۲۱٬۸۸۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
| مدفن = [[مدینه]] | | مدفن = [[مدینه]] | ||
}} | }} | ||
'''محمدبن عبدالله'''، خاتمالانبیا و خاتم پیامبران است. ایشان پیامبر [[اسلام]] و آخرین رسول و برترین فرستادۀ [[خدا|خداوند]] است؛ چنانکه در [[قرآن|قرآن کریم]] به این موضوع اشاره شده است: '''{{متن قرآن|مَا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِکُمْ وَلَٰکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ...|سوره = احزاب|آیه = ٤٠}}'''؛ «محمد پدر هیچیک از مردان شما نیست، و لیکن فرستادهٔ خدا و پایانبخش پیامبران است ...». و در جای دیگر بهعنوان شاهد و گواه بر امت از پیامبر تعبیر شده: '''{{متن قرآن|فَکیفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ کلِّ أُمَّةٍ بِشَهِیدٍ وَجِئْنَا بِک عَلَی هَؤُلاءِ شَهِیدًا|سوره = نساء|آیه = 41}}'''؛ «پس چگونه است [حالشان] آنگاه که از هر امّتی گواهی آوریم، و نیز تو را بر آنان گواه آوریم؟». حضرت محمد (صلیالله علیه وآله | '''محمدبن عبدالله'''، خاتمالانبیا و خاتم پیامبران است. ایشان پیامبر [[اسلام]] و آخرین رسول و برترین فرستادۀ [[خدا|خداوند]] است؛ چنانکه در [[قرآن|قرآن کریم]] به این موضوع اشاره شده است: '''{{متن قرآن|مَا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِکُمْ وَلَٰکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ...|سوره = احزاب|آیه = ٤٠}}'''؛ «محمد پدر هیچیک از مردان شما نیست، و لیکن فرستادهٔ خدا و پایانبخش پیامبران است ...». و در جای دیگر بهعنوان شاهد و گواه بر امت از پیامبر تعبیر شده: '''{{متن قرآن|فَکیفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ کلِّ أُمَّةٍ بِشَهِیدٍ وَجِئْنَا بِک عَلَی هَؤُلاءِ شَهِیدًا|سوره = نساء|آیه = 41}}'''؛ «پس چگونه است [حالشان] آنگاه که از هر امّتی گواهی آوریم، و نیز تو را بر آنان گواه آوریم؟». حضرت محمد (صلیالله علیه وآله) از [[پیامبران اولوالعزم]] است. او در [[جزیرة العرب]] [[بعثت|مبعوث]] شد، اما [[دین|دینش]] ([[اسلام]]) جهانی است و همۀ انسانها در هر زمان را مورد خطاب قرار داده است. [[قرآن کریم]] کتابی است که به او [[وحی]] شد و او مامور به تبلیغ و تبیین آن برای [[مردم]] گردید. پیامبر اکرم مدت سیزده سال [[دین اسلام]] را در [[مکه]] تبلیغ نمود و پس از آن، برای در امان ماندن خود و پیروانش از آزار [[مشرکان]]، به [[یثرب]] [[هجرت|مهاجرت]] نمود و در آن شهر که بعداً به افتخار او «[[مدینه|مدینة النبی]]» نامیده شد، [[حکومت اسلامی]] را پایهگذاری نمود. آن حضرت در سال ششم هجری نامههایی را به سران قدرتهای آن زمان یعنی [[روم]] و [[جمهوری اسلامی ایران|ایران]] و ... فرستاد و آنها را به [[اسلام]] دعوت نمود و در سال هشتم هجری [[مکه]] را [[فتح مکه|فتح]] کرد و به دنبال آن مردم [[عربستان سعودی|شبهجزیره عربستان]] گروهگروه به دین اسلام پیوستند. رسول خدا (صلیالله علیه وآله) در سال دهم هجری [[علی بن ابیطالب|حضرت علی (علیهالسلام)]] را به جانشینی خود معرفی کرد و سه ماه بعد در تاریخ ۲۸ [[صفر]] سال یازدهم هجری وفات نمود. | ||
== نسب == | == نسب == | ||
نسب پیامبر اکرم (صلیالله علیه وآله | نسب پیامبر اکرم (صلیالله علیه وآله) از طرف پدر به تیره [[بنی هاشم|بنیهاشم]] از [[قریش|قبیله قریش]] میرسد. قبیله قریش فرزندان ''نضر بن کنانه'' هستند که نسب<ref>با شجرهای معلوم به عدنان و از عدنان با شجرهای که در آن اختلاف است به حضرت اسماعیل فرزند حضرت ابراهیم علیهماالسلام میرسد. [۳] بحارالانوار، علامه محمدباقر مجلسی، ج۱۵، ص105</ref> او شجرهنامه پیامبر تا ''عدنان'' بدین صورت است: محمد بن عبداللّه بن [[عبدالمطلب]] بن هاشم بن عبدمناف بن قصی بن کلاب بن مرة بن کعب بن لؤی بن غالب بن فهر بن مالک بن النضر بن کنانة بن خزیمة بن مدرکة بن إلیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان<ref>إعلام الوری بأعلام الهدی، شیخ طبرسی، انتشارات اسلامیه، تهران، ۱۳۹۰ ش، ج۱، ص۴۳</ref> عبدالله پدر پیامبر در بین مردم مکه شخصی معروف و ممتاز بوده است و مردم بهخاطر نوری که در چهره او مشاهده مینمودند به او لقب مصباح الحرم (چراغ حرم) داده بودند<ref>حیوة القلوب ،علامه مجلسی، ج۳، ص۸۳</ref>. مادر آن حضرت نیز [[آمنه|آمنه دختر وهب]] بن عبدمناف بن زهره است که علاوه بر بهرهمندی از نسبی نیکو، صفاتی ممتاز داشت. [[عبدالمطلب]] هنگامیکه او را به فرزندش عبدالله پیشنهاد داد او را چنین توصیف نمود: «سوگند به عزت و جلال خداوند که در [[مکه]] دختری مثل او نیست؛ زیرا او با حیا و با ادب است و نفسی پاکیزه دارد و عاقل و فهیم و دینباور است»<ref>بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۱۵، ص ۹۹.</ref>. علمای شیعه و برخی از علمای اهلسنت بر اساس استدلالهای عقلی و مستندات روایی که ارائه میدهند، معتقدند پدر و مادر پیامبر و جمیع اجداد و جدات آن حضرت تا [[حضرت آدم|آدم (علیهالسلام)]] همه یکتاپرست بودهاند و نور آن حضرت در صلب و رحم مشرکی قرار نگرفته است<ref>آیا اجداد پیامبر صلیالله علیه و آله خداپرست و موحّد بودند؟ پاسخ به پرسشها از دیدگاه مذاهب اسلامی، جلد ۶ پرسشوپاسخ در محضر علامه طباطبائی (ره)، ص۹۶ـ۹۷ پاسخ به پرسشهای مذهبی، ناصر مکارم شیرازی و جعفر سبحانی، ص110</ref>. | ||
== زندگینامه == | == زندگینامه == | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
=== کودکی تا جوانی === | === کودکی تا جوانی === | ||
هنوز پیامبر اکرم (صلیالله علیه وآله | هنوز پیامبر اکرم (صلیالله علیه وآله) به دنیا نیامده بود، یا به نقلهای دیگر چند ماهی از ولادت او نگذشته بود که پدرش ''عبداللّه'' در بازگشت از سفر تجاری [[شام (شامات)|شام]] در [[مدینه]] وفات نمود<ref>منتهی الآمال فی تواریخ النبی و الآل، شیخ عباس قمی، ج۱، ص۴۷</ref> و پیامبر از همان ابتدا یتیم بود. چهار ماه پس از ولادت پیامبر، او را به زنی از قبیلۀ صحرانشین بنی سعد به نام ''حلیمه'' سپردند تا او را شیر دهد<ref>فروغ ابدیت، جعفر سبحانی، ص۱۵۶</ref>. رسول خدا در حدود چهار سال نزد ''حلیمه'' در میان قبیلۀ بنی سعد اقامت داشت و در سال پنجم ولادت، «حلیمه» او را به مادرش [[آمنه]] بازگرداند<ref>تاریخ پیامبر اسلام، محمدابراهیم آیتی، ص۵۸</ref>. در سال هفتم ولادت که رسول خدا ششساله بود، مادرش وی را برای دیدن داییهایش به [[مدینه]] برد، و هنگام بازگشت به [[مکه]] در «أبواء» در گذشت<ref>تاریخ پیامبر اسلام، محمدابراهیم آیتی، ص۵۸ و ۵۹</ref>. پس از آن سرپرستی آن حضرت ابتدا در دست جدش [[عبدالمطلب|حضرت عبدالمطلب]] و بعد از ایشان، در دست عمویش [[ابوطالب|حضرت ابوطالب (علیهالسلام)]] بود<ref>دلائل النبوة، ج۲، ص:۲۷</ref>. از اتفاقات مهم دوران کودکی و جوانی پیامبر اسلام میتوان به موارد زیر اشاره نمود: | ||
