پرش به محتوا

علی بن ابی‌طالب: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱۲: خط ۱۲:
| مادر = [[فاطمه بنت اسد]]
| مادر = [[فاطمه بنت اسد]]
}}
}}
'''علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام)'''، امام اول [[مذهب شیعه|شیعیان]]، چهارمین [[خلیفه]] نزد [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]]، پسر عمو و داماد [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)]]، همسر [[فاطمه بنت محمد (زهرا)|حضرت زهرا (سلام‌الله علیها)]] و پدر [[حسن بن علی (مجتبی)|امام حسن]] و [[حسین بن علی (سید الشهدا)|امام حسین]] (علیه‌السلام) است. آن حضرت اولین مردی است که به [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|پیامبر اسلام]] [[ایمان]] آورد و همواره یار و یاور ایشان بود. بنا بر ادله‌ای که [[مذهب شیعه|شیعیان]] از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل می‌کنند، ایشان آن حضرت را به دستور خدا به عنوان [[خلیفه|جانشین]] خود تعیین نمود و از مردم برای او [[بیعت]] گرفت، اما پس از رحلت پیامبر در سال ۱۱ هجری عده‌ای از [[مهاجرین]] و [[انصار]] در مکانی به نام [[سقیفه بنی ساعده]] از این دستور سرپیچی نموده و با ابوبکر به عنوان خلیفه مسلمانان [[بیعت]] نمودند. این واقعه موجب شد که علی بن ابی‌طالب عملا از سال ۳۵ [[ماه قمری|هجری قمری]] و پس از [[عثمان]] به خلافت برسد. دوران ریاست ایشان بر [[حکومت اسلامی]] عموما به درگیری با [[معاویه]]، اصحاب [[جنگ جمل|جمل]] و [[خوارج]] گذشت و سرانجام آن حضرت در سال ۴۰ هجری در ۶۳ سالگی به دست یکی از [[خوارج]] به نام [[ابن ملجم |ابن‌ ملجم مرادی]] به شهادت رسید. موضوع خلافت آن حضرت مسئله‌ای است که به سبب آن مسلمانان به دو گروه [[شیعه]] و [[سنی]] تقسیم می‌گردند. شیعیان، امام علی (علیه‌السلام) را خلیفه بلافصل پیامبر و اهل‌سنت ایشان را خلیفه چهارم پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌دانند.  
'''علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام)'''، امام اول [[مذهب شیعه|شیعیان]]، چهارمین [[خلیفه]] نزد [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]]، پسر عمو و داماد [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|حضرت محمد (صلّی‌الله علیه وآله)]]، همسر [[فاطمه بنت محمد (زهرا)|حضرت زهرا (سلام‌الله علیها)]] و پدر [[حسن بن علی (مجتبی)|امام حسن]] و [[حسین بن علی (سید الشهدا)|امام حسین]] (علیهم‌السّلام) است. آن حضرت اولین مردی است که به [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|پیامبر اسلام]] [[ایمان]] آورد و همواره یار و یاور ایشان بود. بنا بر ادله‌ای که [[مذهب شیعه|شیعیان]] از پیامبر اکرم (صلّی‌الله علیه وآله) نقل می‌کنند، ایشان آن حضرت را به دستور خدا به عنوان [[خلیفه|جانشین]] خود تعیین نمود و از مردم برای او [[بیعت]] گرفت، اما پس از رحلت پیامبر در سال ۱۱ هجری عده‌ای از [[مهاجرین]] و [[انصار]] در مکانی به نام [[سقیفه بنی ساعده]] از این دستور سرپیچی نموده و با ابوبکر به عنوان خلیفه مسلمانان [[بیعت]] نمودند. این واقعه موجب شد که علی بن ابی‌طالب عملا از سال ۳۵ [[ماه قمری|هجری قمری]] و پس از [[عثمان]] به خلافت برسد. دوران ریاست ایشان بر [[حکومت اسلامی]] عموما به درگیری با [[معاویه]]، اصحاب [[جنگ جمل|جمل]] و [[خوارج]] گذشت و سرانجام آن حضرت در سال ۴۰ هجری در ۶۳ سالگی به دست یکی از [[خوارج]] به نام [[ابن ملجم |ابن‌ ملجم مرادی]] به شهادت رسید. موضوع خلافت آن حضرت مسئله‌ای است که به سبب آن مسلمانان به دو گروه [[شیعه]] و [[سنی]] تقسیم می‌گردند. شیعیان، امام علی (علیه‌السّلام) را خلیفه بلافصل پیامبر و اهل‌سنت ایشان را خلیفه چهارم پیامبر اکرم (صلّی‌الله علیه وآله) می‌دانند.  


== تولد امام علی ==
== تولد امام علی ==
علی بن ابی‌طالب(علیه‌السلام)، [[جمعه]] ۱۳ [[رجب]] سال ۳۰ [[عام الفیل]] (۲۳ سال قبل از هجرت) در [[مکه]] و داخل [[کعبه]] متولد شد<ref> مفید، الارشاد، ۱:‎ ۵</ref>. ولادت وی در [[کعبه]] را عالمان شیعه از جمله [[محمد بن علی بن بابویه قمی|شیخ صدوق]]، [[ابوالحسن محمد بن الحسین بن موسی|سید رضی]]، [[محمد بن محمد بن نعمان|شیخ مفید]]، [[قطب راوندی]]، ابن‌شهرآشوب و بسیاری از عالمان [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]] مانند [[حاکم نیشابوری]]، [[حافظ گنجی شافعی]]، [[ابن جوزی|ابن‌ جوزی حنفی]]، [[ابن‌ صباغ مالکی]]، [[حلبی]] و [[مسعودی]]، متواتر می‌دانند<ref> امینی، کتاب، ۶:‎ ۲۳-۲۱</ref>.
علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام)، [[جمعه]] ۱۳ [[رجب]] سال ۳۰ [[عام الفیل]] (۲۳ سال قبل از هجرت) در [[مکه]] و داخل [[کعبه]] متولد شد<ref> مفید، الارشاد، ۱:‎ ۵</ref>. ولادت وی در [[کعبه]] را عالمان شیعه از جمله [[محمد بن علی بن بابویه قمی|شیخ صدوق]]، [[ابوالحسن محمد بن الحسین بن موسی|سید رضی]]، [[محمد بن محمد بن نعمان|شیخ مفید]]، [[قطب راوندی]]، ابن‌شهرآشوب و بسیاری از عالمان [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]] مانند [[حاکم نیشابوری]]، [[حافظ گنجی شافعی]]، [[ابن جوزی|ابن‌ جوزی حنفی]]، [[ابن‌ صباغ مالکی]]، [[حلبی]] و [[مسعودی]]، متواتر می‌دانند<ref> امینی، کتاب، ۶:‎ ۲۳-۲۱</ref>.
=== ولادت امام علی در کعبه به روایت اهل‌سنت ===
=== ولادت امام علی در کعبه به روایت اهل‌سنت ===
* حافظ ابو‌عبدالله محمد بن عبدالله، معروف به حاکم نیشابوری، که همه بزرگان اهل‌سنت او را مورد اعتماد و استناد دانسته‌اند و خود از بزرگان ایشان است، در کتاب بسیار معروفش، «مستدرک صحیحین» می‌گوید: روایات متواتر است که فاطمه بنت اسد، امیرمؤمنان علی بن ابی‌طالب ـ کرّم الله ـ وجهه، را در خانه کعبه به دنیا آورده است<ref>حافظ ابی عبدالله محمد بن عبدالله نیشابوری، مستدرک الصحیحین، حیدرآباد هندوستان، 1324، ج3، ص483. موسوی همدانی، سید محمد باقر، علی(ع) در کتب اهل سنت، تهران، واژة آرا، 1380ش، ص46.</ref>.
* حافظ ابو‌عبدالله محمد بن عبدالله، معروف به حاکم نیشابوری، که همه بزرگان اهل‌سنت او را مورد اعتماد و استناد دانسته‌اند و خود از بزرگان ایشان است، در کتاب بسیار معروفش، «مستدرک صحیحین» می‌گوید: روایات متواتر است که فاطمه بنت اسد، امیرمؤمنان علی بن ابی‌طالب ـ کرّم الله ـ وجهه، را در خانه کعبه به دنیا آورده است<ref>حافظ ابی عبدالله محمد بن عبدالله نیشابوری، مستدرک الصحیحین، حیدرآباد هندوستان، 1324، ج3، ص483. موسوی همدانی، سید محمد باقر، علی(ع) در کتب اهل سنت، تهران، واژة آرا، 1380ش، ص46.</ref>.
* شاه ولی الله احمد بن عبدالرحیم دهلوی، محدث متعصب اهل‌سنت، در کتاب «ازالة الخفا» می‌نویسد: «بی گمان روایات متواتر است در این که فاطمه بنت اسد، امیرالمومنین علی بن ابی‌طالب را در درون کعبه به دنیا آورد، بدون تردید او در روز جمعه سیزدهم رجب، سی سال بعد از عام الفیل، در خانه کعبه به دنیا آمده است، و هرگز پیش از او یا بعد از او کسی در خانة کعبه زاده نشده است.»<ref>شاه ولی الله دهلوی، ازالة الخفا، چاپ هند، ج2، ص251.</ref>
* شاه ولی الله احمد بن عبدالرحیم دهلوی، محدث متعصب اهل‌سنت، در کتاب «ازالة الخفا» می‌نویسد: «بی گمان روایات متواتر است در این که فاطمه بنت اسد، امیرالمومنین علی بن ابی‌طالب را در درون کعبه به دنیا آورد، بدون تردید او در روز جمعه سیزدهم رجب، سی سال بعد از عام الفیل، در خانه کعبه به دنیا آمده است، و هرگز پیش از او یا بعد از او کسی در خانة کعبه زاده نشده است.»<ref>شاه ولی الله دهلوی، ازالة الخفا، چاپ هند، ج2، ص251.</ref>.
* شهاب‌الدین ابوالثنا، سید محمود آلوسی، صاحب تفسیر آلوسی، در شرح بر قصیده عینیه عبدالباقی افندی می‌نویسد: ولادت امیرمؤمنان کرم الله وجهه در درون کعبه، در سراسر دنیا مشهور است و در کتاب‌های هر دو فرقه شیعه و سنی روایت شده است، و هرگز در مورد غیر ایشان چنین فضیلتی ثابت نشده است. <ref>شهاب الدین ابوالثنا، سید محمود آلوسی، سرح الفریده، در شرح قصیدة عینیة عبدالباقی افندی، ص15. اردوبادی، محمد علی، مولود کعبه، ترجمه عیسی سلیم پور اهری، قم، رسالت، 1378ش، ص81.</ref>
* شهاب‌الدین ابوالثنا، سید محمود آلوسی، صاحب تفسیر آلوسی، در شرح بر قصیده عینیه عبدالباقی افندی می‌نویسد: ولادت امیرمؤمنان کرم الله وجهه در درون کعبه، در سراسر دنیا مشهور است و در کتاب‌های هر دو فرقه شیعه و سنی روایت شده است، و هرگز در مورد غیر ایشان چنین فضیلتی ثابت نشده است. <ref>شهاب الدین ابوالثنا، سید محمود آلوسی، سرح الفریده، در شرح قصیدة عینیة عبدالباقی افندی، ص15. اردوبادی، محمد علی، مولود کعبه، ترجمه عیسی سلیم پور اهری، قم، رسالت، 1378ش، ص81.</ref>
* محمد شریف خان شیروانی در کتاب «چوتهی کتاب» به ولادت امام علی ـ علیه‌السلام ـ در درون کعبه و شکافته شدن دیوار کعبه و شنیده شدن صدای هاتف غیبی تصریح کرده است <ref>محمد شریف خان شیروانی، چوتهی کتاب، به زبان اردو، 1935م، ص123. مولود کعبه، همان، ص1.</ref>
* محمد شریف خان شیروانی در کتاب «چوتهی کتاب» به ولادت امام علی ـ علیه‌السّلام ـ در درون کعبه و شکافته شدن دیوار کعبه و شنیده شدن صدای هاتف غیبی تصریح کرده است <ref>محمد شریف خان شیروانی، چوتهی کتاب، به زبان اردو، 1935م، ص123. مولود کعبه، همان، ص1.</ref>.
* مولوی حافظ حکیم ظهیر احمد سهسوانی در کتاب «ظهیر البشر» در احوال و فضائل ائمه می‌نویسد: «چون خداوند اراده نمود که شرفی بر شرف‌های کعبه بیفزاید، دیوار کعبه را بشکافت و فاطمه بنت اسد را به درون کعبه فرا خواند و فاطمه فرزندش علی را در درون کعبه به دنیا آورد.»<ref>مولوی حافظ حکیم ظهیر احمد سهسوانی، ظهیر البشر (به زبان اردو)، ص18. مولود کعبه، همان، ص218.</ref>
* مولوی حافظ حکیم ظهیر احمد سهسوانی در کتاب «ظهیر البشر» در احوال و فضائل ائمه می‌نویسد: «چون خداوند اراده نمود که شرفی بر شرف‌های کعبه بیفزاید، دیوار کعبه را بشکافت و فاطمه بنت اسد را به درون کعبه فرا خواند و فاطمه فرزندش علی را در درون کعبه به دنیا آورد.»<ref>مولوی حافظ حکیم ظهیر احمد سهسوانی، ظهیر البشر (به زبان اردو)، ص18. مولود کعبه، همان، ص218.</ref>
* علامه حسن بن امان‌الله مولوی عظیم‌آبادی هندی، درکتاب تجهیز الجیش جریان ولادت امام علی ـ علیه‌السلام ـ را طبق روایت «بشائر المصطفی» از یزید بن قعنب نقل کرده است<ref>علامه حسن بن امان الله مولوی عظیم آبادی هندی. تجهیز الجیش، چاپ هند، ص110. مولود کعبه همان، ص222.</ref>
* علامه حسن بن امان‌الله مولوی عظیم‌آبادی هندی، درکتاب تجهیز الجیش جریان ولادت امام علی ـ علیه‌السّلام ـ را طبق روایت «بشائر المصطفی» از یزید بن قعنب نقل کرده است<ref>علامه حسن بن امان الله مولوی عظیم آبادی هندی. تجهیز الجیش، چاپ هند، ص110. مولود کعبه همان، ص222.</ref>.
* دکتر محمد شاه قادری، دانشمند و پزشک نامی سرزمین لاهور، در کتاب «مصباح المقربین» تصریح می‌کند که امیرمؤمنان در درون کعبه متولد شد و تصریح می‌کند که مادر آن جناب در حال طواف کعبه بود که او را درد زایمان گرفت، دیوار کعبه شکافته شد و فاطمه بنت اسد به درون کعبه فرا خوانده شد، سپس تأکید می‌کند که هرگز چنین شرف و فضیلتی به جز امیرمؤمنان برای احدی نصیب و میسر نشده است.... <ref>قادری، محمدشاه، مصباح المقربین چاپ لاهور، ص16. مولود کعبه، همان، ص228.</ref>
* دکتر محمد شاه قادری، دانشمند و پزشک نامی سرزمین لاهور، در کتاب «مصباح المقربین» تصریح می‌کند که امیرمؤمنان در درون کعبه متولد شد و تصریح می‌کند که مادر آن جناب در حال طواف کعبه بود که او را درد زایمان گرفت، دیوار کعبه شکافته شد و فاطمه بنت اسد به درون کعبه فرا خوانده شد، سپس تأکید می‌کند که هرگز چنین شرف و فضیلتی به جز امیرمؤمنان برای احدی نصیب و میسر نشده است.... <ref>قادری، محمدشاه، مصباح المقربین چاپ لاهور، ص16. مولود کعبه، همان، ص228.</ref>.
بنابراین با بررسی متون تاریخی به این نتیجه می‌رسیم که جریان ولادت امام علی ـ علیه‌السلام ـ و شکافته شدن دیوار کعبه در منابع متعددی از اهل‌سنت نقل شده است که برای نمونه به شماری از آنها اشاره کردیم.
بنابراین با بررسی متون تاریخی به این نتیجه می‌رسیم که جریان ولادت امام علی ـ علیه‌السّلام ـ و شکافته شدن دیوار کعبه در منابع متعددی از اهل‌سنت نقل شده است که برای نمونه به شماری از آنها اشاره کردیم.


== نام و نسب امام علی ==
== نام و نسب امام علی ==
پدر ایشان ابوطالب عموی گرامی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و مادرش [[فاطمه بنت اسد]] نام داشتند که هر دو از تیره [[بنی هاشم|بنی‌هاشم]] از قبیله [[قریش]] در [[مکه]] بودند<ref>الأئمة الإثنا عشر، ابن طولون، ص:۴۷</ref>. علی بن ابی‌طالب ۱۰ سال پیش از [[بعثت]] رسول خدا در روز جمعه سیزدهم [[رجب|ماه رجب]]<ref>الإرشاد، المفید، ج‏۱،ص:۵؛إعلام الوری، الطبرسی، ج‏۱،ص:۳۰۶</ref> در خانه کعبه<ref>إثبات الهداة، الحر العاملی، ج‏۳،ص:۴۴۱؛ تذکرة الخواص، سبط بن الجوزی، ص:۲۰؛ کشف الغمة ج۱ ص۱۲۵؛ إزالة الخفاء (ط باکستان) ص۲۵۱؛ مرآة المؤمنین (ط الهند) ص۲۱؛ حلیة الأبرار ج۲ ص۲۱ </ref> متولد شد.
پدر ایشان [[ابوطالب]] عموی گرامی رسول خدا (صلّی‌الله علیه وآله) و مادرش [[فاطمه بنت اسد]] نام داشتند که هر دو از تیره [[بنی هاشم|بنی‌هاشم]] از قبیله [[قریش]] در [[مکه]] بودند<ref>الأئمة الإثنا عشر، ابن طولون، ص:۴۷</ref>. علی بن ابی‌طالب ۱۰ سال پیش از [[بعثت]] رسول خدا در روز جمعه سیزدهم [[رجب|ماه رجب]]<ref>الإرشاد، المفید، ج‏۱،ص:۵؛إعلام الوری، الطبرسی، ج‏۱،ص:۳۰۶</ref> در خانه کعبه<ref>إثبات الهداة، الحر العاملی، ج‏۳،ص:۴۴۱؛ تذکرة الخواص، سبط بن الجوزی، ص:۲۰؛ کشف الغمة ج۱ ص۱۲۵؛ إزالة الخفاء (ط باکستان) ص۲۵۱؛ مرآة المؤمنین (ط الهند) ص۲۱؛ حلیة الأبرار ج۲ ص۲۱ </ref> متولد شد.


