۸٬۲۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''صدقه''' به هر نوع بخشش مالی و غیرمالی که به قصد رضای خدا باشد اطلاق می گردد که شامل صدقات واجب و صدقات مستحب است. | '''صدقه''' به هر نوع بخشش مالی و غیرمالی که به قصد رضای [[خدا]] باشد اطلاق می گردد که شامل صدقات [[واجب]] و صدقات [[مستحب]] است. | ||
در دین اسلام همانگونه که کسب درآمد از هر راهی مجاز نیست، خرج کردن مال نیز در هر راهی درست نیست، یکی از نیکوترین راههای مورد تأیید اسلام برای صرف مال، صدقه دادن آن در راه خداست، دادن مال در راه خدا را «تصدّق» و مال داده شده را «صدقه» مینامند. | در دین اسلام همانگونه که کسب درآمد از هر راهی مجاز نیست، خرج کردن مال نیز در هر راهی درست نیست، یکی از نیکوترین راههای مورد تأیید [[اسلام]] برای صرف مال، صدقه دادن آن در راه خداست، دادن مال در راه خدا را «تصدّق» و مال داده شده را «صدقه» مینامند. | ||
=تعریف صدقه= | =تعریف صدقه= | ||
چیزی که انسان به قصد قربت از مالش خارج میکند مانند زکات که انسان از مال خود در راه خدا میدهد را صدقه گویند؛ ولی در واقع، صدقه هم شامل واجب میشود و هم مستحب. <ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات، ج۱، ص۲۷۸. | چیزی که انسان به [[قصد قربت]] از مالش خارج میکند مانند [[زکات]] که انسان از مال خود در راه خدا میدهد را صدقه گویند؛ ولی در واقع، صدقه هم شامل واجب میشود و هم مستحب. <ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات، ج۱، ص۲۷۸.</ref> | ||
=معرفی اجمالی= | =معرفی اجمالی= | ||
علامه بزرگوار ابن فهد برای صدقه پنج قسم بیان کرده است: صدقه در مال، در جاه، در عقل، در زبان، در علم. <ref>حلی، احمد بن فهد، عدة الداعی، ص۶۲. | علامه بزرگوار [[ابن فهد]] برای صدقه پنج قسم بیان کرده است: صدقه در مال، در جاه، در عقل، در زبان، در علم. <ref>حلی، احمد بن فهد، عدة الداعی، ص۶۲.</ref> | ||
صدقه در مال، معلوم است و اما در جاه: تصورش به این است که برای دیگری در راه خدا شفاعت کند، و در عقل: در مشورت کمک نماید، و در زبان: در میان مردم به اصطلاح برخیزد، و در علم: روشنگر افکار مردم شود. و باید متوجه بود که صدقه در مال، تنها پنج ریال یا یک تومان دادن به فقیر و مسکین نیست، بلکه جامعه از این مال یا به نحو وجوب و یا بطور استحباب، حقی دارد؛ بنابراین از این اموال، شخص مسلمان باید جامعه را بهرهمند سازد، کتابهای دینی چاپ کرده، در دسترس قرار دهد، کتابخانه، بیمارستان، زایشگاه، پل، جاده، و حمام بسازد و صدها امر دیگر که در خدمت بندگان خدا قرار میگیرد، انجام دهد. | صدقه در مال، معلوم است و اما در جاه: تصورش به این است که برای دیگری در راه خدا [[شفاعت]] کند، و در [[عقل]]: در مشورت کمک نماید، و در زبان: در میان [[مردم]] به اصطلاح برخیزد، و در علم: روشنگر افکار مردم شود. و باید متوجه بود که صدقه در مال، تنها پنج ریال یا یک تومان دادن به [[فقیر]] و [[مسکین]] نیست، بلکه جامعه از این مال یا به نحو وجوب و یا بطور استحباب، حقی دارد؛ بنابراین از این اموال، شخص مسلمان باید جامعه را بهرهمند سازد، کتابهای دینی چاپ کرده، در دسترس قرار دهد، کتابخانه، بیمارستان، زایشگاه، پل، جاده، و حمام بسازد و صدها امر دیگر که در خدمت بندگان خدا قرار میگیرد، انجام دهد. | ||
=معنای فقیر و مسکین= | =معنای فقیر و مسکین= | ||
فقیر: کسی است که محتاج است، ولی سؤال (درخواست) نمیکند، اما مسکین؛ کسی است که سؤال مینماید و بر این معنی از امام باقر (علیهالسّلام) روایتی نقل شده است. «الفَقیرُ الّذی لایساَلُ النّاسُ وَ المسکینُ الّذی یَساَلُ.» <ref>فیض کاشانی، محمدمحسن، تفسیر صافی، ج۲، ص۳۵۱. | فقیر: کسی است که محتاج است، ولی سؤال (درخواست) نمیکند، اما مسکین؛ کسی است که سؤال مینماید و بر این معنی از امام باقر (علیهالسّلام) روایتی نقل شده است. «الفَقیرُ الّذی لایساَلُ النّاسُ وَ المسکینُ الّذی یَساَلُ.» <ref>فیض کاشانی، محمدمحسن، تفسیر صافی، ج۲، ص۳۵۱.</ref> | ||
و آیه مبارکه: «لِلْفُقَراءِ الَّذِینَ اُحْصِرُوا فِی سَبِیلِ اللهِ لا یَسْتَطِیعُونَ ضَرْباً فِی الْاَرْضِ یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ اَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِیماهُمْ لا یَسْئَلُونَ النَّاسَ اِلْحافاً؛ <ref>بقره/سوره۲، آیه۲۷۳. </ref> برای فقراء: آن کسانی که در راه خدا بازداشت شدهاند، قدرت سیر در زمین را ندارند، نادان آنها را از جهت عفیف بودنشان، ثروتمند میپندارند، تو آنها را به سیما میشناسی، از مردم در حالت الحاح سؤال نمیکنند.» روشنگر این مدعاست.» | و آیه مبارکه: «لِلْفُقَراءِ الَّذِینَ اُحْصِرُوا فِی سَبِیلِ اللهِ لا یَسْتَطِیعُونَ ضَرْباً فِی الْاَرْضِ یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ اَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِیماهُمْ لا یَسْئَلُونَ النَّاسَ اِلْحافاً؛ <ref>بقره/سوره۲، آیه۲۷۳. </ref> برای فقراء: آن کسانی که در راه خدا بازداشت شدهاند، قدرت سیر در زمین را ندارند، نادان آنها را از جهت عفیف بودنشان، ثروتمند میپندارند، تو آنها را به سیما میشناسی، از مردم در حالت الحاح سؤال نمیکنند.» روشنگر این مدعاست.» | ||