confirmed
۵٬۸۳۵
ویرایش
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
===شکست طرح خاورمیانه بزرگ=== | ===شکست طرح خاورمیانه بزرگ=== | ||
مهمترین دستآورد جنگ ۳۳ روزه لبنان، شکست پروژه آمریکایی «خاورمیانه بزرگ» و جلوگیری از تحقق طرح دولت بوش پسر بود. در میانه جنگ اوکراین کاندولیزا رایس وزیر خارجه وقت آمریکا، تجاوز رژیم صهیونیستی به لبنان را درد زایمان خاورمیانه جدید توصیف کرد. دولت بوش پسر پس از حمله به افغانستان و عراق قصد داشت تا از طریق ارتش رژیم صهیونیستی، بر امور منطقه شامات (لبنان و سوریه) مسلط شود. تنها مانع در مسیر عملیاتی شدن این طرح، وجود مقاومت اسلامی در جنوب لبنان بود. با آنکه در رسانهها و روزنامهها از جنگ ۳۳ روزه به عنوان نبرد حزبالله و رژیم صهیونیستی یاد میشود اما در عالم واقع تلآویو تبدیل به «نیروی نیابتی» آمریکا برای اجرای طرح «خاورمیانه بزرگ» شده بود. در این طرح قرار بود در گام اول محور مقاومت در لبنان، سوریه و ایران مورد حمله قرار گرفته و چرخه تحولات منطقه به حاشیه رانده شوند. پس از سقوط محور مقاومت، آمریکاییها به دنبال تجزیه کشورهای منطقه و بازتعریف نظم خاورمیانه براساس تقسیمات نژادی و مذهبی بودند. اما پیروزی مقاومت لبنان اجازه پیشروی به نیروهای نیابتی آمریکا در منطقه را نداد و موجب محاصره صهیونیستها در پشت مرزهای فلسطین اشغالی شد. | مهمترین دستآورد جنگ ۳۳ روزه لبنان، شکست پروژه آمریکایی «خاورمیانه بزرگ» و جلوگیری از تحقق طرح دولت بوش پسر بود. در میانه جنگ اوکراین کاندولیزا رایس وزیر خارجه وقت آمریکا، تجاوز رژیم صهیونیستی به لبنان را درد زایمان خاورمیانه جدید توصیف کرد. دولت بوش پسر پس از حمله به افغانستان و عراق قصد داشت تا از طریق ارتش رژیم صهیونیستی، بر امور منطقه شامات (لبنان و سوریه) مسلط شود. تنها مانع در مسیر عملیاتی شدن این طرح، وجود مقاومت اسلامی در جنوب لبنان بود. با آنکه در رسانهها و روزنامهها از جنگ ۳۳ روزه به عنوان نبرد حزبالله و رژیم صهیونیستی یاد میشود اما در عالم واقع تلآویو تبدیل به «نیروی نیابتی» آمریکا برای اجرای طرح «خاورمیانه بزرگ» شده بود. در این طرح قرار بود در گام اول محور مقاومت در لبنان، سوریه و ایران مورد حمله قرار گرفته و چرخه تحولات منطقه به حاشیه رانده شوند. پس از سقوط محور مقاومت، آمریکاییها به دنبال تجزیه کشورهای منطقه و بازتعریف نظم خاورمیانه براساس تقسیمات نژادی و مذهبی بودند. اما پیروزی مقاومت لبنان اجازه پیشروی به نیروهای نیابتی آمریکا در منطقه را نداد و موجب محاصره صهیونیستها در پشت مرزهای فلسطین اشغالی شد. | ||
===به لرزه افتادن ساختار نظامی اسرائیل از درون=== | |||
در پی این جنگ، ارتش اسرائیل بهسختی و بهشدت بهخود لرزید و دچار پریشانی و ضعف روحیهی شدیدی شد که به فروپاشی شبیه بود. تهمتزنیهای متقابلی میان رئیس ستاد ارتش و ستاد ارتش و فرماندههان یگانها و همچنین میان افسران و سربازان بهصورت صعودی و نزولی درگرفت، تا جایی که کار به ناسزاگویی و متهم کردن همدیگر به خیانت کشید. همهی اینها از ده سال پیش تا الآن بوده است. و البته این پیامدها و این لرزهای که بر اندام ارتش اسرائیل افتاد و به استعفاها و برکنار کردنهای متعدد و پیدرپی انجامید، در تاریخ ارتش اسرائیل بیسابقه است. | |||
