پرش به محتوا

خلیفه: تفاوت میان نسخه‌ها

۳٬۸۴۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ مهٔ ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۸: خط ۴۸:


معنی خلیفه را در قرآن، می‌بایست در معنی نسبی آن جست که در نتیجه پیدا شدن وضع خاصی برای آن کلمه، در زمینه خاص به معنی اساسی، پیوسته و افزوده می‌شود و در شبکه معنایی قرآن نسبت به کلمات دیگر و روابط گوناگون دیگر، معنی نسبی و یا به عبارتی معنی سیاقی پیدا می‌کند. بر این اساس برای تفسیر مفاهیم قرآن و کشف مقصود آنها و رسیدن به معنای نهایی، نمی‌توان تنها به فهم لغوی واژه‌ها و فهم دستوری جمله‌ها اکتفا نمود. بلکه باید نگاه مجموعی، پیوسته و سیستمی به کل قرآن داشت و معنای آن مفهوم را در خلال کل متن قرآن جستجو کرد. [[قرآن کریم]] یک متن منسجم است که تمامی اجزای آن نسبت به یکدیگر هم‌گرایی و پیوند معنایی دارند از این رو مفاهیم قرآن در پرتو نگاه ساختاری شناخته می‌شود. چنانچه علامه می‌فرماید:راه تشخیص مصادیق کلمات در کلام خداوند متعال، رجوع به قرائن کلامی در خود قرآن است نه رجوع به عرف و آنچه در نظر عرف مصادیق الفاظ به‌حساب می‌آید <ref>علامه طباطبایی، 1417: 12/207</ref>
معنی خلیفه را در قرآن، می‌بایست در معنی نسبی آن جست که در نتیجه پیدا شدن وضع خاصی برای آن کلمه، در زمینه خاص به معنی اساسی، پیوسته و افزوده می‌شود و در شبکه معنایی قرآن نسبت به کلمات دیگر و روابط گوناگون دیگر، معنی نسبی و یا به عبارتی معنی سیاقی پیدا می‌کند. بر این اساس برای تفسیر مفاهیم قرآن و کشف مقصود آنها و رسیدن به معنای نهایی، نمی‌توان تنها به فهم لغوی واژه‌ها و فهم دستوری جمله‌ها اکتفا نمود. بلکه باید نگاه مجموعی، پیوسته و سیستمی به کل قرآن داشت و معنای آن مفهوم را در خلال کل متن قرآن جستجو کرد. [[قرآن کریم]] یک متن منسجم است که تمامی اجزای آن نسبت به یکدیگر هم‌گرایی و پیوند معنایی دارند از این رو مفاهیم قرآن در پرتو نگاه ساختاری شناخته می‌شود. چنانچه علامه می‌فرماید:راه تشخیص مصادیق کلمات در کلام خداوند متعال، رجوع به قرائن کلامی در خود قرآن است نه رجوع به عرف و آنچه در نظر عرف مصادیق الفاظ به‌حساب می‌آید <ref>علامه طباطبایی، 1417: 12/207</ref>
=تاریخچه پیدایش خلافت و خلیفه=


آغاز شکل‌گیری خلافت، به رویداد [[سقیفه بنی ساعده]] بازمی‌گردد. جمعی از [[صحابه]]، بلافاصله پس از رحلت پیامبر(ص) اقدام به تعیین جانشین برای وی کردند.
=خلیفه کیست=


=پس از رحلت پیامبر=
در اين دو آيه و همچنين آيات ديگرى از اين قبيل مانند: «وَهُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلَائِفَ الْأَرْضِ»<ref>انعام: 165 </ref> مستخلف عنه: كسى كه جاى او گرفته شده است ذكر نشده، آنچه بنظر ميرسد و با معنى خلافت سازگار است اينكه در مورد آيه نخست، مستخلف عنه سكنه پيشين زمين، نسل آدم پيش از اين آدم يا جنس ديگرى از مخلوقين مانند جن يا نسناس ـ حسب اختلاف اقوال ـ باشد، زيرا مراد از خليفه در اين آيه شخص آدم نيست بلكه نسل او است، چنانكه از، اتجعل فيها من يفسد فيها و يسفك الدماء برمى آيد.
 