هنگامی که امام علی (علیه‌السلام) متولّد شد، مادرش فاطمه بنت اسد او را <sub>حیدرة</sub> (به معنای شیر) نامید. سپس او و ابوطالب به الهام الهی توافق کردند که وی را <sub>علی</sub> بنامند.
هنگامی که امام علی (علیه‌السّلام) متولّد شد، مادرش فاطمه بنت اسد او را <sub>حیدرة</sub> (به معنای شیر) نامید. سپس او و ابوطالب به الهام الهی توافق کردند که وی را <sub>علی</sub> بنامند.


به نقل از فاطمه بنت اسد: من به درون [[کعبه]] رفتم و از میوه‌ها و روزی‌های [[بهشت|بهشتی]] خوردم. پس چون خواستم بیرون بیایم، کسی مرا ندا داد: ای [[فاطمه بنت اسد|فاطمه]]! او را علی بنام که او علی (بلند‌مرتبه) است و خداوندِ علیّ اعلی می‌فرماید: نامش را از نام خود برگرفته‌ام و به ادب خود تربیتش کرده‌ام و بر دشواری‌های دانشم آگاهش کرده‌ام. اوست که بت‌ها را در خانه‌ام می‌شکند، و اوست که بر بام خانه ام [[اذان]] می‌گوید و مرا تقدیس و تمجید می‌کند. پس خوشا به سعادت کسی که دوستش بدارد و اطاعتش کند، و وای بر کسی که سرپیچی اش کند و دشمنش بدارد<ref>وقد روی عن فاطمة بنت أسد أنها قالت: إنی دخلت بیت الله الحرام، وأکلت من ثمار الجنة وأرزاقها، فلما أردت أن أخرج هتف بی هاتف: یا فاطمة! سمیه علیاً، فهو علی، والله العلی الأعلی یقول: إنی شققت اسمه من اسمی، وأدبته بأدبی، ووقَّفته علی غامض علمی، وهو الذی یکسر الأصنام فی بیتی، وهو الذی یؤذن فوق ظهر بیتی، ویقدسنی ویمجدنی، فطوبی لمنحبه وأطاعه، و ویل لمن عصاه وأبغضه (موسوعة الإمام علی بن أبی‌طالب "‌علیه‌السلام" فی الکتاب والسنة والتاریخ ج۱ ص۷۶ و ۷۷ وعلل الشرائع ج۱ ص۱۶۴ و (ط المطبعة الحیدریة) ج۱ ص۱۳۶ ومعانی الأخبار ص۶۲ و ۶۳ وروضة الواعظین ص۷۷ والأمالی للشیخ الصدوق ص۱۹۵ والأمالی للشیخ الطوسی ص۷۰۷ والثاقب فی المناقب لابن حمزة الطوسی ص۱۹۷ و ۱۹۸ والمحتضر لحسن بن سلیمان الحلی ص۲۶۴ وکتاب الأربعین للشیرازی ص۶۱ والجواهر السنیة للحر العاملی ص۲۳۰ وحلیة الأبرار للسید هاشم البحرانی ج۲ ص۲۲ ومدینة المعاجز ج۱ ص۴۸ وبحار الأنوار ج۳۵ ص۹ و ۳۷ والأنوار البهیة ص۶۸ والإمام علی بن أبی‌طالب "‌علیه‌السلام" لأحمد الرحمانی الهمدانی ص۶۳۶ وبشارة المصطفی لمحمد بن علی الطبری ص۲۷ والدر النظیم لابن حاتم العاملی ص۲۳۵ وکشف الغمة للإربلی ج۱ ص۶۱ وکشف الیقین للعلامة الحلی ص۱۹ والخصائص الفاطمیة للکجوری ج۲ ص۹۹ وشرح إحقاق الحق (الملحقات) ج۵ ص۵۷.)</ref>!.
به نقل از فاطمه بنت اسد: من به درون [[کعبه]] رفتم و از میوه‌ها و روزی‌های [[بهشت|بهشتی]] خوردم. پس چون خواستم بیرون بیایم، کسی مرا ندا داد: ای [[فاطمه بنت اسد|فاطمه]]! او را علی بنام که او علی (بلند‌مرتبه) است و خداوندِ علیّ اعلی می‌فرماید: نامش را از نام خود برگرفته‌ام و به ادب خود تربیتش کرده‌ام و بر دشواری‌های دانشم آگاهش کرده‌ام. اوست که بت‌ها را در خانه‌ام می‌شکند، و اوست که بر بام خانه ام [[اذان]] می‌گوید و مرا تقدیس و تمجید می‌کند. پس خوشا به سعادت کسی که دوستش بدارد و اطاعتش کند، و وای بر کسی که سرپیچی اش کند و دشمنش بدارد<ref>وقد روی عن فاطمة بنت أسد أنها قالت: إنی دخلت بیت الله الحرام، وأکلت من ثمار الجنة وأرزاقها، فلما أردت أن أخرج هتف بی هاتف: یا فاطمة! سمیه علیاً، فهو علی، والله العلی الأعلی یقول: إنی شققت اسمه من اسمی، وأدبته بأدبی، ووقَّفته علی غامض علمی، وهو الذی یکسر الأصنام فی بیتی، وهو الذی یؤذن فوق ظهر بیتی، ویقدسنی ویمجدنی، فطوبی لمنحبه وأطاعه، و ویل لمن عصاه وأبغضه (موسوعة الإمام علی بن أبی‌طالب "‌علیه‌السلام" فی الکتاب والسنة والتاریخ ج۱ ص۷۶ و ۷۷ وعلل الشرائع ج۱ ص۱۶۴ و (ط المطبعة الحیدریة) ج۱ ص۱۳۶ ومعانی الأخبار ص۶۲ و ۶۳ وروضة الواعظین ص۷۷ والأمالی للشیخ الصدوق ص۱۹۵ والأمالی للشیخ الطوسی ص۷۰۷ والثاقب فی المناقب لابن حمزة الطوسی ص۱۹۷ و ۱۹۸ والمحتضر لحسن بن سلیمان الحلی ص۲۶۴ وکتاب الأربعین للشیرازی ص۶۱ والجواهر السنیة للحر العاملی ص۲۳۰ وحلیة الأبرار للسید هاشم البحرانی ج۲ ص۲۲ ومدینة المعاجز ج۱ ص۴۸ وبحار الأنوار ج۳۵ ص۹ و ۳۷ والأنوار البهیة ص۶۸ والإمام علی بن أبی‌طالب "‌علیه‌السلام" لأحمد الرحمانی الهمدانی ص۶۳۶ وبشارة المصطفی لمحمد بن علی الطبری ص۲۷ والدر النظیم لابن حاتم العاملی ص۲۳۵ وکشف الغمة للإربلی ج۱ ص۶۱ وکشف الیقین للعلامة الحلی ص۱۹ والخصائص الفاطمیة للکجوری ج۲ ص۹۹ وشرح إحقاق الحق (الملحقات) ج۵ ص۵۷.)</ref>.


== القاب و کنیه‌های امام علی ==
== القاب و کنیه‌های امام علی ==
امام علی (علیه‌السلام) القاب و اوصاف بسیاری دارد که هر کدام اشاره به بُعدی از ابعاد والای شخصیت ایشان دارد. بیشتر این القاب را پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به ایشان داده بودند. برخی از این القاب چنین‌اند:  
امام علی (علیه‌السّلام) القاب و اوصاف بسیاری دارد که هر کدام اشاره به بُعدی از ابعاد والای شخصیت ایشان دارد. بیشتر این القاب را پیامبر خدا (صلّی‌الله علیه وآله) به ایشان داده بودند. برخی از این القاب چنین‌اند:  
# أعلمُ الاُمّة،  
# أعلمُ الاُمّة،  
# أقضَی الاُمّة،  
# أقضَی الاُمّة،  
خط ۵۶: خط ۵۶:
# الوصیّ<ref>تذکرة الخواصّ: ص ۵ </ref>.
# الوصیّ<ref>تذکرة الخواصّ: ص ۵ </ref>.
   
   
در میان القاب علی (علیه‌السلام)، دو لقب از بقیه مشهورتر است:  
در میان القاب علی (علیه‌السّلام)، دو لقب از بقیه مشهورتر است:  
=== امیرالمؤمنین ===
=== امیرالمؤمنین ===
بر اساس برخی روایات لقب <sub>امیرالمؤمنین</sub>، اختصاص به علی (علیه‌السلام) داشته و دیگران حتی سایر [[ائمه|امامان معصوم (علیه‌السلام)]] را با این لقب نمی‌خوانند<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۳۷، ص۳۳۴؛ وسائل‌الشیعة، حر عاملی، ج۱۴، ص۶۰۰</ref>. به عنوان نمونه پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:  
بر اساس برخی روایات لقب <sub>امیرالمؤمنین</sub>، اختصاص به علی (علیه‌السّلام) داشته و دیگران حتی سایر [[ائمه|امامان معصوم (علیه‌السّلام)]] را با این لقب نمی‌خوانند<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۳۷، ص۳۳۴؛ وسائل‌الشیعة، حر عاملی، ج۱۴، ص۶۰۰</ref>. به عنوان نمونه پیامبر خدا (صلّی‌الله علیه وآله) فرمود:  


آن گاه که شبانه به آسمان برده شدم و میان من و پروردگارم فاصله‌ای جز به اندازه دو سرِ کمان یا کمتر از آن نبود، پروردگارم آنچه که باید به من [[وحی]] کند، وحی کرد و سپس فرمود: ای محمّد! به علی بن ابی‌طالب، امیر مؤمنان، سلام برسان، که پیش از او هیچ کس را به این نام ننامیده‌ام و پس از او نیز کسی را به این نام نمی‌نامم<ref>الأمالی للصدوق: ص ۶۳۴ ح ۸۵۰ بحار الأنوار: ج ۳۸ ص ۱۰۶ ح ۳۴</ref>. در منابع اهل‌سنت نیز روایاتی وجود دارد که در آنها پیامبر او را به امیرالمومنین توصیف نموده است<ref>مناقب ابن مردویه، ص ۶۲؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۲۵ق، ج۴۲، ص۳۰۳ و ۳۸۶</ref>.
آن گاه که شبانه به آسمان برده شدم و میان من و پروردگارم فاصله‌ای جز به اندازه دو سرِ کمان یا کمتر از آن نبود، پروردگارم آنچه که باید به من [[وحی]] کند، وحی کرد و سپس فرمود: ای محمّد! به علی بن ابی‌طالب، امیر مؤمنان، سلام برسان، که پیش از او هیچ کس را به این نام ننامیده‌ام و پس از او نیز کسی را به این نام نمی‌نامم<ref>الأمالی للصدوق: ص ۶۳۴ ح ۸۵۰ بحار الأنوار: ج ۳۸ ص ۱۰۶ ح ۳۴</ref>. در منابع اهل‌سنت نیز روایاتی وجود دارد که در آنها پیامبر او را به امیرالمومنین توصیف نموده است<ref>مناقب ابن مردویه، ص ۶۲؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۲۵ق، ج۴۲، ص۳۰۳ و ۳۸۶</ref>.


به باور [[مذهب شیعه|شیعیان]] لقب امیرالمؤمنین، به معنای امیر، فرمانده و رهبر [[مسلمانان]] اختصاص به حضرت علی (علیه‌السلام) دارد. براساس روایات، شیعیان معتقدند این لقب در زمان پیامبر اسلام برای علی بن ابی‌طالب به کار می‌رفته و منحصر به اوست و نه تنها استعمال این لقب را برای [[خلفای راشدین]] و غیر راشدین جایز نمی‌دانند، بلکه به کار بردن این لقب را حتی برای سایر امامان خود هم صحیح نمی‌دانند<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۳۷، ص۳۳۴؛ حر عاملی، وسائل‌الشیعة، ج۱۴، ص۶۰۰</ref>.
به باور [[مذهب شیعه|شیعیان]] لقب امیرالمؤمنین، به معنای امیر، فرمانده و رهبر [[مسلمانان]] اختصاص به حضرت علی (علیه‌السّلام) دارد. براساس روایات، شیعیان معتقدند این لقب در زمان پیامبر اسلام برای علی بن ابی‌طالب به کار می‌رفته و منحصر به اوست و نه تنها استعمال این لقب را برای [[خلفای راشدین]] و غیر راشدین جایز نمی‌دانند، بلکه به کار بردن این لقب را حتی برای سایر امامان خود هم صحیح نمی‌دانند<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۳۷، ص۳۳۴؛ حر عاملی، وسائل‌الشیعة، ج۱۴، ص۶۰۰</ref>.


=== وصی ===
=== وصی ===
این عنوان، در زمان حیاتِ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای علی (علیه‌السلام) مشهور بود زیرا رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و آله در زمان حیات خود بارها و بارها ایشان را با این عنوان یاد کردند. به عنوان نمونه در روز دعوت خویشاوندان که به [[حدیث یوم الدار|یوم الدار]] یا [[یوم الانذار]] معروف است فرمودند: إِنَّ هَذَا أَخِی وَ وَصِیی وَ خَلِیفَتِی فِیکُمْ فَاسْمَعُوا لَهُ وَأَطِیعُوا؛ این برادر، وصی و جانشین من در میان شماست. سخن او را بشنوید و از او اطاعت کنید<ref>بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏۳۸، ص: ۲۲۴</ref>».
این عنوان، در زمان حیاتِ پیامبر (صلّی‌الله علیه وآله) برای علی (علیه‌السّلام) مشهور بود زیرا رسول خدا (صلّی‌الله علیه وآله) و آله در زمان حیات خود بارها و بارها ایشان را با این عنوان یاد کردند. به عنوان نمونه در روز دعوت خویشاوندان که به [[حدیث یوم الدار|یوم الدار]] یا [[یوم الانذار]] معروف است فرمودند: إِنَّ هَذَا أَخِی وَ وَصِیی وَ خَلِیفَتِی فِیکُمْ فَاسْمَعُوا لَهُ وَأَطِیعُوا؛ این برادر، وصی و جانشین من در میان شماست. سخن او را بشنوید و از او اطاعت کنید<ref>بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏۳۸، ص: ۲۲۴</ref>».


امام علی (علیه‌السلام)، کنیه‌های متعدّدی داشته که مشهورترین آنها «ابوالحسن» است<ref>الطبقات الکبری: ج ۳ ص ۱۹، المعجم الکبیر: ج ۱ ص ۹۲، تاریخ بغداد: ج ۱ ص ۱۳۳، المعارف لابن قتیبة: ص ۲۰۳، تاریخ دمشق: ج ۴۲ ص ۷ و ص ۱۰ ـ ۱۴، مروج الذهب: ج ۲ ص ۳۵۹، الاستیعاب: ج ۳ ص ۱۹۷ الرقم ۱۸۷۵، اُسد الغابة: ج ۴ ص ۸۸ الرقم ۳۷۸۹، الإصابة: ج ۴ ص ۴۶۴ الرقم ۵۷۰۴، تاریخ الإسلام للذهبی: ج ۳ ص ۶۲۱، صفة الصفوة: ج ۱ ص ۱۳۰، البدایة والنهایة: ج ۷ ص ۲۲۳؛ تهذیب الأحکام: ج ۶ ص ۱۹، الإرشاد: ج ۱ ص ۵، تاج الموالید: ص ۸۷، تاریخ موالید الأئمّة علیهم‌السلام: ص ۱۶۹، المستجاد: ص ۲۹۴، روضة الواعظین: ص ۸۷، عمدة الطالب: ص ۵۹</ref>. کنیه‌های دیگر ایشان، ابوالحسین، ابوالسبطین<ref>الفصول المهمّة: ص ۱۲۹؛ تاج الموالید: ص ۸۸، إعلام الوری: ج ۱ ص ۳۰۷</ref>، ابوالریحانتین و ابوتراب است. از روایات، چنین بر می‌آید که کنیه «ابوتراب»، محبوب‌ترین کنیه نزد امام ‌علیه‌السلام بوده است و هرگاه ایشان را با آن می‌خوانده‌اند، شادمان می‌شده است<ref> المعجم الکبیر ج۶ ص۱۶۷ و ۱۴۹ وتاریخ مدینة دمشق ج۴۲ ص۱۷ و ۱۸ وتاریخ الأمم والملوک ج۲ ص۴۰۹ وتذکرة الخواص ج۱ ص۱۲۷ وکشف الغمة ج۱ ص۱۳۶ وبحار الأنوار ج۳۵ ص۶۰ ومناقب علی بن أبی‌طالب "‌علیه‌السلام" وما نزل من القرآن فی علی "‌علیه‌السلام" لابن مردویه الأصفهانی ص۵۳ ومناقب آل أبی‌طالب لابن شهرآشوب ج۲ ص۳۰۵ وجواهر المطالب ج۱ ص۳۰ وشرح إحقاق الحق (الملحقات) ج۱۵ ص۵۹۷ وج۳۰ ص۱۳۸ ومقاتل الطالبیین ص۲۵ و ۲۶ وعن البخاری، ومسلم، والسنن الکبری للبیهقی ج۲ ص۶۲۵ وتاریخ الإسلام للذهبی ج۳ ص۲۶۲، وغیر ذلک</ref>.
امام علی (علیه‌السّلام)، کنیه‌های متعدّدی داشته که مشهورترین آنها «ابوالحسن» است<ref>الطبقات الکبری: ج ۳ ص ۱۹، المعجم الکبیر: ج ۱ ص ۹۲، تاریخ بغداد: ج ۱ ص ۱۳۳، المعارف لابن قتیبة: ص ۲۰۳، تاریخ دمشق: ج ۴۲ ص ۷ و ص ۱۰ ـ ۱۴، مروج الذهب: ج ۲ ص ۳۵۹، الاستیعاب: ج ۳ ص ۱۹۷ الرقم ۱۸۷۵، اُسد الغابة: ج ۴ ص ۸۸ الرقم ۳۷۸۹، الإصابة: ج ۴ ص ۴۶۴ الرقم ۵۷۰۴، تاریخ الإسلام للذهبی: ج ۳ ص ۶۲۱، صفة الصفوة: ج ۱ ص ۱۳۰، البدایة والنهایة: ج ۷ ص ۲۲۳؛ تهذیب الأحکام: ج ۶ ص ۱۹، الإرشاد: ج ۱ ص ۵، تاج الموالید: ص ۸۷، تاریخ موالید الأئمّة علیهم‌السلام: ص ۱۶۹، المستجاد: ص ۲۹۴، روضة الواعظین: ص ۸۷، عمدة الطالب: ص ۵۹</ref>. کنیه‌های دیگر ایشان، ابوالحسین، ابوالسبطین<ref>الفصول المهمّة: ص ۱۲۹؛ تاج الموالید: ص ۸۸، إعلام الوری: ج ۱ ص ۳۰۷</ref>، ابوالریحانتین و ابوتراب است. از روایات، چنین بر می‌آید که کنیه «ابوتراب»، محبوب‌ترین کنیه نزد امام ‌علیه‌السّلام بوده است و هرگاه ایشان را با آن می‌خوانده‌اند، شادمان می‌شده است<ref> المعجم الکبیر ج۶ ص۱۶۷ و ۱۴۹ وتاریخ مدینة دمشق ج۴۲ ص۱۷ و ۱۸ وتاریخ الأمم والملوک ج۲ ص۴۰۹ وتذکرة الخواص ج۱ ص۱۲۷ وکشف الغمة ج۱ ص۱۳۶ وبحار الأنوار ج۳۵ ص۶۰ ومناقب علی بن أبی‌طالب "‌علیه‌السلام" وما نزل من القرآن فی علی "‌علیه‌السلام" لابن مردویه الأصفهانی ص۵۳ ومناقب آل أبی‌طالب لابن شهرآشوب ج۲ ص۳۰۵ وجواهر المطالب ج۱ ص۳۰ وشرح إحقاق الحق (الملحقات) ج۱۵ ص۵۹۷ وج۳۰ ص۱۳۸ ومقاتل الطالبیین ص۲۵ و ۲۶ وعن البخاری، ومسلم، والسنن الکبری للبیهقی ج۲ ص۶۲۵ وتاریخ الإسلام للذهبی ج۳ ص۲۶۲، وغیر ذلک</ref>.


