پرش به محتوا

صلاح الدین ایوبی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۴۰: خط ۴۰:


== حکومت فاطمی‌ها ==
== حکومت فاطمی‌ها ==
[[دولت فاطمی]] که می‌توان آن را [[علویان|دولت علوی]] نامید «دولتی بود که دامنه کشورش پهناور و مدت فرمانروایی‌اش طولانی بود، زیرا آغاز آن در سال 296 و پایانش در سال 567 بود. اولین [[خلیفه]] فاطمی المهدی باللّه نام داشت. وی ابو محمّد عبیدالله بن احمد بن اسماعیل ثالث بن احمد بن اسماعیل ثانی بن محمّد بن اسماعیل اعرج بن جعفر الصّادق (ع) بود. البته نسب‌های دیگری نیز برای فاطمی‌ها نقل شده که در آن اختلاف وجود دارد، امّا آنچه از این نسب‌های مختلف مسلّم است این که ایشان علوی و اسماعیلی هستند، و اتّصال ایشان به علی (ع) صحیح و درست است<ref>ابن الطقطقی، محمد بن علی بن طباطبایی، الفخری فی الآداب السلطانیة و الدول الاسلامیة، تحقیق: مایو، عبدالقادر محمد، ص 257، بیروت، دار القلم العربی،1418/1997.</ref>».


[[دولت فاطمی]] که می‌توان آن را دولت علوی نامید «دولتی بود که دامنه کشورش پهناور و مدّت فرمانروایی‌اش طولانی بود، زیرا آغاز آن در سال 296 و پایانش در سال 567 بود. اوّلین [[خلیفه]] فاطمی المهدی باللّه نام داشت. وی ابو محمّد عبیدالله بن احمد بن اسماعیل ثالث بن احمد بن اسماعیل ثانی بن محمّد بن اسماعیل اعرج بن جعفر الصّادق (ع) بود. البته نسب‌های دیگری نیز برای فاطمی‌ها نقل شده که در آن اختلاف وجود دارد، امّا آنچه از این نسب‌های مختلف مسلّم است این که ایشان علوی و اسماعیلی هستند، و اتّصال ایشان به علی (ع) صحیح و درست است». <ref>ابن الطقطقی، محمد بن علی بن طباطبایی، الفخری فی الآداب السلطانیة و الدول الاسلامیة، تحقیق: مایو، عبدالقادر محمد، ص 257، بیروت، دار القلم العربی،1418/1997.</ref>
خلفای فاطمی به نشر و گسترش [[مذهب شیعه|شیعه]] در مصر همت گماردند که خود مقاله‌ای دیگر می‌طلبد و از وظیفه این نوشتار خارج است. اما به ذکر همین نکته بسنده می‌کنیم که فاطمی‌ها نمادهای شیعه را برافراشتند و [[مذهب شیعه|تشیع]] را به عنوان مذهب رسمی مصریان مطرح کردند.
 
خلفای فاطمی به نشر و گسترش [[شیعه]] در مصر همت گماردند که خود مقاله‌ای دیگر می‌طلبد و از وظیفه این نوشتار خارج است. اما به ذکر همین نکته بسنده می‌کنیم که فاطمی‌ها نمادهای [[شیعه]] را برافراشتند و [[تشیع]] را به عنوان مذهب رسمی مصریان مطرح کردند.


افول فاطمی‌ها به دلیل دو ویژگی بود که آنها در اواخر دوره خود داشتند:
افول فاطمی‌ها به دلیل دو ویژگی بود که آنها در اواخر دوره خود داشتند:


1. وزیران فاطمی قدرت فوق‌العاده‌ای پیدا کردند که این قدرت وزراء با تضعیف خلفای فاطمی همراه بود.
# وزیران فاطمی قدرت فوق‌العاده‌ای پیدا کردند که این قدرت وزراء با تضعیف خلفای فاطمی همراه بود.
 
# سست شدن پایه‌های حکومت؛ بدین ترتیب که وزیران قدرت یافته، بر سر تصاحب قدرت به کشمکش و نزاع با هم پرداختند و این درگیری‌های داخلی قدرت حکومت را به شدت تضعیف کرد.
2. سست شدن پایه‌های حکومت؛ بدین ترتیب که وزیران قدرت یافته، بر سر تصاحب قدرت به کشمکش و نزاع با هم پرداختند و این درگیری‌های داخلی قدرت حکومت را به شدت تضعیف کرد.


