۸۷٬۸۱۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
برخی بخیال اینکه احرف سبعه – در روایات- همان قرائات سبعه بوده جهت اثبات قرآنی بودن این قرائات به روایات مذکور متمسک میشوند در حالی هیچیک از محققین، ادعای مذکور را تایید نمیکنند. <ref>البیان فی تفسیر القرآن ص 164 قد یتخیل أن الأحرف السبعة التی نزل بها القرآن هی القراءات السبع، فیتمسک لاثبات کونها من القرآن بالروایات التی دلت علی أن القرآن نزل علی سبعة أحرف، فلا بد لنا أن ننبه علی هذا الغلط، وان ذلک شئ لم یتوهمه أحد من العلماء المحققینالبیان فی تفسیر القرآن ص 164 قد یتخیل أن الأحرف السبعة التی نزل بها القرآن هی القراءات السبع، فیتمسک لاثبات کونها من القرآن بالروایات التی دلت علی أن القرآن نزل علی سبعة أحرف، فلا بد لنا أن ننبه علی هذا الغلط، وان ذلک شئ لم یتوهمه أحد من العلماء المحققین</ref> | برخی بخیال اینکه احرف سبعه – در روایات- همان قرائات سبعه بوده جهت اثبات قرآنی بودن این قرائات به روایات مذکور متمسک میشوند در حالی هیچیک از محققین، ادعای مذکور را تایید نمیکنند. <ref>البیان فی تفسیر القرآن ص 164 قد یتخیل أن الأحرف السبعة التی نزل بها القرآن هی القراءات السبع، فیتمسک لاثبات کونها من القرآن بالروایات التی دلت علی أن القرآن نزل علی سبعة أحرف، فلا بد لنا أن ننبه علی هذا الغلط، وان ذلک شئ لم یتوهمه أحد من العلماء المحققینالبیان فی تفسیر القرآن ص 164 قد یتخیل أن الأحرف السبعة التی نزل بها القرآن هی القراءات السبع، فیتمسک لاثبات کونها من القرآن بالروایات التی دلت علی أن القرآن نزل علی سبعة أحرف، فلا بد لنا أن ننبه علی هذا الغلط، وان ذلک شئ لم یتوهمه أحد من العلماء المحققین</ref> | ||
ایشان در ادامه گفتار برخی از عالمان | ایشان در ادامه گفتار برخی از عالمان اهلسنت را در زمینه عدم ارتباط قرائات سبعه با روایات نزول قرآن به سبعه احرف نقل میکند. <ref>همان ص 164-165 والأولی أن نذکر کلام الجزائری فی هذا الموضع. قال:" لم تکن القراءات السبع متمیزة عن غیرها، حتی قام الإمام أبوبکر أحمد ابن موسی بن العباس بن مجاهد - وکان علی رأس الثلاثمائة ببغداد – فجمع قراءات سبعة من مشهوری أئمة الحرمین والعراقین والشام، وهم: نافع، وعبدالله ابن کثیر، وأبو عمرو بن العلاء، وعبدالله بن عامر، وعاصم وحمزة، وعلی الکسائی. وقد توهم بعض الناس أن القراءات السبعة هی الأحرف السبعة، ولیس الامر کذلک . . . وقد لام کثیر من العلماء ابن مجاهد علی اختیاره عدد السبعة، لما فیه من الایهام.</ref> | ||
ایشان در ادامه به کثرت قاریانی که قرائتشان ارجح از قرائت قراء سبع اشاره نموده و از قول برخی از عالمان اظهار میدارد که وقتی بیش از هفتاد نفر از قراء نسبت به قراء سبعه در مقام برتر هستند چگونه میتوان قرائت قراء سبعه را به رغم متاخر بودنشان بر آنها ترجیح داد در حالی که هیچ نصی در این زمینه از ناحیه معصومین ع نرسیده است. ایشان از قول الشرف المرسی نقل میکند که منشا گفتار کسانی که مراد از احرف سبعه را قرائات سبعه میدانند جهل قبیح میباشد. سپس ایشان گفتار قرطبی را در فرق گذاشتن بسیاری از علما بین قرائات سبعه و روایات سبعه احرف نقل میکند " <ref>البیان فی تفسیر القرآن ص 160-162 وقال الإمام أبو محمد مکی: " قد ذکر الناس من الأئمة فی کتبهم أکثر من سبعین ممن هو أعلی رتبة، وأجل قدرا من هؤلاء السبعة . . . فکیف یجوز أن یظن ظان أن هؤلاء السبعة المتأخرین، قراءة کل واحد منهم أحد الحروف السبعة المنصوص علیها – هذا تخلف عظیم - أکان ذلک بنص من النبی صلی الله علیه وآله وسلم أم کیف ذلک!! ! وکیف یکون ذلک؟ والکسائی إنما ألحق بالسبعة بالأمس فی أیام المأمون وغیره – وکان السابع یعقوب الحضرمی - فأثبت ابن مجاهد فی سنة ثلاثمائة ونحوها الکسائی موضع یعقوب " وقال الشرف المرسی: " وقد ظن کثیر من العوام أن المراد بها - الأحرف السبعة – القراءات السبع، وهو جهل قبیح ".... قال کثیر من علمائنا کالداودی، وابن أبی سفرة وغیرهما: هذه القراءات السبع، التی تنسب لهؤلاء القراء السبعة لیست هی الأحرف السبعة التی اتسعت الصحابة فی القراءة بها، وإنما هی راجعة إلی حرف واحد من تلک السبعة، وهو الذی جمع علیه عثمان المصحف. ذکره ابن النحاس وغیره وهذه القراءات المشهورة هی اختیارات أولئک الأئمة القراء</ref> | ایشان در ادامه به کثرت قاریانی که قرائتشان ارجح از قرائت قراء سبع اشاره نموده و از قول برخی از عالمان اظهار میدارد که وقتی بیش از هفتاد نفر از قراء نسبت به قراء سبعه در مقام برتر هستند چگونه میتوان قرائت قراء سبعه را به رغم متاخر بودنشان بر آنها ترجیح داد در حالی که هیچ نصی در این زمینه از ناحیه معصومین ع نرسیده است. ایشان از قول الشرف المرسی نقل میکند که منشا گفتار کسانی که مراد از احرف سبعه را قرائات سبعه میدانند جهل قبیح میباشد. سپس ایشان گفتار قرطبی را در فرق گذاشتن بسیاری از علما بین قرائات سبعه و روایات سبعه احرف نقل میکند " <ref>البیان فی تفسیر القرآن ص 160-162 وقال الإمام أبو محمد مکی: " قد ذکر الناس من الأئمة فی کتبهم أکثر من سبعین ممن هو أعلی رتبة، وأجل قدرا من هؤلاء السبعة . . . فکیف یجوز أن یظن ظان أن هؤلاء السبعة المتأخرین، قراءة کل واحد منهم أحد الحروف السبعة المنصوص علیها – هذا تخلف عظیم - أکان ذلک بنص من النبی صلی الله علیه وآله وسلم أم کیف ذلک!! ! وکیف یکون ذلک؟ والکسائی إنما ألحق بالسبعة بالأمس فی أیام المأمون وغیره – وکان السابع یعقوب الحضرمی - فأثبت ابن مجاهد فی سنة ثلاثمائة ونحوها الکسائی موضع یعقوب " وقال الشرف المرسی: " وقد ظن کثیر من العوام أن المراد بها - الأحرف السبعة – القراءات السبع، وهو جهل قبیح ".... قال کثیر من علمائنا کالداودی، وابن أبی سفرة وغیرهما: هذه القراءات السبع، التی تنسب لهؤلاء القراء السبعة لیست هی الأحرف السبعة التی اتسعت الصحابة فی القراءة بها، وإنما هی راجعة إلی حرف واحد من تلک السبعة، وهو الذی جمع علیه عثمان المصحف. ذکره ابن النحاس وغیره وهذه القراءات المشهورة هی اختیارات أولئک الأئمة القراء</ref> | ||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
تمامی علمای فریقین در این مساله که " تواتر شرط اصلی اثبات قرآن بوده و بدون آن نمیتوان هیچ آیه و سورهای را بعنوان قرآن تلقی نمود " اتفاق نظر داشته و اختلافشان به کیفیت قرائت برخی از کلمات آن برمیگردد. بدین معنا که برخی از عالمان دینی قائل به متواتر بودن این قرائات بوده و در نتیجه همه آنها را نازل شده از ناحیه خداوند میدانند در حالی که بیشتر آنان متواتر بودن این قرائات را منکر بوده و معتقدند قرآن نازل شده تنها با یک قرائت بوده و قرائتهای دیگر را نمیتوان بعنوان قرآن و کلام الهی دانست. | تمامی علمای فریقین در این مساله که " تواتر شرط اصلی اثبات قرآن بوده و بدون آن نمیتوان هیچ آیه و سورهای را بعنوان قرآن تلقی نمود " اتفاق نظر داشته و اختلافشان به کیفیت قرائت برخی از کلمات آن برمیگردد. بدین معنا که برخی از عالمان دینی قائل به متواتر بودن این قرائات بوده و در نتیجه همه آنها را نازل شده از ناحیه خداوند میدانند در حالی که بیشتر آنان متواتر بودن این قرائات را منکر بوده و معتقدند قرآن نازل شده تنها با یک قرائت بوده و قرائتهای دیگر را نمیتوان بعنوان قرآن و کلام الهی دانست. | ||
جلالالدین سیوطی درکتاب " الاتقان فی علوم القرآن " نسبت به شرط تواتر در قرآن مینویسد: | جلالالدین سیوطی درکتاب " الاتقان فی علوم القرآن " نسبت به شرط تواتر در قرآن مینویسد: | ||
اجماع قائم است بر اینکه تواتر شرط قرآنی شمردن هر چیزی است که از ناحیه خداوند متعال نازل شده است و محققین | اجماع قائم است بر اینکه تواتر شرط قرآنی شمردن هر چیزی است که از ناحیه خداوند متعال نازل شده است و محققین اهلسنت معتقدند حتی در کیفیت ترتیب سور و آیات نیز اجماع قائم است. | ||
این شرط – تواتر- مقتضای کتابی است که همانند قرآن معجزه عظیم پیامبر بوده و اصل دین بران قائم است چون دواعی نقلش – حتی در جزئیات آن - آنچنان گسترده است که بدون آن نمیتوان قرآن بودن چیزی را پذیرفت. ولی بسیاری از اصولیین شرط تواتر را فقط در اصل قرآن پذیرفته اما در جزئیاتی نظیر ترتیب، محل و وضع؟ قرآن این شرط را لازم نمیدانند. <ref>الاتقان فی علوم القرآن ج اص 209لا خلاف أن کل ما هو من القرآن یجب أن یکون متواترا فی أصله وأجزائه وأما فی محله ووضعه وترتیبه فکذلک عند محققی أهل السنة للقطع بأن العادة تقضی بالتواتر فی تفاصیل مثله لأن هذا المعجز العظیم الذی هو أصل الدین القویم والصراط المستقیم مما تتوفر الدواعی علی نقل جمله وتفاصیله فما نقل آحادا ولم یتواتر یقطع بأنه لیس من القرآن قطعا وذهب کثیر من الأصولیین إلی أن التواتر شرط فی ثبوت ما هو من القرآن بحسب أصله ولیس بشرط فی محله ووضعه وترتیبه بل یکثر فیها نقل الآحاد قیل</ref> | این شرط – تواتر- مقتضای کتابی است که همانند قرآن معجزه عظیم پیامبر بوده و اصل دین بران قائم است چون دواعی نقلش – حتی در جزئیات آن - آنچنان گسترده است که بدون آن نمیتوان قرآن بودن چیزی را پذیرفت. ولی بسیاری از اصولیین شرط تواتر را فقط در اصل قرآن پذیرفته اما در جزئیاتی نظیر ترتیب، محل و وضع؟ قرآن این شرط را لازم نمیدانند. <ref>الاتقان فی علوم القرآن ج اص 209لا خلاف أن کل ما هو من القرآن یجب أن یکون متواترا فی أصله وأجزائه وأما فی محله ووضعه وترتیبه فکذلک عند محققی أهل السنة للقطع بأن العادة تقضی بالتواتر فی تفاصیل مثله لأن هذا المعجز العظیم الذی هو أصل الدین القویم والصراط المستقیم مما تتوفر الدواعی علی نقل جمله وتفاصیله فما نقل آحادا ولم یتواتر یقطع بأنه لیس من القرآن قطعا وذهب کثیر من الأصولیین إلی أن التواتر شرط فی ثبوت ما هو من القرآن بحسب أصله ولیس بشرط فی محله ووضعه وترتیبه بل یکثر فیها نقل الآحاد قیل</ref> | ||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
