پرش به محتوا

تحریف قرآن از منظر فریقین (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «<sub> <div class="wikiInfo"> {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | |- !عنوان مقاله!! data-type="aut...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹۱: خط ۹۱:


=== ابوزهره  ===
=== ابوزهره  ===
ایشان اظهار می دارد برادران شیعه ما نظیر سید مرتضی و ...قول به تحریف قران را مستلزم تشکیک در معجزه پیامبر ص و انکار ضروری دین دانسته اند  بنابر این انتساب قول به تحریف قران به همه شیعیان افترائی بیش نیست -  
ایشان اظهار می دارد برادران شیعه ما نظیر سید مرتضی و ...قول به تحریف قران را مستلزم تشکیک در معجزه پیامبر ص و انکار ضروری دین دانسته اند  بنابر این انتساب قول به تحریف قران به همه شیعیان افترائی بیش نیست -  


   
   
=== امام محمد غزالی ===
=== امام محمد غزالی ===
ایشان در رد اتهام قول به تحریف به شیعیان اظهار می دارد : در مجلسی که مخالفین شیعه در ان حضور داشتند ادعا شد که قران شیعه با قران های موجود بین مسلمانان متفاوت است از انان خواستم اگر چنین است ان را بمن نشان دهید .چرا تا کنون کسی ان نسخه تحریف شده را مشاهده ننموده است ؟ ادعای کذبی که در طی مدت طولانی به شیعیان نسبت داده شده و هیچگاه اثبات نشده است .  
ایشان در رد اتهام قول به تحریف به شیعیان اظهار می دارد : در مجلسی که مخالفین شیعه در ان حضور داشتند ادعا شد که قران شیعه با قران های موجود بین مسلمانان متفاوت است از انان خواستم اگر چنین است ان را بمن نشان دهید .چرا تا کنون کسی ان نسخه تحریف شده را مشاهده ننموده است ؟ ادعای کذبی که در طی مدت طولانی به شیعیان نسبت داده شده و هیچگاه اثبات نشده است .  


   
   
خط ۱۰۲: خط ۱۰۲:


هر چند اقلیتی  در اهل سنت نظیر اقلیت در بین شیعیان ،  قائل به تحریف قران  هستند   
هر چند اقلیتی  در اهل سنت نظیر اقلیت در بین شیعیان ،  قائل به تحریف قران  هستند   
  اما  قاطبه اهل سنت  و اعلام انان  قائل به عدم تحریف قران  می باشند چنانکه الوسی در "روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم " ادعای برخی در نسبت تحریف قران به اهل سنت  را بشدت نفی کرده و در زمینه  اجماع اهل سنت بر عدم تحریف قران  اظهار می دارد  :   
اما  قاطبه اهل سنت  و اعلام انان  قائل به عدم تحریف قران  می باشند چنانکه الوسی در "روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم " ادعای برخی در نسبت تحریف قران به اهل سنت  را بشدت نفی کرده و در زمینه  اجماع اهل سنت بر عدم تحریف قران  اظهار می دارد  :   
...لأنهم‏ أجمعوا على عدم وقوع النقص فيما تواتر قرآنا كما هو موجود بين الدفتين اليوم،   
...لأنهم‏ أجمعوا على عدم وقوع النقص فيما تواتر قرآنا كما هو موجود بين الدفتين اليوم،   
در اینجا گفتار برخی از اعلام  اهل سنت  را در عدم تحریف قران  -که غالبا در کتب تفسیری شان ذکر  گردیده است - بیان می کنیم :  
در اینجا گفتار برخی از اعلام  اهل سنت  را در عدم تحریف قران  -که غالبا در کتب تفسیری شان ذکر  گردیده است - بیان می کنیم :  
خط ۱۳۵: خط ۱۳۵:


نکته اول  : نسخ تلاوت در کتب اهل سنت و ارتباط ان با تحریف قران  
نکته اول  : نسخ تلاوت در کتب اهل سنت و ارتباط ان با تحریف قران  
  هر چند از مبانی مسلم قاطبه اهل سنت ، عدم تحریف قران بوده اما در کتب علوم قرانی اهل سنت مباحثی در زمینه نسخ قران مطرح گردیده است که لازمه پذیرش انها  در برخی از صور قبول تحریف در قران کریم می باشد.  
هر چند از مبانی مسلم قاطبه اهل سنت ، عدم تحریف قران بوده اما در کتب علوم قرانی اهل سنت مباحثی در زمینه نسخ قران مطرح گردیده است که لازمه پذیرش انها  در برخی از صور قبول تحریف در قران کریم می باشد.  


در اینجا بعنوان نمونه  بخشی  از گفتار سیوطی را در الاتقان -در مبحث نسخ- بیان می کنیم  :  
در اینجا بعنوان نمونه  بخشی  از گفتار سیوطی را در الاتقان -در مبحث نسخ- بیان می کنیم  :  




خط ۱۶۰: خط ۱۶۰:
  باید گفت  : به رغم گفتاری که از شیخ مفید ره در زمینه تفاوت قران با قرانی که امام علی ع به جمع ان اقدام نمود ذکر شد ایشان و همه کسانی که قائل به چنین امری هستند خود را در مقام عمل ملتزم به قران موجود دانسته  و همه ان را کلام الله می دانند . اینان  معتقدند که ائمه علیهم السلام  امر به قرائت قران موجود نموده  و انرا حجت الهی بر مردم می دانستند .
  باید گفت  : به رغم گفتاری که از شیخ مفید ره در زمینه تفاوت قران با قرانی که امام علی ع به جمع ان اقدام نمود ذکر شد ایشان و همه کسانی که قائل به چنین امری هستند خود را در مقام عمل ملتزم به قران موجود دانسته  و همه ان را کلام الله می دانند . اینان  معتقدند که ائمه علیهم السلام  امر به قرائت قران موجود نموده  و انرا حجت الهی بر مردم می دانستند .


در اینجا برخی از گفتار شیخ مفید را در این زمینه بیان می کنیم :
در اینجا برخی از گفتار شیخ مفید را در این زمینه بیان می کنیم :
ایشان تحت عنوان :" لزوم التقيد بما بين الدفتين" می نویسد :  
ایشان تحت عنوان :" لزوم التقيد بما بين الدفتين" می نویسد :  
اخبار صحیح از ناحیه ائمه ع مبنی بر لزوم قرائت قران موجود رسیده است تا انگاه که حضرت قائم ع ظهور نموده و قران کامل و جامع را در اختیار مردم قرار دهد .از طرفی در عصر غیبت  از  قرائت  قرانی غیر از قران موجود نهی شده است بنابر این تعبد و تقید به قران موجود لازم است .  
اخبار صحیح از ناحیه ائمه ع مبنی بر لزوم قرائت قران موجود رسیده است تا انگاه که حضرت قائم ع ظهور نموده و قران کامل و جامع را در اختیار مردم قرار دهد .از طرفی در عصر غیبت  از  قرائت  قرانی غیر از قران موجود نهی شده است بنابر این تعبد و تقید به قران موجود لازم است .  
خط ۱۸۴: خط ۱۸۴:




1-دلیل عقلی :  
1-دلیل عقلی :  
این دلیل به شکلهای گوناگون قابل تقریراست  که در اینجا به سه نوع ان اکتفا می شود :  
این دلیل به شکلهای گوناگون قابل تقریراست  که در اینجا به سه نوع ان اکتفا می شود :  
تقریر اول : تحریف قران مخالف حکمت الهی در امر افرینش بشر خواهد بود .
تقریر اول : تحریف قران مخالف حکمت الهی در امر افرینش بشر خواهد بود .
خط ۱۹۰: خط ۱۹۰:


تبیین :
تبیین :
الف - هدف خداوند از خلقت بشر، هدایت و ایصال او بسوی کمال مطلق می باشد.
الف - هدف خداوند از خلقت بشر، هدایت و ایصال او بسوی کمال مطلق می باشد.
ج – قران  تنها کتاب جامع اسمانی است که جهت هدایت انسانها و نیل او  به غرض از خلقت – کمال مطلق – در اختیار بشر قرار گرفته است .  
ج – قران  تنها کتاب جامع اسمانی است که جهت هدایت انسانها و نیل او  به غرض از خلقت – کمال مطلق – در اختیار بشر قرار گرفته است .  
ج - خاتمیت رسل با  ارسال اخرین فرستاده الهی بمعنای ان است که بشر به مرحله ای از بلوغ فکری رسیده است که حتی بدون نبی و فرستاده الهی  توان بهره گیری از قران کریم را داراست .  
ج - خاتمیت رسل با  ارسال اخرین فرستاده الهی بمعنای ان است که بشر به مرحله ای از بلوغ فکری رسیده است که حتی بدون نبی و فرستاده الهی  توان بهره گیری از قران کریم را داراست .  
خط ۲۰۰: خط ۲۰۰:




تقریر سوم : تحریف قران مستلزم عجز الهی در ایصال بشر به غرض از خلقت – نیل به کمال مطلق - می باشد :  
تقریر سوم : تحریف قران مستلزم عجز الهی در ایصال بشر به غرض از خلقت – نیل به کمال مطلق - می باشد :  
تبیین : شکی نیست که قران تنها سند مکتوب الهی و اطمینان بخش در نیل بشر به کمال مطلق می باشد .گرچه روایات معصومین علیهم السلام نقش مهمی درهدایت بشریت داشته اما بدلیل وقوع تحریفات گسترده در انها و نیز بدلیل لزوم عرضه روایات به قران -جهت سنجش صحت وسقم انها- قابلیت اکتفا بشر به انها را دارا نخواهد بود .
تبیین : شکی نیست که قران تنها سند مکتوب الهی و اطمینان بخش در نیل بشر به کمال مطلق می باشد .گرچه روایات معصومین علیهم السلام نقش مهمی درهدایت بشریت داشته اما بدلیل وقوع تحریفات گسترده در انها و نیز بدلیل لزوم عرضه روایات به قران -جهت سنجش صحت وسقم انها- قابلیت اکتفا بشر به انها را دارا نخواهد بود .




از طرفی مقتضای حکم قطعی عقل ان است که خداوند قدرت محافظت کتابش را از هر نوع تحریف داراست در نتیجه هر نوع  تحریف قران بمعنای عجزخداوند در محافظت ازان خواهد بود که امری محال می باشد .
از طرفی مقتضای حکم قطعی عقل ان است که خداوند قدرت محافظت کتابش را از هر نوع تحریف داراست در نتیجه هر نوع  تحریف قران بمعنای عجزخداوند در محافظت ازان خواهد بود که امری محال می باشد .
بعبارت دیگر تحریف قران توسط بشر نوعی اعلام معارضه او با خداوند بوده و بمعنای غلبه اراده او بر اراده و قدرت الهی- در محافظت از کتابش - می باشد . بدیهی است چنین امری محال عقلی بوده و بشر- بدلیل مخلوق بودن - توان مقابله با اراده و قدرت مطلقه الهی را نخواهد داشت.   
بعبارت دیگر تحریف قران توسط بشر نوعی اعلام معارضه او با خداوند بوده و بمعنای غلبه اراده او بر اراده و قدرت الهی- در محافظت از کتابش - می باشد . بدیهی است چنین امری محال عقلی بوده و بشر- بدلیل مخلوق بودن - توان مقابله با اراده و قدرت مطلقه الهی را نخواهد داشت.   




خط ۲۴۴: خط ۲۴۴:




3-اعجاز و تحدی قران   
3-اعجاز و تحدی قران  
   
تبیین  
تبیین  
در ایات متعدد قران امده است که بشر از اوردن  کتابی همانند قران عاجز است :  
در ایات متعدد قران امده است که بشر از اوردن  کتابی همانند قران عاجز است :  
قل لئن اجتمعت الإنس والجن على أن يأتوا بمثل هذا القرآن لا يأتون بمثله ولو كان بعضهم لبعض ظهيرا- اسراء : 88
قل لئن اجتمعت الإنس والجن على أن يأتوا بمثل هذا القرآن لا يأتون بمثله ولو كان بعضهم لبعض ظهيرا- اسراء : 88
خط ۲۶۲: خط ۲۶۴:


باز مىبينيم كه با معارف حقيقى و كليات شرايع فطرى و جزئيات فضائل عقلى كه مبتكر آن است تحدى نموده ، و عموم دانشمندان عالم را نه تنها اهل لغت و ادبيات را به آوردن مانند آن دعوت كرده و از آن جمله فرموده است : « قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِه وَلَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيراً » و نيز فرموده : « إِنَّه لَقَوْلٌ فَصْلٌ وَما هُوَ بِالْهَزْلِ »   
باز مىبينيم كه با معارف حقيقى و كليات شرايع فطرى و جزئيات فضائل عقلى كه مبتكر آن است تحدى نموده ، و عموم دانشمندان عالم را نه تنها اهل لغت و ادبيات را به آوردن مانند آن دعوت كرده و از آن جمله فرموده است : « قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِه وَلَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيراً » و نيز فرموده : « إِنَّه لَقَوْلٌ فَصْلٌ وَما هُوَ بِالْهَزْلِ »   
تبیین دیگر از اعجاز و تحدی قران :  
تبیین دیگر از اعجاز و تحدی قران :  
بر اساس ایه شریفه : أفلا يتدبرون القرآن ولو كان من عند غير الله لوجدوا فيه اختلافا كثيرا " النساء : 82  ، هر گاه با تدبر و تعمق در قران موجود  نگریسته شود شاهد وحدت ، انسجام و هماهنگی بین ایات قران خواهیم بود بگونه ای که اگر قران از سنخ کلام بشر می بود امکان چنین هماهنگی و انسجامی در ان مشاهده نمی شد .  
بر اساس ایه شریفه : أفلا يتدبرون القرآن ولو كان من عند غير الله لوجدوا فيه اختلافا كثيرا " النساء : 82  ، هر گاه با تدبر و تعمق در قران موجود  نگریسته شود شاهد وحدت ، انسجام و هماهنگی بین ایات قران خواهیم بود بگونه ای که اگر قران از سنخ کلام بشر می بود امکان چنین هماهنگی و انسجامی در ان مشاهده نمی شد .  
در تبیین نکته مذکور باید گفت : مضامین متعالی و حقائق گسترده معرفتی و تربیتی و بیان مسائل گوناگون به زیباترین شکل و هماهنگی  در مجموعه ایات قرانی راه تحریف گران  را مسدود نموده است .  
در تبیین نکته مذکور باید گفت : مضامین متعالی و حقائق گسترده معرفتی و تربیتی و بیان مسائل گوناگون به زیباترین شکل و هماهنگی  در مجموعه ایات قرانی راه تحریف گران  را مسدود نموده است .  
برغم انکه در قران کریم از مسائل متنوعی سخن بمیان امده است اما این امر سبب بروز تناقض و تنافی بین ایات نگردیده و توحید بر سراسر ان حکفرماست  
برغم انکه در قران کریم از مسائل متنوعی سخن بمیان امده است اما این امر سبب بروز تناقض و تنافی بین ایات نگردیده و توحید بر سراسر ان حکفرماست  
خط ۲۶۹: خط ۲۷۷:
بر این اساس کثرتهای قران- مسائل گوناگونی که در قران ذکر شده است -  به وحدت – توحید – منتهی می گردد .  
بر این اساس کثرتهای قران- مسائل گوناگونی که در قران ذکر شده است -  به وحدت – توحید – منتهی می گردد .  
نکته مهم : باید گفت ظرفیت استدلال  مذکور در تحریف ناپذیری قران محدود  به عجز بشر از اوردن کتابی همانند قران یا سوره ای نظیران می باشد .بدیهی است  نافی احتمال وجود تحریف در نقصان یا زیادتی یک یا چند ایه و نیز تغییرات جزئی و عجز بشر از تصرفاتی اینچنین در قران  نمی باشد .
نکته مهم : باید گفت ظرفیت استدلال  مذکور در تحریف ناپذیری قران محدود  به عجز بشر از اوردن کتابی همانند قران یا سوره ای نظیران می باشد .بدیهی است  نافی احتمال وجود تحریف در نقصان یا زیادتی یک یا چند ایه و نیز تغییرات جزئی و عجز بشر از تصرفاتی اینچنین در قران  نمی باشد .
4-  تمسک به ایات شریفه حفظ - حجر : 9 -  و نفی باطل - حم السجدة : 42-  
4-  تمسک به ایات شریفه حفظ - حجر : 9 -  و نفی باطل - حم السجدة : 42-  




تبیین :  
تبیین :  
جامع ترین وصف ذکر شده برای قران  واژه "ذکر"  است که در همه قران این معنا تجلی دارد بعبارت دیگر قران مظهر تجلی خداوند متعال است همانگونه که امام صادق ع فرمود : "والله لقد تجلی الله لخلقه فی کلامه و لکنهم لا یبصرون "  این  معنا  –  ذکر و تجلی خدا در قران - سبب حفظ قران از تحریف گردیده است .
جامع ترین وصف ذکر شده برای قران  واژه "ذکر"  است که در همه قران این معنا تجلی دارد بعبارت دیگر قران مظهر تجلی خداوند متعال است همانگونه که امام صادق ع فرمود : "والله لقد تجلی الله لخلقه فی کلامه و لکنهم لا یبصرون "  این  معنا  –  ذکر و تجلی خدا در قران - سبب حفظ قران از تحریف گردیده است .
 