و در مورد آيه دوم، مستخلف عنه پيغمبران قبل از داود باشد كه در ميان مردم قضاوت و حكومت مى كرده اند.
 
اما برخى از مفسرين خواسته اند بگويند: مستخلف عنه در هر دو مورد خداوند است، هر چند در مورد آيه دوم اين معنى با وضوح بيشترى استفاده مي شود، زيرا مستخلف فيه (كارى كه مورد خلافت قرار گرفته) قضاوت است و قضاوت و حكومت از آن خداوند است كه «ان الحكم الاّ لله».
 
حتى برخى پا فراتر نهاده مى گويند:
 
نه تنها حضرت آدم و حضرت داود بلكه عموم افراد بشر خليفة الله مي باشند، بدليل اين دو آيه و آيه: «وَهُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلَائِفَ الْأَرْضِ» <ref>انعام: 165 </ref> و« ثُمَّ جَعَلْنَاكُمْ خَلَائِفَ فِي الْأَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ....» <ref> يونس:14 </ref>
 
و در مقام توضيح اين مدعى گاه ميگويند:
 
مراد از تعليم اسماء در آيه (و علم آدم الاسماء) وديعه نهادن اين علم در انسان است. چنانكه آثارش تدريجا و دائما از انسان، نسلا بعد نسل بروز و ظهور كند. و گاه ميگويند: انسان هر چند ضعيف و ناتوان آفريده شده ولى داراى حسّ و شعور است و با آن دو در كائنات تصرف مى كند و آنها را زير سلطه خويش مى كشد، لذا وى داراى اين همه اختراعات عجيبه شده، و در آينده بجائى خواهد رسيد كه نميتوان حساب كرد.
 
و گاه مى گويند:
 
خداوند داراى اسماء حسنى و صفات عليا است، و بشر در تمامى آنها خليفه و جانشين خدا در زمين است و در تمام شئون خويش كارهاى خدا را حكايت ميكند و مظهر اسماء و صفات حق است، هر چند اكمل و اتم آن صفات در خدا است و به انسانها مقدارى از آنها عطا شده است، و اين خلافت شامل تمام انسانها است اعم از نيك و بد، مؤمن و كافر، بدكار و نيكوكار.
 
مثلاً: خالق، رازق، عليم، قادر، سميع، بصير، رحيم، حكيم...از اسماء حق تعالى است; بشر در تمام اين صفات و اسماء جانشين خدا است، خداوند همه را خلق كرده بشر نيز، مثلاً ساختمان، كار خانه و غيره را خلق ميكند، خدا روزى ميدهد بشر نيز براى اولاد خود روزى فراهم ميكند، دانا است، قدرت دارد، ميشنود، مى بيند...اينها همه جانشينى از حضرت حق تعالى است.
 
اين بود اجمالى از سخنان قائلين بجانشينى انسان از خداوند. <ref>تفسير الميزان ذيل آيات مربوطه و تفسير المنار ج 1 ص 258 ـ 260</ref>
 
=خلیفه پس از رحلت پیامبر=


پس از رحلت آن حضرت نیز کسی جز علی (ع) ادعای جانشینی پیامبر را با اصطلاح «خلیفة‌الرسول» نداشته است، از این رو کسانی که در سقیفه برای انتخاب حاکم اسلامی جمع شده بودند از اصطلاح خلیفه استفاده نکردند بلکه به جای آن واژه «امیر» را به کار بردند.
پس از رحلت آن حضرت نیز کسی جز علی (ع) ادعای جانشینی پیامبر را با اصطلاح «خلیفة‌الرسول» نداشته است، از این رو کسانی که در سقیفه برای انتخاب حاکم اسلامی جمع شده بودند از اصطلاح خلیفه استفاده نکردند بلکه به جای آن واژه «امیر» را به کار بردند.
confirmed، مدیران
۳۳٬۴۶۶

ویرایش