confirmed
۵٬۹۲۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
به الهامات غيبى خداوند نسبت به پیامبرانش که گاهی بدون واسطه وگاهی با واسطه فرشتگان انجام می شود وحی می گویند. | به [[الهامات غيبى]] خداوند نسبت به پیامبرانش که گاهی بدون واسطه وگاهی با واسطه [[فرشتگان]] انجام می شود [[وحی]] می گویند. | ||
==معنا شناسی وحی== | ==معنا شناسی وحی== | ||
مسئله وحی و ارتباط پیامبران با عالم غیب از مباحث مهم و محوری نبوت است. زیرا دریافت مسایل دین و شرایع آسمانی و ابلاغ آن به جامعه و مردم بدون وحی امکان پذیر نیست. بنا بر این وحی در واقع نوعی ارتباط معنوی و غیر قابل توضیح است که بین شخص پیامبر و خداوند در عالم غیب صورت می گیرد و هدف دریافت پیام الهی است. در این ارتباط گاهی پیامبر به طور مستقیم پیام الهی را دریافت می کند و گاهی با واسطه فرشتگان. | مسئله وحی و ارتباط [[پیامبران]] با عالم غیب از مباحث مهم و محوری نبوت است. زیرا دریافت مسایل دین و [[شرایع آسمانی]] و ابلاغ آن به جامعه و مردم بدون وحی امکان پذیر نیست. بنا بر این وحی در واقع نوعی ارتباط معنوی و غیر قابل توضیح است که بین شخص پیامبر و خداوند در عالم غیب صورت می گیرد و هدف دریافت پیام الهی است. در این ارتباط گاهی پیامبر به طور مستقیم پیام الهی را دریافت می کند و گاهی با واسطه فرشتگان. | ||
==ماهیت وحی== | ==ماهیت وحی== | ||
چیستی و ماهیت وحی با همه زوایایش برای ما شناخته شده نیست. تنها می دانیم که گونه ای «دریافت درونی»، از راهی جز اندیشه ورزی و به دور از خطا می باشد که در فرآیند آن، شخصی که از سوی خداوند گزینش شده به علم غیب و دنیای پنهان از دیده ها راه می یابد و به دنبال آن، از حقایقی که به نیک بختی یا تیره روزی آدمی پیوسته است، برخوردار می شود. <ref>علامه محمد حسین | چیستی و ماهیت وحی با همه زوایایش برای ما شناخته شده نیست. تنها می دانیم که گونه ای «دریافت درونی»، از راهی جز اندیشه ورزی و به دور از خطا می باشد که در فرآیند آن، شخصی که از سوی خداوند گزینش شده به [[علم غیب]] و دنیای پنهان از دیده ها راه می یابد و به دنبال آن، از حقایقی که به نیک بختی یا تیره روزی آدمی پیوسته است، برخوردار می شود. <ref>علامه [[محمد حسین طباطبایی]]، [[المیزان فی تفسیر القرآن]]، ج2، ص131و ص157، مؤسسه الاعلمی.</ref> | ||
==وحی در لغت== | ==وحی در لغت== | ||
وحی از نظر لغوی، به معنای اشاره سریع. <ref>راغب اصفهانی، مفردات، ۱۴۱۲ق، ص۸۵۸</ref> سرعت، <ref> | وحی از نظر لغوی، به معنای اشاره سریع. <ref>[[راغب اصفهانی،]] مفردات، ۱۴۱۲ق، ص۸۵۸</ref> سرعت، <ref> [[فراهیدی]]، العین، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۳۲۱</ref> و القای پنهانی مطلبی به دیگران آمده است.<ref>[[ابن منظور]]، لسان العرب، ۲۰۰۰م، ج۳، ص۳۷۹.</ref> | ||
==وحی در اصطلاح== | ==وحی در اصطلاح== | ||
در اصطلاح دینی، ارتباطی معنوی بین شخص پیامبر با عالم غیب است و در آن، پیام خداوند به پیامبر منتقل میشود. نتیجه این فرایند، آگاهی قطعیای است که از ناحیه خداوند، به برخی از انسانهای برگزیده عطا میشود.<ref>طباطبایی، وحی یا شعور مرموز، ۱۳۷۷ش، ص</ref>۱۰۴ | در اصطلاح دینی، ارتباطی معنوی بین شخص پیامبر با عالم غیب است و در آن، پیام خداوند به پیامبر منتقل میشود. نتیجه این فرایند، آگاهی قطعیای است که از ناحیه خداوند، به برخی از انسانهای برگزیده عطا میشود.<ref>محمد حسین طباطبایی، وحی یا شعور مرموز، ۱۳۷۷ش، ص</ref>۱۰۴ | ||
==تفاوت وحی با الهام== | ==تفاوت وحی با الهام== | ||
وحی و الهام هر کدام معنای خاص خود را داشته و و البته دایره شمول معنایی وحی از الهام گسترده تر است که به موارد آن اشاره می شود.اما اگر معنای خاص وحی (وحی به انبیا، وحی تشریعی) را در نظر داشته باشیم، شامل معارفی میشود که شخص به صورت آگاهانه دریافت میکند؛ اما الهام، اعم از آن است؛ یعنی، همهی معارف آگاهانه و غیر آگاهانهای که از جانب خدا و ملائکه به انسان میرسد. بنابراین هنگامی که از تفاوت این دو واژه میپرسیم، باید ابتدا نگاه کنیم که از هر یک چه منظوری اراده شده است. | وحی و [[الهام]] هر کدام معنای خاص خود را داشته و و البته دایره شمول معنایی وحی از الهام گسترده تر است که به موارد آن اشاره می شود.اما اگر معنای خاص وحی (وحی به انبیا، [[وحی تشریعی]]) را در نظر داشته باشیم، شامل معارفی میشود که شخص به صورت آگاهانه دریافت میکند؛ اما الهام، اعم از آن است؛ یعنی، همهی معارف آگاهانه و غیر آگاهانهای که از جانب خدا و [[ملائکه]] به انسان میرسد. بنابراین هنگامی که از تفاوت این دو واژه میپرسیم، باید ابتدا نگاه کنیم که از هر یک چه منظوری اراده شده است. | ||