 
علامه طباطبائی در تبیین جایگاه وصف ذکر برای قران  و نقش ان در تحریف ناپذیری این کتاب اسمانی می نویسد :  
علامه طباطبائی در تبیین جایگاه وصف ذکر برای قران  و نقش ان در تحریف ناپذیری این کتاب اسمانی می نویسد :  
از جامعترين اوصافى كه براى خود قائل شده صفت يادآورى خداست و اينكه در راهنمايى به سوى خدا هميشه زنده است ، و همه جا از اسماى حسنى و صفات علياى خدا اسم مىبرد ، و سنت او را در صنع و ايجاد وصف مىكند ، و اوصاف ملائكه و كتب و رسل خدا را ذكر مىنمايد ، شرايع و احكام خدا را وصف مىكند ، منتهى اليه و سرانجام امر خلقت يعنى معاد و برگشت به سوى خدا و جزئيات سعادت و شقاوت و آتش و بهشت را بيان مىكند .
از جامعترين اوصافى كه براى خود قائل شده صفت يادآورى خداست و اينكه در راهنمايى به سوى خدا هميشه زنده است ، و همه جا از اسماى حسنى و صفات علياى خدا اسم مىبرد ، و سنت او را در صنع و ايجاد وصف مىكند ، و اوصاف ملائكه و كتب و رسل خدا را ذكر مىنمايد ، شرايع و احكام خدا را وصف مىكند ، منتهى اليه و سرانجام امر خلقت يعنى معاد و برگشت به سوى خدا و جزئيات سعادت و شقاوت و آتش و بهشت را بيان مىكند .
خط ۲۸۳: خط ۲۹۵:




و نيز در آيات مورد بحث ذكر را به طور مطلق بر قرآن كريم اطلاق نموده ، و نيز به طور مطلق آن را محفوظ به حفظ خداى تعالى دانسته و فرموده : « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَه لَحافِظُونَ » كه از آن دو اطلاق اين معنا استفاده مىشود كه گفتيم قرآن كريم از هر زياده و نقصان و تغيير لفظى و يا ترتيبى كه ذكر بودن آن را از بين ببرد محفوظ خواهد بود .  
و نيز در آيات مورد بحث ذكر را به طور مطلق بر قرآن كريم اطلاق نموده ، و نيز به طور مطلق آن را محفوظ به حفظ خداى تعالى دانسته و فرموده : « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَه لَحافِظُونَ » كه از آن دو اطلاق اين معنا استفاده مىشود كه گفتيم قرآن كريم از هر زياده و نقصان و تغيير لفظى و يا ترتيبى كه ذكر بودن آن را از بين ببرد محفوظ خواهد بود .  




خط ۳۳۰: خط ۳۴۲:


تبیین  
تبیین  
در منابع روائی فریقین روایاتی است که بر عدم تحریف قران دلالت می کند  از قبیل اخبار عرض روایات به قران ، حدیث ثقلین و نیز اخباری که مردم را در مواجهه با مشکلات و فتنه ها به قران ارجاع می دهد  .
در منابع روائی فریقین روایاتی است که بر عدم تحریف قران دلالت می کند  از قبیل اخبار عرض روایات به قران ، حدیث ثقلین و نیز اخباری که مردم را در مواجهه با مشکلات و فتنه ها به قران ارجاع می دهد  .
علامه طباطبائی  در اثبات  عدم وقوع تحریف در قران به روایات استناد کرده ومی فرماید :  
علامه طباطبائی  در اثبات  عدم وقوع تحریف در قران به روایات استناد کرده ومی فرماید :  
خط ۳۳۷: خط ۳۵۱:


و همچنين اخبار بسيارى كه از طريق رسول خدا و ائمه اهل بيت ( ع ) رسيده ، دستور داده‌اند اخبار و احاديثشان را به قرآن عرضه كنند ، زيرا اگر كتاب الهى تحريف شده بود معنايى براى اين گونه اخبار نبود .  
و همچنين اخبار بسيارى كه از طريق رسول خدا و ائمه اهل بيت ( ع ) رسيده ، دستور داده‌اند اخبار و احاديثشان را به قرآن عرضه كنند ، زيرا اگر كتاب الهى تحريف شده بود معنايى براى اين گونه اخبار نبود .  
ایشان در دفع این احتمال که روایات مذکور –روایات عرض احادیث بر قران – مربوط به ایات الاحکام است و شامل ایات دیگر نمی شود می فرماید :  
ایشان در دفع این احتمال که روایات مذکور –روایات عرض احادیث بر قران – مربوط به ایات الاحکام است و شامل ایات دیگر نمی شود می فرماید :  
و اينكه بعضى گفته‌اند « مقصود از اين دستور تنها در اخبار فقهى است كه بايد عرضه به آيات احكام شود و ممكن است قبول كنيم كه آيات احكام تحريف نشده ، اما دليل بر اين نيست كه اصل قرآن تحريف نشده باشد » صحيح نيست ، زيرا دستور مذكور مطلق است و زيرنويسى ندارد كه تنها اخبار فقهى را به قرآن عرضه كنيد ، و اختصاص دادنش به اخبار فقهى تخصيص بدون مخصص است .
و اينكه بعضى گفته‌اند « مقصود از اين دستور تنها در اخبار فقهى است كه بايد عرضه به آيات احكام شود و ممكن است قبول كنيم كه آيات احكام تحريف نشده ، اما دليل بر اين نيست كه اصل قرآن تحريف نشده باشد » صحيح نيست ، زيرا دستور مذكور مطلق است و زيرنويسى ندارد كه تنها اخبار فقهى را به قرآن عرضه كنيد ، و اختصاص دادنش به اخبار فقهى تخصيص بدون مخصص است .




خط ۳۴۹: خط ۳۶۵:


ایشان در پایان استناد به روایات مذکور بر عدم تحریف قران می نویسد :  
ایشان در پایان استناد به روایات مذکور بر عدم تحریف قران می نویسد :  
پس مجموع اين اخبار - هر چند كه مضامين آنها با يكديگر مختلف است - دلالت قطعى دارد بر اينكه قرآنى كه امروز در دست مردم است همان قرآنى است كه از ناحيه خداى تعالى بر خاتم انبياء ( ص ) نازل شده است ، بدون اينكه چيزى از اوصاف كريمه اش و آثار و بركاتش از بين رفته باشد .   
پس مجموع اين اخبار - هر چند كه مضامين آنها با يكديگر مختلف است - دلالت قطعى دارد بر اينكه قرآنى كه امروز در دست مردم است همان قرآنى است كه از ناحيه خداى تعالى بر خاتم انبياء ( ص ) نازل شده است ، بدون اينكه چيزى از اوصاف كريمه اش و آثار و بركاتش از بين رفته باشد .   
نتیجه : دلائل قطعی بر عدم تحریف قران ، حکم قطعی عقل ، ضرورت  و تواتر تاریخی ، تحدی و اعجاز قران و نیز روایات متواتره نظیر حدیث ثقلین و  احادیث عرض بر کتاب خواهد بود .
نتیجه : دلائل قطعی بر عدم تحریف قران ، حکم قطعی عقل ، ضرورت  و تواتر تاریخی ، تحدی و اعجاز قران و نیز روایات متواتره نظیر حدیث ثقلین و  احادیث عرض بر کتاب خواهد بود .


==  
== 3-نقد و بررسی دلائل قائلین به تحریف قران ==   
3-نقد و بررسی دلائل قائلین به تحریف قران ==   
دلیل اول : -روایات تحریف در کتب  معتبر فریقین  
دلیل اول : -روایات تحریف در کتب  معتبر فریقین  
دلیل نخست  قائلین به تحریف در نقیصه این است که روایات زیادی در منابع فریقین وجود دارد که دلالت بر نقصان یا تغییر بعضی کلمات و اعراب قران دارد  
دلیل نخست  قائلین به تحریف در نقیصه این است که روایات زیادی در منابع فریقین وجود دارد که دلالت بر نقصان یا تغییر بعضی کلمات و اعراب قران دارد  
خط ۳۶۲: خط ۳۷۷:
روایات تحریف در کتب اهل سنت :  
روایات تحریف در کتب اهل سنت :  
در کتب معتبر اهل سنت  مفاد بسیاری از روایات ان است  که قران کریم مورد تحریف قرار گرفته است  بگونه ای که آلوسي-متوفاي1270- صاحب كتاب روح المعاني، از مفسران بنام أهل سنت اظهار می دارد روایات در تحریف قران قابل شمارش نیست .   
در کتب معتبر اهل سنت  مفاد بسیاری از روایات ان است  که قران کریم مورد تحریف قرار گرفته است  بگونه ای که آلوسي-متوفاي1270- صاحب كتاب روح المعاني، از مفسران بنام أهل سنت اظهار می دارد روایات در تحریف قران قابل شمارش نیست .   
گفتار الوسی در روح المعانى  
گفتار الوسی در روح المعانى  
ایشان بعد از بیان اجماع اهل سنت بر عدم تحریف قران - ....لأنهم‏ أجمعوا على عدم وقوع النقص فيما تواتر قرآنا كما هو موجود بين الدفتين اليوم،-می نویسد :  
ایشان بعد از بیان اجماع اهل سنت بر عدم تحریف قران - ....لأنهم‏ أجمعوا على عدم وقوع النقص فيما تواتر قرآنا كما هو موجود بين الدفتين اليوم،-می نویسد :  
اری در زمان ابو بکر ایات غیر متواتر و نیز ایاتی که تلاوت انها نسخ گردید از قران موجود حذف شد  گرچه این کار – حذف ایات مذکور - بصورت رسمی در عهد عثمان انجام شد اما قبل از او بصورت غیر رسمی انجام گرفته بود .   
اری در زمان ابو بکر ایات غیر متواتر و نیز ایاتی که تلاوت انها نسخ گردید از قران موجود حذف شد  گرچه این کار – حذف ایات مذکور - بصورت رسمی در عهد عثمان انجام شد اما قبل از او بصورت غیر رسمی انجام گرفته بود .   
انگاه روایات زیادی  را که بیانگر وقوع  تحریف درقران  می باشد نقل می کند .   
انگاه روایات زیادی  را که بیانگر وقوع  تحریف درقران  می باشد نقل می کند .  
طوائف  روایات تحریف قران در منابع اهل سنت  
 
   
== طوائف  روایات تحریف قران در منابع اهل سنت ==
 
 
در یک جمعبندی کلی می توان اخبار تحریف در منابع اهل سنت را به طوائفی تقسیم کرد :  
در یک جمعبندی کلی می توان اخبار تحریف در منابع اهل سنت را به طوائفی تقسیم کرد :  
1-روایاتی که مفادشان  حذف بیشتر آیات قرآن می باشد :
1-روایاتی که مفادشان  حذف بیشتر آیات قرآن می باشد :
خط ۳۷۳: خط ۳۹۴:
عمر بن خطاب از قول پیامبر ص نقل می کند که ان حضرت فرمود : قرآن مشتمل بر یک میلیون و بیست و هفت هزار حرف است  .
عمر بن خطاب از قول پیامبر ص نقل می کند که ان حضرت فرمود : قرآن مشتمل بر یک میلیون و بیست و هفت هزار حرف است  .
بدیهی است  ادعای مذکور با قران موجود که تعداد حروفش بمراتب کمتر از عدد ذکر شده است تفاوت زیادی خواهد داشت  .
بدیهی است  ادعای مذکور با قران موجود که تعداد حروفش بمراتب کمتر از عدد ذکر شده است تفاوت زیادی خواهد داشت  .
2- روایاتی که مفادشان حذف بیشتر ایات سوره احزاب می باشد:
2- روایاتی که مفادشان حذف بیشتر ایات سوره احزاب می باشد:
ابی بن کعب می گوید : سوره احزاب معادل سوره بقره بود و در ان ایه رجم شیخ و شیخه وجود داشت که حذف گردیده است . .
ابی بن کعب می گوید : سوره احزاب معادل سوره بقره بود و در ان ایه رجم شیخ و شیخه وجود داشت که حذف گردیده است .  
 
