پرش به محتوا

ویژگی های امام علی در منابع اهل سنت (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:


===نخستین اسلام آورنده===
===نخستین اسلام آورنده===
·        نسائی از زید بن ارقم نقل می‏کند: نخستین کسی که اسلام آورد علی [علیه‌السلام‏] بود. <ref>طبقات کبری 3/ 12 و 21؛ مسند طیالسی: 93 ح 678؛ مسند احمد 4/ 368؛ فضائل احمد: 85 ح 126 و 110 ح 162؛ اوائل ابن أبی عاصم: 30 ح 86؛ انساب الأشراف 2/ 8 ح 10؛ سنن کبری 6/ 206؛ تاریخ طبری 2/ 310؛ مناقب ابن مغازلی: 14 ح 18؛ معجم بغوی: 418؛ ترجمة الإمام علی من تاریخ دمشق 1/ 78 و 79 ح 110 و 111؛ تهذیب الکمال 13/ 449؛ مناقب خوارزمی: 56 ح 22؛ معجم کبیر طبرانی 5/ 176 ح 5002 و ترجمة الإمام علی من تاریخ دمشق 1/ 75 ح 101.</ref>


·      نسائی از زید بن ارقم نقل می‏کند: نخستین کسی که اسلام آورد و با رسول خدا صلی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم نماز گزارد، علی [علیه‌السلام‏] بود. <ref>طبقات کبری 3/ 12 و 21؛ مسند طیالسی: 93 ح 678؛ مسند احمد 4/ 368؛ فضائل احمد: 85 ح 126 و 110 ح 162؛ اوائل ابن أبی عاصم: 30 ح 86؛ انساب الأشراف 2/ 8 ح 10؛ سنن کبری 6/ 206؛ تاریخ طبری 2/ 310؛ مناقب ابن مغازلی: 14 ح 18؛ معجم بغوی: 418؛ ترجمة الإمام علی من تاریخ دمشق 1/ 78 و 79 ح 110 و 111؛ تهذیب الکمال 13/ 449؛ مناقب خوارزمی: 56 ح 22؛ معجم کبیر طبرانی 5/ 176 ح 5002 و سنن کبری نسائی 5/ 43- 44 ح 8137.</ref>
* نسائی از زید بن ارقم نقل می‏کند: نخستین کسی که اسلام آورد علی [علیه‌السلام‏] بود. <ref>طبقات کبری 3/ 12 و 21؛ مسند طیالسی: 93 ح 678؛ مسند احمد 4/ 368؛ فضائل احمد: 85 ح 126 و 110 ح 162؛ اوائل ابن أبی عاصم: 30 ح 86؛ انساب الأشراف 2/ 8 ح 10؛ سنن کبری 6/ 206؛ تاریخ طبری 2/ 310؛ مناقب ابن مغازلی: 14 ح 18؛ معجم بغوی: 418؛ ترجمة الإمام علی من تاریخ دمشق 1/ 78 و 79 ح 110 و 111؛ تهذیب الکمال 13/ 449؛ مناقب خوارزمی: 56 ح 22؛ معجم کبیر طبرانی 5/ 176 ح 5002 و ترجمة الإمام علی من تاریخ دمشق 1/ 75 ح 101.</ref>
* نسائی از زید بن ارقم نقل می‏کند: نخستین کسی که اسلام آورد و با رسول خدا صلی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم نماز گزارد، علی [علیه‌السلام‏] بود. <ref>طبقات کبری 3/ 12 و 21؛ مسند طیالسی: 93 ح 678؛ مسند احمد 4/ 368؛ فضائل احمد: 85 ح 126 و 110 ح 162؛ اوائل ابن أبی عاصم: 30 ح 86؛ انساب الأشراف 2/ 8 ح 10؛ سنن کبری 6/ 206؛ تاریخ طبری 2/ 310؛ مناقب ابن مغازلی: 14 ح 18؛ معجم بغوی: 418؛ ترجمة الإمام علی من تاریخ دمشق 1/ 78 و 79 ح 110 و 111؛ تهذیب الکمال 13/ 449؛ مناقب خوارزمی: 56 ح 22؛ معجم کبیر طبرانی 5/ 176 ح 5002 و سنن کبری نسائی 5/ 43- 44 ح 8137.</ref>


===نخستین نمازگزار با پیامبر===
===نخستین نمازگزار با پیامبر===
·        حبّه عرنی می‏گوید: از علی علیه‌السلام شنیدم که فرمود: «من نخستین کسی هستم که با رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم نماز گزاردم». <ref>مسند طیالسی: 24 ح 188؛ مصنف ابن ابی شیبه 6/ 370 ح 32076؛ مسند احمد 2/ 165 ح 1191 و 1192؛ فضائل احمد: 82 ح 121، و 84 ح 125، و 208 ح 286؛ مسند أبو یعلی 1/ 348 ح 447؛ الآحاد و المثانی: 179؛ اوائل ابن أبی عاصم: 30؛ مسند بزّار: 3 ح 751؛ مناقب کوفی 1/ 269 ح 180؛ معارف ابن قتیبه: 169؛ انساب الأشراف: 8 ح 9؛ اوائل عسکری: 91؛ کامل ابن عدی 5/ 4؛ تاریخ بغداد 2/ 274 و 4/ 233؛ مستدرک حاکم 3/ 112؛ معجم اوسط طبرانی 2/ 444 ح 1767؛ مناقب خوارزمی: 57 ح 23؛ مناقب ابن مغازلی: 14 و 15 ح 20 و 21؛ ترجمة الإمام علی من تاریخ دمشق 1/ 54- 60 ح 80- 87؛ شرح ابن أبی الحدید 13/ 229، ذیل خطبه 238؛ تهذیب الکمال 5/ 354؛ استیعاب 3/ 1905.</ref>


