۸۸٬۱۲۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''مازیاریه''' پیروان مازیار و از خرمدینان بودند. آنها از اتباع مازیار فرزند قارن بودند که پس از قتل مازیار، سالیان سال در طبرستان (مازندران) با لشکریان عرب مبارزه میکردند و تا مدتها بعد از قرن سوم هجری قمری دوام داشتند | {{جعبه اطلاعات فرق و مذاهب | ||
</ref> | | عنوان = مازیاریه | ||
| تصویر = | |||
| توضیح تصویر = | |||
| نام = | |||
| نام رایج = | |||
| تاریخ شکل گیری = | |||
| قرن شکل گیری = | |||
| مبدأ شکل گیری = از خرمدینان | |||
| موسس = مازیار فرزند قارن | |||
| عقیده = | |||
}} | |||
'''مازیاریه''' پیروان مازیار و از خرمدینان بودند. آنها از اتباع مازیار فرزند قارن بودند که پس از قتل مازیار، سالیان سال در طبرستان (مازندران) با لشکریان عرب مبارزه میکردند و تا مدتها بعد از قرن سوم هجری قمری دوام داشتند<ref>بغدادی عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، ص 277</ref> <ref>صفا ذبیح الله، تاریخ ادبیات در ایران، ج 1، ص 61</ref>. | |||
== تاریخچه == | البته در برخی از منابع آمده است که خرّمیان در واقع، فرقهای با نامهای مُحَمِّره، جاودانیه، بابکیه و مازیاریه بودند<ref>عاطف سلّام عبدالمحسن، ابحاث فی الادبالعربی: الثورةالبابکیة و اثرها فی الادبالعربی، قاهره، سال ۱۹۶۸ میلادی، ج۱، ص۵۰ـ ۵۱.</ref>. | ||
مازیار از خاندان امرای محلی قدیم طبرستان بود و پدرش قارن نام داشت. وی پس از فوت پدر به دربار [[مأمون]] خلیفه [[عباسیان|عباسی]] رفت و اسلام را برگزید. مامون نام محمد را برای او انتخاب کرد و حاکمیت بخشی از طبرستان و رویان را به او سپرد. مازیار وقتی به طبرستان بازگشت، عموی خویش را به قتل رساند و تمام طبرستان را تصرف کرد و خود را گیل گیلان و اسپهبد اسپهبدان نامید. در روزگار [[معتصم عباسی|معتصم]] عباسی به دلیل اختلافی که با طاهریان پیدا کرد، از فرستادن خراج طبرستان برای عبدالله بن طاهر که طبرستان نیز در حوزه امارت او بود، سر باز زد و برای مدتی خراج را بدون واسطه نزد خلیفه فرستاد و سرانجام به سبب تحریک افشین که خود دشمن طاهریان بود و چشم طمعی به [[خراسان]] داشت، از فرستادن خراج خودداری کرد. | |||
مازیار در سال 224 هجری قمری، آشکارا بر [[خلیفه]] خروج کرد و مذهب سرخعلمان( محمره، | ==تاریخچه== | ||
مازیار از خاندان امرای محلی قدیم طبرستان بود و پدرش قارن نام داشت. وی پس از فوت پدر به دربار [[مأمون عباسی|مأمون]] خلیفه [[عباسیان|عباسی]] رفت و اسلام را برگزید. مامون نام محمد را برای او انتخاب کرد و حاکمیت بخشی از طبرستان و رویان را به او سپرد. مازیار وقتی به طبرستان بازگشت، عموی خویش را به قتل رساند و تمام طبرستان را تصرف کرد و خود را گیل گیلان و اسپهبد اسپهبدان نامید. در روزگار [[معتصم عباسی|معتصم]] عباسی به دلیل اختلافی که با طاهریان پیدا کرد، از فرستادن خراج طبرستان برای عبدالله بن طاهر که طبرستان نیز در حوزه امارت او بود، سر باز زد و برای مدتی خراج را بدون واسطه نزد خلیفه فرستاد و سرانجام به سبب تحریک افشین که خود دشمن طاهریان بود و چشم طمعی به [[خراسان]] داشت، از فرستادن خراج خودداری کرد. | |||
مازیار در سال 224 هجری قمری، آشکارا بر [[خلیفه]] خروج کرد و مذهب سرخعلمان (محمره، سرخپوشان، سرخجامگان) را علنی کرد و نامش را آیین خرمدینان نهاد. او کشاورزان را تحریک کرد تا بر خداوندان مسلمان خویش بشورند و اموالشان را غارت کنند و خود وی در طبرستان مسجدها را ویران کرد و برج و باروهای ساری، آمل و تمیشه را خراب کرد و عده زیادی از [[مسلمانان]] را از ساری و آمل دستگیر کرد و در هرمزآباد -مکانی بین ساری و آمل- حبس کرد و خراج یک ساله را در دو ماه با زور و فشار از مردم گرفت و همچنین مخالفانش را به سرخعلمان خویش سپرد تا هلاک کنند. | |||