 
3- روایاتی که مفادشان حذف آیاتی از سوره توبه می باشد:
3- روایاتی که مفادشان حذف آیاتی از سوره توبه می باشد:


از حذیفه روایت شده که ایات سوره برائت - کنونی -یک چهارم سوره برائتی است که نازل شده است : ... ما تقرأون ربعها - يعني براءة  
از حذیفه روایت شده که ایات سوره برائت - کنونی -یک چهارم سوره برائتی است که نازل شده است : ... ما تقرأون ربعها - يعني براءة  
4- روایاتی که بیانگر حذف دو سوره از قران  به نامهای :  (( خلع )) و (( حفد )) می باشد :
4- روایاتی که بیانگر حذف دو سوره از قران  به نامهای :  (( خلع )) و (( حفد )) می باشد :


خط ۳۸۸: خط ۴۱۵:
عبدالرحمن بن یزید از عبدالله –بن مسعود- نقل می کند که معوذتین را از مصاحفش حذف نموده و می گفت این دو از سور قران نیستند .   
عبدالرحمن بن یزید از عبدالله –بن مسعود- نقل می کند که معوذتین را از مصاحفش حذف نموده و می گفت این دو از سور قران نیستند .   
ابی نیز می گفت معوذتین در مصحف ابن مسعود ثبت نشده است و پیامبر ص ایندو را بعنوان تعویذ برای حسنین بکار می برد و هیچگاه دیده نشد که پیامبر ص انرا در نمازش قرائت کند .  
ابی نیز می گفت معوذتین در مصحف ابن مسعود ثبت نشده است و پیامبر ص ایندو را بعنوان تعویذ برای حسنین بکار می برد و هیچگاه دیده نشد که پیامبر ص انرا در نمازش قرائت کند .  
6 -روایاتی که مفادشان نابود شدن برخی از ایات قران توسط بزغاله می باشد  :  
6 -روایاتی که مفادشان نابود شدن برخی از ایات قران توسط بزغاله می باشد  :  
از مطالب عجیبی که دربرخی از منابع روائی  اهل سنت آمده است آن است که آیه ای از قرآن که درباره محرم شدن بزرگسالان از طریق شیرخوردن – بگونه  خاصی که در روایت ذکر شده است - نازل شده بود از قرآن حذف گردیده است و دلیل حذف آن را اینگونه بیان کرده اند که" عایشه آن آیه را روی کاغذ نوشته بودو زیر بالش خود نهاده بود که بزغاله ای آن را خورد و از بین برد":!!!  
از مطالب عجیبی که دربرخی از منابع روائی  اهل سنت آمده است آن است که آیه ای از قرآن که درباره محرم شدن بزرگسالان از طریق شیرخوردن – بگونه  خاصی که در روایت ذکر شده است - نازل شده بود از قرآن حذف گردیده است و دلیل حذف آن را اینگونه بیان کرده اند که" عایشه آن آیه را روی کاغذ نوشته بودو زیر بالش خود نهاده بود که بزغاله ای آن را خورد و از بین برد":!!!  
گویا قرآن نازل شده تنها نزد وی بوده است و سایر نویسندگان وحی از آن بی خبر بودند.
گویا قرآن نازل شده تنها نزد وی بوده است و سایر نویسندگان وحی از آن بی خبر بودند.
متن حکم حذف شده از قران -در مورد رضاعه الکبیر عشرا – در کتاب  سنن ابی داوود نقل شده است .   
 
 
متن حکم حذف شده از قران -در مورد رضاعه الکبیر عشرا – در کتاب  سنن ابی داوود نقل شده است .   
در این کتاب - سنن ابی داوود - بعد از ذکر روایت مذکور امده است :
در این کتاب - سنن ابی داوود - بعد از ذکر روایت مذکور امده است :


....عائشه به دختران خواهر و دختران برادرش دستور مى‌داد به مردانى كه عائشه دوست داشت، آن مردان وى را ببيند و بر او وارد شوند؛ پنج بار شير بدهند؛ اگر چه آن مردان بزرگسال بودند.   
....عائشه به دختران خواهر و دختران برادرش دستور مى‌داد به مردانى كه عائشه دوست داشت، آن مردان وى را ببيند و بر او وارد شوند؛ پنج بار شير بدهند؛ اگر چه آن مردان بزرگسال بودند.   
لازم به ذکر است که روایت مذکور معارض روایاتی است که رسول خدا خشم خود را از رفتارعائشه در مورد رضاعه الکبیر اظهار نموده است:  
لازم به ذکر است که روایت مذکور معارض روایاتی است که رسول خدا خشم خود را از رفتارعائشه در مورد رضاعه الکبیر اظهار نموده است:  
عايشه می‏گويد: رسول خدا  بر من وارد شد. مردى نزدم نشسته بود. اين صحنه بر آن حضرت گران آمد و آثار غضب را در چهره‏اش مشاهده كردم. گفتم: يا رسول اللّه اين مرد برادر رضاعى من است. فرمود: در اين امر دقت كنيد كه رضاع وقتى ثابت است كه طفل شير خوار از پستان زنى شير بخورد. (و به وسيله شير، سير شود)  
عايشه می‏گويد: رسول خدا  بر من وارد شد. مردى نزدم نشسته بود. اين صحنه بر آن حضرت گران آمد و آثار غضب را در چهره‏اش مشاهده كردم. گفتم: يا رسول اللّه اين مرد برادر رضاعى من است. فرمود: در اين امر دقت كنيد كه رضاع وقتى ثابت است كه طفل شير خوار از پستان زنى شير بخورد. (و به وسيله شير، سير شود)  
خط ۴۱۴: خط ۴۴۷:
بخاری در کتاب خود ضمن حدیثی از ابن عباس روایت کرده است که عمر پس از آخرین حج خود و بازگشت به مدینه به منبر رفت واظهار داشت :  
بخاری در کتاب خود ضمن حدیثی از ابن عباس روایت کرده است که عمر پس از آخرین حج خود و بازگشت به مدینه به منبر رفت واظهار داشت :  
می ترسم زمانی بگذرد و طول زمان سبب شود عده ای بگویند به خدا قسم ما آیه رجم را در کتاب خدا ندیدیم و گمراه شوند و به حکم خدا عمل نکنند در حالی که رجم در کتاب خدا حق زنان و مردان متاهلی است که زنا کنند و بینه بر آن قائم شود یا خود اعتراف کنند یا زن از زنا حامله شود.   
می ترسم زمانی بگذرد و طول زمان سبب شود عده ای بگویند به خدا قسم ما آیه رجم را در کتاب خدا ندیدیم و گمراه شوند و به حکم خدا عمل نکنند در حالی که رجم در کتاب خدا حق زنان و مردان متاهلی است که زنا کنند و بینه بر آن قائم شود یا خود اعتراف کنند یا زن از زنا حامله شود.   
10- حذف ایه "أن لا ترغبوا عن آبائكم فإنه كفر بكم ان ترغبوا عن آبائكم" از قران :  
10- حذف ایه "أن لا ترغبوا عن آبائكم فإنه كفر بكم ان ترغبوا عن آبائكم" از قران :  
از عمر نقل شده که در خطبه ای  برای مردم  اظهار داشت :  
از عمر نقل شده که در خطبه ای  برای مردم  اظهار داشت :  
خط ۴۱۹: خط ۴۵۴:




روایات  تحریف در کتب  حدیثی امامیه  
== روایات  تحریف در کتب  حدیثی امامیه ==
 
 
در کتب معتبر امامیه نیز روایات زیادی است که اقلیت قائلین به تحریف قران بدان  در اثبات  ادعایشان بدان استناد می کنند که برخی از انها  بشرح ذیل می باشد :  
در کتب معتبر امامیه نیز روایات زیادی است که اقلیت قائلین به تحریف قران بدان  در اثبات  ادعایشان بدان استناد می کنند که برخی از انها  بشرح ذیل می باشد :  
1-روایاتی که قران را  مشتمل بر 17هزار ایه می داند  :  
1-روایاتی که قران را  مشتمل بر 17هزار ایه می داند  :  
از امام صادق ع نقل شده است که قرانی که از طریق جبرئیل بر پیامبر ص نازل شد مشتمل بر هفده هزار ایه بود .     
از امام صادق ع نقل شده است که قرانی که از طریق جبرئیل بر پیامبر ص نازل شد مشتمل بر هفده هزار ایه بود .     
بدیهی است مفاد  روایت مذکور با قران موجود که مشتمل بر شش  هزار و اندی ایه می باشد منافات دارد .
بدیهی است مفاد  روایت مذکور با قران موجود که مشتمل بر شش  هزار و اندی ایه می باشد منافات دارد .
2- روایاتی که بیانگر حذف بسیاری ایات از قران است :  
2- روایاتی که بیانگر حذف بسیاری ایات از قران است :  
حبیب سجستانی می گوید : از امام باقر علیه السلام در زمینه ایه " وإذ أخذ الله ميثاق النبيين لما آتيتكم من كتاب وحكمة ثم جاءكم رسول مصدق لما معكم لتؤمنن به ولتنصرنه " سئوال کردم که چگونه پیامبری که رسول و نبی  بعد از خودش را ندیده است می تواند بدو ایمان داشته و در یاری او تلاش نماید . امام ع فرمود : ایات بسیاری از قران – نظیر ایه مذکور – حذف و یا حروفی به خطا در قران وارد شده است که این امرسبب ابهاماتی برای مردم گردیده است .،  
حبیب سجستانی می گوید : از امام باقر علیه السلام در زمینه ایه " وإذ أخذ الله ميثاق النبيين لما آتيتكم من كتاب وحكمة ثم جاءكم رسول مصدق لما معكم لتؤمنن به ولتنصرنه " سئوال کردم که چگونه پیامبری که رسول و نبی  بعد از خودش را ندیده است می تواند بدو ایمان داشته و در یاری او تلاش نماید . امام ع فرمود : ایات بسیاری از قران – نظیر ایه مذکور – حذف و یا حروفی به خطا در قران وارد شده است که این امرسبب ابهاماتی برای مردم گردیده است .،  
3-روایاتی که قران  واقعی را – که نزد اهل بیت ع  می باشد - متفاوت با قران موجود می داند :  
3-روایاتی که قران  واقعی را – که نزد اهل بیت ع  می باشد - متفاوت با قران موجود می داند :  
محمد بن سلیمان از برخی اصحاب امام رضا ع نقل می کند که از امام ع سئوال کردم گاه از برخی افراد ، ایاتی - از قران-  را می شنویم که با قرانی که از شما به ما رسیده است متفاوت است – و چنین ایاتی در ان یافت نمی شود -  اما نمی توانیم همانند قران شما ان را قرائت کنیم ایا چنین عملی گناه محسوب می گردد ؟ امام ع فرمود : انگونه که به شما اموزش داده شده است قران را تلاوت کنید بزودی حجت الهی بسوی شما خواهد امد و قران حقیقی را به شما تعلیم خواهد داد .   
محمد بن سلیمان از برخی اصحاب امام رضا ع نقل می کند که از امام ع سئوال کردم گاه از برخی افراد ، ایاتی - از قران-  را می شنویم که با قرانی که از شما به ما رسیده است متفاوت است – و چنین ایاتی در ان یافت نمی شود -  اما نمی توانیم همانند قران شما ان را قرائت کنیم ایا چنین عملی گناه محسوب می گردد ؟ امام ع فرمود : انگونه که به شما اموزش داده شده است قران را تلاوت کنید بزودی حجت الهی بسوی شما خواهد امد و قران حقیقی را به شما تعلیم خواهد داد .  
 
   
در روایتی دیگر امده است : شخصی در نزد امام صادق ع  ایاتی از قران را تلاوت نمود در حالی که قرائتش باقرانی که در بین مردم تلاوت می گردید متفاوت بود . امام ع فرمود :  
در روایتی دیگر امده است : شخصی در نزد امام صادق ع  ایاتی از قران را تلاوت نمود در حالی که قرائتش باقرانی که در بین مردم تلاوت می گردید متفاوت بود . امام ع فرمود :  
این نوع قرائت را ترک بنما و قران را بگونه ای که دیگران می خوانند تلاوت نما تا اینکه حجت نهائی خداوند ظهور نموده و قران حقیقی را به مردم ارائه خواهد کرد انگاه حضرت مصحف امام علی ع را به ان شخص  نشان داد .   
این نوع قرائت را ترک بنما و قران را بگونه ای که دیگران می خوانند تلاوت نما تا اینکه حجت نهائی خداوند ظهور نموده و قران حقیقی را به مردم ارائه خواهد کرد انگاه حضرت مصحف امام علی ع را به ان شخص  نشان داد .   
در روایتی از احمد بن محمد بن ابی نصر امده است که : امام کاظم ع مصحفی از قران را بمن داده و فرمود : به درون ان منگر . انگاه قران را گشوده و مشاهده کردم  که در ذیل ایه: " لم يكن الذين كفروا " اسامی هفتاد نفر بهمراه اسماءپدرانشان در قران امده است . امام ع فرمود : مصحف را بمن برگردان .  
در روایتی از احمد بن محمد بن ابی نصر امده است که : امام کاظم ع مصحفی از قران را بمن داده و فرمود : به درون ان منگر . انگاه قران را گشوده و مشاهده کردم  که در ذیل ایه: " لم يكن الذين كفروا " اسامی هفتاد نفر بهمراه اسماءپدرانشان در قران امده است . امام ع فرمود : مصحف را بمن برگردان .  
4-روایاتی که بیانگر حذف ایاتی است که در شان اهلبیت ع نازل شده است :  
4-روایاتی که بیانگر حذف ایاتی است که در شان اهلبیت ع نازل شده است :  
امام باقر ع فرمود : اگر قران حقیقی موجود می بود حق ما اهل بیت ع در بین مردم مخفی نمی گردید . هر گاه قائم ما ظهور کند قران واقعی که همراه اوست  ان را تصدیق خواهد کرد  
امام باقر ع فرمود : اگر قران حقیقی موجود می بود حق ما اهل بیت ع در بین مردم مخفی نمی گردید . هر گاه قائم ما ظهور کند قران واقعی که همراه اوست  ان را تصدیق خواهد کرد  
درروایتی دیگر از امام صادق ع می خوانیم  : هرگاه قران حقیقی انگونه که نازل گردیده است  در بین مردم قرائت می شد اسامی ما را در ان بوضوح می یافتید .   
درروایتی دیگر از امام صادق ع می خوانیم  : هرگاه قران حقیقی انگونه که نازل گردیده است  در بین مردم قرائت می شد اسامی ما را در ان بوضوح می یافتید .   
در روایتی دیگر از امام صادق ع نقل شده است که : در قران امور گذشته و مسائل اینده و حال وجود دارد .در قران اسامی شخصیت هائی وجود داشت که حذف گردید .   
در روایتی دیگر از امام صادق ع نقل شده است که : در قران امور گذشته و مسائل اینده و حال وجود دارد .در قران اسامی شخصیت هائی وجود داشت که حذف گردید .   
و در روایتی از امام باقر ع نقل شده است که فرمود: قران در چهار موضوع  نازل شده است : یک چهارم  ان در فضائل ما ، یک چهارم ان در اوصاف دشمنان ما، یک چهارم ان  در فرائض و احکام و یک چهارم دیگرش در سنن و امثال می باشد و کرامتهای قران –گزیده های ان -  درباره ما می باشد.  
و در روایتی از امام باقر ع نقل شده است که فرمود: قران در چهار موضوع  نازل شده است : یک چهارم  ان در فضائل ما ، یک چهارم ان در اوصاف دشمنان ما، یک چهارم ان  در فرائض و احکام و یک چهارم دیگرش در سنن و امثال می باشد و کرامتهای قران –گزیده های ان -  درباره ما می باشد.  
5- روایاتی که مصحف امام علی ع  را متفاوت با مصاحف دیگرصحابه می داند :  
5- روایاتی که مصحف امام علی ع  را متفاوت با مصاحف دیگرصحابه می داند :  
سالم بن سلمه نقل می کند که شخصی در نزد امام صادق ع ایاتی از قران را قرائت نمود که با قران موجود بین مردم متفاوت بود . امام ع  اورا از ادامه چنین قرائتی باز داشت . سپس مصحف امام علی ع را بیرون اورد و فرمود : امام علی ع بعد از انکه از کتابت مصحف خویش فارغ شد انرا به مردم ارائه داد و خطاب به انان فرمود : این مصحف، همان قرانی است که بر پیامبر ص نازل گردید و من انرا بصورت کامل جمع کردم . اما مردم گفتند در نزد ما مصحف جامع وجود دارد و ما نیازی به مصحف شما نداریم . امام ع نیز فرمود من بعنوان وظیفه مصحف واقعی را به شما عرضه کردم که بر اساس ان قرائت کنند حال که نمی پذیرید بدانید دیگر برای همیشه  این مصحف را نخواهید دید. .  
سالم بن سلمه نقل می کند که شخصی در نزد امام صادق ع ایاتی از قران را قرائت نمود که با قران موجود بین مردم متفاوت بود . امام ع  اورا از ادامه چنین قرائتی باز داشت . سپس مصحف امام علی ع را بیرون اورد و فرمود : امام علی ع بعد از انکه از کتابت مصحف خویش فارغ شد انرا به مردم ارائه داد و خطاب به انان فرمود : این مصحف، همان قرانی است که بر پیامبر ص نازل گردید و من انرا بصورت کامل جمع کردم . اما مردم گفتند در نزد ما مصحف جامع وجود دارد و ما نیازی به مصحف شما نداریم . امام ع نیز فرمود من بعنوان وظیفه مصحف واقعی را به شما عرضه کردم که بر اساس ان قرائت کنند حال که نمی پذیرید بدانید دیگر برای همیشه  این مصحف را نخواهید دید. .  
در زمینه مصحف امام علی ع روایات دیگری نیز ذکر شده است که به جزئیات ان پرداخته شده است .  
در زمینه مصحف امام علی ع روایات دیگری نیز ذکر شده است که به جزئیات ان پرداخته شده است .  
لازم به ذکر است در این روایات برغم تایید برخی تحریفات در قران ،  همچنان قران کنونی حجت بوده و عمل به ان مایه نجات از دوزخ و ورود در بهشت دانسته شده است . .  
لازم به ذکر است در این روایات برغم تایید برخی تحریفات در قران ،  همچنان قران کنونی حجت بوده و عمل به ان مایه نجات از دوزخ و ورود در بهشت دانسته شده است .  
 
