۸٬۲۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''کلام'''، علم به قواعد و مسائلی است که نتیجه اش توانایی بر اثبات اصول دین و دفع شبهات با دلیل و برهان و تطبیق آنها با قواعد عقلیّه است.<ref>علم کلام، جلد اوّل و دوم، سید احمد صفائی، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ ششم، دی ماه 1374، ص 7.</ref> | |||
علم کلام، علم عقاید اسلامی است و در گذشته به آن، علم «اصول دین» و یا علم «توحید و صفات» هم می گفته اند. | |||
رویکرد برخی از متکلمان قدیم به مسایل کلامی، صرفاً نظری بود و آنان به پی آمدهای عملی گزاره های دینی چندان توجهی نداشتند. امّا امروزه پاره ای از شبهات و اشکالاتی که متوجه باورهای اعتقادی، اخلاقی و حقوقی دین است، ناظر به پی آمدهای عملی آنهاست. | رویکرد برخی از متکلمان قدیم به مسایل کلامی، صرفاً نظری بود و آنان به پی آمدهای عملی گزاره های دینی چندان توجهی نداشتند. امّا امروزه پاره ای از شبهات و اشکالاتی که متوجه باورهای اعتقادی، اخلاقی و حقوقی دین است، ناظر به پی آمدهای عملی آنهاست. | ||
* امروز متکلمان جدید دریافته اند که نزاع بین ادیان پایان ناپذیر است، پس باید به دنبال کشف نقاظ قوت و ضعف یکدیگر بود. از سوی دیگر آنان دریافته اند که امروزه اصل دین مورد هجوم است و گسترش روزافزون الحاد و بی دینی ایجاب می کند که پیروان ادیان آسمانی و بلکه همه کسانی که به نوعی به معنویت در جهان قائلند، همدلی و همسنخی داشته باشند. | * امروز متکلمان جدید دریافته اند که نزاع بین ادیان پایان ناپذیر است، پس باید به دنبال کشف نقاظ قوت و ضعف یکدیگر بود. از سوی دیگر آنان دریافته اند که امروزه اصل دین مورد هجوم است و گسترش روزافزون الحاد و بی دینی ایجاب می کند که پیروان ادیان آسمانی و بلکه همه کسانی که به نوعی به معنویت در جهان قائلند، همدلی و همسنخی داشته باشند. | ||
تعریف می کند: «کلام علمی است که به وسیله ادله عقلی، عقاید ایمانی و دینی را اثبات می کند و دلایل گروهی از پیشینیان را که در اعتقادات خویش راه خطا پیموده اند، رد می کند».<ref>ابن خلدون، مقدمه، ص 458 467.</ref> | =تعریف علم کلام= | ||
ایجی در کتاب «المواقف» می گوید: «علم کلام، علمی است که به وسیله آن، می توان با ایراد دلایل و دفع شبهات، عقاید دینی را اثبات نمود، و با اقامه براهین قاطع و روشن، خصم را الزام داد».<ref>ایجی، المواقف، ج اوّل، ص 34 35.</ref> | |||
ابن خلدون در «مقدمه»، علم کلام را چنین تعریف می کند: «کلام علمی است که به وسیله ادله عقلی، عقاید ایمانی و دینی را اثبات می کند و دلایل گروهی از پیشینیان را که در اعتقادات خویش راه خطا پیموده اند، رد می کند».<ref>ابن خلدون، مقدمه، ص 458 467.</ref> | |||
علمای اسلامی می گویند: مجموع تعلیمات اسلامی سه بخش است: عقاید،،اخلاق و احکام؛ علمی که متصدی بخش اوّل است، علم کلام است و علمی که عهده دار بخش دوم است علم اخلاق و علمی که عهده دار بخش سوم است علم فقه نام دارد. | علمای اسلامی می گویند: مجموع تعلیمات اسلامی سه بخش است: عقاید،،اخلاق و احکام؛ علمی که متصدی بخش اوّل است، علم کلام است و علمی که عهده دار بخش دوم است علم اخلاق و علمی که عهده دار بخش سوم است علم فقه نام دارد. | ||
