پرش به محتوا

جابر بن یزید جعفی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۲۹: خط ۲۹:
طوسی از ثقه بودن وی سخنی به میان نیاورده است<ref>طوسی، الفهرست، ۱۴۱۷ق، ص۹۵</ref>.ابن غضائری جابر را ثقه دانسته، ولی همه کسانی را که جابر از آنها روایت کرده، ضعیف شمرده است. ابن داوود حلی او را در زمره مجروحین حدیثی ذکر کرده است<ref>ابن داوود، رجال ابن داوود، ۱۳۹۲ق، ص۶۱</ref>.
طوسی از ثقه بودن وی سخنی به میان نیاورده است<ref>طوسی، الفهرست، ۱۴۱۷ق، ص۹۵</ref>.ابن غضائری جابر را ثقه دانسته، ولی همه کسانی را که جابر از آنها روایت کرده، ضعیف شمرده است. ابن داوود حلی او را در زمره مجروحین حدیثی ذکر کرده است<ref>ابن داوود، رجال ابن داوود، ۱۳۹۲ق، ص۶۱</ref>.


[[محمد بن حسن حر عاملی|حر عاملی]]<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۱۴ق، ج ۳۰، ص۳۲۹</ref>.[[حسین نوری]]<ref>نوری، خاتمه مستدرک الوسائل، ۱۴۱۵ق، ج ۴، ص۲۱۸</ref>.و [[سید ابوالقاسم خوئی]]<ref>خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۴۱۳ق، ج ۴، ص۳۳۶</ref> او را توثیق کرده و در صدد توجیه اقوال عالمان پیش از خود بر‌آمده‌اند. خویی علاوه بر توثیق جابر، او را دارای جلالت و منزلتی عظیم دانسته که محرم اسرار و مورد لطف و عنایت امامین صادقین(ع) بوده است. یعقوبی وی را در زمره فقهای دوران امویان و عباسیان ذکر می‌کند<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص۳۴۸ و ۳۶۳</ref>. [[ابن شهرآشوب|ابن شهر آشوب]] وی را از خواص اصحاب امام صادق (ع) و باب [[محمد بن علی (باقر العلوم)]] می‌شمرد<ref>ابن شهرآشوب، المناقب، ۱۳۷۶ش، ج ۳، ص۴۰۰</ref>.
[[محمد بن حسن حر عاملی|حر عاملی]]<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۱۴ق، ج ۳۰، ص۳۲۹</ref>.[[حسین نوری]]<ref>نوری، خاتمه مستدرک الوسائل، ۱۴۱۵ق، ج ۴، ص۲۱۸</ref>.و [[سید ابوالقاسم خوئی]]<ref>خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۴۱۳ق، ج ۴، ص۳۳۶</ref> او را توثیق کرده و در صدد توجیه اقوال عالمان پیش از خود بر‌آمده‌اند. خویی علاوه بر توثیق جابر، او را دارای جلالت و منزلتی عظیم دانسته که محرم اسرار و مورد لطف و عنایت امامین صادقین(علیهم‌السلام) بوده است. یعقوبی وی را در زمره فقهای دوران امویان و عباسیان ذکر می‌کند<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص۳۴۸ و ۳۶۳</ref>. [[ابن شهرآشوب|ابن شهر آشوب]] وی را از خواص اصحاب امام صادق (علیه‌السلام) و باب [[محمد بن علی (باقر العلوم)|محمد بن علی (باقر العلوم علیه‌السلام)]] می‌شمرد<ref>ابن شهرآشوب، المناقب، ۱۳۷۶ش، ج ۳، ص۴۰۰</ref>.


در میان شرح‌حال‌نویسان [[اهل سنت و جماعت|سنی]]، برخی جابر را توثیق کرده‌اند؛<ref>به عنوان نمونه نگاه کنید به:‌ رازی، الجرح و التعدیل، ۱۲۷۱ق، ج۲،‌ص۴۹۷</ref>.
در میان شرح‌حال‌نویسان [[اهل سنت و جماعت|سنی]]، برخی جابر را توثیق کرده‌اند؛<ref>به عنوان نمونه نگاه کنید به:‌ رازی، الجرح و التعدیل، ۱۲۷۱ق، ج۲،‌ص۴۹۷</ref>.
خط ۳۹: خط ۳۹:
[[ابن حجر عسقلانی]] گفته جابر گاهی احادیث نادر و منحصر به‌فرد روایت می‌کرد و از این رو بزرگان اهل‌سنت روایت کردن از او را بر خود لازم می‌دیدند<ref>مزی، تهذیب التهذیب، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۴۲</ref>.
[[ابن حجر عسقلانی]] گفته جابر گاهی احادیث نادر و منحصر به‌فرد روایت می‌کرد و از این رو بزرگان اهل‌سنت روایت کردن از او را بر خود لازم می‌دیدند<ref>مزی، تهذیب التهذیب، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۴۲</ref>.


