۶٬۷۰۰
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «بندانگشتی|چپ|تاتارهای ولگا '''جنبش جدیدی در آسیای م...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
در واقع تا پیش از انقلاب اکتبر 1917 در [[روسیه]]، این مناطق تجربههایی مشابه با دیگر مناطق مسلماننشین در جهان را ثبت کردند.<br> | در واقع تا پیش از انقلاب اکتبر 1917 در [[روسیه]]، این مناطق تجربههایی مشابه با دیگر مناطق مسلماننشین در جهان را ثبت کردند.<br> | ||
آسیای مرکزی و قفقاز و بخشهای مسلماننشین روسیه، پارههایی از پیکره جهان اسلام بودند. | آسیای مرکزی و قفقاز و بخشهای مسلماننشین روسیه، پارههایی از پیکره جهان اسلام بودند. | ||
=== حفظ باورهای دینی در قرن نوزدهم === | |||
[[پرونده:سیدخان.jpg|بندانگشتی|چپ|سرسیدخان رهبر جنبش جدیدی در هند]] | |||
در نیمه دوم قرن نوزدهم، برخلاف گذشته که رهبران مسلمانان در پی پاسداری از اندیشههای دینی در برابر نفوذهای بیرونی بودند<br> | |||
آنان در برابر پیشرفتهای چشمگیر و همه جانبه جوامع غربی در پی حفظ باورهای دینی و پاسداری از کیان اسلام به تلاشهای جدیدی روی آوردند.<br> | |||
در این دوره نوسازی دینی و زدودن زنگارهای تاریخی از چهره اسلام مورد توجه جدی قرار گرفت. جنبش اصلاحخواهی دینی که در سراسر جوامع اسلامی گسترش مییافت.<br> | |||
[[سیدجمالالدین اسدآبادی]] در [[ایران]]، نامق کمال در امپراتوری عثمانی، [[محمد عبده]] در جهان عرب و '''سرسیدخان''' در [[هند]] در شمار افرادی بودند که این جنبش را شکل دادند.<br> | |||
در آسیای مرکزی هم این امواج این جریان گسترش یافت اصلاحخواهان دینی مانند همه جوامع اسلامی در سراسر جهان اسلام، در برابر روحانیون محافظهکار و جزمگرا قرار گرفتند.<br> | |||
'''ابونصر کرسوی و شهابالدین مرجانی''' در شمار افرادی بودند که هدف این فشارها قرار گرفتند.<br> | |||
کرسوی که در مدارس بخارا تدریس میکرد، از سوی امیر بخارا به ارتداد محکوم شد. مفتی اورنبورگ نیز او را به بیتقوایی متهم ساخت. | |||
<ref>الکسندر بنیگسن و آندرس ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، صفحه 123</ref><br> | |||
او ناچار شد '''بخارا''' را ترک کند و به [[استانبول]] مهاجرت کند، شهری که نوگرایان اصلاحطلب با آزادی بیشتری از اصلاح در اندیشههای دینی سخن میگفتند.<br> | |||
'''رهبران جدیدی''' بر این باور بودند که در آموزهای دینی ظرفیت مناسب برای پاسخ به نیازهای مسلمانان وجود دارد.<br> | |||
آنها باید برای جبران عقب ماندگیهای شدید تاریخی به نوسازی دینی روی آورند و دین را مانع پیشرفت و نوشدن ندانند.<br> | |||
نوگرایان دینی در آسیای مرکزی، مانند دیگر جوامع اسلامی پرکردن شکاف میان جوامع اسلامی با کشورهای اروپایی را مورد توجه قرار داده بودند.<br> | |||
آنان پالایش اسلام از اندیشههای خرافی و غیرعلمی را ضروی میدانستند. | |||
== قرن بیستم و تحولی جدید در جنبش جدیدی == | |||
