۸٬۲۰۰
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «چِشتیه، سلسلهای معروف از صوفیان مسلمان شبهقاره، منسوب به چِش...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
سرسلسله چشتیه | =سرسلسله چشتیه= | ||
این سلسله دنباله سلسله اَدْهَمیه، منسوب به ابراهیمبن ادهم، است که در زمان ابواسحاق شامی (از مشایخ بزرگ صوفیه در اواخر سده سوم و اوایل سده چهارم) به چشتیه معروف شد. [۱] | این سلسله دنباله سلسله اَدْهَمیه، منسوب به ابراهیمبن ادهم، است که در زمان ابواسحاق شامی (از مشایخ بزرگ صوفیه در اواخر سده سوم و اوایل سده چهارم) به چشتیه معروف شد. [۱] | ||
خط ۱۰: | خط ۹: | ||
هریک از روایتهای راجع به سلسله خلافت در نظام صوفیان چشتی از لحاظ تاریخی دارای مشکلاتی است. | هریک از روایتهای راجع به سلسله خلافت در نظام صوفیان چشتی از لحاظ تاریخی دارای مشکلاتی است. | ||
شکلگیری چشتیه | =شکلگیری چشتیه= | ||
این سلسله در شبهقاره از پرجمعیتترین سلسلههای صوفیه این نواحی است و پیروان آن حنفی مذهباند، با این حال ارادتشان به ائمه شیعه در خور توجه است. [۳] | این سلسله در شبهقاره از پرجمعیتترین سلسلههای صوفیه این نواحی است و پیروان آن حنفی مذهباند، با این حال ارادتشان به ائمه شیعه در خور توجه است. [۳] | ||
خط ۱۹: | خط ۱۷: | ||
بدینترتیب، شکلگیری این سلسله در چشت از قرن چهارم صورت گرفت و تا قرن هفتم ادامه یافت و از قرن ششم بهتدریج از ناحیه هرات و خراسان بزرگ به شبهقاره گسترش پیدا کرد. | بدینترتیب، شکلگیری این سلسله در چشت از قرن چهارم صورت گرفت و تا قرن هفتم ادامه یافت و از قرن ششم بهتدریج از ناحیه هرات و خراسان بزرگ به شبهقاره گسترش پیدا کرد. | ||
==سفر به هند== | |||
با رحلت مریدان خواجه مودود، تصوف در چشت رو به افول نهاد و عدهای از مریدان، با ظهور ترکان غوری و منازعات آنان، به مناطق دیگر رفتند، از جمله به شهر اَجمیر در ایالت راجستان هند. | با رحلت مریدان خواجه مودود، تصوف در چشت رو به افول نهاد و عدهای از مریدان، با ظهور ترکان غوری و منازعات آنان، به مناطق دیگر رفتند، از جمله به شهر اَجمیر در ایالت راجستان هند. | ||
خط ۲۵: | خط ۲۳: | ||
به نوشته جامی ، [۱۳] نخستین فرد از این سلسله که به هند سفر کرد، خواجه محمدبن ابواحمد چشتی بود که همراه سلطان محمود غزنوی (حک: ۳۸۹ـ۴۲۱) در جنگ سومنات شرکت کرد، اما سندی در دست نیست که نشان دهد وی در هند پیروانی یافته است؛ بنابراین، مؤسس و مروّج سلسله چشتیه در هند، خواجه معینالدین بود. | به نوشته جامی ، [۱۳] نخستین فرد از این سلسله که به هند سفر کرد، خواجه محمدبن ابواحمد چشتی بود که همراه سلطان محمود غزنوی (حک: ۳۸۹ـ۴۲۱) در جنگ سومنات شرکت کرد، اما سندی در دست نیست که نشان دهد وی در هند پیروانی یافته است؛ بنابراین، مؤسس و مروّج سلسله چشتیه در هند، خواجه معینالدین بود. | ||
==اجمیر== | |||
