confirmed
۵٬۸۰۳
ویرایش
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
==فعالیتهای موشکی== | ==فعالیتهای موشکی== | ||
در اوایل انقلاب کمبود تجهیزات جنگی در مواجه با شورشهای قوی در نقاط مرزی مانند حوادث تجزیهطلبانه در کردستان، و هجوم رژیم بعث | در اوایل [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب]] کمبود تجهیزات جنگی در مواجه با شورشهای قوی در نقاط مرزی مانند حوادث تجزیهطلبانه در کردستان، و هجوم [[رژیم بعثی|رژیم بعث]] [[عراق]]، ضرورت تقویت صبغه نظامی را نشان داد. زیرا حداکثر توان رزمی [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|سپاه]] تعداد معدودی گردانهای رزمی با روشهای چریکی و غیر کلاسیک بود که با آن، درگیر مبارزه با اشرار و ضد انقلاب مسلح در کردستان شد و سنگینترین سلاحی در اختیار سپاه، تعدادی خمپارهانداز و آرپیجی و تیربار بود. در حالی که ضد انقلاب در کردستان، مسلح به توپخانه بود. | ||
بعد از عملیات ثامنالائمه که منجر به رفع محاصره آبادان شد، ازجمله غنائم به دست آمده از عراق یک آتشبار توپخانه 155 میلیمتری کشش بود که از جانب دشمن در شمال آبادان بین دارخوین و پل مارد مستقر بود. این آتشبار توپخانه بلافاصله تعمیر و عملیاتی شد و در همان منطقه علیه دشمن به کار گرفته شد. سه ماه بعد در عملیات فتح بستان مجددا یک گردان توپخانه 130 میلیمتری و یک آتشبار 105 میلیمتری پرتغالی ارتش عراق از سوی رزمندگان تیپ 14 امام حسین (ع) اصفهان به غنیمت گرفته شد که این گردان به دستور حسین خرازی (فرمانده تیپ) سازماندهی شده و در عملیات فتحالمبین در پشتیبانی از گردانهای مانوری بسیجی مبادرت به اجرای آتش کرد. | بعد از عملیات ثامنالائمه که منجر به رفع محاصره آبادان شد، ازجمله غنائم به دست آمده از عراق یک آتشبار توپخانه 155 میلیمتری کشش بود که از جانب دشمن در شمال آبادان بین دارخوین و پل مارد مستقر بود. این آتشبار توپخانه بلافاصله تعمیر و عملیاتی شد و در همان منطقه علیه دشمن به کار گرفته شد. سه ماه بعد در عملیات فتح بستان مجددا یک گردان توپخانه 130 میلیمتری و یک آتشبار 105 میلیمتری پرتغالی ارتش عراق از سوی رزمندگان تیپ 14 امام حسین (ع) اصفهان به غنیمت گرفته شد که این گردان به دستور حسین خرازی (فرمانده تیپ) سازماندهی شده و در عملیات فتحالمبین در پشتیبانی از گردانهای مانوری بسیجی مبادرت به اجرای آتش کرد. | ||
این دو اتفاق مبدا شکلگیری توپخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد. | این دو اتفاق مبدا شکلگیری توپخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد. | ||
طهرانی مقدم بعد از عملیات ثامنالائمه متوجه ضعف آتش پشتیبانی خودی مستقر در خطوط مقدم جنگ شد و بعد از بررسیهای متعدد، سرانجام در پاییز 1360 ش، طرح ساماندهی آتش پشتیبانی (خمپارهاندازها) را به صورت مدون تقدیم حسن باقری کرد و بعد از امضای این طرح توسط محسن رضایی (فرمانده وقت کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)، اجرای آن طی نامهای به حسن باقری ابلاغ کرد و او آن را به طهرانی مقدم داد. در متن این نامه، خطاب به فرماندهان قرارگاه قدس، نصر، فجر و فتح سپاه در جبهههای جنوب این دستور داده شده بود: «برادر حسن مقدم به عنوان فرمانده پشتبیانی کننده آتشهای خمپارهای سپاه معرفی میشوند، لازم است با او همکاری کنید.» | طهرانی مقدم بعد از عملیات ثامنالائمه متوجه ضعف آتش پشتیبانی خودی مستقر در خطوط مقدم [[جنگ]] شد و بعد از بررسیهای متعدد، سرانجام در پاییز 1360 ش، طرح ساماندهی آتش پشتیبانی (خمپارهاندازها) را به صورت مدون تقدیم حسن باقری کرد و بعد از امضای این طرح توسط محسن رضایی (فرمانده وقت کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)، اجرای آن طی نامهای به حسن باقری ابلاغ کرد و او آن را به طهرانی مقدم داد. در متن این نامه، خطاب به فرماندهان قرارگاه قدس، نصر، فجر و فتح سپاه در جبهههای جنوب این دستور داده شده بود: «برادر حسن مقدم به عنوان فرمانده پشتبیانی کننده آتشهای خمپارهای سپاه معرفی میشوند، لازم است با او همکاری کنید.». | ||