   
6- سور و ایاتی که بر اساس برخی روایات قسمتی از انها حذف یا تبدیل شده است :  
6- سور و ایاتی که بر اساس برخی روایات قسمتی از انها حذف یا تبدیل شده است :  
در تفسیر قمی برخی از مصادیق تحریف از نوع حذف یا تبدیل ذکرشده است .از جمله این ایات ایه شریفه : كنتم خير أمة أخرجت للناس تأمرون بالمعروف وتنهون عن المنكر وتؤمنون بالله .می باشد که امام صادق ع به قاری این ایه فرمود :  
در تفسیر قمی برخی از مصادیق تحریف از نوع حذف یا تبدیل ذکرشده است .از جمله این ایات ایه شریفه : كنتم خير أمة أخرجت للناس تأمرون بالمعروف وتنهون عن المنكر وتؤمنون بالله .می باشد که امام صادق ع به قاری این ایه فرمود :  
اگرایه ای که قرائت شد اینچنین باشد مفهومش این خواهد بود که : شما بهترین امتی هستید که امیر المومینن و امام حسین را به قتل رساندید .
اگرایه ای که قرائت شد اینچنین باشد مفهومش این خواهد بود که : شما بهترین امتی هستید که امیر المومینن و امام حسین را به قتل رساندید .
قاری از امام ع پرسید : پس ایه قران چگونه نازل شده است ؟امام ع فرمود : ایه در اصل اینگونه است :  - کنتم خير أئمة أخرجت للناس ؛ انگاه فرمود : شاهد بر این امر فقرات اخر ایه می باشد که در ان امده است : تأمرون بالمعروف وتنهون عن المنكر وتؤمنون بالله ،
قاری از امام ع پرسید : پس ایه قران چگونه نازل شده است ؟امام ع فرمود : ایه در اصل اینگونه است :  - کنتم خير أئمة أخرجت للناس ؛ انگاه فرمود : شاهد بر این امر فقرات اخر ایه می باشد که در ان امده است : تأمرون بالمعروف وتنهون عن المنكر وتؤمنون بالله ،
 
 
مصداق دیگر در تحریف قران از نوع حذف یا تبدیل، ایه ( الذين يقولون ربنا هب لنا من أزواجنا وذريتنا قرة أعين واجعلنا للمتقين إماما ) می باشد که وقتی قاری این ایه را در نزد امام ع خواند ان حضرت فرمود : در خواست بزرگی – که در شانشان نیست - از خدا کردند . در حالی که اصل ایه اینچنین است : : واجعل لنا من المتقين إماما .
مصداق دیگر در تحریف قران از نوع حذف یا تبدیل، ایه ( الذين يقولون ربنا هب لنا من أزواجنا وذريتنا قرة أعين واجعلنا للمتقين إماما ) می باشد که وقتی قاری این ایه را در نزد امام ع خواند ان حضرت فرمود : در خواست بزرگی – که در شانشان نیست - از خدا کردند . در حالی که اصل ایه اینچنین است : : واجعل لنا من المتقين إماما .
و مصادیق دیگری که در کتاب تفسیر قمی و ...ذکر شده است ..
و مصادیق دیگری که در کتاب تفسیر قمی و ...ذکر شده است .
 
 
7- روایاتی که بیانگر وقوع تحریف از نوع  تقدیم  و تاخیر  برخی  از ایات  می باشد  :  
7- روایاتی که بیانگر وقوع تحریف از نوع  تقدیم  و تاخیر  برخی  از ایات  می باشد  :  
در تفسیر قمی نسبت به این نوع از تحریف امده است :  
در تفسیر قمی نسبت به این نوع از تحریف امده است :  
ایه ای که مفادش بیان مدت عده زنان به چهارماه و ده روز می باشد . قاعده ان است که ایه مذکور بعد از ایه ای که مدت عده را یکسال ذکر کرده است قرار گیرد چون ایه نخست ناسخ ایه بعدی می باشد .  
ایه ای که مفادش بیان مدت عده زنان به چهارماه و ده روز می باشد . قاعده ان است که ایه مذکور بعد از ایه ای که مدت عده را یکسال ذکر کرده است قرار گیرد چون ایه نخست ناسخ ایه بعدی می باشد .  
و نیز ایه "أفمن كان على بينة من ربه ويتلوه شاهد منه ومن قبله كتاب موسى إماما ورحمة" ،که در اصل اینگونه بوده است : "ويتلوه شاهد منه إماما ورحمة ومن قبله كتاب موسى "، و ایه دیگر: "وما هي إلا حياتنا الدنيا نموت ونحيا " که در اصل اینگونه بوده است : "...نحيي ونموت" بدلیل انکه منکرین قیامت قائل به مبعوث شدن بعد از مرگ نیستند..
و نیز ایه "أفمن كان على بينة من ربه ويتلوه شاهد منه ومن قبله كتاب موسى إماما ورحمة" ،که در اصل اینگونه بوده است : "ويتلوه شاهد منه إماما ورحمة ومن قبله كتاب موسى "، و ایه دیگر: "وما هي إلا حياتنا الدنيا نموت ونحيا " که در اصل اینگونه بوده است : "...نحيي ونموت" بدلیل انکه منکرین قیامت قائل به مبعوث شدن بعد از مرگ نیستند.
 
 
8-روایاتی که بیانگر جابجائی برخی از ایات  در سور قران  می باشد :  
8-روایاتی که بیانگر جابجائی برخی از ایات  در سور قران  می باشد :  
در تفسیر قمی امده است :  
در تفسیر قمی امده است :  
خط ۴۵۵: خط ۵۲۰:
ایه دیگر :"... اكتتبها فهي تملى عليه بكرة وأصيلا "، که خداوند در مقام رد این ادعا فرمود :  وما كنت تتلو من قبله من كتاب ولا تخطه بيمينك إذا لارتاب المبطلون ،  که نصف ایه در سوره فرقان و نصف دیگرش در سوره عنکبوت ذکر شده است .   
ایه دیگر :"... اكتتبها فهي تملى عليه بكرة وأصيلا "، که خداوند در مقام رد این ادعا فرمود :  وما كنت تتلو من قبله من كتاب ولا تخطه بيمينك إذا لارتاب المبطلون ،  که نصف ایه در سوره فرقان و نصف دیگرش در سوره عنکبوت ذکر شده است .   
و امثال این ایات که در منابع روائی ذکر شده است .
و امثال این ایات که در منابع روائی ذکر شده است .
نقد و بررسی دلیل نخست قائلین به تحریف قران :  
نقد و بررسی دلیل نخست قائلین به تحریف قران :  
در پاسخ به دلیل نخست قائلین به تحریف – روایات تحریف -  باید گفت اعلام فریقین هر یک بگونه ای بدان  جواب داده اند:  
در پاسخ به دلیل نخست قائلین به تحریف – روایات تحریف -  باید گفت اعلام فریقین هر یک بگونه ای بدان  جواب داده اند:  
پاسخ  فیض کاشانی نسبت به روایات تحریف :  
پاسخ  فیض کاشانی نسبت به روایات تحریف :  
ایشان  مفاد روایات مذکور را بمعنای وقوع تحریف گسترده در قران  دانسته که لازمه اش عدم انطباق قران موجود با قران واقعی می باشد .   
ایشان  مفاد روایات مذکور را بمعنای وقوع تحریف گسترده در قران  دانسته که لازمه اش عدم انطباق قران موجود با قران واقعی می باشد .   
انگاه در پاسخ  به شبهه مطرح  شده نسبت به تحریف قران می فرماید :  
انگاه در پاسخ  به شبهه مطرح  شده نسبت به تحریف قران می فرماید :  
لازمه پذیرش این روایات  عدم اعتماد به مجموعه قران بوده بگونه ای که به هیچ ایه ای از قران نمی توان استناد نمود و در نتیجه قران کریم  از معرض  استفاده  مردم  خارج خواهد شد ؛ در حالی که مقاد بسیاری از  روایات  این است  که قران برای همیشه  مرجع مسلمانان بوده  و لازم است  انان  صحت و سقم روایات  را با معیار مطابقت و مخالفت  قران مورد سنجش  قرار دهند بعلاوه انکه مفاد برخی ایات نظیر ایه حفظ و نفی باطل و ... مصونیت قران از خطر تحریف می باشد .  
لازمه پذیرش این روایات  عدم اعتماد به مجموعه قران بوده بگونه ای که به هیچ ایه ای از قران نمی توان استناد نمود و در نتیجه قران کریم  از معرض  استفاده  مردم  خارج خواهد شد ؛ در حالی که مقاد بسیاری از  روایات  این است  که قران برای همیشه  مرجع مسلمانان بوده  و لازم است  انان  صحت و سقم روایات  را با معیار مطابقت و مخالفت  قران مورد سنجش  قرار دهند بعلاوه انکه مفاد برخی ایات نظیر ایه حفظ و نفی باطل و ... مصونیت قران از خطر تحریف می باشد .
 
 
ایشان راهکار مشکل مطرح شده را این می داند که بگوئیم تحریف صورت گرفته بگونه ای نیست که به هدف اصلی قران – هدایت انسانها- لطمه ای وارد سازد بدین معنا که حذف برخی از اسامی در قران و تحریفهائی نظیر ان با وجود اهل بیت ع جبران شده است از اینرو عمل به قران موجود نیز انسان را به هدایت مطلوب نائل خواهد کرد .   
ایشان راهکار مشکل مطرح شده را این می داند که بگوئیم تحریف صورت گرفته بگونه ای نیست که به هدف اصلی قران – هدایت انسانها- لطمه ای وارد سازد بدین معنا که حذف برخی از اسامی در قران و تحریفهائی نظیر ان با وجود اهل بیت ع جبران شده است از اینرو عمل به قران موجود نیز انسان را به هدایت مطلوب نائل خواهد کرد .   
ایشان  شاهد بر صحت پاسخ مذکور را فقره ذیل حدیث طلحه می داند که امام ع عمل به قران موجود را سبب نجات از دوزخ و ورود به بهشت دانستند  :   
ایشان  شاهد بر صحت پاسخ مذکور را فقره ذیل حدیث طلحه می داند که امام ع عمل به قران موجود را سبب نجات از دوزخ و ورود به بهشت دانستند  :   
ويدل على هذا قوله ( عليه السلام ) في حديث طلحة : إن أخذتم بما فيه نجوتم من النار ودخلتم الجنة فإن فيه حجتنا وبيان حقنا وفرض طاعتنا .
ويدل على هذا قوله ( عليه السلام ) في حديث طلحة : إن أخذتم بما فيه نجوتم من النار ودخلتم الجنة فإن فيه حجتنا وبيان حقنا وفرض طاعتنا .
ایشان در ادامه با نفی ادعای تحریف قران  ، برخی از روایات مذکور را  از قبیل تفسیر و بیان دانسته و قرائنی را در این زمینه بیان می کند از جمله انکه در روایتی از امام باقر ع امده است که مراد از تحریف صورت گرفته در کتب اسمانی تحریف معنوی است نه تحریف لفظی.   
ایشان در ادامه با نفی ادعای تحریف قران  ، برخی از روایات مذکور را  از قبیل تفسیر و بیان دانسته و قرائنی را در این زمینه بیان می کند از جمله انکه در روایتی از امام باقر ع امده است که مراد از تحریف صورت گرفته در کتب اسمانی تحریف معنوی است نه تحریف لفظی.  
 
   
پاسخ علامه طباطبائی به روایات تحریف :   
پاسخ علامه طباطبائی به روایات تحریف :   
ایشان  با پاسخهای هفتگانه شان  به نقد روایات تحریف  پرداخته  که  عبارتند از :  
ایشان  با پاسخهای هفتگانه شان  به نقد روایات تحریف  پرداخته  که  عبارتند از :  
1-تمسک به روایات تحریف مستلزم دور است :  
1-تمسک به روایات تحریف مستلزم دور است :  
گفتار نخست ایشان در نقد روایت تحریف این است که :  
گفتار نخست ایشان در نقد روایت تحریف این است که :  
اما اولا فبأن التمسك بالاخبار بما انها حجة شرعية يشتمل من الدور  در تبیین دور مذکور باید گفت :  تمسک به اخبار تحریف بعنوان اینکه این اخبار حجت شرعی است مبتنی بر اثبات نبوت پیامبر ص است و اثبات نبوت هم مبتنی بر عدم تحریف قران  است  بنابر این احتمال وجود تحریف در قران سبب عدم اثبات نبوت و در نتیجه عدم حجیت این اخبار خواهد بود .  
اما اولا فبأن التمسك بالاخبار بما انها حجة شرعية يشتمل من الدور  در تبیین دور مذکور باید گفت :  تمسک به اخبار تحریف بعنوان اینکه این اخبار حجت شرعی است مبتنی بر اثبات نبوت پیامبر ص است و اثبات نبوت هم مبتنی بر عدم تحریف قران  است  بنابر این احتمال وجود تحریف در قران سبب عدم اثبات نبوت و در نتیجه عدم حجیت این اخبار خواهد بود .  
 
