confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
رِباط در لغت چیزی را گویند که مَشک و چهار پا و غیر آن را به وسیله آن ببندند و در اصل، عبارت است از: بستن اسب در نقطهای معین و تأسیس ساخلو برای مرزبانی. جمع آن رُبُطْ است. <ref> جوهری، ابراهیم بن حماد، الصحاح اللغة، کلمه ربط</ref> | رِباط در لغت چیزی را گویند که مَشک و چهار پا و غیر آن را به وسیله آن ببندند و در اصل، عبارت است از: بستن اسب در نقطهای معین و تأسیس ساخلو برای مرزبانی. جمع آن رُبُطْ است. <ref> جوهری، ابراهیم بن حماد، الصحاح اللغة، کلمه ربط</ref> | ||
=معنای اصطلاحی رباط= | |||
در اصطلاح، رباط و مرابط به مرز داری، اقامت گزیدن در مرز، نگهبانی دادن در اطراف کشور و مرزها، دیدبانی برای آگاهی از احوال دشمن و حفظ کشور از حمله آنان اطلاق میشود.<ref>حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقها، ج۹، ص۴۵۱</ref> | |||
=تاریخچه و پیشینه= | =تاریخچه و پیشینه= |