۱٬۵۶۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
<br> | <br> | ||
واقدی شمار زنان را ۱۴ تن نوشته است. | واقدی شمار زنان را ۱۴ تن نوشته است. | ||
<br> | |||
=دستور تعقیب قریش= | |||
<br> | |||
با توجه به شکست مسلمانان و احتمال شورش منافقان و یهودیان که از این جریان خوشحال بودند و نیز احتمال حمله دوباره مشرکین به مدینه، پیامبر(ص) از طرف خدا دستور یافت تا در فردای حادثه احد، مشرکین را تعقیب نماید. | |||
<br> | |||
مسلمانان به دستور پیامبر(ع) عمل کرده، دشمن را تا حمراءالاسد تعقیب نمودند.<ref>[[إعلام الورى، الطبرسي ،ج۱،ص:۱۸۳.]]</ref> این جریان به غزوه حمراء الاسد معروف شد. | |||
<br> | |||
غزوه احد شنبه ۷ شوال ۳ ق /۲۶ مارس ۶۲۵م اتفاق افتاد. برخی نیز گفتهاند در ۱۵ شوال همان سال رخ داده است.<ref>[[ابن حبیب، المحبر، ص۱۱۳ـ۱۱۲]]</ref> | |||
<br> | <br> | ||
=خسارت غزوه احد= | =خسارت غزوه احد= | ||
<br> | <br> | ||
در این جنگ، خسارت سنگینی به مسلمانان رسید، از جمله شهادت حدود هفتاد نفر از مسلمانان، شهادت حضرت [[حمزة بن عبدالمطلب]] و مُثله شدن او، جراحت بر صورت پیامبر(ص) و شکستن دندان ایشان. | در این جنگ، خسارت سنگینی به مسلمانان رسید، از جمله شهادت حدود هفتاد نفر از مسلمانان، شهادت حضرت [[حمزة بن عبدالمطلب]] و مُثله شدن او، جراحت بر صورت پیامبر(ص) و شکستن دندان ایشان. | ||
<br> | |||
مسلمانان به دفن شهدا پرداختند و پیامبر(ص) بر یک یک پیکر آنها که شمارشان ۷۰ تن یا بیشتر بود<ref>[[واقدی، المغازی، ج۱، ص۳۲۸.]]</ref> نماز گزارد. و هر بار میفرمود تا پیکر حمزه را نیز در کنار شهیدی دیگر مینهادند و بدین گونه بر پیکر حمزه هفتاد و اندی بار نماز گزارد.<ref>[[ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۹۷]]</ref> | |||
<br> | |||
نام شهدای احد که همگی در کنار این کوه دفن شدند به تفصیل در مآخذ کهن ذکر شده است. از مشرکان نیز حدود بیست تن کشته شدند. | |||
<br> | <br> | ||
==شهادت حمزه سید الشهدا== | ==شهادت حمزه سید الشهدا== | ||
<br> | <br> | ||
حمزه عموى پیغمبر (ص) را در روز احد، وحشى غلام جبیر بن مطعم به شهادت رساند. وحشى پشت درخت یا تخته سنگى پنهان شد و در کمین حمزه نشست تا وى پس از قتل ابو نیار و سباع بن عرفطة بن عبد العزى از کنار وى عبور کند. وحشى از پشت سر حمزه آمد<ref>[[البداء و التاریخ، ۴/ ۲۰۱.]]</ref> و نیزهاش را به سوى او پرتاب کرد. نیزه به ران حمزه نشست و از میان پاهایش بیرون آمد. حمزه به سوى وحشى برگشت، امّا ضعف بر او چیره شد و بر زمین افتاد. | |||
<br> | |||
وقتى جان داد، وحشى به سراغ حمزه رفت و نیزهاش را از بدن او بیرون کشید. مسلمانان که سرگرم فرار بودند، از وحشى غافل شدند.<ref>[[الارشاد، ۵؛ بحار الانوار، ۲۰/ ۸۴.]]</ref> وحشى به اردوگاه قریش بازگشت و در آنجا توقف کرد. هدف دیگرى جز کشتن حمزه نداشت. هند لباس و زیور آلات خود را به او داد و وعده کرد که در [[مکه]] نیز ده دینار به او پاداش خواهد داد. | |||
<br> | |||
از جمله جنایت هایی که بر روی پیکر حضرت حمزه (سیدالشهدا) رخ داد می توان به موارد زیر اشاره کرد: | |||
<br> | |||
