۸٬۲۰۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
ذکر نامهایی نظیر لعل شهباز قلندر و فریدالدینِ گنجشکر، از صوفیان مشهور هند در قرن هفتم، در آثار آنان، [۱۷][۱۸] و نیز نامهایی هندی مانند میاخاکی و نورنهال در شجره نامه آنان [۱۹] نشانه تأثرشان از طریقههای هندی است. | ذکر نامهایی نظیر لعل شهباز قلندر و فریدالدینِ گنجشکر، از صوفیان مشهور هند در قرن هفتم، در آثار آنان، [۱۷][۱۸] و نیز نامهایی هندی مانند میاخاکی و نورنهال در شجره نامه آنان [۱۹] نشانه تأثرشان از طریقههای هندی است. | ||
==اعتقاد به چهارده خانواده صوفی== | |||
همچنین آنان، مانند طریقههای دراویش هندی، به چهارده خانواده صوفیان اعتقاد دارند. [۲۰] | همچنین آنان، مانند طریقههای دراویش هندی، به چهارده خانواده صوفیان اعتقاد دارند. [۲۰] | ||
شباهت عقائد خاکساران به اهل حق | =شباهت عقائد خاکساران به اهل حق= | ||
بعضی از اعتقادات آنان نیز به اهل حق شبیه است، [۲۱] از جمله اعتقاد به افسانه هفتتنان و چهلتنان که آنان را اشخاصی مقدّس و ملکوتی میدانند. [۲۲][۲۳] | بعضی از اعتقادات آنان نیز به اهل حق شبیه است، [۲۱] از جمله اعتقاد به افسانه هفتتنان و چهلتنان که آنان را اشخاصی مقدّس و ملکوتی میدانند. [۲۲][۲۳] | ||
نسبت خاکساریه با سلمان فارسی | =نسبت خاکساریه با سلمان فارسی= | ||
خاکساریه سلسله خود را به سلمان فارسی منسوب میدارند و سلمان را سلطان محمود پاتیلی/ پاطلی مینامند. [۲۴][۲۵][۲۶] [۲۷][۲۸] انتساب آنان به سلمان فارسی یادآور انتساب اهل فتوت به او است، [۲۹] و نشانههایی از فتوت در آیین خاکساریه باقیمانده است. [۳۰][۳۱]. [۳۲] | خاکساریه سلسله خود را به سلمان فارسی منسوب میدارند و سلمان را سلطان محمود پاتیلی/ پاطلی مینامند. [۲۴][۲۵][۲۶] [۲۷][۲۸] انتساب آنان به سلمان فارسی یادآور انتساب اهل فتوت به او است، [۲۹] و نشانههایی از فتوت در آیین خاکساریه باقیمانده است. [۳۰][۳۱]. [۳۲] | ||
مراتب سلوک در فرقه خاکساریه | =مراتب سلوک در فرقه خاکساریه= | ||
سلسله مراتب سلوک در طریقت خاکساریه عبارت است از؛ | سلسله مراتب سلوک در طریقت خاکساریه عبارت است از؛ | ||
==مرحله اول لسان== | |||
در این مرحله یکی از پیران، طالب خاکساری را توبه میدهد. طالب غسل میکند و پیر از سر و ابرو و شارب و ریش او موی برمیچیند و طالب در مجلسی خاص تعهد میکند که اصول طریقت را رعایت کند. [۳۳][۳۴] لسان در طریقت خاکسار یادآور قول دادنِ جوانمردانِ قولی در آیین فتوت است. [۳۵] | در این مرحله یکی از پیران، طالب خاکساری را توبه میدهد. طالب غسل میکند و پیر از سر و ابرو و شارب و ریش او موی برمیچیند و طالب در مجلسی خاص تعهد میکند که اصول طریقت را رعایت کند. [۳۳][۳۴] لسان در طریقت خاکسار یادآور قول دادنِ جوانمردانِ قولی در آیین فتوت است. [۳۵] | ||
==مرحله دوم پیاله== | |||
