۸۷٬۸۸۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
دوره امامت امام باقر(علیه السلام) مصادف با ضعف دولت [[بنیامیه]] و درگیری امویان بر سر قدرت بود. امام باقر (علیه السلام) در این دوره جنبش علمی وسیعی را پدید آورد که در دوره امامت فرزندش [[جعفر بن محمد (صادق)|امام صادق (علیه السلام)]] به اوج خود رسید. گفتهاند که وی در علم، زهد، عظمت و فضیلت، سرآمد بود. از آن حضرت روایات بسیاری در علوم [[فقه]]، [[توحید]]، آثار و [[سنت نبوی]]، [[قرآن]]، اخلاق و آداب نقل کردهاند. در دوره امامت او گامهای بزرگی در تدوین دیدگاههای شیعه در رشتههای گوناگون اعم از اخلاق، فقه، کلام، تفسیر و... برداشته شد. | دوره امامت امام باقر(علیه السلام) مصادف با ضعف دولت [[بنیامیه]] و درگیری امویان بر سر قدرت بود. امام باقر (علیه السلام) در این دوره جنبش علمی وسیعی را پدید آورد که در دوره امامت فرزندش [[جعفر بن محمد (صادق)|امام صادق (علیه السلام)]] به اوج خود رسید. گفتهاند که وی در علم، زهد، عظمت و فضیلت، سرآمد بود. از آن حضرت روایات بسیاری در علوم [[فقه]]، [[توحید]]، آثار و [[سنت نبوی]]، [[قرآن]]، اخلاق و آداب نقل کردهاند. در دوره امامت او گامهای بزرگی در تدوین دیدگاههای شیعه در رشتههای گوناگون اعم از اخلاق، فقه، کلام، تفسیر و... برداشته شد. | ||
بزرگان [[اهلسنت]] نیز به شهرت علمی و دینی وی گواهی دادهاند. [[ | بزرگان [[اهلسنت]] نیز به شهرت علمی و دینی وی گواهی دادهاند. [[ابن حجر هیتمی]] میگوید: | ||
ابوجعفر محمد باقر، گنجهای پنهان علوم، حقایق احکام و حکمتها و لطایف را آشکار نمود. او عمرش را در طاعت خدا گذراند و در مقامات عارفین به جایی رسیده بود که زبان گویندگان از وصف آن ناتوان است. او سخنان بسیاری در سلوک و معارف دارد. | ابوجعفر محمد باقر، گنجهای پنهان علوم، حقایق احکام و حکمتها و لطایف را آشکار نمود. او عمرش را در طاعت خدا گذراند و در مقامات عارفین به جایی رسیده بود که زبان گویندگان از وصف آن ناتوان است. او سخنان بسیاری در سلوک و معارف دارد. | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
== زندگینامه امام باقر == | == زندگینامه امام باقر == | ||
امام باقر (علیه السلام) فرزند امام سجاد (علیه السلام) و فاطمه دختر [[حسن بن علی ( | امام باقر (علیه السلام) فرزند امام سجاد (علیه السلام) و فاطمه دختر [[حسن بن علی (مجتبی)|امام حسن (علیه السلام)]] است<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۵۵</ref>. چون نسب او هم به امام حسن (علیه السلام) و هم به [[حسین بن علی (سید الشهدا)|امام حسین (علیه السلام)]] میرسد، به او لقب هاشمیٌ بین هاشمیَین، علویٌ بین علویَین و فاطمیٌ بین فاطمیَین دادهاند.<ref> مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۵۸</ref> | ||
بر پایه [[حدیث لوح]] که جابر بن عبدالله انصاری روایت کرده، پیامبر اسلام پیش از به دنیا آمدن امام باقر (علیه السلام) نام او را محمد و لقبش را باقر (شکافنده) قرار داده بود<ref>قمی رازی، کفایة الاثر، ۱۴۰۱ق، ص۱۴۴-۱۴۵</ref>. او ملقب به<big>باقرالعلم</big>، <big>شاکر</big>، <big>هادی</big> و<big>امین</big> بود.