 
2-روایات تحریف حتی با فرض صحتشان ، اخبار احاد بوده و مفید قطع نمی باشد :  
2-روایات تحریف حتی با فرض صحتشان ، اخبار احاد بوده و مفید قطع نمی باشد :  
علامه در این زمینه می نویسد :   
علامه در این زمینه می نویسد :   
به روایات تحریف تنها بعنوان اسناد تاریخی می توان استناد نمود چون در بین انها حدیث متواتر یا اخباری که محفوف به قرائن قطعیه باشد دیده نمی شود و بندرت می توان در بین انها حدیث صحیح که دلالت تام بر تحریف داشته باشند یافت .   
به روایات تحریف تنها بعنوان اسناد تاریخی می توان استناد نمود چون در بین انها حدیث متواتر یا اخباری که محفوف به قرائن قطعیه باشد دیده نمی شود و بندرت می توان در بین انها حدیث صحیح که دلالت تام بر تحریف داشته باشند یافت .   
ایشان معتقد است حتی اخبار صحیح نیز در این زمینه – اثبات تحریف قران – قابل استناد نیست چون احتمال جعل در انها وجود دارد .  
ایشان معتقد است حتی اخبار صحیح نیز در این زمینه – اثبات تحریف قران – قابل استناد نیست چون احتمال جعل در انها وجود دارد .  
3-عدم شباهت  سیاق و نظم قران موجود با مفاد روایات تحریف :   
3-عدم شباهت  سیاق و نظم قران موجود با مفاد روایات تحریف :   
گفتار علامه  در این زمینه  بشرح ذیل می باشد :  
گفتار علامه  در این زمینه  بشرح ذیل می باشد :  
روایات تحریف با قطع نظر از ایراد دور، مشتمل بر ایات و سوری است که سیاق و نظمشان شباهتی با قران ندارند .  
روایات تحریف با قطع نظر از ایراد دور، مشتمل بر ایات و سوری است که سیاق و نظمشان شباهتی با قران ندارند .  
ایشان در بخش دیگری از گفتارشان به برخی از سور ادعا نظیر سوره خلع و سوره حفد در روایات تحریف اشاره نموده و انها را در مقایسه با قران در سطح بسیار نازل و فاقد هر نوع شباهتی می داند .   
ایشان در بخش دیگری از گفتارشان به برخی از سور ادعا نظیر سوره خلع و سوره حفد در روایات تحریف اشاره نموده و انها را در مقایسه با قران در سطح بسیار نازل و فاقد هر نوع شباهتی می داند .   
علامه طباطبائی علت پذیرش برخی از قائلین به چنین ترهاتی  را روحیه اخباریگری و عدم عرضه احادیث به قران دانسته و می فرماید :
علامه طباطبائی علت پذیرش برخی از قائلین به چنین ترهاتی  را روحیه اخباریگری و عدم عرضه احادیث به قران دانسته و می فرماید :
.... محدثينى كه به چنين سوره هايى – نظیر سوره حفد و خلع -  اعتناء مىكنند ، بخاطر تعصب و تعبد شديدى است كه نسبت به روايات دارند و در تشخيص صحيح از مجعول آن و در عرضه داشتن احاديث بر قرآن كوتاهى مىكنند و اگر اين تعصب و تعبد نبود ، كافى بود در يك نظر حكم كنند به اينكه ترهات مذكور جزو قرآن كريم نيست ..
.... محدثينى كه به چنين سوره هايى – نظیر سوره حفد و خلع -  اعتناء مىكنند ، بخاطر تعصب و تعبد شديدى است كه نسبت به روايات دارند و در تشخيص صحيح از مجعول آن و در عرضه داشتن احاديث بر قرآن كوتاهى مىكنند و اگر اين تعصب و تعبد نبود ، كافى بود در يك نظر حكم كنند به اينكه ترهات مذكور جزو قرآن كريم نيست .
 
 
4-مخالفت روایات تحریف با قران  
4-مخالفت روایات تحریف با قران  
متن گفتار ایشان در این زمینه عبارتست از : ومع الغض عن جميع ذلك فإنها مخالفة للكتاب مردودة   
متن گفتار ایشان در این زمینه عبارتست از : ومع الغض عن جميع ذلك فإنها مخالفة للكتاب مردودة  
 
   
ایشان در تبیین مخالفت روایات تحریف با قران می نویسند :
ایشان در تبیین مخالفت روایات تحریف با قران می نویسند :
و اما اينكه گفتيم روايات تحريف ، به فرضى هم كه صحيح باشد مخالف با كتاب است و به همين جهت بايد طرح شود . توضيحش اين است كه مقصود ما مخالفت با ظاهر آيه * ( « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَه لَحافِظُونَ » ) *  و ظاهر آيه « وَإِنَّه لَكِتابٌ عَزِيزٌ لا يَأْتِيه الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْه وَلا مِنْ خَلْفِه » نيست ، تا بگوييد اين مخالفت ظنى است ، - چون ظهور الفاظ آيه جزو ادله ظنى است - بلكه مراد مخالفت با دلالت قطعى كتاب است ، چون مجموع قرآنى كه فعلا در دست ما است به بيانى كه در دليل اول بر نفى تحريف گذشت ، دلالت قطعى دارد بر اينكه در قرآن تحريفى رخ نداده است .
و اما اينكه گفتيم روايات تحريف ، به فرضى هم كه صحيح باشد مخالف با كتاب است و به همين جهت بايد طرح شود . توضيحش اين است كه مقصود ما مخالفت با ظاهر آيه * ( « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَه لَحافِظُونَ » ) *  و ظاهر آيه « وَإِنَّه لَكِتابٌ عَزِيزٌ لا يَأْتِيه الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْه وَلا مِنْ خَلْفِه » نيست ، تا بگوييد اين مخالفت ظنى است ، - چون ظهور الفاظ آيه جزو ادله ظنى است - بلكه مراد مخالفت با دلالت قطعى كتاب است ، چون مجموع قرآنى كه فعلا در دست ما است به بيانى كه در دليل اول بر نفى تحريف گذشت ، دلالت قطعى دارد بر اينكه در قرآن تحريفى رخ نداده است .
 
 
و چطور ممكن است در اين دلالت خدشه كرد ، و حال آنكه قرآنى كه در دست ما هست اجزايش در نظم بديع ، و معجزه بودن نظير يكديگرند و خودش در دفع اختلافاتى كه در به دو نظر به ذهن مىرسد كافى است . نه در دفع آن اختلافات نقصى دارد ، و نه در افاده معارف حقيقى و علوم الهى كلى و جزئيش قصورى ، معارفش همه به هم مربوط و فروعش بر اصولش مترتب ، و اطرافش بر اوساطش منعطف است ، و اين خصوصيات كه در نظم قرآنى است و خداوند آن را به آن خصوصيات ، وصف نموده در همه جاى اين كتاب مشهود است .  
و چطور ممكن است در اين دلالت خدشه كرد ، و حال آنكه قرآنى كه در دست ما هست اجزايش در نظم بديع ، و معجزه بودن نظير يكديگرند و خودش در دفع اختلافاتى كه در به دو نظر به ذهن مىرسد كافى است . نه در دفع آن اختلافات نقصى دارد ، و نه در افاده معارف حقيقى و علوم الهى كلى و جزئيش قصورى ، معارفش همه به هم مربوط و فروعش بر اصولش مترتب ، و اطرافش بر اوساطش منعطف است ، و اين خصوصيات كه در نظم قرآنى است و خداوند آن را به آن خصوصيات ، وصف نموده در همه جاى اين كتاب مشهود است .  
5-عدم  امکان صحت روایاتی که دلالت بر حذف بسیاری از ایات قران می کند :  
5-عدم  امکان صحت روایاتی که دلالت بر حذف بسیاری از ایات قران می کند :  
علامه  در نقد  دیدگاه کسانی که  قائل به حذف بسیاری  از ایات قران - بر اساس  روایات تحریف - می باشند می فرماید :  
علامه  در نقد  دیدگاه کسانی که  قائل به حذف بسیاری  از ایات قران - بر اساس  روایات تحریف - می باشند می فرماید :  
چگونه می توان پذیرفت که قران برغم دواعی فراوان مسلمانان در محافظت از ان و تلاش گسترده پیامبر ص در تعلیم و تبیین ان، هزاران ایه – بر اساس روایات مرسل - از ان حذف شده باشد ..   
چگونه می توان پذیرفت که قران برغم دواعی فراوان مسلمانان در محافظت از ان و تلاش گسترده پیامبر ص در تعلیم و تبیین ان، هزاران ایه – بر اساس روایات مرسل - از ان حذف شده باشد ..  
 
    
6- ضعف سندی روایات تحریف  
6- ضعف سندی روایات تحریف  
ایشان معتقد است با مراجعه به اسناد روایات تحریف معلوم می گردد که بیشتر انها  فاقد سند بوده یا اسنادشان ضعیف می باشد  
ایشان معتقد است با مراجعه به اسناد روایات تحریف معلوم می گردد که بیشتر انها  فاقد سند بوده یا اسنادشان ضعیف می باشد  
خط ۴۹۳: خط ۵۸۸:
علامه طباطبائی مفاد در این زمینه  می فرماید :   
علامه طباطبائی مفاد در این زمینه  می فرماید :   
بسیاری ازروایاتی که  قائلین به تحریف قران بدان استناد نموده اند  در مقام  بیان مفهوم ، تفسیر  و تطبیق ایه  بر مصادیق خارجی ایه بوده  و ارتباطی به تحریف  لفظی قران ندارند  .  
بسیاری ازروایاتی که  قائلین به تحریف قران بدان استناد نموده اند  در مقام  بیان مفهوم ، تفسیر  و تطبیق ایه  بر مصادیق خارجی ایه بوده  و ارتباطی به تحریف  لفظی قران ندارند  .  
ایشان در ادامه روایاتی را که  بیانگر شان نزول برخی ایات می باشد از قبیل موارد فوق دانسته و می فرماید : روایتی  که ایه شریفه "يا أيها الرسول بلغ ما انزل إليك " را بدینگونه ذکر کرده است : "يا أيها الرسول بلغ ما انزل إليك في علي " در حالی که روایت بیانگر ان است که ایه مذکور در شان امام علی ع ذکر شده است نه اینکه "فی علی "جزء ایه باشد  و همینطور روایتی که ایه شریفه" إن الذين ينادونك من وراء الحجرات " را اینگونه ذکر کرده است : "إن الذين ينادونك من وراء الحجرات بنو تميم أكثرهم لا يعقلون " در حالی که ذیل روایت بیان شان نزول ایه بوده و برخی بدون دلیل انرا جزء ایه پنداشته اند . توضیح انکه گروهی از قبیله بنی تمیم بهنگام دیدار با پیامبر ص کناردرب خانه حضرت  ایستاده وبی ادبانه به  ان حضرت ندا دادند که : اخرج الینا  که در این هنگام ایه مذکور نازل گردید و انها را نسبت به رفتار زشت شان متنبه نمود.  
 
 
ایشان در ادامه روایاتی را که  بیانگر شان نزول برخی ایات می باشد از قبیل موارد فوق دانسته و می فرماید : روایتی  که ایه شریفه "يا أيها الرسول بلغ ما انزل إليك " را بدینگونه ذکر کرده است : "يا أيها الرسول بلغ ما انزل إليك في علي " در حالی که روایت بیانگر ان است که ایه مذکور در شان امام علی ع ذکر شده است نه اینکه "فی علی "جزء ایه باشد  و همینطور روایتی که ایه شریفه" إن الذين ينادونك من وراء الحجرات " را اینگونه ذکر کرده است : "إن الذين ينادونك من وراء الحجرات بنو تميم أكثرهم لا يعقلون " در حالی که ذیل روایت بیان شان نزول ایه بوده و برخی بدون دلیل انرا جزء ایه پنداشته اند .
 
توضیح انکه گروهی از قبیله بنی تمیم بهنگام دیدار با پیامبر ص کناردرب خانه حضرت  ایستاده وبی ادبانه به  ان حضرت ندا دادند که : اخرج الینا  که در این هنگام ایه مذکور نازل گردید و انها را نسبت به رفتار زشت شان متنبه نمود.  
 
 
ایشان روایاتی را که از باب جری و تطبیق برخی موارد را بیان نموده اند نیز از موارد مذکور می داند نظیر روایتی که ایه شریفه : وسيعلم الذين ظلموا  را این
ایشان روایاتی را که از باب جری و تطبیق برخی موارد را بیان نموده اند نیز از موارد مذکور می داند نظیر روایتی که ایه شریفه : وسيعلم الذين ظلموا  را این
گونه ذکر کرده است : وسيعلم الذين ظلموا آل محمد حقهم  و یا ایه شریفه : ومن يطع الله ورسوله " را اینگونه بیان کرده است : ومن يطع الله ورسوله في ولاية على والأئمة من بعده فقد فاز فوزا عظيما   
گونه ذکر کرده است : وسيعلم الذين ظلموا آل محمد حقهم  و یا ایه شریفه : ومن يطع الله ورسوله " را اینگونه بیان کرده است : ومن يطع الله ورسوله في ولاية على والأئمة من بعده فقد فاز فوزا عظيما   
ایشان  در ادامه برخی از روایات را که امام ع در ان کلمه ای را نظیر: كذلك الله ربى كذلك الله ربى که امام ع ذیل سوره توحید تلفظ نموده است  عده ای  بعنوان روایت پنداشته را بیان می کند   
ایشان  در ادامه برخی از روایات را که امام ع در ان کلمه ای را نظیر: كذلك الله ربى كذلك الله ربى که امام ع ذیل سوره توحید تلفظ نموده است  عده ای  بعنوان روایت پنداشته را بیان می کند  
 
   
8- تعارض اخبار تحریف با یکدیگر در مواردی که ادعای حذف برخی ایات  شده است  :  
8- تعارض اخبار تحریف با یکدیگر در مواردی که ادعای حذف برخی ایات  شده است  :  
علامه بخشی از روایات تحریف را معارض یکدیگر دانسته  که لازمه اش تساقط می باشد بعنوان نمونه در روایات تحریف امده است که ایه ای بعنوان ایه رجم شیخ و شیخه در قران وجود داشته که ساقط شده است اما در روایات نسبت به چگونگی ان اختلاف می باشد. در برخی امده است که ایه مذکور اینگونه می باشد :  إذا زنى الشيخ والشيخة فارجموهما البتة فإنهما قضيا الشهوة و در برخی دیگر : الشيخ والشيخة إذا زنيا فارجموهما البتة فإنهما قضيا الشهوة و در برخی :  بما قضيا من اللذة ودر بعضی دیگر ... نكالا من الله والله عليم حكيم و در برخی دیگر : نكالا من الله والله عزيز حكيم ذکر شده است .  
علامه بخشی از روایات تحریف را معارض یکدیگر دانسته  که لازمه اش تساقط می باشد بعنوان نمونه در روایات تحریف امده است که ایه ای بعنوان ایه رجم شیخ و شیخه در قران وجود داشته که ساقط شده است اما در روایات نسبت به چگونگی ان اختلاف می باشد. در برخی امده است که ایه مذکور اینگونه می باشد :  إذا زنى الشيخ والشيخة فارجموهما البتة فإنهما قضيا الشهوة و در برخی دیگر : الشيخ والشيخة إذا زنيا فارجموهما البتة فإنهما قضيا الشهوة و در برخی :  بما قضيا من اللذة ودر بعضی دیگر ... نكالا من الله والله عليم حكيم و در برخی دیگر : نكالا من الله والله عزيز حكيم ذکر شده است .  
بنابر این تعارض این روایات با یکدیگر دلیل دیگری بر عدم اعتبار و سقوطشان خواهد بود .   
بنابر این تعارض این روایات با یکدیگر دلیل دیگری بر عدم اعتبار و سقوطشان خواهد بود .  
 