== همسران و فرزندان ==
== همسران و فرزندان ==
نخستین همسر امام علی (علیه‌السلام)، [[فاطمه بنت محمد (زهرا)|فاطمه زهرا (سلام‌الله علیها)]]، دختر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود<ref>شیخ مفید، الارشاد، ص۵ (نسخه موجود در لوح فشرده کتابخانه اهل بیت، نسخه دوم)</ref>. پیش از علی (علیه‌السلام) افرادی مانند [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب]] و [[عبدالرحمن بن عوف]]، ازدواج با فاطمه را از پیامبر درخواست کرده بودند، اما پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، خود را در‌این‌باره تابع دستور خداوند دانست و به آنان پاسخ منفی داد<ref>مجلسی، ج۴۳، ص۱۲۵؛ طبری، دلائل الإمامة، ۱۴۱۳ ق؛ طبری، دلائل الإمامة، ۱۴۱۳ ق؛ ابن شاهین، فضائل فاطمه بنت رسول الله صلی الله علیه وسلم، ج۱، ص۴۷، ۱۴۱۵ ق/۱۹۹۴ م؛ نسائی، المجتبی من السنن، ج۶، ص۶۲، ۱۴۰۶/۱۹۸۶. حاکم نیشابوری، مستدرک علی الصحیحین ج۲، ص۱۸۱، ۱۴۱۱/۱۹۹۰؛ طبرانی، المعجم الکبیر ج۴، ص۳۴، مکتبه ابن تیمیه</ref>. برخی منابع، ازدواج علی(علیه‌السلام) و فاطمه(سلام‌الله علیها) را اول [[ذی الحجه|ذی‌الحجه]] سال دوم هجری،<ref> مفید، مسار الشیعة، ص۱۷</ref> برخی آن را در [[شوال|ماه شوال]] و گروهی ۲۱ [[محرم الحرام|محرم]] دانسته‌اند<ref>سید بن طاوس، ص۵۸۴</ref>. امام علی و فاطمه، پنج فرزند داشته‌اند؛ [[حسن بن علی (مجتبی)|حسن]]، [[حسین بن علی (سید الشهدا)|حسین]]، [[زینب بنت علی|زینب]] و [[ام کلثوم]]<ref>مسعودی، اثبات الوصیة، ص۱۵۳</ref> و محسن که پیش از تولد سقط شد<ref> مسعودی، مروج الذهب، ۳:‎ ۶۳</ref>.
نخستین همسر امام علی (علیه‌السّلام)، [[فاطمه بنت محمد (زهرا)|فاطمه زهرا (سلام‌الله علیها)]]، دختر پیامبر (صلّی‌الله علیه وآله) بود<ref>شیخ مفید، الارشاد، ص۵ (نسخه موجود در لوح فشرده کتابخانه اهل بیت، نسخه دوم)</ref>. پیش از علی (علیه‌السّلام) افرادی مانند [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب]] و [[عبدالرحمن بن عوف]]، ازدواج با فاطمه را از پیامبر درخواست کرده بودند، اما پیامبر (صلّی‌الله علیه وآله)، خود را در‌این‌باره تابع دستور خداوند دانست و به آنان پاسخ منفی داد<ref>مجلسی، ج۴۳، ص۱۲۵؛ طبری، دلائل الإمامة، ۱۴۱۳ ق؛ طبری، دلائل الإمامة، ۱۴۱۳ ق؛ ابن شاهین، فضائل فاطمه بنت رسول الله صلی الله علیه وسلم، ج۱، ص۴۷، ۱۴۱۵ ق/۱۹۹۴ م؛ نسائی، المجتبی من السنن، ج۶، ص۶۲، ۱۴۰۶/۱۹۸۶. حاکم نیشابوری، مستدرک علی الصحیحین ج۲، ص۱۸۱، ۱۴۱۱/۱۹۹۰؛ طبرانی، المعجم الکبیر ج۴، ص۳۴، مکتبه ابن تیمیه</ref>. برخی منابع، ازدواج علی(علیه‌السّلام) و فاطمه(سلام‌الله علیها) را اول [[ذی الحجه|ذی‌الحجه]] سال دوم هجری،<ref> مفید، مسار الشیعة، ص۱۷</ref> برخی آن را در [[شوال|ماه شوال]] و گروهی ۲۱ [[محرم الحرام|محرم]] دانسته‌اند<ref>سید بن طاوس، ص۵۸۴</ref>. امام علی و فاطمه، پنج فرزند داشته‌اند؛ [[حسن بن علی (مجتبی)|حسن]]، [[حسین بن علی (سید الشهدا)|حسین]]، [[زینب بنت علی|زینب]] و [[ام کلثوم]]<ref>مسعودی، اثبات الوصیة، ص۱۵۳</ref> و محسن که پیش از تولد سقط شد<ref> مسعودی، مروج الذهب، ۳:‎ ۶۳</ref>.


'''سایر همسران'''
'''سایر همسران'''


امام علی (علیه‌السلام) در زمان حیات فاطمه (سلام‌الله علیها)، با زن دیگری ازدواج نکرد، ولی پس از شهادت فاطمه (سلام‌الله علیها)، همسرانی اختیار کرد؛ از جمله امامه دختر ابوالعاص بن ربیع که مادرش زینب، دختر پیامبر بوده است. [[فاطمه کلابیه|ام‌البنین]]، دختر حزام بن دارم کلابیه، همسر دیگر امام علی (علیه‌السلام) بوده که فرزندان او عبارتند از [[عباس بن علی|حضرت عباس]]، عثمان، جعفر و عبدالله. همه فرزندان ام‌البنین در [[کربلا]] به [[شهید|شهادت]] رسیدند. لیلی دختر مسعود بن خالد، اسماء بنت عمیس خثعمی مادر یحیی و عون، ام حبیب دختر ربیعه تغلبیه موسوم به صهباء، خوله دختر جعفر بن قیس حنفیه، مادر محمد بن حنفیه، و همچنین ام‌سعید دختر عروة بن مسعود ثقفی و محیاة دختر امرئ القیس بن عدی کلبی، از دیگر زنان امام علی (علیه‌السلام) بوده‌اند<ref>محمدی ری‌شهری، ج۱، ص۱۰۸</ref>.
امام علی (علیه‌السّلام) در زمان حیات فاطمه (سلام‌الله علیها)، با زن دیگری ازدواج نکرد، ولی پس از شهادت فاطمه (سلام‌الله علیها)، همسرانی اختیار کرد؛ از جمله امامه دختر ابوالعاص بن ربیع که مادرش زینب، دختر پیامبر بوده است. [[فاطمه کلابیه|ام‌البنین]]، دختر حزام بن دارم کلابیه، همسر دیگر امام علی (علیه‌السّلام) بوده که فرزندان او عبارتند از [[عباس بن علی|حضرت عباس]]، عثمان، جعفر و عبدالله. همه فرزندان ام‌البنین در [[کربلا]] به [[شهید|شهادت]] رسیدند. لیلی دختر مسعود بن خالد، اسماء بنت عمیس خثعمی مادر یحیی و عون، ام حبیب دختر ربیعه تغلبیه موسوم به صهباء، خوله دختر جعفر بن قیس حنفیه، مادر محمد بن حنفیه، و همچنین ام‌سعید دختر عروة بن مسعود ثقفی و محیاة دختر امرئ القیس بن عدی کلبی، از دیگر زنان امام علی (علیه‌السّلام) بوده‌اند<ref>محمدی ری‌شهری، ج۱، ص۱۰۸</ref>.


'''فرزندان امام'''
'''فرزندان امام'''


به طور کلی، شیخ مفید در «الارشاد» فرزندان وی را ۲۷ نفر نام می‌برد و می‌گوید برخی از شیعیان یک نفر دیگر را نیز نام برده‌اند که فرزند حضرت زهرا بوده و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) او را محسن نامیده بوده ولی پس از وفات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سقط شده است. (در تاریخ یعقوبی، محسن یکی از سه پسر امام علی (علیه‌السلام) از حضرت فاطمه (سلام‌الله علیها) دانسته شده که در کودکی مرده است<ref>یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۱۳</ref>.)  
به طور کلی، شیخ مفید در «الارشاد» فرزندان وی را ۲۷ نفر نام می‌برد و می‌گوید برخی از شیعیان یک نفر دیگر را نیز نام برده‌اند که فرزند حضرت زهرا بوده و پیامبر (صلّی‌الله علیه وآله) او را محسن نامیده بوده ولی پس از وفات پیامبر (صلّی‌الله علیه وآله) سقط شده است. (در تاریخ یعقوبی، محسن یکی از سه پسر امام علی (علیه‌السّلام) از حضرت فاطمه (سلام‌الله علیها) دانسته شده که در کودکی مرده است<ref>یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۱۳</ref>.)  
با این حساب فرزندان امام علی (علیه‌السلام) ۲۸ نفر بوده‌اند:
با این حساب فرزندان امام علی (علیه‌السّلام) ۲۸ نفر بوده‌اند:


'''از دیگر همسران'''
'''از دیگر همسران'''
خط ۸۷: خط ۸۷:


== امام علی در دوران پیامبر ==
== امام علی در دوران پیامبر ==
اولین مردی که بلافاصله پس از [[بعثت]] رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) با ایشان بیعت کرد و [[رسالت انبیاء|رسالت]] ایشان را پذیرفت، امام علی (علیه‌السلام) بود<ref>مرحوم علامه امینی متون احادیث و کلمات بسیاری از محدثان و مورخان اسلامی را پیرامون پیش قدم بودن علی ‌علیه‌السلام در ایمان به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در جلد سوم الغدیر، صفحات ۱۹۱ تا ۲۱۳ (چاپ نجف) آورده است. بسیاری از محدثان و تاریخ نویسان نقل می‌کنند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روز دوشنبه به رسالت مبعوث شد و حضرت علی ‌علیه‌السلام فردای آن روز ایمان آورد</ref>. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، در‌این‌باره به [[صحابه|اصحاب]] چنین فرمودند: نخستین کسی که در روز [[قیامت|رستاخیر]] با من در حوض (کوثر) ملاقات می‌کند پیش‌قدمترین شما در اسلام، علی بن ابی‌طالب است<ref>تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۴۱ و ۴۲ و ۴۳؛ میزان الإعتدال، ج۲، ص۳ و ۴۱۶؛ المعجم الکبیر للطبرانی، ج۶، ص۲۶۹</ref>.
اولین مردی که بلافاصله پس از [[بعثت]] رسول خدا (صلّی‌الله علیه وآله) با ایشان بیعت کرد و [[رسالت انبیاء|رسالت]] ایشان را پذیرفت، امام علی (علیه‌السّلام) بود<ref>مرحوم علامه امینی متون احادیث و کلمات بسیاری از محدثان و مورخان اسلامی را پیرامون پیش قدم بودن علی ‌علیه‌السلام در ایمان به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در جلد سوم الغدیر، صفحات ۱۹۱ تا ۲۱۳ (چاپ نجف) آورده است. بسیاری از محدثان و تاریخ نویسان نقل می‌کنند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روز دوشنبه به رسالت مبعوث شد و حضرت علی ‌علیه‌السلام فردای آن روز ایمان آورد</ref>. رسول اکرم (صلّی‌الله علیه وآله)، در‌این‌باره به [[صحابه|اصحاب]] چنین فرمودند: نخستین کسی که در روز [[قیامت|رستاخیر]] با من در حوض (کوثر) ملاقات می‌کند پیش‌قدمترین شما در اسلام، علی بن ابی‌طالب است<ref>تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۴۱ و ۴۲ و ۴۳؛ میزان الإعتدال، ج۲، ص۳ و ۴۱۶؛ المعجم الکبیر للطبرانی، ج۶، ص۲۶۹</ref>.


=== نجات جان پیامبر در شعب ابی‌طالب ===
=== نجات جان پیامبر در شعب ابی‌طالب ===
در مدت سه سالی که مسلمانان مکه تحت محاصره اقتصادی [[قریش]] بودند و در [[شعب ابی طالب|شعب ابی‌طالب]] اسکان داشتند، علی (علیه‌السلام) که نوجوان بود به فرمان پدرش ابوطالب در بستر پیامبر می‌خوابید تا در صورت هجوم شبانه قریش پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آسیبی نبیند<ref>تفسیر نمونه ج۵، ص۱۹۸</ref>.
در مدت سه سالی که مسلمانان مکه تحت محاصره اقتصادی [[قریش]] بودند و در [[شعب ابی طالب|شعب ابی‌طالب]] اسکان داشتند، علی (علیه‌السّلام) که نوجوان بود به فرمان پدرش ابوطالب در بستر پیامبر می‌خوابید تا در صورت هجوم شبانه قریش پیامبر خدا (صلّی‌الله علیه وآله) آسیبی نبیند<ref>تفسیر نمونه ج۵، ص۱۹۸</ref>.


=== لیلة المبیت ===
=== لیلة المبیت ===
در سال سیزدهم بعثت با اوج گرفتن فشار [[مشرکان]] مکه بر مسلمانان و همچنین دعوت مردم [[یثرب]] (مدینه) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) زمینه مهاجرت مسلمانان به [[مدینه|یثرب]] فراهم شد. در این شرایط [[شرک|مشرکان]] قریش تصمیم به قتل پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گرفتند. آنها ۴۰ نفر از قبایل مختلف را برگزیدند تا شبانه به خانه پیامبر هجوم برده و ایشان را در بستر به قتل برسانند.
در سال سیزدهم بعثت با اوج گرفتن فشار [[مشرکان]] مکه بر مسلمانان و همچنین دعوت مردم [[یثرب]] (مدینه) از رسول خدا (صلّی‌الله علیه وآله) زمینه مهاجرت مسلمانان به [[مدینه|یثرب]] فراهم شد. در این شرایط [[شرک|مشرکان]] قریش تصمیم به قتل پیامبر (صلّی‌الله علیه وآله) گرفتند. آنها ۴۰ نفر از قبایل مختلف را برگزیدند تا شبانه به خانه پیامبر هجوم برده و ایشان را در بستر به قتل برسانند.


رسول خدا به [[وحی |وحی الهی]] از این نقشه آگاهی یافته و از علی (علیه‌السلام) خواستند تا برای فریب قاتلان، در بستر ایشان بخوابد تا ایشان شبانه به سمت یثرب حرکت کنند. به این ترتیب در شبی که به [[لیلة المبیت]] معروف شد، علی (علیه‌السلام) فداکارانه در بستر پیامبر خوابید و پیامبر در غفلت مشرکان به مدینه مهاجرت نمود<ref>شیخ مفید، الإرشاد، ترجمه رسولی محلاتی، ج‏۱، ص۴۳؛ بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏۱۹، ص۶۰؛الأمالی (للطوسی)، النص، ص۴۶۳</ref>. آیه ۲۰۷ [[سوره بقره]] به مناسبت این واقعه در شأن علی (علیه‌السلام) نازل شد: {{متن قرآن |وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ |سوره = بقره |آیه = 207 }} و از میان مردم کسی است که جان خود را برای طلب خشنودی خدا می‌فروشد، و خدا نسبت به [این] بندگان مهربان است.
رسول خدا به [[وحی |وحی الهی]] از این نقشه آگاهی یافته و از علی (علیه‌السّلام) خواستند تا برای فریب قاتلان، در بستر ایشان بخوابد تا ایشان شبانه به سمت یثرب حرکت کنند. به این ترتیب در شبی که به [[لیلة المبیت]] معروف شد، علی (علیه‌السّلام) فداکارانه در بستر پیامبر خوابید و پیامبر در غفلت مشرکان به مدینه مهاجرت نمود<ref>شیخ مفید، الإرشاد، ترجمه رسولی محلاتی، ج‏۱، ص۴۳؛ بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏۱۹، ص۶۰؛الأمالی (للطوسی)، النص، ص۴۶۳</ref>. آیه ۲۰۷ [[سوره بقره]] به مناسبت این واقعه در شأن علی (علیه‌السّلام) نازل شد: {{متن قرآن |وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ |سوره = بقره |آیه = 207 }} و از میان مردم کسی است که جان خود را برای طلب خشنودی خدا می‌فروشد، و خدا نسبت به [این] بندگان مهربان است.


