۲۶٬۰۹۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:تشییع خورشید لبنان.jpg|بیقاب|چپ|]] | [[پرونده:تشییع خورشید لبنان.jpg|بیقاب|چپ|]] | ||
'''تشییع خورشید لبنان'''، یادداشتی با موضوع تشییع پیکر [[سید حسن نصرالله]] دبیرکل [[حزب الله لبنان|حزبالله لبنان]] و [[سید هاشم صفیالدین]] مسئول اجرایی شورای حزبالله لبنان بود که مدیریت فعالیتهای مالی و اجرایی این حزب را بر عهده داشت<ref>به قلم: سعدالله زارعی.</ref>. نوشتن دربارۀ «سید شجاعت»، «سید درایت»، «سید صبر» و «سید توکل» بسیار دشوار است. بعد از غم سنگین رحلت [[سید روحالله موسوی خمینی|حضرت امام خمینی]]، غم دیگری به سنگینی غم شهادت عالم مجاهد «[[سید حسن نصرالله]]» نداشتهایم و حقیقتاً تحمل آن فوق طاقت است؛ اما چه میتوان کرد و چه میتوان گفت. سید حسن نصرالله حسب آنچه از خود او در تعبیر خوابی که در اوایل جوانیاش شنیدهایم، مبعوث شد تا یک مشکل اساسی [[امت اسلامی|امت اسلام]] که تصور غلط شکستناپذیری رژیم دستنشانده اسرائیل بود، حل کند و حل کرد. سید حسن این را از نقطه زیر صفر شروع کرد، آنگاه که رژیم غاصب نه فقط بر [[فلسطین]] تسلط کامل پیدا کرده بود، بلکه نیمی از سرزمین لبنان را هم به تصرف خود درآورده بود و صحنۀ سیاسی [[لبنان]] را هم از طریق روی کار آوردن فالانژها در کنترل خود داشت. [[سید عباس موسوی]]، [[سید حسن نصرالله]]، [[سید هاشم صفیالدین]] و ... کار خود را با نگاه به یک عبارت امام که '''«این غده سرطانی باید ریشهکن شود»''' شروع کردند. آنان اعتقاد داشتند این هم راهبرد است و هم افق، یعنی هم ضرورتاً باید به این سمت حرکت کرد و هم این حرکت به نتیجه میرسد. این گام اول در راهی بس دشوار بود؛ «ایمان به ولی خدا». | '''تشییع خورشید لبنان'''، یادداشتی با موضوع تشییع پیکر [[سید حسن نصرالله]] دبیرکل [[حزب الله لبنان|حزبالله لبنان]] و [[سید هاشم صفیالدین]] مسئول اجرایی شورای حزبالله لبنان بود که مدیریت فعالیتهای مالی و اجرایی این حزب را بر عهده داشت<ref>به قلم: سعدالله زارعی.</ref>. نوشتن دربارۀ «سید شجاعت»، «سید درایت»، «سید صبر» و «سید توکل» بسیار دشوار است. بعد از غم سنگین رحلت [[سید روحالله موسوی خمینی|حضرت امام خمینی]]، غم دیگری به سنگینی غم شهادت عالم مجاهد «[[سید حسن نصرالله]]» نداشتهایم و حقیقتاً تحمل آن فوق طاقت است؛ اما چه میتوان کرد و چه میتوان گفت. سید حسن نصرالله حسب آنچه از خود او در تعبیر خوابی که در اوایل جوانیاش شنیدهایم، مبعوث شد تا یک مشکل اساسی [[امت اسلامی|امت اسلام]] که تصور غلط شکستناپذیری رژیم دستنشانده اسرائیل بود، حل کند و حل کرد. سید حسن این را از نقطه زیر صفر شروع کرد، آنگاه که رژیم غاصب نه فقط بر [[فلسطین]] تسلط کامل پیدا کرده بود، بلکه نیمی از سرزمین لبنان را هم به تصرف خود درآورده بود و صحنۀ سیاسی [[لبنان]] را هم از طریق روی کار آوردن فالانژها در کنترل خود داشت. [[سید عباس موسوی]]، [[سید حسن نصرالله]]، [[سید هاشم صفیالدین]] و ... کار خود را با نگاه به یک عبارت امام که '''«این غده سرطانی باید ریشهکن شود»''' شروع کردند. آنان اعتقاد داشتند این هم راهبرد است و هم افق، یعنی هم ضرورتاً باید به این سمت حرکت کرد و هم این حرکت به نتیجه میرسد. این گام اول در راهی بس دشوار بود؛ «ایمان به ولی خدا». | ||
خط ۷: | خط ۶: | ||
== اساس حزب == | == اساس حزب == | ||
