۸٬۲۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
=مفهومشناسی امام و شیعه= | =مفهومشناسی امام و شیعه= | ||
راغب اصفهانی در باب معنی امام میگوید: «الإِمَامُ هُوَ المُؤتَمُّ بِهِ إِنسَاناً کَأَنَ یقتَدِی بِقَولِهِ أَو فِعلِهِ، أَو کِتَاباً أَو غَیر ذَلِکَ، مُحِقّاً کَانَ أَو مُبطِلاً، وَ جَمعُهُ أَئِمَّة. وَ قولُهُ تَعَالَی: «یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ» (الإسراء/71) أَی بِالَّذِی یقتَدُون بِهِ: امام یعنی مقتدا و کسی یا چیزی که بدو اقتدا کنند. ممکن است امام انسانی باشد که به قول و فعل او اقتدا نمایند و یا کتاب آسمانی و غیر آن باشد، حق یا باطل باشد و جمع امام، ائمّه است. خداوند با توجّه بدین معنی فرمود: روز قیامت هرکس را با امام و پیشوایشان خواهیم خواند» (راغب اصفهانی، 1385). | راغب اصفهانی در باب معنی امام میگوید: «الإِمَامُ هُوَ المُؤتَمُّ بِهِ إِنسَاناً کَأَنَ یقتَدِی بِقَولِهِ أَو فِعلِهِ، أَو کِتَاباً أَو غَیر ذَلِکَ، مُحِقّاً کَانَ أَو مُبطِلاً، وَ جَمعُهُ أَئِمَّة. وَ قولُهُ تَعَالَی: «یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ» (الإسراء/71) أَی بِالَّذِی یقتَدُون بِهِ: امام یعنی مقتدا و کسی یا چیزی که بدو اقتدا کنند. ممکن است امام انسانی باشد که به قول و فعل او اقتدا نمایند و یا کتاب آسمانی و غیر آن باشد، حق یا باطل باشد و جمع امام، ائمّه است. خداوند با توجّه بدین معنی فرمود: روز قیامت هرکس را با امام و پیشوایشان خواهیم خواند» (راغب اصفهانی، 1385). | ||
خط ۲۲: | خط ۲۱: | ||
==تعریف اصطلاحی امام== | ==تعریف اصطلاحی امام== | ||
هریک از فرقههای گونهگون اسلامی، امامت را طبق باور خود تعریف کردهاند. از آن میان فرقۀ دوازده امامی گرچه امامت را با تعابیر گونهگون تعریف نمودهاند، لیکن در سه نکته اتّفاق نظر دارند که ذیلاً بدانها اشاره خواهد شد. ابن میثم بحرانی میگوید: «الإِمَامَةُ رِیَاسَةُ عَامَّةِفِی أُمُورِ الدِّینِ وَ الدُّنیَا لِلإِنسَانِ الَّذِی لَهُ الإِمَامَةُ بِالأَصَالَةِ: امامت ریاست عام (مطلق) بالاصالة در جمیع امور دینی و دنیایی برای انسانی برگزیده از جانب خدا و رسول میباشد»<ref>بحرانی، 1355: 174</ref>. | |||
سه نکتة مورد اشاره در این تعریف گنجانده شده است: | |||
یکی ریاست عامّه و ولایت مطلق امام در جمیع شئون دنیایی و دینی است. | |||
دو دیگر، برگزیدگی و منصوص بودن امام از جانب خدا و رسول است. | |||
سوم آنکه این ریاست نیابت و خلافت بدون فاصله بعد از پیامبر است. قید أخیر، جهت اخراج نایبان خاصّ یا عامّی است که از جانب پیامبر تعیین میشدند. | |||
