پرش به محتوا

یزید: تفاوت میان نسخه‌ها

۶٬۵۵۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱ ژوئن ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۳: خط ۵۳:


یزید در بادیه رشد یافت، و به همین خاطر زبان فصیحی داشت. او جوانى میگسار، سگباز و اهل بوزینه بازى و عیاشى بود. <ref>سفینة البحار ، ج ۱ ، ص ۵۲۸</ref> افراط او در شرب خمر موجب شد که پدرش معاویه نیز او را توبیخ کند. <ref> کتبی، فوات الوفیات، ۲۰۰۰م، ج۲، ص۶۴۵</ref>
یزید در بادیه رشد یافت، و به همین خاطر زبان فصیحی داشت. او جوانى میگسار، سگباز و اهل بوزینه بازى و عیاشى بود. <ref>سفینة البحار ، ج ۱ ، ص ۵۲۸</ref> افراط او در شرب خمر موجب شد که پدرش معاویه نیز او را توبیخ کند. <ref> کتبی، فوات الوفیات، ۲۰۰۰م، ج۲، ص۶۴۵</ref>
=به خلافت رسیدن یزید=
معاویه پیش از مرگ تلاش نمود تا برای یزید از مردم بیعت بگیرد. برخی شهادت امام حسن (ع) توسط معاویه را با همین تصمیم مرتبط دانسته اند. <ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۵</ref> چرا که در مفاد صلحنامه آمده بود یزید حق ندارد برای خود جانشینی تعیین کند.
معاویه اندکی پس از شهادت [[امام حسن]](ع)<ref>ر.ک:مقاله امام حسن</ref> از اهل شام برای یزید بیعت گرفت <ref>دینوری، الإمامةوالسياسة، ۱۴۱۰ق، ج‏۱، ص۱۹۷</ref> سپس به عاملش مروان بن حکم دستور داد که برای او از مردم [[مدینه]] بیعت بگیرد اما مروان بن حکم حاضر به این کار نشد و معاویه به همین خاطر سعید بن عاص را به جای او گمارد و از او نیز همین را خواست. لیکن او علی‌رغم تلاشی که نمود، توفیقی در این زمینه نداشت و معاویه ناچار شد خودش شخصا به [[حجاز]] سفر کند و از بزرگان مدینه همچون امام حسین(ع)، عبداللّه بن عباس، عبداللّه بن جعفر، عبداللّه بن عمر، عبداللّه بن زبیر و عبدالرحمن بن ابوبکر برای یزید بیعت بگیرد.
اما آنها حاضر به اینکار نشده همه در برابر این تصمیم او موضع گرفتند.<ref>دینوری، الإمامةوالسياسة، ۱۴۱۰ق، ج‏۱، ص۲۰۴ تا ۲۱۳</ref> مطابق با نقل برخی منابع ‌امام حسین (ع) در جلسه ای که معاویه برای بیعت با حضور این افراد ترتیب داده بود در پاسخ معاویه که از یزید ستایش کرد، برخاسته، زشتی‌ها و مفاسد یزید را برشمرد و به معاویه به خاطر بیعت گرفتن از این و آن براى پسرش یزید، اعتراض کرد. <ref>الغدیر، ج۱ ، ص۲۴۸</ref>
با مرگ معاویه در سال 60 هجری یزید به حکومت رسید یزید پس از رسیدن به حکومت به ولید بن عتبه (امیر وقت مدینه) نامه نوشته بدو فرمان داد تا از آن چند نفری که پدرش او را از آنان برحذر داشته بود، یعنی امام حسین(ع) و عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر <ref>ابن مسکویه، تجارب الأمم، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۳۷</ref> بیعت بگیرد. و به او تأکید کرد که نباید اجازه‌ی هیچ‌گونه درنگی به آن‌ها بدهد و در صورت سرباز زدن آن‌ها از بیعت، آنان را به قتل برساند.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ص 241 و انساب الاشراف، ج 5، ص 299-310</ref>
با این حال امام حسین(ع) و عبدالله بن زبیر از بیعت با یزید امتناع کردند؛ سیدالشهدا (ع) وقتى با اصرار ولید و مروان براى بیعت با یزید مواجه شد به فسق او شهادت داد و فرمود: یزید، مردى فاسق، شرابخوار، آدم کش است که آشکارا گناه مى‌کند و کسى همچون من با کسى مثل او بیعت نخواهد کرد. <ref> بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۲۵</ref>
=واقعه حرّه=
سال های پس از روی کار آمدن یزید، با نارضایتی روزافزون مردمان حجاز از حکومت مرکزی همراه بود که به برخی سیاست های یزید از جمله بی‌توجهی او به مکه و مدینه بازمی‌گشت. این وضعیت، آهسته آهسته به صورت بحران خود را نمایان ساخت. سرانجام، عثمان بن محمد بن ابی ­سفیان، حاکم جوان مدینه، هیئتی از بزرگان و سرشناسان مدینه را پس از [[مناسک حج]] عازم شام کرد تا شاید با انعام و دلجویی­ از آنان توسط یزید، اوضاع به هم ریخته­ مدینه سر و سامان یابد. بسیاری از بزرگان و اشراف [[مدینه]] از جمله عبدالله بن حنظله غسیل الملائکه و پسرانش و نیز عبدالله بن عمرو و منذر بن زبیر در این هیئت بودند.<ref>مسکویه، ج۲، ص۸۵ </ref> هیئت اعزامی مدینه در بدو ورود به دمشق، هدایای بسیاری از یزید دریافت کرد. <ref>ابن خیاط، ص۱۴۷-۱۴۸</ref>
اما یزید در حضور این بزرگان بنا به عادت همیشگی به شراب خواری و لهو و لعب پرداخت. رفتار یزید در برابر اعضای هیئت مدینه، ناراحتی و نارضایتی شدید آنان را در پی ­داشت و آنان پس از بازگشت به مدینه، آشکارا به یزید دشنام داده، معایب او را باز می‌­گفتند. در پی التهاب در شهر مدینه، یزید نامه­ تندی خطاب به مردم مدینه نوشت؛ <ref>دینوری، ج۱، ص۲۲۹ </ref> اما این نامه بر آتش این التهاب دامن زد و قیام مردم را منجر گردید. یزید لشکری دوازده هزار نفری به فرماندهی مسلم بن عقبه مری به مدینه فرستاد. آنان به دستور یزید سه روز به مردم مدینه مهلت دادند تا به بیعت مجدد با یزید گردن نهند؛ <ref>بلاذری، ج۵، ص۳۲۳؛ طبری، ج۵، ص۴۹۴</ref> اما مردم مدینه نپذیرفتند. سرانجام جنگ آغاز شد که با شکست قیام کنندگان مدینه خاتمه یافت و باعث کشته شدن هزاران نفر از مردم مدینه و نیز اباحه جان و مال و ناموس آنان بر لشکر شام به مدت سه روز گردید. <ref>دینوری، ابوحنیفه احمد بن داوود، ج۲، ص۲۴۳</ref> این واقعه در سال ۶۳ق. رخ داد. <ref>دینوری، الامامه و السیاسه، ج۱، ص۲۲۹</ref>


=پانویس=
=پانویس=
confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۳

ویرایش