* رفتن به سفر تجاری شام به همراه عموی خود حضرت ابوطالب (علیهالسلام) و دیدار با ''بُحیرای نصرانی'' که از عالمان مسیحی زمان خود بود و وعدۀ [[نبوت]] آن حضرت را به عمویشان داد و ایشان را از خطر [[آیین یهودیت|یهود]] در مورد نبی مکرم اسلام (صلیالله علیه وآله | * رفتن به سفر تجاری شام به همراه عموی خود حضرت ابوطالب (علیهالسلام) و دیدار با ''بُحیرای نصرانی'' که از عالمان مسیحی زمان خود بود و وعدۀ [[نبوت]] آن حضرت را به عمویشان داد و ایشان را از خطر [[آیین یهودیت|یهود]] در مورد نبی مکرم اسلام (صلیالله علیه وآله) مطلع کرد<ref>دلائل النبوة، ج۲، ص:۲۷</ref>. | ||
* انتخاب کردن شغل چوپانی که شغل اکثر [[پیامبران|انبیا]] بوده است. | * انتخاب کردن شغل چوپانی که شغل اکثر [[پیامبران|انبیا]] بوده است. | ||
* پذیرفتن سرپرستی کاروان تجاری [[خدیجه بنت خویلد|حضرت خدیجه (سلاماللهعلیها)]] و نشاندادن لیاقتهای خود در امر تجارت در این سفر، با سود خوبی که از این کاروان حاصل شد. | * پذیرفتن سرپرستی کاروان تجاری [[خدیجه بنت خویلد|حضرت خدیجه (سلاماللهعلیها)]] و نشاندادن لیاقتهای خود در امر تجارت در این سفر، با سود خوبی که از این کاروان حاصل شد. | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
=== ازدواج و فرزندان === | === ازدواج و فرزندان === | ||
حضرت محمد (صلیالله علیه وآله | حضرت محمد (صلیالله علیه وآله) در تجارت، با شریفترین زن قریش، حضرت خدیجه دختر خویلد شراکت کرد و بعد از این مشارکت، نظر خدیجه که خواستگارانی بسیار از اشراف داشت به آن حضرت جلب شد و بعد از آنکه توسط یکی از بستگان تمایل خود را به اطلاع حضرت محمد رساند، آن حضرت در ۲۵ سالگی با خدیجه کبری ازدواج کرد<ref>تاریخ یعقوبی/ترجمه، ج۱، ص:۳۷۵؛ تاریخ الطبری/ترجمه، ج۳، ص:۸۳۳؛ رجوع شود به: سن پیامبر صلیالله علیه و آله و خدیجه در هنگام ازدواج.</ref>. خدیجه کبری در سال دهم بعثت وفات نمود و بعد از درگذشت او، پیامبر با زنان دیگری که همگی به جز [[عایشه]] بیوه بودند ازدواج کرد<ref>ازدواجهای پیامبر، پاسدار اسلام، مرداد ۱۳۸۵</ref>. پیامبر اکرم (صلیالله علیه وآله) بنا به نقلی از حضرت خدیجه صاحب دو فرزند پسر و چهار دختر شد که [[فاطمه بنت محمد (زهرا)|حضرت فاطمه (سلامالله علیها)]] یکی از آنان است، اما برخی منابع، دختران به جز فاطمه (سلامالله علیها) را فرزندان خواهر خدیجه دانستهاند که دخترخواندههای آن حضرت بودند. آن حضرت از سایر همسران خود تنها از ''ماریه قبطیه'' صاحب فرزندی به نام ابراهیم شد. پسران آن حضرت همگی در سنین خردسالی از دنیا رفتند و از دختران به جز فاطمه زهرا نیز در فرض اینکه فرزند خود پیامبر بوده باشند فرزندی باقی نماند؛ لذا تنها فرزند پیامبر که بعد از رحلتش زنده بود و از او نسل پیامبر ادامه پیدا نمود حضرت فاطمه زهرا بود<ref>الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء، اسماعیل انصاری زنجانی، دلیل ما، قم، ۱۴۲۸ ق، چاپ اول،ج۱۸، ص۶۵</ref>. | ||
=== مبعوث شدن به پیامبری === | === مبعوث شدن به پیامبری === | ||
حضرت محمد (صلیالله علیه وآله | حضرت محمد (صلیالله علیه وآله) قبل از رسالت نیز یکتاپرست بود<ref>الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء، اسماعیل انصاری زنجانی، دلیل ما، قم، ۱۴۲۸ ق، چاپ اول،ج۱۸، ص۶۵</ref>. او معمولاً [[کوه حراء|غار حرا]] در [[مکه]] را برای عبادت و مناجات با خدا انتخاب مینمود. ایشان در [[بیست و هفتم رجب]] که با روز نوروز مطابق بود، با دریافت آیات آغازین [[سوره علق|سورۀ علق]] به رسالت [[بعثت|مبعوث]] شد<ref>رجوع شود به: مبعث حضرت محمد صلیالله علیه و آله و نزول قرآن که معجزه جاوید</ref><ref>رجوع شود به: اعجاز قرآن آن حضرت است، آغاز گردید. به هنگام بعثت، چهل سال از سن آن حضرت میگذشت.</ref><ref>شهیدی، تاریخ تحلیلی اسلام، ص ۴۱.</ref>. | ||
== ابلاغ رسالت == | == ابلاغ رسالت == | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
# دعوت سرّی؛ که اولین مرحله دعوت ایشان بود. | # دعوت سرّی؛ که اولین مرحله دعوت ایشان بود. | ||
# دعوت خویشان و نزدیکان؛ که با نزول آیه انذار صورت گرفت و به یومالدار معروف است و در آن روز رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلم)، [[علی بن ابی طالب|حضرت علی (علیهالسلام)]] را به جانشینی خود انتخاب کرد. | # دعوت خویشان و نزدیکان؛ که با نزول آیه انذار صورت گرفت و به یومالدار معروف است و در آن روز رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلم)، [[علی بن ابی طالب|حضرت علی (علیهالسلام)]] را به جانشینی خود انتخاب کرد. | ||
# دعوت علنی؛ نخستین زنی که به پیامبر اسلام (صلیالله علیه وآله | # دعوت علنی؛ نخستین زنی که به پیامبر اسلام (صلیالله علیه وآله) ایمان آورد، همسر ایشان امالمؤمنین [[خدیجه بنت خویلد|حضرت خدیجه (سلاماللهعلیها)]] بود و پس از ایشان نخستین مردی که ایمان آورد، [[علی بن ابیطالب|علی بن ابیطالب (علیهالسلام)]] بوده است<ref>جعفر سبحانی، فروغ ابدیت ص ۱۴۲.</ref>. | ||
== دشمنی و مخالفت مشرکین == | == دشمنی و مخالفت مشرکین == | ||
بعد از دعوت علنی پیامبر، [[مشرک|مشرکین]] [[مکه]]، بهخصوص اشراف قریش بهخاطر مخالفت این دین توحیدی با آیین شرکآمیز آنان و نکوهش خدایانشان، بهشدت به مقابله با پیامبر اکرم (صلیالله علیه وآله | بعد از دعوت علنی پیامبر، [[مشرک|مشرکین]] [[مکه]]، بهخصوص اشراف قریش بهخاطر مخالفت این دین توحیدی با آیین شرکآمیز آنان و نکوهش خدایانشان، بهشدت به مقابله با پیامبر اکرم (صلیالله علیه وآله) پرداختند<ref>محمدابراهیم آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ص۱۰۵-۱۱۸</ref>. ترس از دستدادن سروری عرب و رقابت طوایف قریش با بنیهاشم نیز از دلائل دیگر این مخالفت بود که اشراف قریش را در مقابله خود با پیامبر، سرسختتر مینمود<ref>سیره رسول خدا (ص)، ۳۲۸-۳۳۱</ref>. مبارزات اشراف قریش با پیامبر اسلام را میتوان در چهاربخش تقسیمبندی کرد: | ||
# سازش و تطمیع؛ | # سازش و تطمیع؛ | ||
# برخوردهای روانی؛ | # برخوردهای روانی؛ | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
== حامیان پیامبر در مکه == | == حامیان پیامبر در مکه == | ||
در آن شرایط سختی که مشرکان قریش بر رسول خدا (صلیالله علیه وآله | در آن شرایط سختی که مشرکان قریش بر رسول خدا (صلیالله علیه وآله) تحمیل کرده بودند، دو حامی رسول خدا، یعنی عموی ایشان [[ابوطالب|ابوطالب (علیهالسلام)]] و همسر مهربان ایشان، امالمؤمنین [[خدیجه بنت خویلد|خدیجه (سلاماللهعلیها)]] بودند که فشارهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و روحی را از ایشان برداشتند و تا زمانی که عموی ایشان زنده بود، کسی جرئت آزار و اذیتهای جسمانی و کشیدن نقشۀ قتل آن حضرت را نداشت. | ||
