پرش به محتوا

ابوالعباس سبتی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'سبته' به 'سبته'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'سبته' به 'سبته')
خط ۷: خط ۷:
سبتی ده ساله بود که پدرش را از دست داد و مادرش، براى تأمین معاش خانواده، او را به کار پارچه ‌بافى گماشت، اما او از آن کار گریخت و نزد [[ابوعبداللّه فخار]]، شاگرد [[قاضى عیاض]] (فقیه [[مالکى]])، به تحصیل پرداخت و پس از مدتى (در شانزده یا بیست سالگى) [[قرآن]] را از حفظ کرد و فنون ادب و عربى و احکام فقهى را فراگرفت <ref>مقرى، ج 7، ص 268؛ ابن ‌موقت، همان، ص 22ـ23؛ [[سملالى]]، ج 1، ص 279ـ280؛ د. [[اسلام]]، ذیل مادّه</ref>.
سبتی ده ساله بود که پدرش را از دست داد و مادرش، براى تأمین معاش خانواده، او را به کار پارچه ‌بافى گماشت، اما او از آن کار گریخت و نزد [[ابوعبداللّه فخار]]، شاگرد [[قاضى عیاض]] (فقیه [[مالکى]])، به تحصیل پرداخت و پس از مدتى (در شانزده یا بیست سالگى) [[قرآن]] را از حفظ کرد و فنون ادب و عربى و احکام فقهى را فراگرفت <ref>مقرى، ج 7، ص 268؛ ابن ‌موقت، همان، ص 22ـ23؛ [[سملالى]]، ج 1، ص 279ـ280؛ د. [[اسلام]]، ذیل مادّه</ref>.


سبتى در شانزده یا بیست سالگى، براى دیدار مشایخ و طلب علم، از [[سبته]] عازم شهر [[مراکش]] (در کشور [[مغرب]]) شد، اما چون شهر در محاصرۀ [[موحدون]] بود، در کوهى سکنا گزید <ref>ابن ‌موقت، همان، ص 22، 24؛ همو، 2002، ج 2، ص 284؛ غرمینى، ص 355</ref>.
سبتى در شانزده یا بیست سالگى، براى دیدار مشایخ و طلب علم، از سبته عازم شهر [[مراکش]] (در کشور [[مغرب]]) شد، اما چون شهر در محاصرۀ [[موحدون]] بود، در کوهى سکنا گزید <ref>ابن ‌موقت، همان، ص 22، 24؛ همو، 2002، ج 2، ص 284؛ غرمینى، ص 355</ref>.


به گزارش تذکره‌ها <ref>رجوع کنید به مقرى، ج 1، ص 275؛ ابن ‌موقت، همان، ج 2، ص 285؛ سملالى، ج 1، ص 239، 320</ref>، سبتى در آغاز ورودش به مراکش در مسافرخانه‌اى سکونت داشت و حساب و [[نحو]] تدریس می‌کرد و اجرت حاصل از آن را براى طلبه‌هاى دور از وطن [[انفاق]] می‌نمود. وى در امور دینى به مردم تذکر می‌داد و با آنهایى که [[نماز]] نمی‌خواندند به‌شدت برخورد می‌کرد. احتمالا این گزارش، به دورۀ [[عبدالمؤمن بن على]] (یکى از خلفاى موحدون) مربوط است <ref>رجوع کنید به [[غرمینى]]، ص 355</ref>. سبتى به کوه برگشت تا اینکه [[یعقوب منصور]]، فرزند و وارث عبدالمؤمن، با تکریم او را از آنجا به شهر آورد و مدرسه و [[زاویه]] و خانه‌اى به سبتى اختصاص داد و وى در آنجا ازدواج کرد <ref>رجوع کنید به ابن ‌موقت، همان، ج 2، ص 289؛ سملالى، ج 1، ص 262؛ غرمینى، ص 368</ref>.
به گزارش تذکره‌ها <ref>رجوع کنید به مقرى، ج 1، ص 275؛ ابن ‌موقت، همان، ج 2، ص 285؛ سملالى، ج 1، ص 239، 320</ref>، سبتى در آغاز ورودش به مراکش در مسافرخانه‌اى سکونت داشت و حساب و [[نحو]] تدریس می‌کرد و اجرت حاصل از آن را براى طلبه‌هاى دور از وطن [[انفاق]] می‌نمود. وى در امور دینى به مردم تذکر می‌داد و با آنهایى که [[نماز]] نمی‌خواندند به‌شدت برخورد می‌کرد. احتمالا این گزارش، به دورۀ [[عبدالمؤمن بن على]] (یکى از خلفاى موحدون) مربوط است <ref>رجوع کنید به [[غرمینى]]، ص 355</ref>. سبتى به کوه برگشت تا اینکه [[یعقوب منصور]]، فرزند و وارث عبدالمؤمن، با تکریم او را از آنجا به شهر آورد و مدرسه و [[زاویه]] و خانه‌اى به سبتى اختصاص داد و وى در آنجا ازدواج کرد <ref>رجوع کنید به ابن ‌موقت، همان، ج 2، ص 289؛ سملالى، ج 1، ص 262؛ غرمینى، ص 368</ref>.
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۹۸۳

ویرایش