معینالدین در ۵۶۱، پس از سفرهای طولانی، سرانجام به اجمیر رفت. [۱۴][۱۵] | معینالدین در ۵۶۱، پس از سفرهای طولانی، سرانجام به اجمیر رفت. [۱۴][۱۵] | ||
خط ۳۴: | خط ۳۲: | ||
این سلسله در اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم، در دوره نصیرالدین چراغ دهلی، به اوج معنوی رسید و با مرگ وی، این اعتلا رو به انحطاط و زوال نهاد و از آن پس، کمتر پیر یا مرشدی توانسته است موجبات پیشرفت و شهرت پیشین چشتیه را فراهم سازد. [۲۶][۲۷] | این سلسله در اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم، در دوره نصیرالدین چراغ دهلی، به اوج معنوی رسید و با مرگ وی، این اعتلا رو به انحطاط و زوال نهاد و از آن پس، کمتر پیر یا مرشدی توانسته است موجبات پیشرفت و شهرت پیشین چشتیه را فراهم سازد. [۲۶][۲۷] | ||
خصوصیات دوره اعتلای چشتیه | =خصوصیات دوره اعتلای چشتیه= | ||
بهطور کلی، سلسله چشتیه در دوره اعتلای خود دارای چند خصوصیت عمده بود که با از دست دادن آنها از ترقی باز ایستاد، از جمله:: | بهطور کلی، سلسله چشتیه در دوره اعتلای خود دارای چند خصوصیت عمده بود که با از دست دادن آنها از ترقی باز ایستاد، از جمله:: | ||
خط ۴۴: | خط ۴۱: | ||
در این دوره، دست ارادت به شیخی دادن و با پیران همصحبت شدن از افتخارات غالب امرا و حکام زمان بود؛ اما از دوره نصیرالدین چراغدهلی که وی مدتی، بهناچار، به فعالیتهای سیاسی و حکومتی نیز اشتغال داشت روش تغییر کرد [۲۹][۳۰] و این امر با طبیعت صوفیانه چشتیه ــ که معتقد بود فعالیت سلسله باید دور از مراکز قدرت سیاسی باشد ــ تعارض داشت. | در این دوره، دست ارادت به شیخی دادن و با پیران همصحبت شدن از افتخارات غالب امرا و حکام زمان بود؛ اما از دوره نصیرالدین چراغدهلی که وی مدتی، بهناچار، به فعالیتهای سیاسی و حکومتی نیز اشتغال داشت روش تغییر کرد [۲۹][۳۰] و این امر با طبیعت صوفیانه چشتیه ــ که معتقد بود فعالیت سلسله باید دور از مراکز قدرت سیاسی باشد ــ تعارض داشت. | ||
شاخههای فرعی | =شاخههای فرعی= | ||
بعد از فوت خواجه معینالدین چشتی دو تن از مریدان وی دو سلسله تأسیس کردند: شاه عبداللّه کرمانی (متوفی ۶۵۸) سلسله کرمانیه را در بنگال و پیرکریم سیلونی (متوفی ۶۶۳) سلسله کریمیه را در سیلون بنیان گذاشتند. | بعد از فوت خواجه معینالدین چشتی دو تن از مریدان وی دو سلسله تأسیس کردند: شاه عبداللّه کرمانی (متوفی ۶۵۸) سلسله کرمانیه را در بنگال و پیرکریم سیلونی (متوفی ۶۶۳) سلسله کریمیه را در سیلون بنیان گذاشتند. | ||
خط ۵۲: | خط ۴۸: | ||
هرچند این دو شعبه نیز انشعابهایی دارند، اما مردم آنها را به نام دو شاخه اصلی، نظامیه و صابریه، میشناسند. [۳۳][۳۴] | هرچند این دو شعبه نیز انشعابهایی دارند، اما مردم آنها را به نام دو شاخه اصلی، نظامیه و صابریه، میشناسند. [۳۳][۳۴] | ||
==برخی از شاخههای فرعی چشتیه== | |||
برخی از معروفترین شاخههای فرعی چشتیه عبارتاند از: | برخی از معروفترین شاخههای فرعی چشتیه عبارتاند از: | ||
خط ۶۲: | خط ۵۸: | ||