شیخ طوسی در این باب میفرماید: «الإِمَامُ رَئِیسُ مُنبَسِطُ الیَدِ، یُردَعُ المُعَانِدِینَ وَ یَنتَصِفُ لِلمَظلُومِینَ مِنَ الظَّالِمِینَ: امام رئیس گشادهدستی است (دارای ولایت مطلق است) که از زیادهطلبی معاندان جلوگیری میکند و دادِ ستمدیدگان از ستمگران بستاند»<ref>طوسی، 1351، ج1: 60</ref>. خواجه نصیر طوسی نیز در تعریف امامت میفرماید: «الإِمَامَةُ رِیَاسَةُ عَامَّةِ دِینِیَّةِ مُشتَمِلَةِ، عَلَی تَرغِیبِ عُمُومِ النَّاسِ فِی حِفظِ مَصَالِحِهِمِ الدِّینِیَّةِ وَ الدُّنیَاوِیَّةِ وَ زِجرِهِم عَمَّا یَضُرُّهُم بِحَسَبِهِا: امامت ریاست عام و مطلقی است که شامل واداشتن مردمان بر حفظ مصالح دینی و دنیاییشان میباشد و نیز بازداشتن مردم از کارهای خلاف مصالحشان که به دست امام صورت گیرد»<ref>حلّی و طوسی، 1360: 77</ref>. علاّمه حلّی نیز میفرماید: «امامت ریاست عامّه در امور دینی و دنیایی برای شخص وارستهای از آدمیان به نیابت از پیامبر اکرم(ص) و انتخاب ایشان میباشد» (حلّی، 1375: 66). عبدالرّزاق لاهیجی نیز میفرماید: «مراد از امامت نیست مگر ریاست عامّۀ مسلمین در امور دنیا و دین بر سبیل خلیفگی و نیابت از پیغمبر»<ref>فیّاض لاهیجی، بیتا: 329</ref>. | شیخ طوسی در این باب میفرماید: «الإِمَامُ رَئِیسُ مُنبَسِطُ الیَدِ، یُردَعُ المُعَانِدِینَ وَ یَنتَصِفُ لِلمَظلُومِینَ مِنَ الظَّالِمِینَ: امام رئیس گشادهدستی است (دارای ولایت مطلق است) که از زیادهطلبی معاندان جلوگیری میکند و دادِ ستمدیدگان از ستمگران بستاند»<ref>طوسی، 1351، ج1: 60</ref>. خواجه نصیر طوسی نیز در تعریف امامت میفرماید: «الإِمَامَةُ رِیَاسَةُ عَامَّةِ دِینِیَّةِ مُشتَمِلَةِ، عَلَی تَرغِیبِ عُمُومِ النَّاسِ فِی حِفظِ مَصَالِحِهِمِ الدِّینِیَّةِ وَ الدُّنیَاوِیَّةِ وَ زِجرِهِم عَمَّا یَضُرُّهُم بِحَسَبِهِا: امامت ریاست عام و مطلقی است که شامل واداشتن مردمان بر حفظ مصالح دینی و دنیاییشان میباشد و نیز بازداشتن مردم از کارهای خلاف مصالحشان که به دست امام صورت گیرد»<ref>حلّی و طوسی، 1360: 77</ref>. علاّمه حلّی نیز میفرماید: «امامت ریاست عامّه در امور دینی و دنیایی برای شخص وارستهای از آدمیان به نیابت از پیامبر اکرم(ص) و انتخاب ایشان میباشد» (حلّی، 1375: 66). عبدالرّزاق لاهیجی نیز میفرماید: «مراد از امامت نیست مگر ریاست عامّۀ مسلمین در امور دنیا و دین بر سبیل خلیفگی و نیابت از پیغمبر»<ref>فیّاض لاهیجی، بیتا: 329</ref>. | ||
=تفاوت دیدگاه شیعه و سنی در امامت= | |||
حقیقت امامت نزد اهل سنت، با آن چه نزد شیعه است فرق دارد. اهل سنت به امام به عنوان رئیس یک دولت نگاه مى کنند که مردم یا نمایندگان مردم او را انتخاب مى کنند. یا با کودتاى نظامى و امثال آن بر سر کار مى آید و در چنین حاکمى جز برخى صفات معروف، چیزى شرط نیست و روشن است که اعتقاد به ریاست یک رئیس جمهور یا نخست وزیر، از اصول اعتقادى نیست که اگر کسى به پیشوایى و رهبرى او اعتقاد نداشته باشد فاسق به شمار آید. در کشورهاى اسلامى پیوسته کسى به جاى دیگرى به حکومت رسیده است، چه با رغبت مردم یا اکراه آنان و هرگز کسى اعتقاد به زمامدارى او را از اصول عقائد نشمرده و فسق او را موجب خلع او قرار نداده است، وگرنه سنگ روى سنگ بند نمى شد. | |||