·        زید بن ارقم می‏گوید: نخستین کسی که با رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم نماز گزارد، علی [علیه‌السلام‏] بود. <ref>طبقات کبری 3/ 12 و 21؛ مسند طیالسی: 93 ح 678؛ مسند احمد 4/ 368؛ فضائل احمد: 85 ح 126 و 110 ح 162؛ اوائل ابن أبی عاصم: 30 ح 86؛ انساب الأشراف 2/ 8 ح 10؛ سنن کبری 6/ 206؛ تاریخ طبری 2/ 310؛ مناقب ابن مغازلی: 14 ح 18؛ معجم بغوی: 418؛ ترجمة الإمام علی من تاریخ دمشق 1/ 78 و 79 ح 110 و 111؛ تهذیب الکمال 13/ 449؛ مناقب خوارزمی: 56 ح 22؛ معجم کبیر طبرانی 5/ 176 ح 5002.</ref>
* حبّه عرنی می‏گوید: از علی علیه‌السلام شنیدم که فرمود: «من نخستین کسی هستم که با رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم نماز گزاردم». <ref>مسند طیالسی: 24 ح 188؛ مصنف ابن ابی شیبه 6/ 370 ح 32076؛ مسند احمد 2/ 165 ح 1191 و 1192؛ فضائل احمد: 82 ح 121، و 84 ح 125، و 208 ح 286؛ مسند أبو یعلی 1/ 348 ح 447؛ الآحاد و المثانی: 179؛ اوائل ابن أبی عاصم: 30؛ مسند بزّار: 3 ح 751؛ مناقب کوفی 1/ 269 ح 180؛ معارف ابن قتیبه: 169؛ انساب الأشراف: 8 ح 9؛ اوائل عسکری: 91؛ کامل ابن عدی 5/ 4؛ تاریخ بغداد 2/ 274 و 4/ 233؛ مستدرک حاکم 3/ 112؛ معجم اوسط طبرانی 2/ 444 ح 1767؛ مناقب خوارزمی: 57 ح 23؛ مناقب ابن مغازلی: 14 و 15 ح 20 و 21؛ ترجمة الإمام علی من تاریخ دمشق 1/ 54- 60 ح 80- 87؛ شرح ابن أبی الحدید 13/ 229، ذیل خطبه 238؛ تهذیب الکمال 5/ 354؛ استیعاب 3/ 1905.</ref>
<br />
* زید بن ارقم می‏گوید: نخستین کسی که با رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم نماز گزارد، علی [علیه‌السلام‏] بود. <ref>طبقات کبری 3/ 12 و 21؛ مسند طیالسی: 93 ح 678؛ مسند احمد 4/ 368؛ فضائل احمد: 85 ح 126 و 110 ح 162؛ اوائل ابن أبی عاصم: 30 ح 86؛ انساب الأشراف 2/ 8 ح 10؛ سنن کبری 6/ 206؛ تاریخ طبری 2/ 310؛ مناقب ابن مغازلی: 14 ح 18؛ معجم بغوی: 418؛ ترجمة الإمام علی من تاریخ دمشق 1/ 78 و 79 ح 110 و 111؛ تهذیب الکمال 13/ 449؛ مناقب خوارزمی: 56 ح 22؛ معجم کبیر طبرانی 5/ 176 ح 5002.</ref>
*
* اولین مومن


===اولین مومن===
* زید بن ارقم می‏گوید: نخستین کسی که به رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم ایمان آورد، علی بن ابی‌طالب [علیه‌السلام‏] بود. <ref>مسند احمد 4/ 371؛ فضائل احمد 83 ح 122؛ سنن ترمذی 5/ 642 ح 3735؛ تاریخ طبری 2/ 310؛ ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق 1/ 76 ح 103.
زید بن ارقم می‏گوید: نخستین کسی که به رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم ایمان آورد، علی بن ابی‌طالب [علیه‌السلام‏] بود. <ref>مسند احمد 4/ 371؛ فضائل احمد 83 ح 122؛ سنن ترمذی 5/ 642 ح 3735؛ تاریخ طبری 2/ 310؛ ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق 1/ 76 ح 103.
<br /></ref>
<br /></ref>


===جزء سه مسلمان نماز جماعت خوان===
===جزء سه مسلمان نماز جماعت خوان===
عفیف می‏گوید: در زمان جاهلیت به مکه آمدم و میهمان عباس بن عبدالمطلب شدم. چون خورشید برآمد و در آسمان بالا آمد، من در حالی که به کعبه می‏نگریستم، جوانی را دیدم که پیش آمد و به آسمان چشم دوخت و سپس به‌طرف قبله ایستاد چیزی نگذشت که نوجوانی آمد و در سمت راست او ایستاد، باز چیزی نگذشت که زنی آمد و پشت سر آن دو ایستاد. پس آن جوان [نماز گزارد و] به رکوع رفت و آن نوجوان و زن نیز به رکوع رفتند. جوان سر از رکوع برداشت، آنان نیز سر از رکوع برداشتند. جوان به سجده رفت آنان نیز با او به سجده رفتند. [با شگفتی‏] به عباس گفتم: رخدادی بزرگ است؟! رو به من کرد و گفت: [آری‏] رخدادی بزرگ است! گفت: آیا این جوان را می‏شناسی؟
 
* عفیف می‏گوید: در زمان جاهلیت به مکه آمدم و میهمان عباس بن عبدالمطلب شدم. چون خورشید برآمد و در آسمان بالا آمد، من در حالی که به کعبه می‏نگریستم، جوانی را دیدم که پیش آمد و به آسمان چشم دوخت و سپس به‌طرف قبله ایستاد چیزی نگذشت که نوجوانی آمد و در سمت راست او ایستاد، باز چیزی نگذشت که زنی آمد و پشت سر آن دو ایستاد. پس آن جوان [نماز گزارد و] به رکوع رفت و آن نوجوان و زن نیز به رکوع رفتند. جوان سر از رکوع برداشت، آنان نیز سر از رکوع برداشتند. جوان به سجده رفت آنان نیز با او به سجده رفتند. [با شگفتی‏] به عباس گفتم: رخدادی بزرگ است؟! رو به من کرد و گفت: [آری‏] رخدادی بزرگ است! گفت: آیا این جوان را می‏شناسی؟