۶) نیازیه، منسوب به شاه نیاز احمد بریلوی (متوفی ۱۲۵۰)، از شاخه فخریه نظامیه. [۳۹][۴۰][۴۱] | ۶) نیازیه، منسوب به شاه نیاز احمد بریلوی (متوفی ۱۲۵۰)، از شاخه فخریه نظامیه. [۳۹][۴۰][۴۱] | ||
مهمترین خانقاههای چشتیه | =مهمترین خانقاههای چشتیه= | ||
خانقاههای چشتیه. بهجز خانقاههایی که در دوره اعتلا در اجمیر و دهلی و اجودهن مرکزیت داشتند، در ایالتهای دیگر هند نیز بهتدریج خانقاههایی تأسیس شد که از مهمترین آنهاست: | خانقاههای چشتیه. بهجز خانقاههایی که در دوره اعتلا در اجمیر و دهلی و اجودهن مرکزیت داشتند، در ایالتهای دیگر هند نیز بهتدریج خانقاههایی تأسیس شد که از مهمترین آنهاست: | ||
۱) خانقاه بنگال ، که شیخ سراجالدین (متوفی ۷۵۸) معروف به اخیسراج، از مریدان شیخ نصیرالدین، [۴۲] آن را تأسیس کرد. | ۱) خانقاه بنگال ، که شیخ سراجالدین (متوفی ۷۵۸) معروف به اخیسراج، از مریدان شیخ نصیرالدین، [۴۲] آن را تأسیس کرد. | ||
خط ۷۵: | خط ۶۹: | ||
در این ناحیه سلسله چشتیه را سه تن از خلفای شیخ نظامالدین اولیاء، به نامهای شیخ وجیهالدین یوسف، شیخکمالالدین و مولانا مغیثالدین، رواج دادند و سبب ساخت خانقاههایی در آنجا شدند. [۴۸][۴۹] | در این ناحیه سلسله چشتیه را سه تن از خلفای شیخ نظامالدین اولیاء، به نامهای شیخ وجیهالدین یوسف، شیخکمالالدین و مولانا مغیثالدین، رواج دادند و سبب ساخت خانقاههایی در آنجا شدند. [۴۸][۴۹] | ||
=آداب و تعلیمات= | |||
==رابطه مرید و مراد== | |||
ساده بودن روابط مرید و مراد در بعضی از شاخههای این سلسله و راههای آسان برای پذیرش مرید، یکی از عوامل تمایل مردم به این سلسله بوده است. | ساده بودن روابط مرید و مراد در بعضی از شاخههای این سلسله و راههای آسان برای پذیرش مرید، یکی از عوامل تمایل مردم به این سلسله بوده است. | ||
خط ۸۵: | خط ۷۷: | ||
در گذشته برای ورود به این سلسله آداب دیگری نیز وجود داشت، از جمله مرید میبایست مدتها در خانقاه در خدمت شیخ میبود و اعمالی هم که جنبه ریاضت داشت، انجام میداد، اما به مرور زمان این قبیل آداب دگرگون شد. [۵۰][۵۱] | در گذشته برای ورود به این سلسله آداب دیگری نیز وجود داشت، از جمله مرید میبایست مدتها در خانقاه در خدمت شیخ میبود و اعمالی هم که جنبه ریاضت داشت، انجام میداد، اما به مرور زمان این قبیل آداب دگرگون شد. [۵۰][۵۱] | ||
در این سلسله وقتی سالک قدم در سیروسلوک میگذارد، ابتدا باید توبه و خود را از معاصی « تخلیه » کند تا شایستگی آن را داشته باشد که نفس را به حلیه عبادت آراسته سازد. [۵۲] | در این سلسله وقتی سالک قدم در سیروسلوک میگذارد، ابتدا باید توبه و خود را از معاصی « تخلیه » کند تا شایستگی آن را داشته باشد که نفس را به حلیه عبادت آراسته سازد. [۵۲] | ||
طبق آداب چشتیه مرید درجاتی دارد: مرید سالک، مرید واقف و مرید راجع. | طبق آداب چشتیه مرید درجاتی دارد: مرید سالک، مرید واقف و مرید راجع. | ||
