|
|
خط ۱۸: |
خط ۱۸: |
| | وبگاه = | | | وبگاه = |
| }} | | }} |
| '''احمد زاهرانی''' ایشان در خانهای ساده و محقر که از کودکی آموزههای دینی در این خانه موج میزد، بزرگ شد. او در دامان خانوادهای رشد کرد که [[جهاد]] را بر همه چیز در زندگی ترجیح میدادند؛ لذا جهاد دغدغه ایشان شد. [[طائف]] اولین شهری بود که احمد درآن زندگی میکرد. احمد در میان برادران دینی خود زندگی آرامی داشت و در میان آنها جایگاه برجستهای داشت؛ او در کشور خود و در [[ماه رمضان]] سال 1406 قمری تلاش داشت تا روی ماهیت جهاد در [[افغانستان]] بایستد و پافشاری کند؛ بنابراین وارد افغانستان شد و مورد استقبال عدهای از مجاهدین قرار گرفت و ماموریتهای خود را نسبت به دشمنان توضیح داد. | | '''احمد زاهرانی''' در کشور خود و در [[ماه رمضان]] سال 1406 قمری تلاش داشت تا روی ماهیت جهاد در [[افغانستان]] بایستد و پافشاری کند؛ بنابراین وارد افغانستان شد و مورد استقبال عدهای از مجاهدین قرار گرفت.. |
|
| |
|
| == مجاهد جوان از نگاه دیگران == | | == مجاهد جوان از نگاه دیگران == |
خط ۲۶: |
خط ۲۶: |
|
| |
|
| == شهادت == | | == شهادت == |
| ایشان صبح روز جمعه 19 [[شعبان]] 1407 هجری قمری مصادف با 27 فروردین 1366 شمسی از کنار جوانانی که مشغول صحبت و شوخی بودند گذر کرد و به آنان گفت: خواندن [[سوره کهف]] را فراموش نکنید. مجاهدین مانند سازهای مستحکم به صف شدند تا بزرگترین عملیات نظامی را علیه دشمن انجام دهند و همه جمعیت رفتند. و در مغرب به تجمعات و مراکز تدارکاتی دشمن آتش گشودند. و نبردهای سختی رخ داد... او در حالی که در شادی و سرور بود به [[شهادت]] رسید.
| | وی صبح روز جمعه 19 [[شعبان]] 1407 هجری قمری مصادف با 27 فروردین 1366 شمسی از کنار جوانانی که مشغول صحبت و شوخی بودند گذر کرد و به آنان گفت: خواندن [[سوره کهف]] را فراموش نکنید. مجاهدین مانند سازهای مستحکم به صف شدند تا بزرگترین عملیات نظامی را علیه دشمن انجام دهند و همه جمعیت رفتند. و در مغرب به تجمعات و مراکز تدارکاتی دشمن آتش گشودند. و نبردهای سختی رخ داد و او به شهادت رسید. |
|
| |
|
| == منابع == | | == منابع == |