== شکنجه و آزار مسلمانان در مکه == | == شکنجه و آزار مسلمانان در مکه == | ||
پس از آنکه اشراف مشرک قریش دیدند که نمیتوانند بههیچ صورتی جلوی نشر اسلام را بگیرند و با توجه به حامیان رسول خدا (صلیالله علیه وآله | پس از آنکه اشراف مشرک قریش دیدند که نمیتوانند بههیچ صورتی جلوی نشر اسلام را بگیرند و با توجه به حامیان رسول خدا (صلیالله علیه وآله) قادر به آسیب رساندن به ایشان نیستند، شروع به شکنجه و آزار مسلمانان در مکه کردند. هر قبیله مسئولیت آزار و اذیت مسلمانان خود را به عهده گرفت و آنان که هیچ قبیله یا عشیرهای یا حامی نداشتند، مجبور به تحمل انواع آزار و اذیتها شدند<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱ ص ۳۱۷</ref>. این شکنجهها برای مسلمانانی که از طبقه اشراف و بزرگان مکه بودند بهصورت تهدید به خوار کردن، متهم کردن به حماقت و سفاهت و بهصورت محدود شکنجههای بدنی؛ و برای ثروتمندان بهصورت تهدید به کسادی تجارت و از بین بردن اموالشان بود<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، جلد ۱ ص ۳۲۰؛ انساب الاشراف، ج ۱ ص ۱۹۸</ref>. و ضعیفان را آنقدر میزدند و تشنگی و گرسنگی میدادند که توان نشستن نداشتند<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، جلد ۱ ص ۳۲۰؛ انساب الاشراف، ج ۱ ص ۱۹۷؛ السیرة النبویه، ذهبی ص ۲۱۹</ref>. | ||
== هجرت مسلمانان به حبشه == | == هجرت مسلمانان به حبشه == | ||
آزار و اذیتهای مشرکان بهمرور افزایش یافت، تا جایی که مسلمانان دیگر طاقت این شکنجهها را نداشتند. در این حالت پیامبر (صلیالله علیه وآله | آزار و اذیتهای مشرکان بهمرور افزایش یافت، تا جایی که مسلمانان دیگر طاقت این شکنجهها را نداشتند. در این حالت پیامبر (صلیالله علیه وآله) دستور هجرت به [[حبشه]] را صادر کردند. رسول خدا به آنان فرمود: در این زمین پراکنده شوید. سؤال کردند که به کجا برویم؟ آن حضرت به حبشه اشاره کرد. پس از آن بود که عدهای از مسلمانان به همراه خانواده یا بدون آنها به حبشه هجرت کردند<ref>ترجمه طبقات الکبری ج ۱ ص ۱۹۰؛ ترجمه دلائل النبوة، بیهقی، ج۲ص۴۷</ref>. مورخان معتقدند که هجرت به حبشه در سال پنجم بعثت صورت گرفته است و در آن حدود هشتاد نفر مسلمان مرد و زن حضور داشتهاند. سرپرستی این کاروان را [[جعفر طیار|جعفر بن ابیطالب]] به عهده داشت<ref>سیره رسول خدا، رسول جعفریان، ص ۳۴۵</ref>. قریش از اقدام مسلمانان، احساس شرمساری میکردند، به همین دلیل هیئتی را برای بازپسگرفتن مسلمانان، به نزد [[نجاشی]] در حبشه فرستادند<ref>عیون الاثر، ج ۱ ص ۲۰۹؛ سیره حلبی ج ۲ ص ۲۱۲</ref>. [[عمرو بن عاص]] و ''عبدالله بن ربیعه'' به همراه هدایای فراوان، بلافاصله بعد از هجرت مسلمانان راهی حبشه شدند تا اینان را به مکه برگرداند. آن دو ابتدا با دادن هدایایی به درباریان نجاشی آنان را بهطرف خود کشانیدند ولی با سخنان هوشمندانه و شجاعانه جعفر بن ابیطالب، اقدامات آنان بیاثر ماند. همچنین جعفر در پاسخ سؤال نجاشی در مورد [[حضرت عیسی|حضرت عیسی (علیهالسلام)]]، آیاتی از [[سوره مریم]] را برای او خواند که تأثیر عمیقی در نجاشی گذاشت. پس از این سخنان، نجاشی به فرستادگان قریش گفت که بههیچ عنوان حاضر به برگرداندن مسلمانان نیست و آنان تا هر زمان که بخواهند میتوانند در حبشه زندگی کنند<ref>زندگانی محمد، ابن هشام ج ۱ ص ۲۰۷-۲۱۰؛ ترجمه تاریخ یعقوبی، ج۱ ص ۳۸۵ -۳۸۸؛ سبل الهدی و الرشاد، ج ۲ ص ۵۱۹-۵۲۴</ref>. | ||
== محاصره بنیهاشم در شعب ابیطالب == | == محاصره بنیهاشم در شعب ابیطالب == | ||
پس از آنکه قریش موفق به برگرداندن مهاجران به حبشه نشد، شروع به مبارزه بهصورت، محاصره اقتصادی و اجتماعی بنیهاشم در شعب ابیطالب کرد. دلیل این قطع رابطه بین مورخان متفاوت است، از جمله: | پس از آنکه قریش موفق به برگرداندن مهاجران به حبشه نشد، شروع به مبارزه بهصورت، محاصره اقتصادی و اجتماعی بنیهاشم در شعب ابیطالب کرد. دلیل این قطع رابطه بین مورخان متفاوت است، از جمله: | ||
* تصمیم قریش برای کشتن پیامبر (صلیالله علیه وآله | * تصمیم قریش برای کشتن پیامبر (صلیالله علیه وآله) و حمایت عموی ایشان از رسول خدا<ref>دلائل النبوه، ج ۲ ص ۳۱۱-۳۱۲</ref>؛ | ||
* شکست قریش در بازگرداندن مهاجران به حبشه<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱ ص ۳۵۰-۳۵۱؛ تاریخ طبری ج ۲ ص ۳۳۵-۳۳۶؛ سبل الهدی و الرشاد، ج۲ص۵۰۲</ref>؛ | * شکست قریش در بازگرداندن مهاجران به حبشه<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱ ص ۳۵۰-۳۵۱؛ تاریخ طبری ج ۲ ص ۳۳۵-۳۳۶؛ سبل الهدی و الرشاد، ج۲ص۵۰۲</ref>؛ | ||
* اسلام آوردن بعضی از بزرگان قریش مانند: ''حمزة بن عبدالمطلب'' و ترس قریش از اسلام آوردن سایر بزرگان. | * اسلام آوردن بعضی از بزرگان قریش مانند: ''حمزة بن عبدالمطلب'' و ترس قریش از اسلام آوردن سایر بزرگان. | ||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
* ممنوعیت ازدواج با بنیهاشم؛ | * ممنوعیت ازدواج با بنیهاشم؛ | ||
* حمایت از مخالفان رسول خدا در تمامی پیشامدها. | * حمایت از مخالفان رسول خدا در تمامی پیشامدها. | ||
وضعیت اسفبار بنیهاشم در شعب به مدت سه سال ادامه داشت بهگونهای که نالههای فرزندان آنان، آرامآرام، موجب نرمی دلهای بعضی از متنفذان قریش شد. به همین دلیل تصمیم گرفتند تا این پیماننامه را پاره کنند. از طرف دیگر جبرئیل خبر خورده شدن پیماننامه توسط موریانهها را به رسول خدا (صلیالله علیه وآله | وضعیت اسفبار بنیهاشم در شعب به مدت سه سال ادامه داشت بهگونهای که نالههای فرزندان آنان، آرامآرام، موجب نرمی دلهای بعضی از متنفذان قریش شد. به همین دلیل تصمیم گرفتند تا این پیماننامه را پاره کنند. از طرف دیگر جبرئیل خبر خورده شدن پیماننامه توسط موریانهها را به رسول خدا (صلیالله علیه وآله) داد. این دو رویداد موجب شد تا بنیهاشم از شعب بیرون آیند و به زندگی عادی خود بازگردند. | ||
== عام الحزن == | == عام الحزن == | ||
پس از آنکه بنیهاشم از [[شعب ابیطالب]] بیرون آمدند و وضعیت آنها رو به بهبودی رفت، دو اتفاق تلخ برای رسول خدا (صلیالله علیه وآله | پس از آنکه بنیهاشم از [[شعب ابیطالب]] بیرون آمدند و وضعیت آنها رو به بهبودی رفت، دو اتفاق تلخ برای رسول خدا (صلیالله علیه وآله) افتاد تا ایشان سال دهم بعثت را عام الحزن (سال غم و اندوه) بنامد. این دو اتفاق، یکی وفات عموی ایشان حضرت ابوطالب (علیهالسلام) بود و دیگری به فاصله چند روز<ref>بنا به نقلی سی و پنجروز و یا بیست و پنج روز و یا پنج و یا سه روز بعد از وفات ابوطالب، [[حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها)|حضرت خدیجه کبری]]، از دنیا رفتند. وفات همسر با وفای ایشان [[أمهات المؤمنین|أمالمؤمنین]] حضرت خدیجه (سلاماللهعلیها) بود. حضرت هر دوی این بزرگواران را در قبرستان مُعَلیّ در کنار جدشان [[عبدالمطلب]] دفن کردند.</ref>، رسول خدا (صلیالله علیه وآله) در مورد عمویشان میفرمایند: «تا روزی که [[ابوطالب]] وفات یافت، دست قریش از آزار و اذیت من کوتاه بود»<ref>امتاع الاسماع، ص۲۷؛ اسدالغابه، ج ۵، ص ۴۳۹؛ الکامل، ج۲، ص۶۳؛ طبقات الکبری، ج۱، ص ۲۱۱</ref>. | ||