<ref> ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب (علیه السلام)، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۲۱۰</ref>اما مشهورترین لقبش <big>باقر</big> (شکافنده) است<ref>مجلسی، جلاء العیون، ۱۳۸۲ش، ص۸۴۹</ref>. | بر پایه [[حدیث لوح]] که [[جابر بن عبدالله انصاری]] روایت کرده، پیامبر اسلام پیش از به دنیا آمدن امام باقر (علیه السلام) نام او را محمد و لقبش را باقر (شکافنده) قرار داده بود<ref>قمی رازی، کفایة الاثر، ۱۴۰۱ق، ص۱۴۴-۱۴۵</ref>. او ملقب به <big>باقرالعلم</big>، <big>شاکر</big>، <big>هادی</big> و <big>امین</big> بود.<ref> ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب (علیه السلام)، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۲۱۰</ref>اما مشهورترین لقبش <big>باقر</big> (شکافنده) است<ref>مجلسی، جلاء العیون، ۱۳۸۲ش، ص۸۴۹</ref>. | ||
یعقوبی مینویسد: «بدان سبب باقر نامیده شد که علم را شکافت<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۲۸۹</ref>.» به گفته [[شیخ مفید]] امام باقر (علیه السلام) در علم، زهد و بزرگواری از همه برادرانش برتر، و قدر و منزلتش بیشتر بود و همه او را به عظمت میستودند<ref> مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۵۷</ref>. | یعقوبی مینویسد: «بدان سبب باقر نامیده شد که علم را شکافت<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۲۸۹</ref>.» به گفته [[شیخ مفید]] امام باقر (علیه السلام) در علم، زهد و بزرگواری از همه برادرانش برتر، و قدر و منزلتش بیشتر بود و همه او را به عظمت میستودند<ref> مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۵۷</ref>. | ||
کنیه معروفش<big>ابوجعفر</big> است<ref>طبری، دلائل الامامة، ۱۴۱۳ق، ص۲۱۶</ref>. در منابع روایی بیشتر با عنوان ابوجعفر اول از وی یاد میشود<ref>طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۴۹۷</ref> تا با ابوجعفر ثانی ([[محمد بن علی (جواد) | کنیه معروفش <big>ابوجعفر</big> است<ref>طبری، دلائل الامامة، ۱۴۱۳ق، ص۲۱۶</ref>. در منابع روایی بیشتر با عنوان ابوجعفر اول از وی یاد میشود<ref>طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۴۹۷</ref> تا با ابوجعفر ثانی ([[محمد بن علی (جواد) | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
فرو خوردن خشم و خویشتنداری هنگام غضب، از صفات آشکار امام باقر (علیه السلام) است<ref>فرهنگ شیعه، ص۱۰۷</ref>. | فرو خوردن خشم و خویشتنداری هنگام غضب، از صفات آشکار امام باقر (علیه السلام) است<ref>فرهنگ شیعه، ص۱۰۷</ref>. | ||
مردی از اهل شام در مدینه ساکن بود و به خانه امام بسیار میآمد و به آن گرامی میگفت:...در روی زمین بغض و کینه | مردی از اهل شام در مدینه ساکن بود و به خانه امام بسیار میآمد و به آن گرامی میگفت:...در روی زمین بغض و کینه کسی را بیش از تو در دل ندارم و با هیچکس بیش از تو و خاندانت دشمن نیستم! و عقیده ام آنست که اطاعت خدا و پیامبر و امیر مؤمنان در دشمنی با توست، اگر میبینی به خانه تو رفت و آمد دارم بدان جهت است که تو مردی سخنور و ادیب و خوش بیان هستی! در عین حال امام (علیه السلام) با او مدارا میفرمود و به نرمی سخن میگفت. چندی بر نیامد که شامی بیمار شد و مرگ را رویاروی خویش دید و از زندگی ناامید شد، پس وصیت کرد که چون در گذرد امام باقر (علیه السلام) بر او نماز گذارد. | ||
