پرش به محتوا

عبدالله علایلی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱۸: خط ۱۸:
| وبگاه =  
| وبگاه =  
}}
}}
'''عبدالله علایلی'''<ref>نُشرت هذه السّیرة بمُناسبة مئویة العلایلیّ الّتی تصادف فی 2014/11/20</ref> با نام کامل عبدالله عثمان علایلی(۲۰ نوامبر ۱۹۱۴ - ۱۳۳۳ (قمری)/ ۳ دسامبر ۱۹۹۶ - ۱۴۱۷ (قمری)). زبان‌شناس ادیب دانشنامه نویس و [[فقیه]] متجدد لبنانی بود. او فرهنگ لغت را بازنگری کرد و مفاهیم '''«فرهنگ لغت»''' و '''«دائرةالمعارف»''' در هم آمیخت. او به دلیل نظرات فقهی و زبان‌شناسی بحث برانگیزش شناخته شده‌است.
'''عبدالله علایلی'''<ref>نُشرت هذه السّیرة بمُناسبة مئویة العلایلیّ الّتی تصادف فی 2014/11/20</ref> با نام کامل عبدالله عثمان علایلی (۲۰ نوامبر ۱۹۱۴ - ۱۳۳۳ (قمری)/ ۳ دسامبر ۱۹۹۶ - ۱۴۱۷ (قمری)). زبان‌شناس ادیب دانشنامه‌نویس و [[فقیه]] متجدد لبنانی بود. او فرهنگ لغت را بازنگری کرد و مفاهیم '''«فرهنگ لغت»''' و '''«دائرةالمعارف»''' در هم آمیخت. او به دلیل نظرات فقهی و زبان‌شناسی بحث برانگیزش شناخته شده‌است.
   
   
== تبیین شخصیت حسین علیه السلام در آثار علائلی ==
== تبیین شخصیت حسین علیه‌السلام در آثار علائلی ==
علایلی اصرار داشت که اصلاحات باید دارای نمادهای ایده‌آل، معنوی و تاریخی باشد؛ از این رو حسین به عنوان اندیشه‌ای انقلابی و آزاده، در پروژه اصلاحی علایلی از جایگاه مهم و مرکزی برخوردار است؛ لذا او سه کتاب دربارهٔ [[حسین بن علی (سید الشهدا)]] نگاشته که عبارتند از:<ref>[https://www.tahmil-kutubpdf.net/book/تحمیل-کتاب-الإمام-الحسین.html أنظر الرابط الخارجی لتنزیل کتاب الإمام الحسین علیه‌السلام]</ref>
علایلی اصرار داشت که اصلاحات باید دارای نمادهای ایده‌آل، معنوی و تاریخی باشد؛ از این رو امام حسین (علیه‎السلام) به عنوان اندیشه‌ای انقلابی و آزاده، در پروژه اصلاحی علایلی از جایگاه مهم و مرکزی برخوردار است؛ لذا او سه کتاب دربارهٔ امام [[حسین بن علی (سید الشهدا)|حسین (علیه‎السلام)]] نگاشته که عبارتند از:<ref>[https://www.tahmil-kutubpdf.net/book/تحمیل-کتاب-الإمام-الحسین.html أنظر الرابط الخارجی لتنزیل کتاب الإمام الحسین علیه‌السلام]</ref>


# '''«تعالی معنا در تعالی ذات» یا «پرتوهایی از زندگی حسین»'''
# '''«تعالی معنا در تعالی ذات» یا «پرتوهایی از زندگی حسین»'''
خط ۲۷: خط ۲۷:
# '''«روزهای حسین»'''
# '''«روزهای حسین»'''


وی کتاب اخیر را پس از سه دهه مجدداً با عنوان «از روزهای نبوت» منتشر کرد. تغییر عنوان کتاب با ملاحظه این نکته صورت گرفت که روزهای زندگی حسین چیزی جز اقتباس از روزهای زندگی پیامبر نیست و نیز اشاره به این حدیث که: «حسین از من است و من از حسین هستم.»
وی کتاب اخیر را پس از سه دهه مجدداً با عنوان «از روزهای نبوت» منتشر کرد. تغییر عنوان کتاب با ملاحظه این نکته صورت گرفت که روزهای زندگی حسین چیزی جز اقتباس از روزهای زندگی [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|پیامبر اسلام (صلی‌الله علیه وآله)]] نیست و نیز اشاره به این حدیث که: «حسین از من است و من از حسین هستم.»