اما شیعه امامیه به امامت به عنوان استمرار وظایف رسالت مى نگرند (نه خود رسالت، چون با رحلت پیامبر(صلى الله علیه وآله)، نبوت و پیامبرى ختم شد). روشن است که دست یافتن به چنین مقامى یک سلسله صلاحیت هاى بالا مى طلبد که کسى آنها را نمى یابد مگر آن که تحت عنایت هاى ویژه الهى قرار گیرد و در اصول و فروع دین و در عدالت و عصمت و رهبرى حکیمانه و شئون دیگر، جاى پیامبر(صلى الله علیه وآله) بنشیند[و بدیهی است که امامت با این معنی از اصول عقائد باشد].<ref>از کتاب: سیماى عقاید شیعه، آیت الله جعفر سبحانی، مترجم: جواد محدثی، نشر مشعر، چاپ: دارالحدیث، بهار 1386، ص 187.</ref> | |||
=امامت از نگاه عقل و نقل= | =امامت از نگاه عقل و نقل= | ||
فی الجمله، علمای شیعه مباحث عقلی امامت عامّه را در چهار مطلب منطقی و عقلی بیان داشتهاند. ابنمیثم بحرانی خلاصۀ این چهار مطلب را به طور تفصیل در قواعد المرام بیان فرموده که ذیلاً خلاصهای از آن آورده میشود: | فی الجمله، علمای شیعه مباحث عقلی امامت عامّه را در چهار مطلب منطقی و عقلی بیان داشتهاند. ابنمیثم بحرانی خلاصۀ این چهار مطلب را به طور تفصیل در قواعد المرام بیان فرموده که ذیلاً خلاصهای از آن آورده میشود: | ||
خط ۴۰: | خط ۴۸: | ||
4ـ مَن الإمام: این بخش که آخرین بحث عقلی امامت است، به اثبات امامت خاصّه پرداخته میشود و در باب تعیین شخص امام سخن به میان میآید<ref>ر.ک؛ بحرانی، 1355: 174</ref>. | 4ـ مَن الإمام: این بخش که آخرین بحث عقلی امامت است، به اثبات امامت خاصّه پرداخته میشود و در باب تعیین شخص امام سخن به میان میآید<ref>ر.ک؛ بحرانی، 1355: 174</ref>. | ||
==ضرورت وجود امام== | ==ضرورت وجود امام== | ||
ملاک حکم عقل در باب نصب امام از جانب خداوند، همان ملاک نصب پیامبر است. به باور شیعۀ دوازده امامی سبب و انگیزۀ نصب پیامبر و بعثت او، لطف نامتناهی الهی به جامعۀ بشری میباشد. چه خداوند حکیم قادر، طبق رحمت و لطف رحمانی به همۀ ممکنات و در رأس آنها به آدمیان، هستی بخشید و طبق رحمت رحیمی و لطف خاصّ الهی، جهت هدایت و ارشاد بشر پیامبران را برانگیخت. بدیهی است که نیاز بشر به هدایت و ارشاد، دائمی و لطف خداوندی نیز همیشگی و مستمرّ است. پس وجود امام، استمرار لطف خداوند به جامعۀ بشری میباشد. به بیان دیگر، علّت محدثه، علّت مُبقیّه نیز هست. | ملاک حکم عقل در باب نصب امام از جانب خداوند، همان ملاک نصب پیامبر است. به باور شیعۀ دوازده امامی سبب و انگیزۀ نصب پیامبر و بعثت او، لطف نامتناهی الهی به جامعۀ بشری میباشد. چه خداوند حکیم قادر، طبق رحمت و لطف رحمانی به همۀ ممکنات و در رأس آنها به آدمیان، هستی بخشید و طبق رحمت رحیمی و لطف خاصّ الهی، جهت هدایت و ارشاد بشر پیامبران را برانگیخت. بدیهی است که نیاز بشر به هدایت و ارشاد، دائمی و لطف خداوندی نیز همیشگی و مستمرّ است. پس وجود امام، استمرار لطف خداوند به جامعۀ بشری میباشد. به بیان دیگر، علّت محدثه، علّت مُبقیّه نیز هست. | ||