===تاسیس توپخانه سپاه=== | ===تاسیس توپخانه سپاه=== | ||
طبق روایت خود حسن طهرانی، بعد از عملیات فتحالمبین، در سپاه شوش به سرادر رشید، سازماندهی توپخانه سپاه را با کمک شهید | طبق روایت خود حسن طهرانی، بعد از عملیات فتحالمبین، در [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|سپاه]] شوش به سرادر رشید، سازماندهی توپخانه سپاه را با کمک شهید حسن شفیعزاده، محمد آقایی و شهید ناهیدی، را شروع کرده است: | ||
«عملیات فتحالمبین تمام شد. من در سپاه شوش وقتی گزارش را به آقا رشید میدادم، دیدم آقا رشید باخنده میگوید: «مقدم برو توپخانه سپاه را سازماندهی کن. برو سراغ توپخانه». گفتم آقا رشید ما داریم خمپاره را سازماندهی میکنیم. در عملیات فتحالمبین (اگر اشتباه نکنم) 148 قبضه انواع توپهای روسی به غنیمت سپاه درآمده بود. آن موقع سپاه نه تیپ داشت. قرار شد برویم آن توپها را بیاوریم و سازماندهی کنیم. شهید بزرگوار حسن شفیعزاده اولین نفری بود که رفتم دنبالش. بعد از عملیات فتحالمبین از تیپالمهدی شوش آوردمش پیش خودم و آقای محمد آقایی که از مسئولین توپخانه سپاه بودند، به انضمام شهید ناهیدی. این بچههای نخبه باهوش را جمع کردیم و توپخانه سپاه را تشکیل دادیم». | «عملیات فتحالمبین تمام شد. من در سپاه شوش وقتی گزارش را به آقا رشید میدادم، دیدم آقا رشید باخنده میگوید: «مقدم برو توپخانه سپاه را سازماندهی کن. برو سراغ توپخانه». گفتم آقا رشید ما داریم خمپاره را سازماندهی میکنیم. در عملیات فتحالمبین (اگر اشتباه نکنم) 148 قبضه انواع توپهای روسی به غنیمت سپاه درآمده بود. آن موقع سپاه نه تیپ داشت. قرار شد برویم آن توپها را بیاوریم و سازماندهی کنیم. شهید بزرگوار حسن شفیعزاده اولین نفری بود که رفتم دنبالش. بعد از عملیات فتحالمبین از تیپالمهدی شوش آوردمش پیش خودم و آقای محمد آقایی که از مسئولین توپخانه سپاه بودند، به انضمام شهید ناهیدی. این بچههای نخبه باهوش را جمع کردیم و توپخانه سپاه را تشکیل دادیم». | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
===راهاندازی فرماندهی موشک سپاه=== | ===راهاندازی فرماندهی موشک سپاه=== | ||
مطابق گزارش سردار سرتیپ پاسدار یعقوب زهدی فرمانده توپخانه سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس و همرزم شهید طهرانی، در آبان سال 1362 ش، به حسن تهرانی مقدم، که صاحب ایدههای بزرگی در زمینه موشکی بود، ماموریت راهاندازی و سازماندهی «فرماندهی موشکی زمین به زمین سپاه» محول گردید<ref>[https://serajnet.org/post/detail/Fa/2-62-25-1-1-0/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%E2%80%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B3%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%85%D9%82%D8%AF%D9%85/-%DA زندگینامه سردار شهید حسن تهرانی مقدم/ گاه شمار زندگی پدر موشکی ایران، پایگاه اطلاع رسانی علمی و آموزشی سراج اندیشه،].