=== سفر پیامبر اکرم به طائف === | === سفر پیامبر اکرم به طائف === | ||
پس از وفات ابوطالب، ریاست [[بنیهاشم]] به [[ابولهب]] رسید و او حمایت بنیهاشم را از پیامبر (صلیالله علیه وآله | پس از وفات ابوطالب، ریاست [[بنیهاشم]] به [[ابولهب]] رسید و او حمایت بنیهاشم را از پیامبر (صلیالله علیه وآله) برداشت. پیامبر (صلیالله علیه وآله) براثر اختناق محیط مکه، تصمیم گرفت به محیط دیگری برود و بدین منظور سفر به شهر [[طائف]] را انتخاب نمود. | ||
رسول خدا (صلیالله علیه وآله | رسول خدا (صلیالله علیه وآله) به همراه [[زید بن حارثه]]<ref>به نقل ابن اسحاق بهتنهایی عازم طائف شدند تا با بزرگان قبیله ثقیف دیدار کرده و آنان را به اسلام دعوت کنند. ولی آنها دست رد به سینه پیامبر (صلیالله علیه وآله) زدند و سفیهان و بردگان خود را مجبور کردند تا به دنبال رسول خدا (صلیالله علیه وآله) رفته و او را سنگباران کنند.</ref> رسول خدا پس از ده روز توقف در طائف و ناامیدی از اسلام و حمایت قبیله بنی ثقیف، راه مکه را در پیش گرفت<ref>اسدالغابه، ج۳، ص ۳۸۹-۳۹۰؛ سیرة النبی، ج ۲، ص ۲۸-۳۱؛ الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۱۲؛ ترجمه تاریخ یعقوبی، ج ۲ ص ۳۹۴-۳۹۵</ref>. | ||
== هجرت مسلمانان به مدینه == | == هجرت مسلمانان به مدینه == | ||
== مسجدالنبی == | == مسجدالنبی == | ||
در سال یازدهم بعثت، یک گروه شش نفری از مردم [[مدینه|یثرب]] به [[مکه]] آمدند و پس از شنیدن سخنان رسول خدا (صلیالله علیه وآله | در سال یازدهم بعثت، یک گروه شش نفری از مردم [[مدینه|یثرب]] به [[مکه]] آمدند و پس از شنیدن سخنان رسول خدا (صلیالله علیه وآله) مسلمان شدند. آن حضرت اساس دعوت اسلام را برایشان عرضه کرد و آیاتی از [[قرآن]] تلاوت نمود. آنها پیش از آن خبر ظهور پیامبری را از [[آیین یهودیت|یهودیان]] شنیده بودند، وی را همو دانسته و دعوتش را پذیرفتند و اظهار امیدواری کردند که با پذیرفتن دعوت رسول خدا با یکدیگر متحد شوند<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۴۲۸-۴۲۹؛ تاریخ طبری، ج۲، ص ۳۵۴؛ طبقات الکبری، ج۱، ص۲۱۹</ref>. با انتشار خبر اسلام در یثرب، علاوه بر کسانی که در مکه، اسلام را پذیرفته بودند، چندی دیگر از مردم یثرب نیز اسلام را پذیرا شدند. در موسم حج سال دوازدهم بعثت، تعداد دوازده نفر از اهالی یثرب، در عقبه با رسول خدا دیدار کردند. آنها در این دیدار با رسول خدا بیعت کردند. این بیعت را بیعت عقبه صغری مینامند. این بیعت به بیعة النساء نیز شهرت یافت. همچنین، آنان از پیامبر خواستند تا کسی را برای تعلیم قرآن و احکام اسلامی به نزد، آنها بفرستد. حضرت نیز [[مصعب بن عمیر]] را به یثرب فرستاد تا به آنان قرآن و احکام را بیاموزد. مصعب در مدتی که در یثرب بود، توانست عده زیادی از مردم آنجا را مسلمان کند. از جمله، [[سعد بن معاذ]]، یکی از رؤسای قبیله اوس که با اسلام آوردن او، قبیلۀ ''بنی عبدالاشهل''، همگی مسلمان شدند. در موسم حج سال سیزدهم بعثت، تعداد هفتاد مرد و دو زن در عقبه با پیامبر (صلیالله علیه وآله) بیعت کردند. در اینجا بود که انصار از رسول خدا (صلیالله علیه وآله) خواستند تا به همراه آنها به یثرب بیاید. در این دیدار حضرت محمد (صلیالله علیه وآله) به انصار گفت: «به این امر با شما بیعت میکنم که همانگونه که از زنان و فرزندان خود حفاظت میکنید، از من نیز حفاظت کنید.» که ''براء بن معرور'' گفت: «ما فرزند جنگ و سلاح هستیم و همانگونه که از ناموسمان دفاع میکنیم، از شما هم دفاع خواهیم کرد»<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۴۴۲-۴۴۳</ref>. پس از آن رسول خدا به مسلمانانی که در مکه تحت شکنجه و آزار بودند، دستور هجرت به مدینه و پیوستن به مسلمانان آن سرزمین را بدهد، و دراینباره به آنان فرمود: «خدای عزوجل برای شما برادرانی کمککار و خانههای امنی (در مدینه) قرار داده است». به دنبال این دستور مسلمانان مکه دستهدسته بهسوی مدینه مهاجرت کردند و خود آن حضرت چشمبهراه فرمان خدای تعالی در مکه ماند<ref>زندگانی محمد (ص) /ترجمه سیره ابن هشام، ج۱، ص۳۰۴</ref>. | ||
== هجرت رسول خدا به مدینه == | == هجرت رسول خدا به مدینه == | ||
مشرکان که از هجرت رسول خدا (صلیالله علیه وآله | مشرکان که از هجرت رسول خدا (صلیالله علیه وآله) بیمناک بودند، برای جلوگیری از آن جلسهای در دارالنّدوه تشکیل دادند و به مشورت پرداختند. در این جلسه عدهای پیشنهاد دادند که رسول خدا (صلیالله علیه وآله) را زندانی کنند و عدهای دیگر با تبعید و اخراج ایشان از مکه موافق بودند، تا اینکه کسی پیشنهاد داد تا از هر خاندان قریش کسی به نمایندگی از آن خاندان، شبانه به رسول خدا (صلیالله علیه وآله) حمله کنند و ایشان را به قتل برسانند. این نظر مورد تأیید قرار گرفت و چهل نفر از مشرکان قریش داوطلب شدند تا ایشان را بکشند. مورخین این روز را "یوم الزحمه" مینامند. | ||
پس از آنکه مشرکان مکه، برای قتل رسول خدا (صلیالله علیه وآله | پس از آنکه مشرکان مکه، برای قتل رسول خدا (صلیالله علیه وآله) نقشه کشیدند، جبرئیل خبر این توطئه را به ایشان داد<ref>السیرة النبویة، ابن هشام، ج۲، ص ۴۸۳؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۲۶۰</ref>. در شب موعود چهل نفر از قریشیان، خانه حضرت را به محاصره درآوردند بهگونهای که محل خواب حضرت، در دید آنان قرار داشت. رسول خدا (صلیالله علیه وآله) به حضرت علی (علیهالسلام) گفت تا بهجای او بخوابد و از همان برد یمانی سبز رنگی که رسول خدا (صلیالله علیه وآله) روی خود میکشید، استفاده کند<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۲، ص ۴۸۳؛ طبقات الکبری، ج۱، ص ۲۲۸</ref>. | ||
پس از آن رسول خدا (صلیالله علیه وآله | پس از آن رسول خدا (صلیالله علیه وآله) با عنایت خداوند از خانه خارج شده و به جنوب شهر مکه یعنی مسیری کاملاً برعکس مسیر یثرب رفت. هنگامیکه صبح شد و مشرکان برای اجرای نقشه خود آماده شدند، حضرت علی (علیهالسلام) از جای خود برخاست و مشرکان فهمیدند که رسول خدا (صلیالله علیه وآله) از دسترس آنان خارج شده است، به تکاپو افتاده و به دنبال ایشان گشتند، و توسط یک راهنما تا پای کوه ثور که رسول خدا (صلیالله علیه وآله) به همراه ابوبکر در آنجا پنهان شده بودند، آمدند، و مشاهده تارهای عنکبوت بر در غار به داخل غار نرفتند<ref>السیرة الحلبیه، ج۲، ص۴۸۶</ref>. | ||
