پرش به محتوا

مختار ثقفی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '[[علی بن ابی طالب بن أبی‌طالب (ع)' به '[[علی بن ابی طالب')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۲۳: خط ۲۳:
مختار که فرزند چهره نامدار [[صدر اسلام]] یعنی أبو عبید بن عمرو بن عمیر بن عوف ثقفی بود، در سال نخست هجری در منطقه [[طائف]] به دنیا آمد. پدرش ابوعبید در روزگار [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم)]] [[اسلام]] آورد؛ اما هرگز به دیدار پیامبر (صلی الله علیه وآله) وسلم نائل نشد<ref> سیر أعلام النبلاء، ج ۳ ص: ۵۳۹.</ref>. مادرش نیز بانویی به نام <big>دومة</big> دختر عمرو بن وهب بن منبه از همان قبیله بنی ثقیف بود. از این رو مختار هم از ناحیه پدر و هم از ناحیه مادر ثقفی بود و از تیره‌ای شریف در میان عرب به شمار می‌رفت. او از بزرگان این قبیله سرشناس عرب و سخنوری زبردست و دلاوری کم نظیر بود.
مختار که فرزند چهره نامدار [[صدر اسلام]] یعنی أبو عبید بن عمرو بن عمیر بن عوف ثقفی بود، در سال نخست هجری در منطقه [[طائف]] به دنیا آمد. پدرش ابوعبید در روزگار [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم)]] [[اسلام]] آورد؛ اما هرگز به دیدار پیامبر (صلی الله علیه وآله) وسلم نائل نشد<ref> سیر أعلام النبلاء، ج ۳ ص: ۵۳۹.</ref>. مادرش نیز بانویی به نام <big>دومة</big> دختر عمرو بن وهب بن منبه از همان قبیله بنی ثقیف بود. از این رو مختار هم از ناحیه پدر و هم از ناحیه مادر ثقفی بود و از تیره‌ای شریف در میان عرب به شمار می‌رفت. او از بزرگان این قبیله سرشناس عرب و سخنوری زبردست و دلاوری کم نظیر بود.


عموی مختار یعنی [[سعد بن مسعود]] نیز چهره‌ای سرشناس بود. وی از سوی [[علی بن ابی طالب|امام علی بن أبی‌طالب (علیه‌السلام)]] به سمت فرمان داری مدائن منصوب شده بود و در زمان خلافت کوتاه [[حسن بن علی (مجتبی)|امام حسن مجتبی]] (پیش از جریان صلح امام (علیه‌السلام) با [[معاویه]] و آغاز [[خلیفه|خلافت]] فرزند [[ابوسفیان|أبی سفیان]] در سال ۴۱ هجری)، بر مسندش ابقا شد<ref>بررسی تحلیلی صلح امام حسن (علیه‌السلام) و آغاز خلافت اموی، ص: ۴۸- ۴۳.</ref>.
عموی مختار یعنی [[سعد بن مسعود]] نیز چهره‌ای سرشناس بود. وی از سوی [[علی بن ابی‌طالب|امام علی بن أبی‌طالب (علیه‌السلام)]] به سمت فرمان داری مدائن منصوب شده بود و در زمان خلافت کوتاه [[حسن بن علی (مجتبی)|امام حسن مجتبی]] (پیش از جریان صلح امام (علیه‌السلام) با [[معاویه]] و آغاز [[خلیفه|خلافت]] فرزند [[ابوسفیان|أبی سفیان]] در سال ۴۱ هجری)، بر مسندش ابقا شد<ref>بررسی تحلیلی صلح امام حسن (علیه‌السلام) و آغاز خلافت اموی، ص: ۴۸- ۴۳.</ref>.
سعد بن مسعود هنگامی که [[امام مجتبی (ع)|امام مجتبی (علیه‌السلام)]] (در جریان آماده سازی ارتش [[عراق]] برای رویارویی با ارتش [[شام]] به سرکردگی معاویه بن أبی سفیان) بود، توسط گروهی ناشناس از [[خوارج]] و یا اشخاص سست‌ایمان و دوچهره از لشکر خود مجروح شد، ولی با شجاعتی ستودنی به حمایت از امام (علیه‌السلام) همت گماشت و در دفاع از حریم ولایت جان‌فشانی کرد<ref>الخلافة الأمویة ص: ۵۹- ۵۷</ref>.
سعد بن مسعود هنگامی که [[امام مجتبی (ع)|امام مجتبی (علیه‌السلام)]] (در جریان آماده سازی ارتش [[عراق]] برای رویارویی با ارتش [[شام]] به سرکردگی معاویه بن أبی سفیان) بود، توسط گروهی ناشناس از [[خوارج]] و یا اشخاص سست‌ایمان و دوچهره از لشکر خود مجروح شد، ولی با شجاعتی ستودنی به حمایت از امام (علیه‌السلام) همت گماشت و در دفاع از حریم ولایت جان‌فشانی کرد<ref>الخلافة الأمویة ص: ۵۹- ۵۷</ref>.