فارابی در تعریف علم کلام می نویسد: «صناعت کلام، ملکه ای است که انسان به کمک آن می تواند از راه گفتار، به یاری آرا و افعال محدود و معینی که صاحب شریعت، آنها را به صراحت بیان کرده است بپردازد؛ و هر چه را مخالف آن است باطل نماید».<ref>ابونصر محمد بن محمد فارابی، احصاء العلوم(انتشارات علمی و فرهنگی)، ص 114.</ref> | فارابی در تعریف علم کلام می نویسد: «صناعت کلام، ملکه ای است که انسان به کمک آن می تواند از راه گفتار، به یاری آرا و افعال محدود و معینی که صاحب شریعت، آنها را به صراحت بیان کرده است بپردازد؛ و هر چه را مخالف آن است باطل نماید».<ref>ابونصر محمد بن محمد فارابی، احصاء العلوم(انتشارات علمی و فرهنگی)، ص 114.</ref> | ||
از مجموع تعاریف، این گونه می توان استنباط نمود که علم کلام دانشی است که به استنباط، تنظیم، تبیین معارف و مفاهیم دینی پرداخته و بر اساس شیوه های مختلف استدلال، اعم از برهان، جدل، خطابه و ... گزاره های اعتقادی را اثبات و توجیه می کند و به اعتراض ها و شبهات مخالفان دینی پاسخ می دهد. | از مجموع تعاریف، این گونه می توان استنباط نمود که علم کلام دانشی است که به استنباط، تنظیم، تبیین معارف و مفاهیم دینی پرداخته و بر اساس شیوه های مختلف استدلال، اعم از برهان، جدل، خطابه و ... گزاره های اعتقادی را اثبات و توجیه می کند و به اعتراض ها و شبهات مخالفان دینی پاسخ می دهد. | ||
موضوع علم کلام عبارت است از معلوم، یعنی آنچه علم به آن تعلق می گیرد، خواه موجود باشد یا معدوم ولی از این حیث که اثبات عقاید دینی به آن بستگی دارد. | موضوع علم کلام عبارت است از معلوم، یعنی آنچه علم به آن تعلق می گیرد، خواه موجود باشد یا معدوم ولی از این حیث که اثبات عقاید دینی به آن بستگی دارد. | ||
هدف علم کلام آن است که متعلمان را از مرحله تقلید، به مرتبه یقین برساند و برای ارشاد طالبان حقیقت، دلایلی ارائه نماید و علیه مخالفان براهینی اقامه کند و عقاید اسلامی را از تزلزلی که ممکن است توسط شبهات دشمنان دین، ایجاد شود | هدف علم کلام آن است که متعلمان را از مرحله تقلید، به مرتبه یقین برساند و برای ارشاد طالبان حقیقت، دلایلی ارائه نماید و علیه مخالفان براهینی اقامه کند و عقاید اسلامی را از تزلزلی که ممکن است توسط شبهات دشمنان دین، ایجاد شود محفوظ نگهدارد و نیز علوم شرعی و علوم دیگر بر آن پایه، بنا گردد. دلایل علم کلام، دلایل یقینی است که عقل به آن حکم می کند و دلایل نقلی نیز موءید آن است. بنابراین گواهی عقل با تأیید نقل، نهایت اطمینان و اعتماد را فراهم می سازد و در این صورت شبهه ای برای صحت دلیل، وجود نخواهد داشت. در نتیجه باید گفت که علوم دیگر از علم کلام استمداد می جویند وعلی الاطلاق، علم کلام را می توان در رأس کلیه علوم شرعی قرار داد. | ||