==3-دیدگاه فریقین در تواتر یا عدم تواتر قرائات سبعه == | ==3-دیدگاه فریقین در تواتر یا عدم تواتر قرائات سبعه == | ||
در زمینه قرائات سبع دیدگاههای متفاوتی بین فریقین وجود دارد. مشهور | در زمینه قرائات سبع دیدگاههای متفاوتی بین فریقین وجود دارد. مشهور اهلسنت قائل به تواتر بوده ولی شیعیان معتقد به عدم تواتر آن هستند. برخی از قائلین به تواتر قرائات سبعه، در این زمینه راه افراط پیش گرفته و معتقد به کفر قائلین به عدم تواتر این قرائات هستند. <ref>رک به: البیان فی تفسیر القرآن ص 123</ref> | ||
در اینجا گفتار جمعی از عالمان فریقین را در زمینه تواتر یا عدم تواتر قرائات سبعه بیان میکنیم: | در اینجا گفتار جمعی از عالمان فریقین را در زمینه تواتر یا عدم تواتر قرائات سبعه بیان میکنیم: | ||
زرکشی: | زرکشی: | ||
ایشان هر چند جمهور | ایشان هر چند جمهور اهلسنت را قائل به تواتر قرائات سبعه میداند اما معتقد است تواتر ثابت شده متعلق به قراء سبعه بوده واین امر تواتر عن النبی ص را ثابت نمیکند. <ref>البرهان ج 1ص319 انالقراءات السبع متواترة عند الجمهور، وقیل بل مشهورة، ولا عبرة بإنکار المبرد قراءة حمزة: * (والأرحام) * و * (مصرخی) *، ولا بإنکار مغاربة النحااة کابن عصفور قراءة ابن عامر * (قتل أولادهم شرکائهم) * والتحقیق أنها متواترة عن الأئمة السبعة، أما تواترها عن النبی صلی الله علیه وسلم ففیه نظر</ref> | ||
جلالالدین سیوطی: | جلالالدین سیوطی: | ||
ایشان بعد از بیان تقسیم قرائات به متواتر و احاد اظهار میدارد دیدگاه مشهور | ایشان بعد از بیان تقسیم قرائات به متواتر و احاد اظهار میدارد دیدگاه مشهور اهلسنت بر تواتر قرائات سبعه بوده و معتقد است قرائات سهگانه بعدی درمرتبه احاد قرار دارند. <ref>الاتقان ج 1ص 240اعلم أن القاضی جلالالدین البلقینی قال القراءة تنقسم إلی متواتر وآحاد وشاذ فالمتواتر القراءات السبعة المشهورة والآحاد قراءات الثلاثة التی هی تمام العشر ویلحق بها قراءة الصحابة والشاذ قراءات التابعین کالأعمش ویحیی بن وثاب وابن جبیر ونحوهم</ref> | ||
ایشان از برخی نقل میکند که تواتر را حتی در قرآن شرط ندانسته و معتقد به امکان اثبات قرآن -از جنبه حکمی نه علمی، از طریق خبر واحد میباشند. <ref>الاتقان ج 1ص210 وقال القاضی أبوبکر فی الانتصار ذهب قوم من الفقهاء والمتکلمین إلی إثبات قرآن حکما لا علما بخبر الواحد دون الاستفاضة وکره ذلک أهل الحق وامتنعوا منه</ref> | ایشان از برخی نقل میکند که تواتر را حتی در قرآن شرط ندانسته و معتقد به امکان اثبات قرآن -از جنبه حکمی نه علمی، از طریق خبر واحد میباشند. <ref>الاتقان ج 1ص210 وقال القاضی أبوبکر فی الانتصار ذهب قوم من الفقهاء والمتکلمین إلی إثبات قرآن حکما لا علما بخبر الواحد دون الاستفاضة وکره ذلک أهل الحق وامتنعوا منه</ref> | ||
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۴: | ||
وسپس به بررسی وضعیت هریک ازآنان و راویانشان میپردازد. <ref>همان ص 125-147 ان الطریق الأفضل إلی إثبات عدم تواتر القراءات هو معرفة القراء أنفسهم، وطرق رواتهم، وهم سبعة قراء. وهناک ثلاثة آخرون تتم بهم العشرة، نذکرهم عقیب هؤلاء.</ref> | وسپس به بررسی وضعیت هریک ازآنان و راویانشان میپردازد. <ref>همان ص 125-147 ان الطریق الأفضل إلی إثبات عدم تواتر القراءات هو معرفة القراء أنفسهم، وطرق رواتهم، وهم سبعة قراء. وهناک ثلاثة آخرون تتم بهم العشرة، نذکرهم عقیب هؤلاء.</ref> | ||
علامه طباطبائی | علامه طباطبائی | ||
ایشان نیز ضمن استناد قول به تواتر قرائات سبع به جمهور | ایشان نیز ضمن استناد قول به تواتر قرائات سبع به جمهور اهلسنت آن را معارض با اقوال برخی دیگر از عالمان اهلسنت میداند. <ref>القرآن فی الاسلام ص 149 ویعتقد جمهور علماء السنة بتواتر القراءات السبع، حتی فسر بعضهم الحدیث المروی عن النبی صلی الله علیه وآله وسلم نزل القرآن علی سبعة أحرف بالقراءات السبع، وقد مال إلی هذا القول بعض علماء الشیعة أیضا، ولکن صرح بعض بأن هذه القراءات مشهورة ولیست بمتواترة</ref> | ||