شب به نیمه رسید و بستگانش دریافتند که او مرده است، بامداد وصی او به [[مسجد]] آمد و امام باقر (علیه السلام) را دید که [[نماز صبح]] به پایان برده و به تعقیبات مشغول است. | شب به نیمه رسید و بستگانش دریافتند که او مرده است، بامداد وصی او به [[مسجد]] آمد و امام باقر (علیه السلام) را دید که [[نماز صبح]] به پایان برده و به تعقیبات مشغول است. | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
فرمود: او نمرده است... شتاب مکنید تا من بیایم. | فرمود: او نمرده است... شتاب مکنید تا من بیایم. | ||
آنگاه به خانه | آنگاه به خانه شامی آمد و بر بالین او نشست و او را صدا زد و او پاسخ داد، امام او را نشانید و پشتش را به دیوار تکیه داد و شربتی طلبید و به او داد و به بستگانش فرمود غذاهای سرد به او بدهند و خود بازگشت. | ||
مدتی نگذشت که شامی شفا یافت و به نزد امام آمد و عرض کرد: «گواهی میدهم که تو حجت خدا بر مردمانی<ref>امالی، شیخ طوسی، ص 261</ref>». | مدتی نگذشت که شامی شفا یافت و به نزد امام آمد و عرض کرد: «گواهی میدهم که تو حجت خدا بر مردمانی<ref>امالی، شیخ طوسی، ص 261</ref>». | ||
خط ۱۳۲: | خط ۱۳۲: | ||
پس از شهادت امام حسین (علیه السلام) آن حضرت 37 سال امامت پدر خود علی بن حسین (علیه السلام) را درک کرد. و پس از شهادت آن حضرت عهدهدار مقام امامت شد. | پس از شهادت امام حسین (علیه السلام) آن حضرت 37 سال امامت پدر خود علی بن حسین (علیه السلام) را درک کرد. و پس از شهادت آن حضرت عهدهدار مقام امامت شد. | ||
دوران زندگی آن حضرت با حکومت ده تن از [[امویان|خلفای اموی]] (از [[معاویة بن ابی سفیان]] تا [[هشام بن عبدالملک]]) و ایام امامتش با حکومت پنج تن از ایشان ([[ولید بن عبدالملک]] (متوفی 96) و [[سلیمان بن عبدالملک]] (متوفی 99) و [[عمر بن عبدالعزیز]] (متوفی 101) و [[یزید بن عبدالملک]] (متوفی 105) و هشام بن عبدالملک (متوفی 125)) مقارن بود. | دوران زندگی آن حضرت با حکومت ده تن از [[امویان|خلفای اموی]] (از [[معاویه|معاویة بن ابی سفیان]] تا [[هشام بن عبدالملک]]) و ایام امامتش با حکومت پنج تن از ایشان ([[ولید بن عبدالملک]] (متوفی 96) و [[سلیمان بن عبدالملک]] (متوفی 99) و [[عمر بن عبدالعزیز]] (متوفی 101) و [[یزید بن عبدالملک]] (متوفی 105) و هشام بن عبدالملک (متوفی 125)) مقارن بود. | ||
بنابر آنچه از منابع معتبر به دست میآید، دوران زندگی امام پنجم بیشتر در شهر مدینه به نشر معارف دینی و ارشاد [[شیعیان]] و تربیت شاگردان گذشت. زمان امام باقر (علیه السلام)، زمان ظهور فقهای بزرگ مخصوصاً در مدینه بود. در این دوران، مسلمانان که از فتوحات خارجی و جنگهای داخلی تا حدودی فراغت یافته بودند، از اطراف و اکناف سرزمینهای اسلامی برای فراگرفتن احکام الهی و [[فقه اسلامی]] به مدینه، که شهر حضرت رسول (صلی الله علیه) و [[اصحاب]] و تابعان ایشان بود، روی مینهادند. فقها و محدّثان بزرگی از جمله [[سعید بن مسیّب]] (متوفّی 94)، [[عروة بن زبیر]] (متوفّی 94)، [[خارجة بن زید بن ثابت]] (متوفّی 99)، [[ربیعة الرأی]] (متوفّی 136)، [[سفیان بن عُیَیْنه]] و [[محمّدبن شهاب زُهْری]] (متوفّی 124) در این شهر جمع بودند. بخصوص که منع کتابت حدیث در زمان [[عمر بن عبدالعزیز]] لغو شده بود. <ref> مرتضی عسکری، معالم المدرستین، تهران، 1405 ق؛ ج 2، ص 44</ref> | بنابر آنچه از منابع معتبر به دست میآید، دوران زندگی امام پنجم بیشتر در شهر مدینه به نشر معارف دینی و ارشاد [[شیعیان]] و تربیت شاگردان گذشت. زمان امام باقر (علیه السلام)، زمان ظهور فقهای بزرگ مخصوصاً در مدینه