    
دفع توهم  :  بطلان  سخن کسانی که اختلاف روایات تحریف را دلیل بر اصل وقوع تحریف قران می دانند :  
دفع توهم  :  بطلان  سخن کسانی که اختلاف روایات تحریف را دلیل بر اصل وقوع تحریف قران می دانند :  
علامه طباطبائی در نقد گفتار مدعیان  فوق الذکر  می فرماید :  
علامه طباطبائی در نقد گفتار مدعیان  فوق الذکر  می فرماید :  
اينكه بعضى از محدثين گفته‌اند كه « اختلاف روايات در آياتى كه نقل شد ضرر به جايى نمىرساند چون اين روايات در اصل تحريف قرآن اتفاق دارند » مردود و غلط است . چون اتفاق روايات مذكور در تحريف شدن قرآن ضعف دلالت آنها را جبران نمىكند و هر يك از آنها ديگرى را دفع مىكند  
اينكه بعضى از محدثين گفته‌اند كه « اختلاف روايات در آياتى كه نقل شد ضرر به جايى نمىرساند چون اين روايات در اصل تحريف قرآن اتفاق دارند » مردود و غلط است . چون اتفاق روايات مذكور در تحريف شدن قرآن ضعف دلالت آنها را جبران نمىكند و هر يك از آنها ديگرى را دفع مىكند  
 
 
شگفتی علامه از کسانی که اخبار تحریف را پذیرفته اند  
شگفتی علامه از کسانی که اخبار تحریف را پذیرفته اند  
علامه طباطبائی  بعد از نفی اعتبار روایات تحریف شگفتی خویش  را از کسانی که روایات تحریف را پذیرفته اند اظهار داشته و می فرماید :  
علامه طباطبائی  بعد از نفی اعتبار روایات تحریف شگفتی خویش  را از کسانی که روایات تحریف را پذیرفته اند اظهار داشته و می فرماید :  
و عجب از اين گونه علماى دينى است كه در مقام استدلال بر تحريف شدن قرآن بر مىآيند و آن گاه به رواياتى كه به صحابه و يا به ائمه اهل بيت منسوب شده احتجاج مىكنند و هيچ فكر نمىكنند كه چه مىكنند . اگر حجيت قرآن باطل گردد ، نبوت خاتم الأنبياء باطل شده ، و معارف دينى لغو و بى اثر مىشود ، و در چنين فرضى اين سخن به كجا مىرسد كه در فلان تاريخ مردى دعوى نبوت نموده و قرآنى به عنوان معجزه آورد ، خودش از دنيا رفت ، و قرآنش هم دستخورده شد ، و از او چيزى باقى نماند مگر اجماع مؤمنين به وى ، بر اينكه او به راستى پيغمبر بوده ، و قرآنش هم به راستى معجزه اى بر نبوت او بوده است ، و چون اجماع حجت است - زيرا همان پيغمبر آن را حجت قرار داده ، و يا از اجماع مجمعين كشف مىكنيم كه قول يكى از جانشينانش در آن هست - پس بايد نبوت او و قرآنش را قبول كنيم ؟ ! !   
و عجب از اين گونه علماى دينى است كه در مقام استدلال بر تحريف شدن قرآن بر مىآيند و آن گاه به رواياتى كه به صحابه و يا به ائمه اهل بيت منسوب شده احتجاج مىكنند و هيچ فكر نمىكنند كه چه مىكنند . اگر حجيت قرآن باطل گردد ، نبوت خاتم الأنبياء باطل شده ، و معارف دينى لغو و بى اثر مىشود ، و در چنين فرضى اين سخن به كجا مىرسد كه در فلان تاريخ مردى دعوى نبوت نموده و قرآنى به عنوان معجزه آورد ، خودش از دنيا رفت ، و قرآنش هم دستخورده شد ، و از او چيزى باقى نماند مگر اجماع مؤمنين به وى ، بر اينكه او به راستى پيغمبر بوده ، و قرآنش هم به راستى معجزه اى بر نبوت او بوده است ، و چون اجماع حجت است - زيرا همان پيغمبر آن را حجت قرار داده ، و يا از اجماع مجمعين كشف مىكنيم كه قول يكى از جانشينانش در آن هست
 
- پس بايد نبوت او و قرآنش را قبول كنيم ؟ ! !   
ایشان  احتمال جعل روایات تحریف را قوی دانسته  و انرا موید به شواهدی می دانند :  
ایشان  احتمال جعل روایات تحریف را قوی دانسته  و انرا موید به شواهدی می دانند :  
و كوتاه سخن انکه  احتمال دسيسه و جعل حديث كه احتمال قوى هم هست و شواهد و قرائن آن را تاييد مىكند ، وقعى و اعتبارى براى روايات مذكور باقى نمىگذارد ، و با در نظر گرفتن آن ، ديگر نه حجيت شرعى بر آن اخبار باقى مىماند ، و نه حجيت عقلانى ، حتى صحيح السندترين آنها هم از اعتبار ساقط مىگردد .زيرا حجيت سند ، معنايش اين است كه رجال حديث دروغ عمدى نمىگويند ، و اما اينكه فريب نمىخورند ، و در اصول روايتى آنان هم دست برده نمىشود ، ربطى به صحت سند ندارد .  
و كوتاه سخن انکه  احتمال دسيسه و جعل حديث كه احتمال قوى هم هست و شواهد و قرائن آن را تاييد مىكند ، وقعى و اعتبارى براى روايات مذكور باقى نمىگذارد ، و با در نظر گرفتن آن ، ديگر نه حجيت شرعى بر آن اخبار باقى مىماند ، و نه حجيت عقلانى ، حتى صحيح السندترين آنها هم از اعتبار ساقط مىگردد .زيرا حجيت سند ، معنايش اين است كه رجال حديث دروغ عمدى نمىگويند ، و اما اينكه فريب نمىخورند ، و در اصول روايتى آنان هم دست برده نمىشود ، ربطى به صحت سند ندارد .  
دیدگاه  علامه محمد تقی حکیم در زمینه روایات تحریف :  
دیدگاه  علامه محمد تقی حکیم در زمینه روایات تحریف :  
ایشان در الاصول العامه بعد از بیان انکه نقل روایات تحریف در کتبی نظیر کافی و .... دلیل بر پذیرش مولفان انها نمی باشد  می نویسد :  
ایشان در الاصول العامه بعد از بیان انکه نقل روایات تحریف در کتبی نظیر کافی و .... دلیل بر پذیرش مولفان انها نمی باشد  می نویسد :  
شبهه تحریف قران از شبهاتی است که شایسته نیست در بطلان ان – بجهت بدیهی بودن - بحثی شود . روایات تحریف قران نیز علاوه بر تعارضی که بین انها وجود دارد اخبار احاد بوده و توان مقاومت در برابر ثبوت تواتر و قطع به عدم تحریف قران را ندارد .
شبهه تحریف قران از شبهاتی است که شایسته نیست در بطلان ان – بجهت بدیهی بودن - بحثی شود . روایات تحریف قران نیز علاوه بر تعارضی که بین انها وجود دارد اخبار احاد بوده و توان مقاومت در برابر ثبوت تواتر و قطع به عدم تحریف قران را ندارد .
از طرفی ایشان سورو ایاتی را  که برخی ادعای حذف ان را از قران دارند در مقایسه با قران موجود بسیار سخیف می داند .   
 
 
از طرفی ایشان سورو ایاتی را  که برخی ادعای حذف ان را از قران دارند در مقایسه با قران موجود بسیار سخیف می داند .   
ایشان معتقد است بر فرض مفاد روایاتی که  بیانگر وجود تحریف به نقیصه در قران  است  را بپذیریم طبعا مسئولیت این عمل بعهده عثمان خواهد بود  چون در عصر عثمان  این عمل – توحید مصاحف - صورت گرفته است  در این صورت سکوت مسلمانان دیگر را در برابر عمل عثمان چگونه پاسخ خواهیم داد درحالی که تاریخ هیچگونه اعتراضی از صحابه و مسلمانان را در برابر عمل عثمان ثبت نکرده است .   
ایشان معتقد است بر فرض مفاد روایاتی که  بیانگر وجود تحریف به نقیصه در قران  است  را بپذیریم طبعا مسئولیت این عمل بعهده عثمان خواهد بود  چون در عصر عثمان  این عمل – توحید مصاحف - صورت گرفته است  در این صورت سکوت مسلمانان دیگر را در برابر عمل عثمان چگونه پاسخ خواهیم داد درحالی که تاریخ هیچگونه اعتراضی از صحابه و مسلمانان را در برابر عمل عثمان ثبت نکرده است .   
ایشان  عمل عثمان را در تجمیع مردم بر مصحف واحد مورد تایید  مسلمانان ان عصر دانسته و می نویسد : بنظر می رسد بسیاری از این روایات تحریف در صدد مخالفت و بدجلوه دادن عمل عثمان در توحید مصاحف باشد .  
ایشان  عمل عثمان را در تجمیع مردم بر مصحف واحد مورد تایید  مسلمانان ان عصر دانسته و می نویسد : بنظر می رسد بسیاری از این روایات تحریف در صدد مخالفت و بدجلوه دادن عمل عثمان در توحید مصاحف باشد .  
پاسخ اهل سنت  نسبت به روایات  تحریف  درمنابع حدیثی  
پاسخ اهل سنت  نسبت به روایات  تحریف  درمنابع حدیثی  
بیشتر اعلام اهل سنت  مفاد روایات تحریف  را بعنوان نسخ تلاوت پذیرفته و معتقدند که ایات  حذف شده  گر چه از ناحیه خداوند نازل شده اند اما در زمان رسول اکرم ص  تلاوتشان منسوخ شده  گرچه حکمشان باقی مانده است. در اینجا بعنوان نمونه گفتار برخی از انان از  کتاب "الاتقان  فی علوم  القران"  جلال الدین سیوطی بیان می کنیم  :  
بیشتر اعلام اهل سنت  مفاد روایات تحریف  را بعنوان نسخ تلاوت پذیرفته و معتقدند که ایات  حذف شده  گر چه از ناحیه خداوند نازل شده اند اما در زمان رسول اکرم ص  تلاوتشان منسوخ شده  گرچه حکمشان باقی مانده است.
 
در اینجا بعنوان نمونه گفتار برخی از انان از  کتاب "الاتقان  فی علوم  القران"  جلال الدین سیوطی بیان می کنیم  :  
ایشان بعد از بیان انواع سه گانه نسخ: نسخ تلاوت و حکم ،نسخ حکم بدون نسخ تلاوت و نسخ تلاوت بدون نسخ حکم در مورد نوع اول نسخ – نسخ تلاوت و حکم – می نویسد :  
ایشان بعد از بیان انواع سه گانه نسخ: نسخ تلاوت و حکم ،نسخ حکم بدون نسخ تلاوت و نسخ تلاوت بدون نسخ حکم در مورد نوع اول نسخ – نسخ تلاوت و حکم – می نویسد :  
از عائشه در این زمینه روایتی نقل شده است که ایه ای بصورت ( عشر رضعات معلومات  در قران کریم وجود داشته که بعد از مدتی با " عشر رضعات بخمس معلومات" نسخ گردیده است  و بعد از پیامبر ص این ایه– ناسخ و منسوخ - بدلیل عدم اگاهی مردم از نسخ تلاوت و حکم ان ، همچنان در بین مردم قرائت می شد .  
از عائشه در این زمینه روایتی نقل شده است که ایه ای بصورت ( عشر رضعات معلومات  در قران کریم وجود داشته که بعد از مدتی با " عشر رضعات بخمس معلومات" نسخ گردیده است  و بعد از پیامبر ص این ایه– ناسخ و منسوخ - بدلیل عدم اگاهی مردم از نسخ تلاوت و حکم ان ، همچنان در بین مردم قرائت می شد .  
 
 
مولف الاتقان  در زمینه نوع دوم نسخ – نسخ حکم بدون نسخ تلاوت – می نویسد : بسیاری از مواردی را که برخی از مصادیق این نوع نسخ شمرده اند  نمی توان از این نوع  دانست  نظیر انکه ادعا شده است که ایه شریفه( ومما رزقناهم ينفقون ) و ( أنفقوا من ما رزقناكم ) با ایه تشریع زکات نسخ شده است در حالی که این دو ایه ارتباطی با نسخ ندارند بدین معنا که ایه دوم را می توان تفسیر ایه نخست قرار داد .  
مولف الاتقان  در زمینه نوع دوم نسخ – نسخ حکم بدون نسخ تلاوت – می نویسد : بسیاری از مواردی را که برخی از مصادیق این نوع نسخ شمرده اند  نمی توان از این نوع  دانست  نظیر انکه ادعا شده است که ایه شریفه( ومما رزقناهم ينفقون ) و ( أنفقوا من ما رزقناكم ) با ایه تشریع زکات نسخ شده است در حالی که این دو ایه ارتباطی با نسخ ندارند بدین معنا که ایه دوم را می توان تفسیر ایه نخست قرار داد .  
ایشان در زمینه حکمت نوع سوم نسخ– نسخ تلاوت  بدون نسخ حکم – به نقل از صاحب الفنون می نویسد : این امر بجهت ان است که میزان طاعت و تعبد مکلف نسبت به فرامین الهی مشخص گردد نظیر اقدام ابراهیم ع در ذبح فرزندش  
ایشان در زمینه حکمت نوع سوم نسخ– نسخ تلاوت  بدون نسخ حکم – به نقل از صاحب الفنون می نویسد : این امر بجهت ان است که میزان طاعت و تعبد مکلف نسبت به فرامین الهی مشخص گردد نظیر اقدام ابراهیم ع در ذبح فرزندش  
خط ۵۲۴: خط ۶۴۵:
در روایتی از عبدالله بن عمر نقل شده است که هیچگاه فردی از شما ادعا نکند که تمام قران در اختیار من است چون بسیاری از ایات و سور قرانی که از جانب خداوند نازل شده است در قران موجود وجود ندارد .     
در روایتی از عبدالله بن عمر نقل شده است که هیچگاه فردی از شما ادعا نکند که تمام قران در اختیار من است چون بسیاری از ایات و سور قرانی که از جانب خداوند نازل شده است در قران موجود وجود ندارد .     
از عائشه نقل شده است که سوره احزابی که در زمان پیامبر ص قرائت می شد 200ایه بود در حالی که در زمان عثمان تعداد ایات فقط بمقدار قران کنونی ثبت گردید .   
از عائشه نقل شده است که سوره احزابی که در زمان پیامبر ص قرائت می شد 200ایه بود در حالی که در زمان عثمان تعداد ایات فقط بمقدار قران کنونی ثبت گردید .   
در روایتی دیگر از ابی بن کعب نقل شده است که سوره احزاب بمقدار سوره بقره بود و ما در ان ایه رجم را ( إذا زنى الشيخ والشيخة فارجموهما البتة نكالا من الله والله عزيز حكيم ) قرائت می کردیم.   
در روایتی دیگر از ابی بن کعب نقل شده است که سوره احزاب بمقدار سوره بقره بود و ما در ان ایه رجم را ( إذا زنى الشيخ والشيخة فارجموهما البتة نكالا من الله والله عزيز حكيم ) قرائت می کردیم.   
سیوطی روایت دیگری را بعنوان ایه الرجم که از نوع سوم نسخ انرا می شمرد نقل کرده است .  این روایت در سائر منابع اهل سنت نیز با اندک تفاوتی نقل شده است   
سیوطی روایت دیگری را بعنوان ایه الرجم که از نوع سوم نسخ انرا می شمرد نقل کرده است .  این روایت در سائر منابع اهل سنت نیز با اندک تفاوتی نقل شده است  
 
