confirmed، مدیران
۳۷٬۸۳۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳۴: | خط ۱۳۴: | ||
با توجه به ادیانی که در حوزه تمدنی قفقاز حضور دارند، به وضوح می توان از پتانسیل منازعه ادیان و مذاهب در این حوزه نام برد. این نظر بر گفتمان جنگ تمدن ها استوار است که البته با توجه به واقعیات موجود در حوزه تمدنی قفقاز و ریشه های و دلایل بحران های شکل گرفته در این حوزه، می توان به دنبال نتیجه ای جز این فرضیه بود. در این خصوص، ابتدا برخی از بحران های به وجود آمده در این حوزه تمدنی را به عنوان شاهد مثال بحث به میان می آوریم تا بتوانیم در خصوص جایگاه دین در منازعات و بحران های این حوزه تمدنی به قضاوت بنشینیم.<ref>مذهب و بحران در قفقاز | فراتاب | با توجه به ادیانی که در حوزه تمدنی قفقاز حضور دارند، به وضوح می توان از پتانسیل منازعه ادیان و مذاهب در این حوزه نام برد. این نظر بر گفتمان جنگ تمدن ها استوار است که البته با توجه به واقعیات موجود در حوزه تمدنی قفقاز و ریشه های و دلایل بحران های شکل گرفته در این حوزه، می توان به دنبال نتیجه ای جز این فرضیه بود. در این خصوص، ابتدا برخی از بحران های به وجود آمده در این حوزه تمدنی را به عنوان شاهد مثال بحث به میان می آوریم تا بتوانیم در خصوص جایگاه دین در منازعات و بحران های این حوزه تمدنی به قضاوت بنشینیم.<ref>مذهب و بحران در قفقاز | فراتاب | ||
http://www.faratab.com › news › مذه... | http://www.faratab.com › news › مذه... | ||
</ref> | |||
=علمای مبارز و شهید قفقاز= | |||
==شیخ الشهدای قفقاز، آیت الله شیخ عبدالغنی بادكوبه ای== | |||
وی سرآمد فقیهان و عالمان بزرگ و سرسلسله مجاهدان مسلمان قفقاز است. حدود 1266/1850م در شهر بادكوبه دیده به جهان گشود و مقدمات را در مدرسه میرزا حسیب قدسی آموخت. وی در جوانی رهسپار نجف اشرف شد و در حلقه شاگردان حضرات آیات عظام مولی محمد فاضل ایروانی و میرزا حبیب الله رشتی قرار گرفت و در معقول نیز از علامه برغانی بهره برد و به مقام شامخ اجتهاد نایل شد. در دهه آخر قرن نوزدهم میلادی به باكو بازگشت و با توجه به عظمت علمی و معنوی اش در صدر علمای اعلام منطقه قفقاز نشست و چون آفتابی در میان ستارگان علم و معنویت درخشید و محبوب دل مردمان و مرجع مسلمانان گردید و علما و مراجع وقت جهان تشیع، عموم مردم قفقار را به وی ارجاع داده و اطاعتش را لازم شمردند. علاوه بر جایگاه رفیع علمی و معنوی، ویژگی هایی چون شجاعت و صراحت لهجه، ظلم ستیزی، بی باكی در رویارویی با ستمگران و صاحبان افكار الحادی، معظم له را بر آن داشت تا با تمام توان در مقابل تهاجم فرهنگی و ظلم و ستم روسیه تزاری بپاخیزد و برای پاسداری از قرآن و اسلام تیغ جهاد بركشد. در این راه، بارها تهدید شد و فرزندش محمدعلی در جریان حمله ارامنه به شهادت رسید. | |||
پس از انقلاب كمونیستی و حاكمیت دولت الحادی، شیخ كه نفوذ فوق العاده مردمی داشت، عالمان مجاهد و یاران جان بركف خویش را فرا خواند و با تشكیل جبهه ای با نام «جمعیۀ دعوۀ الإلهیة» در بادكوبه، مركز قفقاز شرقی، به مبارزه با ملحدان كمونیست پرداخت و آشكارا « لنین» وپیروانش را در خطابه ها كافر خواند و زیر ضربات برهان و استدلال گرفت تا آنكه در سال 1350ق/1931م ستمگران كوردل بلشویك حضور آفتاب گونش را برنتافته و حضرتش را همراه سی نفر از علمای اعلام بادكوبه، از جمله علامه شیخ حسین رامانایی و شیخ حنیفه بادكوبه ای، سیدمحمّد بادكوبه ای و دیگران دستگیر كرده و پس از چهارماه شكنجه به دار آویختند. بدین سان، شهادت این بزرگمرد دین و سیاست كه مظهر غیرت، حمیت، شجاعت و شهامت عالمان شیعی و روحانیان علوی است، برگ زرّین دیگری بر صفحات پرافتخار رهروان صراط مستقیم قرآن و پیروان راستین امیرمؤمنان علی(ع) افزود. | |||
==علامه شیخ حسین رامانایی== | |||
وی از یاران و هم رزمان شیخ شهیدان عبدالغنی بود. در نجف اشرف از شاگردان شیخ محمدحسن مامقانی و سیدمحمدكاظم طباطبایی و آخوند خراسانی بود. او حافظ قرآن، و محفلش مجمع عالمان دینی عصر خویش بود. به جهاد با كفار كمونیست برخاست و در سال 1937 م به شهادت رسید. | |||
