پرش به محتوا

سی و هفتمین کنفرانس بین‌المللی وحدت اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۱۲: خط ۱۱۲:


=== حق حیات ===
=== حق حیات ===
در منطق عقلای عالم، بالاتر از همۀ حقوقی که انسان‌ها بر یکدیگر دارند، حق حیات است. وقتی بخواهند مبالغه کنند در اینکه فلانی حقی به گردن من دارد، مثلاً می‌گویند: [این] آقا حق حیات به گردن من دارد. حق حیات یعنی چه؟ یعنی مثلاً شما در معرض غرق بودید، او نجاتتان داده؛ در معرض فروریختن آوار منزل بودید، او نجاتتان داده؛ یعنی این حیات مادی را که داشت از دست شما گرفته میشد به شما برگردانده؛ این حق حیات است، این بالاترینِ حقوق است. وقتی که انسان در بین آحاد مردم نگاه می‌کند، مطالعه می‌کند، [میبیند] این را بالاترین حقوق میدانند، میگویند: حق حیات؛ ولی خب این حیاتی که به ما برگردانده شد مگر چقدر ادامه خواهد داشت؟ هم محدود است، هم ناقص است، هم آسیب‌پذیر است؛ ممکن است فردای همان روز با سکته و با سرطان و با انواع و اقسام بیماری‌ها همین حیات از انسان گرفته بشود. خداوند متعال می‌فرماید که {{متن قرآن|یا اَیُّهَا الَّذینَ ءامَنُوا استَجیبوا لِلّٰهِ وَ لِلرَّسولِ اِذا دَعاکُم لِما یُحییکُم‌|سوره =انفال|آیه = 24}}. حیات را پیغمبر به شما میدهد. این حیات، آن حیات نیست؛ این حیاتی است که هم سعادت دنیا را تأمین می‌کند، هم دل شما را آباد می‌کند، هم روح شما را روشن می‌کند، هم زندگی شما را زندگی شیرینی قرار میدهد، هم ادامه دارد. این حیات تمام‌شدنی نیست، آسیب‌پذیر نیست، ابدی است. این حیاتی که اسلام و دین و پیامبر به بشریت میبخشد، اهمیتش هزاران برابر بیشتر از آن حیاتی است که فرض کنید ما را از زیر آوار بیرون کشیدند یا از غرق نجاتمان دادند. حق پیغمبر بر گردن بشریّت اینها است. این، حق پیغمبر است. ما در مقابل پیغمبر مدیونیم.
در منطق عقلای عالم، بالاتر از همۀ حقوقی که انسان‌ها بر یکدیگر دارند، حق حیات است. وقتی بخواهند مبالغه کنند در اینکه فلانی حقی به گردن من دارد، مثلاً می‌گویند: [این] آقا حق حیات به گردن من دارد. حق حیات یعنی چه؟ یعنی مثلاً شما در معرض غرق بودید، او نجاتتان داده؛ در معرض فروریختن آوار منزل بودید، او نجاتتان داده؛ یعنی این حیات مادی را که داشت از دست شما گرفته میشد به شما برگردانده؛ این حق حیات است، این بالاترینِ حقوق است. وقتی که انسان در بین آحاد مردم نگاه می‌کند، مطالعه می‌کند، [میبیند] این را بالاترین حقوق میدانند، میگویند: حق حیات؛ ولی خب این حیاتی که به ما برگردانده شد مگر چقدر ادامه خواهد داشت؟ هم محدود است، هم ناقص است، هم آسیب‌پذیر است؛ ممکن است فردای همان روز با سکته و با سرطان و با انواع و اقسام بیماری‌ها همین حیات از انسان گرفته بشود. خداوند متعال می‌فرماید که '''{{متن قرآن|یا اَیُّهَا الَّذینَ ءامَنُوا استَجیبوا لِلّٰهِ وَ لِلرَّسولِ اِذا دَعاکُم لِما یُحییکُم‌|سوره =انفال|آیه = 24}}'''. حیات را پیغمبر به شما میدهد. این حیات، آن حیات نیست؛ این حیاتی است که هم سعادت دنیا را تأمین می‌کند، هم دل شما را آباد می‌کند، هم روح شما را روشن می‌کند، هم زندگی شما را زندگی شیرینی قرار میدهد، هم ادامه دارد. این حیات تمام‌شدنی نیست، آسیب‌پذیر نیست، ابدی است. این حیاتی که اسلام و دین و پیامبر به بشریت میبخشد، اهمیتش هزاران برابر بیشتر از آن حیاتی است که فرض کنید ما را از زیر آوار بیرون کشیدند یا از غرق نجاتمان دادند. حق پیغمبر بر گردن بشریت اینها است. این، حق پیغمبر است. ما در مقابل پیغمبر مدیونیم.