ایشان ضمن بیان اقوال برخی از | ایشان ضمن بیان اقوال برخی از اهلسنت درعدم تواتر قرائات سبعه، به نقل از مکی اظهار میدارد: کسانی که قرائت قراء سبعه را مصادیق سبعه احرف روایات مشهور دانسته و قرائت صحیح را منحصر به آنان - قراء سبعه- میدانند مرتکب خطای بزرگی شدهاند. <ref>همان ص 149-150 وقال مکی: من ظن أن قراءة هؤلاء القراء کنافع وعاصم هی الأحرف السبعة التی فی الحدیث فقد غلطا عظیما. قال: ویلزم من هذا أیضا أن ما خرج عن قراءة هؤلاء السبعة مما ثبت عن الأئمة غیرهم ووافق خط المصحف أن لا یکون قرآنا وهذا غلط عظیم، فان الذین صنفوا القراءات من الأئمة المتقدمین کأبی عبید القاسم بن سلام وأبی حاتم السجستانی وأبی جعفر الطبری وإسماعیل القاضی قد ذکروا أضعاف هؤلاء</ref> | ||
ایشان در ادامه به نقل از مکی – یکی از عالمان علوم قرآنی - علت آنحصار قرائات به قراء سبعه را اینگونه بیان میکند: | ایشان در ادامه به نقل از مکی – یکی از عالمان علوم قرآنی - علت آنحصار قرائات به قراء سبعه را اینگونه بیان میکند: | ||
خط ۱۲۴: | خط ۱۲۴: | ||
انتخاب قراء سبعه توسط عدهای از متاخرین صورت گرفته است و برخی توهم عدم جواز تعدی از آنان را اظهار نمودهاند. <ref>همان ص 151 وقال القراب فی الشافی: التمسک بقراءة سبعة من القراء دون غیرهم لیس فیه أثر ولا سنة، وانما هو من جمع بعض المتأخرین فانتشر وأوهم أنه لا تجوز الزیادة علی ذلک، وذلک لم یقل به أحد</ref> | انتخاب قراء سبعه توسط عدهای از متاخرین صورت گرفته است و برخی توهم عدم جواز تعدی از آنان را اظهار نمودهاند. <ref>همان ص 151 وقال القراب فی الشافی: التمسک بقراءة سبعة من القراء دون غیرهم لیس فیه أثر ولا سنة، وانما هو من جمع بعض المتأخرین فانتشر وأوهم أنه لا تجوز الزیادة علی ذلک، وذلک لم یقل به أحد</ref> | ||
نتیجه آنکه از منظر مشهور | نتیجه آنکه از منظر مشهور اهلسنت قرائات سبعه متواتر بوده در حالی که از منظر مشهور بلکه جمهور امامیه و برخی از اهلسنت تواتر این قرائات قابل اثبات نمیباشد. | ||
==4-دلائل قائلین به تواتر قرائات سبعه <ref>لازم به ذکر است که عمده مباحث قسمت 4و 5و 6و7 این فصل – فصل دهم - از کتاب ارزشمند البیان فی تفسیر القرآن آیةالله خوئی ره – با تغییرات مختصر – اخذ شده است.</ref>:== | ==4-دلائل قائلین به تواتر قرائات سبعه <ref>لازم به ذکر است که عمده مباحث قسمت 4و 5و 6و7 این فصل – فصل دهم - از کتاب ارزشمند البیان فی تفسیر القرآن آیةالله خوئی ره – با تغییرات مختصر – اخذ شده است.</ref>:== | ||
خط ۱۴۹: | خط ۱۴۹: | ||
=== دلیل اول: اجماع === | === دلیل اول: اجماع === | ||
در برخی از منابع | در برخی از منابع اهلسنت بر تواتر قرائات سبعه ادعای اجماع یا شهرت شده است که بعنوان نمونه دو مورد از آنها را بیان میکنیم: | ||
زرکشی در البرهان | زرکشی در البرهان | ||
خط ۱۶۰: | خط ۱۶۰: | ||
نقد و بررسی | نقد و بررسی | ||
باید گفت ادعای اجماع بر تواتر قرائات سبع حتی در نزد | باید گفت ادعای اجماع بر تواتر قرائات سبع حتی در نزد اهلسنت قابل اثبات نیست چنانکه زرکشی بعد از استناد قول " تواترقرائات به جمهور اهلسنت، تواتر مذکور را تواتر عن النبی ص ندانسته بلکه آن را تواتر از ائمه سبعه میداند که فاقد اثر شرعی است. | ||
ایشان در تعلیل عدم ثبوت تواتر قرائات سبعه عن النبی ص مینویسد: | ایشان در تعلیل عدم ثبوت تواتر قرائات سبعه عن النبی ص مینویسد: | ||
خط ۱۷۲: | خط ۱۷۲: | ||
ایشان در ادامه از ابوشامه نقل میکند که نباید به هیچیک از قرائات قراء سبعه مغرور شده و آنها را براحتی پذیرفت و مهر صحت بر آن گذاشت. از طرفی قرائات سبعه به دو نوع مجمع علیه و شاذ تقسیم میگردد هر چند این قرائات بدلیل شهرت مجمع علیه بوده و سبب اعتماد و اطمینان نفس خواهد بود. <ref>الاتقان ج 1ص 240 قال أبو شامة فی المرشد الوجیز: لا ینبغی أن یغتر بکل قراءة تعزی إلی أحد السبعة ویطلق علیها لفظ الصحة وأنها أنزلت هکذا إلا إذا دخلت فی ذلک الضابط وحینئذ لا ینفرد بنقلها مصنف عن غیره ولا یختص ذلک بنقلها عنهم بل إن نقلت عن غیرهم من القراء فذلک لا یخرجها عن الصحة فإن الاعتماد علی استجماع تلک الأوصاف لا علی من تنسب إلیه فإن القراءة المنسوبة إلی کل قارئ من السبعة وغیرهم منقسمة إلی المجمع علیه والشاذ غیر أن هؤلاء السبعة لشهرتهم وکثرة الصحیح المجمع علیه فی قراءتهم ترکن النفس إلی ما نقل عنهم فوق ما ینقل عن غیرهم</ref> | ایشان در ادامه از ابوشامه نقل میکند که نباید به هیچیک از قرائات قراء سبعه مغرور شده و آنها را براحتی پذیرفت و مهر صحت بر آن گذاشت. از طرفی قرائات سبعه به دو نوع مجمع علیه و شاذ تقسیم میگردد هر چند این قرائات بدلیل شهرت مجمع علیه بوده و سبب اعتماد و اطمینان نفس خواهد بود. <ref>الاتقان ج 1ص 240 قال أبو شامة فی المرشد الوجیز: لا ینبغی أن یغتر بکل قراءة تعزی إلی أحد السبعة ویطلق علیها لفظ الصحة وأنها أنزلت هکذا إلا إذا دخلت فی ذلک الضابط وحینئذ لا ینفرد بنقلها مصنف عن غیره ولا یختص ذلک بنقلها عنهم بل إن نقلت عن غیرهم من القراء فذلک لا یخرجها عن الصحة فإن الاعتماد علی استجماع تلک الأوصاف لا علی من تنسب إلیه فإن القراءة المنسوبة إلی کل قارئ من السبعة وغیرهم منقسمة إلی المجمع علیه والشاذ غیر أن هؤلاء السبعة لشهرتهم وکثرة الصحیح المجمع علیه فی قراءتهم ترکن النفس إلی ما نقل عنهم فوق ما ینقل عن غیرهم</ref> | ||
