ارتش اسلام که دفاع از کشور و حفاظت از مرزها را در براب رحملههای ناگهانی دشمن برعهده دارد از کجا باید تأمین شود؟ در حال حاضر، خزانة منظمی در دست نیست و مبلغی که از [[زکات]] به دست میآید، کفاف غذای آنها را نمیدهد، چه رسد به پرداخت هزینههای لباس، سلاح، اسب و دیگر تجهیزات نظامی. آیا میتوان بیتفاوت ماند تا دشمن بر سراسر کشور اسلامی مسلط شود؟ و یا مردم و [[امت اسلامی|امت اسلام]] باید تمام نیازمندیهای ارتش را تأمین کنند؟ اگر تأمین مخارج ارتش وظیفه است، آیا همة مردم به آن موظفند یا فقط ثروتمندان، آیا کسانی که از پرداخت مالیات زمان جنگ خودداری میکنند باغی هستند؟ نظر و حکم خدا در مورد این باغیان چیست؟ آیا پس از تمام شدن جنگ میتوان ثروتشان را به آنان بازگرداند یا خیر؟ | ||
در پاسخ استفتای امیرعبدالقادر، مفتی [[مراکش]]، تسولی، مقالهای پرمایه نوشت و به همه مسائل و مشکلاتی که عبدالقادر یاد کرده بود جواب داد، و از این نیز فراتر رفت و به مسائل حاشیهای نیز پرداخت، مسائلی از قبیل جواز انعقاد پیمان با دشمن و الزام مسلمانان ساکن مناطق تحت اشغال دشمن به مهاجرت به مناطق اسلامی. | در پاسخ استفتای امیرعبدالقادر، مفتی [[مراکش]]، تسولی، مقالهای پرمایه نوشت و به همه مسائل و مشکلاتی که عبدالقادر یاد کرده بود جواب داد، و از این نیز فراتر رفت و به مسائل حاشیهای نیز پرداخت، مسائلی از قبیل جواز انعقاد پیمان با دشمن و الزام مسلمانان ساکن مناطق تحت اشغال دشمن به مهاجرت به مناطق اسلامی. |