این سرخعلمان ظاهرا علاوه بر خرمدینان و [[مجوس|مجوسان]]، شامل ناراضیان دیگر هم بودند. نهضت مازیار دیری نپائید و به زودی فرو نشست. | این سرخعلمان ظاهرا علاوه بر خرمدینان و [[مجوس|مجوسان]]، شامل ناراضیان دیگر هم بودند. نهضت مازیار دیری نپائید و به زودی فرو نشست. | ||
== آداب و رسوم == | ==آداب و رسوم== | ||
در منابع آمده است که مازیار دین محمّره (سرخعلمان) را در گرگان و مازندران آشکار کرد. پیروان این آیین در مناطق کوهستانی آن دیار جشنی برپا میکردند و مردانشان پس از میگساری و ساز و نواز در تاریکی شب در هم میآمیختند. | در منابع آمده است که مازیار دین محمّره (سرخعلمان) را در گرگان و مازندران آشکار کرد. پیروان این آیین در مناطق کوهستانی آن دیار جشنی برپا میکردند و مردانشان پس از میگساری و ساز و نواز در تاریکی شب در هم میآمیختند. | ||
== عاقبت مازیار == | ==عاقبت مازیار== | ||
عبداللّه بن طاهر امیر خراسان، عموی خویش حسنبنحسین را برای دفع مازیار فرستاد و معتصم خلیفه نیز لشکری گسیل داشت. مازیار پیش از جنگ و ظاهرا در پی خیانت برادرش کوهیار به دست حسنبنحسین گرفتار شد و سپس او را به سامرا بردند و در آنجا پرداخت مبلغی را برای آزادی خویش پیشنهاد کرد، امّا خلیفه نپذیرفت و دستور داد تا وی را به قتل رساندند و جسدش را نزدیک جسد بابک بر دار کردند. نقل دیگری نیز هست که مازیار در جنگ با شهریاربنشروین باوندی مغلوب شد و در سال 201 هجری قمری به مأمون پناه برد و سپس با موسیبنحفص جنگیده و سرانجام بر معتصم شورید و در سال 204 هجری قمری به امر آن خلیفه به ضرب تازیانه کشته شد و جسدش را در سامرا به دار آویختند | عبداللّه بن طاهر امیر خراسان، عموی خویش حسنبنحسین را برای دفع مازیار فرستاد و معتصم خلیفه نیز لشکری گسیل داشت. مازیار پیش از جنگ و ظاهرا در پی خیانت برادرش کوهیار به دست حسنبنحسین گرفتار شد و سپس او را به سامرا بردند و در آنجا پرداخت مبلغی را برای آزادی خویش پیشنهاد کرد، امّا خلیفه نپذیرفت و دستور داد تا وی را به قتل رساندند و جسدش را نزدیک جسد بابک بر دار کردند. نقل دیگری نیز هست که مازیار در جنگ با شهریاربنشروین باوندی مغلوب شد و در سال 201 هجری قمری به مأمون پناه برد و سپس با موسیبنحفص جنگیده و سرانجام بر معتصم شورید و در سال 204 هجری قمری به امر آن خلیفه به ضرب تازیانه کشته شد و جسدش را در سامرا به دار آویختند<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 382 با ویرایش و اصلاح عبارات</ref> <ref>طبری محمد بن جریر، تاریخ طبرى تاریخ الامم و الملوک، 13 جلدی، لیدن، سال 1876- 1901 میلادی، بخش مربوط به حوادث سال 224 هجری قمری</ref> <ref>بغدادی عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، با اهتمام محمد زاهد بن حسن الکوثرى، قاهره، سال 1948میلادی، ص 161</ref> <ref>زرین کوب عبدالحسین، تاریخ ایران بعد از اسلام، تهران، چاپ چهارم، سال 1362 شمسی، ص 546- 547.</ref>. | ||
<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 382 با ویرایش و اصلاح عبارات</ref> <ref>طبری محمد بن جریر، تاریخ طبرى تاریخ الامم و الملوک، 13 جلدی، لیدن، سال 1876- 1901 میلادی، بخش مربوط به حوادث سال 224 هجری قمری</ref> <ref>بغدادی عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، با اهتمام محمد زاهد بن حسن الکوثرى، قاهره، سال 1948میلادی، ص 161</ref> <ref>زرین کوب عبدالحسین، تاریخ ایران بعد از اسلام، تهران، چاپ چهارم، سال 1362 شمسی، ص 546- 547.</ref> | |||
== پانویس == | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||