اساس حزب توأم با بشارتهای قرآن بود که '''«فَإِنَّ حِزبَ اللهِ هُمُ الغالِبونَ»''' این بشارت، آن جلوههای یأسآلودی که در | اساس حزب توأم با بشارتهای قرآن بود که '''«فَإِنَّ حِزبَ اللهِ هُمُ الغالِبونَ»''' این بشارت، آن جلوههای یأسآلودی که در دهۀ ۱۳۵۰ ش، برابر با ۱۹۷۰ م، و پیش از آن در رهگذر افکار و تشکلهای ناسیونالیستی، سوسیالیستی و اومانیستی پاشیده شده بود را کنار میزد و خدا را که '''«مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ»''' است را بر تارک مبارزه قرار میداد. تغییر اساسی دوم، میدان عمل حزب بود، آزادی فلسطین بهعنوان یک آرمان بزرگ، صحنۀ عمل را از تلاش برای به دست گرفتن قدرت، به جانبازی برای تحقق یک آرمان مهم تبدیل میکرد و معلوم بود کسانی به این جنبش میپیوندند که خود را برای هدفی بسیار دشوار و توأم با قربانی شدن آماده کرده باشند. بنابراین در این حرکت هیچ کورسویی از کسب مال و مقام وجود نداشت تا دنیاطلبان در آن راهی داشته باشند. سیدحسن نصرالله و یاران او دستهدسته در این راه شهید شدند و در این مسیر سرخ تفاوتی بین «دبیرکل» و نیروی عادی بدنه وجود نداشت! سری به گلزارهای شهدای حزبالله در بیروت و ... بزنید تا ببینید گویا مزد همه مجاهدان فقط [[شهادت]] بوده است و هر که در این بزم نزدیکتر بوده، این جام را زودتر سر کشیده است. | ||
حزبالله لبنان با این تفکر و ایده خالص کار را شروع کرد و تا آخر و در طول ۴۳ سال به این میثاق باقی ماند و زین پس نیز به امید خداوند متعال بر این میثاق باقی میماند. دلیل و برهان قاطع ما تشییع جنازه تاریخی دیروز شهیدان سیدحسن و سیدهاشم است. باید ضمن اعتراف به عظمت، خلوص و تأثیر بنیادی عالم مجاهد و شهید سیدعباس موسوی گفت دستاوردهای شگرف حزبالله عمدتاً مرهون سیدحسن نصرالله و بزرگان همراه او امثال عالم فرزانه و مجاهد شهید سیدهاشم است. سیدحسن نصرالله ۲۸ بهمن ۱۳۷۰ / ۱۶ فوریه ۱۹۹۲ پس از شهادت سیدعباس ـ که سیدحسن او را مرشد خود میخواند ـ اداره حزبالله را بهدست گرفت و تا لحظه شهادت آن را ادامه داد. لبنان و منطقه در حدفاصل بهمن ۱۳۷۰ تا مهر ۱۴۰۳، شاهد انواعی از رخدادهای بسیار سنگین و پرماجرا بود، سیدحسن نصرالله در همه رخدادهای این ۳۳ سال، وسط میدان بود و نقش محوری را در مدیریت آنها به عهده داشت. بعضی نقشهای او دیده شده و بسیاری هم دیده نشده است و شهید عظیمالقدر حاجقاسم میگفت کاری که دیده نشود مؤثرتر است. | حزبالله لبنان با این تفکر و ایده خالص کار را شروع کرد و تا آخر و در طول ۴۳ سال به این میثاق باقی ماند و زین پس نیز به امید خداوند متعال بر این میثاق باقی میماند. دلیل و برهان قاطع ما تشییع جنازه تاریخی دیروز شهیدان سیدحسن و سیدهاشم است. باید ضمن اعتراف به عظمت، خلوص و تأثیر بنیادی عالم مجاهد و شهید سیدعباس موسوی گفت دستاوردهای شگرف حزبالله عمدتاً مرهون سیدحسن نصرالله و بزرگان همراه او امثال عالم فرزانه و مجاهد شهید سیدهاشم است. سیدحسن نصرالله ۲۸ بهمن ۱۳۷۰ / ۱۶ فوریه ۱۹۹۲ پس از شهادت سیدعباس ـ که سیدحسن او را مرشد خود میخواند ـ اداره حزبالله را بهدست گرفت و تا لحظه شهادت آن را ادامه داد. لبنان و منطقه در حدفاصل بهمن ۱۳۷۰ تا مهر ۱۴۰۳، شاهد انواعی از رخدادهای بسیار سنگین و پرماجرا بود، سیدحسن نصرالله در همه رخدادهای این ۳۳ سال، وسط میدان بود و نقش محوری را در مدیریت آنها به عهده داشت. بعضی نقشهای او دیده شده و بسیاری هم دیده نشده است و شهید عظیمالقدر حاجقاسم میگفت کاری که دیده نشود مؤثرتر است. |