خط ۴۰: خط ۴۰:
=== احادیث در مدح مختار ===
=== احادیث در مدح مختار ===
از [[علی بن الحسین (زین العابدین)|امام سجاد (علیه‌السلام)]] نقل شده است که فرمود: خداوند به مختار جزای خیر دهد<ref>مامقانی عبدالله، تنقیح المقال، ج۳، ص: ۲۰۴</ref>.
از [[علی بن الحسین (زین العابدین)|امام سجاد (علیه‌السلام)]] نقل شده است که فرمود: خداوند به مختار جزای خیر دهد<ref>مامقانی عبدالله، تنقیح المقال، ج۳، ص: ۲۰۴</ref>.
[[محمد بن علی (باقر العلوم)|امام باقر]] در ملاقات با ابوالحکم فرزند مختار پس از تکریم وی از مختار نیز تمجید کرده و گفتند خدا پدرت را رحمت کند. [[مامقانی]] رضایت امام درباره مختار را دلیل بر عقیده صحیح او دانسته و می‌گوید: اظهار رضایت و خشنودی [[ائمه|ائمه (علیه‌السلام)]] تابع و فرع بر خشنودی خداوند است، پس معلوم می‌شود مختار از نظر عقیده انحرافی نداشته که موجب خشنودی ائمه واقع شده است<ref> مامقانی عبدالله، تنقیح المقال، ج۳، ص: ۲۰۵.</ref>.
[[محمد بن علی (باقر العلوم)|امام باقر]] (علیه‌السلام) در ملاقات با ابوالحکم فرزند مختار پس از تکریم وی از مختار نیز تمجید کرده و گفتند خدا پدرت را رحمت کند. [[مامقانی]] رضایت امام درباره مختار را دلیل بر عقیده صحیح او دانسته و می‌گوید: اظهار رضایت و خشنودی [[ائمه|ائمه (علیه‌السلام)]] تابع و فرع بر خشنودی خداوند است، پس معلوم می‌شود مختار از نظر عقیده انحرافی نداشته که موجب خشنودی ائمه واقع شده است<ref> مامقانی عبدالله، تنقیح المقال، ج۳، ص: ۲۰۵.</ref>.
[[جعفر بن محمد (صادق‌)|امام صادق (علیه‌السلام)]] فرستادن سر عبیدالله بن زیاد و [[عمر بن سعد بن‌ ابی‌ وقاص|عمر بن سعد]] را به مدینه توسط مختار موجب تسلی خاطر و شادی [[اهل بیت|اهل‌بیت]] دانست و فرمود: بعد از [[عاشورا|واقعه عاشورا]]، هیج زنی از زنان ما آرایش نکرد تا زمانی که مختار سر بریده عبیدالله بن زیاد و عمر بن سعد را برای ما فرستاد<ref> رجال کشی، ص: ۱۲۷</ref>.
[[جعفر بن محمد (صادق)|امام صادق (علیه‌السلام)]] فرستادن سر عبیدالله بن زیاد و [[عمر بن سعد بن‌ ابی‌ وقاص|عمر بن سعد]] را به مدینه توسط مختار موجب تسلی خاطر و شادی [[اهل بیت|اهل‌بیت]] دانست و فرمود: بعد از [[عاشورا|واقعه عاشورا]]، هیج زنی از زنان ما آرایش نکرد تا زمانی که مختار سر بریده عبیدالله بن زیاد و عمر بن سعد را برای ما فرستاد<ref> رجال کشی، ص: ۱۲۷</ref>.