در این مرحله در مجلسی خاص چندین درویش به قطار میایستند و با لنگی مشهور به لنگ چهل تن، به همدیگر وصل میشوند و از دست پیر یا قطب، شربتی خاص میگیرند و به نوبت مینوشند. [۳۶] این رسم نیز یادآور شُرب در آیین فتوت است. [۳۷] | در این مرحله در مجلسی خاص چندین درویش به قطار میایستند و با لنگی مشهور به لنگ چهل تن، به همدیگر وصل میشوند و از دست پیر یا قطب، شربتی خاص میگیرند و به نوبت مینوشند. [۳۶] این رسم نیز یادآور شُرب در آیین فتوت است. [۳۷] | ||
==مرحله سوم کسوت== | |||
در عهد قاجار ظاهراً بازوی درویشانی را که به این مرحله میرسیدند، با سکهای داغ میکردند تا نشانی برای آنان باشد. [۳۸][۳۹] این رسم امروزه منسوخ شده است. | در عهد قاجار ظاهراً بازوی درویشانی را که به این مرحله میرسیدند، با سکهای داغ میکردند تا نشانی برای آنان باشد. [۳۸][۳۹] این رسم امروزه منسوخ شده است. | ||
==مرحله چهارم گل سپردن== | |||
گویا در گذشته رسمی در دنباله مراسم داغ کردن در مرحله کسوت بوده که در آن، مرید پس از چندین روز داغ خود را به پیر نشان میداده است. [۴۰][۴۱] | گویا در گذشته رسمی در دنباله مراسم داغ کردن در مرحله کسوت بوده که در آن، مرید پس از چندین روز داغ خود را به پیر نشان میداده است. [۴۰][۴۱] | ||
==مرحله پنجم جوز شکستن== | |||
در این مرحله، درویش خاکسار نزدِ یکی از پیران اهل حق سرمیسپارد و آن پیر میوهای معطر و جنگلی به نام جوز را در مراسمی خاص با کارد خُرد میکند. [۴۲] | در این مرحله، درویش خاکسار نزدِ یکی از پیران اهل حق سرمیسپارد و آن پیر میوهای معطر و جنگلی به نام جوز را در مراسمی خاص با کارد خُرد میکند. [۴۲] | ||
==مرحله ششم چراغی گرفتن== | |||
ظاهراً در این مرحله طی مراسمی خاص، مرید چراغی که چند شمع روشن داشت از پیر میگرفت. [۴۳][۴۴] | ظاهراً در این مرحله طی مراسمی خاص، مرید چراغی که چند شمع روشن داشت از پیر میگرفت. [۴۳][۴۴] | ||
==مرحله هفتم ارشاد== | |||
در این مرحله، مرید لُنگی خاص از پیر میگیرد. [۴۵] برای همین در رسالههای آنان به جای سَنَد خرقه از لنگ و جاری شدن لنگ سخن گفته شده است. [۴۶] با وجود رسم ارشاد در این طریقت، خاکساریه را جزو طریقههای بیسلسله محسوب کردهاند. [۴۷] | در این مرحله، مرید لُنگی خاص از پیر میگیرد. [۴۵] برای همین در رسالههای آنان به جای سَنَد خرقه از لنگ و جاری شدن لنگ سخن گفته شده است. [۴۶] با وجود رسم ارشاد در این طریقت، خاکساریه را جزو طریقههای بیسلسله محسوب کردهاند. [۴۷] | ||
خاکساران عهد قاجار | ==خاکساران عهد قاجار== | ||
خاکساران عهد قاجار که مردم آنان را درویشان گُل مولا مینامیدند. | خاکساران عهد قاجار که مردم آنان را درویشان گُل مولا مینامیدند. | ||
==نقل قصه دعانویسی و روضهخوانی== | |||
با نقل قصه در معابر، یا دعانویسی یا روضه خوانی در تکیهها و مساجد از مردم پول میگرفتند. [۴۸] | با نقل قصه در معابر، یا دعانویسی یا روضه خوانی در تکیهها و مساجد از مردم پول میگرفتند. [۴۸] | ||
==پرسه در شبهای جمعه== | |||