محفوظ نگهدارد و نیز علوم شرعی و علوم دیگر بر آن پایه، بنا گردد. دلایل علم کلام، دلایل یقینی است که عقل به آن حکم می کند و دلایل نقلی نیز موءید آن است. بنابراین گواهی عقل با تأیید نقل، نهایت اطمینان و اعتماد را فراهم می سازد و در این صورت شبهه ای برای صحت دلیل، وجود نخواهد داشت. در نتیجه باید گفت که علوم دیگر از علم کلام استمداد می جویند وعلی الاطلاق، علم کلام را می توان در رأس کلیه علوم شرعی قرار داد. | |||
نسفی در کتاب عقاید، اسباب تسمیه علم کلام را به این اسم به شرح زیر خلاصه می کند: | نسفی در کتاب عقاید، اسباب تسمیه علم کلام را به این اسم به شرح زیر خلاصه می کند: | ||
خط ۲۸: | خط ۳۴: | ||
6. اختلافات و مجادلاتی که در اکثر علوم به وقوع می پیوندد به کلام نیاز دارد.<ref>تحقیقی در مسائل کلامی از نظر متکلمان اشعری و معتزلی، دکتر اسعد شیخ الاسلامی، انتشارات امیرکبیر، 1363، صفحات 7و8.</ref> | 6. اختلافات و مجادلاتی که در اکثر علوم به وقوع می پیوندد به کلام نیاز دارد.<ref>تحقیقی در مسائل کلامی از نظر متکلمان اشعری و معتزلی، دکتر اسعد شیخ الاسلامی، انتشارات امیرکبیر، 1363، صفحات 7و8.</ref> | ||
=اتکاء به عقل= | |||
متکلمین همانند فلاسفه مشاء صرفاً بر استدلال عقلی تکیه می کنند، با این تفاوت که اصول و مبادی عقلی آنها با اصول و مبادی فلاسفه تفاوت عمده دارد. متکلّمین غالباً استدلال خود را بر اساس «حسن و قبح» عقلی استوار می کنند، یعنی در استدلال آنها قضایایی ذکر می شود که حکایت می کند از این که فلان چیز زشت و قبیح است و فلان چیز حَسن و خوب است. امّا حکما «حسن و قبح» را مربوط به زندگی انسان می دانند و درباره خداوند و جهان هستی با این معیارها قضاوت نمی کنند. از این رو حکما، کلام را حکمت جدلی و فلسفه را حکمت برهانی می نامند. | متکلمین همانند فلاسفه مشاء صرفاً بر استدلال عقلی تکیه می کنند، با این تفاوت که اصول و مبادی عقلی آنها با اصول و مبادی فلاسفه تفاوت عمده دارد. متکلّمین غالباً استدلال خود را بر اساس «حسن و قبح» عقلی استوار می کنند، یعنی در استدلال آنها قضایایی ذکر می شود که حکایت می کند از این که فلان چیز زشت و قبیح است و فلان چیز حَسن و خوب است. امّا حکما «حسن و قبح» را مربوط به زندگی انسان می دانند و درباره خداوند و جهان هستی با این معیارها قضاوت نمی کنند. از این رو حکما، کلام را حکمت جدلی و فلسفه را حکمت برهانی می نامند. | ||
=مبادی علم کلام= | |||
علم کلام در عین این که یک علم استدلالی و قیاسی است، از نظر مقدمات و مبادیی که در استدلالات خود به کار می برد مشتمل بر دو بخش است: عقلی و نقلی. | علم کلام در عین این که یک علم استدلالی و قیاسی است، از نظر مقدمات و مبادیی که در استدلالات خود به کار می برد مشتمل بر دو بخش است: عقلی و نقلی. | ||
در کلام عقلی به مسائلی پرداخته می شود که مقدمات آن صرفاً از عقل گرفته شده است، و اگر فرضاً به نقل استناد شود به عنوان ارشاد و تأیید حکم عقل است، مثل مسائل مربوط به توحید و نبوت و برخی از مسائل معاد. | در کلام عقلی به مسائلی پرداخته می شود که مقدمات آن صرفاً از عقل گرفته شده است، و اگر فرضاً به نقل استناد شود به عنوان ارشاد و تأیید حکم عقل است، مثل مسائل مربوط به توحید و نبوت و برخی از مسائل معاد. |