بود. در این دوران، مسلمانان که از فتوحات خارجی و جنگهای داخلی تا حدودی فراغت یافته بودند، از اطراف و اکناف سرزمینهای اسلامی برای فراگرفتن احکام الهی و [[فقه اسلامی]] به مدینه، که شهر حضرت رسول (صلی الله علیه) و [[اصحاب]] و تابعان ایشان بود، روی مینهادند. فقها و محدّثان بزرگی از جمله [[سعید بن مسیّب]] (متوفّی 94)، [[عروة بن زبیر]] (متوفّی 94)، [[خارجة بن زید بن ثابت]] (متوفّی 99)، [[ربیعة الرأی]] (متوفّی 136)، [[سفیان بن عیینه|سفیان بن عُیَیْنه]] و [[محمدبن شهاب زهری|محمّدبن شهاب زُهْری]] (متوفّی 124) در این شهر جمع بودند. بخصوص که منع کتابت حدیث در زمان [[عمر بن عبدالعزیز]] لغو شده بود. <ref> مرتضی عسکری، معالم المدرستین، تهران، 1405 ق؛ ج 2، ص 44</ref> | ||
در این دورانِ شکوفایی فقه و حدیث بود که دانش و معرفت امام باقر (علیه السلام) و نیز فرزند او امام صادق (علیه السلام)، بر همگان آشکار شد و اصول و مبانی کلام و فقه و سایر معارف دینی شیعه، که این دو امام بیش از همه مبیّن آن بودند، تدوین و توسّط راویان و شاگردان ایشان به عالم پراکنده شد. بسیاری از مجتهدان و مؤسّسان مذاهب فقهی دیگر از این دو امام فیض بردهاند و به همین جهت، رایج شدن لقب «باقر» برای امام پنجم، که لقبی کاملاً علمی است، بسیار پر معنی است. | در این دورانِ شکوفایی فقه و حدیث بود که دانش و معرفت امام باقر (علیه السلام) و نیز فرزند او امام صادق (علیه السلام)، بر همگان آشکار شد و اصول و مبانی کلام و فقه و سایر معارف دینی شیعه، که این دو امام بیش از همه مبیّن آن بودند، تدوین و توسّط راویان و شاگردان ایشان به عالم پراکنده شد. بسیاری از مجتهدان و مؤسّسان مذاهب فقهی دیگر از این دو امام فیض بردهاند و به همین جهت، رایج شدن لقب «باقر» برای امام پنجم، که لقبی کاملاً علمی است، بسیار پر معنی است. | ||
خط ۱۷۰: | خط ۱۷۰: | ||
ابن کثیر در تفسیر آیه مبارکه {{متن قرآن |وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ بَنِی إِسْرائِیلَ وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَیْ عَشَرَ نَقِیبا| سوره = مائده| آیه = 12 }} ؛«خدا از بنی اسرائیل پیمان گرفت، و از آنها دوازده رهبر و سرپرست برانگیختیم». | ابن کثیر در تفسیر آیه مبارکه {{متن قرآن |وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ بَنِی إِسْرائِیلَ وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَیْ عَشَرَ نَقِیبا| سوره = مائده| آیه = 12 }} ؛«خدا از بنی اسرائیل پیمان گرفت، و از آنها دوازده رهبر و سرپرست برانگیختیم». | ||
پس از توجه دادن به حدیثی که در [[صحیح بخاری]] و مسلم آمده است که پیامبراکرم (صلی الله علیه)فرمودند:«لایزال أمر الناس ماضیا ما ولیهم إثنا عشر رجلا...کلّهم من قریش»پیوسته امور مردم میگذرد(در روایات دیگر پیوسته اسلام عزیز است) مادامی که دوازده نفر بر آنها خلافت میکنند که همگی آنها از | پس از توجه دادن به حدیثی که در [[صحیح بخاری (کتاب)|صحیح بخاری]] و مسلم آمده است که پیامبراکرم (صلی الله علیه)فرمودند:«لایزال أمر الناس ماضیا ما ولیهم إثنا عشر رجلا...کلّهم من قریش»پیوسته امور مردم میگذرد (در روایات دیگر پیوسته اسلام عزیز است) مادامی که دوازده نفر بر آنها خلافت میکنند که همگی آنها از قریشاند. وی در توضیح این روایت مینویسد: و معنای این حدیث بشارت به وجود دوازده خلیفه صالح است که حق را اقامه میکنند و در میان مردم به عدل رفتار میکنند...و ظاهر امر این است که مهدی که بشارت آمدن او در روایات به دست ما رسیده که زمین را پر از عدل و داد میکند از جمله آنان است...<ref>تفسیر ابن کثیر، ذیل آیه شریفه مائده/12</ref> | ||