در جریان تحولات انقلابی آغاز قرن بیستم بسیار از جدیدیها، براساس شعارها و برنامههای اعلام شده از سوی انقلابیون ضدنظام تزاری بر تلاشهای خود افزودند.<br> | |||
برخی از آنان بسیار خوشبینانه مانند بسیاری از مردم در سراسر امپراتوری به نیروهای انقلابی نزدیک شدند.<br> | |||
شماری از آنان پیروزی نیروهای انقلابی را مقدمهای برای دست یافتن جوامع مسلمان به خواستههای تاریخی خود برای اداره زندگیشان برپایه احکام اسلامی تصور میکردند.<br> | |||
برخی از آنان هم دیدگاهی منفی نسبت به [[روسیه]] داشتند '''جدیدیها و بخاراییان''' جوان دولت [[ترکیه]] را مدل مناسبی برای یک دولت اسلامی میدانستند.<br> | |||
روشنفکر تاتار '''اسماعیلی گاسپرینسکی''' که پدر احیای '''پان ترکیسم''' خوانده شده، از وحدت مردم ترک در آسیای مرکزی و قفقاز پیرامون محور زبان و فرهنگ مشترک حمایت میکرد.<ref>Rashid, Op. cit., p. 87</ref><br> | |||
'''جدیدیها''' خواستار انجام اصلاحهای اساسی در نظام آموزش و پرورش و کوتاهکردن دست روحانیان بودند. جوانان هوادار این جنبش برای ادامه تحصیل به [[ترکیه]] – [[استانبول]] میرفتند. | |||
== حمایت از انقلاب روسیه == | |||
'''جدیدیها''' در برابر مسلمانان قدیمی قرار داشتند که حکومت تزار را نامقدس میدانستند، آنها به امید به دست آوردن حمایتهای مؤثر روسها برای خروج از عقبماندگی بودند.<br> | |||
نفوذ اندیشهای غربی در میان آنان سبب شد تا گونهای از ملیگرایان ایجاد شود که فراتر از اصلاح در نظام آموزشی، برابر نظام فئودال و دینی قرار گیرد و خواستار گسترش خودمختاری فرهنگی و حکومت منتخب هم بشود.<br> | |||
بنابراین بسیاری از جدیدیها با رویکردی مردم گرایانه به حمایت از انقلابیون روس پرداختند که در دفاع | |||
از تودههای مردم شعار میدادند. آنها دیرتر از اصلاحخواهان روسیه متشکل شدند.<ref> | |||
Heelen Carrere D. Encausse, Islam and the Russian Empire: Reform and Revolution in Central Asia, Trans. Quintin Hoare, London, 1998, p. 94.</ref><br> | |||
و در دفاع از بلشویکها حتی حاضر شدند از دیدگاههای ملیگرایانه خود چشمپوشی کنند. | |||
<ref>گلندا فریزر، انقلاب و ضد انقلاب در آسیای میانه، شورش باسماچیان 1933 – 1917، ترجمه: کاوه بیات، تهران: شیراز، 1385، ص 25.</ref><br> | |||
'''جدیدیها''' حضور [[روسیه]] در آسیای مرکزی را فرصتی برای پیشرفت برآورد میکردند. از دید آنها آسیای مرکزی در کنار و همراه با [[روسیه]] میتوانست برای پیشرفت گامهای عملی بردارد، بنابراین جدایی از [[روسیه]] را دنبال نمیکردند.<br> | |||
به هر حال این گرایشها بیشتر در سطح روشنفکران کم شمار منطقه بود و در میان توده مردم چندان تأثیری نداشت. برخی از رهبران مهم آنها '''احمد دانش، محمود خواجه بهبودی، عبدالرئوف، منور قاری''' بودند. <ref>صدرالدین عینی، یادداشتها، علیاکبر سعیدی سیرجانی، تهران: آگاه، 1362، صص. 352 – 342</ref><br> | |||
== منابع == | == منابع == |