== تالیفات ==
== تالیفات ==
خط ۶۰: خط ۶۰:


== زندگی‌نامه «عبدالله بن عثمان العلایلی» ==
== زندگی‌نامه «عبدالله بن عثمان العلایلی» ==
خاندان علامه علایلی دارای ریشه‌ای کریتی – یونانی اند که در اواخر حکومت فاطمیین مصر به سبب تجارت به آنجا مهاجرت کردند و در دمیاط و منصوره و اسکندریه سکنی گزیدند. در ارتباط با تسمیه این خاندان به علایلی آمده که یا این نام‌گذاری منسوب به علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) است و یا از «عَلیٌ لِی» گرفته شده است. در اواسط قرن 11 هجری برخی از خاندان علایلی از مصر به لبنان مهاجرت کردند. در سال 1849 حاج عثمان با زنی از «آل الکلبی» به نام نفیسه ازدواج کرد که حاصل این ازدواج شش پسر و دو دختر بود. کوچک‌ترین این فرزندان حاج عبدالله بود. که در سال 1914 میلادی همزمان با وقوع جنگ جهانی اول به دنیا آمد. خود او نقش مادرش که به عنوان معلم در مدارس دخترانه عثمانی تدریس هم می‌کرده را، در علاقمند کردن او به علم بسیار زیاد می‌داند. از جهت مالی نیز او وخانواده‌اش فراز و نشیب‌های فراوانی را گذراندند.
خاندان علامه علایلی دارای ریشه‌ای کریتی – یونانی‌اند که در اواخر حکومت فاطمیین مصر به سبب تجارت به آنجا مهاجرت کردند و در دمیاط و منصوره و اسکندریه سکنی گزیدند. در ارتباط با تسمیه این خاندان به علایلی آمده که یا این نام‌گذاری منسوب به علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) است و یا از «عَلیٌ لِی» گرفته شده است. در اواسط قرن 11 هجری برخی از خاندان علایلی از مصر به لبنان مهاجرت کردند. در سال 1849 حاج عثمان با زنی از «آل الکلبی» به نام نفیسه ازدواج کرد که حاصل این ازدواج شش پسر و دو دختر بود. کوچک‌ترین این فرزندان حاج عبدالله بود. که در سال 1914 میلادی همزمان با وقوع جنگ جهانی اول به دنیا آمد. خود او نقش مادرش که به عنوان معلم در مدارس دخترانه عثمانی تدریس هم می‌کرده را، در علاقمند کردن او به علم بسیار زیاد می‌داند. از جهت مالی نیز او وخانواده‌اش فراز و نشیب‌های فراوانی را گذراندند.
به علت این که در دوران کودکی و در ایام قحطی بزرگ ناشی از جنگ جهانی اول، علامه بسیاری از صحنه‌های جانسوز قحطی زدگی و گرسنگی کودک و بزرگ و مرد و زن را به چشم خود دیده بود و با گوش جان صدای کمک خواستن مستمندان را شنیده بود، به این اصل معتقد بود که «فرمانده و فرمانروای حقیقی کسی است که با اندوه بزرگ شده باشد.» و همه این موارد باعث شده بود که ایشان انسانی آرام وصبور و با حوصله باشد.
به علت این که در دوران کودکی و در ایام قحطی بزرگ ناشی از جنگ جهانی اول، علامه بسیاری از صحنه‌های جانسوز قحطی زدگی و گرسنگی کودک و بزرگ و مرد و زن را به چشم خود دیده بود و با گوش جان صدای کمک خواستن مستمندان را شنیده بود، به این اصل معتقد بود که «فرمانده و فرمانروای حقیقی کسی است که با اندوه بزرگ شده باشد.» و همه این موارد باعث شده بود که ایشان انسانی آرام وصبور و با حوصله باشد.