== امام باقر از نگاه دانشمندان و علمای مذاهب چهارگانه اهلسنت == | == امام باقر از نگاه دانشمندان و علمای مذاهب چهارگانه اهلسنت == | ||
خط ۱۸۱: | خط ۱۸۱: | ||
و برای او از استواری و ثبات در مراحل سلوک عرفانی منزلتی است که وصفکنندگان از بیان آن عاجزند و در زمینه این سلوک و معارف دارای کلمات فراوانی است که فرصت، مجال طرح آن را نمیدهد<ref>صواعق المحرقه، ص 201</ref>. | و برای او از استواری و ثبات در مراحل سلوک عرفانی منزلتی است که وصفکنندگان از بیان آن عاجزند و در زمینه این سلوک و معارف دارای کلمات فراوانی است که فرصت، مجال طرح آن را نمیدهد<ref>صواعق المحرقه، ص 201</ref>. | ||
«عبدالله عطاء» مکی از دانشمندان عصر امام (علیه السلام) میگوید: «هیچگاه دانشمندان را از نظر علمی | «عبدالله عطاء» مکی از دانشمندان عصر امام (علیه السلام) میگوید: «هیچگاه دانشمندان را از نظر علمی بدانسان که نزد امام محمدباقر (علیه السلام) بودند کوچک و حقیر نیافتم. دیدم «حکم ابن عتیبه» را با همه زیادی علم و منزلتی که در نزد مردم داشت، در مقابل آن حضرت همانند کودکی بود که در مقابل معلم خویش نشسته باشد<ref>حلیه الاولیاء، ج 3، ص 186؛ ارشاد مفید، ص 280، به نقل از بحارالانوار، ج 46، ص 286 و تذکره الخواص، ص 337 و البدایه و النهایه «ابن کثیر»، ج 9، ص 311، به نقل از سره پیشوایان، ص 308</ref>.» | ||
'''جاحظ دانشمند برجسته اهلسنت''' | '''جاحظ دانشمند برجسته اهلسنت''' | ||
خط ۱۹۶: | خط ۱۹۶: | ||
'''فخر رازی از علمای اهلسنت'' | '''فخر رازی از علمای اهلسنت'' | ||
در تفسیر خود در بیان نظرهای مختلف راجع به معنای کوثر مینویسد: «سومین نظر در معنای کوثر این است که منظور از آن، فرزندان پیامبر اسلام(صلی الله علیه) است و این به آن جهت است که این سوره در رد کسانی نازل شده است که از آن حضرت به خاطر نداشتن فرزند عیب جویی میکردند که در این صورت معنای آن این است که خداوند تو را فرزندان و نسلی عطا میکند که در طول تاریخ برقرار خواهند ماند. سپس میگوید: «ببین که چقدر انسانها از [[اهل بیت|اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه)]] به شهادت رسیدهاند اما جهان همچنان شاهد رونق فزاینده آنان است. | در تفسیر خود در بیان نظرهای مختلف راجع به معنای کوثر مینویسد: «سومین نظر در معنای کوثر این است که منظور از آن، فرزندان پیامبر اسلام(صلی الله علیه) است و این به آن جهت است که این سوره در رد کسانی نازل شده است که از آن حضرت به خاطر نداشتن فرزند عیب جویی میکردند که در این صورت معنای آن این است که خداوند تو را فرزندان و نسلی عطا میکند که در طول تاریخ برقرار خواهند ماند. سپس میگوید: «ببین که چقدر انسانها از [[اهل بیت|اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه)]] به شهادت رسیدهاند اما جهان همچنان شاهد رونق فزاینده آنان است. آنگاه بنگر که چه تعداد از بزرگان اندیشمند مانند امام باقر، امام صادق، امام کاظم، امام رضا علیهمالسلام و محمد نفس زکیه در میان آنها جلوهگر شده است<ref>تفسیر فخر رازی، ج 32، ص 124</ref>.» | ||
'''محمدبن سعد زهری''' | '''محمدبن سعد زهری''' |