۸۷٬۱۹۹
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «بندانگشتی|چپ|تاتارهای ولگا '''جنبش جدیدی در آسیای م...» ایجاد کرد) |
جز (Hadifazl صفحهٔ جنبش جدیدی در آسیای مرکزی را به جنبش جدیدی منتقل کرد) |
||
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:تاتارهای ولگا.jpg|بندانگشتی|چپ|تاتارهای ولگا]] | [[پرونده:تاتارهای ولگا.jpg|بندانگشتی|چپ|تاتارهای ولگا]] | ||
'''جنبش جدیدی در آسیای مرکزی | '''جنبش جدیدی''' در آسیای مرکزی ایجاد شد. در دهههای پایانی قرن نوزدهم مسلمانان آسیای مرکزی هم شاهد شکلگیری و گسترش جریانهایی بودند که در سراسر جوامع اسلامی در حال رشد و بالندگی بود. | ||
'''جنبش جدیدی''' که ابتدا در میان '''تاتارهای ولگا''' حیات خود را آغاز کرده بود، با وجود اجرای سیاست منزویسازی و دور نگهداشتن مسلمانان آسیای مرکزی از تحولات جهان اسلام، به زودی امواج این تکاپو به این منطقه هم انتقال یافت. | '''جنبش جدیدی''' که ابتدا در میان '''تاتارهای ولگا''' حیات خود را آغاز کرده بود، با وجود اجرای سیاست منزویسازی و دور نگهداشتن مسلمانان آسیای مرکزی از تحولات جهان اسلام، به زودی امواج این تکاپو به این منطقه هم انتقال یافت. | ||
== | == شکلگیری جنبش == | ||
در قرن نوزدهم گروهها و جوامع اسلامی براساس آموزشهای سنتی در مکتب خانهها و مدارس دینی، آموزش و پرورش را سامان میدادند. بر این اساس قدیمیسم در برابر گرایشهای جدیدی قرار گرفت. در مدارس «جدیدی» آموزشهای سنتی و جدید به صورت هم زمان ارائه میشد. | در قرن نوزدهم گروهها و جوامع اسلامی براساس آموزشهای سنتی در مکتب خانهها و مدارس دینی، آموزش و پرورش را سامان میدادند. بر این اساس قدیمیسم در برابر گرایشهای جدیدی قرار گرفت. در مدارس «جدیدی» آموزشهای سنتی و جدید به صورت هم زمان ارائه میشد. | ||
<ref>Adeeb Khalid, The Politics of Muslim Cultural Reform: Jadidism in Central Asia, Berkeley</ref><br> | <ref>Adeeb Khalid, The Politics of Muslim Cultural Reform: Jadidism in Central Asia, Berkeley</ref><br> | ||
به تدریج مدارس دینی در آسیای مرکزی با همتایان خود در [[تاتارستان]] روابطی را برقرار کردند. در نیمه دوم قرن نوزدهم، در سراسر جوامع اسلامی از [[ترکستان]] تا | به تدریج مدارس دینی در آسیای مرکزی با همتایان خود در [[تاتارستان]] روابطی را برقرار کردند. در نیمه دوم قرن نوزدهم، در سراسر جوامع اسلامی از [[ترکستان]] تا تاتارستان، تلاشهایی برای نوسازی اسلام گسترش یافت.<br> | ||
در واقع تا پیش از انقلاب اکتبر 1917 در [[روسیه]] | در واقع تا پیش از انقلاب اکتبر 1917 در [[روسیه]] این مناطق تجربههایی مشابه با دیگر مناطق مسلماننشین در جهان را ثبت کردند.<br> | ||
آسیای مرکزی و قفقاز و بخشهای مسلماننشین روسیه، پارههایی از پیکره جهان اسلام بودند. | آسیای مرکزی و قفقاز و بخشهای مسلماننشین روسیه، پارههایی از پیکره جهان اسلام بودند. | ||
=== حفظ باورهای دینی در قرن نوزدهم === | |||
[[پرونده:سیدخان.jpg|بندانگشتی|چپ|سرسیدخان رهبر جنبش جدیدی در هند]] | |||
در نیمه دوم قرن نوزدهم، برخلاف گذشته که رهبران مسلمانان در پی پاسداری از اندیشههای دینی در برابر نفوذهای بیرونی بودند<br> | |||
آنان در برابر پیشرفتهای چشمگیر و همهجانبه جوامع غربی در پی حفظ باورهای دینی و پاسداری از کیان اسلام به تلاشهای جدیدی روی آوردند.<br> | |||
