confirmed
۵٬۸۳۵
ویرایش
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
===انواع تفسیر=== | ===انواع تفسیر=== | ||
تفسیر دربیان حقوقی، به اعتبار مقام و موقعیت تفسیر کننده، به سه نوع قضایی، علمی و رسمی تقسیم میشود. | تفسیر دربیان حقوقی، به اعتبار مقام و موقعیت تفسیر کننده، به سه نوع قضایی، علمی و رسمی تقسیم میشود. | ||
# تفسیر قضایی | # تفسیر قضایی | ||
زمانی است که شخص تفسیر کننده یک مقام قضایی باشد. قضات در حال رسیدگی به پروندهها، پس از احراز موضوع، در نهایت وقتی پرونده را برای صدور حکم آماده کردند، مورد را بر قانون منطبق میکنند و برداشت خود از قانون را به اجرا در میآورند. آنان در حقیقت قانون را به فهم خود تفسیر | # زمانی است که شخص تفسیر کننده یک مقام قضایی باشد. قضات در حال رسیدگی به پروندهها، پس از احراز موضوع، در نهایت وقتی پرونده را برای صدور حکم آماده کردند، مورد را بر قانون منطبق میکنند و برداشت خود از قانون را به اجرا در میآورند. آنان در حقیقت قانون را به فهم خود تفسیر میکنند. | ||
# تفسیر علمی | # تفسیر علمی | ||
که گاه از آن به تفسیر حقوقی تعبیر میشود، تفسیری است که اساتید دانشگاه، صاحبنظران و نویسندگان حقوقی از مواد قانون ارائه میکنند. اشخاص مذکور در اثر ممارست با قوانین و آگاهی نسبت به آن، برداشتهای خود از قوانین را به صورت مستدل بیان میکنند یا در آثار مکتوب خود مینویسند. از آنجا که اشخاص فوق هیچ مقام و موقعیت رسمی ندارند، لذا تفسیری که آنان ارائه میکنند، «تفسیر شخصی» نیز نامیده میشود. در هر حال اینگونه تفسیرها فقط کاربرد و ثمره علمی دارد و فایده عملی و اعتبار قانونی ندارد. البته بدیهی است که قضات محاکم و مراجع رسمی، متأثر از تفسیرهای علمی هستند و در تصمیمگیری نهایی از دیدگاههای دانشمندان علم حقوق نیز بهرهبرداری میکنند. | # که گاه از آن به تفسیر حقوقی تعبیر میشود، تفسیری است که اساتید دانشگاه، صاحبنظران و نویسندگان حقوقی از مواد قانون ارائه میکنند. اشخاص مذکور در اثر ممارست با قوانین و آگاهی نسبت به آن، برداشتهای خود از قوانین را به صورت مستدل بیان میکنند یا در آثار مکتوب خود مینویسند. از آنجا که اشخاص فوق هیچ مقام و موقعیت رسمی ندارند، لذا تفسیری که آنان ارائه میکنند، «تفسیر شخصی» نیز نامیده میشود. در هر حال اینگونه تفسیرها فقط کاربرد و ثمره علمی دارد و فایده عملی و اعتبار قانونی ندارد. البته بدیهی است که قضات محاکم و مراجع رسمی، متأثر از تفسیرهای علمی هستند و در تصمیمگیری نهایی از دیدگاههای دانشمندان علم حقوق نیز بهرهبرداری میکنند. | ||
# تفسیر رسمی | # تفسیر رسمی | ||
تفسیر زمانی «رسمی» یا «قانونی» نامیده میشود که مقام تفسیر کننده از نظر قانونی، صلاحیت تفسیر را داشته باشد. در قوانین اساسی و عادی برای رفع ابهامات و حلّ مشکلات ناشی از کلّی بودن مواد قانون، یک مرجع تفسیر نیز پیشبینی شده است. تفسیری که مرجع فوق به عمل میآورد، فصلالخطاب است؛ یعنی قانونی بوده و مقامات اجرایی ملزم هستند همین برداشت و تفسیر از قانون را به اجرا درآورند. | تفسیر زمانی «رسمی» یا «قانونی» نامیده میشود که مقام تفسیر کننده از نظر قانونی، صلاحیت تفسیر را داشته باشد. در قوانین اساسی و عادی برای رفع ابهامات و حلّ مشکلات ناشی از کلّی بودن مواد قانون، یک مرجع تفسیر نیز پیشبینی شده است. تفسیری که مرجع فوق به عمل میآورد، فصلالخطاب است؛ یعنی قانونی بوده و مقامات اجرایی ملزم هستند همین برداشت و تفسیر از قانون را به اجرا درآورند. | ||
در جمهوری اسلامی ایران، مجلس شورای اسلامی مطابق اصل 73 مرجع رسمی و قانونی برای تفسیر قانون عادی و بر اساس اصل 98 تفسیر اصول قانون اساسی در صورت لزوم از وظایف و اختیارات شورای نگهبان دانسته است. | |||
===صلاحیت شورای نگهبان در تفسیر=== | ===صلاحیت شورای نگهبان در تفسیر=== |