   
از خلیفه دوم  در زمینه ایه رجم شیخ و شیخه نقل گردیده است  که می گفت : اگر مردم  اتهام زیادتی قران را بمن نمی زدند بدست خودم ایه رجم را در قران  وارد می کردم   
از خلیفه دوم  در زمینه ایه رجم شیخ و شیخه نقل گردیده است  که می گفت : اگر مردم  اتهام زیادتی قران را بمن نمی زدند بدست خودم ایه رجم را در قران  وارد می کردم   
باید گفت نظیر مباحث  مطرح شده در الاتقان در سائر کتب دیگر اهل سنت  نظیر : البرها ن ، زرکشی و ....نیز بیان شده است .  
باید گفت نظیر مباحث  مطرح شده در الاتقان در سائر کتب دیگر اهل سنت  نظیر : البرها ن ، زرکشی و ....نیز بیان شده است .  
خط ۵۳۱: خط ۶۵۶:
علامه در نقد و بررسی چنین  دیدگاهی می فرماید لازمه این دیدگاه  پذیرش وقوع تحریف در قران می باشد :  
علامه در نقد و بررسی چنین  دیدگاهی می فرماید لازمه این دیدگاه  پذیرش وقوع تحریف در قران می باشد :  
اهل سنت می گویند :  ....آياتى بر اساس احاديث مرسل در سوره نساء در ميان جمله « وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتامى » و جمله « فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ » بوده و به اندازه يك ثلث قرآن يعنى بيش از دو هزار آيه مىشده و افتاده . و نيز آن آياتى كه محدثين سنى  گفته‌اند از سوره برائت ساقط شده ، مانند « بسم اللَّه » آن و صدها آيه كه سوره مذكور را مساوى با سوره بقره مىكرده و اينكه سوره احزاب بزرگتر از سوره بقره بوده و دويست آيه از آن ساقط شده. و يا آن آياتى كه روايات مجعوله مذكور مىگويد منسوخ التلاوه شده است .  
اهل سنت می گویند :  ....آياتى بر اساس احاديث مرسل در سوره نساء در ميان جمله « وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتامى » و جمله « فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ » بوده و به اندازه يك ثلث قرآن يعنى بيش از دو هزار آيه مىشده و افتاده . و نيز آن آياتى كه محدثين سنى  گفته‌اند از سوره برائت ساقط شده ، مانند « بسم اللَّه » آن و صدها آيه كه سوره مذكور را مساوى با سوره بقره مىكرده و اينكه سوره احزاب بزرگتر از سوره بقره بوده و دويست آيه از آن ساقط شده. و يا آن آياتى كه روايات مجعوله مذكور مىگويد منسوخ التلاوه شده است .  
ایشان ادامه می دهد :  جمعى از مفسرين اهل سنت هم براى دفاع از يك حديث كه گفته « پاره اى از قرآن را خدا از يادها برد و تلاوتش را منسوخ كرد » پذيرفته‌اند ، سئوال این است که اینهمه ایات كجا رفته‌اند ؟ و چطور مفقود شده‌اند ، كه حتى يك نفر هم سراغ يكى از آن هزارها را نگرفته است ؟ ! .
 
و اگر شما هم همان حديث را سند قرار دهيد ، و بگوييد خدا از يادها برده مىپرسيم از ياد بردن خدا چه معنا دارد ؟ و مقصود از نسخ تلاوت چه مىتواند باشد ؟ آيا نسخ تلاوت بخاطر اين بوده كه عمل به آن آيات منسوخ شده ؟ پس چرا آيات منسوخه ديگرى كه هم اكنون در قرآن كريم است منسوخ التلاوه نشد ؟ و تا كنون در قرآن كريم باقى مانده ؟ ! مانند آيه صدقه و آيه نكاح زانيه و زانى ، و آيه عده ، و غير آن ؟ و جالب اينجاست كه آقايان آيات منسوخ التلاوه را دو قسم مىكنند ، يكى آنها كه هم تلاوتش نسخ شده و هم عمل به آن ، و قسم ديگر آن آياتى كه تنها تلاوتش نسخ شده است مانند آيه رجم .
 
ایشان ادامه می دهد :   
 
جمعى از مفسرين اهل سنت هم براى دفاع از يك حديث كه گفته « پاره اى از قرآن را خدا از يادها برد و تلاوتش را منسوخ كرد » پذيرفته‌اند ، سئوال این است که اینهمه ایات كجا رفته‌اند ؟ و چطور مفقود شده‌اند ، كه حتى يك نفر هم سراغ يكى از آن هزارها را نگرفته است ؟ ! .
 
 
و اگر شما هم همان حديث را سند قرار دهيد ، و بگوييد خدا از يادها برده مىپرسيم از ياد بردن خدا چه معنا دارد ؟ و مقصود از نسخ تلاوت چه مىتواند باشد ؟ آيا نسخ تلاوت بخاطر اين بوده كه عمل به آن آيات منسوخ شده ؟ پس چرا آيات منسوخه ديگرى كه هم اكنون در قرآن كريم است منسوخ التلاوه نشد ؟ و تا كنون در قرآن كريم باقى مانده ؟ ! مانند آيه صدقه و آيه نكاح زانيه و زانى ، و آيه عده ، و غير آن ؟
 
و جالب اينجاست كه آقايان آيات منسوخ التلاوه را دو قسم مىكنند ، يكى آنها كه هم تلاوتش نسخ شده و هم عمل به آن ، و قسم ديگر آن آياتى كه تنها تلاوتش نسخ شده است مانند آيه رجم .
 
 
و يا بخاطر اين بوده كه واجد صفات كلام خدايى نبوده و بدين جهت خداوند خط بطلان بر آنها كشيده ، و از يادهايشان برده است . اگر چنين بود پس در حقيقت جزو كلام خدا و كتاب عزيز كه « لا يَأْتِيه الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْه وَلا مِنْ خَلْفِه » نبوده ، منزه از اختلاف نبود ، قول فصل و هادى به سوى حق و به سوى صراط مستقيم ، و معجزه اى كه بتوان با آن تحدى نمود و . . . نبوده . و كوتاه ، سخن بگو قرآن نبوده ، زيرا خداى تعالى قرآن را به صفاتى معرفى نموده است كه آن را نازل شده از لوح محفوظ ، و نيز آن را كتاب عزيزى خوانده كه در عصر نزولش و در اعصار بعد تا قيام قيامت باطل در آن راه ندارد ، و آن را قول فصل ، هدايت ، نور ، فرقان ميان حق و باطل ، معجزه و . . . ناميده است .
و يا بخاطر اين بوده كه واجد صفات كلام خدايى نبوده و بدين جهت خداوند خط بطلان بر آنها كشيده ، و از يادهايشان برده است . اگر چنين بود پس در حقيقت جزو كلام خدا و كتاب عزيز كه « لا يَأْتِيه الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْه وَلا مِنْ خَلْفِه » نبوده ، منزه از اختلاف نبود ، قول فصل و هادى به سوى حق و به سوى صراط مستقيم ، و معجزه اى كه بتوان با آن تحدى نمود و . . . نبوده . و كوتاه ، سخن بگو قرآن نبوده ، زيرا خداى تعالى قرآن را به صفاتى معرفى نموده است كه آن را نازل شده از لوح محفوظ ، و نيز آن را كتاب عزيزى خوانده كه در عصر نزولش و در اعصار بعد تا قيام قيامت باطل در آن راه ندارد ، و آن را قول فصل ، هدايت ، نور ، فرقان ميان حق و باطل ، معجزه و . . . ناميده است .
آيا با چنين معرفى باز هم مىتوانيم بگوييم اين آياتى كه قرآن را معرفى مىكند مخصوص به پاره اى از قرآن بوده كه هم اكنون در دست ما است ، و تنها اين باقيمانده از يادها نمىرود ، و منسوخ التلاوه و دستخوش بطلان نمىشود ؟ آيا تنها اين باقيمانده است كه قول فصل ، هدايت ، نور ، فرقان ، و معجزه جاودانه است ؟
آيا با چنين معرفى باز هم مىتوانيم بگوييم اين آياتى كه قرآن را معرفى مىكند مخصوص به پاره اى از قرآن بوده كه هم اكنون در دست ما است ، و تنها اين باقيمانده از يادها نمىرود ، و منسوخ التلاوه و دستخوش بطلان نمىشود ؟ آيا تنها اين باقيمانده است كه قول فصل ، هدايت ، نور ، فرقان ، و معجزه جاودانه است ؟
و يا مىگوييد منسوخ التلاوه شدن و فراموش شدن بطلان نيست ؟ چطور بطلان نيست ؟ مگر بطلان غير از اين است كه كلام ناقصى از اثر و خاصيت بيفتد و هيچ چيز نتواند آن را اصلاح نموده و براى ابد از كار بيفتد ؟ و آيا با اينكه براى ابد از كار افتاده باز هم ذكر و ياد آورنده خداست .
و يا مىگوييد منسوخ التلاوه شدن و فراموش شدن بطلان نيست ؟ چطور بطلان نيست ؟ مگر بطلان غير از اين است كه كلام ناقصى از اثر و خاصيت بيفتد و هيچ چيز نتواند آن را اصلاح نموده و براى ابد از كار بيفتد ؟ و آيا با اينكه براى ابد از كار افتاده باز هم ذكر و ياد آورنده خداست .
پس حق همين است كه به خود جرأت داده براى رهايى از اين همه اشتباه بگوييم رواياتى كه از طرق شيعه و سنى در تحريف و يا نسخ تلاوت رسيده بخاطر مخالفتش با كتاب خدا ، مردود است .   
پس حق همين است كه به خود جرأت داده براى رهايى از اين همه اشتباه بگوييم رواياتى كه از طرق شيعه و سنى در تحريف و يا نسخ تلاوت رسيده بخاطر مخالفتش با كتاب خدا ، مردود است .   
.
.
نقد و بررسی مباحث مطرح  شده درالاتقان  :  
نقد و بررسی مباحث مطرح  شده درالاتقان  :  
باید گفت  : علاوه  بر پاسخ های  جامع علامه طباطبائی  در نقد قائلین به نسخ تلاوت ، نکات دیگری را نیز در زمینه انواع نسخ- که در کتاب الاتقان مطرح گردیده است -  می توان بدان ضمیمه نمود  :  
باید گفت  : علاوه  بر پاسخ های  جامع علامه طباطبائی  در نقد قائلین به نسخ تلاوت ، نکات دیگری را نیز در زمینه انواع نسخ- که در کتاب الاتقان مطرح گردیده است -  می توان بدان ضمیمه نمود  :  
1-در زمینه قسم اول نسخ – نسخ تلاوت و حکم – باید گفت  هرگاه  تحقق چنین امری  در عصر  حیات  پیامبر ص  پذیرفته شود -چنانکه از روایت عائشه استفاده می شود -  در اینصورت  این سئوال مطرح  می گردد که  : ایا می توان بوسیله خبر واحد نسخ تلاوت و حکم ایات نازل شده  را اثبات کرد  ؟
1-در زمینه قسم اول نسخ – نسخ تلاوت و حکم – باید گفت  هرگاه  تحقق چنین امری  در عصر  حیات  پیامبر ص  پذیرفته شود -چنانکه از روایت عائشه استفاده می شود -  در اینصورت  این سئوال مطرح  می گردد که  : ایا می توان بوسیله خبر واحد نسخ تلاوت و حکم ایات نازل شده  را اثبات کرد  ؟
  و هر گاه  چنین نسخی  بعد از وفات  پیامبر ص باشد  در اینصورت مفهومش  ان است که ایاتی از قران در حیات رسول اکرم ص  بر ایشان نازل شده اما  بعد از رحلت ان حضرت  تلاوت و حکم ان نسخ گردیده است . در اینصورت  ایا  لازمه پذیرش چنین امری وقوع نقصان در قران  موجود  نخواهد بود ؟  بدیهی است با تبدیل واژگان – گفتن نسخ تلاوت بجای تحریف -  نمی توان معنا و مفهوم چیزی را تغییر داد .
و هر گاه  چنین نسخی  بعد از وفات  پیامبر ص باشد  در اینصورت مفهومش  ان است که ایاتی از قران در حیات رسول اکرم ص  بر ایشان نازل شده اما  بعد از رحلت ان حضرت  تلاوت و حکم ان نسخ گردیده است . در اینصورت  ایا  لازمه پذیرش چنین امری وقوع نقصان در قران  موجود  نخواهد بود ؟  بدیهی است با تبدیل واژگان – گفتن نسخ تلاوت بجای تحریف -  نمی توان معنا و مفهوم چیزی را تغییر داد .
 