گفتم: نه. گفت: این محمّد فرزند عبد اللَّه فرزند عبدالمطلب، برادرزاده من است.
گفتم: نه. گفت: این محمّد فرزند عبد اللَّه فرزند عبدالمطلب، برادرزاده من است.
خط ۱۲۶: خط ۱۲۷:
·        رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم به علی فرمود: «آیا خشنود نیستی تو برای من به منزله هارون برای موسی باشی جز پیغمبری؟». <ref>تاریخ کبیر: ج 1، ص 115، رقم 333.</ref>
·        رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم به علی فرمود: «آیا خشنود نیستی تو برای من به منزله هارون برای موسی باشی جز پیغمبری؟». <ref>تاریخ کبیر: ج 1، ص 115، رقم 333.</ref>
·        چون رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم عازم تبوک شدند، علی [علیه‌السلام‏] به دنبال حضرت بیرون شد پس درحالی‌که گریان گفت: ای رسول خدا، آیا مرا با باقیماندگان [در مدینه‏]، وامی‏گذارید؟! پیغمبر صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم فرمود: «ای علی، آیا خشنود نیستی تو برای من به منزله هارون برای موسی باشی جز پیغمبری». مسند بزّار: ج 3، ص 287، ح 1068؛ سنن ترمذی: ج 5، ص 641، ح 3731، مناقب کوفی: ج 1، ص 518، ح 460؛ سنن کبری نسائی: ج 5، ص 44، ح 8139؛ معجم صغیر طبرانی: ج 2، ص 22، ح 824؛ طبقات المحدثین: ج 4، ص 264، ح 1020؛ حلیة الاولیاء: ج 7، ص 196.تاریخ کبیر: ج 1، ص 115، رقم 333.
·        چون رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم عازم تبوک شدند، علی [علیه‌السلام‏] به دنبال حضرت بیرون شد پس درحالی‌که گریان گفت: ای رسول خدا، آیا مرا با باقیماندگان [در مدینه‏]، وامی‏گذارید؟! پیغمبر صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم فرمود: «ای علی، آیا خشنود نیستی تو برای من به منزله هارون برای موسی باشی جز پیغمبری». مسند بزّار: ج 3، ص 287، ح 1068؛ سنن ترمذی: ج 5، ص 641، ح 3731، مناقب کوفی: ج 1، ص 518، ح 460؛ سنن کبری نسائی: ج 5، ص 44، ح 8139؛ معجم صغیر طبرانی: ج 2، ص 22، ح 824؛ طبقات المحدثین: ج 4، ص 264، ح 1020؛ حلیة الاولیاء: ج 7، ص 196.تاریخ کبیر: ج 1، ص 115، رقم 333.
·        رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم به علی [علیه‌السلام‏] فرمود: «تو برای من به منزله هارون برای موسی هستی جز آن که پیغمبری پس از من نیست.» <ref>تاریخ الرّقه: ص 133 و ترجمه الامام علی من تاریخ دمشق: ج 1، ص 320، ح 354.</ref>
·         
·        سعید بن مسیب می‏گوید: از ابراهیم بن سعد [بن ابی وقاص‏] شنیدم که از پدرش چنین شنیده است، پیغمبر صلّی اللَّه علیه [و آله‏] به علی فرمود: «آیا تو خشنود نیستی برای من به منزله هارون برای موسی باشی، جز پیغمبری».
 
سعید بن مسیب می‏گوید: به این خبر اکتفا نکردم تا به نزد سعد [بن ابی وقاص‏] آمدم و گفتم: فرزندت از تو چیزی برای من گفته است.
* رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم به علی [علیه‌السلام‏] فرمود: «تو برای من به منزله هارون برای موسی هستی جز آن که پیغمبری پس از من نیست.» <ref>تاریخ الرّقه: ص 133 و ترجمه الامام علی من تاریخ دمشق: ج 1، ص 320، ح 354.</ref> ·         
گفت: چه چیزی؟ آیا مرا سرزنش کرد؟ گفتم: نه، در این مورد نیست.
 
* سعید بن مسیب می‏گوید: از ابراهیم بن سعد [بن ابی وقاص‏] شنیدم که از پدرش چنین شنیده است، پیغمبر صلّی اللَّه علیه [و آله‏] به علی فرمود: «آیا تو خشنود نیستی برای من به منزله هارون برای موسی باشی، جز پیغمبری». سعید بن مسیب می‏گوید: به این خبر اکتفا نکردم تا به نزد سعد [بن ابی وقاص‏] آمدم و گفتم: فرزندت از تو چیزی برای من گفته است. گفت: چه چیزی؟ آیا مرا سرزنش کرد؟ گفتم: نه، در این مورد نیست.


گفت: پس چه گفته، ای برادرزاده‏ام؟
گفت: پس چه گفته، ای برادرزاده‏ام؟
گفتم: آیا تو از پیغمبر صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم شنیده‏ای که در باره علی چنین و چنان گفته است؟
گفتم: آیا تو از پیغمبر صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم شنیده‏ای که در باره علی چنین و چنان گفته است؟
گفت: آری، و به دو گوش خود اشاره کرد و گفت: و إلّا این دو گوش کر شود، من خودم شنیده‏ام. <ref>فضائل احمد: ص 136، ح 201؛ صحیح مسلم: ج 4، ص 1870، ح 2404؛ کتاب السنه: ص 587، ح 1335؛ مسند بزّار: ج 2، ص 316، ح 744؛ مناقب کوفی: ج 1، ص 512، ح 435 و ص 522 و 523، ح 466 و 467 و ص 534- 535، ح 483- 484؛ سنن کبری نسائی: ج 5، ص 44، ح 8140؛ مسند ابی یعلی: ج 2، ص 86، ح 739 و ص 99، ح 755؛ معجم شیوخ ابو یعلی: ص 230، ح 188؛ الکنی و الاسماء دولابی: ج 1، ص 192؛ صحیح ابن حبّان: ج 15، ص 369، ح 6926؛ مناقب ابن مغازلی: ص 27، ح 40- 42 و ص 34، ح 51؛ أمالی طوسی: ص 227، ح 399؛ مناقب خوارزمی: ص 133، ح 148؛ ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق: ج 1، ص 327، ح 350 و ص 318، ح 351- 353.</ref>
گفت: آری، و به دو گوش خود اشاره کرد و گفت: و إلّا این دو گوش کر شود، من خودم شنیده‏ام. <ref>فضائل احمد: ص 136، ح 201؛ صحیح مسلم: ج 4، ص 1870، ح 2404؛ کتاب السنه: ص 587، ح 1335؛ مسند بزّار: ج 2، ص 316، ح 744؛ مناقب کوفی: ج 1، ص 512، ح 435 و ص 522 و 523، ح 466 و 467 و ص 534- 535، ح 483- 484؛ سنن کبری نسائی: ج 5، ص 44، ح 8140؛ مسند ابی یعلی: ج 2، ص 86، ح 739 و ص 99، ح 755؛ معجم شیوخ ابو یعلی: ص 230، ح 188؛ الکنی و الاسماء دولابی: ج 1، ص 192؛ صحیح ابن حبّان: ج 15، ص 369، ح 6926؛ مناقب ابن مغازلی: ص 27، ح 40- 42 و ص 34، ح 51؛ أمالی طوسی: ص 227، ح 399؛ مناقب خوارزمی: ص 133، ح 148؛ ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق: ج 1، ص 327، ح 350 و ص 318، ح 351- 353.</ref>
·        سعید بن مسیب می‏گوید: از عامر بن سعد شنیدم که از سعد [بن ابی وقاص‏] چنین خبر داد: «پیغمبر صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم به علی [علیه‌السلام‏] فرمود:
·         
«تو برای من به منزله هارون برای موسی هستی جز آن که پیغمبری پس از من نخواهد بود».
 