ایشان علاوه بر این وضع نا مناسب در ایام قحطی ناشی از جنگ جهانی اول، وضعیت مدارس و مکتب خانه‌ها را نیز اصلا مناسب نمیدید زیرا اساتید و پیر مردهای موجود در مکتب خانه‌ها با زدن کودکان و عدم تربیت درست آنها بیشتر آنان را از مکتب خانه‌ها و به صورت کلی از علم زده می‌کردند. همین امر سبب شد پدرش مکتب خانه او را طی چند ماه سه مرتبه عوض کرد و در نهایت هم او را به مدرسه علوم جدید «الحرش» که «جمعیه المقاصد اسلامیه» آن زمان (1917 م) تاسیس کرده بود ببرد. در این مدرسه آموزش‌های ابتدایی عربی و فرانسوی و جغرافیا و حساب و تاریخ داده می‌شد. اما در سال 1924 م وی در سن ده سالگی به قاهره رفت و سالیانی را در الازهر صرف تحصیل علم کرد.
ایشان علاوه بر این وضع نا مناسب در ایام قحطی ناشی از جنگ جهانی اول، وضعیت مدارس و مکتب‌خانه‌ها را نیز اصلا مناسب نمی‌دید زیرا اساتید و پیرمردهای موجود در مکتب‌خانه‌ها با زدن کودکان و عدم تربیت درست آنها بیشتر آنان را از مکتب‌خانه و به صورت کلی از علم زده می‌کردند. همین امر سبب شد پدرش مکتب‌خانه او را طی چند ماه سه مرتبه عوض کرد و در نهایت هم او را به مدرسه علوم جدید «الحرش» که «جمعیه المقاصد اسلامیه» آن زمان (1917 م) تاسیس کرده بود ببرد. در این مدرسه آموزش‌های ابتدایی عربی و فرانسوی و جغرافیا و حساب و تاریخ داده می‌شد. اما در سال 1924 م وی در سن ده سالگی به قاهره رفت و سالیانی را در الازهر صرف تحصیل علم کرد.
از جمله فعالیت‌ها و خصوصیات ایشان:
از جمله فعالیت‌ها و خصوصیات ایشان:
دارای روحیه‌ای مبارز ستیز و انقلابی بود.
دارای روحیه‌ای مبارز ستیز و انقلابی بود.
خط ۷۳: خط ۷۳:
== دیدگاه‌ها و افکار علایلی ==
== دیدگاه‌ها و افکار علایلی ==
علایلی یکی از شخصیت‌های برجسته عرب بود در حدی که بعضی‌ها از جمله امین نخله شاعر عرب می‌گوید ما در عصر عبدالله العلایلی زندگی می‌کنیم. علایلی در میدان‌های مختلف زندگی تاثیر گذاشت. او زبان‌دانی احیاگر و ادیبی مبتکر در شعر و نثر، فقیهی مجتهد و اصلاح‌گر سیاسی و اجتماعی بود.
علایلی یکی از شخصیت‌های برجسته عرب بود در حدی که بعضی‌ها از جمله امین نخله شاعر عرب می‌گوید ما در عصر عبدالله العلایلی زندگی می‌کنیم. علایلی در میدان‌های مختلف زندگی تاثیر گذاشت. او زبان‌دانی احیاگر و ادیبی مبتکر در شعر و نثر، فقیهی مجتهد و اصلاح‌گر سیاسی و اجتماعی بود.
علایلی به گونه‌ای علمی اندیشه کرد و مشکلاتی اساسی را جهت بحث و بررسی مطرح نمود و در کنار امام خمینی(ره) و شهید سید محمد باقر صدر و سایرین نشانه‌هایی در این راه ترسیم نمود.
علایلی به گونه‌ای علمی اندیشه کرد و مشکلاتی اساسی را جهت بحث و بررسی مطرح نمود و در کنار [[سید روح‌الله موسوی خمینی|امام خمینی(ره)]] و [[سید محمدباقر صدر|شهید سید محمد باقر صدر]] و سایرین نشانه‌هایی در این راه ترسیم نمود.
علایلی اولین نفر در طرح تجدّد شریعت و فقه نبود بلکه تأثیر بسیاری از جنبش روشنگری در مصر گرفته است و بی شک از شخصیت‌هایی مانند جمال‌الدین اسدآبادی و محمد عبده متأثر شده است.
علایلی اولین نفر در طرح تجدّد شریعت و فقه نبود بلکه تأثیر بسیاری از جنبش روشنگری در مصر گرفته است و بی شک از شخصیت‌هایی مانند [[سید جمال‌الدین اسدآبادی|جمال‌الدین اسدآبادی]] و [[محمد عبده]] متأثر شده است.