قریش برای کسی که رسول خدا (صلیالله علیه وآله | قریش برای کسی که رسول خدا (صلیالله علیه وآله) را بیابد و به دست آنان بسپارد صد شتر جایزه تعیین کرده بود<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۲؛ انساب الاشراف، ج۱، ص ۲۶۳]</ref>. رسول خدا (صلیالله علیه وآله) و ابوبکر سه روز در غار پنهان شدند تا مشرکین از جستجوی ایشان خسته شدند و سپس با تهیه زاد و توشه و استخدام یک راهنما عازم مدینه شدند. | ||
رسول خدا (صلیالله علیه وآله | رسول خدا (صلیالله علیه وآله) فاصله مکه تا مدینه را از راهی غیرمعمول طی کردند و پس از پانزده روز وارد دهکده قبا در فاصله شش کیلومتری مدینه شدند<ref>البدء و التاریخ، ج۴، ص ۱۷۵</ref>. رسول خدا (صلیالله علیه وآله) در قبا منتظر رسیدن یار و پسر عم خود حضرت علی (علیهالسلام) شدند که بعد از هجرت رسول خدا (صلیالله علیه وآله) به همراه کاروانی که شامل زنان و دختران پیامبر (صلیالله علیه وآله) و بنیهاشم میشد، از جمله - حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) و فاطمه بنت اسد - و سایر کسانی که هنوز موفق به هجرت نشده بودند، به سمت مدینه در حرکت بود. امام علی (علیهالسلام) در مکه وظیفه پس دادن امانتهایی که مردم مکه نزد پیامبر (صلیالله علیه وآله) داشتند، را داشت و پس از انجام این کار راهی مدینه شد<ref>بحارالانوار، ج۱۹، ص۶۵</ref>. پیامبر (صلیالله علیه وآله) در این مدت که در قبا بودند، اقدام به ساختن مسجد قبا کردند و پس از رسیدن کاروان حضرت علی (علیهالسلام)، به همراه ایشان راهی مدینه شدند. | ||
=== سال اول هجرت === | === سال اول هجرت === | ||
پیامبر (صلیالله علیه وآله | پیامبر (صلیالله علیه وآله) پس از ورود به مدینه، مورد استقبال مردم آن شهر قرار گرفتند. طوایف مختلف انصار، هرکدام میخواستند تا افتخار میزبانی حضرت محمد (صلیالله علیه وآله) را از آن خود کنند. ولی حضرت فرمودند، هرکجا که شترشان توقف کند، همان جا اقامت خواهند گزید. <ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۲، ص ۴۹۵</ref> در نهایت شتر آن حضرت در محله بنو مالک بن النجار فرود آمد و ابو ایوب انصاری پیشدستی کرده و اسباب و اساس حضرت را با خود به خانهاش برد و حضرت همان جا مستقر شدند. <ref>انساب الاشراف، ج۱، ص ۲۶۷-۲۶۸؛ طبقات، ج ۱، ص ۲۳۶</ref>. | ||
پیامبر پس از استقرار در مدینه اقدامات انجام دادند از جمله: | پیامبر پس از استقرار در مدینه اقدامات انجام دادند از جمله: | ||
==== بنای مسجد مدینه ==== | ==== بنای مسجد مدینه ==== | ||
نخستین اقدام رسول خدا (صلیالله علیه وآله | نخستین اقدام رسول خدا (صلیالله علیه وآله) تأسیس مسجدی است که امروزه به مسجدالنبی معروف است. در کنار خانه رسول خدا (صلیالله علیه وآله) قطعه زمینی بود، متعلق به دو یتیم که سرپرستی آنها با معاذ بن عفراء<ref>دلائل النبوه، بیهقی، ج۲، ص۵۳۸</ref> بعضی گویند با اسعد بن زراره؛ بوده است. پیامبر (صلیالله علیه وآله) این زمین را باوجودآنکه صاحبان آن راضی به واگذاری آن بودند، از معاذ خرید و به کمک سایر مسلمانان، آن را تبدیل به مسجد کرد. این مسجد در زمان رسول خدا (صلیالله علیه وآله) یک مرکز عبادی، نظامی، سیاسی و آموزشی بود و نقشی اساسی در دوران حیات رسول خدا (صلیالله علیه وآله) در شکلگیری جامعه اسلامیداشت. | ||
==== پیمان برادری ==== | ==== پیمان برادری ==== | ||
دیگر اقدام رسول خدا (صلیالله علیه وآله | دیگر اقدام رسول خدا (صلیالله علیه وآله) در هنگام ورود به مدینه، برقرار ساختن پیمان برادری میان مسلمانان که مؤاخاة نامیده میشد، بوده است. به نظر چنین میآید که یکبار پیمانی میان مهاجران بسته شده و دیگربار پیمانی میان مهاجران و انصار بهصورت دو به دو. از مشهورترین پیمانها میتوان به عقد برادری میان: رسول خدا (صلیالله علیه وآله) و حضرت علی (علیهالسلام)، ابوبکر و عمر، حمزه سیدالشهدا با زید بن حارثه و... اشاره کرد<ref>المستدک، ج۳، ص۱۴؛ المعجم الکبیر، ج۲۴، ص ۱۳۷</ref>. | ||
==== منشور حکومت مدینه ==== | ==== منشور حکومت مدینه ==== | ||
رسول خدا (صلیالله علیه وآله | رسول خدا (صلیالله علیه وآله) عهدنامهای میان مهاجران و انصار ازیکطرف و یهودیان مدینه از طرف دیگر نوشت و یهودیان را در دین و دارائی خویش آزاد گذاشت و شرائطی برای ایشان قرار داد. موادّ این پیماننامه عبارت است از: | ||
# مسلمانان و یهودیان مانند یک ملّت در مدینه زندگی خواهند کرد. | # مسلمانان و یهودیان مانند یک ملّت در مدینه زندگی خواهند کرد. | ||
# مسلمانان و یهودیان در انجام مراسم دینی خود آزاد خواهند بود. | # مسلمانان و یهودیان در انجام مراسم دینی خود آزاد خواهند بود. | ||
خط ۱۲۲: | خط ۱۲۲: | ||
# قرارداد صلح با دشمن، با مشورت هر دو انجام خواهد شد. | # قرارداد صلح با دشمن، با مشورت هر دو انجام خواهد شد. | ||
# چون مدینه شهر مقدسی است، از هر دو ناحیه مورد احترام، و هر نوع خونریزی در آن حرام خواهد بود. | # چون مدینه شهر مقدسی است، از هر دو ناحیه مورد احترام، و هر نوع خونریزی در آن حرام خواهد بود. | ||
# در موقع بروز اختلاف و نزاع، آخرین داور برای رفع اختلاف، شخص رسول خدا (صلیالله علیه وآله | # در موقع بروز اختلاف و نزاع، آخرین داور برای رفع اختلاف، شخص رسول خدا (صلیالله علیه وآله) خواهد بود. | ||
# امضاکنندگان این پیمان با همدیگر به خیرخواهی و نیکوکاری رفتار خواهند کرد<ref>سیرة النبی، ج۲، ص ۱۱۹-۱۲۳</ref>. | # امضاکنندگان این پیمان با همدیگر به خیرخواهی و نیکوکاری رفتار خواهند کرد<ref>سیرة النبی، ج۲، ص ۱۱۹-۱۲۳</ref>. | ||
=== سال دوم هجرت (سنة الامر) === | === سال دوم هجرت (سنة الامر) === | ||
تغییر قبله: | تغییر قبله: | ||
با وجود بستن پیمان با اهل کتاب، ولی دانشمندان یهود ازروی حسد و کینهورزی به دشمنی با رسول خدا (صلیالله علیه وآله | با وجود بستن پیمان با اهل کتاب، ولی دانشمندان یهود ازروی حسد و کینهورزی به دشمنی با رسول خدا (صلیالله علیه وآله) برخاستند و مدام با واردکردن طعنه به ایشان سعی در سستی اعتقادات مسلمانان داشتند. از جمله این طعنهها، قبله اول مسلمانان بیتالمقدس بود. آنان به رسول خدا (صلیالله علیه وآله) میگفتند: “با ما مخالفت میکند اما بهسوی قبله ما نماز میگزارد<ref>سبل الهدی و الرشاد، ج۳، ص ۵۳۸</ref>. این طعنهها موجب آزار مسلمانان و رسول خدا (صلیالله علیه وآله) میشد، تا اینکه در نیمه ماه رجب، آیه تغییر قبله<ref>سوره بقره، آیه ۱۴۴</ref>، در مسجد بنی سالم بن عوف که امروزه به مسجد ذوقبلتین معروف است، نازل شد و قبله مسلمانان به سمت مکه تغییر یافت. | ||
صدور فرمان جهاد: | صدور فرمان جهاد: | ||
در زمان رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلم)، نبردهای مسلمانان به دو قسمت تقسیم میشد: | در زمان رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلم)، نبردهای مسلمانان به دو قسمت تقسیم میشد: | ||
