confirmed
۷٬۸۳۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
| عقیده =فلسفی شدن کلام معتزلی | | عقیده =فلسفی شدن کلام معتزلی | ||
}} | }} | ||
'''بغدادیون''' مکتبی [[علم کلام|کلامی]] و از [[معتزله]] بودند<ref> | '''بغدادیون''' مکتبی [[علم کلام|کلامی]] و از [[معتزله]] بودند<ref>محمد جواد مشکور، ''فرهنگ فرق اسلامی''، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 ش، چ اول، ص 104.</ref>. | ||
==تاریخچه و عقاید== | ==تاریخچه و عقاید== | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
از اندیشههای خاص ابناخشید، دیدگاههای او در باب چیستی [[توبه]]، ماهیت حیات و امکان صدور معجزه از غیر انبیاء مورد توجه ناقدان قرار گرفته است. شاگردی [[ابوعبدالله واسطی]]، متکلم دیگر بغداد در اوایل قرن چهارم هجری قمری، نزد ابوعلی جبایی که [[ابن ندیم|ابنندیم]] را دچار تردید کرده، شاهدی بر این نکته تاریخی است که همزمان با نزدیک شدن مکتب بصره به اندیشههای بغدادیان در باب [[امامت]]، متکلمان بغداد نیز به آموختن از بصریان روی آوردند. در نسل پسین، کسانی چون [[ابوعمران ابنریاح]] را میتوان یافت که از پیروان ابوعلی جبایی بوده و نزد ابناخشید کلام آموخته است. در اواسط قرن چهارم هجری قمری، شاخه اخشیدی بغداد توسط شاگردان ابناخشید چون ابوالعلاء، ابوعبدالله حبشی و مهمتر از همه ابوالحسن علیبنعیسی رمانی دوام یافت و در عرض آنان کسانی از محافل غیراخشیدی، چون ابوالطیب ابن شهاب، از شاگردان عبدالرحیم خیاط و بلخی و ابوالعباس کتّاب از پرورندگان محفل واسطی، حضور داشتند. بهخصوص پس از عصر ابوعلی، فاصله دو مکتب بصره و بغداد تا اندازهای کاسته شد و نه تنها محافل پیرو مکتب بصره در بغداد حضور داشتند، بلکه پیروان مکتب بغداد نیز در بصره یافت میشدند. | از اندیشههای خاص ابناخشید، دیدگاههای او در باب چیستی [[توبه]]، ماهیت حیات و امکان صدور معجزه از غیر انبیاء مورد توجه ناقدان قرار گرفته است. شاگردی [[ابوعبدالله واسطی]]، متکلم دیگر بغداد در اوایل قرن چهارم هجری قمری، نزد ابوعلی جبایی که [[ابن ندیم|ابنندیم]] را دچار تردید کرده، شاهدی بر این نکته تاریخی است که همزمان با نزدیک شدن مکتب بصره به اندیشههای بغدادیان در باب [[امامت]]، متکلمان بغداد نیز به آموختن از بصریان روی آوردند. در نسل پسین، کسانی چون [[ابوعمران ابنریاح]] را میتوان یافت که از پیروان ابوعلی جبایی بوده و نزد ابناخشید کلام آموخته است. در اواسط قرن چهارم هجری قمری، شاخه اخشیدی بغداد توسط شاگردان ابناخشید چون ابوالعلاء، ابوعبدالله حبشی و مهمتر از همه ابوالحسن علیبنعیسی رمانی دوام یافت و در عرض آنان کسانی از محافل غیراخشیدی، چون ابوالطیب ابن شهاب، از شاگردان عبدالرحیم خیاط و بلخی و ابوالعباس کتّاب از پرورندگان محفل واسطی، حضور داشتند. بهخصوص پس از عصر ابوعلی، فاصله دو مکتب بصره و بغداد تا اندازهای کاسته شد و نه تنها محافل پیرو مکتب بصره در بغداد حضور داشتند، بلکه پیروان مکتب بغداد نیز در بصره یافت میشدند. | ||
از قرن پنجم هجری قمری محافل معتزله در بغداد، رو به افول نهاد و رجال برجستهای در آن دیده نمیشد. اما میدانیم که این محافل دستکم تا قرن هفتم هجری قمری در بغداد دوام داشت و [[ابن ابی الحدید]]، شارح [[نهج البلاغه (کتاب)|نهجالبلاغه]]، به تصریح خود از متعلقان به مکتب بغدادی اعتزال بود. از تمایزهای میان معتزله بغداد و بصره، به خصوص باید به قول بغدادیان مبنی بر افضلیت [[علی بن ابی طالب|امام علی (علیهالسّلام)]] بر شیخین و نیز صورتبندی ارائه شده درباره مشروعیت خلافت [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] از باب تقدیم مفضول بر افضل اشاره کرد که تنها در نسلهای متأخر در میان بصریان نیز هوادارانی داشت. برخی باور دارند که مکتب بغداد از استحکام نظری کمتری برخوردار بود و این سخن بدان معنا پذیرفته است که مقصود از استواری نظری، توجیه فلسفی دیدگاهها بوده باشد. نیز گفته میشود که بغداد به سبب مرکز بودن در [[نهضت ترجمه]]، بیش از بصره تحت تأثیر [[فلسفه یونان]] قرار گرفت<ref>دائرة المعارف بزرگ | از قرن پنجم هجری قمری محافل معتزله در بغداد، رو به افول نهاد و رجال برجستهای در آن دیده نمیشد. اما میدانیم که این محافل دستکم تا قرن هفتم هجری قمری در بغداد دوام داشت و [[ابن ابی الحدید]]، شارح [[نهج البلاغه (کتاب)|نهجالبلاغه]]، به تصریح خود از متعلقان به مکتب بغدادی اعتزال بود. از تمایزهای میان معتزله بغداد و بصره، به خصوص باید به قول بغدادیان مبنی بر افضلیت [[علی بن ابی طالب|امام علی (علیهالسّلام)]] بر شیخین و نیز صورتبندی ارائه شده درباره مشروعیت خلافت [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] از باب تقدیم مفضول بر افضل اشاره کرد که تنها در نسلهای متأخر در میان بصریان نیز هوادارانی داشت. برخی باور دارند که مکتب بغداد از استحکام نظری کمتری برخوردار بود و این سخن بدان معنا پذیرفته است که مقصود از استواری نظری، توجیه فلسفی دیدگاهها بوده باشد. نیز گفته میشود که بغداد به سبب مرکز بودن در [[نهضت ترجمه]]، بیش از بصره تحت تأثیر [[فلسفه یونان]] قرار گرفت<ref>جمعی از نویسندگان،''دائرة المعارف بزرگ اسلامی''، ج 12، ص 321.</ref>. | ||
این نام در البدء و التاریخ به صورت بغداذیون (به ذال معجمه) ضبط شده است<ref>البدء و | این نام در البدء و التاریخ به صورت بغداذیون (به ذال معجمه) ضبط شده است<ref>مطهر بن طاهر مقدسی،''البدء و التاریخ''، ج 5، ص 142.</ref>. | ||
==پانویس== | ==پانویس== |