خط ۶۲: | خط ۶۷: | ||
==صفات امام== | ==صفات امام== | ||
این بخش در حقیقت برجستهترین مبحث امامت است. عصمت، در رأس جمیع صفات والای امامت میباشد که با وجود عصمت سایر کمالات نیز به تبع آن وجود دارد. به باور شیعه، امام باید معصوم باشد، یعنی در اندیشه و گفتار و کردار خطا نداشته باشد. امام از این جهت شباهت تامّ به پیامبر دارد، چه او نیز باید معصوم باشد. بدیهی است که معنی این سخن، تساوی امام با پیامبر نیست، چه پیامبر، آورنده و گیرندۀ شریعت است، لیکن امام، حافظ و مبیّن شریعت پیامبر است. | این بخش در حقیقت برجستهترین مبحث امامت است. عصمت، در رأس جمیع صفات والای امامت میباشد که با وجود عصمت سایر کمالات نیز به تبع آن وجود دارد. به باور شیعه، امام باید معصوم باشد، یعنی در اندیشه و گفتار و کردار خطا نداشته باشد. امام از این جهت شباهت تامّ به پیامبر دارد، چه او نیز باید معصوم باشد. بدیهی است که معنی این سخن، تساوی امام با پیامبر نیست، چه پیامبر، آورنده و گیرندۀ شریعت است، لیکن امام، حافظ و مبیّن شریعت پیامبر است. | ||
برخی از عالمان اهل سنّت به سان قاضی عبدالجبّار معتزلی، به شیعه خرده گرفتهاند و گفتهاند که به باور شیعه، پیامبر و امام مساوی هستند، چون هر دو معصوماَند. سیّدمرتضی نخست سخنان وی را به طور تفصیل آورده، سپس پاسخ بسیار عالمانهای بدو داده است و چنین فرموده: «اِنَّ مَن جَعَلَ بَعضَ صِفَاتِ النَّبِیِّ أَو أَکثَرَهَا لِلإِمَامِ وَ جَعَلَ بَینَهُمَا مَزِیَّةً مَعقُولَةً، خَالَفَ خُصُومَهُ فِی صِفَاتِ الإِمَامِ: هر که برخی یا اکثر صفات پیامبر را برای امام اثبات نماید و میان آن دو فرقی معقول قائل شود (و بگوید که أخذ شریعت ویژۀ پیامبر است)، با معاندان خود در باب صفات امام مخالفت ورزیده، نه آنکه امام را با پیامبر یکسان دانسته باشد»<ref>سیّد مرتضی، 1383، ج1: 36</ref>. | برخی از عالمان اهل سنّت به سان قاضی عبدالجبّار معتزلی، به شیعه خرده گرفتهاند و گفتهاند که به باور شیعه، پیامبر و امام مساوی هستند، چون هر دو معصوماَند. سیّدمرتضی نخست سخنان وی را به طور تفصیل آورده، سپس پاسخ بسیار عالمانهای بدو داده است و چنین فرموده: «اِنَّ مَن جَعَلَ بَعضَ صِفَاتِ النَّبِیِّ أَو أَکثَرَهَا لِلإِمَامِ وَ جَعَلَ بَینَهُمَا مَزِیَّةً مَعقُولَةً، خَالَفَ خُصُومَهُ فِی صِفَاتِ الإِمَامِ: هر که برخی یا اکثر صفات پیامبر را برای امام اثبات نماید و میان آن دو فرقی معقول قائل شود (و بگوید که أخذ شریعت ویژۀ پیامبر است)، با معاندان خود در باب صفات امام مخالفت ورزیده، نه آنکه امام را با پیامبر یکسان دانسته باشد»<ref>سیّد مرتضی، 1383، ج1: 36</ref>. | ||