 
2-در زمینه قسم سوم نسخ – نسخ تلاوت  بدون نسخ حکم - علاوه بر نقد نخست - این سئوال مطرح می گردد  که  حکمت نسخ تلاوت بدون نسخ حکم  چیست؟ شکی نیست که هدف از نزول ایات الهی بیان احکامی است که بشریت بدان نیاز دارد .بنابر این وقتی بناست حکمی استمرار داشته باشد در اینصورت نسخ  ایاتی که بیانگر ان حکم است چه مفهومی خواهد داشت  ؟  
2-در زمینه قسم سوم نسخ – نسخ تلاوت  بدون نسخ حکم - علاوه بر نقد نخست - این سئوال مطرح می گردد  که  حکمت نسخ تلاوت بدون نسخ حکم  چیست؟ شکی نیست که هدف از نزول ایات الهی بیان احکامی است که بشریت بدان نیاز دارد .بنابر این وقتی بناست حکمی استمرار داشته باشد در اینصورت نسخ  ایاتی که بیانگر ان حکم است چه مفهومی خواهد داشت  ؟  
سئوال  دیگر ان است که : ایا خروج  ایاتی – از قران -  که تلاوتش نسخ شده است به اذن الهی بوده است یا توسط رسول الله صورت گرفته است ؟ بدیهی است قائلین به چنین نسخی ،  شق نخست  را پذیرفته و معتقدند این کار به اذن الهی صورت گرفته است در این صورت می گوئیم :  
 
 
سئوال  دیگر ان است که : ایا خروج  ایاتی – از قران -  که تلاوتش نسخ شده است به اذن الهی بوده است یا توسط رسول الله صورت گرفته است ؟ بدیهی است قائلین به چنین نسخی ،  شق نخست  را پذیرفته و معتقدند این کار به اذن الهی صورت گرفته است در این صورت می گوئیم :  
اولا چگونه ادعای مذکور قابل اثبات است ؟ ایا با خبر واحد می توان چنین امر  مهمی را – نسخ تلاوت منهای نسخ  حکم - ثابت نمود  ؟ ایا بازگشت این سخنان به  تحقق  تحریف  در قران نیست ؟  ایا کسانی که قائل به تحریف قران هستند جز این را می گویند ؟  
اولا چگونه ادعای مذکور قابل اثبات است ؟ ایا با خبر واحد می توان چنین امر  مهمی را – نسخ تلاوت منهای نسخ  حکم - ثابت نمود  ؟ ایا بازگشت این سخنان به  تحقق  تحریف  در قران نیست ؟  ایا کسانی که قائل به تحریف قران هستند جز این را می گویند ؟  
و اگر این امر – خروج  برخی از ایات  نازل شده از قران - بعد از رحلت ان بزرگوار صورت گرفته است در اینصورت  لازمه پذیرش چنین امری  وقوع تحریف در قران امر خواهد بود  .
و اگر این امر – خروج  برخی از ایات  نازل شده از قران - بعد از رحلت ان بزرگوار صورت گرفته است در اینصورت  لازمه پذیرش چنین امری  وقوع تحریف در قران امر خواهد بود  .
باید گفت  پذیرش نسخ تلاوت  - که مستلزم تحریف قران است - حتی بر عده ای از مولفان علوم قرانی نظیر زرکشی دشوار بوده از اینرو در ذیل  حدیث  رجم شیخ و شیخه که از عمر نقل گردیده است می نویسد :  
 
ظاهر گفتار عمراین است که او از خوف اینکه مردم به او نسبت تحریف قران را بدهند از کتابت ایه رجم در قران خودداری کرده است .باید گفت لازمه چنین سخنی ان است که ایه رجم کتابتش در قران جائز و در نتیجه ثابت خواهد بود که این شان هر مکتوبی است.  
 
باید گفت  پذیرش نسخ تلاوت  - که مستلزم تحریف قران است - حتی بر عده ای از مولفان علوم قرانی نظیر زرکشی دشوار بوده از اینرو در ذیل  حدیث  رجم شیخ و شیخه که از عمر نقل گردیده است می نویسد :  
ظاهر گفتار عمراین است که او از خوف اینکه مردم به او نسبت تحریف قران را بدهند از کتابت ایه رجم در قران خودداری کرده است .باید گفت لازمه چنین سخنی ان است که ایه رجم کتابتش در قران جائز و در نتیجه ثابت خواهد بود که این شان هر مکتوبی است.  
 
 
ایشان در ادامه می نویسد :  
ایشان در ادامه می نویسد :  
پذیرش ملازمه فوق – جواز کتابت حدیث رجم بعنوان قران و نسخ تلاوت ان – مشکل است بنابر این با حدیث مذکور نمی توان نسخ تلاوت را ثابت نمود و در توجیه گفتار عمر نسبت به خودداری او از کتابت ایه رجم در قران می توان گفت : از انجا که اثبات قرانیت ایه یا سوره فقط با خبر متواتر قابل اثبات است او بدلیل انکه حدیث رجم خبرواحد بود از اینرو از کتابت ان خودداری نمود .  
پذیرش ملازمه فوق – جواز کتابت حدیث رجم بعنوان قران و نسخ تلاوت ان – مشکل است بنابر این با حدیث مذکور نمی توان نسخ تلاوت را ثابت نمود و در توجیه گفتار عمر نسبت به خودداری او از کتابت ایه رجم در قران می توان گفت : از انجا که اثبات قرانیت ایه یا سوره فقط با خبر متواتر قابل اثبات است او بدلیل انکه حدیث رجم خبرواحد بود از اینرو از کتابت ان خودداری نمود .  
نتیجه انکه چون لازمه پذیرش نسخ تلاوت  و حکم و نیز نسخ تلاوت بدون حکم ،  وقوع تحریف در قران می باشد دلیل نخست قائلین به تحریف در تمسک به روایات تحریف و نسخ تلاوت تمام نمی باشد .  
نتیجه انکه چون لازمه پذیرش نسخ تلاوت  و حکم و نیز نسخ تلاوت بدون حکم ،  وقوع تحریف در قران می باشد دلیل نخست قائلین به تحریف در تمسک به روایات تحریف و نسخ تلاوت تمام نمی باشد .  
دلیل دوم  بر تحریف  قران  : اختلاف مصاحف                                                                                                                               
دلیل دوم  بر تحریف  قران  : اختلاف مصاحف                                                                                                                               
قائلین به تحریف قران  می گویند : اختلاف  بین مصاحف زمان ابوبکر و زمان عثمان و تجمیع ان توسط غیر معصوم  دلالت بر وقوع تحریف  در قران دارد .  
قائلین به تحریف قران  می گویند : اختلاف  بین مصاحف زمان ابوبکر و زمان عثمان و تجمیع ان توسط غیر معصوم  دلالت بر وقوع تحریف  در قران دارد .
 
تبیین  
تبیین  
علامه طباطبائی در تبیین دلیل دوم قائلین به تحریف می فرماید :
علامه طباطبائی در تبیین دلیل دوم قائلین به تحریف می فرماید :
وقتی قران متشتت و متفرق از طریق غیر معصوم جمع گردد امکان تحریف در ان وجود خواهد داشت و محال است که عادتا همه ان موافق با قر ان واقعی باشد ..  
وقتی قران متشتت و متفرق از طریق غیر معصوم جمع گردد امکان تحریف در ان وجود خواهد داشت و محال است که عادتا همه ان موافق با قر ان واقعی باشد ..  
نقد علامه  به دلیل دوم  قائلین به تحریف – تعدد مصاحف -  
نقد علامه  به دلیل دوم  قائلین به تحریف – تعدد مصاحف -  
ایشان  در نقد دلیل مذکور می نویسد: ادعای مذکور، سخن خرافى بيش نيست ، بلكه مطلب به عكس است ، زيرا عقل مخالفت نوشته شده را با واقعش ممكن مىداند ، نه اينكه موافقت آن دو را بعيد و مخالفت آن را واجب شمارد پس هر جا كه دليل و قرينه اى باشد بر اينكه نوشته شده با واقعش موافق است آن را مىپذيرد و ما به جاى يك دليل و يك قرينه دليلهايى ارائه داديم كه همه موافقت اين قرآن را با واقعش اثبات مىكردند
ایشان  در نقد دلیل مذکور می نویسد: ادعای مذکور، سخن خرافى بيش نيست ، بلكه مطلب به عكس است ، زيرا عقل مخالفت نوشته شده را با واقعش ممكن مىداند ، نه اينكه موافقت آن دو را بعيد و مخالفت آن را واجب شمارد پس هر جا كه دليل و قرينه اى باشد بر اينكه نوشته شده با واقعش موافق است آن را مىپذيرد و ما به جاى يك دليل و يك قرينه دليلهايى ارائه داديم كه همه موافقت اين قرآن را با واقعش اثبات مىكردند
 
 
دلیل سوم  : تفاوت مصحف امام علی با مصاحف دیگر  
دلیل سوم  : تفاوت مصحف امام علی با مصاحف دیگر  
تبیین   
تبیین   
علامه طباطبائی در تبیین دلیل سوم قائلین به تحریف در نقیصه می فرماید :  
علامه طباطبائی در تبیین دلیل سوم قائلین به تحریف در نقیصه می فرماید :  
بدون شک امام علی ع بعد از رحلت پیامبر ص سعی در جمع اوری قران داشت  و بعد از انمام ان قرانش را به مردم عرضه کرد اما حاکمان وقت انرا نپذیرفته و به جمع زیدبن ثابت روی اوردند بنابراین بین قرانی که امام ع انرا جمع نمود با قران زیدبن ثابت قطعا اختلافاتی وجود داشت چون در غیر اینصورت امام ع هیچگاه قران خودش را به مردم عرضه نمی نمود . .
بدون شک امام علی ع بعد از رحلت پیامبر ص سعی در جمع اوری قران داشت  و بعد از انمام ان قرانش را به مردم عرضه کرد اما حاکمان وقت انرا نپذیرفته و به جمع زیدبن ثابت روی اوردند بنابراین بین قرانی که امام ع انرا جمع نمود با قران زیدبن ثابت قطعا اختلافاتی وجود داشت چون در غیر اینصورت امام ع هیچگاه قران خودش را به مردم عرضه نمی نمود .  
 
نقد دلیل سوم  
نقد دلیل سوم  
علامه در نقد دلیل سوم  قائلین به تحریف قران -تفاوت قران جمع شده امام علی با مصاحف دیگر -  اظهار می دارد مصحف امام علی ع تفاوت جدی با مصاحف دیگر نداشته و تنها تمایزش این بوده که این مصحف بر خلاف مصاحف دیگر مشتمل بر بیان  برخی تغییرات  در ترتیب سور و ایات بوده است   
علامه در نقد دلیل سوم  قائلین به تحریف قران -تفاوت قران جمع شده امام علی با مصاحف دیگر -  اظهار می دارد مصحف امام علی ع تفاوت جدی با مصاحف دیگر نداشته و تنها تمایزش این بوده که این مصحف بر خلاف مصاحف دیگر مشتمل بر بیان  برخی تغییرات  در ترتیب سور و ایات بوده است   
... اگر امام علی ع مصحف خود را  مخالف  مصاحف دیگر می دانست قطعا  در برابر انها به معارضه برخاسته و لا اقل در دوران حکومت خویش  مصحف خود را معیار قرار می داد .  
... اگر امام علی ع مصحف خود را  مخالف  مصاحف دیگر می دانست قطعا  در برابر انها به معارضه برخاسته و لا اقل در دوران حکومت خویش  مصحف خود را معیار قرار می داد .  
دلیل  چهارم  : روایاتی که مفادشان  اخبار از تحقق همه حوادث امتهای پیشین در امت اسلام  می باشد که از جمله  انها تحریف کتب اسمانی انان بود .   
دلیل  چهارم  : روایاتی که مفادشان  اخبار از تحقق همه حوادث امتهای پیشین در امت اسلام  می باشد که از جمله  انها تحریف کتب اسمانی انان بود .   
تبیین   
تبیین   
علامه طباطبائی در تبیین  دلیل چهارم قائلین به نقیصه در قران می نویسد :  
علامه طباطبائی در تبیین  دلیل چهارم قائلین به نقیصه در قران می نویسد :  
در مضامین بسیاری از روایات است که تمام اتفاقاتی که برای امتهای پیشین واقع گردید در امت اسلام نیز واقع می گردد بدیهی است از جمله اموری که در امتهای سابق بوقوع پیوست تحریف کتب اسمانی انها بود بنابر این در قران نیز چنین اتفاقی واقع شده است .
در مضامین بسیاری از روایات است که تمام اتفاقاتی که برای امتهای پیشین واقع گردید در امت اسلام نیز واقع می گردد بدیهی است از جمله اموری که در امتهای سابق بوقوع پیوست تحریف کتب اسمانی انها بود بنابر این در قران نیز چنین اتفاقی واقع شده است .
ایشان  انگاه روایاتی را  از کتب  فریقین  نقل می کند   
ایشان  انگاه روایاتی را  از کتب  فریقین  نقل می کند  
 
    
پاسخ  علامه  طباطبائی  :  
پاسخ  علامه  طباطبائی  :  
ایشان در نقد وجه چهارم می نویسد:  مراد از مماثلت حوادث امت اسلام با امتهای پیشین ، مماثلت در همه جهات نبوده بلکه مراد مماثلت فی الجمله در امور کلی نظیر تفرق مذهبی و اثار و نتائج عملکردهای انها می باشد.  
ایشان در نقد وجه چهارم می نویسد:  مراد از مماثلت حوادث امت اسلام با امتهای پیشین ، مماثلت در همه جهات نبوده بلکه مراد مماثلت فی الجمله در امور کلی نظیر تفرق مذهبی و اثار و نتائج عملکردهای انها می باشد.  
خط ۵۷۵: خط ۷۳۹:


نکته مهم  : عدم  تمامیت  استناد به اجماع بر نفی تحریف در قران                                                                                                                     
نکته مهم  : عدم  تمامیت  استناد به اجماع بر نفی تحریف در قران                                                                                                                     
در اثبات عدم تحریف زیاده قران نمی توان به اجماع تمسک نمودچون حجیت اجماع مبتنی بر صحت نبوت و ان نیز مبتنی بر عدم تحریف قران است واز طرفی مفروض این است که ادعای مذکور مبتنی بر اجماع است بنابر این ادعای اجماع بر عدم تحریف قران مستلزم دور است ..  
در اثبات عدم تحریف زیاده قران نمی توان به اجماع تمسک نمودچون حجیت اجماع مبتنی بر صحت نبوت و ان نیز مبتنی بر عدم تحریف قران است واز طرفی مفروض این است که ادعای مذکور مبتنی بر اجماع است بنابر این ادعای اجماع بر عدم تحریف قران مستلزم دور است .
نتائج فصل نهم :
 
 
نتائج :


1- تحریف ناپذیری قرا ن از ضروریات  دینی  بوده و سیره نظری و عملی مسلمانان و عالمان فریقین – جز اقلیتی  از انان- از گذشته  تا کنون  بر این  امر استوار بوده است.
1- تحریف ناپذیری قرا ن از ضروریات  دینی  بوده و سیره نظری و عملی مسلمانان و عالمان فریقین – جز اقلیتی  از انان- از گذشته  تا کنون  بر این  امر استوار بوده است.
خط ۵۸۴: خط ۷۵۰:
5- دلائل تاریخی، عقلی و نقلی  - ایات و روایات – فراوانی در کتب تفسیری وعلوم قرانی فریقین در تحریف ناپذیری قران بیان شده است .  
5- دلائل تاریخی، عقلی و نقلی  - ایات و روایات – فراوانی در کتب تفسیری وعلوم قرانی فریقین در تحریف ناپذیری قران بیان شده است .  
6- از ناحیه علمای فریقین نسبت به روایات تحریف که در منابع روائی شان ذکر شده است پاسخهای متعددی داده شده است .
6- از ناحیه علمای فریقین نسبت به روایات تحریف که در منابع روائی شان ذکر شده است پاسخهای متعددی داده شده است .
7- استناد به اجماع بر عدم تحریف قران تمام نیست چون مستلزم دور می باشد .  
7- استناد به اجماع بر عدم تحریف قران تمام نیست چون مستلزم دور می باشد .
 
</sub>
۸۷۵

ویرایش