پرش به محتوا

ابواسحاق اسفراینی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:


سال تولد وی به درستی معلوم نیست اما بر اساس برخی از اسناد که عمر او بیش از هشتاد سال بیان شده است می شود حدس زد که ابو اسحاق در حدود سال 337 هجری قمری در اسفراین به دنیا آمده است.<ref>ر. ک، العبر،(تاریخ ابن خلدون) ج2، ص 234</ref>
سال تولد وی به درستی معلوم نیست اما بر اساس برخی از اسناد که عمر او بیش از هشتاد سال بیان شده است می شود حدس زد که ابو اسحاق در حدود سال 337 هجری قمری در اسفراین به دنیا آمده است.<ref>ر. ک، العبر،(تاریخ ابن خلدون) ج2، ص 234</ref>


==شرح حال==
==شرح حال==
خط ۱۰: خط ۹:
ابو اسحاق در زادگاه خود اسفراين از ابو جعفر محمد بن علي جوشقاني اسفرايني (م. 350 ه.ق) سماع و روايت حديث كرده است.<ref>انساب، تحقيق معلمي يماني، ج3، ص 140 ـ 409،</ref> <ref>ابن عساكر دمشقي، تبيين كذب المفتري، ص 244 ـ 243.</ref> در جوانی به عراق رفت و در [[بغداد]] ساکن شد و از محضر بسیاری از محدثان، فقیهان و متکلمان آن زمان بهره گرفت وي از ابوبكر اسماعيلي و ابوبكر محمد بن يزداد بن مسعود و ابو محمد عبدالخالق بن حسن سقطي و ابو احمد غطريض و محمد بن محمد بن ررمونه و ابوبكر شافعي و ابو محمد دعلج بن احمد سجزي و طبقاتشان سماع حديث كرد. در مقطعی به تصنيف و افاده و تدريس مشغول شد تا اين كه از علماي متبحّر در علوم و جامع الشرايط امامت و پيشوايي در زبان عربي، فقه، كلام، معرفت قرآن و سنت نبوي گرديد و به درجه «اجتهاد» رسيد.<ref>کتاب السیاق ص 151</ref>و در ادامه با کوله باری از علم و دانش به نیشابور بازگشت. در آن شهر برای او مدرسه ای بزرگ و بی نظیر تاسیس کردند تا که وی در آن به تدریس و بیان حدیث مشغول شود. <ref>ابن صلاح، تقی‌الدین، مقدمه، به کوشش عائشه بنت الشاطی، قاهره، ۱۹۷۴م.</ref> <ref>ابن عساکر، علی بن حسن، تبیین کذب المفتری، دمشق، ۱۳۴۷ق.</ref>
ابو اسحاق در زادگاه خود اسفراين از ابو جعفر محمد بن علي جوشقاني اسفرايني (م. 350 ه.ق) سماع و روايت حديث كرده است.<ref>انساب، تحقيق معلمي يماني، ج3، ص 140 ـ 409،</ref> <ref>ابن عساكر دمشقي، تبيين كذب المفتري، ص 244 ـ 243.</ref> در جوانی به عراق رفت و در [[بغداد]] ساکن شد و از محضر بسیاری از محدثان، فقیهان و متکلمان آن زمان بهره گرفت وي از ابوبكر اسماعيلي و ابوبكر محمد بن يزداد بن مسعود و ابو محمد عبدالخالق بن حسن سقطي و ابو احمد غطريض و محمد بن محمد بن ررمونه و ابوبكر شافعي و ابو محمد دعلج بن احمد سجزي و طبقاتشان سماع حديث كرد. در مقطعی به تصنيف و افاده و تدريس مشغول شد تا اين كه از علماي متبحّر در علوم و جامع الشرايط امامت و پيشوايي در زبان عربي، فقه، كلام، معرفت قرآن و سنت نبوي گرديد و به درجه «اجتهاد» رسيد.<ref>کتاب السیاق ص 151</ref>و در ادامه با کوله باری از علم و دانش به نیشابور بازگشت. در آن شهر برای او مدرسه ای بزرگ و بی نظیر تاسیس کردند تا که وی در آن به تدریس و بیان حدیث مشغول شود. <ref>ابن صلاح، تقی‌الدین، مقدمه، به کوشش عائشه بنت الشاطی، قاهره، ۱۹۷۴م.</ref> <ref>ابن عساکر، علی بن حسن، تبیین کذب المفتری، دمشق، ۱۳۴۷ق.</ref>