سعید [بن مسیب‏] می‏گوید: دوست داشتم این حدیث را از خود سعد به طور مستقیم بشنوم، نزد او آمدم و گفتم: این حدیثی که عامر از تو نقل می‏کند چیست؟ پس وی دو انگشتانش را در گوشش گذاشت و گفت: من خودم از رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] شنیدم و إلّا این دو گوش کر شود[3]. <ref>مصنّف عبد الرزاق: ج 11، ص 226، ح 20390؛ مسند احمد: ج 3، ص 114، ح 1532؛ فضائل احمد: ص 51، ح 79؛ کتاب السنه: ص 586، ح 1333 و 1342؛ مناقب کوفی: ج 1، ص 522، ح 465 و ص 523، ح 468؛ موضح اوهام: ج 2، ص 464؛ ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق: ج 1، ص 309، ح 341 و 342.</ref>
* سعید بن مسیب می‏گوید: از عامر بن سعد شنیدم که از سعد [بن ابی وقاص‏] چنین خبر داد: «پیغمبر صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم به علی [علیه‌السلام‏] فرمود: «تو برای من به منزله هارون برای موسی هستی جز آن که پیغمبری پس از من نخواهد بود». سعید [بن مسیب‏] می‏گوید: دوست داشتم این حدیث را از خود سعد به طور مستقیم بشنوم، نزد او آمدم و گفتم: این حدیثی که عامر از تو نقل می‏کند چیست؟ پس وی دو انگشتانش را در گوشش گذاشت و گفت: من خودم از رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] شنیدم و إلّا این دو گوش کر شود[3]. <ref>مصنّف عبد الرزاق: ج 11، ص 226، ح 20390؛ مسند احمد: ج 3، ص 114، ح 1532؛ فضائل احمد: ص 51، ح 79؛ کتاب السنه: ص 586، ح 1333 و 1342؛ مناقب کوفی: ج 1، ص 522، ح 465 و ص 523، ح 468؛ موضح اوهام: ج 2، ص 464؛ ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق: ج 1، ص 309، ح 341 و 342.</ref> ·        سعید بن مسیب از قول سعد [بن ابی وقاص‏] می‏گوید: «رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم به علی فرمود: «آیا تو خوشنود نیستی برای من به منزله هارون برای موسی باشی؟» پس [در نخستین واکنش به سخن پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و اله‏] گفت: خشنودم خشنودم پس دوباره که از ایشان پرسیدم دو بار فرمود: آری [خشنودم‏]. <ref>مسند طیالسی: ج 1، ص 29، ح 213؛ مسند حمیدی: ج 1، ص 38، ح 71؛ طبقات ابن سعد: ج 3، ص 24؛ مسند احمد: ج 1، ص 97، ح 1509 و ص 84، ح 1490 و ص 124، ح 1547؛ فضائل احمد: ص 52، ح 80؛ کتاب السنه: ص 588، ح 1345؛ معجم کبیر طبرانی: ج 1، ص 148، ح 333؛ مناقب کوفی: ج 1، ص 501، ح 421 و ص 513، ح 437 و ص 533، ح 472؛ مسند ابی یعلی: ج 2، ص 57، ح 698 و ص 66، ح 709؛ مسند شاشی: ج 1، ص 195، ح 148؛ کامل ابن عدی: ج 5، ص 199؛ حلیة الاولیاء: ج 7، ص 195؛ موضح أوهام: ج 2، ص 246؛ تاریخ بغداد: ج 4، ص 204، ح 1890 و ج 9، ص 364، ح 4932.</ref> ·        پیغمبر صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم به علی [علیه‌السلام‏] فرمود: «آیا خشنود نیستی برای من به منزله هارون برای موسی باشی؟». <ref>مسند طیالسی: ج 1، ص 28، ح 205؛ مصنّف ابن ابی شیبه: ج 6، ص 369، ح 12؛ مسند احمد: ج 3، ص 95، ح 1505؛ صحیح بخاری: ج 6، ص 3، ح 6، صحیح مسلم: ج 4، ص 1871؛ سنن ابن ماجه: ج 1، ص 42، ح 115؛ مناقب کوفی: ص 535، ح 475؛ سنن کبری نسائی: ج 5، ص 44، ح 8142؛ مسند ابی یعلی: ج 2، ص 73، ح 718؛ مناقب خوارزمی: ص 139، ح 157.</ref>
·        سعید بن مسیب از قول سعد [بن ابی وقاص‏] می‏گوید:
 
«رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم به علی فرمود: «آیا تو خوشنود نیستی برای من به منزله هارون برای موسی باشی؟» پس [در نخستین واکنش به سخن پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و اله‏] گفت: خشنودم خشنودم پس دوباره که از ایشان پرسیدم دو بار فرمود: آری [خشنودم‏]. <ref>مسند طیالسی: ج 1، ص 29، ح 213؛ مسند حمیدی: ج 1، ص 38، ح 71؛ طبقات ابن سعد: ج 3، ص 24؛ مسند احمد: ج 1، ص 97، ح 1509 و ص 84، ح 1490 و ص 124، ح 1547؛ فضائل احمد: ص 52، ح 80؛ کتاب السنه: ص 588، ح 1345؛ معجم کبیر طبرانی: ج 1، ص 148، ح 333؛ مناقب کوفی: ج 1، ص 501، ح 421 و ص 513، ح 437 و ص 533، ح 472؛ مسند ابی یعلی: ج 2، ص 57، ح 698 و ص 66، ح 709؛ مسند شاشی: ج 1، ص 195، ح 148؛ کامل ابن عدی: ج 5، ص 199؛ حلیة الاولیاء: ج 7، ص 195؛ موضح أوهام: ج 2، ص 246؛ تاریخ بغداد: ج 4، ص 204، ح 1890 و ج 9، ص 364، ح 4932.</ref>
* معاویه به سعد بن ابی‌وقاص گفت: چه چیز تو را از دشنام دادن به علی بن ابی‌طالب بازمی‏دارد؟
·        پیغمبر صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم به علی [علیه‌السلام‏] فرمود: «آیا خشنود نیستی برای من به منزله هارون برای موسی باشی؟». <ref>مسند طیالسی: ج 1، ص 28، ح 205؛ مصنّف ابن ابی شیبه: ج 6، ص 369، ح 12؛ مسند احمد: ج 3، ص 95، ح 1505؛ صحیح بخاری: ج 6، ص 3، ح 6، صحیح مسلم: ج 4، ص 1871؛ سنن ابن ماجه: ج 1، ص 42، ح 115؛ مناقب کوفی: ص 535، ح 475؛ سنن کبری نسائی: ج 5، ص 44، ح 8142؛ مسند ابی یعلی: ج 2، ص 73، ح 718؛ مناقب خوارزمی: ص 139، ح 157.</ref>
 
معاویه به سعد بن ابی‌وقاص گفت: چه چیز تو را از دشنام دادن به علی بن ابی‌طالب بازمی‏دارد؟
سعد گفت: تا زمانی که سه چیز را به یاد می‏آورم، او را دشنام نمی‏دهم، آن سه چیز را رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم در باره او فرمود که اگر یکی از آنها در باره من می‏بود از شتران سرخ‌موی نزد من محبوب‏تر بود.
سعد گفت: تا زمانی که سه چیز را به یاد می‏آورم، او را دشنام نمی‏دهم، آن سه چیز را رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم در باره او فرمود که اگر یکی از آنها در باره من می‏بود از شتران سرخ‌موی نزد من محبوب‏تر بود.
[یک‏] او را دشنام نمی‏دهم تا زمانی که به یاد می‏آورم وحی [یعنی آیه تطهیر] بر پیغمبر [صلّی اللَّه علیه و آله‏] نازل شد، حضرت دست علی و دو پسرش و فاطمه [علیهم‌السلام] را گرفت و در زیر پوشش خود درآورد و فرمود: «خداوندا، اینان اهل من و اهل‌بیت من هستند [که آنان را از هر پلیدی پاک گرداندی]».
[یک‏] او را دشنام نمی‏دهم تا زمانی که به یاد می‏آورم وحی [یعنی آیه تطهیر] بر پیغمبر [صلّی اللَّه علیه و آله‏] نازل شد، حضرت دست علی و دو پسرش و فاطمه [علیهم‌السلام] را گرفت و در زیر پوشش خود درآورد و فرمود: «خداوندا، اینان اهل من و اهل‌بیت من هستند [که آنان را از هر پلیدی پاک گرداندی]».
خط ۱۴۸: خط ۱۴۹:
[سه‏] او را دشنام نمی‏دهم تا آن زمان که به یاد می‏آورم روز خیبر، رسول خدا صلی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم فرمود: «این پرچم را به مردی می‏سپارم که خدا و رسولش را دوست می‏دارد (و خدا و رسولش هم او را دوست می‏دارند) و خداوند به دست او [لشکر اسلام را] پیروز می‏کند». ما همه سرکشیدیم [به طمع آن که پرچم به ما سپرده شود] حضرت فرمود: «علی کجاست؟» گفتند: به چشم درد مبتلاست، فرمود: «او را بخوانید». او را خواندند، پس حضرت آب دهان خود در چشمان وی کرد سپس پرچم را به او سپرد، پس خداوند پیروزی را نصیب او کرد.
[سه‏] او را دشنام نمی‏دهم تا آن زمان که به یاد می‏آورم روز خیبر، رسول خدا صلی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم فرمود: «این پرچم را به مردی می‏سپارم که خدا و رسولش را دوست می‏دارد (و خدا و رسولش هم او را دوست می‏دارند) و خداوند به دست او [لشکر اسلام را] پیروز می‏کند». ما همه سرکشیدیم [به طمع آن که پرچم به ما سپرده شود] حضرت فرمود: «علی کجاست؟» گفتند: به چشم درد مبتلاست، فرمود: «او را بخوانید». او را خواندند، پس حضرت آب دهان خود در چشمان وی کرد سپس پرچم را به او سپرد، پس خداوند پیروزی را نصیب او کرد.
سعد می‏گوید: معاویه پس از این هیچ سخنی نگفت تا از مدینه بیرون رفت. <ref>سیره ابن هشام: ج 3، ص 250؛ کتاب السنه: ص 586، ح 1331 و 1332؛ مسند بزّار: ج 4، ص 32، ح 1194؛ مسند شاشی: ج 1، ص 186، ح 134؛ مسند ابی یعلی: ج 2، ص 132، ح 809؛ مسند دورقی: ص 139، ح 80؛ مسند شاشی: ج 1، ص 186، ح 134؛ تهذیب الکمال: ج 25، ص 423.</ref>
سعد می‏گوید: معاویه پس از این هیچ سخنی نگفت تا از مدینه بیرون رفت. <ref>سیره ابن هشام: ج 3، ص 250؛ کتاب السنه: ص 586، ح 1331 و 1332؛ مسند بزّار: ج 4، ص 32، ح 1194؛ مسند شاشی: ج 1، ص 186، ح 134؛ مسند ابی یعلی: ج 2، ص 132، ح 809؛ مسند دورقی: ص 139، ح 80؛ مسند شاشی: ج 1، ص 186، ح 134؛ تهذیب الکمال: ج 25، ص 423.</ref>
·       نسائی با سند آورده است: پیامبر صلی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم علی بن ابی‌طالب را در جنگ تبوک جانشین خود [در مدینه‏] قرار داد. [علی علیه‌السلام‏] گفت: ای رسول خدا، آیا مرا در میان زنان و کودکان وامی‏نهید؟ حضرت فرمود: «آیا خشنود نیستی تو برای من به منزله هارون برای موسی باشی جز آن که پیغمبری پس از من نخواهد بود؟». <ref>مسند طیالسی: ص 29، ح 209؛ مصنّف ابن ابی شیبه: ج 6، ص 369، ح 32065؛ مسند احمد: ج 3، ص 146، ح 1583؛ صحیح بخاری: ج 6، ص 3، ح 3؛ صحیح مسلم: ج 4، ص 31، ح 2204؛ مناقب کوفی: ج 1، ص 513، ح 438 و ج 2، ص 569، ح 1103؛ مسند ابو یعلی: ج 1، ص 285، ح 344؛ صحیح ابن حبّان: ج 15، ص 370، ح 6927؛ مشکل الآثار طحاوی: ج 2، ص 213، ح 1903؛ سنن بیهقی: ج 9، ص 40؛ تاریخ بغداد: ج 11، ص 422؛ مناقب ابن مغازلی: ص 31، ح 48، و ص 183، ح 219؛ شرح السنة بغوی: ج 14، ص 113، ح 3907؛ مناقب خوارزمی: ص 157، ح 187.</ref>
·      
·        نسائی با سندی دیگر نقل کرده است، رسول خدا صلی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم به علی [علیه‌السلام‏] در جنگ تبوک می‏فرماید: «تو برای من به منزله هارون برای موسی هستی جز آن که پیغمبری پس از من نیست». <ref>کتاب السنه: ص 587، ح 1339؛ مسند بزّار: ج 4، ص 38، ح 1200؛ علل الحدیث رازی: ج 2، ص 389، ح 2680؛ تاریخ بغداد: ج 8، ص 53.</ref>
 