علامه طباطبائی نیز استناد قول "تواتر قرائات " را به جمهور | علامه طباطبائی نیز استناد قول "تواتر قرائات " را به جمهور اهلسنت تمام ندانسته و با ذکر مصادیق متعدد از عالمان اهلسنت که با دیدگاه مذکور- تواتر قرائات - مخالف هستند اجماع را مخدوش میداند. <ref>همان ص 151 وقال القراب فی الشافی: التمسک بقراءة سبعة من القراء دون غیرهم لیس فیه أثر ولا سنة، وانما هو من جمع بعض المتأخرین فانتشر وأوهم أنه لا تجوز الزیادة علی ذلک ،وذلک لم یقل به أحد | ||
</ref> | </ref> | ||
خط ۲۱۴: | خط ۲۱۴: | ||
نتیجه: ازمباحثی که در نقد ادله قائلین به تواتر قرائات مطرح گردید معلوم شد: | نتیجه: ازمباحثی که در نقد ادله قائلین به تواتر قرائات مطرح گردید معلوم شد: | ||
اولا قول به تواتر قرائات که به جمهور | اولا قول به تواتر قرائات که به جمهور اهلسنت داده شده است تمام نبوده و تواتر مذکور مورد اتفاق بین آنان نمیباشد. | ||
ثانیا: قول به تواتر قرائات سبعه مستلزم تواتر قرائات دیگر هم خواهد بود در اینصورت تقدیم قرائات سبعه بر قرائات دیگر ترجیح بلامرجح میباشد. | ثانیا: قول به تواتر قرائات سبعه مستلزم تواتر قرائات دیگر هم خواهد بود در اینصورت تقدیم قرائات سبعه بر قرائات دیگر ترجیح بلامرجح میباشد. | ||
خط ۲۲۴: | خط ۲۲۴: | ||
==5- ادله قائلین به عدم تواتر قرائات سبعه == | ==5- ادله قائلین به عدم تواتر قرائات سبعه == | ||
در اثبات عدم تواتر قرائات سبعه که دیدگاه قاطبه امامیه و برخی از | در اثبات عدم تواتر قرائات سبعه که دیدگاه قاطبه امامیه و برخی از اهلسنت است دلائلی اقامه شده است که برخی از آنها را به نقل از کتاب ارزشمند البیان فی تفسیر القرآن علامه خوئی بیان میکنیم: | ||
دلیل اول: نقل قرائات سبعه از طریق خبر واحد به دیگران | دلیل اول: نقل قرائات سبعه از طریق خبر واحد به دیگران | ||
خط ۲۵۱: | خط ۲۵۱: | ||
دلیل پنجم: نقض تواتر قرائات با وجود مخالفت بسیاری از اعلام فریقین با آن | دلیل پنجم: نقض تواتر قرائات با وجود مخالفت بسیاری از اعلام فریقین با آن | ||
مفاد دلیل مذکور آن است که برغم مخالفت بسیاری از اعلام | مفاد دلیل مذکور آن است که برغم مخالفت بسیاری از اعلام اهلسنت چگونه میتوان تواتر قرائات سبعه را اثبات نمود. | ||
آیةالله خوئی در ادامه دلیل مذکور گفتار برخی از این اعلام را در مخالفت با تواتر قرائات سبعه بیان میکند. <ref>البیان فی تفسیر القرآن - السید الخوئی - ص 152 الخامس: ان فی إنکار جملة من أعلام المحققین علی جملة من القراءات دلالة واضحة علی عدم تواترها، إذ لو کانت متواترة لما صح هذا الانکار فهذا ابن جریر الطبری أنکر قراءة ابن عامر، وطعن فی کثیر من المواضع فی بعض القراءات المذکورة فی السبع، وطعن بعضهم علی قراءة حمزة، وبعضهم علی قراءة أبی عمرو، وبعضهم علی قراءة ابن کثیر وأن کثیرا من العلماء أنکروا تواتر ما لا یظهر وجهه فی اللغة العربیة، وحکموا بوقوع الخطأ فیه من بعض القراء وقد تقدم فی ترجمة حمزة إنکار قراءته من إمام الحنابلة أحمد، ومن یزید بن هارون، ومن ابن مهدی ومن أبیبکر بن عیاش، ومن ابن درید ...</ref> | آیةالله خوئی در ادامه دلیل مذکور گفتار برخی از این اعلام را در مخالفت با تواتر قرائات سبعه بیان میکند. <ref>البیان فی تفسیر القرآن - السید الخوئی - ص 152 الخامس: ان فی إنکار جملة من أعلام المحققین علی جملة من القراءات دلالة واضحة علی عدم تواترها، إذ لو کانت متواترة لما صح هذا الانکار فهذا ابن جریر الطبری أنکر قراءة ابن عامر، وطعن فی کثیر من المواضع فی بعض القراءات المذکورة فی السبع، وطعن بعضهم علی قراءة حمزة، وبعضهم علی قراءة أبی عمرو، وبعضهم علی قراءة ابن کثیر وأن کثیرا من العلماء أنکروا تواتر ما لا یظهر وجهه فی اللغة العربیة، وحکموا بوقوع الخطأ فیه من بعض القراء وقد تقدم فی ترجمة حمزة إنکار قراءته من إمام الحنابلة أحمد، ومن یزید بن هارون، ومن ابن مهدی ومن أبیبکر بن عیاش، ومن ابن درید ...</ref> | ||
خط ۲۹۸: | خط ۲۹۸: | ||
اخرین مبحث این مقاله، بررسی روایاتی است که در زمینه "نزول قرآن بر سبعه احرف" در منابع روائی فریقین ذکر شده است. در این مرحله نخست روایات مذکور را بیان نموده و آنگاه دیدگاه عالمان فریقین را نسبت به آن بیان میکنیم: | اخرین مبحث این مقاله، بررسی روایاتی است که در زمینه "نزول قرآن بر سبعه احرف" در منابع روائی فریقین ذکر شده است. در این مرحله نخست روایات مذکور را بیان نموده و آنگاه دیدگاه عالمان فریقین را نسبت به آن بیان میکنیم: | ||
