confirmed
۵٬۸۵۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[آقاخانیه]] فرقه اى از «[[اسماعيليا]]ن» نزارى (-: اسماعيليه، [[نزاريه]]) كه منسوب به [[آقا خان محلّاتى]] هستند. | [[آقاخانیه]] فرقه اى از «[[اسماعيليا]]ن» نزارى (-: اسماعيليه، [[نزاريه]]) كه منسوب به [[آقا خان محلّاتى]] هستند. | ||
==پیشینه== | ==پیشینه== | ||
جدّ اين خانواده سيد ابو الحسن خان اهل كهك قم بود كه از سادات اسماعيليه به شمار می رفت و از آغاز [[دولت زنديه]] تا زمان [[آغا محمد خان قاجار]] حكومت [[كرمان]] را داشت و خود را از اعقاب [[اسماعيل بن جعفر صادق]] (ع) مى دانست و پس از بركنارى از حكومت، در محلّات قم عزلت گزيد.وى پيروانى بسيار در [[هند]] و [[آسياى ميانه]] داشت و نيازها و نذوراتى از ايشان دريافت مى كرد. | جدّ اين خانواده سيد ابو الحسن خان اهل كهك قم بود كه از سادات اسماعيليه به شمار می رفت و از آغاز [[دولت زنديه]] تا زمان [[آغا محمد خان قاجار]] حكومت [[كرمان]] را داشت و خود را از اعقاب [[اسماعيل بن جعفر صادق]] (ع) مى دانست و پس از بركنارى از حكومت، در محلّات قم عزلت گزيد.وى پيروانى بسيار در [[هند]] و [[آسياى ميانه]] داشت و نيازها و نذوراتى از ايشان دريافت مى كرد. | ||
امروزه پیروان فرقه آقاخانیه در کشورهای متعددی پراکندهاند. بیشتر آنان در شبه قاره هند و آسیای میانه و بخشی دیگر در کشورهای قاره اروپا و آمریکای شمالی و نیز افریقا سکونت دارند.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد،انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 1</ref> | امروزه پیروان فرقه آقاخانیه در کشورهای متعددی پراکندهاند. بیشتر آنان در شبه قاره هند و آسیای میانه و بخشی دیگر در کشورهای قاره اروپا و آمریکای شمالی و نیز افریقا سکونت دارند.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد،انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 1</ref> معتقد بودند كسانى كه نمى توانستند شخصا نذورات خود را به پيشگاه او بفرستند، آنها را به دريا مى افكندند زیرا كه سرانجام اين اموال به دست امام شان خواهد رسيد.سيد ابو الحسن خان در سال 1207 هجرى در گذشت و پس از وى پسرش شاه خليل اللّه به امامت رسيد.اسماعيليه آقا خانيه عنوان شاه را از «مراشد صوفيه» اقتباس كرده اند و به تقليد ايشان خود را شاه مى خواندند يا چون خود را از تبار [[ركن الدين خورشاه]] آخرين شاه اسماعيلى در [[الموت]] مى دانند لقب شاه را بر خود نهاده اند. شاه خليل اللّه پس از رسيدن به امامت به [[يزد]] سفر كرد، پس از دو سال توقف در آن شهر در نزاعى كه ميان پيروان او و [[شيعيان اثنا عشرى]] واقع شده به قتل رسيد (1232 ه).چون [[فتحعلى شاه قاجار]] از اين واقعه آگاه شد، حسن على شاه پسر شاه خليل اللّه را به [[تهران]] خواست و از او دل جويى كرد، و دستور داد تا كسانى را كه در واقعه قتل پدرش دست داشتند، سياست كنند. سپس دختر خود سروجهان خانم را به همسرى او در آورد، و حكومت [[قم]] و [[محلّات]] را به وى واگذار كرد، و او را ملقب به آقا خان فرمود. | ||