هند بنت عتبه همسر ابوسفیان به سراغ جنازه حمزه آمد و آن را مثله کرد، بینى، گوشها و اندامهاى نرینه وى را جدا کرد و چونان دستبند و گردنبند، زیور خویش ساخت و تا مکه همچنان بر خود داشت. سایر زنان قریش نیز همین کار را با دیگر شهداى احد انجام دادند، امّا هند افزون بر این، شکم حمزه را شکافت و جگرش را بیرون آورد و به دندان گرفت، امّا نتوانست بجود.<ref>[[تاریخ الخمیس، ۱/ ۴۳۹]]</ref> | |||
<br> | |||
مشرکان بیشتر جنازههاى شهدا را مثله کردند. مثله کردن برخى همچون عمرو بن جموح به حدى بود که تمام اعضایش را از یکدیگر جدا کرده بودند، بطورى که شناخته نمى شد.<ref>[[المغازى، ج ۱، ص ۲۶۷]]</ref> تنها استثنا [[حنظله]] بود که پدرش در شمار مشرکان بوده و او آنان را از مثله کردن فرزندش باز داشت.<ref>[[المغازى، ج ۱، ص ۲۷۴]]</ref> | |||
<br> | |||
ابوسفیان کعب نیزه خود را به کنار دهان حمزه مى زد و سخنى جسارت آمیز مى گفت. حلیس بن زیان بر وى گذر کرد و کار ناپسند او را دید و گفت: این مرد سرور قریش است که با پیکر بىجان عموزاده خود چنین مىکند، ابوسفیان گفت: این کارم را نهفتهدار که لغزشى بود.<ref>[[سیره حلبى، ۲/ ۲۴۴]]</ref> | |||
<br> | |||
همچنین پس از شهادت ایشان به نکات زیر نیز می توان اشاره کرد: | |||
<br> | |||
حمزه (سیدالشهدا) به هنگام شهادت پنجاه و نه سال سن داشت. پیامبر(ص) بر جنازه حمزه نماز خواند و هفت تکبیر گفت. سپس سایر شهدا را مى آوردند و در کنار حمزه مى گذاشتند و حضرت بر او و حمزه نماز مى خواند تا هفتاد و دو نماز بر وى گزارده شد. | |||
<br> | |||
رسول خدا(ص) در بازگشت از احد، از خانههاى انصار گذر کرد، شنید که زنان انصار بر کشتههاى خود گریه مىکنند، گریست و گفت: لیکن حمزه را زنانى نیست که بر وى گریه کنند. سعد بن معاذ یا اسید بن حضیر زنان بنى عبد الاشهل را گفت تا بروند و اوّل بر حمزه گریه کنند. سپس براى کشته هاى خود. چون رسول خدا(ص) شنید که بر در مسجد براى حمزه گریه مى کنند، آنان را فرمود که بازگردند.<ref>[[الکامل فى التاریخ، ۲/ ۱۷۶]]</ref> | |||
<br> | |||
صفیه دو لباس آورد تا حمزه را کفن کند. در کنار حمزه جنازه یک نفر انصارى را دیدند که او هم مثله شده بود. پس زشت و به دور از حیا دانستند که یکى را کفن کنند و دیگرى را عریان بگذارند. از این رو قرعه زدند. لباس بزرگتر به انصارى افتاد و لباس کوتاهتر به حمزه، پاهاى حمزه را با لیف و برگ خرما پوشاندند.<ref>[[ تاریخ الخمیس، ۱/ ۴۴۱- ۴۴۲]]</ref> | |||
<br> | |||
=غزوه احد در آیات قرآن= | |||
<br> | |||
در منابع به چندین آیه از [[قرآن]] مجید که در شأن غزوه احد نازل شده به ویژه آیات ۱۲۱ تا ۱۷۱ سوره آل عمران اشاره شده است.<ref>[[بن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۱۰۶ به بعد]]</ref> | |||
<br> | |||
همچنین احادیثی از پیامبر(ص) در این باره نقل شده است.<ref>[[بخاری، صحیح، ج۵، ص۴۰ـ۳۹]]</ref> | |||
<br> | |||
پیامبر(ص) پس از آن نیز گاهی به زیارت تربت شهدای احد میرفت.<ref>[[بخاری، صحیح، ج۵، ص۲۹.]]</ref> | |||
<br> | |||
از آن پس نیز کسانی که به مدینه میرفتند زیارت احد را از دست نمیدادند. | |||
<br> | |||
=پانویس= | |||
{{پانویس|2}} | |||
[[رده: جنگهای اسلام]] | |||
[[رده: جنگهای مسلمانان]] | |||
[[رده: جنگهای پیامبر(ص)]] |
ویرایش