·        نسائی با سندی دیگر نقل کرده است: پیغمبر خدا صلی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم رهسپار جنگ تبوک بودند علی با پیامبر صلی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم بود تا نوبت به خداحافظی رسید. علی شکوه کرد و گفت: آیا مرا با باقیماندگان وامی‏نهید؟ پیغمبر صلی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم فرمود: «آیا خشنود نیستی برای من به منزله هارون برای موسی باشی جز در امر نبوت؟». <ref>مسند احمد: ج 3، ص 66، ح 1463؛ فضائل احمد: ح 28؛ کتاب السنه: ص 587، ح 1340؛ مناقب کوفی: ج 1، ص 535، ح 473؛ مناقب ابن مغازلی: ص 36، ح 55؛ ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق: ج 1، ص 352، ح 386 و 387 و ص 355، ح 391 و 392؛ فرائد السمطین: ج 1، ص 126.</ref>
* نسائی با سند آورده است: پیامبر صلی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم علی بن ابی‌طالب را در جنگ تبوک جانشین خود [در مدینه‏] قرار داد. [علی علیه‌السلام‏] گفت: ای رسول خدا، آیا مرا در میان زنان و کودکان وامی‏نهید؟ حضرت فرمود: «آیا خشنود نیستی تو برای من به منزله هارون برای موسی باشی جز آن که پیغمبری پس از من نخواهد بود؟». <ref>مسند طیالسی: ص 29، ح 209؛ مصنّف ابن ابی شیبه: ج 6، ص 369، ح 32065؛ مسند احمد: ج 3، ص 146، ح 1583؛ صحیح بخاری: ج 6، ص 3، ح 3؛ صحیح مسلم: ج 4، ص 31، ح 2204؛ مناقب کوفی: ج 1، ص 513، ح 438 و ج 2، ص 569، ح 1103؛ مسند ابو یعلی: ج 1، ص 285، ح 344؛ صحیح ابن حبّان: ج 15، ص 370، ح 6927؛ مشکل الآثار طحاوی: ج 2، ص 213، ح 1903؛ سنن بیهقی: ج 9، ص 40؛ تاریخ بغداد: ج 11، ص 422؛ مناقب ابن مغازلی: ص 31، ح 48، و ص 183، ح 219؛ شرح السنة بغوی: ج 14، ص 113، ح 3907؛ مناقب خوارزمی: ص 157، ح 187.</ref> ·         
  نسائی نقل کرده است: رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم برای جنگ تبوک [از مدینه‏] بیرون رفتند و علی [علیه‌السلام‏] را جانشین خود قرار دادند. پس علی [علیه‌السلام‏] به حضرت فرمود: آیا من را وامی‏نهی حضرت به ایشان فرمود: «آیا خشنود نیستی برای من به منزله هارون برای موسی باشی جز آن که پس از من پیغمبری نخواهد بود؟». <ref>مسند احمد: ج 3، ص 155، ح 1600؛ تاریخ کبیر بخاری: ج 3، ص 48/ 179؛ کتاب السنه: ص 586، ح 1334؛ مناقب کوفی: ج 1، ص 538، ح 475؛ ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق: ج 1، ص 307- 308، ح 337- 338، و ص 334، ح 366 و ص 343، ح 377.</ref>
 
