confirmed
۴۲٬۳۵۹
ویرایش
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
اختلاف در تقسیمبندیها به اختلاف در معیارها بر میگردد، معیار تقسیمبندی، گاهی جهت جغرافیایی، گاهی وضعیت اقتصادی، گاه دیگر، بلوک بندی سیاسی و امثال آن است. | اختلاف در تقسیمبندیها به اختلاف در معیارها بر میگردد، معیار تقسیمبندی، گاهی جهت جغرافیایی، گاهی وضعیت اقتصادی، گاه دیگر، بلوک بندی سیاسی و امثال آن است. | ||
=معیار بلوک بندی کشورها از دیدگاه اسلام= | == معیار بلوک بندی کشورها از دیدگاه اسلام == | ||
دین [[اسلام]] نیز برای تقسیمبندی جهان و مردمان ساکن در آن معیار خاصی دارد. معیار و ملاک اسلام در تقسیم ملتها، عقیده است. یعنی از نظر اسلام همه مردمانی که دارای عقیده واحدی هستند، «[[امت اسلامی|ملت واحد]]» و به تعبیر [[قرآن]] «[[وحدت اسلامی|امت واحد]]» محسوب میشوند، گرچه به لحاظ زبان، رنگ پوست و سرزمین محل زندگی تفاوت داشته باشند. لذا ملتها یا ملت اسلام هستند و یا ملت کفر. سرزمینها نیز به تبع مردمان ساکن در آنها به دو بخش «سرزمینهای اسلامی» یا «جهان اسلام»، «عالم اسلامی» «کشورهای اسلامی»، و «سرزمینهای کفر» یا «جهان کفر»، «و کشورهای غیر مسلمان» نامیده میشوند. ظرفیت فرهنگی و تمدنی اسلام در یک نظام بینالملل چند قطبی میتواند به عنوان یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار در تعادل قدرت جهانی مطرح شود. این ظرفیت شامل ارزشها، اصول، فرهنگ، هنر، علم و تمدن اسلامی است که میتواند در ارتباطات بین المللی و تعاملات فرهنگی نقش موثری داشته باشد. این نقش ممکن است در تقویت همکاریهای فرهنگی و تبادلات علمی و هنری بین کشورها در یک نظام چند قطبی، اهمیت ویژهای داشته باشد. | دین [[اسلام]] نیز برای تقسیمبندی جهان و مردمان ساکن در آن معیار خاصی دارد. معیار و ملاک اسلام در تقسیم ملتها، عقیده است. یعنی از نظر اسلام همه مردمانی که دارای عقیده واحدی هستند، «[[امت اسلامی|ملت واحد]]» و به تعبیر [[قرآن]] «[[وحدت اسلامی|امت واحد]]» محسوب میشوند، گرچه به لحاظ زبان، رنگ پوست و سرزمین محل زندگی تفاوت داشته باشند. لذا ملتها یا ملت اسلام هستند و یا ملت کفر. سرزمینها نیز به تبع مردمان ساکن در آنها به دو بخش «سرزمینهای اسلامی» یا «جهان اسلام»، «عالم اسلامی» «کشورهای اسلامی»، و «سرزمینهای کفر» یا «جهان کفر»، «و کشورهای غیر مسلمان» نامیده میشوند. ظرفیت فرهنگی و تمدنی اسلام در یک نظام بینالملل چند قطبی میتواند به عنوان یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار در تعادل قدرت جهانی مطرح شود. این ظرفیت شامل ارزشها، اصول، فرهنگ، هنر، علم و تمدن اسلامی است که میتواند در ارتباطات بین المللی و تعاملات فرهنگی نقش موثری داشته باشد. این نقش ممکن است در تقویت همکاریهای فرهنگی و تبادلات علمی و هنری بین کشورها در یک نظام چند قطبی، اهمیت ویژهای داشته باشد. | ||