confirmed، مدیران
۳۷٬۲۸۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
خلافت در تاریخ اسلامی، عنوان ساختار حکومتی است که اداره امور جامعه اسلامی پس از وفات پیامبر در قالب آن شکل گرفت و متصدی آن یعنی خلیفه، جانشین پیامبر اکرم در امر حکومت اسلامی محسوب میشد. | خلافت در تاریخ اسلامی، عنوان ساختار حکومتی است که اداره امور جامعه اسلامی پس از وفات پیامبر در قالب آن شکل گرفت و متصدی آن یعنی خلیفه، جانشین پیامبر اکرم در امر حکومت اسلامی محسوب میشد. | ||
=معنی خلیفه در فرهنگ لغت= | |||
هر واژهای بهصورت منفرد از دیگر واژگان، معنای اساسی دارد که خارج از بافت و سیاق قرآنی، آن معنا را برای خود حفظ کرده است و واژه خلیفـه و ترکیب خلیفة الله از واژههای مألوف است که در منابع معتبر به معنی جانشین و نایب و حاکم به کار برده شده است. مصطفوی درباره کاربردهای این واژه در قرآن کریم مینویسد: معنی لغوی خلیفه از ماده [خلف] است، اصل واحد در این ماده، مقابل «قدّام» [جلو] است و به معنای چیزی است که پس از چیز دیگر میآید.<ref>مصطفوی،1360: 3/29</ref> چنانچه در قرآن به معنی جانشینی شب و روز به کار رفته است: | |||
﴿وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَ اللَّیلَ وَ النَّهارَ خِلفَةً لِمَن أَرادَ أَن یَذَّکَّرَ أَو أَرادَ شُکُورا﴾ او همان کسی است که شب و روز را پس از یکدیگر قرار داد برای کسی که بخواهد متذکر شود یا شکرگزاری کند. <ref>فرقان/62</ref> | |||
براساس این آیه، شب و روز به اراده خداوند متعال بهجای یکدیگر آمده جانشین هم میشوند. | |||
و در معنای لغوی و اساسی به معنی جانشینی ملائکه نیز آمده است: | |||
﴿وَ لَو نَشاءُ لَجَعَلنا مِنکُم مَلائِکَةً فِی الأَرضِ یَخلُفُون﴾اگر ما میخواستیم بهجای شما فرشتگانی را در زمین جانشین میکردیم.<ref>زخرف/60</ref> | |||
و از سوی دیگر در راستای معنی اساسی، توجه به دلالتهای التزامی واژگان ما را در فهم و تفسیر آیات قرآن یاری میدهد و مرز و محدوده هر واژه معین میگردد تا از آمیختن معنای واژگان به یکدیگر جلوگیری شود؛ در نتیجه سوء فهم و عدم تفاهم را برطرف کرده و از بهکاربردن الفاظ مبهم باز میدارد. برداشتهای متفاوت از دلالتهای التزامی مفهوم خلیفه، موجب بروز احتمالات تفسیری گوناگون شده که باید لحاظ شوند: | |||
الف) به جانشین، نائب و قائممقام کسی، خلیفه، مستخلَف یا خالف گویند. | |||
ب) به کسی که خلیفه را تعیین و نصب میکند و مقام خلافت را اعطا مینماید، مستخلِف، جاعل خلیفه، معطِی خلیفه یا خلیفهگذار اطلاق میشود. | |||
ج) فرد یا افرادی که خلیفه، قائممقام و نایب آنها میشود مستخلَف عنه است. | |||
د) مستخلَفٌ علیه یا مستخلَفٌ فیه یعنی افراد یا اموری که خلیفه بهخاطر آنها گمارده شده است؛ چنانچه راغب با توجه به معانی التزامی خلیفه بیان میدارد: خلافت نیابت از غیر است در اثر غیبت منوبٌ عنه؛ یا به خاطر مرگش و یا برای عاجز بودنش و یا بهخاطر شرافتی که نائب (مستخلَف) دارد و از این قبیل است که خداوند اولیاء خویش را در زمین خلیفه کرده است .<ref>راغباصفهانی، 1412: 1/294</ref> در کتاب العین <ref>فراهیدی، 1409: 4/267</ref> و لسان العرب <ref>ابنمنظور، 1414: 9/83</ref>، علاوه بر معنای جانشینی، خلافت به معنی حکومت و خلیفه به معنی سلطان و حاکم هم آمده است. | |||
=پانویس= | =پانویس= | ||
[[رده:مناصب اسلامی]] | [[رده:مناصب اسلامی]] |