== الف - روایات “نزول قرآن به سبعه احرف” در منابع | == الف - روایات “نزول قرآن به سبعه احرف” در منابع اهلسنت:== | ||
1-از پیامبر ص نقل شده است که فرمود: جبرئیل قرآن را نخست بر یک حرف بر من نازل کرد و من بعد از مراجعت پیوسته از او طلب میکردم که آن را – تعداد حروف – را بیشتر کند تا اینکه به هفت حرف رساند. <ref>صحیح البخاری ج 6ص 100- عن عبیدالله بن عبدالله ان ابن عباس رضی الله عنهما حدثه ان رسول الله صلی الله علیه وسلم قال: أقرأنی جبریل علی حرف فراجعته فلم أزل أستزیده ویزیدنی حتی انتهی إلی سبعة أحرف "</ref> | 1-از پیامبر ص نقل شده است که فرمود: جبرئیل قرآن را نخست بر یک حرف بر من نازل کرد و من بعد از مراجعت پیوسته از او طلب میکردم که آن را – تعداد حروف – را بیشتر کند تا اینکه به هفت حرف رساند. <ref>صحیح البخاری ج 6ص 100- عن عبیدالله بن عبدالله ان ابن عباس رضی الله عنهما حدثه ان رسول الله صلی الله علیه وسلم قال: أقرأنی جبریل علی حرف فراجعته فلم أزل أستزیده ویزیدنی حتی انتهی إلی سبعة أحرف "</ref> | ||
خط ۳۰۸: | خط ۳۰۸: | ||
4- در روایتی دیگر از پیامبرص نقل شده است که فرمود:قرآن بر هفت حرف علیم، حکیم، غفور، رحیم نازل شده است. <ref>عن أبی سلمة عن أبی هریرة قال: قال رسول الله (صلی الله علیه وسلم): " أنزل القرآن علی سبعة أحرف علیم حکیم غفور رحیم "</ref> | 4- در روایتی دیگر از پیامبرص نقل شده است که فرمود:قرآن بر هفت حرف علیم، حکیم، غفور، رحیم نازل شده است. <ref>عن أبی سلمة عن أبی هریرة قال: قال رسول الله (صلی الله علیه وسلم): " أنزل القرآن علی سبعة أحرف علیم حکیم غفور رحیم "</ref> | ||
نظیر روایات فوق در منابع مختلف روائی | نظیر روایات فوق در منابع مختلف روائی اهلسنت ذکر شده است. <ref>جامع البیان عن تاویل آیه القرآن ج 1ص 29 فتح الباری ج 9ص 23 صحیح مسلم ج 2ص 204 مسند احمد ج 5ص 122</ref> | ||
آیةالله خوئی بعد از ذکر روایات مذکور میفرماید: | آیةالله خوئی بعد از ذکر روایات مذکور میفرماید: | ||
اینها مهمترین روایات در زمینه نزول قرآن به سبعه احرف بود که همه آنها از طریق | اینها مهمترین روایات در زمینه نزول قرآن به سبعه احرف بود که همه آنها از طریق اهلسنت رسیده است. <ref>البیان ص 169-189 هذه أهم الروایات التی رویت فی هذا المعنی، وکلها من طرق أهل السنة</ref> | ||
== ب- روایات "نزول قرآن علی سبعه احرف" در منابع شیعی == | == ب- روایات "نزول قرآن علی سبعه احرف" در منابع شیعی == | ||
نظیرروایاتی که در منابع | نظیرروایاتی که در منابع اهلسنت در زمینه نزول قرآن بر سبعه احرف ذکر گردید در منابع شیعی نیز دیده میشود که برخی از آنها را در اینجا بیان میکنیم: | ||
حمادبن عثمان میگوید از امام صادق ع سئوال کردم: چرا احادیثی که از شما رسیده است با یکدیگر متفاوت است؟ امام ع فرمود:قرآن بر هفت حرف نازل شده است و نزدیکترین امر برای امام آن است که بر اساس هفت وجه فتوی بدهد. <ref>الخصال ص 358عن حماد ابن عثمان قال: قلت لأبی عبدالله علیهالسلام: إن الأحادیث تختلف عنکم قال: فقال:إن القرآن نزل علی سبعة أحرف وأدنی ما للامام أن یفتی علی سبعة وجوه، ثم قال: " هذا عطاؤنا فامنن أو أمسک بغیر حساب</ref> | حمادبن عثمان میگوید از امام صادق ع سئوال کردم: چرا احادیثی که از شما رسیده است با یکدیگر متفاوت است؟ امام ع فرمود:قرآن بر هفت حرف نازل شده است و نزدیکترین امر برای امام آن است که بر اساس هفت وجه فتوی بدهد. <ref>الخصال ص 358عن حماد ابن عثمان قال: قلت لأبی عبدالله علیهالسلام: إن الأحادیث تختلف عنکم قال: فقال:إن القرآن نزل علی سبعة أحرف وأدنی ما للامام أن یفتی علی سبعة وجوه، ثم قال: " هذا عطاؤنا فامنن أو أمسک بغیر حساب</ref> | ||
خط ۳۳۱: | خط ۳۳۱: | ||
دیدگاه زرکشی در البرهان | دیدگاه زرکشی در البرهان | ||
ایشان بعد از بیان ثبوت روایات مذکور در منابع معتبر | ایشان بعد از بیان ثبوت روایات مذکور در منابع معتبر اهلسنت و پذیرش آنها <ref>البرهان ص211 ثبت فی الصحیحین من حدیث ابن عباس أن رسول الله صلی الله علیه وسلم قال: " أقرأنی جبریل علی حرف فراجعته، ثم لم أزل أستزیده فیزیدنی، حتی انتهی إلی سبعة أحرف ". زاد مسلم: قال ابن شهاب: بلغنی أن تلک السبعة إنما هی فی الأمر الذی یکون واحدا لا یختلف فی حلال ولا حرام</ref> به اختلاف گسترده آراء عالمان اهلسنت را در معنای سبعه احرف میپردازد: | ||
