confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۲۹: | خط ۱۲۹: | ||
بنابر نظر علمای شیعه، پیامبر(ص) میخواست با حدیث دوات بر جانشینی [[امام علی]](ع) پس از خود تأکید کند. اما برخی از حاضران به این امر پی بردند و مانع آن شدند.<ref>شرف الدین، المراجعات، المجمع العالمی لاهل البیت، ص۵۲۷</ref> خلیفه دوم نیز در گفتوگویی که میان او و ابن عباس نقل شده، تصریح میکند که: پیامبر(ص) در بیماریاش میخواسته نام علی(ع) را برای خلافت پس از خویش به زبان بیاورد ولی من از روی دلسوزی نسبت به اسلام و حفظ آن، مانع شدم.<ref> ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج۱۲، ص ۲۰-۲۱</ref> | بنابر نظر علمای شیعه، پیامبر(ص) میخواست با حدیث دوات بر جانشینی [[امام علی]](ع) پس از خود تأکید کند. اما برخی از حاضران به این امر پی بردند و مانع آن شدند.<ref>شرف الدین، المراجعات، المجمع العالمی لاهل البیت، ص۵۲۷</ref> خلیفه دوم نیز در گفتوگویی که میان او و ابن عباس نقل شده، تصریح میکند که: پیامبر(ص) در بیماریاش میخواسته نام علی(ع) را برای خلافت پس از خویش به زبان بیاورد ولی من از روی دلسوزی نسبت به اسلام و حفظ آن، مانع شدم.<ref> ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج۱۲، ص ۲۰-۲۱</ref> | ||
بر اساس نقل ابن عباس که در صحیح بخاری آمده است این واقعه در روز پنجشنبه رخ داده است <ref>بخاری، صحیح بخاری، نشر دار طوق النجاه، ج۴، ص۶۹، حدیث ۳۰۵۳</ref> و به همین مناسبت آن را رزیه یوم الخمیس یا فاجعه روز پنجشنبه می خوانند. | بر اساس نقل ابن عباس که در صحیح بخاری آمده است این واقعه در روز پنجشنبه رخ داده است <ref>بخاری، صحیح بخاری، نشر دار طوق النجاه، ج۴، ص۶۹، حدیث ۳۰۵۳</ref> و به همین مناسبت آن را [[رزیه یوم الخمیس]] یا فاجعه روز پنجشنبه می خوانند. | ||
==سپاه اسامه== | ==سپاه اسامه== | ||
خط ۱۷۴: | خط ۱۷۴: | ||
یکی از وقایع مهمّی که در دوره خلافت ابوبکر اتّفاق افتاد و از سوی عمر نیز با جدّیت تمام پیگیری شد، مسئله جلوگیری از نقل احادیث و سخنان [[رسول خدا]](ص) بود. منابع آوردهاند که وی با این استدلال که استفاده از روایات یا نقل آنها ممکن است باعث کم و زیاد شدن حرفی از آنها و کنار گذاشتن کتاب خدا شود، هرگونه نوشتن یا گفتن حدیث را ممنوع کرد. همچنین دستور داد تا مردم، مجموعههای روایی خود را نزد خلیفه جمع کنند و سپس آنها را آتش زد | یکی از وقایع مهمّی که در دوره خلافت ابوبکر اتّفاق افتاد و از سوی عمر نیز با جدّیت تمام پیگیری شد، مسئله جلوگیری از نقل احادیث و سخنان [[رسول خدا]](ص) بود. منابع آوردهاند که وی با این استدلال که استفاده از روایات یا نقل آنها ممکن است باعث کم و زیاد شدن حرفی از آنها و کنار گذاشتن کتاب خدا شود، هرگونه نوشتن یا گفتن حدیث را ممنوع کرد. همچنین دستور داد تا مردم، مجموعههای روایی خود را نزد خلیفه جمع کنند و سپس آنها را آتش زد | ||
عمر حتّی کسانی مانند عبدالله بن مسعود، ابودرداء و ابومسعود انصاری را تهدید کرد و از نقل فراوان حدیث برحذر داشت و اجازه خروج از مدینه را به آنان نداد. از ابوهریره و کعب الاحبار نیز خواست تا نقل حدیث را ترک کنند، در غیر این صورت به سرزمین دوس<ref>محلّی که در آن خرمن میکوبند، (لسان العرب، ابن منظور، ج۶، ص۹۰)</ref> و میمونها تبعید خواهند شد.<ref>الطبقاتالکبری، ج۳، ص۲۸۷؛ تاریخ مدینه دمشق، ا بن عساکر، ج۵۰، ص۱۷۲؛ تذکرة الحفاظ، ذهبی، ج۱، ص۸؛ کنزالعمال، ج۱۰، ص۲۹۳؛ کتاب الام، شافعی، ج۷، ص۳۵۸</ref> این در حالی بود که وی برخی از منقولات کعبالاحبار از تورات را نیکو میشمرد و آنها را میپذیرفت<ref> البدایه والنّهایه، ا بن کثیر، ج۱، ص۱۹؛ حلیه الاولیاء، اصبهانی، ج۲، صص۴۴۰، ۴۴۸ و ۴۵۱</ref> و نیز برای اولین بار در اسلام به کسانی چون: عبید بن عمیر و تمیم بن اوس بن خارجه داری اجازه داد تا در مسجد رسول خدا(ص) حاضر شوند و قصّههای [[تورات]] و [[انجیل]] را برای مردم تعریف کنند.<ref>مسند احمد، ج۱، ص۱۷ و ج۳، ص۴۴۹؛ کنزالعمال، ج۱۰، ص۱۸۱</ref> | عمر حتّی کسانی مانند عبدالله بن مسعود، ابودرداء و ابومسعود انصاری را تهدید کرد و از نقل فراوان حدیث برحذر داشت و اجازه خروج از مدینه را به آنان نداد. از ابوهریره و کعب الاحبار نیز خواست تا نقل حدیث را ترک کنند، در غیر این صورت به سرزمین دوس<ref>محلّی که در آن خرمن میکوبند، (لسان العرب، ابن منظور، ج۶، ص۹۰)</ref> و میمونها تبعید خواهند شد.<ref>الطبقاتالکبری، ج۳، ص۲۸۷؛ تاریخ مدینه دمشق، ا بن عساکر، ج۵۰، ص۱۷۲؛ تذکرة الحفاظ، ذهبی، ج۱، ص۸؛ کنزالعمال، ج۱۰، ص۲۹۳؛ کتاب الام، شافعی، ج۷، ص۳۵۸</ref> این در حالی بود که وی برخی از منقولات کعبالاحبار از تورات را نیکو میشمرد و آنها را میپذیرفت<ref> البدایه والنّهایه، ا بن کثیر، ج۱، ص۱۹؛ حلیه الاولیاء، اصبهانی، ج۲، صص۴۴۰، ۴۴۸ و ۴۵۱</ref> و نیز برای اولین بار در اسلام به کسانی چون: عبید بن عمیر و تمیم بن اوس بن خارجه داری اجازه داد تا در [[مسجد]]<ref>ر.ک:مقاله مسجد</ref> رسول خدا(ص) حاضر شوند و قصّههای [[تورات]] و [[انجیل]] را برای مردم تعریف کنند.<ref>مسند احمد، ج۱، ص۱۷ و ج۳، ص۴۴۹؛ کنزالعمال، ج۱۰، ص۱۸۱</ref> | ||
==کارگزاران== | ==کارگزاران== |