۸۹٬۳۰۱
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '[[علی بن ابی طالب(علیهالسلام)' به '[[علی بن ابی طالب') |
جز (جایگزینی متن - 'علیهالسلام' به 'علیهالسّلام') |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
| مذهب = [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] | | مذهب = [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] | ||
| آثار = | | آثار = | ||
| فعالیتها = {{فهرست جعبه افقی |مخالفت با [[سقیفه بنی ساعده|شورای سقیفه]] |خلفای سه گانه عضو شورای شش نفره |رأی به [[خلافت]] [[علی بن ابی طالب]] |مشارکت در قتل [[عثمان]] |از سران [[جنگ جمل]] علیه [[علی بن ابی طالب|امام علی ( | | فعالیتها = {{فهرست جعبه افقی |مخالفت با [[سقیفه بنی ساعده|شورای سقیفه]] |خلفای سه گانه عضو شورای شش نفره |رأی به [[خلافت]] [[علی بن ابی طالب]] |مشارکت در قتل [[عثمان]] |از سران [[جنگ جمل]] علیه [[علی بن ابی طالب|امام علی (علیهالسّلام)]] }} | ||
| وبگاه = | | وبگاه = | ||
}} | }} | ||
'''زُبیر بن عَوّام قرشی اسدی'''، پسر عمه [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم)]]، از [[اصحاب]] رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم) و یکی از [[عشره مبشره]] از دیدگاه [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] بود. از نخستین گروندگان به [[اسلام]] و از [[مهاجران]] به [[حبشه]] است. در جریان [[سقیفه]]، حکم شورای سقیفه را نپذیرفت و از [[خلیفه|خلافت]] [[علی بن ابی طالب|امام علی( | '''زُبیر بن عَوّام قرشی اسدی'''، پسر عمه [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم)]]، از [[اصحاب]] رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم) و یکی از [[عشره مبشره]] از دیدگاه [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] بود. از نخستین گروندگان به [[اسلام]] و از [[مهاجران]] به [[حبشه]] است. در جریان [[سقیفه]]، حکم شورای سقیفه را نپذیرفت و از [[خلیفه|خلافت]] [[علی بن ابی طالب|امام علی(علیهالسّلام)]] دفاع کرد. زبیر از اعضاء شورای شش نفره بود و به نفع امام علی(علیهالسّلام) رأی داد. در ماجرای شورش بر علیه [[عثمان]] و قتل وی نقش مؤثری داشت. از خلافت امام علی (علیهالسّلام) دفاع کرد ولی چندی بعد به همراه [[طلحه]]، در مقابل امام علی (علیهالسّلام) ایستاد و [[جنگ جمل]] را به راه انداخت. | ||
== زبیر کیست == | == زبیر کیست == | ||
زبیر بن عوام با کنیه ابوعبدالله، برادرزاده [[حضرت خدیجه]]<ref>المقدسی٬ البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة٬ ج۵ ٬ ص ۸۳</ref> است. پدرش عوّام (برادر حضرت خدیجه) در [[جنگ فجار]] کشته شد<ref>ابن قتیبه دینوری، المعارف، ۱۹۹۲م، ص۲۱۹</ref>. مادرش صفیه دختر [[عبدالمطلب]] یعنی عمه [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|حضرت محمد( صلی الله علیه و آله و سلم)]] و [[علی بن ابی طالب|حضرت علی( | زبیر بن عوام با کنیه ابوعبدالله، برادرزاده [[حضرت خدیجه]]<ref>المقدسی٬ البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة٬ ج۵ ٬ ص ۸۳</ref> است. پدرش عوّام (برادر حضرت خدیجه) در [[جنگ فجار]] کشته شد<ref>ابن قتیبه دینوری، المعارف، ۱۹۹۲م، ص۲۱۹</ref>. مادرش صفیه دختر [[عبدالمطلب]] یعنی عمه [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|حضرت محمد( صلی الله علیه و آله و سلم)]] و [[علی بن ابی طالب|حضرت علی(علیهالسّلام)]] بود<ref>مقدسی، البدء والتاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۵، ص۸۳</ref>. برخی آل زبیر را مصری تبار دانسته و انتساب ایشان به خاندان اصیل [[قریش]] را نمیپذیرند، این گروه به روایتی استناد میکنند که بر اساس آن خویلد بن اسد در سفر [[مصر]]، عوام را با خود به [[مکه]] آورد و در واقع عوام پسرخوانده اوست<ref> ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱۱، ص۶۷</ref>. زبیر با اسماء دختر [[ابوبکر]] ازدواج کرد<ref>سمعانی، عبدالکریم بن محمد، الانساب، ج۱، ص۲۱۷، تحقیق عبدالرحمن بن یحیی المعلمی الیمانی، حیدر آباد، مجلس دائرة المعارف العثمانیة، ط الأولی، ۱۳۸۲/۱۹۶۲.</ref>. | ||
== مسلمان شدن زبیر == | == مسلمان شدن زبیر == | ||