وی شخصیتی استثنایی است که جز هر صد سال مشابه ندارد و اندیشه‌اش مستحق آن است که مورد اهتمام پژوهش‌گران و علما قرار گیرد. او فیلسوف، اندیشمند، فقیه و زبان‌دانی است که در همه این زمینه‌ها، مبتکر و برجسته می‌باشد.
وی شخصیتی استثنایی است که جز هر صد سال مشابه ندارد و اندیشه‌اش مستحق آن است که مورد اهتمام پژوهش‌گران و علما قرار گیرد. او فیلسوف، اندیشمند، فقیه و زبان‌دانی است که در همه این زمینه‌ها، مبتکر و برجسته می‌باشد.
زندگی علایلی، شامل دو مرحله است: مرحله شکل‌گیری و پختگی فکری که از آغاز تا پایان اقامت در مصر و تحصیل در دانشگاه الازهر و بازگشت به بیروت در 1940م را شامل می‌شود و مرحله غنی‌شدن و عمق یافتن اندیشه و افکار در زمینه‌های مختلف از جمله زبان، ادبیات، سیاست، تاریخ و فقه که پس از 1940م تا پایان عمر او را شامل می‌گردد. علایلی در این مرحله حدود شصت کتاب و تعداد زیادی مقاله و پژوهش از خود باقی گذاشت و در تمام آنها شعار واحدی داشت: تقلید کردن با خطا، به معنای محافظ بودن نیست و اصلاحی که دانش به بارآورد خروج محسوب نمی‌شود.
زندگی علایلی، شامل دو مرحله است: مرحله شکل‌گیری و پختگی فکری که از آغاز تا پایان اقامت در مصر و تحصیل در دانشگاه الازهر و بازگشت به بیروت در 1940م را شامل می‌شود و مرحله غنی‌شدن و عمق یافتن اندیشه و افکار در زمینه‌های مختلف از جمله زبان، ادبیات، سیاست، تاریخ و فقه که پس از 1940م تا پایان عمر او را شامل می‌گردد. علایلی در این مرحله حدود شصت کتاب و تعداد زیادی مقاله و پژوهش از خود باقی گذاشت و در تمام آنها شعار واحدی داشت: تقلید کردن با خطا، به معنای محافظ بودن نیست و اصلاحی که دانش به بارآورد خروج محسوب نمی‌شود.
خط ۸۳: خط ۸۳:
در مورد وجه شاعری العلایلی: وی قصیده‌ای با وزن و قافیه واحد و بیش از یکهزار و پانصد بیت به نام «رحلة الخلد» در سال 1938 سروده است که چاپ نشده و فقط بخشی از آن که «مستشرق فرانسوی» به فرانسوی ترجمه کرده، باقی‌مانده است.
در مورد وجه شاعری العلایلی: وی قصیده‌ای با وزن و قافیه واحد و بیش از یکهزار و پانصد بیت به نام «رحلة الخلد» در سال 1938 سروده است که چاپ نشده و فقط بخشی از آن که «مستشرق فرانسوی» به فرانسوی ترجمه کرده، باقی‌مانده است.
العلایلی در تفسیر نیز صاحب‌نظر بود و عقیده داشت تفسیرهای موجود متاثر از تخصص مفسرین هستند لذا تفسیری در دو جلد به نام «مدخل الی تفسیر» تالیف نمود که یک جزء به تفسیر لفظی و جزء دیگر به تفسیر معنا پرداخته است. وی معتقد بود «اسلوب قرآن کریم آنطور که مسشترقین گفته‌اند و بعضی از پژوهش‌گران عرب از آنها پیروی کرده‌اند، در سوره‌های مکی و مدنی تفاوتی ندارد».
العلایلی در تفسیر نیز صاحب‌نظر بود و عقیده داشت تفسیرهای موجود متاثر از تخصص مفسرین هستند لذا تفسیری در دو جلد به نام «مدخل الی تفسیر» تالیف نمود که یک جزء به تفسیر لفظی و جزء دیگر به تفسیر معنا پرداخته است. وی معتقد بود «اسلوب قرآن کریم آنطور که مسشترقین گفته‌اند و بعضی از پژوهش‌گران عرب از آنها پیروی کرده‌اند، در سوره‌های مکی و مدنی تفاوتی ندارد».