شبهای جمعه به پَرسه/ پارسه میرفتند. به این ترتیب که کشکول به دست در کوچهها و بازارها راه میرفتند و در منقبت علی علیهالسلام با صدای رسا شعر میخواندند و رهگذران و کسبه به دلخواه خود پول یا خوراکی در کشکولشان میگذاشتند. آنان نیز آنچه را از پرسه به دست میآوردند، به پیران خود تقدیم میکردند، [۴۹][۵۰]. [۵۱] گاه در گوشه مسجد یا حَرَم امامزادهای معتکف میشدند و هنگام سحر و غروب آفتاب در مدح علی علیهالسلام شعر میخواندند و این رسم را «طلب نشستن» میگفتند. [۵۲] | شبهای جمعه به پَرسه/ پارسه میرفتند. به این ترتیب که کشکول به دست در کوچهها و بازارها راه میرفتند و در منقبت علی علیهالسلام با صدای رسا شعر میخواندند و رهگذران و کسبه به دلخواه خود پول یا خوراکی در کشکولشان میگذاشتند. آنان نیز آنچه را از پرسه به دست میآوردند، به پیران خود تقدیم میکردند، [۴۹][۵۰]. [۵۱] گاه در گوشه مسجد یا حَرَم امامزادهای معتکف میشدند و هنگام سحر و غروب آفتاب در مدح علی علیهالسلام شعر میخواندند و این رسم را «طلب نشستن» میگفتند. [۵۲] | ||
==چادرزدن مقابل خانه اشراف== | |||
در اواخر هر سال نیز با نزدیک شدن نوروز ، بر در خانه اعیان و اشراف چادر میزدند و چند روزی را در چادر به سر میبردند و شعر میخواندند و دعا میکردند تا صاحب آن خانه به آنان پولی میداد و چادر خود را جمع میکردند. [۵۳] | در اواخر هر سال نیز با نزدیک شدن نوروز ، بر در خانه اعیان و اشراف چادر میزدند و چند روزی را در چادر به سر میبردند و شعر میخواندند و دعا میکردند تا صاحب آن خانه به آنان پولی میداد و چادر خود را جمع میکردند. [۵۳] | ||
==سقایی و نوحهخوانی== | |||
در روزهای عاشورا و تاسوعا در بین مردم سقایی میکردند و نوحه میخواندند. [۵۴] | در روزهای عاشورا و تاسوعا در بین مردم سقایی میکردند و نوحه میخواندند. [۵۴] | ||
رساله دستنویس درویشان خاکسار | =رساله دستنویس درویشان خاکسار= | ||
هرکدام از درویشان خاکسار از مرشد خود رسالهای دست نوشته میگرفتند و موظف بودند آن را به همراه داشته باشند. از طرف قطب خاکساریه در هر شهری نقیبی حضور داشت که اجازه داشت از درویشان دورهگرد رسالههایشان را مطالبه کند و اگر درویشی رساله نداشت یا به پرسشهای نقیب پاسخ درست نمیداد، نقیب او را از کسوت درویشی خلع میکرد.[۵۵] | هرکدام از درویشان خاکسار از مرشد خود رسالهای دست نوشته میگرفتند و موظف بودند آن را به همراه داشته باشند. از طرف قطب خاکساریه در هر شهری نقیبی حضور داشت که اجازه داشت از درویشان دورهگرد رسالههایشان را مطالبه کند و اگر درویشی رساله نداشت یا به پرسشهای نقیب پاسخ درست نمیداد، نقیب او را از کسوت درویشی خلع میکرد.[۵۵] | ||
مضمون رسالههای خاکساریه | =مضمون رسالههای خاکساریه= | ||
رسالههای خاکساریه جُنگی از مطالب منثور و منظوم درباره آداب ، از جمله گلبانگ بستن و دیگجوش دادن، و مراحل سلوک آنان و نیز جامهها و ابزارهای خاص آنان است، نظیر خرقه، تاج (کلاه نمدی درویشان)، کشکول، رشته (میانبند خاص خاکساران)، کفنی (پیراهن سفید و بلند آنان)، تخته پوست، عصا و سنگ قناعت (سنگی که بر شکم میبستند). برخی از رسالههای آنان نیز درباره صنف دلاک و سلمانی است [۵۶] که خاکساران توجه خاص به