اینکه جمیع علمای اهل سنّت منکر عصمت امام هستند، بدان جهت است که میدانند اگر عصمت شرط شود، باید از باور خود دست بردارند، چون به قول | اینکه جمیع علمای اهل سنّت منکر عصمت امام هستند، بدان جهت است که میدانند اگر عصمت شرط شود، باید از باور خود دست بردارند، چون به قول ایشان هیچ یک از خلفا معصوم نبودهاند. | ||
اینک ذیلاً دیدگاههای عالمان نامآور شیعۀ دوازده امامی در این باب ذکر میشود: | اینک ذیلاً دیدگاههای عالمان نامآور شیعۀ دوازده امامی در این باب ذکر میشود: | ||
خط ۹۰: | خط ۹۴: | ||
==شخص امام بعد از پیامبر کیست؟== | ==شخص امام بعد از پیامبر کیست؟== | ||
این بخش مربوط به امامت خاصّه است. سه بخش پیشین در حقیقت به عنوان مقدّمه بر این بخش بود. چون بعد از اثبات وجوب وجود امام و هدف از نصب امام و بیان عصمت برای امام، حال سخن این است که چه کسی بعد از پیامبر(ص) حائز این مقام شامخ میباشد. بدیهی است که اهل سنّت با توجّه به اینکه عصمت را در امام شرط نمیدانند و او را مدیر امّت میپندارند، در انتخاب او نیز به رأی مردم بسنده میکنند. لیکن جمیع فرقههای شیعه مخصوصاً شیعة دوازده امامی، اتّفاق دارند که مردم امام معصوم را نتوانند انتخاب نمایند، چون معصوم را فقط خدا و رسول شناسند و بنابراین، باید امام از جانب خدا و رسول تعیین شود. این همان منصوص بودن امام است. شیعة دوازده امامی قائل به نصّ جلیّ میباشد، گرچه برخی از فرقههای شیعه به سان زیدیّه قائل به نصّ خفیّ هستند. | این بخش مربوط به امامت خاصّه است. سه بخش پیشین در حقیقت به عنوان مقدّمه بر این بخش بود. چون بعد از اثبات وجوب وجود امام و هدف از نصب امام و بیان عصمت برای امام، حال سخن این است که چه کسی بعد از پیامبر(ص) حائز این مقام شامخ میباشد. بدیهی است که اهل سنّت با توجّه به اینکه عصمت را در امام شرط نمیدانند و او را مدیر امّت میپندارند، در انتخاب او نیز به رأی مردم بسنده میکنند. لیکن جمیع فرقههای شیعه مخصوصاً شیعة دوازده امامی، اتّفاق دارند که مردم امام معصوم را نتوانند انتخاب نمایند، چون معصوم را فقط خدا و رسول شناسند و بنابراین، باید امام از جانب خدا و رسول تعیین شود. این همان منصوص بودن امام است. شیعة دوازده امامی قائل به نصّ جلیّ میباشد، گرچه برخی از فرقههای شیعه به سان زیدیّه قائل به نصّ خفیّ هستند. | ||
خط ۹۸: | خط ۱۰۱: | ||
=امامت در آینۀ آیات و روایات= | =امامت در آینۀ آیات و روایات= | ||
در قرآن مجید بارها به مسألة امامت پرداخته شده که جهت رعایت اختصار به عنوان نمونه فقط به برخی از آنها ذیلاً اشاره میشود: | در قرآن مجید بارها به مسألة امامت پرداخته شده که جهت رعایت اختصار به عنوان نمونه فقط به برخی از آنها ذیلاً اشاره میشود: | ||