علایلی به آنچه پیرامونش می‌گذشت نیز توجه داشت لذا دو کتاب تالیف کرد یکی «فلسطین الدامیه» که خطر صهیونیستها در فلسطین را روشن نمود و دیگری «سوریا الضحیّه» که خطر استعمار فرانسه در منطقه را بیان کرد.
علایلی به آنچه پیرامونش می‌گذشت نیز توجه داشت لذا دو کتاب تالیف کرد یکی «فلسطین الدامیه» که خطر صهیونیست‌ها در فلسطین را روشن نمود و دیگری «سوریا الضحیّه» که خطر استعمار فرانسه در منطقه را بیان کرد.
در جنبه زبان‌دانی، علایلی معتقد بود مجموعه الفاظ رشد می‌کند و می‌میرد و این چرخه تکرار می‌شود و در جنبشی دائمی و مرتبط با حرکت مردمی که آنها را استفاده می‌کنند می‌باشد لذا اگر زبان، جنبش رشد دائمی را از دست بدهد و پیشرفت تمدنی را همراهی ننماید، انسانی که از آن استفاده می‌کند قدرت تفکر و تولید را از دست می‌دهد و این موضوع نیاز شدید زبان به تجدید و به روز شدن را الزامی می‌سازد تا بتواند به وظایف گوناگون خود از جمله تفکر، تعبیر، ارتباط و برانگیختن احساسات زیبا و عواطف انسانی عمل نماید.
در جنبه زبان‌دانی، علایلی معتقد بود مجموعه الفاظ رشد می‌کند و می‌میرد و این چرخه تکرار می‌شود و در جنبشی دائمی و مرتبط با حرکت مردمی که آنها را استفاده می‌کنند می‌باشد لذا اگر زبان، جنبش رشد دائمی را از دست بدهد و پیشرفت تمدنی را همراهی ننماید، انسانی که از آن استفاده می‌کند قدرت تفکر و تولید را از دست می‌دهد و این موضوع نیاز شدید زبان به تجدید و به روز شدن را الزامی می‌سازد تا بتواند به وظایف گوناگون خود از جمله تفکر، تعبیر، ارتباط و برانگیختن احساسات زیبا و عواطف انسانی عمل نماید.
گرایش علایلی به بازخوانی تاریخ به هدف درس‌گیری از آن از نکات برجسته وی بود. در همین رابطه به تالیفات وی از جمله کتاب «تاریخ الحسین(ع)» در سال 1940 و کتاب «الدستور العرب القومی» در سال 1941، و کتاب «مَثَلَهُنَّ الاعلی» در مورد زندگی حضرت خدیجه(ع) در سال 1947 و کتاب «ایام الحسین(ع)» در سال 1948 و سایر کتاب می‌توان اشاره نمود.
گرایش علایلی به بازخوانی تاریخ به هدف درس‌گیری از آن از نکات برجسته وی بود. در همین رابطه به تالیفات وی از جمله کتاب «تاریخ الحسین(علیه‎السلام)» در سال 1940 و کتاب «الدستور العرب القومی» در سال 1941، و کتاب «مَثَلَهُنَّ الاعلی» در مورد زندگی حضرت خدیجه در سال 1947 و کتاب «ایام الحسین (علیه‎السلام)» در سال 1948 و سایر کتاب می‌توان اشاره نمود.
 
شاید علایلی بیش از هرچیزی به آن معروف شده است که مرجعی در زبان می‌باشد و حقیقتاً او چنین بود اما باید گفت اگر علایلی در چارچوب اجتهاد لغوی محبوس بماند، به او ظلم شده است. علایلی قبل از اینکه عالم دین مبرز و قبل از اینکه زبان‌دان و مرجع در زبان عربی باشد انسانی دارای سبک ویژه فکری بنیادین می‌باشد که براساس آن هم در زبان و هم در سایر قضایای زندگی عمل کرده است.