حسن على شاه در سال 1255 بر اثر تحريكات حاجى ميرزا آقاسى صدر اعظم محمد شاه ناچار شد كه محلّات را ترك كند و به [[كرمان]] رهسپار شود. در آن استان توانست كه بر [[قلعه بم]] دست يابد و آن را به تصرف خود در آورد. اما فيروز ميرزا «نصرت الدوله» برادر محمد شاه كه حكمران كرمان بود با وى جنگ كرده بر او غلبه يافت و شاه از خطاى آقا خان اول در گذشت و به وى امان داد و او را از بست حضرت [[عبد العظيم حسنی]] بيرون آورد و از او استقبال شايانى كرد و مجددا به حكومت قم و محلّات فرستاد.حسن على خان چون ديد ديگر كسى مزاحم او نيست، عيال و اموال خود را از راه بغداد به [[كربلا]] فرستاد. | حسن على شاه در سال 1255 بر اثر تحريكات حاجى ميرزا آقاسى صدر اعظم محمد شاه ناچار شد كه محلّات را ترك كند و به [[كرمان]] رهسپار شود. در آن استان توانست كه بر [[قلعه بم]] دست يابد و آن را به تصرف خود در آورد. اما فيروز ميرزا «نصرت الدوله» برادر محمد شاه كه حكمران كرمان بود با وى جنگ كرده بر او غلبه يافت و شاه از خطاى آقا خان اول در گذشت و به وى امان داد و او را از بست حضرت [[عبد العظيم حسنی]] بيرون آورد و از او استقبال شايانى كرد و مجددا به حكومت قم و محلّات فرستاد.حسن على خان چون ديد ديگر كسى مزاحم او نيست، عيال و اموال خود را از راه بغداد به [[كربلا]] فرستاد. | ||
آنگاه از محمّد شاه اجازه گرفت كه به زيارت [[خانه خدا]] برود و از راه كوير به جانب كرمان رهسپار شد و چنين وانمود مى كرد كه از طريق [[بندر عباس]] قصد زيارت [[كعبه]] را دارد. سپس آقا خان به سوى كرمان رهسپار شده. پس از شكست از حاكم آنجا، به [[لار]] و از آنجا به اسفندقه و [[جيرفت]] رفت و در گرمسير [[ميناب]] به تهيه لشكر و اسباب جنگ پرداخت، و پس از چند جنگ و گريز به [[قندهار]] رفت. در آن شهر كارگزاران انگليسى از وى پشتيبانى كردند، و از طرف [[دولت انگليس]] براى او و همراهانش روزى صد روپيه مقرر گرديد، و با موافقت مأموران انگليسى با برادر و كسانش به سند رفت. (اواخر صفر 1262 ه).سپس آقا خان رهسپار بندر [[بمبئى]] شد و پس از چندى بر اثر اعتراض دولت ايران نتوانست در آنجا بماند، و به ايالت بنگال رفت (جمادى الاول 1263 ه) و در [[كلكته]] ساكن گشت. ديرى نپائيد كه مجددا به بمبئى بازگشت، و آنجا را مركز ترقى دستگاه خويش ساخت و از آن تاريخ اين خانواده در هند سكونت يافتند. | آنگاه از محمّد شاه اجازه گرفت كه به زيارت [[خانه خدا]] برود و از راه كوير به جانب كرمان رهسپار شد و چنين وانمود مى كرد كه از طريق [[بندر عباس]] قصد زيارت [[كعبه]] را دارد. سپس آقا خان به سوى كرمان رهسپار شده. پس از شكست از حاكم آنجا، به [[لار]] و از آنجا به اسفندقه و [[جيرفت]] رفت و در گرمسير [[ميناب]] به تهيه لشكر و اسباب جنگ پرداخت، و پس از چند جنگ و گريز به [[قندهار]] رفت. در آن شهر كارگزاران انگليسى از وى پشتيبانى كردند، و از طرف [[دولت انگليس]] براى او و همراهانش روزى صد روپيه مقرر گرديد، و با موافقت مأموران انگليسى با برادر و كسانش به سند رفت. (اواخر صفر 1262 ه).سپس آقا خان رهسپار بندر [[بمبئى]] شد و پس از چندى بر اثر اعتراض دولت ايران نتوانست در آنجا بماند، و به ايالت بنگال رفت (جمادى الاول 1263 ه) و در [[كلكته]] ساكن گشت. ديرى نپائيد كه مجددا به بمبئى بازگشت، و آنجا را مركز ترقى دستگاه خويش ساخت و از آن تاريخ اين خانواده در هند سكونت يافتند. |