پرش به محتوا

شام (شامات): تفاوت میان نسخه‌ها

۶٬۵۵۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۷ آوریل ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸۶: خط ۸۶:
shamsa.ir › article › 631-sham
shamsa.ir › article › 631-sham
</ref>
</ref>
=شام پس از اسلام=
ریشه پیوندهای خاص این سرزمین با تاریخ اسلام، به سالهای پیش از فتح دمشق باز می گردد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در دوران نوجوانی و جوانی به همراه عمویش، ابوطالب، به آن سرزمین سفر کرد، ولی هنوز به مقصد نرسیده بود که رویدادی برای ابوطالب رخ داد و مجبور شد سفرش را نیمه کاره رها سازد و به مکه باز گردد. آن رویداد، خبری بود که بُحیری، راهب نصرانی درباره پیامبریِ محمد دوازده ساله به ابوطالب داد و او را از خطر گزند رساندن یهودیان به پیامبر آخرالزمان، برحذر داشت.<ref>کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، قم، دارالکتب الاسلامیه، 1395 ه. ق، ج1، ص183</ref>


=محل و محدوده=
=محل و محدوده=
خط ۱۱۶: خط ۱۲۰:


حلب یکی از مشهورترین مناطق شام است که از سی قرن قبل از میلاد دارای تمدن بوده است. این شهر در طول تاریخ شاهد سکونت اقوام حیثون، آشوریها، مصریها، یونانیها و رومیها بوده است. در قرون اسلامی این شهر به «حلب الشهبا» معروف بوده و اکنون نیز گاهی این نام در تحقیقات جدید به کار میرود. حلب در سال هفدهم هجری توسط اباعبیدة بن جراح و به فرماندهی عیاض بن غنم فهری به صلح فتح شد. <ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج ۲، ص ۱۸۸؛ المعجم الجغرافی للقطر العربی السوری، ج ۱، ص ۵۰۶</ref>
حلب یکی از مشهورترین مناطق شام است که از سی قرن قبل از میلاد دارای تمدن بوده است. این شهر در طول تاریخ شاهد سکونت اقوام حیثون، آشوریها، مصریها، یونانیها و رومیها بوده است. در قرون اسلامی این شهر به «حلب الشهبا» معروف بوده و اکنون نیز گاهی این نام در تحقیقات جدید به کار میرود. حلب در سال هفدهم هجری توسط اباعبیدة بن جراح و به فرماندهی عیاض بن غنم فهری به صلح فتح شد. <ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج ۲، ص ۱۸۸؛ المعجم الجغرافی للقطر العربی السوری، ج ۱، ص ۵۰۶</ref>
=اسیران کربلا در شام=
بیشتر تاریخ نویسان بر این عقیده اند که اهل بیت علیهم السلام در روز اول ماه صفر وارد شام شده اند، ولی شهید مطهری رحمه الله تاریخ ورود اسیران را به دمشق، روز دوم ماه صفر می داند.<ref>حماسه حسینی، مرتضی مطهری، ج 1، ص 177</ref>
یزید دستور می دهد که دروازه ها را به روی اسیران بسته و سه روز شهر را آذین بندی کنند.<ref> فرسان الهیجاء، ذبیح الله محلاتی، ص 285</ref>
با چنین اوصافی، هنگام ورود اسیران به شام، آنان را از شلوغ ترین دروازه شهر، به نام دروازه ساعات وارد می کنند؛<ref> لواعج الاشجان، علامه سید محسن امین عاملی، ص 220</ref> در شهر، شادی عمومی اعلام شده و مردم لباسهای نو پوشیده و صدای هلهله و شادی بلند است. زنان دف می زدند و اسیران از میان شلوغیها، می گذرند.
ساربانان برای سوزاندن دل اهل بیت علیهم السلام، سرها را پیشاپیش محملها می برند. جلوتر از همه، سر علمدار کربلا جلوه گری می کند و بنابر بعضی نقلها، سر مقدس امام حسین علیه السلام را پشت سر محملها وارد می کنند تا مردم به اشتباه بیفتند و احدی از دوست داران، اهل بیت علیهم السلام را نشناسد و عیش مردم را بر هم نزند. هتاکیها شروع می شود؛ پیرزنی به سر بریده حضرت سنگ می زند و مردم که مست هوسرانی و ولنگاری هستند، از او تقلید می کنند.
امام سجاد علیه السلام می فرماید: «در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا پایان بی سابقه بود؛ ساربانان با کعب نی و تازیانه، ما را از میان جمعیت مطرب گذراندند. نیزه داران با سرها بازی می کردند و نیزه هایشان را در هوا می چرخاندند. گاهی سرها از بالای نیزه ها روی زمین و زیر دست و پای مردم و مرکبها می افتاد. زنان شامی از بالای بامها روی سر ما آتش و خاکستر داغ می ریختند که تکه ای از آن روی عمامه ام افتاد و چون دستهایم را با زنجیر به گردنم بسته بودند، عمامه ام سوخت و آتش به سرم رسید. از طلوع آفتاب تا غروب ما را در کوچه ها می گردانیدند و می گفتند: «این نامسلمانها را بکشید!» ما را با یک رشته طناب به هم بسته بودند و از دهلیز خانه یهودیان و مسیحیان می گذراندند و به آنان می گفتند: اینها قاتلان پدران و فرزندان شما هستند، انتقام خودتان را بگیرید! آنان همگی در این لحظه به سوی ما سنگ و چوب پرتاب کردند.
افزون بر آن، ما را به بازار برده فروشان برده و ما را در معرض فروش قرار دادند. همچنین ما را در خرابه ای جای دادند که روزها از گرما و شبها از سرما آسایش نداشتیم.»<ref>تذکرة الشهدا، ص 412</ref>
امام رضا علیه السلام در توضیح رفتار یزید با اسیران سرفراز کربلا در مجلس او فرموده است: «وقتی سر مقدس حضرت حسین بن علی علیهماالسلام را به شام آوردند، یزید دستور داد سفره غذا بگسترند. ابتدا به همراه اطرافیان خود، مشغول خوردن غذا و نوشیدن شراب شد. سپس دستور داد تا سر مقدس امام را داخل تشتی از طلا بگذارند و بیاورند. او سر امام را زیر تختی که بر آن نشسته بود قرار داد. وی همچنان شراب می نوشید. پس از مدتی دستور داد تا شطرنج بیاورند. آنگاه مشغول بازی با شطرنج شد و شروع به مسخره کردن امام حسین علیه السلام، پدر و جدش رسول خدا نمود و در همین حین هر گاه از حریف خود در بازی می بُرد، جامی از شراب سر می کشید و ته مانده آن را داخل تشت می ریخت. پس بر شیعیان ماست که از شراب و شطرنج (قمار) دوری کنند و هر گاه شراب و شطرنج می بینند، [مصایب] امام حسین علیه السلام را به یاد آرند و بر دشمنان او؛ یزید و آل زیاد لعنت فرستند تا خداوند متعال، گناهان آنان را بیامرزد حتی اگر به تعداد ستارگان آسمان باشد.»<ref>عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ج 2، ص 21؛ قمقام زخّار و صمصام بتّار، فرهاد میرزا، ص 568؛ منتهی الامال، شیخ عباس قمی، ج 1، ص 790؛ فرسان الهیجاء، ص 289</ref>


=پانویس=
=پانویس=
confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱

ویرایش