مرید سالک راه معرفت را بدون وقفه طی میکند، اگر وقفهای در این راه ایجاد شود، وی را واقف میخوانند و چنانچه این وقفه را با توبه همراه نسازد و بر آن استمرار ورزد، به او راجع میگویند. [۵۳][۵۴] | مرید سالک راه معرفت را بدون وقفه طی میکند، اگر وقفهای در این راه ایجاد شود، وی را واقف میخوانند و چنانچه این وقفه را با توبه همراه نسازد و بر آن استمرار ورزد، به او راجع میگویند. [۵۳][۵۴] | ||
خط ۹۱: | خط ۸۴: | ||
بیعت دوم مریدی که با دو پیر بیعت میکرد، معتبر نبود، زیرا مرید میبایست به یک حلقه متصل میبود. [۵۵] | بیعت دوم مریدی که با دو پیر بیعت میکرد، معتبر نبود، زیرا مرید میبایست به یک حلقه متصل میبود. [۵۵] | ||
==خرقه پوشی== | |||
تا زمان شیخ نصیرالدین چراغدهلی آداب خرقهپوشی بسیار مهم بود و سعی میشد خرقه را، که میراث مقدّس خواجگان چشت بود، به جوانان ندهند و از خرقهبازی بهشدت جلوگیری میشد. | تا زمان شیخ نصیرالدین چراغدهلی آداب خرقهپوشی بسیار مهم بود و سعی میشد خرقه را، که میراث مقدّس خواجگان چشت بود، به جوانان ندهند و از خرقهبازی بهشدت جلوگیری میشد. | ||
خط ۹۸: | خط ۹۱: | ||
برای حضرت علی دو نوع خلافت قائلاند: ظاهری یا صغرا و باطنی یا کبرا. [۵۹] | برای حضرت علی دو نوع خلافت قائلاند: ظاهری یا صغرا و باطنی یا کبرا. [۵۹] | ||
در این سلسله خرقه ارادت، بر خلاف خرقه تبرک، به هر مریدی داده نمیشد، مگر مریدانی که تابع اراده شیخ بودند و از دستور مراد خود ذرهای سرپیچی نمیکردند. [۶۰] | در این سلسله خرقه ارادت، بر خلاف خرقه تبرک، به هر مریدی داده نمیشد، مگر مریدانی که تابع اراده شیخ بودند و از دستور مراد خود ذرهای سرپیچی نمیکردند. [۶۰] | ||
به این نوع خرقه، که از جانب خدا بر دل پیر ملهم میشد و از همه معتبرتر بود، خرقه خلافت رحمانی میگفتند. | به این نوع خرقه، که از جانب خدا بر دل پیر ملهم میشد و از همه معتبرتر بود، خرقه خلافت رحمانی میگفتند. | ||
گاهی هم پیر به مرید، بر اثر اجتهاد و عمل نیک او، خرقه میداد، که آن را خرقه اجتهاد مینامیدند. | گاهی هم پیر به مرید، بر اثر اجتهاد و عمل نیک او، خرقه میداد، که آن را خرقه اجتهاد مینامیدند. | ||
بر اثر توصیه و به عنوان تبرک نیز به فردی خرقه داده میشد، که چندان اعتباری نداشت. [۶۱] | بر اثر توصیه و به عنوان تبرک نیز به فردی خرقه داده میشد، که چندان اعتباری نداشت. [۶۱] | ||
==ذکر== | |||
در سلسله چشتیه، شریعت مقدّم بر طریقت است و نه تنها مریدان بلکه مرشد هم باید تمام واجبات و فرایض دینی و حتی مستحبات شرعی را با دقت به جا آورد. | در سلسله چشتیه، شریعت مقدّم بر طریقت است و نه تنها مریدان بلکه مرشد هم باید تمام واجبات و فرایض دینی و حتی مستحبات شرعی را با دقت به جا آورد. | ||
خط ۱۱۴: | خط ۱۰۸: | ||
در گذشته، اذکار منظومی به زبان فارسی ، خصوصاً در حوالی دکن ، در مجالس عمومی و خصوصی خوانده میشد. [۶۴] | در گذشته، اذکار منظومی به زبان فارسی ، خصوصاً در حوالی دکن ، در مجالس عمومی و خصوصی خوانده میشد. [۶۴] | ||