=== احادیث در مذمت مختار ===
=== احادیث در مذمت مختار ===
از امام باقر(علیه‌السلام) گزارش شده که امام سجاد(علیه‌السلام) فرستادگان مختار را به حضور نپذیرفته و هدایای وی را پس فرستاد و وی را کذاب خواند. این روایت متهم به ضعف می‌باشد. از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده که مختار بر امام سجاد(علیه‌السلام) [[دروغ]] می‌بست<ref> رجال کشی، ص: ۱۲۵، ح۱۹۸</ref>. این حدیث نیز از نظر سندی ضعیف است<ref>خویی سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج ۱۸، ص: ۹۶</ref>.
از امام باقر(علیه‌السلام) گزارش شده که امام سجاد (علیه‌السلام) فرستادگان مختار را به حضور نپذیرفته و هدایای وی را پس فرستاد و وی را کذاب خواند. این روایت متهم به ضعف می‌باشد. از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده که مختار بر امام سجاد(علیه‌السلام) [[دروغ]] می‌بست<ref> رجال کشی، ص: ۱۲۵، ح۱۹۸</ref>. این حدیث نیز از نظر سندی ضعیف است<ref>خویی سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج ۱۸، ص: ۹۶</ref>.
هنگامی که امام حسن (علیه‌السلام) در ساباط بود، مختار به عمویش سعد بن مسعود پیشنهاد داد که امام را تحویل [[معاویه]] دهیم تا جایگاه‌مان متزلزل نشود<ref> شیخ صدوق، علل الشرائع، ج‌۱، ص، ۲۲۱</ref>.
هنگامی که امام حسن (علیه‌السلام) در ساباط بود، مختار به عمویش سعد بن مسعود پیشنهاد داد که امام را تحویل [[معاویه]] دهیم تا جایگاه‌مان متزلزل نشود<ref> شیخ صدوق، علل الشرائع، ج‌۱، ص، ۲۲۱</ref>.
[[سید ابوالقاسم خوئی]] به دلیل مرسل بودن روایت آن را غیرقابل اعتماد می‌داند و می‌افزاید بر فرض صحت نیز می‌توان گفت که مختار در اظهارش جدی نبوده است، بلکه قصد داشته است تا نظر عمویش را کشف کند<ref> خویی سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱۸ ص: ۹۷</ref>. [[سید محسن امین]] نیز بر این عقیده است که مختار قصد امتحان عمویش را داشته است<ref>امین سید محسن، اعیان الشیعه، ج ۷،  ص: ۲۳۰</ref>. در روایت دیگری آمده است که مختار اهل [[جهنم]] است، ولی به وسیله امام حسین (علیه‌السلام) مورد [[شفاعت]] قرار می‌گیرد<ref> شیخ طوسی، تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج‌۱، ص ۴۶۶</ref>. این روایت نیز از نظر علمای [[علم رجال]] ضعیف می‌باشد<ref> خویی سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱۸، ص: ۹۷</ref>.
[[سید ابوالقاسم خوئی]] به دلیل مرسل بودن روایت آن را غیرقابل اعتماد می‌داند و می‌افزاید بر فرض صحت نیز می‌توان گفت که مختار در اظهارش جدی نبوده است، بلکه قصد داشته است تا نظر عمویش را کشف کند<ref> خویی سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱۸ ص: ۹۷</ref>. [[سید محسن امین]] نیز بر این عقیده است که مختار قصد امتحان عمویش را داشته است<ref>امین سید محسن، اعیان الشیعه، ج ۷،  ص: ۲۳۰</ref>. در روایت دیگری آمده است که مختار اهل [[جهنم]] است، ولی به وسیله امام حسین (علیه‌السلام) مورد [[شفاعت]] قرار می‌گیرد<ref> شیخ طوسی، تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج‌۱، ص ۴۶۶</ref>. این روایت نیز از نظر علمای [[علم رجال]] ضعیف می‌باشد<ref> خویی سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱۸، ص: ۹۷</ref>.
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۶۰

ویرایش