===متزلزل شدن اعتماد مردم اسرائیل به ارتش=== | |||
میگفتند این ارتش قادر به پیروزی و به پایان بردن نبرد است و این خطرناکترین رویداد برای رژیم اسرئیل است. نخستوزیر إسرائیل ازینکوت گفت: بزرگترین تهدید، پسرفت اعتماد مردم به ارتش است. و این چیزی است که اتفاق افتاده است. | |||
===متزلزل شدن اعتماد رهبران سیاسی اسرائیل به ارتش و فرماندههان آن=== | |||
این که به آنها بگویند: پیشبینیهایتان اشتباه از آب درآمد. شما مبالغه میکنید. نقشههایتان دقیق نیست. شما ناتوان هستید. این چیزی است که از ده سال پیش تاکنون اتفاق افتاده است. | |||
===بیاعتمادی ارتش اسرائیل به مسئولان سیاسی این رژیم=== | |||
مسئولان سیاسی این رژیم در جنگ ژوئیه ضعیف و ترسو بودند و در تصمیمگیریهای خود آشفته عمل میکردند. | |||
===متزلزل شدن اعتماد مردم به رهبران سیاسی اسرائیل و پیدایش بحران رهبری سیاسی در اسرائیل=== | |||
اولمرت بعد از شارون نخستوزیر شد. آن روز اسرائیل رهبر سیاسی بزرگی به نام شارون داشت. پیش از او رابین و رهبران بزرگ دیگری بودند. اگر چنان چه اولمرت در جنگ سیوسه روزه پیروز میشد. پایهگذار یک رهبری تاریخی و بزرگ میشد. ولی شکست در جنگ سیوسه روزه، رژیم اسرائیل را در بحران رهبری سیاسی قرار داد که چند دسته شدن احزاب، تشکیل حکومتهای ائتلافی، برگزاری انتخابات زودهنگام و شکاف و چنددستگی در سیاست و حکومت و مجلس همه حکایتگر آنند. | |||
===درک محدودیت قدرت اسرائیل از سوی سران سیاسی و نظامی این کشور=== | |||
چنین نیست که اسرائیل هر کاری که بخواهد بتواند انجام دهد. زمان این حرفها دیگر گذشت. این که هر جایی که دلمان بخواهد را با اعزام یک گروه موسیقی، یا فرستادن چند تا کماندو، یا فرود آوردن چند چترباز یا با تهدید صرف، میشود تسلیم کرد، این حرفها دیگر دورهاش تمام شد. | |||
===پایین آمدن سطح توقعات اسرائیل=== | |||
یعنی از این به بعد وقتی میخواهد اهداف ضمنی هر جنگی را معین کند، اهدافش دست پایین خواهد بود. و حتی هدفهایی که اعلام میکند نیز هدفهایی ناچیز و دست پایین خواهد بود. | |||
===کاهش سطح نقش اسرائیل در اجرای نقشههای آمریکا در منطقه=== | |||
اسرائیل در جنگ ژوئیه ابزار اجرایی طرح آمریکا بود ولی این ابزار اجرایی در این جنگ شکست خورد. آمریکا اسرائیل را بهعنوان ابزار اجرایی خود دهها سال حمایت مالی و تسلیحاتی کرد و این رژیم پادگان نظامی آمریکا در منطقه است. زمانیکه آمریکاییها از این پایگاه نظامی برای محقق کردن طرح خاورمیانهی جدید استفاده کردند این طرح شکست خورد و اربابان آمریکایی اسرائیل از این وضع ناامید شدند و میتوان این مسئله را در خاطرات جرج بوش، کاندولیزا رایس و نومحافظهکاران آمریکایی و مقالات اخیر آنان مشاهده کرد. | |||
===مطرح شدن دوباره سؤال دربارهی وجود و بقای اسرائیل=== | |||
در میان فرماندهان و سران و رهبران و نظریهپردازان بزرگ اسرائیلی، و این که آیا اسرائیل امکان بقا دارد و یا این که به سمت فروپاشی و نابودی در حرکت است. چنین سؤالی هرگز قبل از جنگ سیوسه روزه مطرح نبوده است. | |||
==حضور سپهبد سلیمانی در این جنگ== | ==حضور سپهبد سلیمانی در این جنگ== |