شاید علایلی بیش از هرچیزی به آن معروف شده است که مرجعی در زبان می‌باشد و حقیقتاً او چنین بود اما باید گفت اگر علایلی در چارچوب اجتهاد لغوی محبوس بماند، به او ظلم شده است. علایلی قبل از اینکه عالم دین مبرز و قبل از اینکه زبان‌دان و مرجع در زبان عربی باشد انسانی دارای سبک ویژه فکری بنیادین می‌باشد که براساس آن هم در زبان و هم در سایر قضایای زندگی عمل کرده است.


خط ۹۳: خط ۹۴:


– حق انسان در آزادی
– حق انسان در آزادی
– حق انسان در استقلال شخصی
– حق انسان در استقلال شخصی
– آزادی انسان در کار، تولید و تلاش
– آزادی انسان در کار، تولید و تلاش
– مبدأ مسئولیت شخصی جزائی
– مبدأ مسئولیت شخصی جزائی
– تئوری جزاء در حق عام
– تئوری جزاء در حق عام
علایلی با استناد به حدیث شریف «ان الله یبعث لهذه الأمة على‌رأس کل مائة سنة من یجدّد دینها» اعتقاد دارد این قانون کامل، حرکت و پویایی شریعت در بستر زمان می‌باشد و آن را فراتر از تغییر شکلی و همخوان کردن می‌داند و با استناد به کلمه «دینها» تجدید را نوعی ایجاد و شروع دیگر و بدون محدودیت در بخشی از دین می‌داند.
علایلی با استناد به حدیث شریف «ان الله یبعث لهذه الأمة على‌رأس کل مائة سنة من یجدّد دینها» اعتقاد دارد این قانون کامل، حرکت و پویایی شریعت در بستر زمان می‌باشد و آن را فراتر از تغییر شکلی و همخوان کردن می‌داند و با استناد به کلمه «دینها» تجدید را نوعی ایجاد و شروع دیگر و بدون محدودیت در بخشی از دین می‌داند.
علایلی به دیدگاه تمدنی برای زندگی اقتصادی اجتماعی معاصر مبتنی بر اصولی که مهمترین آنها عبارتند از اصول زیر، فرا می‌خواند:
علایلی به دیدگاه تمدنی برای زندگی اقتصادی اجتماعی معاصر مبتنی بر اصولی که مهمترین آنها عبارتند از اصول زیر، فرا می‌خواند:


– شخص نیاز به ثروت ندارد چون ثروت فقط یک ضرورت اجتماعی است.
– شخص نیاز به ثروت ندارد چون ثروت فقط یک ضرورت اجتماعی است.
– قرض اجتناب‌ناپذیر است بر مبنای آید کریمه «وأقرضوا الله قرضاً حسناً»
– قرض اجتناب‌ناپذیر است بر مبنای آید کریمه «وأقرضوا الله قرضاً حسناً»
– دوره فرصت در بازپرداخت قرض واجب است بر مبنای آیه کریمه «وإن کان ذو عسرة فنظرة الى میسرة».
– دوره فرصت در بازپرداخت قرض واجب است بر مبنای آیه کریمه «وإن کان ذو عسرة فنظرة الى میسرة».
– زراندوزی حرام است بر مبنای آیه کریمه «والذین یکنزون الذهب والفضة ولا ینفقونها فی سبیل الله فبشرهم بعذاب ألیم».
– زراندوزی حرام است بر مبنای آیه کریمه «والذین یکنزون الذهب والفضة ولا ینفقونها فی سبیل الله فبشرهم بعذاب ألیم».
– الزامی بودن گردش تولید و پول
– الزامی بودن گردش تولید و پول
– اجرای قانون تکفّل بین مردم و این نزد علایلی از تکفّل سوسیالیستی مبتنی بر مساوات متفاوت می‌باشد.
– اجرای قانون تکفّل بین مردم و این نزد علایلی از تکفّل سوسیالیستی مبتنی بر مساوات متفاوت می‌باشد.
کتاب «أین الخطأ» شیخ عبدالله العلایلی توسط انتشارات دار العلم للملایین در سال 1978 منتشر گردید و این تاریخ به دو موضوع اشاره دارد، اول اینکه کتاب در سایه جنگ داخلی لبنان نوشته شده است. دوم اینکه دهه هفتم قرن گذشته، دوره زمانی بود که چپگراها به این باور رسیدند که سوسیالیزم بر سرمایه‌داری برتری دارد و دنیا در حال روی‌آوردن به آن هست.