== جایگاه علی ==
== جایگاه علی ==
امیرمؤمنان علی (علیه‌السلام) در میان صحابه پیامبر دارای موقعیت و جایگاه خاصی بود. چنانکه مسعودی گوید: «از تمام فضایل ومناقبی که اصحاب پیامبر دارا بودند چون: سبقت در اسلام، هجرت، نصرت پیامبر، خویشی با آن حضرت، قناعت، ایثار، آگاهی ازکتاب خدا، [[جهاد]]، ورع، زهد، قضاوت، [[فقه]] و...علی (علیه‌السلام) بهره‌ای کامل و حظی وافر داشت. به علاوه فضائلی تنها در او بود مثل: اخوت با پیامبر، فرمایش پیامبر درباره او که تو از من به منزله هارون از موسی هستی و نیز فرمایش پیامبر به او که هر کس من مولای او هستم علی مولای اوست; بار خدایا دوستش را دوست و دشمنش را دشمن بدار، همچنین دعای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در مورد ایشان، آن‌هنگام که انس پرنده پخته‌ای را خدمت حضرت رسول آورد، حضرت فرمود: بار خدایا! محبوب‌ترین خلقت را وارد کن که با من هم غذا شود. که سایر اصحاب پیامبر از این فضایل بی بهره بودند<ref>مسعودی، علی بن الحسین: مروج الذهب، منشورات موسسة الاعلمی المطبوعات، بیروت،1411 ه. ق، ج 2، ص 446</ref>».
امیرمؤمنان علی (علیه‌السّلام) در میان صحابه پیامبر دارای موقعیت و جایگاه خاصی بود. چنانکه مسعودی گوید: «از تمام فضایل ومناقبی که اصحاب پیامبر دارا بودند چون: سبقت در اسلام، هجرت، نصرت پیامبر، خویشی با آن حضرت، قناعت، ایثار، آگاهی ازکتاب خدا، [[جهاد]]، ورع، زهد، قضاوت، [[فقه]] و...علی (علیه‌السّلام) بهره‌ای کامل و حظی وافر داشت. به علاوه فضائلی تنها در او بود مثل: اخوت با پیامبر، فرمایش پیامبر درباره او که تو از من به منزله هارون از موسی هستی و نیز فرمایش پیامبر به او که هر کس من مولای او هستم علی مولای اوست; بار خدایا دوستش را دوست و دشمنش را دشمن بدار، همچنین دعای پیامبر (صلّی‌الله علیه وآله) در مورد ایشان، آن‌هنگام که انس پرنده پخته‌ای را خدمت حضرت رسول آورد، حضرت فرمود: بار خدایا! محبوب‌ترین خلقت را وارد کن که با من هم غذا شود. که سایر اصحاب پیامبر از این فضایل بی بهره بودند<ref>مسعودی، علی بن الحسین: مروج الذهب، منشورات موسسة الاعلمی المطبوعات، بیروت،1411 ه. ق، ج 2، ص 446</ref>».


=== ویژگی علی در میان بنی‌هاشم ===
=== ویژگی علی در میان بنی‌هاشم ===
بنی‌هاشم یعنی فرزندان هاشم، جد دوم پیامبر، طایفه آن حضرت و نزدیک‌ترین مردم به ایشان بودند. هنگامی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مبعوث شد، چهار تن از عموهای پیامبر: ابوطالب، ابولهب، عباس و حمزه در قید حیات بودند و جز ابولهب بقیه مسلمان شدند. باوجود عموهای پیامبر در میان بنی‌هاشم، علی ‌علیه‌السلام نزدیک‌ترین شخص به پیامبر بود; از خردسالی در خانه پیامبر و با تربیت آن حضرت رشد یافته بود<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، منشورات الشریف الرضی، 1416 ه. ق، ص 41</ref>. شب هجرت به جای پیامبر خوابید و ودایع و امانت‌های آن جناب را به مردم برگرداند و در مدینه به پیامبر ملحق شد<ref>مروج الذهب، ص 294</ref>.
بنی‌هاشم یعنی فرزندان هاشم، جد دوم پیامبر، طایفه آن حضرت و نزدیک‌ترین مردم به ایشان بودند. هنگامی که پیامبر اکرم (صلّی‌الله علیه وآله) مبعوث شد، چهار تن از عموهای پیامبر: ابوطالب، ابولهب، عباس و حمزه در قید حیات بودند و جز ابولهب بقیه مسلمان شدند. باوجود عموهای پیامبر در میان بنی‌هاشم، علی ‌علیه‌السّلام نزدیک‌ترین شخص به پیامبر بود; از خردسالی در خانه پیامبر و با تربیت آن حضرت رشد یافته بود<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، منشورات الشریف الرضی، 1416 ه. ق، ص 41</ref>. شب هجرت به جای پیامبر خوابید و ودایع و امانت‌های آن جناب را به مردم برگرداند و در مدینه به پیامبر ملحق شد<ref>مروج الذهب، ص 294</ref>.


مهمتر از همه، جایگاه علی (علیه‌السلام) در اسلام بود; رسول اکرم صلی‌الله‌علیه وآله جایگاه علی (علیه‌السلام) را در اسلام از همان اوایل بعثت تعیین فرمود; آنگاه که به فرمان خدا مامور شد عشیره خویش را انذار کند و در آن جلسه تنها کسی که حاضر به یاری و موازرت نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شد، علی (علیه‌السلام) بود. با اینکه سن آن جناب از همه حاضران کمتر بود، رسول اکرم در میان بزرگان و پیرمردان خاندانش اعلام کرد که علی وزیر، خلیفه و جانشین اوست<ref>یوسفی غروی، محمد هادی، موسوعة التاریخ الاسلامی، مجمع الفکر الاسلامی، قم، ط اول، 1417 ه. ق، الجزء الاول، ص 410</ref>.
مهمتر از همه، جایگاه علی (علیه‌السّلام) در اسلام بود; رسول اکرم صلی‌الله‌علیه وآله جایگاه علی (علیه‌السّلام) را در اسلام از همان اوایل بعثت تعیین فرمود; آنگاه که به فرمان خدا مامور شد عشیره خویش را انذار کند و در آن جلسه تنها کسی که حاضر به یاری و موازرت نبی اکرم (صلّی‌الله علیه وآله) شد، علی (علیه‌السّلام) بود. با اینکه سن آن جناب از همه حاضران کمتر بود، رسول اکرم در میان بزرگان و پیرمردان خاندانش اعلام کرد که علی وزیر، خلیفه و جانشین اوست<ref>یوسفی غروی، محمد هادی، موسوعة التاریخ الاسلامی، مجمع الفکر الاسلامی، قم، ط اول، 1417 ه. ق، الجزء الاول، ص 410</ref>.


=== مقابله پیامبر با بدخواهان علی ===
=== مقابله پیامبر با بدخواهان علی ===
بعد از اینکه اسلام گسترش یافت و تقریبا اکثر مناطق [[جزیرة العرب]] را گرفت و افراد زیادی با انگیزه‌های مختلف به سلک مسلمانان در آمدند، حتی عده کثیری از آنها در مدینه ساکن شدند، در حالی که به گواهی [[قرآن]] ایمان در قلوبشان جاگیر نشده بود; به ویژه عده‌ای از قریشیان که علاوه بر این مطلب پیوسته بر بنی‌هاشم حسد می‌ورزیدند، به خصوص علی (علیه‌السلام) به خاطر سابقه و جهادش بیشتر از همه مورد حسد آنان بود. از این رو پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) وآله مواظب رفتار اصحابش با علی (علیه‌السلام) بود و در مناسبت‌های مختلف، مقام و موقعیت آن جناب را به آنان گوشزد می‌کرد و بر جایگاه علی (علیه‌السلام) تاکید می‌نمود; ابن‌شهر آشوب از عمر بن خطاب نقل کرده که من علی را اذیت می‌کردم، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مرا ملاقات کرد و فرمود:«تو مرا آزردی ای عمر! گفتم: پناه بر خدا از اذیت رسول خدا.»، فرمود: «تو علی را آزردی و هر کس علی را بیازارد، مرا آزرده است» ;مصعب بن سعد از پدرش سعد بن ابی‌وقاص نقل کرده که او گفته است: «من و مرد دیگری در [[مسجد]] بودیم و به علی بد می‌گفتیم، پیامبر با حالت غضب به سوی ما آمد و فرمود: چرا مرا می‌آزارید هر کس علی را بیازارد، مرا آزرده است<ref> ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، مؤسسه انتشارات علامه، قم، ج 3، ص 211</ref>».
بعد از اینکه اسلام گسترش یافت و تقریبا اکثر مناطق [[جزیرة العرب]] را گرفت و افراد زیادی با انگیزه‌های مختلف به سلک مسلمانان در آمدند، حتی عده کثیری از آنها در مدینه ساکن شدند، در حالی که به گواهی [[قرآن]] ایمان در قلوبشان جاگیر نشده بود; به ویژه عده‌ای از قریشیان که علاوه بر این مطلب پیوسته بر بنی‌هاشم حسد می‌ورزیدند، به خصوص علی (علیه‌السّلام) به خاطر سابقه و جهادش بیشتر از همه مورد حسد آنان بود. از این رو پیامبر اکرم (صلّی‌الله علیه وآله) وآله مواظب رفتار اصحابش با علی (علیه‌السّلام) بود و در مناسبت‌های مختلف، مقام و موقعیت آن جناب را به آنان گوشزد می‌کرد و بر جایگاه علی (علیه‌السّلام) تاکید می‌نمود; ابن‌شهر آشوب از عمر بن خطاب نقل کرده که من علی را اذیت می‌کردم، پیامبر (صلّی‌الله علیه وآله) مرا ملاقات کرد و فرمود:«تو مرا آزردی ای عمر! گفتم: پناه بر خدا از اذیت رسول خدا.»، فرمود: «تو علی را آزردی و هر کس علی را بیازارد، مرا آزرده است» ;مصعب بن سعد از پدرش سعد بن ابی‌وقاص نقل کرده که او گفته است: «من و مرد دیگری در [[مسجد]] بودیم و به علی بد می‌گفتیم، پیامبر با حالت غضب به سوی ما آمد و فرمود: چرا مرا می‌آزارید هر کس علی را بیازارد، مرا آزرده است<ref> ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، مؤسسه انتشارات علامه، قم، ج 3، ص 211</ref>».


[[ابن شهرآشوب|ابن شهر آشوب]] از محدثان [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]] چون: [[ترمذی]]، [[ابونعیم]]، [[محمد بن اسماعیل بخاری|بخاری]] و [[موصلی]] نقل می‌کند: [[عمران بن حصین]] و [[عبدالله ابن عباس|ابن‌عباس]] و بریده گفته‌اند، که: «علی (علیه‌السلام) از میان غنائم جنگی، خواست کنیزی را بخرد، حاطب بن ابی‌بلتعه و بریده اسلمی با او رقابت کردند و قیمت کنیز را بالا بردند و علی (علیه‌السلام) با آن قیمت کنیز را خرید، وقتی که برگشتند، بریده مقابل پیامبر ایستاد و از علی (علیه‌السلام) شکایت کرد، پیامبر صورتش را از او برگرداند، از راست و چپ و پشت سر آمد و شکایت خود را تکرار کرد، آنگاه حضرت رو کرد به او و رنگش تغییر نمود و صورت مبارکش سرخ شد و فرمود:ای بریده! چه شده، تا امروز رسول خدا را اذیت نکرده بودی؟! مگر نشنیدی خدای تعالی می‌فرماید: {{متن قرآن |ان الذین یؤذون الله و رسوله لعنهم الله فی الدنیا و الاخرة و اعد لهم عذابامهینا |آیه = 57 |سوره = احزاب }} مگر نمی‌دانی که علی از من است و من از علی؟! هر کس او را بیازارد، مرا آزرده و هر کس مرا بیازارد، خدا را آزرده است و هرکس خدا را بیازارد، خدا حق دارد که او را با سخت‌ترین عذابش در آتش [[جهنم]] بیازارد! ای بریده! تو آگاهی یا خدا؟ تو آگاهی یا صاحبان لوح محفوظ آگاهند؟ تو آگاهی یا [[ملائکه|فرشته]] رحم‌ها آگاه است؟ ای بریده! تو آگاهی یا فرشتگان مواظب علی بن ابی‌طالب؟ گفتم: بلکه فرشتگان حافظ او. حضرت فرمود: [[جبرئیل]] به من خبر داد از فرشتگان مواظب علی، که آنان از روز تولدش، حتی یک خطا برای او ننوشته‌اند; فرشته رحم‌ها و فرشتگان صاحب لوح محفوظ نیز همین طور. بعد سه بار فرمود: از علی چه می‌خواهید؟ او از من است و من از او، او ولی هر مؤمنی بعد از من است<ref> ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، مؤسسه انتشارات علامه، قم، ج 3، ص 211 و 212</ref>.»
[[ابن شهرآشوب|ابن شهر آشوب]] از محدثان [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]] چون: [[ترمذی]]، [[ابونعیم]]، [[محمد بن اسماعیل بخاری|بخاری]] و [[موصلی]] نقل می‌کند: [[عمران بن حصین]] و [[عبدالله ابن عباس|ابن‌عباس]] و بریده گفته‌اند، که: «علی (علیه‌السّلام) از میان غنائم جنگی، خواست کنیزی را بخرد، حاطب بن ابی‌بلتعه و بریده اسلمی با او رقابت کردند و قیمت کنیز را بالا بردند و علی (علیه‌السّلام) با آن قیمت کنیز را خرید، وقتی که برگشتند، بریده مقابل پیامبر ایستاد و از علی (علیه‌السّلام) شکایت کرد، پیامبر صورتش را از او برگرداند، از راست و چپ و پشت سر آمد و شکایت خود را تکرار کرد، آنگاه حضرت رو کرد به او و رنگش تغییر نمود و صورت مبارکش سرخ شد و فرمود:ای بریده! چه شده، تا امروز رسول خدا را اذیت نکرده بودی؟! مگر نشنیدی خدای تعالی می‌فرماید: {{متن قرآن |ان الذین یؤذون الله و رسوله لعنهم الله فی الدنیا و الاخرة و اعد لهم عذابامهینا |آیه = 57 |سوره = احزاب }} مگر نمی‌دانی که علی از من است و من از علی؟! هر کس او را بیازارد، مرا آزرده و هر کس مرا بیازارد، خدا را آزرده است و هرکس خدا را بیازارد، خدا حق دارد که او را با سخت‌ترین عذابش در آتش [[جهنم]] بیازارد! ای بریده! تو آگاهی یا خدا؟ تو آگاهی یا صاحبان لوح محفوظ آگاهند؟ تو آگاهی یا [[ملائکه|فرشته]] رحم‌ها آگاه است؟ ای بریده! تو آگاهی یا فرشتگان مواظب علی بن ابی‌طالب؟ گفتم: بلکه فرشتگان حافظ او. حضرت فرمود: [[جبرئیل]] به من خبر داد از فرشتگان مواظب علی، که آنان از روز تولدش، حتی یک خطا برای او ننوشته‌اند; فرشته رحم‌ها و فرشتگان صاحب لوح محفوظ نیز همین طور. بعد سه بار فرمود: از علی چه می‌خواهید؟ او از من است و من از او، او ولی هر مؤمنی بعد از من است<ref> ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، مؤسسه انتشارات علامه، قم، ج 3، ص 211 و 212</ref>.»


=== علی میزان ایمان و نفاق ===
=== علی میزان ایمان و نفاق ===
بیان مناقب امیرالمؤمنین توسط پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه وآله موجب افزایش محبوبیت آن جناب در میان صحابه شده بود، به حدی که با وجود پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، علی (علیه‌السلام) سمبل و معیار حق و ایمان شده بود; چنانکه [[انس بن مالک]] نقل کرده: «ما در عصر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) اگر می‌خواستیم بفهمیم کسی [[زنا|زنازاده]] است با بغض علی بن ابی‌طالب می‌فهمیدیم; بعد از [[جنگ خیبر]] مردی بچه خود را به آغوش گرفته و می‌رفت، در راه که علی را دید; با دستش او را به بچه نشان داد; از طفل پرسید: این مرد را دوست داری؟ اگر می‌گفت: آری، اورا می‌بوسید و اگر می‌گفت: نه، او را به زمین می‌انداخت و می‌گفت: نزد مادرت برو».
بیان مناقب امیرالمؤمنین توسط پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه وآله موجب افزایش محبوبیت آن جناب در میان صحابه شده بود، به حدی که با وجود پیامبر (صلّی‌الله علیه وآله)، علی (علیه‌السّلام) سمبل و معیار حق و ایمان شده بود.


[[عبادة بن صامت]] نیز می‌گوید: «ما اولاد وفرزندانمان را با حب علی بن ابی‌طالب می‌آزمودیم; اگر می‌دیدیم که یکی از آنها او را دوست ندارد، می‌دانستیم که او را رستگار نخواهد شد<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، مؤسسه انتشارات علامه، قم، ج 3، ص 207</ref>.»
[[عبادة بن صامت]] نیز می‌گوید: «ما اولاد وفرزندانمان را با حب علی بن ابی‌طالب می‌آزمودیم; اگر می‌دیدیم که یکی از آنها او را دوست ندارد، می‌دانستیم که او را رستگار نخواهد شد<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، مؤسسه انتشارات علامه، قم، ج 3، ص 207</ref>.»


درباره شناختن مؤمن و منافق با حب وبغض علی (علیه‌السلام) می‌توان به حدیث ابن‌عباس هم اشاره کرد....
درباره شناختن مؤمن و منافق با حب وبغض علی (علیه‌السّلام) می‌توان به حدیث ابن‌عباس هم اشاره کرد....