خب، یک عده‌ای این توفیق را پیدا نکرده‌اند که معرفت پیدا کنند به دین پیغمبر ــ غیر مسلمین ــ خب راه اداء دِین روی اینها بسته است؛ حالا [اینکه] خدای متعال با اینها چه کار می‌کند، محل بحث ما نیست ولی اینها نمیتوانند اداء دِین کنند، لکن مؤمنینِ به اسلام چرا، میتوانند اداء دِین کنند؛ میتوانند؛ ‌راهش به اینها نشان داده شده:{{متن قرآن|وَ جاهِدوا فِی اللَهِ حَقَّ جِهادِهِ هُوَ اجتَباکُم وَ ما جَعَلَ عَلَیکُم فِی الدّینِ مِن حَرَجٍ مِلَّةَ اَبیکُم اِبراهیمَ هُوَ سَمّاکُمُ المُسلِمین|سوره =حج|آیه = 78}}. این «جهاد فی‌سبیل‌الله»، به خاطر سِلم در مقابل خدا بودن، ادای دِین است. اگر می‌خواهیم حق پیامبر را، این حق عظیم پیغمبر را جبران کنیم، راهش این است: جاهِدوا فِی اللَهِ حَقَّ جِهادِه؛ جهاد کامل. معنای جهاد صرفاً شمشیر و آرپی‌جی و مانند اینها نیست؛ جهاد در همۀ میدانها: جهاد در میدان علم،‌ جهاد در میدان سیاست، جهاد در میدان معرفت،‌ جهاد در میدان اخلاق، که ما خیلی به آن احتیاج داریم. همۀ ما به اخلاق احتیاج داریم، به علم احتیاج داریم؛ جهاد [کنیم]. می‌توانیم جهاد کنیم؛ اگر این حکم الهی یعنی «جاهِدوا فِی اللَهِ حَقَّ جِهادِه» را امتثال کردیم، آن‌وقت می‌توانیم بگوییم حق‌گزاری پیامبر اعظم تا حد توان ما انجام گرفته. ما باید در راه اسلام جهاد کنیم.
خب، یک عده‌ای این توفیق را پیدا نکرده‌اند که معرفت پیدا کنند به دین پیغمبر ــ غیر مسلمین ــ خب راه اداء دِین روی اینها بسته است؛ حالا [اینکه] خدای متعال با اینها چه کار می‌کند، محل بحث ما نیست ولی اینها نمیتوانند اداء دِین کنند، لکن مؤمنینِ به اسلام چرا، میتوانند اداء دِین کنند؛ میتوانند؛ ‌راهش به اینها نشان داده شده:'''{{متن قرآن|وَ جاهِدوا فِی اللَهِ حَقَّ جِهادِهِ هُوَ اجتَباکُم وَ ما جَعَلَ عَلَیکُم فِی الدّینِ مِن حَرَجٍ مِلَّةَ اَبیکُم اِبراهیمَ هُوَ سَمّاکُمُ المُسلِمین|سوره =حج|آیه = 78}}'''. این «جهاد فی‌سبیل‌الله»، به خاطر سِلم در مقابل خدا بودن، ادای دِین است. اگر می‌خواهیم حق پیامبر را، این حق عظیم پیغمبر را جبران کنیم، راهش این است: جاهِدوا فِی اللَهِ حَقَّ جِهادِه؛ جهاد کامل. معنای جهاد صرفاً شمشیر و آرپی‌جی و مانند اینها نیست؛ جهاد در همۀ میدانها: جهاد در میدان علم،‌ جهاد در میدان سیاست، جهاد در میدان معرفت،‌ جهاد در میدان اخلاق، که ما خیلی به آن احتیاج داریم. همۀ ما به اخلاق احتیاج داریم، به علم احتیاج داریم؛ جهاد [کنیم]. می‌توانیم جهاد کنیم؛ اگر این حکم الهی یعنی «جاهِدوا فِی اللَهِ حَقَّ جِهادِه» را امتثال کردیم، آن‌وقت می‌توانیم بگوییم حق‌گزاری پیامبر اعظم تا حد توان ما انجام گرفته. ما باید در راه اسلام جهاد کنیم.


امروز دشمنی با اسلام از همیشه آشکارتر است؛ در گذشته هم دشمنی بوده است [اما] امروز واضح است؛ که حالا یک نمونۀ جاهلانۀ آن، اهانت به قرآن کریم است که مشاهده می‌کنید علناً یک ابلهِ جاهلی انجام می‌دهد، یک دولتی [هم] حمایت می‌کند؛ این نشان‌دهندۀ آن است که مسأله همین مسئلۀ در صحنه و اهانت به قرآن کریم نیست. اشارۀ من در این قضیه، اصلاً به آن انسان نادان و جاهلی که این کار را می‌کند نیست؛ او برای اینکه مقاصد عناصر پشت صحنه را تأمین بکند، خودش را محکوم می‌کند به شدیدترین مجازات‌ها، به اعدام؛ من کاری به او ندارم؛ بحث سر آن عناصر پشت صحنه است؛ آنهایی که طراحان این‌جور جنایت‌ها و این‌جور کارهای نفرت‌انگیز هستند. اینها خیال می‌کنند با این‌جور حرکات می‌توانند قرآن را تضعیف کنند؛ اشتباه می‌کنند؛ خودشان را خراب می‌کنند؛ چهرۀ باطنی خودشان را ظاهر می‌کنند.
امروز دشمنی با اسلام از همیشه آشکارتر است؛ در گذشته هم دشمنی بوده است [اما] امروز واضح است؛ که حالا یک نمونۀ جاهلانۀ آن، اهانت به قرآن کریم است که مشاهده می‌کنید علناً یک ابلهِ جاهلی انجام می‌دهد، یک دولتی [هم] حمایت می‌کند؛ این نشان‌دهندۀ آن است که مسأله همین مسئلۀ در صحنه و اهانت به قرآن کریم نیست. اشارۀ من در این قضیه، اصلاً به آن انسان نادان و جاهلی که این کار را می‌کند نیست؛ او برای اینکه مقاصد عناصر پشت صحنه را تأمین بکند، خودش را محکوم می‌کند به شدیدترین مجازات‌ها، به اعدام؛ من کاری به او ندارم؛ بحث سر آن عناصر پشت صحنه است؛ آنهایی که طراحان این‌جور جنایت‌ها و این‌جور کارهای نفرت‌انگیز هستند. اینها خیال می‌کنند با این‌جور حرکات می‌توانند قرآن را تضعیف کنند؛ اشتباه می‌کنند؛ خودشان را خراب می‌کنند؛ چهرۀ باطنی خودشان را ظاهر می‌کنند.