منابع تاریخی، اسلام زبیر را بعد از مسلمان شدن [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] نوشتهاند، بعضی گفتهاند وی در آن هنگام ۸ ساله بوده است<ref> مقدسی، ابو نصر بن مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج۵، ص۸۳</ref>. اما بعضی دیگر از مورخان وی را در آن هنگام نوجوانی ۱۵ ساله دانستهاند<ref> ابن عبدالبر، أبو عمر یوسف بن عبدالله بن محمد (م ۴۶۳)، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۲، ص۵۱۰، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل، ط الأولی، ۱۴۱۲/۱۹۹۲</ref>. | منابع تاریخی، اسلام زبیر را بعد از مسلمان شدن [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] نوشتهاند، بعضی گفتهاند وی در آن هنگام ۸ ساله بوده است<ref> مقدسی، ابو نصر بن مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج۵، ص۸۳</ref>. اما بعضی دیگر از مورخان وی را در آن هنگام نوجوانی ۱۵ ساله دانستهاند<ref> ابن عبدالبر، أبو عمر یوسف بن عبدالله بن محمد (م ۴۶۳)، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۲، ص۵۱۰، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل، ط الأولی، ۱۴۱۲/۱۹۹۲</ref>. | ||
<ref>ابن اثیر، علی، اسدالغابه، ج۲، ص۹۸</ref>. در گزارشی عنوان شده که وی با حضرت علی ( | <ref>ابن اثیر، علی، اسدالغابه، ج۲، ص۹۸</ref>. در گزارشی عنوان شده که وی با حضرت علی (علیهالسّلام) همسن بوده است<ref> ابن عبدالبر، أبو عمر یوسف بن عبدالله بن محمد (م ۴۶۳)، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۲، ص۵۱۱، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل، ط الأولی، ۱۴۱۲/۱۹۹۲.</ref>. در این صورت نمیتواند در سن هشتسالگی اسلام آورده باشد و به نظر همان ۱۵ سالگی درست مینماید. زبیر را پنجمین یا ششمین گرونده به اسلام میدانند<ref> ابن سعد بغدادی، محمد، طبقات الکبری، ج۳، ص۷۵</ref>. | ||
== زبیر در زمان پیامبر == | == زبیر در زمان پیامبر == | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
== کشته شدن زبیر == | == کشته شدن زبیر == | ||
در [[طبقات الکبری (کتاب)|کتاب طبقات الکبری]] آمده است: بعد از آنکه [[علی بن ابی طالب|علی( | در [[طبقات الکبری (کتاب)|کتاب طبقات الکبری]] آمده است: بعد از آنکه [[علی بن ابی طالب|علی(علیهالسّلام)]] [[حدیث]] [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم)]] را به یاد زبیر آورد؛ آن حدیثی که پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم) به زبیر فرموده بود: «ای زبیر، تو به زودی با علی(علیهالسّلام) پیکار میکنی، درحالی که تو بر او ستمگری». | ||
زبیر صحنه جنگ را ترک کرد و به قصد مدینه فرار کرد<ref>دانش نامه امیرالمؤمنین ( | زبیر صحنه جنگ را ترک کرد و به قصد مدینه فرار کرد<ref>دانش نامه امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، محمد محمدی ری شهری، سازمان چاپ و نشر دارالحدیث، قم، 1386، ج5،ص 167</ref>. | ||
پس از کنارهگیری زبیر، عَمرو بن جُرموز، با چند تن از یارانش، به تعقیب او پرداخت و در جایی به نام وادی السِّباع او را غافلگیرانه کشت<ref>طبری، تاریخ، ج۴، ص۵۱۱</ref>. وی سپس نزد [[علی بن ابی طالب|حضرت علی]] رفت و به دربان گفت، برای قاتل زبیر اجازه ورود بگیر. حضرت فرمود: اجازه بده وارد شود و مژده آتش [[جهنم]] را به او بده<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۲۵۴</ref>. پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم) نیز درباره قاتل زبیر فرموده بود: جایگاه قاتل زبیر آتش است<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۸، ص۴۲۱</ref>. | پس از کنارهگیری زبیر، عَمرو بن جُرموز، با چند تن از یارانش، به تعقیب او پرداخت و در جایی به نام وادی السِّباع او را غافلگیرانه کشت<ref>طبری، تاریخ، ج۴، ص۵۱۱</ref>. وی سپس نزد [[علی بن ابی طالب|حضرت علی]] رفت و به دربان گفت، برای قاتل زبیر اجازه ورود بگیر. حضرت فرمود: اجازه بده وارد شود و مژده آتش [[جهنم]] را به او بده<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۲۵۴</ref>. پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم) نیز درباره قاتل زبیر فرموده بود: جایگاه قاتل زبیر آتش است<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۸، ص۴۲۱</ref>. | ||