کتاب «أین الخطأ» شیخ عبدالله العلایلی توسط انتشارات دار العلم للملایین در سال 1978 منتشر گردید و این تاریخ به دو موضوع اشاره دارد، اول اینکه کتاب در سایه جنگ داخلی لبنان نوشته شده است. دوم اینکه دهه هفتم قرن گذشته، دوره زمانی بود که چپگراها به این باور رسیدند که سوسیالیزم بر سرمایه‌داری برتری دارد و دنیا در حال روی‌آوردن به آن هست.
وی در مورد ضرورت تجدّد در شریعت و به روز کردن قرائت دین صاحب تفکر بوده و به طرح مشکلاتی همچون مشکل فقر، مالکیت نفت، هدر رفتن قربانی‌های حج، تعامل با بانکها، قانون مجازات اسلامی و تعیین شروع ماههای قمری و ارائه راه حلهای مناسب هر مشکل پرداخته که مبتنی بر بازتعریف اصطلاحات و تعابیری همچون مفهوم ثروت، تکافل اجتماعی و غیره می‌باشد.
وی در مورد ضرورت تجدّد در شریعت و به روز کردن قرائت دین صاحب تفکر بوده و به طرح مشکلاتی همچون مشکل فقر، مالکیت نفت، هدر رفتن قربانی‌های حج، تعامل با بانکها، قانون مجازات اسلامی و تعیین شروع ماههای قمری و ارائه راه حلهای مناسب هر مشکل پرداخته که مبتنی بر بازتعریف اصطلاحات و تعابیری همچون مفهوم ثروت، تکافل اجتماعی و غیره می‌باشد.
خط ۱۲۵: خط ۱۳۷:
– پیشرفت زبان و لهجه‌ها
– پیشرفت زبان و لهجه‌ها
– قاعده «القلب» یا «الدوائر»
– قاعده «القلب» یا «الدوائر»
علایلی در این موضوع متأثر از نظریه پیشرفت بیولوژیکی مبتنی بر قانون اهمال و استعمال بود به معنای نظریه‌ای که متبنی بر مرگ اعضای غیر فعّال و بدون به کار گرفته شدن در بدن می‌باشد زیرا علایلی معتقد بود آنچه برای زبان اتفاق می‌افتد مشابه همان چیزی است که در یک ساختار موجود زنده رخ می‌دهد.
علایلی در این موضوع متأثر از نظریه پیشرفت بیولوژیکی مبتنی بر قانون اهمال و استعمال بود به معنای نظریه‌ای که متبنی بر مرگ اعضای غیر فعّال و بدون به کار گرفته شدن در بدن می‌باشد زیرا علایلی معتقد بود آنچه برای زبان اتفاق می‌افتد مشابه همان چیزی است که در یک ساختار موجود زنده رخ می‌دهد.
علایلی در دعوت به اصلاح در زبان موفق بود زیرا:
علایلی در دعوت به اصلاح در زبان موفق بود زیرا:


– از شخصیت‌گرایی و تعصّب به آن دوری گزید و جمع‌گرایی و اجتماعی محوری را مبنا قرار دارد.
– از شخصیت‌گرایی و تعصّب به آن دوری گزید و جمع‌گرایی و اجتماعی محوری را مبنا قرار دارد.
– از دایره کشوری و منطقه‌ای خارج شد و معتقد بود زبان عربی، مال تمام عربها و گنج دائمی آنها می‌باشد.
– از دایره کشوری و منطقه‌ای خارج شد و معتقد بود زبان عربی، مال تمام عربها و گنج دائمی آنها می‌باشد.
– متن زبان را ماده‌ای حقیقی برای فکر کردن محسوب کرد نه وسیله‌ای یا چیزی که شناخته شود.
– متن زبان را ماده‌ای حقیقی برای فکر کردن محسوب کرد نه وسیله‌ای یا چیزی که شناخته شود.
– ویژگی خیال را در مقام نخست به زبان نسبت داد نه به ادیب یا شاعر با این که نقش ایجاد کنندگی ادیب یا شاعر را از نظر دور نداشت.
– ویژگی خیال را در مقام نخست به زبان نسبت داد نه به ادیب یا شاعر با این که نقش ایجاد کنندگی ادیب یا شاعر را از نظر دور نداشت.
