confirmed
۶٬۳۲۱
ویرایش
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
1.برخی از متکلمین این مکتب معتقدند که صفات خبری به معنای لغویاش بر خداوند صادق است، اما کیفیت آن برای ما مجهول است بهطوری که هیچ درکی از آن نداریم<ref> ابوالحسن اشعری، ''الابانة عن اصول الدیانة''، ص 21.</ref>. این نحوه تعریف، انسان را از تجسیم گرایی و تشبیهگرایی منع میکند. متکلمان پس از ابوالحسن اشعری نیز بر همین اعتقاد بودهاند، با اینحال بعضی از آنها معتقدند که صفات خبری برای آنکه فهمیده شود، نیازمند تاویل است<ref>سیف الدین آمدی، ''غایة المرام فی علم الکلام''، ص 127-129.</ref>. بعضی دیگر چون فخر رازی قائل به لزوم تأویل یا تفویض صفات خبری شدهاند<ref> فخر رازی، ''الاربعین فی اصول الدین''، ج1 ص 163.</ref>. | 1.برخی از متکلمین این مکتب معتقدند که صفات خبری به معنای لغویاش بر خداوند صادق است، اما کیفیت آن برای ما مجهول است بهطوری که هیچ درکی از آن نداریم<ref> ابوالحسن اشعری، ''الابانة عن اصول الدیانة''، ص 21.</ref>. این نحوه تعریف، انسان را از تجسیم گرایی و تشبیهگرایی منع میکند. متکلمان پس از ابوالحسن اشعری نیز بر همین اعتقاد بودهاند، با اینحال بعضی از آنها معتقدند که صفات خبری برای آنکه فهمیده شود، نیازمند تاویل است<ref>سیف الدین آمدی، ''غایة المرام فی علم الکلام''، ص 127-129.</ref>. بعضی دیگر چون فخر رازی قائل به لزوم تأویل یا تفویض صفات خبری شدهاند<ref> فخر رازی، ''الاربعین فی اصول الدین''، ج1 ص 163.</ref>. | ||
2. اشاعره به جواز رویت خدا معتقدند. اشعری میگوید که در قیامت میتوان خداوند را با چشم ظاهر دید<ref> ابوالحسن اشعری، ''الابانة عن اصول الدیانة''، ص 35.</ref>. او برای اثبات این ادعا به شواهدی از قرآن و روایات استناد میکند. متکلمان پس از اشعری نیز به پیروی از او قائل به جواز رؤیت خدا شدهاند. مثلا فخر رازی آیه: «وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسی لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتّی نَرَی اللّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْکُمُ الصّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ» که در بیان نفی رویت آمده است را توجیه کرده آن را بر جواز رویت تفسیر میکند<ref>فخر رازی، ''مفاتیح الغیب''، ج1 ص 520</ref> وغزالی نیز آن را اثبات میکند<ref>ابوحامد غزالی، ''قواعد العقائد''، ص 169.</ref> و باقلانی میگوید چون خداوند وجود دارد، پس قابل مشاهده است<ref> ابوبکر باقلانی، تمهید الاوائل وتلخیص | 2. اشاعره به جواز رویت خدا معتقدند. اشعری میگوید که در قیامت میتوان خداوند را با چشم ظاهر دید<ref> ابوالحسن اشعری، ''الابانة عن اصول الدیانة''، ص 35.</ref>. او برای اثبات این ادعا به شواهدی از قرآن و روایات استناد میکند. متکلمان پس از اشعری نیز به پیروی از او قائل به جواز رؤیت خدا شدهاند. مثلا فخر رازی آیه: «وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسی لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتّی نَرَی اللّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْکُمُ الصّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ» که در بیان نفی رویت آمده است را توجیه کرده آن را بر جواز رویت تفسیر میکند<ref>فخر رازی، ''مفاتیح الغیب''، ج1 ص 520</ref> وغزالی نیز آن را اثبات میکند<ref>ابوحامد غزالی، ''قواعد العقائد''، ص 169.</ref> و باقلانی میگوید چون خداوند وجود دارد، پس قابل مشاهده است<ref> ابوبکر باقلانی، ''تمهید الاوائل وتلخیص الدلائل''، ص 301.</ref>. | ||
3. درباره قرآن دو نظر نزد متکلمین مطرح است، نظر اول اینکه آیا کلام خدا از صفات ذات است یا صفات فعل؟ و نظر دوم اینکه آیا قرآن که کلام خدوند است، قدیم است یا حادث؟ معتزلیان معتقدند که کلام خداوند قدیم و ذاتی نیست، بلکه حادث است، ولی اهلحدیث (حنابله) کلام را از صفات ذات میدانند. اما مکتب اشاعره که هدفش تعدیل میان دو مذهب معتزله و اهلحدیث بود با عنایت به حفظ شعار حنابله که معتقد به ذاتی و قدیمی بودن کلام خدا بودند، معتقد شدند که بله کلام خداوند قدیم است، ولی مانند کلام بشر نیست تا مرکب از حروف و اصوات باشد، بلکه کلام خدا نفسی و قائم به ذات اوست و حقیقت کلام چیزی جز این نیست و اطلاق کلام به جملهها مجازگویی است<ref>عبدالکریم شهرستانی، ''نهایة الاقدام فیعلم الکلام''، ص 111.</ref>. دیگر متکلمان اشاعره نیز دراینباره بر روش اشعری بودند و این موضوع را با عبارات گوناگون بیان کردند. | 3. درباره قرآن دو نظر نزد متکلمین مطرح است، نظر اول اینکه آیا کلام خدا از صفات ذات است یا صفات فعل؟ و نظر دوم اینکه آیا قرآن که کلام خدوند است، قدیم است یا حادث؟ معتزلیان معتقدند که کلام خداوند قدیم و ذاتی نیست، بلکه حادث است، ولی اهلحدیث (حنابله) کلام را از صفات ذات میدانند. اما مکتب اشاعره که هدفش تعدیل میان دو مذهب معتزله و اهلحدیث بود با عنایت به حفظ شعار حنابله که معتقد به ذاتی و قدیمی بودن کلام خدا بودند، معتقد شدند که بله کلام خداوند قدیم است، ولی مانند کلام بشر نیست تا مرکب از حروف و اصوات باشد، بلکه کلام خدا نفسی و قائم به ذات اوست و حقیقت کلام چیزی جز این نیست و اطلاق کلام به جملهها مجازگویی است<ref>عبدالکریم شهرستانی، ''نهایة الاقدام فیعلم الکلام''، ص 111.</ref>. دیگر متکلمان اشاعره نیز دراینباره بر روش اشعری بودند و این موضوع را با عبارات گوناگون بیان کردند. |