·        نسائی نقل می‏کند: پیغمبر صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم به علی فرمود: «تو برای من به منزله هارون برای موسی هستی». <ref>طبقات ابن سعد: ج 3، ص 24؛ کتاب السنه: ص 595، ح 1384 و ص 596، ح 1385؛ مناقب کوفی: ج 2، ص 4622، ح 961.</ref>
* نسائی با سندی دیگر نقل کرده است، رسول خدا صلی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم به علی [علیه‌السلام‏] در جنگ تبوک می‏فرماید: «تو برای من به منزله هارون برای موسی هستی جز آن که پیغمبری پس از من نیست». <ref>کتاب السنه: ص 587، ح 1339؛ مسند بزّار: ج 4، ص 38، ح 1200؛ علل الحدیث رازی: ج 2، ص 389، ح 2680؛ تاریخ بغداد: ج 8، ص 53.</ref> ·         
·        سعد بن مالک می‏گوید: رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم بر شتر گوش‌بریده خود سوار شدند و آهنگ جنگ کردند و علی را جانشین خود قرار داد. علی آمد و رکاب شتر را گرفت و گفت: ای رسول خدا، قریش گمان می‏کنند شما من را جا گذاشتید، چون [همراهی‏] من را گران یافته‏اید و همراهی‏ام را نمی‏پسندید و گریان شد. پس رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم در میان مردم چنین بانگ برآوردند: «هیچ کسی از شما نیست جز آن که خواصی برای اوست [و علی علیه‌السلام از خواص من است‏]. ای فرزند ابوطالب، آیا خشنود نیستی برای من به منزله هارون برای موسی باشی جز آن که پس از من پیغمبری نخواهد بود؟». <ref>مصنف ابن ابی شیبه: ج 6، ص 369، ح 15( 32069)؛ مناقب کوفی: ج 1، ص 538، ح 489؛ معجم کبیر طبرانی: ج 1، ص 148، ح 334؛ ترجمه الإمام علی من تاریخ دمشق: ج 1، ص 356، ح 393 و ص 357، ح 394 و ص 358، ح 396- 397.</ref>
* نسائی با سندی دیگر نقل کرده است: پیغمبر خدا صلی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم رهسپار جنگ تبوک بودند علی با پیامبر صلی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم بود تا نوبت به خداحافظی رسید. علی شکوه کرد و گفت: آیا مرا با باقیماندگان وامی‏نهید؟ پیغمبر صلی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم فرمود: «آیا خشنود نیستی برای من به منزله هارون برای موسی باشی جز در امر نبوت؟». <ref>مسند احمد: ج 3، ص 66، ح 1463؛ فضائل احمد: ح 28؛ کتاب السنه: ص 587، ح 1340؛ مناقب کوفی: ج 1، ص 535، ح 473؛ مناقب ابن مغازلی: ص 36، ح 55؛ ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق: ج 1، ص 352، ح 386 و 387 و ص 355، ح 391 و 392؛ فرائد السمطین: ج 1، ص 126.</ref>
·        نسائی آن را از اسماء دختر عمیس نقل می‏کند: رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم به علی [علیه‌السلام‏] فرمود: «تو برای من به منزله هارون برای موسی هستی جز آن که پس از من پیغمبری نیست». <ref>مصنّف ابن ابی شیبه: ج 6، ص 369، ح 13( 32067)؛ مسند احمد: ج 6، ص 369 و 438؛ فضائل احمد: ص 95، ح 142؛ کتاب السنه: ص 588، ح 1346؛ مناقب کوفی: ج 1، ص 540، ح 479 و 480؛ سنن کبری نسائی: ج 5، ص 44، ح 8143؛ معجم کبیر طبرانی: ج 24، ص 146- 147، ح 384- 389؛ تاریخ بغداد: ج 12، ص 323 و ج 3، ص 406؛ استیعاب: ج 3، ص 1097.
 
</ref>
* نسائی نقل کرده است: رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم برای جنگ تبوک [از مدینه‏] بیرون رفتند و علی [علیه‌السلام‏] را جانشین خود قرار دادند. پس علی [علیه‌السلام‏] به حضرت فرمود: آیا من را وامی‏نهی حضرت به ایشان فرمود: «آیا خشنود نیستی برای من به منزله هارون برای موسی باشی جز آن که پس از من پیغمبری نخواهد بود؟». <ref>مسند احمد: ج 3، ص 155، ح 1600؛ تاریخ کبیر بخاری: ج 3، ص 48/ 179؛ کتاب السنه: ص 586، ح 1334؛ مناقب کوفی: ج 1، ص 538، ح 475؛ ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق: ج 1، ص 307- 308، ح 337- 338، و ص 334، ح 366 و ص 343، ح 377.</ref>
·        نسائی با سندی دیگر از اسماء دختر عمیس نقل می‏کند: از رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم شنیدم که فرمود: «ای علی، تو برای من به منزله هارون برای موسی هستی جز آن که پس از من پیغمبری نخواهد بود.» <ref>تاریخ الثقات عجلی: ص 522، ح 2106؛ مناقب کوفی: ج 1، ص 502، ح 422؛ معجم شیوخ: ج 1، ص 252، ح 1008؛ تاریخ بغداد: ج 10، ص 43؛ ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق: ج 1، ص 386، ح 448 و ص 387، ح 449؛ تهذیب الکمال: ج 35، ص 363.</ref>
 