</ref>. | مطابق گزارش سردار سرتیپ پاسدار یعقوب زهدی فرمانده توپخانه سپاه پاسداران در دوران [[دفاع مقدس]] و همرزم شهید طهرانی، در آبان سال 1362 ش، به حسن تهرانی مقدم، که صاحب ایدههای بزرگی در زمینه موشکی بود، ماموریت راهاندازی و سازماندهی «فرماندهی موشکی زمین به زمین سپاه» محول گردید<ref>[https://serajnet.org/post/detail/Fa/2-62-25-1-1-0/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%E2%80%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B3%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%85%D9%82%D8%AF%D9%85/-%DA زندگینامه سردار شهید حسن تهرانی مقدم/ گاه شمار زندگی پدر موشکی ایران، پایگاه اطلاع رسانی علمی و آموزشی سراج اندیشه،].</ref>. | ||
===حضور در سوریه برای آموزش شلیك موشك اسكاد بی در دمشق=== | ===حضور در سوریه برای آموزش شلیك موشك اسكاد بی در دمشق=== | ||
در جریان سفر رفیقدوست، وزیر وقت سپاه به | در جریان سفر رفیقدوست، وزیر وقت [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|سپاه]] به [[سوریه]]، وی از [[حافظ اسد]] برای پاسخ دادن به تجاوز [[رژیم بعثی |بعثیها]] درخواست كمک موشكی میكند، اما بشار اسد به دلیل اینكه ذخایر موشكی سوریه تحت اختیار [[روسیه|روسها]] بود، فقط میپذیرد كه نیروهای ایرانی را آموزش موشكی بدهد. با تصمیم فرماندهان جنگ و سران نظام نوپای اسلامی، حسن طهرانی با دوازده تن از مردان توپخانه سپاه و دو مترجم در 12 آبان ماه سال 1363 ش، راهی سوریه شدند تا ضمن گذراندن آموزش های لازم برای شلیك موشك اسكاد، یگان موشكی سپاه را هم پایهگذاری كنند. با وجود همه مشكلات، حسن طهرانی مقدم و تیمش، آموزشهای لازم را فراگرفته و جزوههای فراوانی كه حاصل چند ماه آموزش مستمر و فشرده بود، از فرآیندهای مختلف تست، آماده سازی، پرتاب و ... تهیه كردند و در 30 آذرماه سال 63 ش، این دوره به پایان رسید. اما سوریها پیشنهاد دادند كه نحوه آمادهسازی و شلیك راكتهای فراگ را هم به افسران جوان ایرانی آموزش بدهند. طهرانیمقدم هم با این پیشنهاد موافقت میكند و 6 نفر از افسران جوان عضو تیم 13 نفره را برای گذراندن دوره كوتاه آموزش شلیك راكت فراگ انتخاب و به سوریها معرفی كرد و گروه راهی پادگاه دیگری برای گذراندن دوره شلیك راكت فراگ 7 شدند. ولی نهایتا این دوره هم به پایان رسید و افسران جوان ایرانی كه حالا دیگر اولین افسران موشكی [[جمهوری اسلامی ایران]] بودند، 11 دی ماه سال 63 راهی [[تهران]] شدند<ref> [https://irdc.ir/000026 مردان موشكی در سوریه؛ آموزش شلیك موشك اسكاد بی در دمشق ، مرکز اسناد انقلاب اسلامی].</ref>. | ||
===شلیک توپ به سمت بصره=== | ===شلیک توپ به سمت بصره=== | ||
بعد از موافقت حضرت امام خمینی (ره) با مقابله به مثل حملات موشکی | بعد از موافقت حضرت [[امام خمینی (ره)]] با مقابله به مثل حملات موشکی [[عراق]]، و عدم دسترسی [[ایران]] به سامانه موشکی، نیروهای [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|سپاه]] با توپخانه توانست مقابله به مثل کند. و در جلسهای که سردار مقدم به عنوان فرمانده توپخانه سپاه حضور داشتنتد، قرار شد شهر بصره را با توپهای 130 میلیمتری، که حداکثر برد آنها 28 تا 30 کیلومتر بود، مورد حمله توپخانهای قرار گیرد. | ||
===شلیک اولین موشک به سمت عراق=== | ===شلیک اولین موشک به سمت عراق=== | ||