# جهادهایی که خود رسول خدا (صلیالله علیه وآله | # جهادهایی که خود رسول خدا (صلیالله علیه وآله) در آنها شرکت میکردند که به آنها غزوه میگفتند و تعداد آنها را ۲۶ یا ۲۷ عدد نوشتهاند. | ||
# جهادهایی که رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلم)، یکی از اصحاب خود را فرمانده سپاه میکردند و خود شخصاً در آنها شرکت نمیکردند که به آنها سریه میگویند و تعداد آنها به روایت ابن اسحاق ۳۵ سریه است. | # جهادهایی که رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلم)، یکی از اصحاب خود را فرمانده سپاه میکردند و خود شخصاً در آنها شرکت نمیکردند که به آنها سریه میگویند و تعداد آنها به روایت ابن اسحاق ۳۵ سریه است. | ||
پس از هجرت مسلمانان به مدینه، مشرکان قریش اسباب و وسایل باقیمانده آنان را بهعنوان سرمایه در کاروانهای تجارتی خود استفاده کردند. رسول خدا (صلیالله علیه وآله | پس از هجرت مسلمانان به مدینه، مشرکان قریش اسباب و وسایل باقیمانده آنان را بهعنوان سرمایه در کاروانهای تجارتی خود استفاده کردند. رسول خدا (صلیالله علیه وآله) برای جلوگیری از تجارت اینها، دستور به غارت این کاروانها دادند تا با ناامن کردن راهها، اقتصاد قریش را مختل کنند. به همین دلیل به اصحاب خود دستور جهاد دادند. | ||
اولین سریه در شوال سال اول هجری، سریه عبیدة بن حارث بن مطلب انجام شد و پس از آن سریه حمزه سیدالشهدا، در رمضان همان سال بود که هر دو بدون درگیری با مشرکان بوده است. اولین غزوه، غزوه بواط است که ربیعالاول سال دوم هجری صورت گرفت که بدون نتیجه باقی ماند. پس از این غزوه، غزوههای عُشَیره و سَفَوان یا بدر اولی است. اولین درگیری بین مسلمین و مشرکین در سریه عبدالله بن جحش صورت گرفت که در آن یک نفر از مشرکان کشته شد و غنایمی به دست آمد. | اولین سریه در شوال سال اول هجری، سریه عبیدة بن حارث بن مطلب انجام شد و پس از آن سریه حمزه سیدالشهدا، در رمضان همان سال بود که هر دو بدون درگیری با مشرکان بوده است. اولین غزوه، غزوه بواط است که ربیعالاول سال دوم هجری صورت گرفت که بدون نتیجه باقی ماند. پس از این غزوه، غزوههای عُشَیره و سَفَوان یا بدر اولی است. اولین درگیری بین مسلمین و مشرکین در سریه عبدالله بن جحش صورت گرفت که در آن یک نفر از مشرکان کشته شد و غنایمی به دست آمد. | ||
جنگ بدر: | جنگ بدر: | ||
خط ۱۴۴: | خط ۱۴۴: | ||
=== سال سوم هجرت === | === سال سوم هجرت === | ||
از وقایع سال سوم هجری میتوان به واکنش پیامبر (صلیالله علیه وآله | از وقایع سال سوم هجری میتوان به واکنش پیامبر (صلیالله علیه وآله) به توهینها و تحریکات شاعران یهودی و مشرک اشاره کرد. همچنین غزوههای ذی امر و بحران و سریههای محمد بن مسلمه و قرده در این سال اتفاق افتادند. | ||
اما مهمترین اتفاق سال سوم هجری غزوه احد است که در هفتم شوال آن سال اتفاق افتاد و هفتاد مسلمان از جمله: حمزه بن عبدالمطلب، مصعب بن عمیر و... به شهادت رسیدند و هفتاد مسلمان دیگر زخمی شدند. | اما مهمترین اتفاق سال سوم هجری غزوه احد است که در هفتم شوال آن سال اتفاق افتاد و هفتاد مسلمان از جمله: حمزه بن عبدالمطلب، مصعب بن عمیر و... به شهادت رسیدند و هفتاد مسلمان دیگر زخمی شدند. | ||
همچنین در این سال غزوه حمراء الأسد بلافاصله بعد از احد اتفاق افتاد و امام حسن مجتبی (علیهالسلام) نیز در نیمه ماه رمضان این سال متولد شدند. | همچنین در این سال غزوه حمراء الأسد بلافاصله بعد از احد اتفاق افتاد و امام حسن مجتبی (علیهالسلام) نیز در نیمه ماه رمضان این سال متولد شدند. | ||
=== سال چهارم هجرت === | === سال چهارم هجرت === | ||
در این سال دو حادثه تلخ برای اسلام و مسلمین رخ داد. اولین حادثه، حادثه رجیع و دومین حادثه، واقعه بئر معونه بود که در اولی، گروهی از اعراب خارج مدینه، از رسول خدا (صلیالله علیه وآله | در این سال دو حادثه تلخ برای اسلام و مسلمین رخ داد. اولین حادثه، حادثه رجیع و دومین حادثه، واقعه بئر معونه بود که در اولی، گروهی از اعراب خارج مدینه، از رسول خدا (صلیالله علیه وآله) درخواست کردند تا عدهای مبلغ را به قبیله آنها بفرستد تا آنها را به اسلام دعوت کنند. رسول خدا (صلیالله علیه وآله) نیز شش نفر از اصحاب خود را به همراه آنها فرستادند. ولی آنها این شش نفر را به شهادت رساندند. در حادثه دوم نیز، یک نفر از مردم نجد از رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلم)، درخواست فرستادن مبلغانی کرد که حضرت چهل نفر را همراه او فرستادند که همه آنها به جز یک نفرشان مانند افراد رجیع به شهادت رسیدند. گویند خبر شهادت هر دو گروه را در یک شب به رسول خدا (صلیالله علیه وآله) رساندند. | ||
دیگر وقایع سال چهارم هجری عبارتاند از: | دیگر وقایع سال چهارم هجری عبارتاند از: | ||
# غزوه بنی نضیر، غزوه ذات الرقاع و غزوه بدرالموعد | # غزوه بنی نضیر، غزوه ذات الرقاع و غزوه بدرالموعد | ||
خط ۱۶۳: | خط ۱۶۳: | ||
=== سال ششم هجرت (سنة الاستئناس) === | === سال ششم هجرت (سنة الاستئناس) === | ||
تعداد سریههای سال ششم بسیار زیاد است. از غزوههایی که در این سال اتفاق افتاد میتوان به غزوه بنی لحیان، غزوه ذی قرد و غزوه بنی مصطلق اشاره کرد. ولی بی شک مهمترین رویداد این سال، صلح حدیبیه است که در قرآن در سوره فتح از آن بهعنوان فتحالمبین یاد میشود. | تعداد سریههای سال ششم بسیار زیاد است. از غزوههایی که در این سال اتفاق افتاد میتوان به غزوه بنی لحیان، غزوه ذی قرد و غزوه بنی مصطلق اشاره کرد. ولی بی شک مهمترین رویداد این سال، صلح حدیبیه است که در قرآن در سوره فتح از آن بهعنوان فتحالمبین یاد میشود. | ||
رسول خدا (صلیالله علیه وآله | رسول خدا (صلیالله علیه وآله) در [[ذی القعده|ذیالقعده]] این سال بهقصد عمره بی آن که جنگی در نظر داشته باشد، آهنگ مکه کرد. قریش که دیگر از رویارویی با مسلمانان خسته شده بود، با فرستادن سفرایی صلحی را با رسول خدا (صلیالله علیه وآله) در منطقه حدیبیه امضا کرد. مفاد صلح حدیبیه چنین بود: | ||
# به مدت ده سال صلحی بین دو طرف برقرار شود و جنگی در کار نباشد. | # به مدت ده سال صلحی بین دو طرف برقرار شود و جنگی در کار نباشد. | ||
# مسلمانان هر که را که بی اجازه قریش به مدینه آمد به نزد قریش پس بفرستند. | # مسلمانان هر که را که بی اجازه قریش به مدینه آمد به نزد قریش پس بفرستند. | ||
خط ۱۶۹: | خط ۱۶۹: | ||
# هر دو طرف با هر قبیلهای که میخواهند، مختار به همپیمانیاند. | # هر دو طرف با هر قبیلهای که میخواهند، مختار به همپیمانیاند. | ||
# سپاه اسلام امسال را به مدینه بازمیگردد و سال بعد برای سه روز میتواند به مکه بیاید. | # سپاه اسلام امسال را به مدینه بازمیگردد و سال بعد برای سه روز میتواند به مکه بیاید. | ||
همچنین قبل از امضای صلحنامه، پیامبر از مسلمانان در کنار درختی بیعت گرفت که در صورت بروز جنگ میان آنها و قریش، از پیامبر (صلیالله علیه وآله | همچنین قبل از امضای صلحنامه، پیامبر از مسلمانان در کنار درختی بیعت گرفت که در صورت بروز جنگ میان آنها و قریش، از پیامبر (صلیالله علیه وآله) دفاع کنند. این بیعت به بیعت رضوان یا بیعت شجره معروف است. | ||