ابن عربی میگوید: در معنای سبعه احرف هیچ نصی و اثری دیده نشده است و بین عالمان درمعنای آن اختلاف است. ابوحاتم میگوید 35 دیدگاه در این زمینه وجود دارد و برخی معتقدند مراد و هدف از سبعه احرف، توسعه بر قاریان بوده از اینرو مفید حصر نمیباشد. <ref>همان ص 212-213...وقال ابن العربی: لم یأت فی معنی هذا السبع نص ولا أثر، واختلف الناس فی تعیینها. وقال الحافظ أبو حاتم بن حبان البستی: اختلف الناس فیها علی خمسة وثلاثین قولا وقد وقفت منها علی کثیر ; فذهب بعضهم إلی أن المراد التوسعة علی القارئ ولم یقصد به الحصر. والأکثر علی أنه محصور فی سبعة ; ثم اختلفوا: هل هی باقیة إلی الآن نقرؤها؟ أم کان ذلک أولا؟ ثم استقر الحال بعده علی قولین . .. ثم اختلفوا: هل استقر فی حیاته صلی الله علیه وسلم، أم بعد وفاته؟ والأکثرون علی الأول ،.. | ابن عربی میگوید: در معنای سبعه احرف هیچ نصی و اثری دیده نشده است و بین عالمان درمعنای آن اختلاف است. ابوحاتم میگوید 35 دیدگاه در این زمینه وجود دارد و برخی معتقدند مراد و هدف از سبعه احرف، توسعه بر قاریان بوده از اینرو مفید حصر نمیباشد. <ref>همان ص 212-213...وقال ابن العربی: لم یأت فی معنی هذا السبع نص ولا أثر، واختلف الناس فی تعیینها. وقال الحافظ أبو حاتم بن حبان البستی: اختلف الناس فیها علی خمسة وثلاثین قولا وقد وقفت منها علی کثیر ; فذهب بعضهم إلی أن المراد التوسعة علی القارئ ولم یقصد به الحصر. والأکثر علی أنه محصور فی سبعة ; ثم اختلفوا: هل هی باقیة إلی الآن نقرؤها؟ أم کان ذلک أولا؟ ثم استقر الحال بعده علی قولین . .. ثم اختلفوا: هل استقر فی حیاته صلی الله علیه وسلم، أم بعد وفاته؟ والأکثرون علی الأول ،.. | ||
خط ۴۶۸: | خط ۴۶۸: | ||
ایشان در پایان نقد احتمال نخست میفرماید: سستی وجه نخست بحدی است که متاخرین از | ایشان در پایان نقد احتمال نخست میفرماید: سستی وجه نخست بحدی است که متاخرین از اهلسنت بطور کلی آن را مردود میدانند و برخی بهمین جهت روایات سبعه احرف را از جمله روایات مشکل و متشابه میدانند. | ||
خط ۵۵۴: | خط ۵۵۴: | ||
ایراد اول: عدم دلیل بر ادعای مذکور – ادعای بی دلیل – | ایراد اول: عدم دلیل بر ادعای مذکور – ادعای بی دلیل – | ||
ایشان میفرماید: اولا دلیلی بر اثبات وجه نخست وجود ندارد بویژه آنکه مخاطبین روایات مذکور شناختی نسبت به آنواع اختلاف در قرائات نداشتند. <ref>همان ص 187: 1-أن ذلک قول لا دلیل علیه، ولا سیما أن المخاطبین فی تلک الرویات لم یکونوا یعرفون من ذلک شیئا</ref> | |||
ایشان میفرماید: اولا دلیلی بر اثبات وجه نخست وجود ندارد بویژه آنکه مخاطبین روایات مذکور شناختی نسبت به آنواع اختلاف در قرائات نداشتند. <ref>همان ص 187: 1-أن ذلک قول لا دلیل علیه، ولا سیما أن المخاطبین فی تلک الرویات لم یکونوا یعرفون من ذلک شیئا</ref> | |||
ایراد دوم: تغیر و عدم تغیر معنا سبب آنقسام اختلاف قرائت به دو وجه نمیشود: | ایراد دوم: تغیر و عدم تغیر معنا سبب آنقسام اختلاف قرائت به دو وجه نمیشود: | ||
خط ۶۰۰: | خط ۵۹۸: | ||
6- اختلاف به زیادة ونقصان <ref>همان: والصحیح أن وجوه الاختلاف فی القراءة ترجع إلی ستة أقسام: الأول: الاختلاف فی هیئة الکلمة دون مادتها، کالاختلاف فی لفظة " باعد " بین صیغة الماضی والامر، وفی کلمة " أمانتهم " بین الجمع والافراد. الثانی: الاختلاف فی مادة الکلمة دون هیئتها، کالاختلاف فی لفظة " ننشرها " بین الراء والزی .الثالث: الاختلاف فی المادة والهیئة کالاختلاف فی " العهن والصوف " .الرابع: الاختلاف فی هیئة الجملة بالاعراب، کالاختلاف " وأرجلکم " بین النصب والجر .الخامس: الاختلاف بالتقدیم والتأخیر، وقد تقدم مثال ذلک .السادس: الاختلاف بالزیادة والنقیصة، وقد تقدم مثاله أیضا</ref> | 6- اختلاف به زیادة ونقصان <ref>همان: والصحیح أن وجوه الاختلاف فی القراءة ترجع إلی ستة أقسام: الأول: الاختلاف فی هیئة الکلمة دون مادتها، کالاختلاف فی لفظة " باعد " بین صیغة الماضی والامر، وفی کلمة " أمانتهم " بین الجمع والافراد. الثانی: الاختلاف فی مادة الکلمة دون هیئتها، کالاختلاف فی لفظة " ننشرها " بین الراء والزی .الثالث: الاختلاف فی المادة والهیئة کالاختلاف فی " العهن والصوف " .الرابع: الاختلاف فی هیئة الجملة بالاعراب، کالاختلاف " وأرجلکم " بین النصب والجر .الخامس: الاختلاف بالتقدیم والتأخیر، وقد تقدم مثال ذلک .السادس: الاختلاف بالزیادة والنقیصة، وقد تقدم مثاله أیضا</ref> | ||
جه هشتم: مراد از سبعه احرف در روایات بیان کثرت است: | |||
ایشان در تبیین وجه هشتم میفرماید: | ایشان در تبیین وجه هشتم میفرماید: | ||
این قول که به قاضی عیاض و تابعینش نسبت داده شده است بیانگر آن است که همانطور که از لفظ سبعین و سبعمائه کثرت دهها و صدها اراده شده است مراد از سبعه احرف در روایات نیز بیان کثرت میباشد. | این قول که به قاضی عیاض و تابعینش نسبت داده شده است بیانگر آن است که همانطور که از لفظ سبعین و سبعمائه کثرت دهها و صدها اراده شده است مراد از سبعه احرف در روایات نیز بیان کثرت میباشد. | ||
خط ۶۰۹: | خط ۶۰۶: | ||