اولین موشک ایران در 21 اسفندماه سال 1363 ش، به کرکوک، و دومین موشک هم در بامداد 23 اسفندماه 1364 ش، به بانک هیجده طبقه بغداد شلیک شد و موشک بعدی در باشگاه افسران ارتش عراق در بغداد فرود آمد و حدود 200 نفر از فرماندهان عراقی را به هلاکت رساند. سردار سرتیپ پاسدار یعقوب زهدی فرمانده توپخانه سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس و همرزم شهید طهرانی در مورد این | اولین موشک ایران در 21 اسفندماه سال 1363 ش، به کرکوک، و دومین موشک هم در بامداد 23 اسفندماه 1364 ش، به بانک هیجده طبقه بغداد شلیک شد و موشک بعدی در باشگاه افسران ارتش [[عراق]] در [[بغداد]] فرود آمد و حدود 200 نفر از فرماندهان عراقی را به هلاکت رساند. سردار سرتیپ پاسدار یعقوب زهدی فرمانده توپخانه [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|سپاه پاسداران]] در دوران [[دفاع مقدس]] و همرزم شهید طهرانی در مورد این حملات هوایی اینگونه اظهار کرد: | ||
«وقتی که بنا شد اولین موشک را خود برادران سپاه به سمت بغداد شلیک کنند، با هم به کرمانشاه رفتیم. مقدمات کار فراهم شد و باشگاه افسران بغداد را هدف گرفتیم. مرحوم شهید مقدم پیشنهاد کرد اول دعای توسل بخوانیم و بعد از دعا به زبان فارسی با خدا صحبت کرد و گفت: «خدایا ما نمیخواهیم مردم عراق را بکشیم. ما میخواهیم نظامیان را از بین ببریم که هم ما و هم عراقیها را میکشند. خدایا این موشک را باشگاه افسران بزن». موشک شلیک شد و همه پای رادیو نشستیم. پس از چند دقیقه رادیو بیبیسی اعلام کرد یک موشک باشگاه افسران بغداد را منهدم کرده و تعداد زیادی از افراد حاضر در آن کشته شدهاند. من پیشانی شهید مقدم را بوسیدم و گفتم این به هدف خوردن موشک نتیجه اخلاص و پاکی تو بود.» | «وقتی که بنا شد اولین موشک را خود برادران سپاه به سمت بغداد شلیک کنند، با هم به کرمانشاه رفتیم. مقدمات کار فراهم شد و باشگاه افسران بغداد را هدف گرفتیم. مرحوم شهید مقدم پیشنهاد کرد اول دعای توسل بخوانیم و بعد از دعا به زبان فارسی با خدا صحبت کرد و گفت: «خدایا ما نمیخواهیم مردم عراق را بکشیم. ما میخواهیم نظامیان را از بین ببریم که هم ما و هم عراقیها را میکشند. خدایا این موشک را باشگاه افسران بزن». موشک شلیک شد و همه پای رادیو نشستیم. پس از چند دقیقه رادیو بیبیسی اعلام کرد یک موشک باشگاه افسران بغداد را منهدم کرده و تعداد زیادی از افراد حاضر در آن کشته شدهاند. من پیشانی شهید مقدم را بوسیدم و گفتم این به هدف خوردن موشک نتیجه اخلاص و پاکی تو بود.» | ||
===انتصاب به عنوان فرمانده موشکی نیروی هوایی سپاه=== | ===انتصاب به عنوان فرمانده موشکی نیروی هوایی سپاه=== | ||
پس از صدور فرمان | پس از صدور فرمان تاریخی [[امام خمینی (ره)]] مبنی بر تشکیل نیروهای سه گانه [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|سپاه پاسداران]]، شهید مقدم در سال 1364 ش، به سمت فرماندهی موشکی نیروی هوایی سپاه منصوب شد. | ||
محسن رضایی در اینباره میگوید: | محسن رضایی در اینباره میگوید: | ||
«جنگ شهرها که آغاز شد صدام به شدت شهرهای ما را با موشک و بمباران هوایی مورد حمله قرار میداد و فشار خیلی زیادی روی ما میآمد. من یک روز برادر محسن رفیق دوست را که مسئول لجستیک سپاه بود خواستم و گفتم ما چارهای نداریم جز اینکه جواب موشکها را با موشک بدهیم، لذا ایشان را فرستادیم سوریه و لیبی و در آخر جنگ هم کره شمالی. | «جنگ شهرها که آغاز شد صدام به شدت شهرهای ما را با موشک و بمباران هوایی مورد حمله قرار میداد و فشار خیلی زیادی روی ما میآمد. من یک روز برادر محسن رفیق دوست را که مسئول لجستیک سپاه بود خواستم و گفتم ما چارهای نداریم جز اینکه جواب موشکها را با موشک بدهیم، لذا ایشان را فرستادیم [[سوریه]] و [[لیبی]] و در آخر [[جنگ]] هم کره شمالی. | ||