=== اعلام جانشینی علی  ===
=== اعلام جانشینی علی  ===
اگر چه از اوایل بعثت، جانشینی علی (علیه‌السلام) مطرح شده بود و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در میان خویشان نزدیکش آن جناب را وزیر وجانشین خود اعلام کرده بود، ولی این مطلب در میان عده خاصی بود. اما با گذشت سال‌های آخر عمر پیامبر، مساله جانشینی علی (علیه‌السلام) عمومی‌تر می‌شد، به حدی که لقب [[وصی]] ازالقاب شایع آن حضرت گشت که دوست و دشمن آن را قبول داشتند، به خصوص بعد از زمانی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به علی (علیه‌السلام) فرمود:«انت منی بمنزلة [[هارون]] من [[حضرت موسی|موسی]] الا انه لا نبی بعدی» که این قضیه پیش از رفتن به [[جنگ تبوک]] بود.
اگر چه از اوایل بعثت، جانشینی علی (علیه‌السّلام) مطرح شده بود و پیامبر اکرم (صلّی‌الله علیه وآله) در میان خویشان نزدیکش آن جناب را وزیر وجانشین خود اعلام کرده بود، ولی این مطلب در میان عده خاصی بود. اما با گذشت سال‌های آخر عمر پیامبر، مساله جانشینی علی (علیه‌السّلام) عمومی‌تر می‌شد، به حدی که لقب [[وصی]] ازالقاب شایع آن حضرت گشت که دوست و دشمن آن را قبول داشتند، به خصوص بعد از زمانی که پیامبر اکرم (صلّی‌الله علیه وآله) به علی (علیه‌السّلام) فرمود:«انت منی بمنزلة [[هارون]] من [[حضرت موسی|موسی]] الا انه لا نبی بعدی» که این قضیه پیش از رفتن به [[جنگ تبوک]] بود.


بالاخص در جریان [[حجة الوداع]] در [[منی]] و[[عرفات]]، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در سخنرانی‌های خود به مردم گوش‌زد می‌کرد که دوازده نفر جانشین او خواهند شد که همه از [[بنی هاشم|بنی‌هاشم]] هستند. بالاخره در بازگشت از مکه، در غدیرخم از سوی خدا مامور می‌شود که جانشینی علی ‌علیه‌السلام را به تمام مسلمانان ابلاغ کند. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز به مسلمانان دستور دادکه توقف کنند و آنگاه بر منبری از جهاز شتران رفت و فرمود: «... من کنت مولاه فهذا علی مولاه الله‌م وال من والاه و عادمن عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله» بعد به مردم فرمود، که با آن جناب بیعت کنند<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، مؤسسه انتشارات علامه، قم، ج 3، ص 207</ref>.
بالاخص در جریان [[حجة الوداع]] در [[منی]] و[[عرفات]]، پیامبر اکرم (صلّی‌الله علیه وآله) در سخنرانی‌های خود به مردم گوش‌زد می‌کرد که دوازده نفر جانشین او خواهند شد که همه از [[بنی هاشم|بنی‌هاشم]] هستند. بالاخره در بازگشت از مکه، در غدیرخم از سوی خدا مامور می‌شود که جانشینی علی ‌علیه‌السّلام را به تمام مسلمانان ابلاغ کند. رسول اکرم (صلّی‌الله علیه وآله) نیز به مسلمانان دستور دادکه توقف کنند و آنگاه بر منبری از جهاز شتران رفت و فرمود: «... من کنت مولاه فهذا علی مولاه الله‌م وال من والاه و عادمن عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله» بعد به مردم فرمود، که با آن جناب بیعت کنند<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، مؤسسه انتشارات علامه، قم، ج 3، ص 207</ref>.


بدین ترتیب رسول خدا(صلی‌الله‌‌علیه) وآله به مسلمانان اعلام کرد که چه کسی جانشین اوست; از این رو عموم مردم بر این باور بودند که بعد از رحلت پیامبر (صلی‌الله‌‌علیه)، علی (علیه‌السلام) خلیفه او خواهد شد; چنان که [[زبیر بن بکار]] - که از خاندان [[زبیر]] و از مخالفان علی ‌علیه‌السلام است. -می‌نویسد: «عموم مهاجران و همه انصار شک نداشتند که علی ع خلیفه و صاحب امر بعداز رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) است<ref>زبیر بن بکار: اخبار الموفقیات، منشورات الشریف الرضی، قم، 1416 ه. ق، ص 580</ref>». همچنین این مطالب از اشعاری که از جریان سقیفه بر جای مانده به خوبی مشهود است; زیرا تحریف کمتر به شعر راه یافته است.
بدین ترتیب رسول خدا (صلّی‌الله علیه وآله) وآله به مسلمانان اعلام کرد که چه کسی جانشین اوست; از این رو عموم مردم بر این باور بودند که بعد از رحلت پیامبر (صلّی‌الله علیه وآله)، علی (علیه‌السّلام) خلیفه او خواهد شد; چنان که [[زبیر بن بکار]] - که از خاندان [[زبیر]] و از مخالفان علی ‌علیه‌السّلام است. -می‌نویسد: «عموم مهاجران و همه انصار شک نداشتند که علی ع خلیفه و صاحب امر بعداز رسول خدا(صلّی‌الله علیه وآله) است<ref>زبیر بن بکار: اخبار الموفقیات، منشورات الشریف الرضی، قم، 1416 ه. ق، ص 580</ref>». همچنین این مطالب از اشعاری که از جریان سقیفه بر جای مانده به خوبی مشهود است; زیرا تحریف کمتر به شعر راه یافته است.


این مطلب به قدری روشن بود که [[معاویه]] نیز به آن اقرار کرده است; چنان که در جواب نامه [[محمد بن ابی بکر]] نوشته است: «ما و پدرت درعصر رسول خدا صلی‌الله‌علیه وآله اطاعت پسر ابی‌طالب را بر خود لازم می‌دیدیم و فضلش را بر خودمان آشکار، بعد از رحلت پیامبر صلی‌الله‌علیه وآله پدرت و عمر نخستین کسانی بودن که منزلت او را پایین آوردند و به بیعت خودشان فراخواندند<ref> بلاذری، احمد بن جابر انساب الاشراف، منشورات مؤسسه الاعلمی المطبوعات، بیروت،1394 ه. ق، ج 2، ص 296</ref>». بدین جهت آنان که در ماه‌های آخر عمر پیامبر در مدینه نبودند و از بعضی توطئه‌ها خبر نداشتند، بعد از رحلت پیامبر که به مدینه برگشتند و مشاهده کردند که ابوبکر به جای پیامبر نشسته و خود را خلیفه پیامبر معرفی می‌کند، سخت برآشفتند; مثل خالد بن سعید، حتی ابوسفیان وقتی که از سفر برگشت و وضع را چنین دید، خدمت عباس بن عبدالمطلب و علی ‌علیه‌السلام آمد و از آنان خواست که برای استیفای حق خویش قیام کنند، ولی آنان پیشنهاد او را نپذیرفتند<ref> تاریخ یعقوبی، ص 126</ref>.
این مطلب به قدری روشن بود که [[معاویه]] نیز به آن اقرار کرده است; چنان که در جواب نامه [[محمد بن ابی بکر]] نوشته است: «ما و پدرت در عصر رسول خدا (صلّی‌الله علیه وآله) اطاعت پسر ابی‌طالب را بر خود لازم می‌دیدیم و فضلش را بر خودمان آشکار، بعد از رحلت پیامبر (صلّی‌الله علیه وآله) پدرت و عمر نخستین کسانی بودن که منزلت او را پایین آوردند و به بیعت خودشان فراخواندند<ref> بلاذری، احمد بن جابر انساب الاشراف، منشورات مؤسسه الاعلمی المطبوعات، بیروت،1394 ه. ق، ج 2، ص 296</ref>». بدین جهت آنان که در ماه‌های آخر عمر پیامبر در مدینه نبودند و از بعضی توطئه‌ها خبر نداشتند، بعد از رحلت پیامبر که به مدینه برگشتند و مشاهده کردند که ابوبکر به جای پیامبر نشسته و خود را خلیفه پیامبر معرفی می‌کند، سخت برآشفتند; مثل خالد بن سعید، حتی ابوسفیان وقتی که از سفر برگشت و وضع را چنین دید، خدمت عباس بن عبدالمطلب و علی ‌علیه‌السّلام آمد و از آنان خواست که برای استیفای حق خویش قیام کنند، ولی آنان پیشنهاد او را نپذیرفتند<ref> تاریخ یعقوبی، ص 126</ref>.


== نقش‌آفرینی امام علی در غزوات ==
== نقش‌آفرینی امام علی در غزوات ==
امام علی(علیه‌السلام) در [[غزوه|غزوات]] و [[سریه‌]]های صدر اسلام، نقش مؤثری داشت و در همه غزوات جز غزوه تبوک همراه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) جنگید.
امام علی(علیه‌السّلام) در [[غزوه|غزوات]] و [[سریه‌]]های صدر اسلام، نقش مؤثری داشت و در همه غزوات جز غزوه تبوک همراه پیامبر (صلّی‌الله علیه وآله) جنگید.
<ref>ابن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۲۴</ref> امام علی (علیه‌السلام) در بسیاری از غزوات پرچم‌دار اصلی سپاه اسلام بود<ref> احمدی، «تحلیل روایی - تاریخی پرچم‌داری امیرمومنان علی(علیه السلام) در غزوات پیامبر اکرم»، ص۳۷</ref>. او همچنین در جنگ‌هایی که عموم مسلمانان در آن فرار کردند، در کنار پیامبر باقی ماند و به جنگ ادامه داد<ref> ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۹۰</ref>.
<ref>ابن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۲۴</ref> امام علی (علیه‌السّلام) در بسیاری از غزوات پرچم‌دار اصلی سپاه اسلام بود<ref> احمدی، «تحلیل روایی - تاریخی پرچم‌داری امیرمومنان علی(علیه السلام) در غزوات پیامبر اکرم»، ص۳۷</ref>. او همچنین در جنگ‌هایی که عموم مسلمانان در آن فرار کردند، در کنار پیامبر باقی ماند و به جنگ ادامه داد<ref> ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۹۰</ref>.


'''جنگ بدر'''
'''جنگ بدر'''


[[جنگ بدر]] نخستین جنگ با فرماندهی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، میان مسلمانان و مشرکان قریش بود که در جمعه هفدهم [[رمضان]] سال ۲.ق در کنار چاه‌های بدر روی داد<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۸۸۳</ref>. در این جنگ برخی بزرگان قریش همچون [[ابوجهل]]<ref>ابن‌حجر، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۸، ص۱۹۰</ref> و عتبه بن ربیعه<ref>بلاذری، ‌ أنساب ‏الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۵۲</ref> کشته شدند.
[[جنگ بدر]] نخستین جنگ با فرماندهی پیامبر (صلّی‌الله علیه وآله)، میان مسلمانان و مشرکان قریش بود که در جمعه هفدهم [[رمضان]] سال ۲.ق در کنار چاه‌های بدر روی داد<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۸۸۳</ref>. در این جنگ برخی بزرگان قریش همچون [[ابوجهل]]<ref>ابن‌حجر، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۸، ص۱۹۰</ref> و عتبه بن ربیعه<ref>بلاذری، ‌ أنساب ‏الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۵۲</ref> کشته شدند.


علی(علیه‌السلام) در نبرد تن به تن ابتدای جنگ، ولید بن عتبة بن ربیعه را از پای درآورد<ref>طبری، ج۲، ص۱۴۸</ref>. در این جنگ نوفل ‌بن خویلد که پیامبر اسلام نفرینش کرده بود به دست امام علی (علیه‌السلام) کشته شد<ref>واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج‌۱، ص‌۹۱</ref>. هم‌چنین حدود بیست نفر دیگر از مشرکان از جمله حنظلة بن ابوسفیان و عاص بن سعید توسط امام علی (علیه‌السلام) کشته شدند<ref> ابن هشام، سیرة النبویة، ج۱، ص۷۰۸-۷۱۳</ref>. بعدها امام علی (علیه‌السلام) در نامه‌ای به [[معاویه]] نوشت: هنوز شمشیری که بوسیله آن جد تو (عتبه پدر [[هند جگرخوار]]) و دایی تو (ولید فرزند عتبه) و برادر تو (حنظله بن ابی‌سفیان) را کشتم، در نزد من است<ref> سید رضی، نهج البلاغة، ۱۴۱۴ق، ص۴۵۴، نامه ۶۴</ref>.
علی (علیه‌السّلام) در نبرد تن به تن ابتدای جنگ، ولید بن عتبة بن ربیعه را از پای درآورد<ref>طبری، ج۲، ص۱۴۸</ref>. در این جنگ نوفل ‌بن خویلد که پیامبر اسلام نفرینش کرده بود به دست امام علی (علیه‌السّلام) کشته شد<ref>واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج‌۱، ص‌۹۱</ref>. هم‌چنین حدود بیست نفر دیگر از مشرکان از جمله حنظلة بن ابوسفیان و عاص بن سعید توسط امام علی (علیه‌السّلام) کشته شدند<ref> ابن هشام، سیرة النبویة، ج۱، ص۷۰۸-۷۱۳</ref>. بعدها امام علی (علیه‌السّلام) در نامه‌ای به [[معاویه]] نوشت: هنوز شمشیری که بوسیله آن جد تو (عتبه پدر [[هند جگرخوار]]) و دایی تو (ولید فرزند عتبه) و برادر تو (حنظله بن ابی‌سفیان) را کشتم، در نزد من است<ref> سید رضی، نهج البلاغة، ۱۴۱۴ق، ص۴۵۴، نامه ۶۴</ref>.


'''جنگ احد'''
'''جنگ احد'''


در [[جنگ احد]] پس از غلبه مشرکان در جنگ، بسیاری از مسلمانان از میدان جنگ فرار کرده و پیامبر را تنها گذاشتند. امام علی (علیه‌السلام) از معدود افرادی بود که فرار نکرد و به دفاع از پیامبر پرداخت<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۴۰</ref>. خود علی (علیه‌السلام) این واقعه را چنین نقل کرده که مهاجر و انصار به سوی خانه‌های خود فرار کردند، ولی من با وجود هفتاد زخم که بر بدن داشتم، از رسول‌الله‌دفاع کردم<ref>دیلمی، إرشاد القلوب إلی الصواب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۳۴۶</ref>.
در [[جنگ احد]] پس از غلبه مشرکان در جنگ، بسیاری از مسلمانان از میدان جنگ فرار کرده و پیامبر را تنها گذاشتند. امام علی (علیه‌السّلام) از معدود افرادی بود که فرار نکرد و به دفاع از پیامبر پرداخت<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۴۰</ref>. خود علی (علیه‌السّلام) این واقعه را چنین نقل کرده که مهاجر و انصار به سوی خانه‌های خود فرار کردند، ولی من با وجود هفتاد زخم که بر بدن داشتم، از رسول‌الله‌دفاع کردم<ref>دیلمی، إرشاد القلوب إلی الصواب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۳۴۶</ref>.


بنابر نقل منابع [[مذهب شیعه|شیعه]]<ref> کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۱۱۰</ref> و [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]]<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۵۴</ref> به پاس فداکاری‌های امام علی (علیه‌السلام)، جبرئیل نازل شد و ایثار علی (علیه‌السلام) را نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ستود و گفت: این نهایت فداکاری است که او از خود نشان می‌دهد. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) جبرئیل را تصدیق کرد و گفت: من از علی هستم و او از من است. سپس صدایی در آسمان پیچید که: لاسیف الا ذوالفقار، و لا فتی الا علی؛ شمشیری چون ذوالفقار و جوانمردی همچون علی نیست.
بنابر نقل منابع [[مذهب شیعه|شیعه]]<ref> کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۱۱۰</ref> و [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]]<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۵۴</ref> به پاس فداکاری‌های امام علی (علیه‌السّلام)، جبرئیل نازل شد و ایثار علی (علیه‌السّلام) را نزد پیامبر (صلّی‌الله علیه وآله) ستود و گفت: این نهایت فداکاری است که او از خود نشان می‌دهد. رسول خدا (صلّی‌الله علیه وآله) جبرئیل را تصدیق کرد و گفت: من از علی هستم و او از من است. سپس صدایی در آسمان پیچید که: لاسیف الا ذوالفقار، و لا فتی الا علی؛ شمشیری چون ذوالفقار و جوانمردی همچون علی نیست.


'''جنگ خندق (احزاب)'''
'''جنگ خندق (احزاب)'''


در [[جنگ خندق]] پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره روش دفاع از [[مدینه]] با اصحاب خود مشورت کرد، [[سلمان فارسی]] پیشنهاد کرد که برای فاصله انداختن میان مسلمانان و مهاجمان، خندقی در اطراف مدینه حفر شود<ref> ابن هشام، السیرة النبویة، ج۳، ص۲۳۵</ref> دو سپاه چند روز در دو سوی [[خندق]] روبروی هم بودند و گاهی به هم سنگ و تیر می‌انداختند تا آنکه [[عمرو بن عبدود]]، از لشکر مشرکان، با چند نفر دیگر، از تنگ‌ترین جای خندق خود را به طرف دیگر آن رساندند. پس از چند بار مبارزه‌طلبی عمرو بن عبدود و سکوت مسلمانان، علی (علیه‌السلام) از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اجازه مبارزه خواست و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پذیرفت. علی (علیه‌السلام) بعد از درگیری با عمرو او را به زمین انداخت و کشت<ref> ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۱۲۱</ref>. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) پس از نبرد با عمرو فرمود: ضَربَةُ عَلیّ یومَ الخندقِ أفضلُ مِن عبادةِ الثقلَین (ترجمه: [ارزش] ضربتی که علی در روز خندق بر دشمن فرود آورد از [[عبادت]] [[جن]] و انس برتر است<ref>مجلسی، بحار الانوار، ج۲۰، ص۲۱۶</ref>).
در [[جنگ خندق]] پیامبر (صلّی‌الله علیه وآله) درباره روش دفاع از [[مدینه]] با اصحاب خود مشورت کرد، [[سلمان فارسی]] پیشنهاد کرد که برای فاصله انداختن میان مسلمانان و مهاجمان، خندقی در اطراف مدینه حفر شود<ref> ابن هشام، السیرة النبویة، ج۳، ص۲۳۵</ref> دو سپاه چند روز در دو سوی [[خندق]] روبروی هم بودند و گاهی به هم سنگ و تیر می‌انداختند تا آنکه [[عمرو بن عبدود]]، از لشکر مشرکان، با چند نفر دیگر، از تنگ‌ترین جای خندق خود را به طرف دیگر آن رساندند. پس از چند بار مبارزه‌طلبی عمرو بن عبدود و سکوت مسلمانان، علی (علیه‌السّلام) از پیامبر (صلّی‌الله علیه وآله) اجازه مبارزه خواست و پیامبر (صلّی‌الله علیه وآله) پذیرفت. علی (علیه‌السّلام) بعد از درگیری با عمرو او را به زمین انداخت و کشت<ref> ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۱۲۱</ref>. رسول خدا (صلّی‌الله علیه وآله) پس از نبرد با عمرو فرمود: ضَربَةُ عَلیّ یومَ الخندقِ أفضلُ مِن عبادةِ الثقلَین (ترجمه: [ارزش] ضربتی که علی در روز خندق بر دشمن فرود آورد از [[عبادت]] [[جن]] و انس برتر است<ref>مجلسی، بحار الانوار، ج۲۰، ص۲۱۶</ref>).