در این دوره نوسازی دینی و زدودن زنگارهای تاریخی از چهره اسلام مورد توجه جدی قرار گرفت. جنبش اصلاحخواهی دینی که در سراسر جوامع اسلامی گسترش مییافت.<br> | |||
[[سیدجمالالدین اسدآبادی]] در [[ایران]]، نامق کمال در امپراتوری عثمانی، [[محمد عبده]] در جهان عرب و '''سرسیدخان''' در [[هند]] در شمار افرادی بودند که این جنبش را شکل دادند.<br> | |||
در آسیای مرکزی هم این امواج این جریان گسترش یافت اصلاحخواهان دینی مانند همه جوامع اسلامی در سراسر جهان اسلام، در برابر روحانیون محافظهکار و جزمگرا قرار گرفتند.<br> | |||
'''ابونصر کرسوی و شهابالدین مرجانی''' در شمار افرادی بودند که هدف این فشارها قرار گرفتند.<br> | |||
کرسوی که در مدارس بخارا تدریس میکرد، از سوی امیر بخارا به ارتداد محکوم شد. مفتی اورنبورگ نیز او را به بیتقوایی متهم ساخت. | |||
<ref>الکسندر بنیگسن و آندرس ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، صفحه 123</ref><br> | |||
او ناچار شد '''بخارا''' را ترک کند و به [[استانبول]] مهاجرت کند، شهری که نوگرایان اصلاحطلب با آزادی بیشتری از اصلاح در اندیشههای دینی سخن میگفتند.<br> | |||
'''رهبران جدیدی''' بر این باور بودند که در آموزهای دینی ظرفیت مناسب برای پاسخ به نیازهای مسلمانان وجود دارد.<br> | |||
آنها باید برای جبران عقب ماندگیهای شدید تاریخی به نوسازی دینی روی آورند و دین را مانع پیشرفت و نوشدن ندانند.<br> | |||
نوگرایان دینی در آسیای مرکزی، مانند دیگر جوامع اسلامی پرکردن شکاف میان جوامع اسلامی با کشورهای اروپایی را مورد توجه قرار داده بودند.<br> | |||
آنان پالایش اسلام از اندیشههای خرافی و غیرعلمی را ضروی میدانستند. | |||
== قرن بیستم و تحولی جدید در جنبش جدیدی == | |||
در جریان تحولات انقلابی آغاز قرن بیستم بسیار از جدیدیها، براساس شعارها و برنامههای اعلام شده از سوی انقلابیون ضدنظام تزاری بر تلاشهای خود افزودند.<br> | |||
برخی از آنان بسیار خوشبینانه مانند بسیاری از مردم در سراسر امپراتوری به نیروهای انقلابی نزدیک شدند.<br> | |||
شماری از آنان پیروزی نیروهای انقلابی را مقدمهای برای دست یافتن جوامع مسلمان به خواستههای تاریخی خود برای اداره زندگیشان برپایه احکام اسلامی تصور میکردند.<br> | |||
برخی از آنان هم دیدگاهی منفی نسبت به [[روسیه]] داشتند '''جدیدیها و بخاراییان''' جوان دولت [[ترکیه]] را مدل مناسبی برای یک دولت اسلامی میدانستند.<br> | |||
روشنفکر تاتار '''اسماعیلی گاسپرینسکی''' که پدر احیای '''پان ترکیسم''' خوانده شده، از وحدت مردم ترک در آسیای مرکزی و قفقاز پیرامون محور زبان و فرهنگ مشترک حمایت میکرد.<ref>Rashid, Op. cit. , p. 87</ref><br> | |||
'''جدیدیها''' خواستار انجام اصلاحهای اساسی در نظام آموزش و پرورش و کوتاهکردن دست روحانیان بودند. جوانان هوادار این جنبش برای ادامه تحصیل به [[ترکیه]] – [[استانبول]] میرفتند. | |||
== حمایت از انقلاب روسیه == | |||
'''جدیدیها''' در برابر مسلمانان قدیمی قرار داشتند که حکومت تزار را نامقدس میدانستند، آنها به امید به دست آوردن حمایتهای مؤثر روسها برای خروج از عقبماندگی بودند.<br> | |||
نفوذ اندیشهای غربی در میان آنان سبب شد تا گونهای از ملیگرایان ایجاد شود که فراتر از اصلاح در نظام آموزشی، برابر نظام فئودال و دینی قرار گیرد و خواستار گسترش خودمختاری فرهنگی و حکومت منتخب هم بشود.<br> | |||
