confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
</div> | </div> | ||
'''اصول دین''' پایههای اعتقادی شیعه دوازده امامی است که به اعتقاد شیعیان نخست باید به آنها ایمان آورد و سپس به فروعی که از آن برخواستهاست پایبند بود. اصول دین مربوط به اعتقاد است و فروع دین مربوط به عمل. اصول دین توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت هستند؛ و در زبانها، زمانها و اقوام مختلف صورتهای متفاوتی به خود گرفتهاست. | '''اصول دین''' پایههای اعتقادی [[شیعه]] دوازده امامی است که به اعتقاد [[شیعیان]] نخست باید به آنها ایمان آورد و سپس به فروعی که از آن برخواستهاست پایبند بود. اصول دین مربوط به اعتقاد است و فروع دین مربوط به عمل. اصول دین توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت هستند؛ و در زبانها، زمانها و اقوام مختلف صورتهای متفاوتی به خود گرفتهاست. | ||
=اعتقاد= | =اعتقاد= | ||
بنا به شیعه، اعتقاد به اصول دین باید از روی تحقیق باشد، نه تقلید.<ref>سجادی، سید جعفر. فرهنگ معارف اسلامی</ref> کسی که به اصول دین اعتقاد ندارد، از دین بیرون است. در آغاز برخی از رسالههای عملیه از اصول دین سخن رفتهاست. توحید، نبوت و معاد اصول مشترک دین اسلاماند و دو اصل امامت و عدل از مسلّمات مذهب شیعهاند (اصول مذهب) و هر کس به آنها ایمان ندارد از مذهب شیعه بیرون است گر چه از اسلام بیرون نیست.<ref> آموزش دین، ۱۸</ref> | بنا به شیعه، اعتقاد به اصول دین باید از روی تحقیق باشد، نه تقلید.<ref>سجادی، سید جعفر. فرهنگ معارف اسلامی</ref> کسی که به اصول دین اعتقاد ندارد، از دین بیرون است. در آغاز برخی از رسالههای عملیه از اصول دین سخن رفتهاست. توحید، نبوت و معاد اصول مشترک دین اسلاماند و دو اصل امامت و عدل از مسلّمات مذهب شیعهاند (اصول مذهب) و هر کس به آنها ایمان ندارد از مذهب شیعه بیرون است گر چه از اسلام بیرون نیست.<ref> آموزش دین، ۱۸</ref> | ||
=تاریخ پیدایش= | |||
تاریخ پیدایش اصطلاح اصول دین: مشخص نیست که اصطلاح اصول دین از چه زمانی متداول شده، و چه کسی آن را وضع کرده است. شاید تعبیر اصول خمسه (هم) که ظاهراً نخستینبار آن را ابوالهذیل علاف (د ح۲۳۰ق/۸۴۵م) متکلم معتزلی به کار برده است مقدمه پیدایش تعبیر اصول دین را فراهم کرده باشد؛ چه اصول خمسه در نظر معتزله اصول دین آنان است .<ref>(تعلیق) شرح الاصول الخمسه، ص۱۲۲-۱۲۳، بهکوشش عبدالکریم عثمان، نجف، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م</ref> | |||
ابن ندیم نیز رسالهای با نام اصول الدین به ابوموسی مردار نسبت داده است .<ref> ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص ۲۰۷</ref> | |||
و این امر نشان میدهد که این اصطلاح در اوایل قرن ۳ق/۹م تعبیری آشنا و جاافتاده بوده است. | |||
=معنای اصول دین= | =معنای اصول دین= | ||
'''اصول دین''' اصطلاحی کلامی است و مراد از آن باورهای بنیادین دین اسلام است که هر فرد تنها با پذیرش آنها مسلمان به شمار میآید.<ref>اصول دین، ص۲۸۲</ref> علت نامگذاری این باورها به اصول دین آن است که علوم اسلامی چون | '''اصول دین''' اصطلاحی کلامی است و مراد از آن باورهای بنیادین [[دین اسلام]] است که هر فرد تنها با پذیرش آنها مسلمان به شمار میآید.<ref>اصول دین، ص۲۸۲</ref> علت نامگذاری این باورها به اصول دین آن است که علوم اسلامی چون [[فقه]]<ref>ر.ک:مقاله فقه</ref>، اصول فقه، تفسیر و حدیث بر آنها مبتنی است.<ref>اصول دین، ص۲۸۲</ref> واژه اصول دین در برابر فروع دین قرار دارد که به معنای احکام عملی دین است.<ref>مصباح یزدی، آموزش عقاید، ۱۳۸۴ش، ص۱۲</ref> | ||
متکلمان برای بیان اصول دین از تعابیر مختلفی استفاده کردهاند. <big>اصول اعتقادات</big>، <big>اصول ایمان</big>، <big>اصول اسلام</big>، <big>اُمّهات عقاید ایمانی</big> و <big>اصول اسلامی</big> از آن جمله است.<ref>محمدی، «اصول دین: بررسی تعریف و مصادیق آن از دیدگاه متکلمان»، ص۹</ref> البته مراد آنها فقط مسائلی که امروزه اصول دین اسلام خوانده میشوند، نبوده است. در موارد بسیاری مسائل اخلاقی و فقهی هم اصول دین خوانده میشد. برای نمونه غزالی همه مسائل کلامی و بسیاری از مسائل فقهی و اخلاقی را با نام اصول دین یاد کرده و نماز و زهد را همچون توحید از اصول دین شمرده است.<ref>محمدی، «اصول دین: بررسی تعریف و مصادیق آن از دیدگاه متکلمان»، ص۷، ۸</ref> | متکلمان برای بیان اصول دین از تعابیر مختلفی استفاده کردهاند. <big>اصول اعتقادات</big>، <big>اصول ایمان</big>، <big>اصول اسلام</big>، <big>اُمّهات عقاید ایمانی</big> و <big>اصول اسلامی</big> از آن جمله است.<ref>محمدی، «اصول دین: بررسی تعریف و مصادیق آن از دیدگاه متکلمان»، ص۹</ref> البته مراد آنها فقط مسائلی که امروزه اصول دین اسلام خوانده میشوند، نبوده است. در موارد بسیاری مسائل اخلاقی و فقهی هم اصول دین خوانده میشد. برای نمونه غزالی همه مسائل کلامی و بسیاری از مسائل فقهی و اخلاقی را با نام اصول دین یاد کرده و نماز و زهد را همچون توحید از اصول دین شمرده است.<ref>محمدی، «اصول دین: بررسی تعریف و مصادیق آن از دیدگاه متکلمان»، ص۷، ۸</ref> | ||
به گفته مصباح | به گفته [[مصباح یزدی]]، اصول دین واژهای قراردادی است و میتواند در معناهای مختلف بهکار رود. به یک اعتبار میتوان همه گزارههای اعتقادی دین را اصول دین نامید. به اعتبار دیگر آنها را به گزارههای بنیادین ادیان آسمانی یا یک دین خاص از آنها محدود کرد. همچنین میتوان از آن اصول یک مذهب را اراده کرد و مثلا گفت: اصول دین به باور شیعیان پنجتا است: توحید، نبوت پیامبر اسلام(ص)، معاد، عدل و امامت؛<ref> مصباح یزدی، آموزش عقاید، ۱۳۸۴ش، ص۱۴</ref> چنانکه برای نمونه [[مرتضی مطهری]] در بیان اصول دین از منظر شیعیان این پنج باور را شمرده است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۳، ص۹۶</ref> | ||
=پانویس= | =پانویس= |