مطابق با نقل تاریخ نگاران ابو اسحاق فقیه و متکلمی توانا و پارسا بوده است از مهم ترین عقاید اصولی وی نسخ قرآن به وسیله سنت است. ابو اسحاق از مشاهیر متکلمان اشعری است که نظرات وی به همراه نظرات ابو بکر باقلانی و نیز ابن فورک موجب استحکام این مذهب شده است.<ref>نووی، یحیی بن شرف، ج۱ ص۱۶۹-۱۷۰، تهذیب الاسماء و اللغات، قاهره، اداره الطباعه المنیریه.</ref> از قول صاحب بن عباد نقل شده است که به اصحاب و شاگردانش می گفت باقلانی دريايی غرق‌ كننده و اسفراينی آتشی سوزنده و ابن فورك شمشيری است بُرنده. <ref>طبقات الشافعيه الكبري، ج4، ص 262 ـ 261.</ref>
حاکم نبشابوری نقل می کند که اکثر بزرگان نیشابور، علم کلام و اصول را از ابو اسحاق اسفرايني آموخته‌اند و مردم عراق و خراسان، دانش او را ستوده‌اند و به علم وي اقرار كرده‌اند. عالمان رجال از ابو اسحاق تجليل فراوان كرده‌اند و او را ثقه دانسته‌اند.<ref>کتاب السياق، ص 152 ـ 151.</ref>او از فقها و مجتهدین متبحر در علوم بود  که آرای فقهی و اصولی اش در منابع مختلف شافعی مورد اعتنای ویژه قرار گرفته است. <ref>تهذيب الاسماء واللغات، ج1، ص 170 ـ 169</ref>، <ref>محمد بن احمد عبادي، طبقات الفقهاء الشافعيه، به كوشش گوستاويتستام، ليدن 1964 م، ص 104</ref> <ref>تاج الدين سبكي، طبقات الفقهاء الشافعيه، ج4، ص 260 ـ 259.</ref>




==وفات==


ابواسحاق در نیشابور از دنیا رفت و ابتدا در همان شهر و در مقبره حیره دفن شد ولی پس از گذشت سه روز فرزندش پیکر او را به اسفراین منتقل کرد. در نیشابور درگذشت و در مقبرۀ حیره به خاک سپرده شد، ولی پس از سه روز پسرش پیکر او را به اسفراین انتقال داد. [۲۰] <ref>فارسی، عبدالغافر بن اسماعیل، ج۱، ص۱۵۲، تاریخ نیشابور، انتخاب صریفینی، به کوشش محمد کاظم محمودی، قم، ۱۴۰۳ق.</ref>


مطابق با نقل تاریخ نگاران ابو اسحاق فقیه و متکلمی توانا و پارسا بوده است از مهم ترین عقاید اصولی وی نسخ قرآن به وسیله سنت است. ابو اسحاق از مشاهیر متکلمان اشعری است که نظرات وی به همراه نظرات ابو بکر باقلانی و نیز ابن فورک موجب استحکام این مذهب شده است.<ref>نووی، یحیی بن شرف، ج۱ ص۱۶۹-۱۷۰، تهذیب الاسماء و اللغات، قاهره، اداره الطباعه المنیریه.</ref> وی در نیشابور از دنیا رفت، اما در اسفراین به خاک سپرده شد.
==اساتید ابو اسحاق==


حاکم نبشابوری نقل می کند که اکثر بزرگان نیشابور، علم کلام و اصول را از ابو اسحاق اسفرايني آموخته‌اند و مردم عراق و خراسان، دانش او را ستوده‌اند و به علم وي اقرار كرده‌اند. عالمان رجال از ابو اسحاق تجليل فراوان كرده‌اند و او را ثقه دانسته‌اند.<ref>کتاب السياق، ص 152 ـ 151.</ref>
ابواسحاق نزد استاتید مشهوری شاگردی کرده است از جمله:


را استادان نام‌آوری بوده است که از آن جمله اینانند: ابوجعفر محمدبن علی جوسقانی، ابوبکر احمدبن ابراهیم اسماعیلی، ابوبکر محمدبن یزداد اسفراینی، ابواحمد محمد بن احمد غطریفی، ابومحمد دعلج بن احمد سجزی و ابوبکر محمد بن عبداللـه شافعی. [۲۳]
[۲۴]
[۲۵]