در ادامه می توان به فهرستی از تفاوت میان وحی و الهام اشاره کرد. | در ادامه می توان به فهرستی از تفاوت میان وحی و الهام اشاره کرد. | ||
1.وحي، اعم از الهام مى باشد؛ زيرا الهام از جانب خدا بدون واسطة فرشته است، ولى وحى گاهى به واسطه فرشته و گاهى بدون آن است. | 1.وحي، اعم از الهام مى باشد؛ زيرا الهام از جانب خدا بدون واسطة فرشته است، ولى وحى گاهى به واسطه فرشته و گاهى بدون آن است. | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
==کاربردهای وحی در قرآن== | ==کاربردهای وحی در قرآن== | ||
واژه «وحي» در قرآن شريف در | واژه «وحي» در [[قرآن]] شريف در چند استعمال شده است: | ||
'''اشاره پنهانی'' | '''اشاره پنهانی'' | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
'''امر غریزی و فطری''' | '''امر غریزی و فطری''' | ||
امر غريزى و تكويني؛ «وَ أَوْحَى رَبّكَ إِلَى النحْلِ أَنِ اتَّخذِى مِنَ الْجِبَالِ بُيوتًا وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يعْرِشُونَ» (سوره نحل/68) پروردگار تو به زنبور عسل وحى كرد كه خانههاى خود را در ميان كوهها و درختان بنا كند. | امر غريزى و تكويني؛ «وَ أَوْحَى رَبّكَ إِلَى النحْلِ أَنِ اتَّخذِى مِنَ الْجِبَالِ بُيوتًا وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يعْرِشُونَ» (سوره نحل/68) پروردگار تو به [[زنبور عسل]] وحى كرد كه خانههاى خود را در ميان كوهها و درختان بنا كند. | ||
'''الهام نفسانی''' | '''الهام نفسانی''' | ||
الهام نفسانى به افراد | [[الهام نفسانى]] به افراد عادی ممكن است خاطره ذهنى يا القاى روحى و روانى از عالم بالا باشد. مانند اين آيه شريفه:«و َأَوْحَينَآ إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيهِ فَأَلْقِيهِ فِى الْيمِّ وَ لَا تَخَافِى وَ لَا تَحْزَنِى إِنَّا رَآدُّوهُ إِلَيكِ وَ جَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ» (سوره قصص/ 7) به مادر موسى وحى كرديم كه طفل خود را شير بده و اگر ترسيدى كه فرعون گزندى به او رساند او را در نيل رها كن. | ||
'''الهام غیبی''' | '''الهام غیبی''' | ||
الهام غيبى به پيامبران؛ وحى به اين معنا بيش از هفتاد بار در قرآن كريم به كار رفته است؛ از جمله آن كه: «نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَآ أَوْحَينَآ إِلَيكَ هَذَا الْقُرْءَانَ»(سوره يوسف/ 3) ما به وسيله وحى اين قرآن به تو بهترين داستانها را براى تو بيان ميكنيم. | [[الهام غيبى]] به پيامبران؛ وحى به اين معنا بيش از هفتاد بار در قرآن كريم به كار رفته است؛ از جمله آن كه: «نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَآ أَوْحَينَآ إِلَيكَ هَذَا الْقُرْءَانَ»([[سوره يوسف]]/ 3) ما به وسيله وحى اين قرآن به تو بهترين داستانها را براى تو بيان ميكنيم. | ||
''' خطاب به جمادات''' | ''' خطاب به جمادات''' | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
کذَٰلِک جَعَلْنَا لِکلِّ نَبِی عَدُوًّا شَیاطِینَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ یوحِی بَعْضُهُمْ إِلَی بَعْضٍ <ref>سوره انعام آیه 112</ref> | کذَٰلِک جَعَلْنَا لِکلِّ نَبِی عَدُوًّا شَیاطِینَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ یوحِی بَعْضُهُمْ إِلَی بَعْضٍ <ref>سوره انعام آیه 112</ref> | ||
اين چنين در برابر هر پيامبرى، دشمنى از شياطين انس و جنّ قرار داديم؛ آن ها بطور سرى (و درگوشى) سخنان فريبنده و بى اساس (براى اغفال مردم) به يكديگر مى گفتند | اين چنين در برابر هر پيامبرى، دشمنى از [[شياطين]] [[انس]] و [[جنّ]] قرار داديم؛ آن ها بطور سرى (و درگوشى) سخنان فريبنده و بى اساس (براى اغفال مردم) به يكديگر مى گفتند | ||