بنابراین بسیاری از جدیدیها با رویکردی مردم گرایانه به حمایت از انقلابیون روس پرداختند که در دفاع | |||
از تودههای مردم شعار میدادند. آنها دیرتر از اصلاحخواهان روسیه متشکل شدند.<ref> | |||
Heelen Carrere D. Encausse, Islam and the Russian Empire: Reform and Revolution in Central Asia, Trans. Quintin Hoare, London, 1998, p. 94.</ref><br> | |||
و در دفاع از بلشویکها حتی حاضر شدند از دیدگاههای ملیگرایانه خود چشمپوشی کنند. | |||
<ref>گلندا فریزر، انقلاب و ضد انقلاب در آسیای میانه، شورش باسماچیان 1933 – 1917، ترجمه: کاوه بیات، تهران: شیراز، 1385، ص 25.</ref><br> | |||
'''جدیدیها''' حضور [[روسیه]] در آسیای مرکزی را فرصتی برای پیشرفت برآورد میکردند. از دید آنها آسیای مرکزی در کنار و همراه با [[روسیه]] میتوانست برای پیشرفت گامهای عملی بردارد، بنابراین جدایی از [[روسیه]] را دنبال نمیکردند.<br> | |||
به هر حال این گرایشها بیشتر در سطح روشنفکران کم شمار منطقه بود و در میان توده مردم چندان تأثیری نداشت. برخی از رهبران مهم آنها '''احمد دانش، محمود خواجه بهبودی، عبدالرئوف، منور قاری''' بودند. <ref>صدرالدین عینی، یادداشتها، علیاکبر سعیدی سیرجانی، تهران: آگاه، 1362، صص. 352 – 342</ref><br> | |||
== اولین کنگره مسلمانان == | |||
در آستانه انقلاب اکتبر در بهار 1917، '''جدیدیها''' با حضور 350 نماینده از مناطق مسلماننشین همایشی را برگزار کردند که در مورد جهتگیری و رفتار خود در برابر مسایل انقلابی، از جمله نوع رابطه با بلشویکها بحث و بررسی کنند.<br> | |||
در اولین کنگره مسلمانان که در مه 1917 در مسکو تشکیل شد، آرمانهای پان ترکی و پان اسلامی مورد توافق بود، اما موضوع دولت اسلامی مورد بحث قرار گرفت.<br> | |||
گروهی از مسلمان شرکتکننده خواستار استقرار یک ملت مسلمان بدون دولت اسلامی خاص بودند. این کنگره تشکیل شورای مسلمانان را تصویب کرد.<br> | |||
تشکیل واحدهای نظامی نیز تصویب شد و نیز نظام آموزشی بر پایه زبان واحد برای آنان را توصیه کرد. کنگره دوم مسلمانان تشکیل مجلس ملی آنان را تصویب کرد. | |||
<ref>بنیگسن و براکس آپ، مسلمانان شوروی، گذشته، حال و آینده، ص 69</ref><br> | |||
ولی به زودی روشن شد که آرزوهای مسلمانان آسیای مرکزی در چارچوب برنامههای بلشویکها قابل تحقق نیست. | |||
با رخداد انقلاب اکتبر 1917، این تلاشها وارد مرحله جدیدی شد.<br> | |||
هم زمان با سومین کنگره منطقهای شوراها، سومین کنگره شوراها هم برگزار شد. با اینکه انتظار میرفت مسلمانان در اداره امور خود به کار گرفته شوند، ولی شورای تاشکند از روسها و اروپاییها تشکیل شد.<br> | |||
به تدریج برخی از '''جدیدیها''' هم مانند علمای سنتگرای مسلمان در مورد اهداف و برنامههای بلشویکها دچار تردید شدند.<br> | |||
شورای تاشکند برای سرکوب جدیدیها با امیر بخارا به توافق رسید. هر چند پس از آن امیر را نیز ناچار ساختند به [[افغانستان]] فرار کند.<br> | |||
بخاراییان جوان که از اوایل قرن بیستم فعالیتهای فرهنگی و آموزشی خود را آغاز کرده بودند، از سوی روسها کارها را در اختیار گرفتند.<br> | |||
ولی سیاستهای روسها سبب شد بسیاری از آنها سرخورده شده به باسماچیان بپیوندند. نیروهای انقلابی روسیه هم در این زمان برای مبارزه با جنبش باسماچی خود را سازماندهی کردند. | |||
== | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | |||
[[رده:جریانها و جنبشها]] |