العاضد آخرین حاکم فاطمیون بود که در حکمرانیش سن زیادی نداشت از این باب بیشتر امور دولتی به دست وزیران افتاد که یکی از مهم‌ترین و قدرتمندترین آنها شخصی به نام شاور بود که به دست اسدالدین شیرکوهی کشته شد. <ref>وضعیت شیعیان  
العاضد آخرین حاکم فاطمیون بود که در حکمرانیش سن زیادی نداشت از این باب بیشتر امور دولتی به دست وزیران افتاد که یکی از مهم‌ترین و قدرتمندترین آنها شخصی به نام شاور بود که به دست اسدالدین شیرکوهی کشته شد. <ref>وضعیت شیعیان  


پس از مرگ شاور، اسدالدین امور [[مصر]] را در دست گرفت. اسدالدین که یک سنی [[مذهب]] و هم‌پیمان [[خلیفه]] بغداد به حساب می‌آمد، وزارت حکومتی را در دست گرفت که از مروجان [[شیعه]] بوده و خود را در مقابل حکومت بغداد می‌دانست و این خود نشان از وضع اسف بار حکومت فاطمی‌ها می‌دهد. وزارت اسدالدین به همراه سستی حاکم، موجب زمینه‌سازی برای پایان حکومت فاطمی‌ها شد. بعد از اسدالدین «صلاح الدّین بر دولت تسلّط یافت، و به هر یک از خویشان خود که نزدش آمده بودند قطعه زمین‌هایی با ارزش بخشید، و دست اطرافیان عاضد را کوتاه کرد و خود شخصاً امور حکومت را در دست گرفت. پس از چندی عاضد بیمار شد، و بیماریش رو به فزونی نهاد، و در سال 567 درگذشت. در این وقت مردم درباره شخصی که باید نامش در بالای منابر به عنوان [[خلافت]] برده شود بی رغبتی نشان دادند، تا آن که روز جمعه فرا رسید و مردی بالای منبر رفته خطبه خواند، و نام المستضی ء (خلیفه عباسی) را به [[خلافت]] برد و کسی به گفته او اعتراضی ننمود. از آن پس همچنان در مصر خطبه به نام عباسیان خوانده شد، و دولت فاطمی‌ها یکباره از سرزمین [[مصر]] برافتاد، و صلاح الدّین یوسف بن ایوب با استقلال و بدون وجود رقیب و منازع به حکومت مصر پرداخت». <nowiki><ref>الفخری، ص 257 – 258.</nowiki></ref> <ref>البته قول دیگری نیز وجود دارد به این که در حین مریضی عاضد، اسم او از خطبه‌ها حذف شد و او بعد از خلع از خلافت مرد.
پس از مرگ شاور، اسدالدین امور [[جمهوری عربی مصر|مصر]] را در دست گرفت. اسدالدین که یک سنی [[مذهب]] و هم‌پیمان [[خلیفه]] بغداد به حساب می‌آمد، وزارت حکومتی را در دست گرفت که از مروجان [[مذهب شیعه|شیعه]] بوده و خود را در مقابل حکومت بغداد می‌دانست و این خود نشان از وضع اسف بار حکومت فاطمی‌ها می‌دهد. وزارت اسدالدین به همراه سستی حاکم، موجب زمینه‌سازی برای پایان حکومت فاطمی‌ها شد. بعد از اسدالدین «صلاح الدّین بر دولت تسلّط یافت، و به هر یک از خویشان خود که نزدش آمده بودند قطعه زمین‌هایی با ارزش بخشید، و دست اطرافیان عاضد را کوتاه کرد و خود شخصاً امور حکومت را در دست گرفت. پس از چندی عاضد بیمار شد، و بیماریش رو به فزونی نهاد، و در سال 567 درگذشت. در این وقت مردم درباره شخصی که باید نامش در بالای منابر به عنوان [[خلافت]] برده شود بی رغبتی نشان دادند، تا آن که روز جمعه فرا رسید و مردی بالای منبر رفته خطبه خواند، و نام المستضی ء (خلیفه عباسی) را به [[خلافت]] برد و کسی به گفته او اعتراضی ننمود. از آن پس همچنان در مصر خطبه به نام عباسیان خوانده شد، و دولت فاطمی‌ها یکباره از سرزمین [[جمهوری عربی مصر|مصر]] برافتاد، و صلاح الدّین یوسف بن ایوب با استقلال و بدون وجود رقیب و منازع به حکومت مصر پرداخت<nowiki><ref>الفخری، ص 257 – 258.</nowiki></ref> <ref>البته قول دیگری نیز وجود دارد به این که در حین مریضی عاضد، اسم او از خطبه‌ها حذف شد و او بعد از خلع از خلافت مرد.
برای مطالعات بیشتر رجوع کنید به تاریخ ابن خلدون، ج 4، ص 105.</ref> و این گونه حکومت فاطمیان پایان یافت و صلاح‌الدین ایوبی حاکم بلا منازع [[مصر]] شد.
برای مطالعات بیشتر رجوع کنید به تاریخ ابن خلدون، ج 4، ص 105.</ref>». و این گونه حکومت فاطمیان پایان یافت و صلاح‌الدین ایوبی حاکم بلا منازع مصر شد.


== صلاح‌الدین ایوبی و شیعیان ==
== صلاح‌الدین ایوبی و شیعیان ==
confirmed، مدیران
۳۷٬۳۵۲

ویرایش