==ورود به مدینه و دیدار با امام باقر(ع)==
==ورود به مدینه و دیدار با امام باقر (علیه‌السلام)==
بر طبق گزارشی که از قول جابر نقل شده، وی در نخستین دیدار با امام باقر(ع)، خود را کوفی و از خاندان جعفی معرفی نموده و انگیزه‌اش از سفر به مدینه را آموختن علم از ایشان بیان کرده است. امام در این دیدار دو کتاب به جابر داد و از او خواست تا مطالب یکی از این دو کتاب را در زمانِ حکومت [[بنی امیه|بنی‌امیه]] فاش نسازد<ref>طوسی، اختیار معرفه الرجال، ۱۴۰۴ق، ج ۲، ص۴۳۸</ref>. امام باقر (ع) همچنین در دو وصیت خویش به جابر، سفارشات مهمی‌ به او کرد<ref>ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ۱۳۶۶ش، ص۲۸۴ – ۲۸۷</ref>.
بر طبق گزارشی که از قول جابر نقل شده، وی در نخستین دیدار با امام باقر (علیه‌السلام)، خود را کوفی و از خاندان جعفی معرفی نموده و انگیزه‌اش از سفر به مدینه را آموختن علم از ایشان بیان کرده است. امام در این دیدار دو کتاب به جابر داد و از او خواست تا مطالب یکی از این دو کتاب را در زمانِ حکومت [[بنی امیه|بنی‌امیه]] فاش نسازد<ref>طوسی، اختیار معرفه الرجال، ۱۴۰۴ق، ج ۲، ص۴۳۸</ref>. امام باقر (علیه‌السلام) همچنین در دو وصیت خویش به جابر، سفارشات مهمی‌ به او کرد<ref>ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ۱۳۶۶ش، ص۲۸۴ – ۲۸۷</ref>.
امام صادق(ع) نیز بر جابر رحمت فرستاد و او را تأیید نمود و منزلت او را نزد خویش به منزلت [[سلمان فارسی]] نزد [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)
امام صادق (علیه‌السلام) نیز بر جابر رحمت فرستاد و او را تأیید نمود و منزلت او را نزد خویش به منزلت [[سلمان فارسی]] نزد [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)
|پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله)]] تشبیه کرده است<ref>مفید، الاختصاص، ۱۴۱۴ق، ص۲۰۴ و ۲۱۶</ref>.
|پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه وآله)]] تشبیه کرده است<ref>مفید، الاختصاص، ۱۴۱۴ق، ص۲۰۴ و ۲۱۶</ref>.


==مشایخ و راویان==
==مشایخ و راویان==
نام مشایخ جابر و کسانی که از او روایت کرده‌اند در میان کتب رجالی شیعه<ref>نجاشی، رجال نجاشی، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۸</ref> <ref>اردبیلی، جامع الرواة، مکتبة المحمدی، ج۱، ص۱۱۴</ref>.
نام مشایخ جابر و کسانی که از او روایت کرده‌اند در میان کتب رجالی شیعه<ref>نجاشی، رجال نجاشی، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۸</ref> <ref>اردبیلی، جامع الرواة، مکتبة المحمدی، ج۱، ص۱۱۴</ref>.
و اهل سنت<ref>مزی، تهذیب الکمال، ۱۴۰۶ق، ج۴، ص۴۶۶ و ۴۶۷</ref>. آمده است. [[ثوریه|سفیان ثوری]]، شعبة و حسن بن صالح از جمله کسانی‌اند که از او روایت کرده‌اند<ref>رازی، الجرح و التعدیل، ۱۲۷۱ق، ج۲،‌ ص۴۹۷ و۴۹۸؛ ابن قتیبه دینوری، المعارف، ۱۹۹۲م، ص۴۸۰</ref>.
و اهل‌سنت<ref>مزی، تهذیب الکمال، ۱۴۰۶ق، ج۴، ص۴۶۶ و ۴۶۷</ref>. آمده است. [[ثوریه|سفیان ثوری]]، شعبة و حسن بن صالح از جمله کسانی‌اند که از او روایت کرده‌اند<ref>رازی، الجرح و التعدیل، ۱۲۷۱ق، ج۲،‌ ص۴۹۷ و۴۹۸؛ ابن قتیبه دینوری، المعارف، ۱۹۹۲م، ص۴۸۰</ref>.


==آثار==
==آثار==
شیخ طوسی او را یکی از صاحبان اصول اربعمأة و صاحب تفسیر می‌داند<ref>طوسی، الفهرست، ۱۴۱۷ق، ص۹۵</ref>.نجاشی برای وی کتب بسیاری نظیر تفسیر، کتاب نوادر، کتاب جمل، کتاب صفین، کتاب نهروان، مقتل امیرالمؤمنین(ع) و مقتل الحسین(ع) را می‌شمرد<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۹</ref>.
شیخ طوسی او را یکی از صاحبان اصول اربعمأة و صاحب تفسیر می‌داند<ref>طوسی، الفهرست، ۱۴۱۷ق، ص۹۵</ref>.نجاشی برای وی کتب بسیاری نظیر تفسیر، کتاب نوادر، کتاب جمل، کتاب صفین، کتاب نهروان، مقتل امیرالمؤمنین (صلی‌الله علیه وآله) و مقتل الحسین (صلی‌الله علیه وآله) را می‌شمرد<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۹</ref>.


کتاب‌های دیگر مانند «رسالة ابی جعفر الی اهل البصره» را که نجاشی ذکر کرده<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۹</ref> و یا کتاب «حدیث الشوری» که طبرسی متن کامل آن را آورده، منتسب به وی دانسته‌اند<ref>طبرسی، الاحتجاج، ۱۳۸۶ق، ج ۱، ص۳۲۰ – ۳۳۶</ref>.
کتاب‌های دیگر مانند «رسالة ابی جعفر الی اهل البصره» را که نجاشی ذکر کرده<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۹</ref> و یا کتاب «حدیث الشوری» که طبرسی متن کامل آن را آورده، منتسب به وی دانسته‌اند<ref>طبرسی، الاحتجاج، ۱۳۸۶ق، ج ۱، ص۳۲۰ – ۳۳۶</ref>.
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۸۱۰

ویرایش