confirmed، مدیران
۳۷٬۴۰۴
ویرایش
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
=== ضعف و فرصت === | === ضعف و فرصت === | ||
دو عامل دیگر وجود داشت که دست به دست هم داده بود و زمینه بروز جنگ را بیشتر فراهم میکرد و هزینههای احتمالی شکست عراق در توسل به زور را افزایش میداد. اولین عامل، تصور ضعف نظامی ایران و خلأ قدرت ناشی از این ضعف در منطقه خلیج فارس بود. ارتش ایران که در حکومت انقلابی این کشور ماهیتی سیاسی یافته بود، تحت تأثیر پاکسازیها، سازماندهی مجدد، ترک خدمت تعدادی از پرسنل و قطع کمکهای تسلیحاتی [[آمریکا]]، تا حد بسیاری ضعیف شده بود. در مقابل، مخارج ارتش عراق در سال 1979 به 2 میلیارد دلار (معادل 13 درصد از تولید ناخالص ملی آن کشور) افزایش یافته بود و حاکمان عراق از یک سو، میپنداشتند قویترین نیروی نظامی منطقه را در اختیار دارند و از سوی دیگر، فکر میکردند ایران بدون درآمدهای نفتی خوزستان نمیتواند در برابر یک اقدام نظامی مقاومت کند. ایران که پس از پیروزی انقلاب با کاهش عمده درآمدهای نفتیاش مواجه و وادار شده بود بیش از نیمی از بودجه ملی 40 میلیارد دلاری خود را از طریق کسری بودجه تأمین کند، در سپتامبر 1980 تنها 12 میلیارد دلار ذخیره ارزی داشت، در حالی که عراق در آغاز جنگ به ذخایر مالی 35 میلیارد دلاری خود مینازید؛ ذخایری که برای تأمین مالی چندین ساله برنامههای اجتماعی و اقتصادی این کشور حتی در صورت نداشتن درآمدهای نفتی هم کافی بود. همانطور که پیش از این اشاره شد، صدام به کمکهای مالی و لجستیکی همسایههای محافظهکارش در قالب 20 تا 30 میلیارد کمک بلاعوض و وام بدون بهره، و به دنبال آن به قابلیتهای نظامی و مالی خود برای دستیابی به اهدافش اطمینان خاطر داشت. | دو عامل دیگر وجود داشت که دست به دست هم داده بود و زمینه بروز جنگ را بیشتر فراهم میکرد و هزینههای احتمالی شکست عراق در توسل به زور را افزایش میداد. اولین عامل، تصور ضعف نظامی ایران و خلأ قدرت ناشی از این ضعف در منطقه خلیج فارس بود. ارتش ایران که در حکومت انقلابی این کشور ماهیتی سیاسی یافته بود، تحت تأثیر پاکسازیها، سازماندهی مجدد، ترک خدمت تعدادی از پرسنل و قطع کمکهای تسلیحاتی [[ایالات متحده آمریکا|آمریکا]]، تا حد بسیاری ضعیف شده بود. در مقابل، مخارج ارتش عراق در سال 1979 به 2 میلیارد دلار (معادل 13 درصد از تولید ناخالص ملی آن کشور) افزایش یافته بود و حاکمان عراق از یک سو، میپنداشتند قویترین نیروی نظامی منطقه را در اختیار دارند و از سوی دیگر، فکر میکردند ایران بدون درآمدهای نفتی خوزستان نمیتواند در برابر یک اقدام نظامی مقاومت کند. ایران که پس از پیروزی انقلاب با کاهش عمده درآمدهای نفتیاش مواجه و وادار شده بود بیش از نیمی از بودجه ملی 40 میلیارد دلاری خود را از طریق کسری بودجه تأمین کند، در سپتامبر 1980 تنها 12 میلیارد دلار ذخیره ارزی داشت، در حالی که عراق در آغاز جنگ به ذخایر مالی 35 میلیارد دلاری خود مینازید؛ ذخایری که برای تأمین مالی چندین ساله برنامههای اجتماعی و اقتصادی این کشور حتی در صورت نداشتن درآمدهای نفتی هم کافی بود. همانطور که پیش از این اشاره شد، صدام به کمکهای مالی و لجستیکی همسایههای محافظهکارش در قالب 20 تا 30 میلیارد کمک بلاعوض و وام بدون بهره، و به دنبال آن به قابلیتهای نظامی و مالی خود برای دستیابی به اهدافش اطمینان خاطر داشت. | ||
طرح عراق عبارت بود از اشغال تأسیسات نفتی خوزستان، محروم کردن حکومت تهران از منابع حیاتیاش و واداشتن این حکومت به مذاکره یا در صورت امکان سرنگون کردن آن. کلودیا رایت در مورد اهداف بغداد نوشته است: | طرح عراق عبارت بود از اشغال تأسیسات نفتی خوزستان، محروم کردن حکومت تهران از منابع حیاتیاش و واداشتن این حکومت به مذاکره یا در صورت امکان سرنگون کردن آن. کلودیا رایت در مورد اهداف بغداد نوشته است: |