{{شعر}}{{ب |مردی ز کننده در خیبر پرس |اسرار کرم ز خواجه قنبر پرس }}{{پایان شعر}}
{{شعر}}{{ب |مردی ز کننده در خیبر پرس |اسرار کرم ز خواجه قنبر پرس }}{{پایان شعر}}
خط ۱۵۳: خط ۱۵۳:
'''جنگ خیبر'''
'''جنگ خیبر'''


[[جنگ خیبر]] در جمادی الاولی سال ۷ قمری رخ داد. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای مقابله با توطئه‌چینی [[یهودیان]] دستور حمله به دژهای آنها را صادر کرد. <ref> ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۳۲۸</ref> بعد از آنکه افرادی نتوانستند دژهای [[یهودیان]] را فتح کنند، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: فردا پرچم را به دست کسی خواهم داد که خدا و پیامبر را دوست دارد و خدا و پیامبر نیز او را دوست دارند. صبحگاهان علی (علیه‌السلام) را خواست و پرچم را به او داد. <ref>مسلم، صحیح مسلم، ج۱۵، ص۱۷۸-۱۷۹</ref> بنابر نقل شیخ مفید، علی (علیه‌السلام) به میدان رفت و درِ یکی از دژها را از جا کند و تا پایان جنگ از آن به جای سپر استفاده کرد<ref>مفید، الارشاد، ج۱، ص۱۲۸</ref>.
[[جنگ خیبر]] در جمادی الاولی سال ۷ قمری رخ داد. پیامبر (صلّی‌الله علیه وآله) برای مقابله با توطئه‌چینی [[یهودیان]] دستور حمله به دژهای آنها را صادر کرد. <ref> ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۳۲۸</ref> بعد از آنکه افرادی نتوانستند دژهای [[یهودیان]] را فتح کنند، پیامبر (صلّی‌الله علیه وآله) فرمود: فردا پرچم را به دست کسی خواهم داد که خدا و پیامبر را دوست دارد و خدا و پیامبر نیز او را دوست دارند. صبحگاهان علی (علیه‌السّلام) را خواست و پرچم را به او داد. <ref>مسلم، صحیح مسلم، ج۱۵، ص۱۷۸-۱۷۹</ref> بنابر نقل شیخ مفید، علی (علیه‌السّلام) به میدان رفت و درِ یکی از دژها را از جا کند و تا پایان جنگ از آن به جای سپر استفاده کرد<ref>مفید، الارشاد، ج۱، ص۱۲۸</ref>.


'''فتح مکه'''
'''فتح مکه'''


رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در اوائل رمضان سال ۸ هجری، به قصد فتح مکه از مدینه خارج شد. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پرچمی را که ابتدا در دست سعد بن عباده بود، به‌خاطر اظهار سخنانی دال بر انتقام‌جویی، به دست علی (علیه‌السلام) داد.<ref> آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ص۴۵۹</ref> پس از فتح مکه، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بت‌های داخل کعبه را شکست و سپس به علی (علیه‌السلام) دستور داد بر دوش وی رود و بت خزاعه را از بالای کعبه به پایین اندازد<ref>زمخشری، الکشاف، ج۳، ص۶۸۹، ذیل آیه ۸۱ سوره اسراء</ref>.
رسول خدا (صلّی‌الله علیه وآله) در اوائل رمضان سال ۸ هجری، به قصد فتح مکه از مدینه خارج شد. پیامبر (صلّی‌الله علیه وآله) پرچمی را که ابتدا در دست سعد بن عباده بود، به‌خاطر اظهار سخنانی دال بر انتقام‌جویی، به دست علی (علیه‌السّلام) داد.<ref> آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ص۴۵۹</ref> پس از فتح مکه، پیامبر(صلّی‌الله علیه وآله) بت‌های داخل کعبه را شکست و سپس به علی (علیه‌السّلام) دستور داد بر دوش وی رود و بت خزاعه را از بالای کعبه به پایین اندازد<ref>زمخشری، الکشاف، ج۳، ص۶۸۹، ذیل آیه ۸۱ سوره اسراء</ref>.


'''جنگ حنین'''
'''جنگ حنین'''


[[جنگ حنین]] در سال ۸ هجری به وقوع پیوست و پرچمی از مهاجران به دست امام علی (علیه‌السلام) بود<ref> آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ص۴۸۱</ref>. در این جنگ پس از حمله ناگهانی مشرکان، مسلمانان گریختند و تنها علی (علیه‌السلام) و چند نفر دیگر ثابت‌قدم ماندند و از پیامبر دفاع کردند<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۲</ref>.
[[جنگ حنین]] در سال ۸ هجری به وقوع پیوست و پرچمی از مهاجران به دست امام علی (علیه‌السّلام) بود<ref> آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ص۴۸۱</ref>. در این جنگ پس از حمله ناگهانی مشرکان، مسلمانان گریختند و تنها علی (علیه‌السّلام) و چند نفر دیگر ثابت‌قدم ماندند و از پیامبر دفاع کردند<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۲</ref>.


'''جنگ تبوک'''
'''جنگ تبوک'''


تنها جنگی که علی (علیه‌السلام) در کنار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حضور نداشت، [[غزوه تبوک]] بود. علی (علیه‌السلام) به دستور پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در مدینه مانده بود تا در غیاب وی از توطئه‌های منافقان جلوگیری نماید. پس از ماندن علی (علیه‌السلام) در مدینه، منافقان اقدام به شایعه‌سازی کردند و علی (علیه‌السلام) برای دفع فتنه و شایعه آنها، فوراً سلاح برداشت و بیرون شهر به خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و جریان را به او اطلاع داد. در اینجا بود که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) عباراتی را گفت که به حدیث منزلت مشهور شده است: برادرم علی، به مدینه بازگرد، زیرا برای اداره امور آنجا، جز من و تو شخص دیگری شایستگی ندارد. پس تو نماینده و جانشین من در میان اهل بیت من و خانه و قوم من هستی. ‌ ای علی! آیا خشنود نمی‌شوی که نسبت به من، همانند هارون نسبت به موسی باشی؟ جز اینکه بعد از من پیامبری نخواهد بود<ref> مفید، ارشاد، ج۱، ص۱۵۶؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۴، ص۱۶۳</ref>.
تنها جنگی که علی (علیه‌السّلام) در کنار پیامبر (صلّی‌الله علیه وآله) حضور نداشت، [[غزوه تبوک]] بود. علی (علیه‌السّلام) به دستور پیامبر (صلّی‌الله علیه وآله) در مدینه مانده بود تا در غیاب وی از توطئه‌های منافقان جلوگیری نماید. پس از ماندن علی (علیه‌السّلام) در مدینه، منافقان اقدام به شایعه‌سازی کردند و علی (علیه‌السّلام) برای دفع فتنه و شایعه آنها، فوراً سلاح برداشت و بیرون شهر به خدمت پیامبر (صلّی‌الله علیه وآله) رسید و جریان را به او اطلاع داد. در اینجا بود که رسول خدا (صلّی‌الله علیه وآله) عباراتی را گفت که به حدیث منزلت مشهور شده است: برادرم علی، به مدینه بازگرد، زیرا برای اداره امور آنجا، جز من و تو شخص دیگری شایستگی ندارد. پس تو نماینده و جانشین من در میان اهل بیت من و خانه و قوم من هستی. ‌ ای علی! آیا خشنود نمی‌شوی که نسبت به من، همانند هارون نسبت به موسی باشی؟ جز اینکه بعد از من پیامبری نخواهد بود<ref> مفید، ارشاد، ج۱، ص۱۵۶؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۴، ص۱۶۳</ref>.


'''سرایا'''
'''سرایا'''


سریه <sup>علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام)</sup> به [[فدک]] برای مقابله با «بنی سعد» - [[شعبان]] سال ششم<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹، ج۲ ص۵۶۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰، ج۲، ص۶۹؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵، ج۴، ص۲۳۸؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷، ج۲، ص ۶۴۲؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۲۰۹</ref>.
سریه <sup>علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام)</sup> به [[فدک]] برای مقابله با «بنی سعد» - [[شعبان]] سال ششم<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹، ج۲ ص۵۶۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰، ج۲، ص۶۹؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵، ج۴، ص۲۳۸؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷، ج۲، ص ۶۴۲؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۲۰۹</ref>.


سریه «علی بن أبی‌طالب» برای خراب کردن بتخانه «فلس» در قبیله «بنی طیّ» - [[ماه ربیع الثانی|ربیع الآخر]] سال نهم<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹، ج۲ ص۵۶۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰، ج۲، ص۶۹؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵، ج۴، ص۲۳۸؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷، ج۲، ص ۶۴۲؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۲۰۹</ref>.
سریه «علی بن أبی‌طالب» برای خراب کردن بتخانه «فلس» در قبیله «بنی طیّ» - [[ماه ربیع الثانی|ربیع الآخر]] سال نهم<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹، ج۲ ص۵۶۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰، ج۲، ص۶۹؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵، ج۴، ص۲۳۸؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷، ج۲، ص ۶۴۲؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۲۰۹</ref>.
خط ۱۷۶: خط ۱۷۶:


== وفات پیامبر و سقیفه ==
== وفات پیامبر و سقیفه ==
در آخرین لحظات عمر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، علی (علیه‌السلام) نزد او آمد و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) رازی طولانی را با او در میان گذاشت و پس از آن بیماری‌اش شدت یافت و به علی (علیه‌السلام) فرمود: سرم را در دامان خود قرار ده، زیرا فرمان الهی رسیده است، هرگاه روح از بدنم مفارقت کرد آن را با دست خود برگیر و بر صورت خویش بکش و آن‌گاه مرا رو به قبله نما و تجهیز کن و قبل از همه مردم بر بدنم نماز بگزار و تا پیکرم را در خاک نهان می‌سازی از من جدا مشو و از خدای متعال یاری بخواه<ref>شیخ مفید، محمد بن نعمان، ارشاد، ج۱، ص۱۸۶</ref>.
در آخرین لحظات عمر پیامبر (صلّی‌الله علیه وآله)، علی (علیه‌السّلام) نزد او آمد و رسول خدا (صلّی‌الله علیه وآله) رازی طولانی را با او در میان گذاشت و پس از آن بیماری‌اش شدت یافت و به علی (علیه‌السّلام) فرمود: سرم را در دامان خود قرار ده، زیرا فرمان الهی رسیده است، هرگاه روح از بدنم مفارقت کرد آن را با دست خود برگیر و بر صورت خویش بکش و آن‌گاه مرا رو به قبله نما و تجهیز کن و قبل از همه مردم بر بدنم نماز بگزار و تا پیکرم را در خاک نهان می‌سازی از من جدا مشو و از خدای متعال یاری بخواه<ref>شیخ مفید، محمد بن نعمان، ارشاد، ج۱، ص۱۸۶</ref>.


بعد از رحلت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)، در حالی که علی و [[بنی‌هاشم]] مشغول تجهیز و تدفین حضرت بودند، بعضی از مهاجران و انصار از جمله ابوبکر، عمر، عامر بن ابوعبیده جراح، [[عبدالرحمن بن عوف]]، سعد بن عباده، ثابت بن قیس، عثمان بن عفان به راه افتادند و در جایی به نام [[سقیفه بنی ساعده]] جمع شده تا تکلیف حکومت را روشن کنند که پس از مشاجراتی که میان آنها واقع شد، در نهایت بدون توجه به [[واقعه غدیر]] ابوبکر را به عنوان [[خلیفه]] معرفی کردند<ref>ابن ابی الحدید معتزلی، عبدالحمید، شرح نهج‌البلاغه، ج۶، ص۶.</ref>.
بعد از رحلت پیامبر اسلام (صلّی‌الله علیه وآله)، در حالی که علی و [[بنی‌هاشم]] مشغول تجهیز و تدفین حضرت بودند، بعضی از مهاجران و انصار از جمله ابوبکر، عمر، عامر بن ابوعبیده جراح، [[عبدالرحمن بن عوف]]، سعد بن عباده، ثابت بن قیس، عثمان بن عفان به راه افتادند و در جایی به نام [[سقیفه بنی ساعده]] جمع شده تا تکلیف حکومت را روشن کنند که پس از مشاجراتی که میان آنها واقع شد، در نهایت بدون توجه به [[واقعه غدیر]] ابوبکر را به عنوان [[خلیفه]] معرفی کردند<ref>ابن ابی الحدید معتزلی، عبدالحمید، شرح نهج‌البلاغه، ج۶، ص۶.</ref>.


== امام علی در نگاه اهل‌سنت ==  
== امام علی در نگاه اهل‌سنت ==  
خط ۱۹۱: خط ۱۹۱:
مفسر معروف [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]]، [[ثعلبی]] می‌گوید:
مفسر معروف [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]]، [[ثعلبی]] می‌گوید:


هنگامی که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) تصمیم بر هجرت از مکه به مدینه گرفت، برای تحویل امانت‌های مردم و پرداخت پول‌های آنان، علی (علیه‌السلام) را به جای خود قرار داد و شبانه به سوی [[غار ثور]] حرکت کرد. و فرمان داد علی (علیه‌السلام) در بستر او خوابیده و پارچه سبز رنگی (برد خضرمی) که مخصوص خود پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود، روی خویش بکشد. مشرکان، در همان شب، اطراف خانه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را محاصره کردند.
هنگامی که پیامبر اسلام (صلّی‌الله علیه وآله) تصمیم بر هجرت از مکه به مدینه گرفت، برای تحویل امانت‌های مردم و پرداخت پول‌های آنان، علی (علیه‌السّلام) را به جای خود قرار داد و شبانه به سوی [[غار ثور]] حرکت کرد. و فرمان داد علی (علیه‌السّلام) در بستر او خوابیده و پارچه سبز رنگی (برد خضرمی) که مخصوص خود پیامبر (صلّی‌الله علیه وآله) بود، روی خویش بکشد. مشرکان، در همان شب، اطراف خانه پیامبر (صلّی‌الله علیه وآله) را محاصره کردند.


در این هنگام خداوند، به [[جبرئیل]] و [[میکائیل]] وحی فرستاد: من، بین شما برادری ایجاد کردم و عمر یکی از شما را طولانی تر کردم، کدام یک از شما حاضر است ایثار به نفس کند و زندگی دیگری را بر خود ترجیح دهد؟». هیچ کس حاضر نشد. به آنان وحی کرد: اکنون علی (علیه‌السلام) در بستر خوابیده است و آماده فدای جان خود خواهد بود به زمین روید و حافظ و نگاهبان او باشید.
در این هنگام خداوند، به [[جبرئیل]] و [[میکائیل]] وحی فرستاد: من، بین شما برادری ایجاد کردم و عمر یکی از شما را طولانی تر کردم، کدام یک از شما حاضر است ایثار به نفس کند و زندگی دیگری را بر خود ترجیح دهد؟». هیچ کس حاضر نشد. به آنان وحی کرد: اکنون علی (علیه‌السّلام) در بستر خوابیده است و آماده فدای جان خود خواهد بود به زمین روید و حافظ و نگاهبان او باشید.


<nowiki>هنگامی که جبرئیل بالای سر و میکائیل پایین پای علی نشسته بودند، جبرئیل می‌گفت: به به! آفرین بر تو ای علی! خداوند، به واسطه تو، بر فرشته گان افتخار می‌کند.». ناگاه آیه {{متن قرآن |«ومن الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات‌الله والله رؤوف بالعباد»)) نازل شد.</nowiki>
<nowiki>هنگامی که جبرئیل بالای سر و میکائیل پایین پای علی نشسته بودند، جبرئیل می‌گفت: به به! آفرین بر تو ای علی! خداوند، به واسطه تو، بر فرشته گان افتخار می‌کند.». ناگاه آیه {{متن قرآن |«ومن الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات‌الله والله رؤوف بالعباد»)) نازل شد.</nowiki>


و در آن، صفات علی (علیه‌السلام) بیان گردید<ref>تفسیر نمونه، آیت‌الله مکارم شیرازی و جمعی از نویسندگان، ج 2، ص 46 ; رک: الغدیر، ج 2، ص 44</ref>.
و در آن، صفات علی (علیه‌السّلام) بیان گردید<ref>تفسیر نمونه، آیت‌الله مکارم شیرازی و جمعی از نویسندگان، ج 2، ص 46 ; رک: الغدیر، ج 2، ص 44</ref>.