در قرن چهارم هجري، علماي اسلام نيز در زمره بزرگان صاحب لقب در آمدند. ابو اسحاق اسفرايني، نخستين دانشمندي بود كه لقب «ركن الدين» يافت.[14] وي فقيهي مجتهد و متبحر در علوم، كوشا در عبادت، پرهيزگار و خويشتن دار بود. آراء فقهي و اصولي ابو اسحاق در منابع مختلف شافعي مورد توجه قرار گرفته است.[15] از جمله نظرات اصولي وي اين بود كه قرآن با سنت نسخ مي‌شود، نيز وي قول به مصيب بودن هر مجتهدي را از امام شافعي نمي‌دانست و آن را رد مي‌كرد. درباره نقش او در كلام اشعري گفته‌اند كه ابو اسحاق اسفرايني، باقلاني و ابن فورك سه تن بودند، كه مذهب اشعري را با تلاش خود استحكام بخشيدند.[16] چنان كه وقتي صاحب بن عبّاد چون به ذكر باقلاني و ابن فورك و اسفرايني كه معاصر و هم از اصحاب شافعي بودند، رسيد، به اصحاب خويش گفت: «باقلاني دريايي غرق‌كننده و اسفرايني آتشي سوزنده و ابن فورك شمشيري است بُرنده.»[17]


نفوذ كلام ابو اسحاق چنان بود كه ابوالقاسم ابراهيم بن محمد نصرآبادي، پير زمان، اذعان داشته است كه من بر دست ابو اسحاق اسفرايني مسلمان شدم و محمد فرّا (فراز) را گواه گرفته است.[18] همچنين مناظره وي با قاضي عبدالجبار معتزلي درباره مشيت الهي و معصيت بندگان، كه قاضي معتزلي را به سكونت وا داشت، حاكي از توان اسفرايني در بحث كلامي است.[19]


عبدالغافر فارسي به نقل از ابو صالح مؤذن از قول ابو حازم عبدوي، نوشته است كه از امام ابو اسحاق شنيدم كه مي‌گفت: بعد از بازگشت از اسفراين آرزو دارم در نيشابور بميرم تا اين كه نيشابوريان بر من نماز گزارند، سرانجام حدود پنج ماه از اين سخن ابو اسحاق نگذشته بود كه در روز عاشوراي سال 418 ه.ق كه اتفاقاً باراني هم بود، چشم از جهان فرو بست. جنازه او را به مقبره حيره حمل كردند و امام موفق بر او نماز گزارد و در مشهد ابوبكر توسي (طرسوسي) دفن شد. سه روز بعد پسرش با خلق عظيمي از اسفرايني‌ها آمدند و در ميدان حسين نيشابور بر او نماز گزاردند و جنازه ابو اسحاق را به اسفراين آوردند و در آرامگاهش در دروازه شرقي اسفراين (شرق مقبره شيخ آذري) كه به دروازه نيشابور مشهور است، به خاك سپردند. مقبره او تا سده ششم هجري قمري، زيارتگاه عموم بود و مردم به وي تبرّك مي‌جستند و از او استجابت دعوات داشتند. پس از آن بنا به گفته ابن خلّكان، چهل تن از ائمه علوم اسلامي در جوار ابو اسحاق اسفرايني دفن شدند كه بسيار مورد احترام مردم بودند.[20] 


ابو اسحاق، شاگردان نام آوري تربيت كرد از جمله ابو منصور بغدادي (م. 429 ه.ق)، قاضي ابو طيّب طبري، ابو عبدالله حاكم نيشابوري، ابوبكر احمد بن حسين بيهقي، ابوالقاسم قشيري.[21] بسياري از دانشمندان، ابو اسحاق اسفرايني را از مفاخر اسلام دانسته‌اند، چنان كه ابوالمظفر اسفرايني در كتاب التبصير في الدين به معرفي مفاخر اهل اسلام و بيان فضايل اهل سنت و جماعت پرداخته، درباره ابو اسحاق اسفرايني گفته است: «زنان از زادن فرزندي چون امام اسحاق اسفرايني عقيم مانده‌اند.» به روزگار وي چون او ديده نشده است. ابو اسحاق بر دشمنش سختگير بود و شيطان را از خود دور مي‌راند. وي تصانيفي در اصول توحيد و اصول فقه به طور جداگانه دارد، كه در هر كدام از فنون مذكور معجزه كرده است.[22] 




confirmed
۵٬۹۲۲

ویرایش