– زبان را هدف دانست نه وسیله. نقش زبان فقط منحصر به بیان نیازهای مردم نیست چون ما آنطور که فکر می‌کنیم سخن می‌گوییم و آنطور که سخن می‌گوییم فکری می‌کنیم و چون زبان و اندیشه توأم هستند بنابر‌این اندیشه‌ای بدون زبان و زبانی بدون اندیشه وجود ندارند.
– زبان را هدف دانست نه وسیله. نقش زبان فقط منحصر به بیان نیازهای مردم نیست چون ما آنطور که فکر می‌کنیم سخن می‌گوییم و آنطور که سخن می‌گوییم فکری می‌کنیم و چون زبان و اندیشه توأم هستند بنابر‌این اندیشه‌ای بدون زبان و زبانی بدون اندیشه وجود ندارند.
علایلی پی‌برد که زبان بر نگاه ما به خودمان و به دیگران و به هستی حاکم است. زبان نظام اندیشه‌کردن ما و بلکه در نتایج اندیشیدن ما حاکم می‌باشد، چون من بر این گمان هستم که حقایق با اختلاف زبانی که انسان با آن می‌اندیشد، متفاوت می‌شوند.
علایلی پی‌برد که زبان بر نگاه ما به خودمان و به دیگران و به هستی حاکم است. زبان نظام اندیشه‌کردن ما و بلکه در نتایج اندیشیدن ما حاکم می‌باشد، چون من بر این گمان هستم که حقایق با اختلاف زبانی که انسان با آن می‌اندیشد، متفاوت می‌شوند.
وی در مورد نگاشتن زندگی امام حسین(ع) می‌گوید: روزی به طور اتفاقی در ایام جوانی، به مکانی که ایرانیان قاهره در آن مقیم هستند در مراسم احیای شهادت امام حسین(ع) رفتم و نحوة اجرای برنامه نظرم را جلب و عقل و روح و وجودم را تسخیر کرد. پس از مدتی خود را مقابل مردی دیدم که ژن‌های تاریخی پیامبر اکرم(ص) را حمل می‌کند. علایلی در همین زمینه می‌گوید، پیامبر به حسین(ع) تعلق خاطر داشت چون در او سایه و حقیقت خود را می‌دید. دوست داشتن حسین توسط پیامبر، صرفاً یک امر عاطفی محض نبود بلکه احساس دیگری هم در کنار آن بود و آن استمرار وجود بود.
وی در مورد نگاشتن زندگی امام حسین (علیه‎السلام) می‌گوید: روزی به طور اتفاقی در ایام جوانی، به مکانی که ایرانیان قاهره در آن مقیم هستند در مراسم احیای شهادت امام حسین (علیه‎السلام) رفتم و نحوه اجرای برنامه نظرم را جلب و عقل و روح و وجودم را تسخیر کرد. پس از مدتی خود را مقابل مردی دیدم که ژن‌های تاریخی پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه وآله) را حمل می‌کند. علایلی در همین زمینه می‌گوید، پیامبر به حسین (علیه‎السلام) تعلق خاطر داشت چون در او سایه و حقیقت خود را می‌دید. دوست داشتن حسین توسط پیامبر، صرفاً یک امر عاطفی محض نبود بلکه احساس دیگری هم در کنار آن بود و آن استمرار وجود بود.
امام حسین(ع) در نظر علایلی، عظمتی فوق تمام شخصیت‌های بزرگ دارد و شخصیتی برتر از هر شخصیتی و مردی فوق تمام مردان است. حسین(ع) محل گردآمدن عظمتها و کمالات می‌باشد.
امام حسین (علیه‎السلام) در نظر علایلی، عظمتی فوق تمام شخصیت‌های بزرگ دارد و شخصیتی برتر از هر شخصیتی و مردی فوق تمام مردان است. حسین(علیه‎السلام) محل گردآمدن عظمت‌ها و کمالات می‌باشد<ref>https://taghribstudies.net</ref>.
<ref>https://taghribstudies.net</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
خط ۱۵۲: خط ۱۶۹:
[[رده:عالمان اهل سنت]]
[[رده:عالمان اهل سنت]]
[[رده:عالمان وحدت‌گرا]]
[[رده:عالمان وحدت‌گرا]]
[[رده:لبنان]]
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۷۵

ویرایش