3. آیت الله شیخ محمد پیش نماززاده گنجوی | |||
او در سال 1275ق/1859م در شهر گنج متولد شد و تحصیلات خویش را ابتدا در حوزه عملیه تبریز نزد میرزا جواد آقا مجتهد و میرزا باقر مجتهد فراگرفت، سپس به زادگاهش بازگشت و به سبب مبارزات با 23 نفر از علمای گنجه دستگیر و به تركمنستان تبعید شد. اما از تبعیدگاه گریخت و به نجف اشرف رفت و سه سال در دروس حضرات آیات عظام سیدمحمدكاظم طباطبایی یزدی، آخوند خراسانی و شریعت اصفهانی شركت كرد. دوباره به گنجه بازگشت و با یاران خود جمعیت «دفاع» را تشكیل داد و به فعالیت های فرهنگی و سیاسی پرداخت و سرانجام در هفدهم ذی قعده 1356ق / بیستم ژانویه 1937م دستگیر و زندانی شد و سپس توسط دژخیمان كمونیست به شهادت رسید. | |||
==آیت الله سیدمحمد مشتاقایی بادكوبه ای== | |||
وی فرزند آیت الله میرعبدالغنی مشتاقایی است. كه در سال 1302ق/ 1885م متولد شد. مقدمات و سطوح عالی را نزد پدر و دیگر عالمان منطقه آموخت. بعد از آن به نجف رفت و پانزده سال از محضر سید محمدكاظم طباطبایی یزدی و آخوند خراسانی و میرزا محمد حسین نایینی بهره برد و به درجه اجتهاد رسید، آنگاه به زادگاهش بازگشت و به فعالیت های دینی پرداخت. وی از یاران شیخ شهیدان قفقاز شیخ عبدالغنی است كه همراه ایشان در سال 1931م دستگیر و پس از یك سال به شهادت رسید. | |||
==آیت الله شیخ محمد لنكرانی== | |||
در آن زمان، منطقه لنكران قفقاز از لحاظ دینی جایگاه قم را در ایران زمانِِِ ما داشت. خاندان های متعدد سادات وعلم و فضیلت در این سامان زیسته و شخصیت های علمی و معنوی بسیار از آن جا برخاسته اند. از جمله خاندان های علم و جهاد و اجتهاد، خاندان آیت الله شیخ عبدالله لنكرانی است كه در بحث پیشیین به آنها پرداخته شد. فرزندان ایشان حضرات آیات شیخ جعفر و شیخ محمد نیز از علمای اعلام و روحانیان عالی مقام منطقه بودند. محل سكونت آنان روستای «كلوَز» از توابع شهرستان «لریك» لنكران بود. این خاندان از نفوذ كلمه و استطاعت مالی فراوانی بهره مند بوده و سری نترس در برخورد با متجاوزان روس و سپس بلشویك داشتند. شیخ محمد مقدمات را نزد پدر و برادر آموخت، سپس در نجف اشرف سالیان متمادی حضور بزرگان علمی جهان تشیع را درك و به مقامات عالی دست یافت. پدرش در اواخر قرن سیزدهم بدرود حیات گفت و وی با برادرش شیخ جعفر عهده دار وظایف روحانیت گردید. همواره برخوردهای متعدد و تندی میان این خاندان و سربازان روس تزاری رخ می داد تا آنكه نغمه های انقلاب بلشویكی از سال 1905م به گوش رسید. این برادران از همان آغاز، انحطاط و مقاصد شوم كمونیست ها را شناخته و به جهاد برخاستند. شیخ در سال 1331 ق/1913م بدرود حیات گفت و برادرش آیت الله شیخ جفعر نیز چند سالی پیشتر وفات كرد. اینان علم و اجتهاد را برای فرزندان خود به ارث گذاشتند. فرزند شیخ محمد، آیت الله میرزا عبدالحسین لنكرانی بود كه بعدها نام واعظی لنكرانی را برای خود برگزید و پس از پدر، بزرگ خاندان شد و صراط مستقیم پدر و اجدادش را پیمود. پس از برقراری رژیم الحادی، به جهاد بی امان برخاست و در این راه، بسیاری از بستگانش به شهادت رسیده و عده ای نیز اسیر و تبعید شدند و دیگر كسی از سرنوشتشان باخبر نشد. میرزا عبدالحسین تا آنجا كه یارای جهاد داشت، ایستاد و به جنگ مسلحانه ادامه داد. | |||
پس از روی كار آمدن استالین در سال 1924م و تنگ تر شدن حلقه محاصره، طی درگیری شدیدی با جمعی از یاران خود از سرحدات ایران گذشته و در روستای «سر خانلو» از توابع اردبیل سكنا گزیدند. علما و مردم اردبیل از او درخواست كردند كه در شهر اقامت كند تا از محضرش بهره ببرند، اما میرزا پس از اندكی توقف در شهر، به سرخانلو بازگشت و همانجا را وطن خویش قرار داد و تا واپسین لحظات مسدود شدن مرزهای شوروی سابق، جهادگران آن سوی مرز را تدارك نمود و از مبارزه باز نایستاد. سرانجام در پنجم شوال سال 1386/دسامبر 1966 بدرود حیات گفت و در قبرستان روستای سرخانلو به خاك سپرده شد. <ref>دو قرن مقاومت عالمان ديني قفقاز در برابر كفر و الحاد و ... | |||
http://tarikh.nashriyat.ir › node | |||
</ref> | </ref> | ||