این صنف داشتهاند. | رسالههای خاکساریه جُنگی از مطالب منثور و منظوم درباره آداب ، از جمله گلبانگ بستن و دیگجوش دادن، و مراحل سلوک آنان و نیز جامهها و ابزارهای خاص آنان است، نظیر خرقه، تاج (کلاه نمدی درویشان)، کشکول، رشته (میانبند خاص خاکساران)، کفنی (پیراهن سفید و بلند آنان)، تخته پوست، عصا و سنگ قناعت (سنگی که بر شکم میبستند). برخی از رسالههای آنان نیز درباره صنف دلاک و سلمانی است [۵۶] که خاکساران توجه خاص به این صنف داشتهاند. | ||
گروههای فرقه خاکساریه | =گروههای فرقه خاکساریه= | ||
خاکساریه به سه گروهِ غلامعلی شاهی، معصومعلی شاهی و نورائی تقسیم میشدهاند، [۵۷] [۵۸] دستهای دیگر از درویشان عهد قاجار هم جزء سلسله خاکساریه محسوب میشدند و به عجم شهرت داشتند. آنان پس از طی مراحل سلوک در طریقت خود، به خاکساریه میپیوستند و گروههای دیگر خاکسار آنان را پستتر از خود و خدمتگزار و فرّاش خود میشمردند. [۵۹][۶۰][۶۱] | خاکساریه به سه گروهِ غلامعلی شاهی، معصومعلی شاهی و نورائی تقسیم میشدهاند، [۵۷] [۵۸] دستهای دیگر از درویشان عهد قاجار هم جزء سلسله خاکساریه محسوب میشدند و به عجم شهرت داشتند. آنان پس از طی مراحل سلوک در طریقت خود، به خاکساریه میپیوستند و گروههای دیگر خاکسار آنان را پستتر از خود و خدمتگزار و فرّاش خود میشمردند. [۵۹][۶۰][۶۱] | ||
وضعیت فعلی گروههای خاکساران | =وضعیت فعلی گروههای خاکساران= | ||
امروزه از سه گروه خاکساران، بیش از همه گروه غلامعلی شاهی و شمار اندکی از گروه معصومعلی شاهی در ایران باقی ماندهاند که بیشتر در تهران، مشهد، شیراز، کرمانشاه و اهواز سکونت دارند. | امروزه از سه گروه خاکساران، بیش از همه گروه غلامعلی شاهی و شمار اندکی از گروه معصومعلی شاهی در ایران باقی ماندهاند که بیشتر در تهران، مشهد، شیراز، کرمانشاه و اهواز سکونت دارند. | ||
قطبهای معروف خاکساران | =قطبهای معروف خاکساران= | ||
قطب نامدار خاکسارانِ غلامعلی شاهی در اواخر عهد قاجار و اوایل دوره پهلوی بهارعلیشاه یزدی (متوفی ۱۳۵۵) و قطب پیش از او، قطارعلیشاه (متوفی ۱۳۰۸) بود. پس از فوت بهارعلیشاه که در نجف ساکن بود و در عراق و ایران مریدان بسیار داشت، حاج مطهرعلیشاه جانشین او شد. [۶۲][۶۳][۶۴] | قطب نامدار خاکسارانِ غلامعلی شاهی در اواخر عهد قاجار و اوایل دوره پهلوی بهارعلیشاه یزدی (متوفی ۱۳۵۵) و قطب پیش از او، قطارعلیشاه (متوفی ۱۳۰۸) بود. پس از فوت بهارعلیشاه که در نجف ساکن بود و در عراق و ایران مریدان بسیار داشت، حاج مطهرعلیشاه جانشین او شد. [۶۲][۶۳][۶۴] | ||
اقدامات حاج مطهر علیشاه | =اقدامات حاج مطهر علیشاه= | ||
حاج مطهرعلیشاه (متوفی ۱۳۶۱ش) که بیش از صد سال زیست، به اصلاحاتی در طریق خاکساریه پرداخت [۶۵] و با آنکه صاحب خانقاههایی در کوفه و مشهد نیز بود، مرکز این سلسله را تهران قرار داد. او در دروازه دولت تهران در جوار جایگاه حاجب شیرازی، درویش شاعر، خانقاهی بنا کرد که همچنان باقی است. | حاج مطهرعلیشاه (متوفی ۱۳۶۱ش) که بیش از صد سال زیست، به اصلاحاتی در طریق خاکساریه پرداخت [۶۵] و با آنکه صاحب خانقاههایی در کوفه و مشهد نیز بود، مرکز این سلسله را تهران قرار داد. او در دروازه دولت تهران در جوار جایگاه حاجب شیرازی، درویش شاعر، خانقاهی بنا کرد که همچنان باقی است. | ||