==مراقبه== | |||
گرچه بعضی از بزرگان چشتیه مراقبه را مقدّم بر ذکر میدانند، ولی اصل آن است که نخست مرید را با ذکر و دعاهای گوناگون و اوراد خاصی به جوش و خروش درآورند، سپس او را به حال مراقبه و تفکر وا دارند. | گرچه بعضی از بزرگان چشتیه مراقبه را مقدّم بر ذکر میدانند، ولی اصل آن است که نخست مرید را با ذکر و دعاهای گوناگون و اوراد خاصی به جوش و خروش درآورند، سپس او را به حال مراقبه و تفکر وا دارند. | ||
خط ۱۲۳: | خط ۱۱۷: | ||
از نظر بعضی پیران این سلسله، مراقبه از ذکر مهمتر است، زیرا ذکر، کار زبان است، اما مراقبه عملِ دل و درون. [۶۷] | از نظر بعضی پیران این سلسله، مراقبه از ذکر مهمتر است، زیرا ذکر، کار زبان است، اما مراقبه عملِ دل و درون. [۶۷] | ||
==سماع== | |||
از آداب بسیار متداول این سلسله و سنّت پیران چشتیه، سماع است که در هند به سبب شرایط مساعد آنجا، رشد بیشتری پیدا کرد و یکی از اصول مهم تعلیمات و آداب این سلسله شد. | از آداب بسیار متداول این سلسله و سنّت پیران چشتیه، سماع است که در هند به سبب شرایط مساعد آنجا، رشد بیشتری پیدا کرد و یکی از اصول مهم تعلیمات و آداب این سلسله شد. | ||
خط ۱۳۲: | خط ۱۲۶: | ||
اکثر مجالس سماع و قوّالی همراه با وَلیمه است. [۷۱][۷۲][۷۳] | اکثر مجالس سماع و قوّالی همراه با وَلیمه است. [۷۱][۷۲][۷۳] | ||
آثار | =آثار= | ||
یکی از عوامل گسترش زبان فارسی در شبهقاره ، سلسله چشتیه و آثار متعدد آن است. | یکی از عوامل گسترش زبان فارسی در شبهقاره ، سلسله چشتیه و آثار متعدد آن است. | ||
این آثار به چند بخش تقسیم میشوند: ملفوظات (سخنان مشایخ)، مکتوبات (نامههای مشایخ)، تألیفات در باره آداب و اعمال عرفانی، تذکرهها و شرح احوال مشایخ، و | این آثار به چند بخش تقسیم میشوند: ملفوظات (سخنان مشایخ)، مکتوبات (نامههای مشایخ)، تألیفات در باره آداب و اعمال عرفانی، تذکرهها و شرح احوال مشایخ، و | ||
==ملفوظات== | |||
از مهمترین آثار ادبی چشتیه در شبهقاره بهشمار میروند. | از مهمترین آثار ادبی چشتیه در شبهقاره بهشمار میروند. | ||
خط ۱۴۶: | خط ۱۳۹: | ||
بهطور کلی، گردآوری ملفوظات، که بیشتر به فارسی بود، پس از پایان دوره اعتلای چشتیه و تا این اواخر، روشی معمول بود، اما بهتدریج گردآوری ملفوظات بهزبان فارسی از رونق افتاد و اگر هم ملفوظاتی باشد به زبان اردوست. | بهطور کلی، گردآوری ملفوظات، که بیشتر به فارسی بود، پس از پایان دوره اعتلای چشتیه و تا این اواخر، روشی معمول بود، اما بهتدریج گردآوری ملفوظات بهزبان فارسی از رونق افتاد و اگر هم ملفوظاتی باشد به زبان اردوست. | ||
==مکتوبات== | |||