همچنین در این سال رسول خدا (صلیالله علیه وآله | همچنین در این سال رسول خدا (صلیالله علیه وآله) نامههایی را به همراه سفیرانی به سمت کشورهای روم، ایران، مصر، عمان، یمن و بحرین فرستادند. پس از صلح حدیبیه و کنار رفتن قریش بهعنوان جدیتری خطر برای اسلام، رسول خدا (صلیالله علیه وآله) فرصت پیدا کردند تا کارهای دیگری را از جمله جهانی کردن رسالتشان انجام دهند، به همین دلیل نامههایی را به سران قدرتهای آن زمان یعنی روم و ایران و کشورهای تابعه اینان فرستادند و آنها را به اسلام دعوت کردند. | ||
=== سال هفتم هجرت === | === سال هفتم هجرت === | ||
در این سال نیز سریههای زیادی اتفاق افتاد. همچنین در ذیالقعده این سال، حج عمرهای که در سال گذشته محقق نشده بود، انجام شد که عمرة القضاء معروف است. مهمترین اتفاق این سال غزوه خیبر است. در این غزوه رسول خدا (صلیالله علیه وآله | در این سال نیز سریههای زیادی اتفاق افتاد. همچنین در ذیالقعده این سال، حج عمرهای که در سال گذشته محقق نشده بود، انجام شد که عمرة القضاء معروف است. مهمترین اتفاق این سال غزوه خیبر است. در این غزوه رسول خدا (صلیالله علیه وآله) خطر یهودیان را برای همیشه از بین برد. از دیگر اتفاقات این سال بازگشت مهاجران حبشه به سرپرستی جعفر بن ابیطالب به مدینه است. | ||
=== سال هشتم هجرت === | === سال هشتم هجرت === | ||
در این سال یکی از مهمترین اتفاقات تاریخ اسلام افتاد و آن فتح مکه به دست مسلمانان بود. پس از آنکه قریش پیمانی را که در حدیبیه با رسول خدا (صلیالله علیه وآله | در این سال یکی از مهمترین اتفاقات تاریخ اسلام افتاد و آن فتح مکه به دست مسلمانان بود. پس از آنکه قریش پیمانی را که در حدیبیه با رسول خدا (صلیالله علیه وآله) بسته بود را شکست، پیامبر به همراهی دههزار نفر از مسلمانان از مدینه عازم مکه شدند. حرکت سپاه بهصورت مخفیانه بود و تنها زمانی قریشیان از سپاه رسول خدا (صلیالله علیه وآله) آگاه شدند که آتشهای افروخته شده در اردوی سپاه اسلام را مشاهده نمودند. ابوسفیان که دید نمیتوان در برابر سپاه اسلام مقاومت کند، بالاجبار اسلام آورد و از رسول خدا (صلیالله علیه وآله) امان خواست. رسول خدا (صلیالله علیه وآله) به مردم مکه اعلام کردند هر که در خانه خود بماند، یا به خانه ابوسفیان برود و یا در مسجدالحرام باشد در امان است مگر چند نفر که رسول خدا امان را از آنها برداشت. هنگامیکه سپاه اسلام وارد مکه شد، رسول خدا (صلیالله علیه وآله) به همراه حضرت علی (علیهالسلام) وارد کعبه شدند و آنجا را از بتها پاک کردند. | ||
از جمله اتفاقات دیگر این سال میتوان به سریه موته در کنار تعداد بسیار زیاد سریههای سال هشتم هجری اشاره کرد که اولین رویارویی سپاه اسلام با رومیان بود و در آن سه تن از سرداران اسلام و اصحاب پیامبر یعنی پسرعموی ایشان جعفر طیّار، پسرخوانده ایشان زید بن حارثه و عبدالله بن رواحه به شهادت رسیدند. غزوههای مهم دیگری که در این سال اتفاق افتاد، یکی غزوه طائف و دیگری غزوه حنین که میدانی دیگر برای آزمایش یاران راستین رسول خدا (صلیالله علیه وآله | از جمله اتفاقات دیگر این سال میتوان به سریه موته در کنار تعداد بسیار زیاد سریههای سال هشتم هجری اشاره کرد که اولین رویارویی سپاه اسلام با رومیان بود و در آن سه تن از سرداران اسلام و اصحاب پیامبر یعنی پسرعموی ایشان جعفر طیّار، پسرخوانده ایشان زید بن حارثه و عبدالله بن رواحه به شهادت رسیدند. غزوههای مهم دیگری که در این سال اتفاق افتاد، یکی غزوه طائف و دیگری غزوه حنین که میدانی دیگر برای آزمایش یاران راستین رسول خدا (صلیالله علیه وآله) بود و نبردی بود بین مسلمانان و مشرکان قبیله هوازن و ثقیف. | ||
=== سال نهم هجرت (سنة الوفود) === | === سال نهم هجرت (سنة الوفود) === | ||
پس از آنکه در سال هشتم هجری قریشیان تسلیم مسلمانان شدند، دیگر قبایل عرب نیز دیگر در خود توان ایستادگی در برابر رسول خدا (صلیالله علیه وآله | پس از آنکه در سال هشتم هجری قریشیان تسلیم مسلمانان شدند، دیگر قبایل عرب نیز دیگر در خود توان ایستادگی در برابر رسول خدا (صلیالله علیه وآله) را نمیدیدند، به همین دلیل همگی تسلیم اسلام شدند. پیمانی را که سران این قبایل با رسول خدا (صلیالله علیه وآله) میبستند را «وفد» میگویند. در این سال همچنین آخرین غزوه رسول خدا (صلیالله علیه وآله) یعنی غزوه تبوک اتفاق افتاد. در این غزوه بسیاری از چهرههای منافقان، پرده از چهره خود برداشتند. هم چنین در این غزوه عدهای قصد ترور رسول خدا (صلیالله علیه وآله) را در عقبه داشتند که در کار خود ناموفق بودند، این افراد به اصحاب عقبه معروفاند. در این سال همچون سالهای قبل، سریههای بسیاری اتفاق افتاد که بیشتر آنها در جهت تخریب بتخانهها بوده است. ابلاغ سوره برائت توسط علی بن ابیطالب (علیهالسلام) نیز در این سال اتفاق افتاده است. | ||
=== سال دهم هجرت === | === سال دهم هجرت === | ||
در این سال بود که رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلم)، حضرت علی (علیهالسلام) را به یمن فرستادند تا مردم آنجا را به اسلام دعوت کنند و ایشان در سفر خود به یمن موفق شدند تا قبایل بسیاری از یمنیان را مسلمان کنند. همچنین در اواخر این سال مدعیان دروغین شروع به مبارزه با مسلمانان کردند. | در این سال بود که رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلم)، حضرت علی (علیهالسلام) را به یمن فرستادند تا مردم آنجا را به اسلام دعوت کنند و ایشان در سفر خود به یمن موفق شدند تا قبایل بسیاری از یمنیان را مسلمان کنند. همچنین در اواخر این سال مدعیان دروغین شروع به مبارزه با مسلمانان کردند. | ||
ولی مهمترین اتفاق در تاریخ اسلام، اعلام خلافت امیرالمؤمنین امام علی (علیهالسلام) در روز غدیر است. شیخ کلینی روایت کرده که: حضرت رسول (صلیالله علیه وآله | ولی مهمترین اتفاق در تاریخ اسلام، اعلام خلافت امیرالمؤمنین امام علی (علیهالسلام) در روز غدیر است. شیخ کلینی روایت کرده که: حضرت رسول (صلیالله علیه وآله) بعد از هجرت، ده سال در مدینه ماند و حج به جا نیاورد تا آن که در سال دهم خداوند عالمیان این آیه را فرستاد که: «و أذّن فی النّاس بالحجّ یأتوک رجالا و علی کلّ ضامر یأتین من کلّ فجّ عمیق، لیشهدوا منافع لهم»؛ و در میان مردم برای ادای حج بانگ برآور تا پیاده و سوار بر هر شتر لاغری که از هر راه دوری میآیند بهسوی تو روی آورند. <ref>سوره حج آیه ۲۲</ref>. | ||