بعد دیدم باید ساماندهی موشکها را خودمان انجام دهیم. بعد از مشورت با برادران رشید، صفوی و شمخانی به این نتیجه رسیدم که فرد مناسب برای این کار حسن تهرانی است. ایشان را فراخواندیم و گفتیم توپخانه را بسپار به شفیعزاده و خودت با تیمی از دوستانت یگان موشکی را تشکیل دهید. ایشان کمی به من نگاه کرد و چیزی نگفت. بعدها برادر جعفری مسئول زرهی سپاه به من گفت در سوریه که بودیم حسن به من گفت: برادر محسن از من خواسته تیپ موشکی تشکیل بدهم. توپخانه را میشد کاری کرده ولی موشکهای خیلی پیچیدهاند. به هر حال باید با توکل این کار را انجام دهیم.» | بعد دیدم باید ساماندهی موشکها را خودمان انجام دهیم. بعد از مشورت با برادران رشید، صفوی و شمخانی به این نتیجه رسیدم که فرد مناسب برای این کار حسن تهرانی است. ایشان را فراخواندیم و گفتیم توپخانه را بسپار به شفیعزاده و خودت با تیمی از دوستانت یگان موشکی را تشکیل دهید. ایشان کمی به من نگاه کرد و چیزی نگفت. بعدها برادر جعفری مسئول زرهی سپاه به من گفت در سوریه که بودیم حسن به من گفت: برادر محسن از من خواسته تیپ موشکی تشکیل بدهم. توپخانه را میشد کاری کرده ولی موشکهای خیلی پیچیدهاند. به هر حال باید با توکل این کار را انجام دهیم.» | ||
===تلاش برای استقلال در صنعت موشکی=== | ===تلاش برای استقلال در صنعت موشکی=== | ||
از بیست مرداد 1365 تا 10 دی 1365 بعد از عملیات والفجر 8 و قبل از کربلای 4، لیبیاییها در همکاری موشکی کارشکنی کردند و ما توان جواب دادن نداشتیم. ما در 20 مرداد 65 پالایشگاه نفتی الدوره عراق را زدیم. در این مقطع پنج موشک زدیم ولی به دلیل کارشکنی لیبیاییها 35 روز توان پاسخ نداشتیم. لیبیاییها 38 ایراد روی سکو قطعات گذاشته بودند. بعضی از قطعات همزمان با مذاکراتی از کره شمالی وارد شد. | از بیست مرداد 1365 تا 10 دی 1365 بعد از عملیات والفجر 8 و قبل از کربلای 4، لیبیاییها در همکاری موشکی کارشکنی کردند و ما توان جواب دادن نداشتیم. ما در 20 مرداد 65 پالایشگاه نفتی الدوره [[عراق]] را زدیم. در این مقطع پنج موشک زدیم ولی به دلیل کارشکنی لیبیاییها 35 روز توان پاسخ نداشتیم. لیبیاییها 38 ایراد روی سکو قطعات گذاشته بودند. بعضی از قطعات همزمان با مذاکراتی از کره شمالی وارد شد. | ||
روایت محسن رضایی: «قذافی فکر کرده بود با دادن تعدادی موشک میتواند دل مارا به دست بیاورد و امام بعد از گذشت چند سال از انقلاب به او اجازه ملاقات میدهد که به ایران بیاید، بنابراین چندین موشک به همراه لانچر پرتاب و تعدادی کارشناس را به ایران فرستاد. همین که ما مشغول کار با آنها شدیم، شنیدیم که پادگانی که برایشان در نظر گرفتهایم را ترک کردهاند و به همراه قطعاتی از موشکها به سفارت لیبی رفتهاند، به طوری که نمیتوان از موشکها استفاده کرد. حسن و تیمش ظرف دو ماه این موشکها را عملیاتی کردند و به محض اینکه عراق موشک زد، ما هتل الرشید را که محل تجمع دیپلماتها بود زدیم». | |||
روایت محسن رضایی: | |||
«قذافی فکر کرده بود با دادن تعدادی موشک میتواند دل مارا به دست بیاورد و امام بعد از گذشت چند سال از انقلاب به او اجازه ملاقات میدهد که به ایران بیاید، بنابراین چندین موشک به همراه لانچر پرتاب و تعدادی کارشناس را به ایران فرستاد. همین که ما مشغول کار با آنها شدیم، شنیدیم که پادگانی که برایشان در نظر گرفتهایم را ترک کردهاند و به همراه قطعاتی از موشکها به سفارت لیبی رفتهاند، به طوری که نمیتوان از موشکها استفاده کرد. حسن و تیمش ظرف دو ماه این موشکها را عملیاتی کردند و به محض اینکه عراق موشک زد، ما هتل الرشید را که محل تجمع دیپلماتها بود زدیم». | |||
===شرکت در عملیات مرصاد=== | ===شرکت در عملیات مرصاد=== |