۸۸٬۰۰۹
ویرایش
جز (تمیزکاری) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''ابوعمرو معمّر بن عباد سلمی''' از متکلمان شاخص [[معتزله]] و از | '''ابوعمرو معمّر بن عباد سلمی''' از متکلمان شاخص [[معتزله]] و از غُلات مشهور [[قدریه]] بود که در قرن سوم هجری میزیست. | ||
== موسس فرقه معمریه == | == موسس فرقه معمریه == | ||
معمر بن عباد السلمی اهل بصره و از بزرگان [[معتزله]] بود که در [[بغداد]] سکونت داشت | معمر بن عباد السلمی اهل بصره و از بزرگان [[معتزله]] بود که در [[بغداد]] سکونت داشت و فرقه [[معمریه (معتزله)]] را به راه انداخت<ref>زرکلی خیر الدین، کتاب الاعلام، ج 7، ص 272</ref><ref>سمعانی عبدالکریم بن محمد، الانساب، ج 5، ص 347</ref>. | ||
== تاریخچه == | ==تاریخچه== | ||
نام وی در کتاب «المنیه و الامل» معمر بن عباد سلمی ابوعمر (ابو معمر) و در طبقه ششم «معتزله» آمده است | نام وی در کتاب «المنیه و الامل» معمر بن عباد سلمی ابوعمر (ابو معمر) و در طبقه ششم «معتزله» آمده است<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 421</ref>. ابن اثیر مَعَمَّریه را به فتح میم، فتح عین، فتح و تشدید میم دوم ضبط کرده است<ref>ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الانساب، ج3، ص237</ref>. وی در زمان هاررونالرشید میزیست و در سال 215 هجری قمری درگذشت. | ||
== معمر بن عباد از منظر نویسندگان == | ==معمر بن عباد از منظر نویسندگان== | ||
وی نزد نویسندگان به عنوان شخصیتی تند معرفی و از او به عنوان یکی از سران ضلالت و الحاد نام برده شده است. عبدالکریم شهرستانی وی را از بزرگان شاخص الحاد قدریه معرفی کرده و او را در عقاید کلامی، اهل غلو دانسته است | وی نزد نویسندگان به عنوان شخصیتی تند معرفی و از او به عنوان یکی از سران ضلالت و الحاد نام برده شده است. عبدالکریم شهرستانی وی را از بزرگان شاخص الحاد قدریه معرفی کرده و او را در عقاید کلامی، اهل غلو دانسته است<ref>شهرستانی عبدالکریم، الملل و النحل، ج 1، ص 64</ref><ref>اسفرایینی طاهر بن محمد، التبصیر فی الدین، چاپ اول، ص 73</ref>. | ||
== اصول فکری و اعتقادی معمر بن عباد == | ==اصول فکری و اعتقادی معمر بن عباد== | ||
محور اندیشههای منسوب که از معمّر روایت شده است، از این قرار است: | محور اندیشههای منسوب که از معمّر روایت شده است، از این قرار است: | ||
1.خداوند تنها اجسام را آفریده است و اعراض از اجسام پدید میآیند. | 1.خداوند تنها اجسام را آفریده است و اعراض از اجسام پدید میآیند. | ||
== پانویس == | 2. عرضها در هر نوعی نامتناهی هستند. | ||
3. [[اراده خداوند]] در مورد یک چیز غیر از خدا است. | |||
4. قدیم بودن خداوند به معنای قدم زمانی نیست. | |||
5. محال است که خداوند به خود عالِم باشد، زیرا در این صورت لازم میآید عالم و معلوم یک چیز باشد. | |||
6. [[قرآن]] یک عرض است و از این رو فعل خداوند نیست، چرا که خداوند فاعل اعراض نیست<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 420</ref><ref>صابری حسین، تاریخ فرق اسلامی، ج1، ص181</ref><ref>خیاط عبدالرحیم، الانتصار و الرد علی ابن الراوندی الملحد، ص 183</ref><ref>بلخی ابوالقاسم، بیان الادیان، ص 64،</ref><ref>اسفراینی شهفور، التبصیر فی الدین، ص 73،</ref><ref>جرجانی سید علی، الفرق الاسلامیه، ص 180، کرمانی شمس الدین محمد، الفرق الاسلامیه، ص 25،</ref><ref>بغدادی عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، ص 166</ref><ref>صلاح ابو سعود، الفرق والجماعات و المذاهب الاسلامیة، ص 143</ref><ref>شریف یحیی الامین، فرهنگ نامه فرقههای اسلامی، ص 257</ref><ref>ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الانساب، ج 3، ص 236،</ref><ref>جار الله زهدی حسن، المعتزله، ص 130،</ref><ref>عارف تامر، معجم الفرق الاسلامیه، ص 28،</ref><ref>بغدادی عبدالقاهر، الملل و النحل، ص 83،</ref><ref>مقریزی احمد بن علی، الخطط و الآثار، ج 2، ص 348،</ref><ref>نفی عبدالمنعم، موسوعه الفرق و الجماعات و المذاهب و الاحزاب و الحرکات الاسلامیه، ص 612</ref><ref>دانشنامه جهان اسلام، ج9، ص213</ref>. | |||
همچنین درباره اندیشه معمر بن عباد سُلمی در مورد معرفت نوشتهاند: «وی بـه تکثیر اقسام معـرفت پرداخت و آن را بـه ده قسم، تقسیم کرد و از قسم مهم و جدیدی به نام معرفت ذات سخن گفت که مستقیماً بدون استعانت از [[عقل]] و حواس حاصل میشود. این قسم معرفت، بعداً مورد توجه ابن سینا قرار گرفت<ref>دانشنامه جهان اسلام، ج9، ص213</ref>. | |||
==پانویس== | |||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:شخصیتها]] | ||
[[رده:شخصیتهای دینی]] | |||
[[رده:متکلمان]] |