وقتی حضرت رسول صلیالله علیه و آله و سلم از اعمال حجة الوداع فارغ شد، متوجه مدینه شد و حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام و سایر مسلمانان در خدمت آن حضرت بودند و چون به غدیر خم رسیدند. حقتعالی این آیه را فرستاد: «یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیک مِنْ رَبِّک». یعنی: «ای پیغمبر بزرگوار! برسان به مردم آن چه فرستاده شده است بهسوی تو از جانب پروردگار تو (در باب نص بر امامت علی بن ابیطالب و خلیفه نمودن او در میان امت خود)». پس فرمود: «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یعْصِمُک مِنَ النَّاسِ»؛ پس اگر نکنی رسالت خدا را نرساندهای و خدا تو را نگاه میدارد از شر مردم. | وقتی حضرت رسول صلیالله علیه و آله و سلم از اعمال حجة الوداع فارغ شد، متوجه مدینه شد و حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام و سایر مسلمانان در خدمت آن حضرت بودند و چون به غدیر خم رسیدند. حقتعالی این آیه را فرستاد: «یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیک مِنْ رَبِّک». یعنی: «ای پیغمبر بزرگوار! برسان به مردم آن چه فرستاده شده است بهسوی تو از جانب پروردگار تو (در باب نص بر امامت علی بن ابیطالب و خلیفه نمودن او در میان امت خود)». پس فرمود: «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یعْصِمُک مِنَ النَّاسِ»؛ پس اگر نکنی رسالت خدا را نرساندهای و خدا تو را نگاه میدارد از شر مردم. | ||
رسول اکرم صلیالله علیه و آله در آنجا خطبه غدیر خم را قرائت فرمودند و حضرت علی علیهالسلام را به جانشینی خود معرفی کردند. سپس همه بر گرد رسول خدا صلیالله علیه و اله و سلم و امیرالمؤمنین علیهالسلام جمع شدند و با آن حضرت مصافحه کردند و بیعت نمودند.لازم به ذکر است که بیشتر مطالب مطرح شده در موضوع خلافت و جریان غدیر و آیه ابلاغ بر اساس دیدگاه شیعه تنظیم گردیده که با دیدگاه عالمان اهل سنت در این مساله متفاوت است . | رسول اکرم صلیالله علیه و آله در آنجا خطبه غدیر خم را قرائت فرمودند و حضرت علی علیهالسلام را به جانشینی خود معرفی کردند. سپس همه بر گرد رسول خدا صلیالله علیه و اله و سلم و امیرالمؤمنین علیهالسلام جمع شدند و با آن حضرت مصافحه کردند و بیعت نمودند.لازم به ذکر است که بیشتر مطالب مطرح شده در موضوع خلافت و جریان غدیر و آیه ابلاغ بر اساس دیدگاه شیعه تنظیم گردیده که با دیدگاه عالمان اهل سنت در این مساله متفاوت است . | ||
=== سال یازدهم هجرت === | === سال یازدهم هجرت === | ||
رحلت پیامبر اکرم (صلیالله علیه وآله | رحلت پیامبر اکرم (صلیالله علیه وآله) در اواخر [[صفر المظفر|ماه صفر]] این سال واقع شد. | ||
==== رحلت یا شهادت ==== | ==== رحلت یا شهادت ==== | ||
دلایل بسیاری وجود دارد که شهادت ناشی از مسمومیت پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلّم) را تأیید مینمایند. این دلایل و روایات، از تواتر معنوی برخوردارند؛ یعنی هرچند که الفاظ و توصیفات آنها کاملاً با یکدیگر مشابه نیستند، اما از مجموع آنها، میتوان موضوع مورد بحث را ثابت نمود. اکنون به تعدادی از این روایات با استناد به کتب فریقین اشاره مینماییم: | دلایل بسیاری وجود دارد که شهادت ناشی از مسمومیت پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلّم) را تأیید مینمایند. این دلایل و روایات، از تواتر معنوی برخوردارند؛ یعنی هرچند که الفاظ و توصیفات آنها کاملاً با یکدیگر مشابه نیستند، اما از مجموع آنها، میتوان موضوع مورد بحث را ثابت نمود. اکنون به تعدادی از این روایات با استناد به کتب فریقین اشاره مینماییم: | ||
خط ۲۱۵: | خط ۲۱۵: | ||
سنت پیامبر اکرم که عبارت است از قول (سخن)، فعل (رفتار) و تقریر آن حضرت، در کنار [[قرآن]]، یکی از منابع مهم تفکر مذهبی اسلام در تمام مذاهب آن است؛ بنابراین هرگاه حدیثی معتبر از پیامبر نقل شود، بدان عمل میشود و این کار را عمل به سنت میگویند. [[مذهب شیعه|شیعه]] با تأسی به [[حدیث ثقلین]] که یکی از موارد سنت آن حضرت است، قول و فعل و تقریر معصومان را نیز همچون سنت آن حضرت حجت میداند<ref>رجوع شود به کتاب شیعه در اسلام، علامه طباطبائی، بخش دوم: «تفکر مذهبی شیعه»</ref>. | سنت پیامبر اکرم که عبارت است از قول (سخن)، فعل (رفتار) و تقریر آن حضرت، در کنار [[قرآن]]، یکی از منابع مهم تفکر مذهبی اسلام در تمام مذاهب آن است؛ بنابراین هرگاه حدیثی معتبر از پیامبر نقل شود، بدان عمل میشود و این کار را عمل به سنت میگویند. [[مذهب شیعه|شیعه]] با تأسی به [[حدیث ثقلین]] که یکی از موارد سنت آن حضرت است، قول و فعل و تقریر معصومان را نیز همچون سنت آن حضرت حجت میداند<ref>رجوع شود به کتاب شیعه در اسلام، علامه طباطبائی، بخش دوم: «تفکر مذهبی شیعه»</ref>. | ||
== پیامبر اکرم در روایات == | == پیامبر اکرم در روایات == | ||
امام صادق علیهالسلام: رسول خدا (صلیالله علیه وآله | امام صادق علیهالسلام: رسول خدا (صلیالله علیه وآله) به روش بندگان طعام میخورد، بی خوان و به روش بندگان مینشست یعنی دوزانو و بر زمین میخوابید، بی فراش و میدانست که او بنده است. در حدیث دیگر فرمود که: بهترین نان خورشها نزد آن حضرت سرکه و زیت بود<ref>سنن النبی، علامه طباطبائی.</ref>. امام صادق علیهالسلام: رسول خدا صلیالله علیه و آله هیچگاه بهاندازه ژرفای خرد خود با بندگان سخن نگفت. رسول خدا صلیالله علیه و آله فرمود: ما، جماعت پیامبران، دستور داریم که با مردم به فراخور فهم و خردهایشان سخن بگوییم<ref>حکم النبی الأعظم صلیالله علیه و آله و سلم (محمدی ریشهری)، ج۲، ص۲۶۴.</ref>.امام علی علیهالسلام در وصف پیامبر صلیالله علیه و آله فرمودند: خداوند او را از شجره پیامبران و چراغدان (و جایگاه) روشنایی و بلندای پیشانی (خاندانی بلندپایه و شریف) و ناف مکه و چراغهای تاریکی و چشمههای حکمت، برگزید<ref>بحارالانوار (علامه مجلسی)، ج۳۴، ص۲۴۰.</ref>. امام علی علیهالسلام: و گواهی میدهم که محمد بنده خدا و فرستاده اوست و سرور بندگانش میباشد. هر زمان خداوند آفریدگان را به دو شاخه تقسیم کرد، او را در بهترین شاخه قرار داد، نه آلودهدامنی در وجود او سهیم شد و نه گنهکاری در وجودش شریک گشت<ref>بحارالانوار (علامه مجلسی)، ج۶۶، ص۳۱۱.</ref>. امام علی علیهالسلام درباره بعثت پیامبر صلیالله علیه و آله: خداوند در روزگاری او را برانگیخت که مردم گمراه و سرگردان بودند و در فتنه و فساد دستوپا میزدند. هوسها آنان را دلباخته خودکرده و از راه به درشان برده بود<ref>بحارالانوار (علامه مجلسی)، ج۱۸، ص۲۱۹.</ref>. | ||
== شئون پیامبر اکرم == | == شئون پیامبر اکرم == | ||
شهید مطهری بر اساس قرآن کریم سه مقام برای پیامبر اکرم صلی اله علیه و اله برمیشمارد که از طرف خداوند به آن حضرت داده شده است و از ناحیه آن حضرت به ائمه علیهمالسلام که خلفای آن حضرتاند، میرسد: | شهید مطهری بر اساس قرآن کریم سه مقام برای پیامبر اکرم صلی اله علیه و اله برمیشمارد که از طرف خداوند به آن حضرت داده شده است و از ناحیه آن حضرت به ائمه علیهمالسلام که خلفای آن حضرتاند، میرسد: |