محل دفن حاج مطهر علیشاه | =محل دفن حاج مطهر علیشاه= | ||
حاج مطهرعلیشاه بنابه وصیتش، در لاهیجان در جوار مقبره شیخ زاهد گیلانی (متوفی ۷۰۰)، در باغچهای متعلق به خاکساریه به خاک سپرده شد.[۶۶][۶۷][۶۸] | حاج مطهرعلیشاه بنابه وصیتش، در لاهیجان در جوار مقبره شیخ زاهد گیلانی (متوفی ۷۰۰)، در باغچهای متعلق به خاکساریه به خاک سپرده شد.[۶۶][۶۷][۶۸] | ||
فرقه درویشان عجم | =فرقه درویشان عجم= | ||
درویشان عجم زیرشاخهای از خاکساریه بودند و پس از طی مراحل طریقت خود، به خاکساری مشرف میشدند. [۶۹] [۷۰] | درویشان عجم زیرشاخهای از خاکساریه بودند و پس از طی مراحل طریقت خود، به خاکساری مشرف میشدند. [۶۹] [۷۰] | ||
اختلاف فرقه عجم با خاکساریه | =اختلاف فرقه عجم با خاکساریه= | ||
با این حال، رساله وسیلة النجاة که از یکی از درویشان عجم عهد قاجار به جامانده است، نشان میدهد که برخی از درویشان عجم با خاکساریه اختلاف داشتند و خود را فرقهای مستقل میدانستند، [۷۱][۷۲] | با این حال، رساله وسیلة النجاة که از یکی از درویشان عجم عهد قاجار به جامانده است، نشان میدهد که برخی از درویشان عجم با خاکساریه اختلاف داشتند و خود را فرقهای مستقل میدانستند، [۷۱][۷۲] | ||
صنفهای فرقه عجم | =صنفهای فرقه عجم= | ||
فرقه عجم پیشهور بودند و خود را هفده سلسله میدانستند و مقصودشان هفده صنف بود که عبارت بودند از، درویش، روضهخوان، چاووش، سقا، بابا، پهلوان، بوجار، شاطر، مُکاری، قصاب، نعلبند، شبرو، شاطر جلودار، پاره دوز، غسال، سلمانی و قهوهچی.[۷۳] این اصناف در نوشتههای درویشان عجم متفاوت ذکر شدهاند. [۷۴] | فرقه عجم پیشهور بودند و خود را هفده سلسله میدانستند و مقصودشان هفده صنف بود که عبارت بودند از، درویش، روضهخوان، چاووش، سقا، بابا، پهلوان، بوجار، شاطر، مُکاری، قصاب، نعلبند، شبرو، شاطر جلودار، پاره دوز، غسال، سلمانی و قهوهچی.[۷۳] این اصناف در نوشتههای درویشان عجم متفاوت ذکر شدهاند. [۷۴] | ||
نقالی و سخنوری فرقه عجم | =نقالی و سخنوری فرقه عجم= | ||
فرقه عجم در نقالی تبحر داشتند و شبهای ماه رمضان در قهوه خانهها مراسم مشاعرهای به نام سخنوری اجرا میکردند.[۷۵] | فرقه عجم در نقالی تبحر داشتند و شبهای ماه رمضان در قهوه خانهها مراسم مشاعرهای به نام سخنوری اجرا میکردند.[۷۵] | ||
نام مراسم تشرف به فرقه عجم | =نام مراسم تشرف به فرقه عجم= | ||
مراسم تشرف به آیین درویشان عجم «لسان دادن» نام داشته است. [۷۶] | مراسم تشرف به آیین درویشان عجم «لسان دادن» نام داشته است. [۷۶] | ||
مُجَلّا و وصله در فرقه عجم | =مُجَلّا و وصله در فرقه عجم= | ||