صحائفالسلوک، رقعات منسوب به شیخ نصیرالدین چراغدهلی [۸۹] بحرالمعانی، نامههای محمدبن نصیرالدین جعفر مکی مرادآبادی [۹۰] مکتوبات اشرفی، نامههای سید اشرف جهانگیر سمنانی [۹۱] مکتوبات عبدالقدوس گَنگوَهی [۹۲] و مکتوبات کلیمی، از شیخکلیماللّه جهانآبادی. [۹۳] | صحائفالسلوک، رقعات منسوب به شیخ نصیرالدین چراغدهلی [۸۹] بحرالمعانی، نامههای محمدبن نصیرالدین جعفر مکی مرادآبادی [۹۰] مکتوبات اشرفی، نامههای سید اشرف جهانگیر سمنانی [۹۱] مکتوبات عبدالقدوس گَنگوَهی [۹۲] و مکتوبات کلیمی، از شیخکلیماللّه جهانآبادی. [۹۳] | ||
در باره آداب و اعمال عرفانی نیز کتابها و رسالههای متعددی تألیف شده، که از آن جمله است: رسالهای در تصوف از معینالدین چشتی، [۹۴] ملهمات شیخ جمالالدین هانسوی، مخّ المعانی امیرحسن دهلوی، و اصولالسماع فخرالدین زرّادی در شرح مجالس سماع. [۹۵] | در باره آداب و اعمال عرفانی نیز کتابها و رسالههای متعددی تألیف شده، که از آن جمله است: رسالهای در تصوف از معینالدین چشتی، [۹۴] ملهمات شیخ جمالالدین هانسوی، مخّ المعانی امیرحسن دهلوی، و اصولالسماع فخرالدین زرّادی در شرح مجالس سماع. [۹۵] | ||
==تذکرهها== | |||
سیرالاولیاء، نوشته میرخورد، قدیمترین تذکره مشایخ متقدم چشتیه در قرن هشتم است که در ۱۳۵۷ ش در لاهور چاپ شد و در اواخر قرن سیزدهم خواجهگل محمد احمدپوری بر آن تکمله نوشت؛ سیرالعارفین، از جمالی دهلوی، که در ۱۳۱۱در دهلی بهچاپ رسید؛ رساله احوال پیران چشت، از بها معروف به راجا؛ سیرالاقطاب، اثر هدیه بن عبدالرحیم چشتی عثمانی، که در ۱۳۳۱ در لکهنو منتشر شد؛ روضه الاقطاب از محمد بولاق؛ و مناقبفخریه از میرشهابالدین نظام. | سیرالاولیاء، نوشته میرخورد، قدیمترین تذکره مشایخ متقدم چشتیه در قرن هشتم است که در ۱۳۵۷ ش در لاهور چاپ شد و در اواخر قرن سیزدهم خواجهگل محمد احمدپوری بر آن تکمله نوشت؛ سیرالعارفین، از جمالی دهلوی، که در ۱۳۱۱در دهلی بهچاپ رسید؛ رساله احوال پیران چشت، از بها معروف به راجا؛ سیرالاقطاب، اثر هدیه بن عبدالرحیم چشتی عثمانی، که در ۱۳۳۱ در لکهنو منتشر شد؛ روضه الاقطاب از محمد بولاق؛ و مناقبفخریه از میرشهابالدین نظام. | ||
==آثار منظوم مشایخ چشتیه== | |||
دیوانهایی به خواجه معینالدین چشتی و خواجه قطبالدین بختیار نسبت دادهاند که در صحت انتساب آنها تردید وجود دارد [۹۶][۹۷] دیوان مسعود بک؛ تحفه النصائح، از یوسف گدا؛ و دیوان نیاز از شاه نیاز احمد. [۹۸] | دیوانهایی به خواجه معینالدین چشتی و خواجه قطبالدین بختیار نسبت دادهاند که در صحت انتساب آنها تردید وجود دارد [۹۶][۹۷] دیوان مسعود بک؛ تحفه النصائح، از یوسف گدا؛ و دیوان نیاز از شاه نیاز احمد. [۹۸] | ||
فهرست منابع | =فهرست منابع= | ||
(۱) غلامعلی آریا، طریقه چشتیه در هند و پاکستان، تهران ۱۳۶۵ ش. | (۱) غلامعلی آریا، طریقه چشتیه در هند و پاکستان، تهران ۱۳۶۵ ش. | ||
خط ۱۸۶: | خط ۱۷۸: | ||
(۲۳) سبحان. | (۲۳) سبحان. | ||
پانویس | =منبع= | ||
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «چشتیه»، شماره۵۴۴۱. | |||
=پانویس= | |||
۱. ↑ غلامعلی آریا، طریقه چشتیه در هند و پاکستان، ج۱، ص ۶۹، تهران ۱۳۶۵ ش. | ۱. ↑ غلامعلی آریا، طریقه چشتیه در هند و پاکستان، ج۱، ص ۶۹، تهران ۱۳۶۵ ش. |