ابن ابی‌الحدید معتزلی که از اهل‌سنت است - درباره تفسیر این آیه معتقد است که حماسه علی (علیه‌السلام) در لیلة المبیت - شب خوابیدن به جای رسول‌الله صلی‌الله‌علیه و آله - مورد تایید همه است جز کسانی که مسلمان نیستند و افراد سبک مغز... ، آن را انکار نمی‌کنند.<ref>شرح نهج‌البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 3، ص 270 ; احیاء العلوم، غزالی، ج 3، ص 238 ; نزهة المجالس، صفوری، ج 2، ص 209 ; فصول المهمه، ابن صباغ مالکی; تذکرة الخواص، سبط ابن جوزی حنفی، ص 21 ; مسند احمد حنبل، ج 1، ص 348 ; تاریخ طبری، ج 2، ص 101 تا 99 با سیره  ابن هشام، ج 2، ص 291 با تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 29</ref>
ابن ابی‌الحدید معتزلی که از اهل‌سنت است - درباره تفسیر این آیه معتقد است که حماسه علی (علیه‌السّلام) در لیلة المبیت - شب خوابیدن به جای رسول‌الله صلی‌الله‌علیه و آله - مورد تایید همه است جز کسانی که مسلمان نیستند و افراد سبک مغز... ، آن را انکار نمی‌کنند.<ref>شرح نهج‌البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 3، ص 270 ; احیاء العلوم، غزالی، ج 3، ص 238 ; نزهة المجالس، صفوری، ج 2، ص 209 ; فصول المهمه، ابن صباغ مالکی; تذکرة الخواص، سبط ابن جوزی حنفی، ص 21 ; مسند احمد حنبل، ج 1، ص 348 ; تاریخ طبری، ج 2، ص 101 تا 99 با سیره  ابن هشام، ج 2، ص 291 با تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 29</ref>


=== آیه 3 از سوره 9 (توبه) ===
=== آیه 3 از سوره 9 (توبه) ===
خط ۲۰۸: خط ۲۰۸:
'''تفسیر آیه در کلام اهل‌سنت'''
'''تفسیر آیه در کلام اهل‌سنت'''


احمد حنبل - پیشوای معروف اهل‌سنت - از ابن‌عباس نقل می‌کند که پیامبر فلان شخص (خلیفه نخست) را فرستاد و سوره ی، توبه را به او داد - تا به مردم، هنگام [[حج]] ابلاغ کند - سپس علی (علیه‌السلام) را به دنبال او فرستاد -، آن را از وی بگیرد و فرمود: «ابلاغ این سوره، تنها، به وسیله کسی باید باشد که او از من است و من از اویم<ref>مسند احمد حنبل، ج 1، ص 231 (طبع مصر) ; همان، ج 23، ص 212 ; همان، ج 21 ص 150 ; خصایص نسائی، ص 28</ref>».
احمد حنبل - پیشوای معروف اهل‌سنت - از ابن‌عباس نقل می‌کند که پیامبر فلان شخص (خلیفه نخست) را فرستاد و سوره ی، توبه را به او داد - تا به مردم، هنگام [[حج]] ابلاغ کند - سپس علی (علیه‌السّلام) را به دنبال او فرستاد -، آن را از وی بگیرد و فرمود: «ابلاغ این سوره، تنها، به وسیله کسی باید باشد که او از من است و من از اویم<ref>مسند احمد حنبل، ج 1، ص 231 (طبع مصر) ; همان، ج 23، ص 212 ; همان، ج 21 ص 150 ; خصایص نسائی، ص 28</ref>».


=== آیه 29- 30 از سوره 83 (مطففین) ===
=== آیه 29- 30 از سوره 83 (مطففین) ===
خط ۲۱۸: خط ۲۱۸:
برخی از مفسران اهل‌سنت، در تفسیر این آیه، این گونه نوشته‌اند:
برخی از مفسران اهل‌سنت، در تفسیر این آیه، این گونه نوشته‌اند:


روزی علی (علیه‌السلام) و جمعی از مؤمنان، از کنار جمعی از کفار مکه گذشته، آنها به حضرت و مؤمنان خندیدند و آنان را استهزا کردند. این آیات [به دفاع و جانب‌داری امام و مؤمنان] نازل شد و سرنوشت مسخره کنندگان، را در قیامت روشن ساخت<ref>تفسیر فخر رازی، قرطبی، روح المعانی و کشاف زمخشری، ذیل آیه 29 و 30 از سوره مطففین; تفسیر نمونه، ج 26، ص 238 و 284 ; تفسیر ابن کثیر، ج 2، ص 4 و 535 ; تفسیر احسن الحدیث ج 8، ص 324 و ج 11، ص 68 ; تفسیر البیان، ج 2، ص 99 ; ج 3، ص 556 ; تفسیر الجدید ج 6، ص 365 ; تفسیر الکاشف، ج 1، ص 196 و ج 2، ص 414</ref>.
روزی علی (علیه‌السّلام) و جمعی از مؤمنان، از کنار جمعی از کفار مکه گذشته، آنها به حضرت و مؤمنان خندیدند و آنان را استهزا کردند. این آیات [به دفاع و جانب‌داری امام و مؤمنان] نازل شد و سرنوشت مسخره کنندگان، را در قیامت روشن ساخت<ref>تفسیر فخر رازی، قرطبی، روح المعانی و کشاف زمخشری، ذیل آیه 29 و 30 از سوره مطففین; تفسیر نمونه، ج 26، ص 238 و 284 ; تفسیر ابن کثیر، ج 2، ص 4 و 535 ; تفسیر احسن الحدیث ج 8، ص 324 و ج 11، ص 68 ; تفسیر البیان، ج 2، ص 99 ; ج 3، ص 556 ; تفسیر الجدید ج 6، ص 365 ; تفسیر الکاشف، ج 1، ص 196 و ج 2، ص 414</ref>.


=== آیه 61 از سوره 3 (آل عمران) ===
=== آیه 61 از سوره 3 (آل عمران) ===
خط ۲۲۸: خط ۲۲۸:
'''تفسیر آیه در کلام اهل‌سنت'''
'''تفسیر آیه در کلام اهل‌سنت'''


انبوه بی شماری از مفسران اهل‌سنت «ابناءنا» در آیه را اشاره به حسن و حسین (علیهما السلام) و «نساءنا» را فاطمه و «انفسنا» را اشاره به علی (علیه‌السلام) دانسته‌اند. که نشان از چشم‌گیری مقام علی (علیه‌السلام) در عرصه اثر بخشیدن به نفرین بر دشمنان و آشکار شدن حق، و در کنار رسول‌الله بودن و حتی همانند جان او گردیدن، دارد<ref>صحیح مسلم، ج 7، ص 120 ; مسند احمد بن حنبل، ج 1، ص 185 ; تفسیر طبری، ج 3، ص 192 ; مستدرک حاکم نیشابوری، ج 3، ص 150 ; دلائل النبوة، حافظ ابوفهیم اصفهانی، ص 297 ; روح المعانی، آلوس، ج 3، ص 167 ; کشاف زمخشری، ج 1، ص 193 ; فصول المهمة ابن صباغ، ص 108 ; الجامع لاحکام القرآن، علامه قرطبی، ج 3، ص 104</ref>.
انبوه بی شماری از مفسران اهل‌سنت «ابناءنا» در آیه را اشاره به حسن و حسین (علیهما السلام) و «نساءنا» را فاطمه و «انفسنا» را اشاره به علی (علیه‌السّلام) دانسته‌اند. که نشان از چشم‌گیری مقام علی (علیه‌السّلام) در عرصه اثر بخشیدن به نفرین بر دشمنان و آشکار شدن حق، و در کنار رسول‌الله بودن و حتی همانند جان او گردیدن، دارد<ref>صحیح مسلم، ج 7، ص 120 ; مسند احمد بن حنبل، ج 1، ص 185 ; تفسیر طبری، ج 3، ص 192 ; مستدرک حاکم نیشابوری، ج 3، ص 150 ; دلائل النبوة، حافظ ابوفهیم اصفهانی، ص 297 ; روح المعانی، آلوس، ج 3، ص 167 ; کشاف زمخشری، ج 1، ص 193 ; فصول المهمة ابن صباغ، ص 108 ; الجامع لاحکام القرآن، علامه قرطبی، ج 3، ص 104</ref>.


=== آیه 1- 3 از سوره 70 (معارج) ===
=== آیه 1- 3 از سوره 70 (معارج) ===
خط ۲۳۶: خط ۲۳۶:
'''تفسیر آیه در کلام اهل‌سنت'''
'''تفسیر آیه در کلام اهل‌سنت'''


[[عبدالحسین امینی|علامه امینی]]، نام سی تن از عالمان اهل‌سنت را بیان می‌کند که همه شان، علت نزول این آیه را درخواست عذاب از سوی منکر انتصاب و ولایت علی (علیه‌السلام) بعد از رسول‌الله (صلی الله علیه و آله و سلم) در صورت حقانیت امامت آن حضرت - دانسته‌اند. داستان از این قرار است:
[[عبدالحسین امینی|علامه امینی]]، نام سی تن از عالمان اهل‌سنت را بیان می‌کند که همه شان، علت نزول این آیه را درخواست عذاب از سوی منکر انتصاب و ولایت علی (علیه‌السّلام) بعد از رسول‌الله (صلّی‌الله علیه وآله) در صورت حقانیت امامت آن حضرت - دانسته‌اند. داستان از این قرار است:
هنگامی که رسول‌الله - درود خداوند بر او و دودمان پاک اش باد - علی (علیه‌السلام) را در روز عید غدیر خم به خلافت منصوب کرد، درباره او فرمود: «هر کس، من، مولا و ولی او هستم، علی، مولا و ولی او است».
هنگامی که رسول‌الله - درود خداوند بر او و دودمان پاک اش باد - علی (علیه‌السّلام) را در روز عید غدیر خم به خلافت منصوب کرد، درباره او فرمود: «هر کس، من، مولا و ولی او هستم، علی، مولا و ولی او است».


چیزی نگذشت که این سخن، در تمامی شهرها منتشر شد، نعمان بن حارث فهری خدمت پیامبر آمد و گفت: «تو مارا به شهادت به یگانگی خداوند و حقانیت و رسالت خود فرمان دادی، سپس فرمان جهاد و حج و روزه و نماز و زکات دادی، ما، همه اینها را پذیرفتیم، اما به اینها راضی نشدی تا این که این جوان (علی بن ابی‌طالب) را به جانشینی خود برگزیدی و گفتی: <sub>من کنت مولاه فهذا علی مولاه</sub>. آیا این سخن از ناحیه خودت است یا از سوی خداوند؟».
چیزی نگذشت که این سخن، در تمامی شهرها منتشر شد، نعمان بن حارث فهری خدمت پیامبر آمد و گفت: «تو مارا به شهادت به یگانگی خداوند و حقانیت و رسالت خود فرمان دادی، سپس فرمان جهاد و حج و روزه و نماز و زکات دادی، ما، همه اینها را پذیرفتیم، اما به اینها راضی نشدی تا این که این جوان (علی بن ابی‌طالب) را به جانشینی خود برگزیدی و گفتی: <sub>من کنت مولاه فهذا علی مولاه</sub>. آیا این سخن از ناحیه خودت است یا از سوی خداوند؟».


پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «قسم به آن که موجودی جز او نیست، این، از ناحیه خداوند است.».
پیامبر (صلّی‌الله علیه وآله) فرمود: «قسم به آن که موجودی جز او نیست، این، از ناحیه خداوند است.».
نعمان روی برگرداند و در حالی که می‌گفت: «خداوندا! اگر این سخن، حق است و از ناحیه تو است سنگی از آسمان بر من بباران!».
نعمان روی برگرداند و در حالی که می‌گفت: «خداوندا! اگر این سخن، حق است و از ناحیه تو است سنگی از آسمان بر من بباران!».
ناگاه سنگی بر سرش فرود آمد و او را هلاک کرد. ناگاه آیه «سال سائل بعذاب واقع للکافرین لیس له دافع» نازل شد.<ref>تفسیر نمونه، ج 25، ص 7</ref>
ناگاه سنگی بر سرش فرود آمد و او را هلاک کرد. ناگاه آیه «سال سائل بعذاب واقع للکافرین لیس له دافع» نازل شد.<ref>تفسیر نمونه، ج 25، ص 7</ref>
خط ۲۵۰: خط ۲۵۰:
'''تفسیر آیه در کلام و صاحب نظران'''
'''تفسیر آیه در کلام و صاحب نظران'''


علامه طباطبایی درالمیزان از فقیه و تفسیر عیاشی نقل کرده که «صراط مستقیم» در این آیه، امیر مؤمنان علی (علیه‌السلام) است<ref>تفسیر المیزان (مترجم)، ج 1، ص 49 ; تفسیر البرهان، علامه بحرانی، ج 1، ص 50</ref>.
علامه طباطبایی درالمیزان از فقیه و تفسیر عیاشی نقل کرده که «صراط مستقیم» در این آیه، امیر مؤمنان علی (علیه‌السّلام) است<ref>تفسیر المیزان (مترجم)، ج 1، ص 49 ; تفسیر البرهان، علامه بحرانی، ج 1، ص 50</ref>.


در سخن دیگری از امام صادق (علیه‌السلام) «صراط مستقیم»، «راه به سوی معرفت خداوند» تفسیر شده که دو صراط است: یکی صراط در دنیا و دیگری صراط در آخرت.
در سخن دیگری از امام صادق (علیه‌السّلام) «صراط مستقیم»، «راه به سوی معرفت خداوند» تفسیر شده که دو صراط است: یکی صراط در دنیا و دیگری صراط در آخرت.


صراط دنیا، امام واجب‌الاطاعه است، برای کسی که او را شناخته و از وی پیروی کرده است. صراط در آخرت، صراطی است که پل دوزخ است و کسانی که در دنیا امام واجب‌الاطاعه را نشناسند، بر این صراط لغزنده و در آتش دوزخ هلاک خواهند شد<ref>تفسیر نمونه، ج 19، ص 40 ; تفسیر المیزان، ج 15، ص 406 ; تفسیر مجمع البیان، ج 6، ص 427</ref>.
صراط دنیا، امام واجب‌الاطاعه است، برای کسی که او را شناخته و از وی پیروی کرده است. صراط در آخرت، صراطی است که پل دوزخ است و کسانی که در دنیا امام واجب‌الاطاعه را نشناسند، بر این صراط لغزنده و در آتش دوزخ هلاک خواهند شد<ref>تفسیر نمونه، ج 19، ص 40 ; تفسیر المیزان، ج 15، ص 406 ; تفسیر مجمع البیان، ج 6، ص 427</ref>.


نتیجه این که حضرت علی (علیه‌السلام)، بارزترین مصداق «صراط مستقیم است» و صراط مستقیم، جز از راه ولایت، معبر دیگری ندارد.
نتیجه این که حضرت علی (علیه‌السّلام)، بارزترین مصداق «صراط مستقیم است» و صراط مستقیم، جز از راه ولایت، معبر دیگری ندارد.


آیه 274 از سوره 2 (بقره) {{متن قرآن |«الذین ینفقون اموالهم باللیل والنهار سرا وعلانیة فلهم اجرهم عند ربهم ولا خوف علیهم ولا هم یحزنون» |سوره = بقره |آیه = 274}}
آیه 274 از سوره 2 (بقره) {{متن قرآن |«الذین ینفقون اموالهم باللیل والنهار سرا وعلانیة فلهم اجرهم عند ربهم ولا خوف علیهم ولا هم یحزنون» |سوره = بقره |آیه = 274}}
خط ۲۶۴: خط ۲۶۴:
'''تفسیر آیه در کلام اهل‌سنت'''
'''تفسیر آیه در کلام اهل‌سنت'''


افزون بر مفسران شیعی، عالمان اهل تسنن مانند ابن‌عساکر، طبرانی، ابن‌هاشم، ابن‌جریر و امام فخر رازی<ref>تفسیر نور الثقلین، ج 1، ص 290 و 291</ref>، نیز در تفاسیر خود، نزول این آیه را درباره حضرت علی (علیه‌السلام) دانسته اند.
افزون بر مفسران شیعی، عالمان اهل تسنن مانند ابن‌عساکر، طبرانی، ابن‌هاشم، ابن‌جریر و امام فخر رازی<ref>تفسیر نور الثقلین، ج 1، ص 290 و 291</ref>، نیز در تفاسیر خود، نزول این آیه را درباره حضرت علی (علیه‌السّلام) دانسته اند.


داستان شان نزول این آیه، آن است که امام علی (علیه‌السلام) در حالی که چهار درهم در روز، یک درهم در شب، سومین آن را مخفیانه و درهم آخر را آشکارا در راه خداوند انفاق کرد.
داستان شان نزول این آیه، آن است که امام علی (علیه‌السّلام) در حالی که چهار درهم در روز، یک درهم در شب، سومین آن را مخفیانه و درهم آخر را آشکارا در راه خداوند انفاق کرد.


بی شک حکم کلی و معیار روشن این شیوه، آن است که تمامی دین‌باوران، در عصرها و نسل‌های مختلف، در آشکار و مخفی بودن - و کیفیت اعمال صالح خود - جنبه‌های اخلاقی و اجتماعی و یا ابعاد شخصیت کمک‌گیران را مراعات کنند، آن جا که حفظ آبروی افراد لازم است، از انفاق آشکار دوری جویند و چون تعظیم شعائر مذهب و تشویق افراد به عمل شایسته مطرح شود - و در کنار آن آبروی افراد حفظ شود - در برابر نگاه و توجه دیگران کمک کنند. در کنار کمک‌های خویش، هیچ گاه از فقر و تنگ دستی، بیمی نداشته باشند و به وعده‌های الهی امیدوار و به او توکل کنند تا بدین سان رضایت خداوند را کسب کرده و توشه‌ای همیشگی برای آخرت خود بیندوزند<ref>تفسیر نمونه، ج 2، ص 267 ; تفسیر نور ; حجة الاسلام قراشی، ج 1، ص 549 ; و تفسیر مراغی، ج، ص </ref>، همانند امام متقیان و پیشوای خداوند خواهان، حضرت علی (علیه‌السلام).
بی شک حکم کلی و معیار روشن این شیوه، آن است که تمامی دین‌باوران، در عصرها و نسل‌های مختلف، در آشکار و مخفی بودن - و کیفیت اعمال صالح خود - جنبه‌های اخلاقی و اجتماعی و یا ابعاد شخصیت کمک‌گیران را مراعات کنند، آن جا که حفظ آبروی افراد لازم است، از انفاق آشکار دوری جویند و چون تعظیم شعائر مذهب و تشویق افراد به عمل شایسته مطرح شود - و در کنار آن آبروی افراد حفظ شود - در برابر نگاه و توجه دیگران کمک کنند. در کنار کمک‌های خویش، هیچ گاه از فقر و تنگ دستی، بیمی نداشته باشند و به وعده‌های الهی امیدوار و به او توکل کنند تا بدین سان رضایت خداوند را کسب کرده و توشه‌ای همیشگی برای آخرت خود بیندوزند<ref>تفسیر نمونه، ج 2، ص 267 ; تفسیر نور ; حجة الاسلام قراشی، ج 1، ص 549 ; و تفسیر مراغی، ج، ص </ref>، همانند امام متقیان و پیشوای خداوند خواهان، حضرت علی (علیه‌السّلام).


=== آیه 12 از سوره 69 (الحاقه) ===
=== آیه 12 از سوره 69 (الحاقه) ===
خط ۲۷۵: خط ۲۷۵:
'''تفسیر آیه در کلام اهل تسنن و تشیع'''
'''تفسیر آیه در کلام اهل تسنن و تشیع'''


برخی از مفسران شیعی، سی حدیث از اهل تسنن و تشیع در نزول این آیه درباره حضرت علی ‌علیه‌السلام نقل کرده‌اند که نشانه عظمت مقام امام ‌علیه‌السلام نسبت به دانایی اسرار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و وراثت همه علوم رسول‌الله - درود خداوند بر او و دودمان اش باد - است.
برخی از مفسران شیعی، سی حدیث از اهل تسنن و تشیع در نزول این آیه درباره حضرت علی ‌علیه‌السّلام نقل کرده‌اند که نشانه عظمت مقام امام ‌علیه‌السّلام نسبت به دانایی اسرار پیامبر (صلّی‌الله علیه وآله) و وراثت همه علوم رسول‌الله - درود خداوند بر او و دودمان اش باد - است.