وجه نهم: مراد از سبعه احرف در روایات قرائات سبعه است: | وجه نهم: مراد از سبعه احرف در روایات قرائات سبعه است: | ||
باید گفت وجه نهم همان وجهی است که فصل دهم رساله حاضر جهت بررسی و تحلیل آن نگاشته شده است. | باید گفت وجه نهم همان وجهی است که فصل دهم رساله حاضر جهت بررسی و تحلیل آن نگاشته شده است. | ||
نقد وجه نهم: | نقد وجه نهم: | ||
خط ۶۲۷: | خط ۶۲۲: | ||
نقد وجه دهم: | نقد وجه دهم: | ||
آیةالله خوئی ره با اینکه وجه مذکور را احسن الوجوه دانسته اما ایراداتی را بدان وارد میداند: | آیةالله خوئی ره با اینکه وجه مذکور را احسن الوجوه دانسته اما ایراداتی را بدان وارد میداند: | ||
اولا معارض با روایاتی است که قرآن را نازل شده به لغت قریش میداند. | |||
ثانیا منافی با روایتی است که شان نزول روایت سبعه احرف را در جائی میداند که بین دو نفر از قبیله قریش در اصل وجوهر کلمه اختلاف | اولا معارض با روایاتی است که قرآن را نازل شده به لغت قریش میداند. | ||
ثانیا منافی با روایتی است که شان نزول روایت سبعه احرف را در جائی میداند که بین دو نفر از قبیله قریش در اصل وجوهر کلمه اختلاف بود نه اختلاف در شکل قرائت آن. | |||
رابعا وجه مذکور مخالف ظهور بلکه مخالف نص روایات سبعه احرف میباشد | رابعا وجه مذکور مخالف ظهور بلکه مخالف نص روایات سبعه احرف میباشد | ||
. خامسا لازمه وجه مذکور جواز قرائت به | |||
. خامسا لازمه وجه مذکور جواز قرائت به لهجههای گوناگون میباشد در حالی که این امر خلاف سیره مسلمین میباشد. <ref>همان ص 192-193"وهذا الوجه - علی أنه أحسن الوجوه التی قیلت فی هذا المقام - غیر تام أیضا: لأنه ینافی ما ورد عن عمر وعثمان من أن القرآن نزل بلغة قریش، وأن عمر منع ابن مسعود من قراءة " عتی حین ". - ولأنه ینافی مخاصمة عمر مع هشام بن حکیم فی القراءة، مع أن کلیهما من قریش .ولأنه ینافی مورد الروایات، بل وصراحة بعضها فی أن الاختلاف کان فی جوهر اللفظ، لا فی کیفیة أدائه، وان هذا من الأحرف التی نزل بها القرآن .ولان حمل لفظ السبع - علی ما ذکره خلاف - ظاهر الروایات، بل وخلاف صریح بعضها .ولان لازم هذا القول جواز القراءة فعلا باللهجات المتعددة، وهو خلاف السیرة القطعیة من جمیع المسلمین،</ref> | |||
خلاصه دیدگاه آیةالله خوئی نسبت به روایات سبعه احرف: | خلاصه دیدگاه آیةالله خوئی نسبت به روایات سبعه احرف: | ||
از منظر ایشان هیچیک از وجوه دهگانهای که در توجیه روایات نزول قرآن بر سبعه احرف بیان گردید تمام نمیباشد بویژه آنکه در روایات وارد شده از اهلبیت ع مفاد روایات سبعه احرف تکذیب شده است | از منظر ایشان هیچیک از وجوه دهگانهای که در توجیه روایات نزول قرآن بر سبعه احرف بیان گردید تمام نمیباشد بویژه آنکه در روایات وارد شده از اهلبیت ع مفاد روایات سبعه احرف تکذیب شده است | ||
<ref>همان ص 193 وحاصل ما قدمناه: أن نزول القرآن علی سبعة أحرف لا یرجع إلی معنی صحیح، فلا بد من طرح الروایات الدالة علیه، ولا سیما بعد أن دلت أحادیث الصادقین - ع - علی تکذیبها، وأن القرآن إنما نزل علی حرف واحد، وان الاختلاف قد جاء من قبل الرواة | <ref>همان ص 193 وحاصل ما قدمناه: أن نزول القرآن علی سبعة أحرف لا یرجع إلی معنی صحیح، فلا بد من طرح الروایات الدالة علیه، ولا سیما بعد أن دلت أحادیث الصادقین - ع - علی تکذیبها، وأن القرآن إنما نزل علی حرف واحد، وان الاختلاف قد جاء من قبل الرواة | ||
خط ۶۴۶: | خط ۶۴۶: | ||
1- برغم مصونیت قرآن کریم از تحریف لفظی مواردی در آن بچشم که در شیوه قرائت، کتابت و اعراب گذاری آنها بین مصاحف اختلافاتی وجود دارد. | 1- برغم مصونیت قرآن کریم از تحریف لفظی مواردی در آن بچشم که در شیوه قرائت، کتابت و اعراب گذاری آنها بین مصاحف اختلافاتی وجود دارد. | ||
2- بخش مهمی از اختلاف قرائات، معلول تنوع زبان، لحن و لهجههای گوناگون میباشد. | 2- بخش مهمی از اختلاف قرائات، معلول تنوع زبان، لحن و لهجههای گوناگون میباشد. | ||
3-پدیده اختلاف قرائات بجهت تنوع زبان و لهجه اختصاص به قرآن نداشته بگونهای که میتوان آن را در تمام مکتوبات بشری سرایت داد. | 3-پدیده اختلاف قرائات بجهت تنوع زبان و لهجه اختصاص به قرآن نداشته بگونهای که میتوان آن را در تمام مکتوبات بشری سرایت داد. | ||
3- تمامی علمای فریقین در این مساله که " تواتر شرط اصلی اثبات قرآن بوده و بدون آن نمیتوان هیچ آیه و سورهای را بعنوان قرآن تلقی نمود " اتفاق نظر داشته و اختلافشان به کیفیت قرائت برخی از کلمات آن برمیگردد. | 3- تمامی علمای فریقین در این مساله که " تواتر شرط اصلی اثبات قرآن بوده و بدون آن نمیتوان هیچ آیه و سورهای را بعنوان قرآن تلقی نمود " اتفاق نظر داشته و اختلافشان به کیفیت قرائت برخی از کلمات آن برمیگردد. | ||