درویشان عجم به هر یک از مراتب سلوک (کودک ابدالی، غزاوت، مُفِرد ابدالی، درویش اختیاری، علمداری، دست نقیب، نقیبی) که میرسیدند، از پیر خود پروانه یا اجازه نامهای به نام مُجَلّا همراه با ابزارها و جامههایی خاص به نام وصله دریافت میکردند[۷۷] و مشایخ خود را مانند حیدریه عهد صفوی، بابا مینامیدند. [۷۸] | درویشان عجم به هر یک از مراتب سلوک (کودک ابدالی، غزاوت، مُفِرد ابدالی، درویش اختیاری، علمداری، دست نقیب، نقیبی) که میرسیدند، از پیر خود پروانه یا اجازه نامهای به نام مُجَلّا همراه با ابزارها و جامههایی خاص به نام وصله دریافت میکردند[۷۷] و مشایخ خود را مانند حیدریه عهد صفوی، بابا مینامیدند. [۷۸] | ||
مشاهیر خاکساری | =مشاهیر خاکساری= | ||
خاکساریها عرفایی مانند سیدمحمد گیسودراز ، تاجالدین زاهد گیلانی و سیدجلالالدین حیدر را از مشایخ خود میدانند و بخصوص برای شخص اخیر احترام بسیاری قائلاند و برخی او را سر سلسله خاکسار جلالی میدانند. [۷۹][۸۰] | خاکساریها عرفایی مانند سیدمحمد گیسودراز ، تاجالدین زاهد گیلانی و سیدجلالالدین حیدر را از مشایخ خود میدانند و بخصوص برای شخص اخیر احترام بسیاری قائلاند و برخی او را سر سلسله خاکسار جلالی میدانند. [۷۹][۸۰] | ||
محل سکونت بزرگان خاکساری | =محل سکونت بزرگان خاکساری= | ||
بزرگان این سلسله بیشتر در هند و ماوراء النهر میزیستند. | بزرگان این سلسله بیشتر در هند و ماوراء النهر میزیستند. | ||
مشایخ خاکسار که در ایران به سر میبردند، بر اثر سختگیری اواسط تا اواخر صفویه به هند رفتند، اما در اوایل قاجاریه یکی از مشایخ آنها به نام فتحعلیخان، ملقب به غلام علیشاه هندی جلالی، به بوشهر و سپس به شیراز رفت. | مشایخ خاکسار که در ایران به سر میبردند، بر اثر سختگیری اواسط تا اواخر صفویه به هند رفتند، اما در اوایل قاجاریه یکی از مشایخ آنها به نام فتحعلیخان، ملقب به غلام علیشاه هندی جلالی، به بوشهر و سپس به شیراز رفت. | ||
پس از او کرم علیشاه به تهران آمد و مستوفی الممالک وزیر محمدشاه قاجار مرید وی شد و در دِه ونک برای آنها خانقاهی ساخت. [۸۱][۸۲][۸۳] | پس از او کرم علیشاه به تهران آمد و مستوفی الممالک وزیر محمدشاه قاجار مرید وی شد و در دِه ونک برای آنها خانقاهی ساخت. [۸۱][۸۲][۸۳] | ||
شاخههای خاکساری | =شاخههای خاکساری= | ||
سلسله خاکسار جلالی به دو دسته مهم تقسیم میشود: معصوم علیشاهی و غلامعلیشاهی. | سلسله خاکسار جلالی به دو دسته مهم تقسیم میشود: معصوم علیشاهی و غلامعلیشاهی. | ||
==وضعیت دو دسته== | |||
معصوم علیشاهی که در مشهد و اصفهان فعالیت داشته امروزه از رونق افتاده است و فعلاً خاکساریه منحصر به غلامعلیشاهی است. | معصوم علیشاهی که در مشهد و اصفهان فعالیت داشته امروزه از رونق افتاده است و فعلاً خاکساریه منحصر به غلامعلیشاهی است. | ||
مطهرعلیشاه | =مطهرعلیشاه= | ||
آخرین شیخ بزرگِ شاخه غلامعلیشاهی، علی محمد ملقب به مطهرعلیشاه (متوفی ۱۳۶۱) بود. | آخرین شیخ بزرگِ شاخه غلامعلیشاهی، علی محمد ملقب به مطهرعلیشاه (متوفی ۱۳۶۱) بود. | ||
وی در بسیاری از شهرهای ایران خانقاه ساخت. [۸۴][۸۵][۸۶] | وی در بسیاری از شهرهای ایران خانقاه ساخت. [۸۴][۸۵][۸۶] |