حدیث، از آن جا آغاز می‌شود که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و آله هنگام نزول آیه «وتعیها اذن واعیة» فرمود:
حدیث، از آن جا آغاز می‌شود که رسول اکرم (صلّی‌الله علیه وآله) و آله هنگام نزول آیه «وتعیها اذن واعیة» فرمود:


«من، از خداوند درخواست کردم، گوش‌های علی را از این گوش‌های شنوا و نگه دارنده حقایق قرار دهد.».
«من، از خداوند درخواست کردم، گوش‌های علی را از این گوش‌های شنوا و نگه دارنده حقایق قرار دهد.».


به دنبال سخن پیامبر صلی‌الله‌علیه و آله، علی (علیه‌السلام) فرمود: «من، هیچ سخنی بعد از آن، از رسول‌الله نشنیدم که آن را فراموش کنم<ref>تفسیر قرطبی، ح 10، ص 6743 ; مجمع البیان، روح البیان، روح المعانی، المیزان وتفسیر ابوالفتوح رازی، ذیل آیه 12 سوره معارج; مناقب ابن مغازلی شافعی، ص 245</ref>، بلکه همیشه، آن را به خاطر داشتم.
به دنبال سخن پیامبر صلی‌الله‌علیه و آله، علی (علیه‌السّلام) فرمود: «من، هیچ سخنی بعد از آن، از رسول‌الله نشنیدم که آن را فراموش کنم<ref>تفسیر قرطبی، ح 10، ص 6743 ; مجمع البیان، روح البیان، روح المعانی، المیزان وتفسیر ابوالفتوح رازی، ذیل آیه 12 سوره معارج; مناقب ابن مغازلی شافعی، ص 245</ref>، بلکه همیشه، آن را به خاطر داشتم.


=== آیات 5 و 8 و 9 از سوره 76 (انسان) ===
=== آیات 5 و 8 و 9 از سوره 76 (انسان) ===
خط ۲۹۰: خط ۲۹۰:
'''تفسیر آیه در کلام اهل تسنن و تشیع'''
'''تفسیر آیه در کلام اهل تسنن و تشیع'''


34 نفر از عالمان معروف اهل تسنن، با نقل حدیثی در کتاب‌های خود، این آیات را درباره ایثار امام علی (علیه‌السلام) و خاندان تاب ناک او دانسته‌اند و تمامی عالمان شیعی، هجده آیه مورد بحث را از افتخارات بی‌نظیر و فضایل بسیار مهم حضرت علی و فاطمه زهرا و فرزندان‌شان (علیه‌السلام) شمرده‌اند<ref> الغدیر، علامه امینی، ج 3، ص 107 تا 111 ; احقاق الحق، قاضی نور الله شوشتری، ج 3، ص 157 تا 171 ; تفسیر نمونه، ج 25، ص 345 ; تفسیر احسن الحدیث، ج 12، ص 274 ; الجدید، ج 7، ص 283 ; حجة التفاسیر، ج 7، ص 139 ; الکاشف، ج 4، ص 670 ; کشف الاسرار، ج 10 ص 319</ref>.
34 نفر از عالمان معروف اهل تسنن، با نقل حدیثی در کتاب‌های خود، این آیات را درباره ایثار امام علی (علیه‌السّلام) و خاندان تاب ناک او دانسته‌اند و تمامی عالمان شیعی، هجده آیه مورد بحث را از افتخارات بی‌نظیر و فضایل بسیار مهم حضرت علی و فاطمه زهرا و فرزندان‌شان (علیه‌السّلام) شمرده‌اند<ref> الغدیر، علامه امینی، ج 3، ص 107 تا 111 ; احقاق الحق، قاضی نور الله شوشتری، ج 3، ص 157 تا 171 ; تفسیر نمونه، ج 25، ص 345 ; تفسیر احسن الحدیث، ج 12، ص 274 ; الجدید، ج 7، ص 283 ; حجة التفاسیر، ج 7، ص 139 ; الکاشف، ج 4، ص 670 ; کشف الاسرار، ج 10 ص 319</ref>.


ماجرای نزول آیات بدین گونه بود که حسن و حسین علیهما‌السلام بیمار شدند. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و آله با جمعی از یاران به عیادت‌شان رفتند و به علی ‌علیه‌السلام گفتند: «ای ابوالحسن! خوب بود، نذری برای شفای فرزندان خود می‌کردی.».
ماجرای نزول آیات بدین گونه بود که حسن و حسین علیهما‌السلام بیمار شدند. پیامبر (صلّی‌الله علیه وآله) و آله با جمعی از یاران به عیادت‌شان رفتند و به علی ‌علیه‌السّلام گفتند: «ای ابوالحسن! خوب بود، نذری برای شفای فرزندان خود می‌کردی.».


علی (علیه‌السلام)، فاطمه (علیه‌السلام) و فضه، (رضوان الله علیها)، - خادم آنان - نذر کردند، اگر آن دو شفا یابند، سه روز روزه بگیرند. (طبق برخی از روایات، حسن و حسین علیهماالسلام نیز گفتند: «ما هم نذر می‌کنیم و روزه می‌گیریم.».
علی (علیه‌السّلام)، فاطمه (علیه‌السّلام) و فضه، (رضوان الله علیها)، - خادم آنان - نذر کردند، اگر آن دو شفا یابند، سه روز روزه بگیرند. (طبق برخی از روایات، حسن و حسین علیهماالسلام نیز گفتند: «ما هم نذر می‌کنیم و روزه می‌گیریم.».


چیزی نگذشت که هر دو شفا یافتند در حالی که از نظر مواد غذایی دست خالی بودند. علی ‌علیه‌السلام سه من جو قرض کرد و فاطمه علیها السلام یک سوم آن را آرد کرد و نان پخت.
چیزی نگذشت که هر دو شفا یافتند در حالی که از نظر مواد غذایی دست خالی بودند. علی ‌علیه‌السّلام سه من جو قرض کرد و فاطمه علیها السلام یک سوم آن را آرد کرد و نان پخت.


هنگام افطار سائلی به در خانه آمد و گفت: «سلام بر شما ای خاندان محمد! مستمندی از مستمندان مسلمانان هستم، غذایی به من دهید! خداوند، به شما از غذاهای بهشتی مرحمت کند!».
هنگام افطار سائلی به در خانه آمد و گفت: «سلام بر شما ای خاندان محمد! مستمندی از مستمندان مسلمانان هستم، غذایی به من دهید! خداوند، به شما از غذاهای بهشتی مرحمت کند!».
خط ۳۱۷: خط ۳۱۷:
تفسیر آیه در کلام اهل تسنن
تفسیر آیه در کلام اهل تسنن


دانشمند معروف اهل‌سنت، حاکم حسکانی از بریده نقل می‌کند که شیبه و عباس، هر کدام بر دیگری افتخار می‌کردند. علی (علیه‌السلام) از کنار آن دو می‌گذشت، از افتخار کردن آنان پرسش کرد عباس گفت: امتیازی به من داده شده که احدی ندارد و آن مسئله آب دادن به حجاج است.
دانشمند معروف اهل‌سنت، حاکم حسکانی از بریده نقل می‌کند که شیبه و عباس، هر کدام بر دیگری افتخار می‌کردند. علی (علیه‌السّلام) از کنار آن دو می‌گذشت، از افتخار کردن آنان پرسش کرد عباس گفت: امتیازی به من داده شده که احدی ندارد و آن مسئله آب دادن به حجاج است.


شیبه گفت: «من، تعمیر‌کننده مسجد‌الحرام (و کلیددار کعبه) هستم.
شیبه گفت: «من، تعمیر‌کننده مسجد‌الحرام (و کلیددار کعبه) هستم.


علی (علیه‌السلام) گفت: «با این که از شما حیا می‌کنم، اما باید بگویم با این سن کم افتخاری دارم که شما ندارید».
علی (علیه‌السّلام) گفت: «با این که از شما حیا می‌کنم، اما باید بگویم با این سن کم افتخاری دارم که شما ندارید».


آن دو پرسیدند: «کدام افتخار؟!».
آن دو پرسیدند: «کدام افتخار؟!».
خط ۳۲۷: خط ۳۲۷:
حضرت فرمود: «من، با شمشیر جهاد کردم تا شما ایمان به خداوند و پیامبر آوردید!».
حضرت فرمود: «من، با شمشیر جهاد کردم تا شما ایمان به خداوند و پیامبر آوردید!».


پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) علی (علیه‌السلام) را خواست و از ماجرا پرسش کرد. ناگاه جبریل نازل شد و گفت: «ای محمد! پروردگارت به تو سلام می‌رساند و می‌گوید که این آیات را بر آنها بخوان: {{متن قرآن |«اجعلتم سقایة الحاج...| آیه = 19 |سوره = توبه}}.
پیامبر (صلّی‌الله علیه وآله) علی (علیه‌السّلام) را خواست و از ماجرا پرسش کرد. ناگاه جبریل نازل شد و گفت: «ای محمد! پروردگارت به تو سلام می‌رساند و می‌گوید که این آیات را بر آنها بخوان: {{متن قرآن |«اجعلتم سقایة الحاج...| آیه = 19 |سوره = توبه}}.


== شهادت امام علی ==
== شهادت امام علی ==
امام علی(علیه‌السلام) در سحرگاه ۱۹ رمضان سال ۴۰ قمری در [[مسجد کوفه]] در حال [[سجده]]،<ref>شیخ طوسی، امالی، ۱۴۱۴ق، ص۳۶۵؛ ابن حجر، فتح الباری، ج۱۲، ص۲۵۱</ref> به دست ابن‌ملجم مرادی ضربت شمشیر خورد و دو روز بعد در ۲۱ [[رمضان]] به شهادت رسید و مخفیانه دفن شد.<ref>درباره تاریخ شهادت امام علی(علیه السلام)، اختلاف است. ابن ابی الحدید (از علمای اهل‌سنت) شهادت وی در شب ۱۷ رمضان را قول مشهور می‌داند و می‌گوید شب ۱۷ رمضان شب بدر است و روایاتی در دست بوده که وی در شب بدر کشته می‌شود. (شرح نهج‌البلاغه، ج۱، ص۱۵-۱۶)</ref> ضربت خوردن علی بن ابی‌طالب در شرایطی رخ داد که پس از جنگ نهروان وی می‌کوشید مردم [[عراق]] را برای جنگ دوباره با معاویه بسیج کند، اما تنها تعداد اندکی حاضر به یاری او شدند. در این حال معاویه با آگاهی از اوضاع عراق، به نواحی مختلف حکومت امام علی (علیه‌السلام) در جزیرة العرب و عراق حمله کرد.<ref>جعفریان، گزیده حیات سیاسی و فکری امامان شیعه، ۱۳۹۱، ص۵۴-۵۳</ref> بنابر منابع تاریخی، سه تن از [[خوارج]] برای کشتن سه نفر یعنی امام علی (علیه‌السلام)، معاویه و عمرو بن عاص توافق کردند. ابن‌ملجم مرادی مامور قتل علی (علیه‌السلام) شد<ref>جعفریان، گزیده حیات سیاسی و فکری امامان شیعه، ص۵۵</ref>.
امام علی(علیه‌السّلام) در سحرگاه ۱۹ رمضان سال ۴۰ قمری در [[مسجد کوفه]] در حال [[سجده]]،<ref>شیخ طوسی، امالی، ۱۴۱۴ق، ص۳۶۵؛ ابن حجر، فتح الباری، ج۱۲، ص۲۵۱</ref> به دست ابن‌ملجم مرادی ضربت شمشیر خورد و دو روز بعد در ۲۱ [[رمضان]] به شهادت رسید و مخفیانه دفن شد.<ref>درباره تاریخ شهادت امام علی(علیه السلام)، اختلاف است. ابن ابی الحدید (از علمای اهل‌سنت) شهادت وی در شب ۱۷ رمضان را قول مشهور می‌داند و می‌گوید شب ۱۷ رمضان شب بدر است و روایاتی در دست بوده که وی در شب بدر کشته می‌شود. (شرح نهج‌البلاغه، ج۱، ص۱۵-۱۶)</ref> ضربت خوردن علی بن ابی‌طالب در شرایطی رخ داد که پس از جنگ نهروان وی می‌کوشید مردم [[عراق]] را برای جنگ دوباره با معاویه بسیج کند، اما تنها تعداد اندکی حاضر به یاری او شدند. در این حال معاویه با آگاهی از اوضاع عراق، به نواحی مختلف حکومت امام علی (علیه‌السّلام) در جزیرة العرب و عراق حمله کرد.<ref>جعفریان، گزیده حیات سیاسی و فکری امامان شیعه، ۱۳۹۱، ص۵۴-۵۳</ref> بنابر منابع تاریخی، سه تن از [[خوارج]] برای کشتن سه نفر یعنی امام علی (علیه‌السّلام)، معاویه و عمرو بن عاص توافق کردند. ابن‌ملجم مرادی مامور قتل علی (علیه‌السّلام) شد<ref>جعفریان، گزیده حیات سیاسی و فکری امامان شیعه، ص۵۵</ref>.


امام اول شیعیان پس از شهادت، چنان‌که خود وصیت کرده بود،<ref>مجلسی، بحار الانوار، ج۴۲، ص۳۳۸؛ قطب راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۲۳۴؛ مفید، الارشاد، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۱۰</ref> توسط امام حسن (علیه‌السلام)، امام حسین (علیه‌السلام)، محمد بن حنفیه و با همراهی عبدالله بن جعفر، شبانه و مخفیانه در نجف کنونی (غریین در آن زمان) به خاک سپرده و قبرش مخفی شد.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۲۸ق، ص۲۷-۲۸</ref> مخفی کردن قبر امام علی(علیه‌السلام) به دلیل جلوگیری از نبش قبر و بی‌حرمتی توسط بنی‌امیه و خوارج دانسته شده است.<ref>عبدالکریم بن طاووس، فرحة الغری، ص۹۳؛ مجلسی، بحار، ج۴۲، ص۲۲۲؛ به نقل مقدسی، یدالله، بازپژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان(علیه السلام)، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۹۱، ص۲۳۹-۲۴۰</ref> [[جعفر بن محمد (صادق)|جعفر بن محمد (صادق‌)]] (علیه‌السلام) در سال ۱۳۵ق، در زمان حکومت منصور عباسی، محل دفن امام علی (علیه‌السلام) را در [[نجف]] آشکار کرد<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۲۸ق، ص۱۳</ref>.
امام اول شیعیان پس از شهادت، چنان‌که خود وصیت کرده بود،<ref>مجلسی، بحار الانوار، ج۴۲، ص۳۳۸؛ قطب راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۲۳۴؛ مفید، الارشاد، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۱۰</ref> توسط امام حسن (علیه‌السّلام)، امام حسین (علیه‌السّلام)، محمد بن حنفیه و با همراهی عبدالله بن جعفر، شبانه و مخفیانه در نجف کنونی (غریین در آن زمان) به خاک سپرده و قبرش مخفی شد.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۲۸ق، ص۲۷-۲۸</ref> مخفی کردن قبر امام علی(علیه‌السّلام) به دلیل جلوگیری از نبش قبر و بی‌حرمتی توسط بنی‌امیه و خوارج دانسته شده است.<ref>عبدالکریم بن طاووس، فرحة الغری، ص۹۳؛ مجلسی، بحار، ج۴۲، ص۲۲۲؛ به نقل مقدسی، یدالله، بازپژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان(علیه السلام)، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۹۱، ص۲۳۹-۲۴۰</ref> [[جعفر بن محمد (صادق)|جعفر بن محمد (صادق‌)]] (علیه‌السّلام) در سال ۱۳۵ق، در زمان حکومت منصور عباسی، محل دفن امام علی (علیه‌السّلام) را در [[نجف]] آشکار کرد<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۲۸ق، ص۱۳</ref>.


بر اساس روایات، امام علی (علیه‌السلام) درباره چگونگی [[غسل]]، کفن، [[نماز]] و تدفین خود، سفارش‌هایی به فرزندانش کرد<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۲۸ق، ص۱۳</ref>. او همچنین از امام حسن (علیه‌السلام) و امام حسین (علیه‌السلام) خواست تا اگر بر اثر ضربت ابن‌ملجم درگذشت، برای قصاص تنها یک ضربت به او بزنند.<ref>نهج‌البلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدی، نامه ۴۷، ص۳۲۰-۳۲۱</ref> علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) همچنین ضمن تأکید بر توجه به [[قرآن]]، نماز، [[امر به معروف]] و [[نهی از منکر]]، [[جهاد]] در راه خدا و خالی نگذاشتن خانه خدا، فرزندان خود را به ترس از خدا، نظم در کارها و آشتی با یکدیگر توصیه کرد و از آنها خواست به حقوق یتیمان و همسایگان توجه کنند<ref>نهج‌البلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدی، نامه ۴۷، ص۳۲۰-۳۲۱</ref>.
بر اساس روایات، امام علی (علیه‌السّلام) درباره چگونگی [[غسل]]، کفن، [[نماز]] و تدفین خود، سفارش‌هایی به فرزندانش کرد<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۲۸ق، ص۱۳</ref>. او همچنین از امام حسن (علیه‌السّلام) و امام حسین (علیه‌السّلام) خواست تا اگر بر اثر ضربت ابن‌ملجم درگذشت، برای قصاص تنها یک ضربت به او بزنند.<ref>نهج‌البلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدی، نامه ۴۷، ص۳۲۰-۳۲۱</ref> علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) همچنین ضمن تأکید بر توجه به [[قرآن]]، نماز، [[امر به معروف]] و [[نهی از منکر]]، [[جهاد]] در راه خدا و خالی نگذاشتن خانه خدا، فرزندان خود را به ترس از خدا، نظم در کارها و آشتی با یکدیگر توصیه کرد و از آنها خواست به حقوق یتیمان و همسایگان توجه کنند<ref>نهج‌البلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدی، نامه ۴۷، ص۳۲۰-۳۲۱</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
Writers، confirmed، مدیران
۸۸٬۱۷۷

ویرایش