  از اسماء دختر عمیس نقل شده است که رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم به علی می‏فرماید: «تو برای من به منزله هارون برای موسی هستی جز آن که پس از من پیغمبری نخواهد بود». <ref>فضائل احمد: ص 146، ح 213؛ مناقب کوفی: ج 1، ص 529، ح 463 و ص 530، ح 464؛ معجم کبیر طبرانی: ج 24، ص 146، ح 384؛ ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق: ج 1، ص 386، ح 447.</ref>
* نسائی نقل می‏کند: پیغمبر صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم به علی فرمود: «تو برای من به منزله هارون برای موسی هستی». <ref>طبقات ابن سعد: ج 3، ص 24؛ کتاب السنه: ص 595، ح 1384 و ص 596، ح 1385؛ مناقب کوفی: ج 2، ص 4622، ح 961.</ref> ·        سعد بن مالک می‏گوید: رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم بر شتر گوش‌بریده خود سوار شدند و آهنگ جنگ کردند و علی را جانشین خود قرار داد. علی آمد و رکاب شتر را گرفت و گفت: ای رسول خدا، قریش گمان می‏کنند شما من را جا گذاشتید، چون [همراهی‏] من را گران یافته‏اید و همراهی‏ام را نمی‏پسندید و گریان شد. پس رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم در میان مردم چنین بانگ برآوردند: «هیچ کسی از شما نیست جز آن که خواصی برای اوست [و علی علیه‌السلام از خواص من است‏]. ای فرزند ابوطالب، آیا خشنود نیستی برای من به منزله هارون برای موسی باشی جز آن که پس از من پیغمبری نخواهد بود؟». <ref>مصنف ابن ابی شیبه: ج 6، ص 369، ح 15( 32069)؛ مناقب کوفی: ج 1، ص 538، ح 489؛ معجم کبیر طبرانی: ج 1، ص 148، ح 334؛ ترجمه الإمام علی من تاریخ دمشق: ج 1، ص 356، ح 393 و ص 357، ح 394 و ص 358، ح 396- 397.</ref> ·        نسائی آن را از اسماء دختر عمیس نقل می‏کند: رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم به علی [علیه‌السلام‏] فرمود: «تو برای من به منزله هارون برای موسی هستی جز آن که پس از من پیغمبری نیست». <ref>مصنّف ابن ابی شیبه: ج 6، ص 369، ح 13( 32067)؛ مسند احمد: ج 6، ص 369 و 438؛ فضائل احمد: ص 95، ح 142؛ کتاب السنه: ص 588، ح 1346؛ مناقب کوفی: ج 1، ص 540، ح 479 و 480؛ سنن کبری نسائی: ج 5، ص 44، ح 8143؛ معجم کبیر طبرانی: ج 24، ص 146- 147، ح 384- 389؛ تاریخ بغداد: ج 12، ص 323 و ج 3، ص 406؛ استیعاب: ج 3، ص 1097.
</ref> ·        نسائی با سندی دیگر از اسماء دختر عمیس نقل می‏کند: از رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم شنیدم که فرمود: «ای علی، تو برای من به منزله هارون برای موسی هستی جز آن که پس از من پیغمبری نخواهد بود.» <ref>تاریخ الثقات عجلی: ص 522، ح 2106؛ مناقب کوفی: ج 1، ص 502، ح 422؛ معجم شیوخ: ج 1، ص 252، ح 1008؛ تاریخ بغداد: ج 10، ص 43؛ ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق: ج 1، ص 386، ح 448 و ص 387، ح 449؛ تهذیب الکمال: ج 35، ص 363.</ref>
 
* از اسماء دختر عمیس نقل شده است که رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم به علی می‏فرماید: «تو برای من به منزله هارون برای موسی هستی جز آن که پس از من پیغمبری نخواهد بود». <ref>فضائل احمد: ص 146، ح 213؛ مناقب کوفی: ج 1، ص 529، ح 463 و ص 530، ح 464؛ معجم کبیر طبرانی: ج 24، ص 146، ح 384؛ ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق: ج 1، ص 386، ح 447.</ref>
 
===برادر و وزیر و جانشین پیامبر [ص‏]===
===برادر و وزیر و جانشین پیامبر [ص‏]===
·        علی [علیه‌السلام‏] در زمان رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم می‏فرمود: «خداوند می‏فرماید: پس آیا اگر (محمد صلّی اللَّه علیه و اله) بمیرد یا کشته شود، شما به همان آیین قبلی برمی‏گردید و کسی که برگردد ... [آل عمران/ 144]. به خدا سوگند، پس از آن که خداوند ما را هدایت کرد هرگز به آیین قبلی برنخواهیم گشت به خدا سوگند اگر او [پیغمبر خدا صلّی اللَّه علیه و اله‏] بمیرد یا کشته شود به‌طورقطع بر همان هدفی که وی تا پایان عمر پیکار می‏کرد، پیکار خواهم کرد به خدا سوگند من برادر، دوست، وارث و عموزاده اویم و چه کسی به ایشان از من سزاوارتر است؟». <ref>فضائل احمد: ص 166، ح 232؛ تفسیر فرات کوفی: ص 96، ح 80؛ مناقب کوفی: ج 1، ص 339، ح 268 و ص 358، ح 289؛ امالی محاملی: ج 1، ص 86( ب)؛ تفسیر ابن ابی حاتم: ج 2، ص 75؛ معجم کبیر طبرانی: ج 1، ص 107، ح 176؛ مستدرک حاکم: ج 3، ص 126؛ معرفة الصحابه: ج 1، ص 23؛ أمالی طوسی: ص 502، ح 1099؛ ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق: ج 1، ص 127، ح 163؛ فرائد السمطین: ج 1، ص 224، باب 44؛ ریاض النضره: ج 2، ص 300.</ref>
·        علی [علیه‌السلام‏] در زمان رسول خدا صلّی اللَّه علیه [و آله‏] و سلم می‏فرمود: «خداوند می‏فرماید: پس آیا اگر (محمد صلّی اللَّه علیه و اله) بمیرد یا کشته شود، شما به همان آیین قبلی برمی‏گردید و کسی که برگردد ... [آل عمران/ 144]. به خدا سوگند، پس از آن که خداوند ما را هدایت کرد هرگز به آیین قبلی برنخواهیم گشت به خدا سوگند اگر او [پیغمبر خدا صلّی اللَّه علیه و اله‏] بمیرد یا کشته شود به‌طورقطع بر همان هدفی که وی تا پایان عمر پیکار می‏کرد، پیکار خواهم کرد به خدا سوگند من برادر، دوست، وارث و عموزاده اویم و چه کسی به ایشان از من سزاوارتر است؟». <ref>فضائل احمد: ص 166، ح 232؛ تفسیر فرات کوفی: ص 96، ح 80؛ مناقب کوفی: ج 1، ص 339، ح 268 و ص 358، ح 289؛ امالی محاملی: ج 1، ص 86( ب)؛ تفسیر ابن ابی حاتم: ج 2، ص 75؛ معجم کبیر طبرانی: ج 1، ص 107، ح 176؛ مستدرک حاکم: ج 3، ص 126؛ معرفة الصحابه: ج 1، ص 23؛ أمالی طوسی: ص 502، ح 1099؛ ترجمة الامام علی من تاریخ دمشق: ج 1، ص 127، ح 163؛ فرائد السمطین: ج 1، ص 224، باب 44؛ ریاض النضره: ج 2، ص 300.</ref>
confirmed
۲٬۱۹۰

ویرایش